مبانی نظام سیاسی اسلام
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- اصول دموکراسی
- انديشه سیاسی
- پاورپوينت مبانی نظام سیاسی اسلام
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت درباره مبانی نظام سیاسی اسلام
- پاورپوینت رایگان
- پاورپوینت مبانی نظام سیاسی اسلام
- جدایی دین از سیاست در اسلام
- جنگ فرهنگی
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- دستاوردهای انقلاب اسلامی
- دموکراسی
- دین
- رابطه دين و سياست
- رابطه دین و سیاست
- سکولاريزم
- سکولاریزم
- سياست و دين
- سیاست
- مبانی نظام سیاسی اسلام
- نظام سیاسی اسلام
- ولايت فقیه
امتیاز
مبانی نظام سیاسی اسلام
اسلاید 1: منبع: مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص525 - 526. همچنين، ر.ک: بحار، ج10، ص392.1بسم الله الرحمن الرحيم
اسلاید 2: 2مباني نظام سياسي اسلام
اسلاید 3: طليعه سخنبحث بر سر مباني نظري نظام سياسي اسلام است نه مصاديق و نزاعهاي سياسي. در اينجا با دو گروه مواجه هستيم:افراد داراي شبهة علمي؛ منتقدان نظريهپرداز، که خود دو گروهند: اهل منطق، اعم از آگاهان و ناآگاهان و لجوج.افراد داراي شهوت عملي: فتنهگران داخلي و خارجي؛ که اگر فعاليتشان به مرحلة فتنه برسد، نوبت برخورد عملي است.3
اسلاید 4: اهميت و ضرورت بحث نظام سياسي اسلام در طول تاريخ، همواره اقليت دنياپرست سلطهجو و زورگو منشأ اغلب فتنهها بودهاند.با پيچيدهتر شدن دنيا، فتنهانگيزيها نيز عمليتر و پيچيدهتر شد.در مقابل، انبياء و مصلحان مقاومت کردهاند؛ جنگ حق و باطل.تقسيم دنيا به دو قطب قدرت سرمايهداري غرب و کمونيستي شرق، پس از جنگ جهاني دوم و مواظبت از عدم به وجود آمدن قدرتي ديگر.4
اسلاید 5: اهميت و ضرورت بحث نظام سياسي اسلاماز سوي ديگر، خارج کردن کليسا و مسيحيت از صحنة سياست، يعني مظهر قدرتِ دين در اروپا و عدم تصور رقيبي جدي از ناحية دين براي خود.انقلاب اسلامي و غافلگير کردن آنان؛ انقلابي به نام خدا و دين.تصور اوليه: همچون حرکتهاي جزئي ديگرِ اسلامخواهي، ميتوان آن را خنثي و سرکوب کرد. اما هر چه گذشت اين نهال تنومندتر و پردردسرتر شد.تهديد، تطميع، مبارزه مستقيم (جنگ)، توطئه (انواعش)، تحريم، کمک به گروهکها، ليبرالها، منافقين، روشنفکران و ... هيچکدام موفقيتآميز نبود.5
اسلاید 6: اهميت و ضرورت بحث نظام سياسي اسلامپرسش: چرا مردم در مقابل انواع سختيها: جنگ، تحريم، کمبود، تورم، بمباران، موشکباران و ... مقاومت ميکنند؟پاسخ: دين و اعتقادات.پس بايد باور مردم، به ويژه نسل جوان را هدف گرفت (جنگ فرهنگي، جنگ نرم).نسلي کهرژيم شاه و ظلمها و فسادهايش را نديده، مبارزه و انقلاب و فداکاريها و جنگ را نديده. نسل خواهان خواستههاي خود، گاهي با محوريت ماديات و هوسها.نسل بياطلاع از حقايق اسلام و دين.6
اسلاید 7: اهميت و ضرورت بحث نظام سياسي اسلامجنگ فرهنگيايجاد شک در باورها ترويج جدايي دين از سياست. انکار نظام سياسي اسلام (حکومت مبتني بر ولايت فقيه). 7
اسلاید 8: اهميت و ضرورت بحث نظام سياسي اسلامالبتهچالشهاي عملي، اشکال را به مباني و ناکارآمدي ميکشاند!ناشي از:تجربة جديد حکومت ديني کارشناسان دينتجربه جديد مردم در مواجهه با چنين نظام سياسيعدم هماهنگي فرهنگ سياسي جامعه با ساختار سياسيدشمنان داخلي و خارجي: جنگ، تحريمها، جريان نفاق بنيصدر، منافقين، نفاق جديد، پشيمانشدههاي از انقلاب، روشنفکران بيدين و ...اختلافات داخلي و زيادهخواهيها و انحصارطلبيها8
اسلاید 9: 9انديشة سياسي
اسلاید 10: انديشة سياسي چيستي انديشة سياسيمجموعة باورهاي فلسفي، که به طور مستقيم به ادارة امور جامعه و حيات جمعي مرتبط است.ويژگيهاانديشة سياسي عام و کلي است؛ هرگونه تأمل در باب سياست.بهطور مستقيم با ادارة جامعه و مردم مرتبط است.از خصلت ايدئولوژيکي برخوردار است.در پي حل بحراني از جامعة انساني است.10
اسلاید 11: انديشة سياسيمتفکران انديشة سياسي در اسلامفارابي (تولد 258 ق)، کتاب السياسة المدنيةابوعلي مسکويه، کتاب الهوامل و الشواملاخوانالصفا، (ق 4)، اسماعيلي مسلک. دورة انحطاط سياسي جامعه و فساد و تباهي حکومت و دستگاه خلافت و دورة اعتلاي عقلي جهان اسلام. همچون دوران امام باقر (ع) و صادق (ع). کتاب رسائل اخوان الصفا (52 رساله)، دائرة المعارفي از علوم و فنون، طبيعيات، رياضيات، نجوم، موسيقي، هندسه، سياست، روانشانسي و ...11
اسلاید 12: چيستي انديشة سياسي خواجه نصير طوسي (597-672 ق)، در دوران حملة مغول و سرنگوني خلافت عباسي و دولت مستحکم اسماعيليان و از بين بردن آثار علمي عظيم جهان اسلام و ...خواجه نظام الملک طوسي، سياستنامهشيخ طوسي، المبسوطعلامة حلي، تذکرة الفقهاءعلامه نراقي، عوائد الاياممرحوم محقق نائيني، تنبيه الامة و تنزيه الملة.امام خميني، ولايت فقيه و کتاب البيع و ...12
اسلاید 13: 13رابطة دين و سياست
اسلاید 14: رابطة دين و سياستتعريف حکومت، سياست و دينحکومت: رهبري منسجمي که در سطح کلان جامعه امر و نهي و اعمال قدرت ميکند. وجود حکومت و قانون مورد پذيرش همگان است. زندگي با آنارشيسم فلج ميشود. ديرينهشناسان: حتي جوامع ابتدايي نيز از قوانيني پيروي ميکردهاند. حتي خوارج، در ادامه با عبدالله بن وهب راسبي بيعت کردند.سياست: روش اداره و هدايت جامعه و آئين کشورداري است. يا مديريت، تدبير و تصميمگيري در باب مسائل و رويدادهاي کلان جامعه است.دين (اسلام): مجموعهاي از عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است که براي ادارة امور فردي و اجتماعي انسانها و تأمين سعادت دنيا و آخرت آنان تدوين شده است. (نسبت دين و دنيا، استاد جوادي آملي، 20).14
اسلاید 15: رابطة دين و سياست اهداف و کارويژههاي حکومت پس از رنسانس: هدف و وظيفة حکومت تنها برقراري نظم و امنيت در جامعه است (امنيت داخلي و خارجي) (کساني چون هابز)در ادامه، هدف قانون و حکومت، علاوه بر تأمين و حفظ امنيت، عدالت نيز دانسته شد. (آغاز بحث عميق رابطة قانون، عدالت و آزادي، بهخصوص ميان جامعهشناسان سياسي).به طور خلاصه، هدف حکومتهاي سکولار، امنيت، رفاه، نظم و آزادي و در ادامه، قدرت و شهرت است (ارزشهاي انساني و نه آسماني) (خداوندان انديشة سياسي، مايکل فاستر، 1/ 521).(نقش حداقلي دولت، يا دولت حداقل؛ تأمين سعادت، اخلاق و معنويت در حيطة وظايف دولت نيست؛ حيطة خصوصي مردم است) (رويکرد ليبراليسم).15
اسلاید 16: رابطة دين و سياستدر اسلام هدف از تشکيل حکومت، علاوه بر تأمين عدالت، امنيت و نيازهاي مادي، تأمين نيازهاي معنوي و روحاني، نظير سعادت، اخلاق و معنويت نيز است. به بيان ديگر، هدف از تشکيل حکومت، در مرحلة اول، انسانسازي و تأمين سعادت ابدي انسانها، يعني تقرب آنان به خداي متعال است. «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَي الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» (آلعمران: 164)«... يُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (مائده: 16)پيامد اين سياست: دست کشيدن انسانها از ناهنجاريها و ايجاد امنيت و رفاه و عدالت (جامعة آرماني و مدينة فاضلة اسلام).16
اسلاید 17: رابطة دين و سياستدر اسلام، حکومت کردن اصل نيست؛ حکومت ابزاري در دست دين، براي تحقق آرمانهاي الهي و بشري است. حکومت يکي از راههاي مهم دستيابي به اهداف ترسيم شدة دين و امانت الهي در دست انسانهاي شايسته و کارآمد است. امام علي (ع) به قاضي اهواز: «اعْلَمْ يَا رِفَاعَةُ أَنَّ هَذِهِ الْإِمَارَةَ أَمَانَةٌ فَمَنْ جَعَلَهَا خِيَانَةً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنِ اسْتَعْمَلَ خَائِناً فَإِنَّ مُحَمَّداً ص بَرِيءٌ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» (دعائم الاسلام، 2/ 531؛ نيز ر. ک: نهج البلاغه، نامه 5). حضرت امير (ع) 13 سال ديگر حکومت را رها ميکند و روش دو خليفة اول را نميپذيرد، تا هنگامي که بتواند با حکومت، آرمانهاي اسلام را پياده کند. به همين دليل است که حتي پس از پذيرش آن هم ميفرمايد: «حکومت بر شما از کفش پارهاي هم نزد من بيارزشتر است، مگر آنکه با آن بتوانم حقي را به پا دارم يا باطلي را دفع کنم»؛ 17
اسلاید 18: رابطة دين و سياست«قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاس دَخَلْتُ عَلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِي مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِيمَةَ لَهَا فَقَالَ (ع) وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا» (نهجالبلاغه، خ 33).«أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَي كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَي غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ» (همان، خ 3). حضرت در جاي ديگر، ضمن رد جاهطلبي و تحصيل مال و منال دنيا، هدف حکومت را اينگونه بيان ميدارد: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ» (همان، خ 131).18
اسلاید 19: رابطة دين و سياستدشمنسازي يا سياست ثابتاسلام خشك و غير قابل انعطاف است و با مقتضيات زمان يعني با سياست جور در نميآيد.همان ايراد بر سياست امير المؤمنين (ع): علي همه چيزش خوب است، ولي يك عيب بزرگ دارد؛ سياستمدار نيست، چون انعطاف ندارد؛ مصالح سياسي را در نظر نميگيرد. بايد با همه ساخت، سختگير نبود، وعده داد و عمل نکرد، دروغ گفت و ...پاسخاسلام آمده که با اين نوع سياستمداريها مبارزه كند. اسلام پاسدار انسانيت است. اگر اسلام اين مقدار انعطاف داشته باشد كه ديگر اسلام نيست، شيطنت است. 19
اسلاید 20: رابطة دين و سياستاسلام پاسدار درستي، حقيقت و عدالت است (فلسفة اسلام). صلابت و استحکام در اين جهات، لازمة اسلام است. افتخار اسلام جلوگيري از اين انطباقها است.علي (ع) به گونهاي رفتار كرد كه قرنها بر دل مردم حكومت ميكند. به همين سبب است که روش حضرت به صورت ايمان در ميان افراد وجود دارد (پيروزي در سياست). حسين بن علي (ع)، امروز بر دلها حكومت ميكند، زيرا رنگ زمان به خود نگرفت؛ در زمان حکومت پيغمبر، رنگ پيغمبر، حکومت معاويه، رنگ معاويه و حکومت يزيد، رنگ او را بگيرد.(استاد مطهري، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج 21، ص: 60)20
اسلاید 21: رابطة دين و سياستقلمرو دينبحث از رابطة دين و سياست، ما را به قلمرو دين ميکشاند؛ اينکه اساساً قلمرو دين و در ادامه قلمرو اسلام تا کجاست.انتظار از دينحداقلي: امور خاص (نظير اخلاق، معنويت و عبادت).در فرهنگ غرب امروز، دين جامع نيست و فقط بيانگر رابطة انسان با خدا و ترسيمکنندة رابطة شخصي با خدا است، يا دين برابر با اخلاق است (کانت). دين مسيحيت نيز براي اجتماع و سياست برنامه و طرحي ندارد.حداکثري: همة عرصههاي زندگي انسان، اعم از معنويت و اخلاق، اجتماع، خانواده، سياست و ...اسلام شامل همة مسائل فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، تعليم و تربيت، مديريت و ... است.21
اسلاید 22: رابطة دين و سياستتعريف حکومت دينيحکومتي که مجموعة قدرت سياسي جامعه به دست متدينان باشد (حکومت دينداران و متدينان (تعبيري مسامحي)). بسياري از صاحبمنصبان دولتهاي سکولار، ديندار فردي هستند.حکومتي که اقتدار سياسي جامعه به دست طبقة خاصي به نام «رجال دين» باشد (حکومت اولياي کليسا در قرون وسطي) حکومتي که در آن احکام ديني رعايت ميشود (بدل اضطراري فقدان حکومت ديني مقبول). حکومتي که تمام ارکان آن بر اساس تعاليم دين شکل گرفته است (تنظيم کلية روابط فرهنگي، اقتصادي،سياسي و نظامي بر اساس دين).طبق اين تعريف، دين مرجع همهجانبه در عرصة سياست و ادارة جامعه است. در اينجا احکام ديني نيز مراعات ميشود و دينداران نيز متولي حکومت هستند (حکومت اسلامي، احمد واعظي، 29-32).22
اسلاید 23: 23سکولاريزم
اسلاید 24: سکولاريزمتعريف سکولاريزمسکولاريسم برگرفته از واژة لاتيني secularis مشتق از seculum به معناي دنيا يا گيتي است، يعني چيزي که به اين جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خدا دور است؛ عرفيگرايي، اينجهاني.نظامي اجتماعي که اجازة نميدهد دين در حکومت تأثير بگذارد يا نظامي که معتقد است دين نبايد بر حکومت تأثير بنهد (Longman Dictionary)تفکيک دين از سياست، تفوق دولت بر کليسا و در نهايت، کنار نهادن آگاهانة دين از صحنة معيشت و سياست و طرد آن؛ دين نه مبناي مشروعيت است، نه مبناي عمل.24
اسلاید 25: سکولاريزمبه نظر تيلر در کتاب دوران سکولار، دو شيوة عمده براي تعريف سکولاريزم وجود دارد: الف) تعريف نهادي و حقوقي: اينکه دولت، دانشگاه و ... غيرديني هستند؛ يعني محيطهاي اجتماعي، مستقل و تهي از دين هستند.ب) تعريف شخصي: اينکه فعل و باور مذهبي قابل پذيرش نيست؛ دين انتخابي شخصي است (Charles Taylor, A Secular Age, p. 1)25
اسلاید 26: سکولاريزممراحل تطور سکولاريزمواژه «سکولار» نخست در درون تشکيلات کليسا به کشيشاني اطلاق ميشد که در خدمت عموم مردم بودند (کشيشان عرفي)، در مقابلِ کشيشان کليسايي و ديني. سپس به ترخيص و معاف کردن کشيشان از قيد عهد و پيمان کليسا به کار رفت.تفکيک علم از دين و حذف سلطه و مرجعيت کليسا بر شئون علمي، حتي متافيزيکي). مدارس سکولار: تعليم رياضيات و علوم تجربي و نه ديني، توسط غير کشيشان. هنر، فلسفة، اخلاق و حقوق سکولار.تفکيک دين از سياست. با پيشرفت علوم تجربي و عقلي و ظهور نهضت رفورم.26
اسلاید 27: سکولاريزمحذف مرجعيت دين در حيات علمي و اجتماعي (عقلانيت سکولار؛ استقلال عقل و دانش از دين).تفوق دولت بر کليسا. مناديان سکولار تنها راضي به حاشيه راندن دين و کليسا و تفکيک حکومت و دين نبودند، بلکه خواهان سلطه و سيطرة حکومت بر آباي کليسا و روحانيان مسيحي بودند (ويل دورانت، تاريخ تمدن، 10/ 95).حذف و کنار نهادن دين و آموزههاي فراطبيعيدر اينجا، دين حتي نه منحصر به اعتقاد و بينش، آن هم در شکل خاص و فردي، بلکه صرفاً يک احساس و ذوق و سليقة شخصي شد. 27
اسلاید 28: سکولاريزمدر ادامه، دين را زاييدة ترس و جهل بشر دانستند. گوهر دين را، که ماوراء طبيعت باشد انکار کردند، زيرا تجربهناپذير است. پس اکنون، نه تنها حکومت و سياست با دين کار ندارد، بلکه تقابل هم دارد. جدايي دين از سياست، آتشبس يکطرفه:اگر بتوانند دين را نابود و الا استحاله ميکنند.حکومت پهلوي و چاپ قرآن و به آتش کشيدن مسجد کرمان با قرآنهايش!معاويه و شهيد کردن مالک اشتر در راه مصر و دعا در مسجد براي دفع شر او!سپس: ما مستجاب الدعوه هستيم!28
اسلاید 29: سکولاريزمزمينههاي پيدايي سکولاريزم در جهان غرب1. مباني ديني مسيحيتمسيحيت تا ق 14 داراي اقتدار معنوي و مادي بود ( نفوذ در دلها و قدرت و ثروت). امروزه مسيحيت اين جدايي را به صورت رسمي پذيرفته است (محدود شدن کليسا به موعظه و نصيحت براي جمعي اندک).الف) سنت خود حضرت عيسي (مطابق بيان اناجيل) «پادشاهي من از آن اين جهان نيست ...» (يوحنا، 19: 36) «مال قيصر را به قيصر ردّ كنيد و مال خدا را به خدا» (متي، 22: 22) هنگام دستگيري: «شمشير خود را غلاف كن زيرا هركه شمشير گيرد به شمشير هلاك گردد» (متي، 26: 52)29
اسلاید 30: سکولاريزمب) رسولان:«هر شخص مطيع قدرتهاي برتر بشود، زيرا كه قدرتي جز از خدا نيست و آنهايي كه هست از جانب خدا مرتب شده است» (روميان، 13: 1) «هر منصب بشري را به خاطر خدا اطاعت کنيد، خواه پادشاه را که فوق همه است و خواه حکام را ...» (اول پطرس، 2: 14).ج) الهيدانان:آگوستين: «شهر خدا، شهر زمين». ما از آن شهر خداييم (آگوستين، شهر خدا، ترجمه حسين توفيقي).مطابق آراء پولس و لوتر، هيچ کس نميتواند به مخالفت با فرمانروايان خود، خوب يا بد، برخيزد، بلکه بايد به هر گونه بيدادي تن داد. هر کس مخالفت کند لعن خواهد شد. (بارنز وبکر، تاريخ انديشه اجتماعي، 282)30
اسلاید 31: سکولاريزم البته از منظر اسلام، عيسي (ع) فرصت نيافت و امکانات برايش مهيا نبود و الا به سمت مقابله با حاکمان فاسد هم ميرفت: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» (نحل:36)شواهدي هم بر انقلابي بودن حضرت عيسي وجود دارد. برخي بر اين باورند که شخصيت حضرت تحريف شده است. (ر. ک: قراملکي، سکولاريزم در مسيحيت و اسلام، 41-43)د) الاهيات جزمگرا و عقلگريزگناه نخستينمسألة فديه تثليث و تجسد31
اسلاید 32: سکولاريزم2. عملکرد کليسافروش آمرزشنامه؛ حراج بهشتخود را يگانه مرجع علمي، ديني و ... دانستنبه عنوان نمونه، در سال 1616 شوراي مقدس کليساي روم تئوري حرکت زمين به دور خورشيد را محکوم کرد و آن را خلاف کتاب مقدس دانست.دينانگاري فسلفة يونان (ارسطو)تفتيش عقايد و تحجر و تکفير مشروعيت الهي حکومت امپراتورانسران مسيحيت حاکمان را وزير و خادم خدا خوانده، خواستار اطاعت مردم از آنان بودند. آکويناس: «لازم است پيروان مسيح مطيع اوامر فرمانروايان دنيوي خود باشند» (...) (تئوري فوق، کليسا را همساز حکومت و شريک ظلم آنان نشان ميداد).32
اسلاید 33: سکولاريزم 3. مباني تاريخي و اجتماعيالف) فساد مالي کليسابرخلاف توصيههاي اناجيل و عيسي و روش عيسي (ع) در سادهزيستي و ...، سران کليسا به قشر متمول جامعه تبديل شدند.ب) فساد اخلاقيفساد در کليساها، صومعهها: قمار، عياشي، بادهخواري و حتي زنا. (ويلدورانت، تاريخ تمدن، 6/ 23-62)در ادامه، جريان سکولاريزم به دست مخالفان دين و کليسا افتاد.33
اسلاید 34: سکولاريزم4. علمپرستي (Scientism)، (حسگرايي و پوزيتويسم)پيشرفت سريع و چشمگير علوم طبيعي، نظير رياضي، نجوم، فيزيک از زمان گاليله و کپلر و نيوتن و ... (ق 17).آنان خود به ماوراء طبيعت باور داشتند، ولي در ادامه کار از دستشان خارج شد و اوضاع دگرگون شد. تا جايي که عدهاي نيوتن را به عنوان پيامآور علم تا مرز ستايش ستودند (ايان باربور، علم و دين، 71).به تدريج کسي مثل پيير لاپلاس Laplace (1749-1827) اعلام کرد: طبيعت دستگاهي بيجان و بيتشخص و بيهدف و مجموعهاي از همکنشهاي طبيعت است. هر کدام از رخدادهاي طبيعي علتي مادي و طبيعي دارد و با ماوراء طبيعت مرتبط نيست. اعتقاد به ماوراء توهمي از سر جهل بشر بوده است (Brendan Sweetman, Religion and Science)34
اسلاید 35: سکولاريزمتفاوت ماهوي انسان جديد با انسان قديماز زمان فرانسيس بيکن به اين سو، هدف علم، تصرف در طبيعت، شد (برتراند راسل، تاريخ فلسفة غرب، 749).انسان جديد نه تفسيرگر عالم، که متصرف آن است.در نظر او هيچ چيز قطعي وجود ندارد.متعرض و منتقد است نه مطيع.به فکر زندگي است نه مرگ.طالب حق است نه تکليف.غافل از بندگي است و اهل لذت.مغالطه: پيشرفتهاي علمي در ساخت تلويزيون، کامپيوتر، ماهواره، هواپيما، انرژي هستهاي و کشف قوانين طبيعت، انسان را به اين سمت کشاند که پس اخلاق، سياست و ايدئولوژي را هم بايد خود بسازد.35
اسلاید 36: سکولاريزم5. عقلگراييعقلگرايي الهيات طبيعي، مکتب دئيسم. حتي خدا را با عقل ميتوان يافت، نيازي به وحي و کليسا نيست.عقلگرايي افراطي (rationalism). از اواخر ق 18 (امور ماورائي با عقل ناسازگار است)انسان سرمست از پيشرفت علمي، تصور کرد که از دين بينياز است و با عقل خود ميتواند همة مشکلات و مسائل را حل کند و دين دستوپاگير و مانع پيشرفت است. خرافه و افسانه است.ق 18 را «عصر عقل» ناميدند.بهتدريج به شکگرايي و طرد دين انجاميد.36
اسلاید 37: سکولاريزم6. انسانمحوري (Humanism)بشر مغرور از پيشرفت علم و عقل، احساس بينيازي و استقلال کرد. انسان شد همهکارة عالم و معيار همه چيز. ارزشها و بايدها را خود بايد بسازد، نه از عالم بالا و از سوي ديگري بيايد، يعني تسلط بتپرستي تمامعيار، در شکل «انسانگرايي» در همة زمينههاي فکري (ويلدورانت، تاريخ تمدن، 16/ 320) و سقوط به پستترين درجات وجود بشري (رنه گنون، بحران دنياي متجدد، 19).بنيان اين فکر در سخن پروتاگوراس، فيلسوف يوناني: «انسان معيار همه چيز است» و نيز سخن ماکياول (1527-1469) در کتاب شهريار است: «صداي مردم صداي خداست»! سرانجام اومانيستهاي افراطي در 1933 طي بيانيهاي (و بازبيني در 1973)، وجود خدا، زندگي سرمدي و امور فراطبيعي را انکار کردند و ايمان به انسان و استعدادهاي او را جايگزين ساختند.37
اسلاید 38: سکولاريزمآغاز جدايي دين از سياست در اسلامدوران حکومت بنياميهمعاويه: «من با شما بر سر نمار و روزه نجنگيدم، بلکه ميخواستم بر شما حکومت کنم».علامه طباطبايي: «معاويه با اين سخن اشاره کرده که سياست را از ديانت جدا خواهد کرد و همة نيروي خود را صرف احياء حکومت خود ميسازد». (شيعه در اسلام، 21)امام خميني (ره): طرح مسألة جدا بودن سياست از روحانيت چيز تازهاي نيست؛ اين مسأله در زمان بنياميه طرح شد و در زمان بنيعباس قوت گرفت. (صحيفة نور، 16/ 248)تبديل خلافت به سلطنت: حضوريابندگان نزد معاويه، وي را «پادشاه» خطاب ميکردند: «السلام عليک ايها الملک»! (تاريخ يعقوبي، 2/217). حتي خود در برخي از مجالس سخن از پادشاهي خود را مطرح ميکرد (همان/ 277)، هرچند در ظاهر خود را «خليفه» ميناميد.امپراتوري ديکتاتوري عربي استبدادي يزيد و عبدالملک و ... (طرد حافظان و حاملان دين از صحنة سياست و ادارة جامعه).38
اسلاید 39: سکولاريزمجدايي دين از سياست در دوران اخيرالف) استبداد داخليترفند حاکمان مستبد براي توجيه و ادامة ديکتاتوري خود. آنان که دين را مانع دستيابي به منافع و مطامع خود ميدانند.ناصرالدين شاه در فرماني: «وظيفه و تکليف مجتهدين و علماي ديني اين است که موعظه نمايند، نماز بخوانند، درس بگويند، مباحثة علمي نمايند، مرافعة شرعيه نمايند، سبب ربط خلق با خدا باشند، نه اينکه مداخله در کار حکومتي نمايند و حکم بدهند و بخواهند حکمشان را اجراء کنند» (فريدون آدميت، افکار اجتماعي و سياسي در آثار منتشر نشده دورة قاجار، 183).رئيس سازمان امنيت شاه پس از دوران زندان امام: «سياست پدرسوختگي است، اين را شما بگذاريد براي ما». امام: «سياست به اين معنا که شما ميگوييد، مال شماست!» (صحيفة نور، 7/ 127).39
اسلاید 40: سکولاريزمب) استعمار خارجيآگاهي استعمارگران از پتانسيل جهان اسلام: قرآن؛ کتاب زنده، نفت، منابع غني و اقتصاد، دين پويا و سرزنده و اتحاد مسلمانان.گلادستون، نخستوزير اسبق انگليس در مجلس عوام، قرآن را محکم بر روي ميز کوبيد و گفت: «تا اين کتاب در ميان مسلمانان است، راه نفوذ و استيلاي ما بر آنان بسته خواهد بود» (ايدئولوژي و فرهنگ اسلام از ديدگاه ژول لابوم، 16).حمايت از آتاتورک در ترکيه؛ تغيير قانون اساسي اسلام به سکولاريزم، انحلال سازمانهاي اسلامي و ...حمايت از رضاشاه و محمدرضا در ايران.40
اسلاید 41: سکولاريزمج) روشنفکران وابسته به بيگانهفتحعلي آخوندزاده به ميرزا حسينخان نوشت: «همة کارهاي قانوني را زير نفوذ و ادارة مستقيم وزارت عدليه درآوريد و عالمان را بگذاريد تا به کارهايي مانند نماز و روزه بپردازند.» (حامد الگار، دين و دولت در ايران، 263)ميرزا ملکمخان: «دشمنترين اشخاص براي نظم مملکت و تربيت ملت و آزادي آنها، طايفة علما و اکابر فناتيکند (متعصب)» (طباطبايي، مجموعة آثار ميرزاملکمخان، 174).جميل معروف، روشنفکر لبناني: «تکية شرقيها بر دين در مسائل جهاني، کار بينتيجهاي است که آنان را از مسير ترقي دور ميکند. من معتقدم که بلاي شرق تماماً از دين است... جد ا کردن دين از دنيا براي پيشرفت شرق واجب است».د) برخي از عالمان و متديناننتوانستن دستيابي به نظر اسلام در باب سياست و کجفهمي از دين. ترس و وازدگي و کنارهگيري از سياست و عدم تحمل ناملايمات مبارزه (بهائيت، انجمن حجتيه، محمد عبده و کنار نهادن سياست و جدا شدن از سيد جمال).41
اسلاید 42: سکولاريزمانگيزهها و دلايل سکولارها1. دين باطل است و خرافه، و باطل را نبايد در عرصه سياست وارد کرد، زيرا زيانبار و ويرانگر است.2. دين امر شخصي و سليقة افراد است و سليقة افراد نبايد بر جمع حاکم شود.3. دين در برهههايي از زمان امتحان پس داده و ناموفق بوده است (کليساي قرون وسطي و دوران بنياميه و بنيعباس و ...). 4. دين حق است، ولي حق و امر مقدس را نبايد با ناپاکيها يا مصلحتانديشيهاي سياست آلوده کرد. امر قدسي در خدمت امور دنيوي قرار ميگيرد (استبداد ديني).حاکمان و سياستمداران معمولاً فساد و دغلکاري ميکنند (سوء استفاده از حکومت).42
اسلاید 43: سکولاريزم5. سرخوردگي از حکومت مستبدانة خلفا و پادشاهان و ... (تجربة کليسا، حکومت بنياميه و بنيعباس). علي عبدالرزاق: «غير از دورة خلفاي راشدين و يکي دو خليفة ديگر، خلافت هميشه بر قهر و غلبه و زور و ارعاب و ستم استوار بوده و علتِ عقبماندگي علم سياست و نظام سياسي بوده است... خلافت جز جنگ و خونريزي و زيانهاي اجتماعي بسيار، نتيجة ديگري براي مسلمانان به بار نياورده است؛ نظير ماجراي عاشورا و قيام حره» (الاسلام و اصول الحکم، 31).6. دين امري ثابت است و حکومتداري امري متغير و وابسته به زمان (مشکل تطبيق شريعت با زمان). 7. دين فاقد بعد سياسي است. اسلام صرفاً براي هدايت معنوي و اخلاقي بشر و راه و رسم عبوديت است و به تشکيل حکومت ترغيب نکرده است.43
اسلاید 44: سکولاريزمپيامبر تنها رهبر مذهبي بود نه سياسي؛ او ولايت سياسي نداشت. حکومت پيامبر نيز صرفاً رخدادي تاريخي بود، نه از سوي خدا. خواست مردم و تفويض آنان بود. قرآن پيامبر را صرفاً يک مبلغ و پيامرسان ميداند، نه حاکم: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ» (غاشيه: 21-22)«وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ» (انعام: 107)«مَّا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ» (مائده: 99)8. مخالفت با روية افراطي مشروعيتبخشي به حکومت خلفا و حاکمان ظالم و فاسق از سوي عالمان جهان تسنن عموماً.در نظر غالب فقها و متکلمان اهل سنت، خيلفة مسلمين به واسطة ظلم يا فسق صلاحيت زمامدراي را از دست نميدهد و نميتوان عليه او خروج و شورش کرد. (ابويعلي، الاحکام السلطانية، 20)ابوهريره: «اولي الامر» در آيه شريفه، فرمانروايان مسلمان هستند (سيوطي، الدر المنثور، 2/176).44
اسلاید 45: سکولاريزمپاسخ به سکولارها1. نه دين کاملاً ثابت است و نه سياست و حکومت کاملاً متغير؛ اسلام هم ثابتات دارد، هم متغيرات (اصول (ثابت)، ساختار و شکل (متغير): اجتهاد، حکم حکومتي و ...)، حکومت و سياست نيز اصول ثابت و متغير دارد.2. درست است که دين مقدس و مربوط به امور ارزشي است، اما چنين نيست که هر سياستي آلوده و فاسد باشد. سياست معاويهاي و استعماري آلوده است نه سياست علوي.3. اول بايد ثابت کرد که دين امري باطل و يا شخصي و مربوط به رابطة فرد با خدا است. اين مغالطه است که دين تحريف شدة مسيحيت را به نام دين ترويج ميکنند و سپس براي دين نسخه ميپيچند!45
اسلاید 46: سکولاريزم4. مغالطة معرفي دين به عنوان عامل بدبختي، انحطاط و عقبماندگي جهان اسلام و کنار نهادن دين به عنوان عامل پيشرفت غرب. غرب ديني را کنار نهاد که ما هم آن را دين نميدانيم؛ دينِ مزاحم و دستوپاگير علم و مخالف عقل و منطق و دانشمند. حال آنکه اسلام مشوق علم، آزادانديشي و حامي دانش و دانشمند است. پيشرفت غرب نتيجة استعمار و چاپيدن ملتها و دزديدن آثار و مغزهاست، که در اسلام روا نيست.نيز، نتيجة نظم، انظباط، سختکوشي و وجدان کاري است.نيز، نتيجة قناعت، رياضت، تحمل و بردباري است. پيشرفت غرب مرتبط با مباني نگرش آن است؛ پس از مرگ خبري نيست، همينجا را بايد ساخت و الا ميشود جهنم.46
اسلاید 47: سکولاريزم5. پاسخ به تجارب تلخ تاريخي در تاريخ گونههاي متنوعي از حکومت ديني وجود داشته است: موفق و ناموفق. حکومت موفق پيامبر اکرم (ص) و امام علي (ع)؛ حکومت بر اساس عدل و رحمت و سادگي و فضيلت.حکومت ديني درجات و مراتب دارد؛ ايدهآل، متوسط و ضعيف. برخي از مصاديق حکومت ديني، بهرغم فاصلة با نوع ايدهآل، برتر از ديگر انواع حکومتهاي زمان خود بوده است (حکومتهاي اسلامي سدههاي نخستين اسلام).مغالطة يکي دانستن اسلام و مسيحيت تحريف شده و تجربة ناکارآمد کليسا.بسياري از حقايق متعالي و مفاهيم ارزشمند، ظرفيت سوء استفاده را دارند (دين، نبوت، مهدويت، آزادي، حقوق بشر، عدالت و ...).استثمار و استعمار کردن کشورهاي ضعيف به اسم آباداني.جنايت به اسم دموکراسي، حقوق بشر و آزادي (فلسطين، عراق، افغانستان، سوريه و ...)عدهاي به نام دين، به کام خودشان حکومت ميکنند (سوء استفاده از دين).47
اسلاید 48: سکولاريزم6. مغالطة عدم تفکيک تمدن غرب از فرهنگ غربآنان و روشنفکران به مردم القا ميکردند و ميکنند که براي رفع عقبماندگي هم بايد علوم و فنون و توسعة غرب را بگيريد، هم فرهنگ و ايدئولوژي و مباني حقوقي و سياسي آن را: سکولاريزم، عقل خودبنياد، نسبيگرايي و اومانيسم. تعميم از علوم و فنون به ابعاد نظري و فکري (دو مقولة جدا).اين را نوگرايي و تجدد ميدانستند؛ از سر تا پا غربي شدن!7. برخلاف اهل سنت در تأييد دربست خليفه و حاکم، شيعه قائل به خروج و شورش عليه حاکم جائر است. (لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق) (نهج البلاغه، حکمت 165).48
اسلاید 49: سکولاريزم8. آيات مربوط به امر به اطاعت در مقابل آيات انذار و تبشير: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء:59)«مَا كَانَ لِمُؤْمِن وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» (احزاب: 36)«النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب: 6). آيات دستة اول براي کساني است که هنوز ايمان نياوردهاند. پيامبر حرص و حسرت ميخورد که چرا ايمان نميآورند: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (شعراء: 3). خداوند دلداري ميدهد که ايمان با اختيار است، نميتوان کسي را مجبور کرد. وظيفة تو ابلاغ است نه اجبار؛ که انجام دادهاي. آيات دستة دوم براي مؤمنين است.49
اسلاید 50: سکولاريزماستدلال بر رابطه دين و سياست در اسلام1. جامعيت اسلام مقتضي دخالت آن در سياست است.احکام اسلام صرفاً عبادي و اخلاقي نيست، بلکه شامل ابعاد سياسي، اجتماعي، قضايي، اقتصادي (خمس، زکات، خراج، جزيه)، جزايي (ديات، حدود، قصاص) است.دين به هيچ يک از مسائل دنيوي و اخروي مرتبط با کمال انسانها بيتفاوت نيست.2. اجراي بسياري از احکام اسلام منوط به وجود حکومت است. اسلام هرگز به بيان صرف آرمانها بسنده نميکند، بلکه همواره خواهان تحقق آنهاست و قدرت وسيلة تحقق است. نظير امر به معروف و نهي از منکر، جهاد، قضاء، قوانين اقتصادي و مالي.در حکومت غير ديني، ارتباط ميان دين و سياست از هم ميگسلد، زيرا چنين حکومتي خود را ملزم به اجراي احکام ديني نميداند.50
اسلاید 51: سکولاريزم3. امکان دخالت دين در ابعاد مختلف سياست در باب ساختار قدرت سياسي و نوع حکومتشرايط سياستمداران، به ويژه، شرايط رهبر و زمامدارانحقوق و وظايف متقابل مردم و حکومتترسيم ارزشها و اهداف صاحبان اقتدار سياسيايجاد حکومتفراخوان قرآن به مبارزه در راه خدا عليه کافران و ... .تعيين مقررات، ضوابط و اصولي مشخص در مورد حاکميت، اهداف، منابع، قانون، شرايط زمامداران، وظايف کارگزاران و حاکمان و نيز وظايف عمومي مردم در جامعة سياسي از سوي قرآن و سنت.ايمان قرآني عقيدهاي ذهني نيست، ايمان هرگز از حرکت سياسي ترسيم شدة پيامبر و امامان جدا نيست.51
اسلاید 52: سکولاريزم4. شواهد تاريخي دال بر تشکيل حکومت از سوي پيامبر (ص)البته حکومتي ساده به اقتضاي زمان و نه حکومت پيچيدة امروزي (ر. ک: عبدالرزاق احمد سنهوري، فقه الخلافة و تطورها، 82).اجراي احکام، حدود و ديات.جنگ و جهاد.نامه به سران کشورها، آن هم در مدينه، نه مکه و فرستادن والياني به مناطق ديگر (علي احمدي، مکاتيب الرسول؛ تاريخ طبري، 3/ 318) و عهدنامة مالک اشتر (نهج البلاغه: نامة 38).ابنابيالحديد: حق است که چنين فرماني در گنجينههاي پادشاهان نگهداري شود (شرح نهج البلاغه: 6/ 73).5. اگر دين به سياست نينديشد، خود را نفي کرده است.زيرا نه تنها ضمانت اجراء ندارد، بلکه مانع اجراء نيز دارد، (طاغوتيان مخالف آزادي، عدالت و ... هستند، که دين مطرح ميکند.)52
اسلاید 53: سکولاريزم مفاهيم سياسي مطرح در قرآن و سنتامامت و رهبري: (ابراهيم و امامت: بقره/124، «اني جاعلک للناس اماما)، (انبياء/73، قصص/5)شورا و مشورت: شوري/38، آلعمران/159مسئوليت همگاني امر به معروف و نهي از منکر: توبه/71، آلعمران/110 «المؤمنون والمؤمنات بعضهم من بعض يأمرون بالمعروف و ...»برپايي و گسترش عدالت: حديد/25 «لقد ارسلنا رسلنا...»، شوري/15، نساء/58مبارزه مداوم حق و باطل و پيروزي حق: انبياء/81، اسراء/81 «و قاتلوهم حتي لاتکون فتنه»، بقره/193استضعافزدايي: «و نريد ان نمن...» قصص/5، نساء/75باند و تشکيلات استکبار؛ ملأ و مترفين: مؤمنون/46، يونس/83حکومت و زمامداري: يوسف/40، 67، نساء/105، انعام/5753
اسلاید 54: سکولاريزمتشکيلات سياسي و نظامي: (حزب الله) مجادله/22، مائده/56، صافات/173ستيز و مبارزه با دشمنان خدا و عدم دوستي و رابطة ولايي؛ جداسازي خطوط سياسي: مائده/57، ممتحنه/1 «لايتخذ المؤمنون الکافرين اولياء»، انفال/60دشمنشناسي: بقره/105، 130، آلعمران/69نفي سلطة بيگانه و استبداد: «لن يجعل الله للکافرين...» نساء/141آرمان نهايي اسلام: فتح/28، بقره/193 «قاتلوهم حتي لاتکون فتنه»اجراي حدود: نور/2 «الزاني و الزانيه...»، مائده/38 «السارق و السارقه...»مديريت تخصصي همراه با تعهد: يوسف/55، «قال اجعلني علي خزائن الارض» «يا ابت استأجره ان خير من...»جهاد و تربيت کافران: توبه/29 «قاتلوا الذين...»امر به معروف و نهي از منکر تشکيلاتي: آل عمران/104، «و لتکن منکم امة يدعون الي الخير...»54
اسلاید 55: سکولاريزمبنابراين، اسلام در باب حکومت، اصول و شيوههاي کاربردي سياسي و اجتماعي، نقش ابتکاري و تأسيسي دارد و صرفاً نظرات عقلاء را امضاء نکرده است؛ «حکومت غيرمستبدانه، مردمي، بدون قتل و غارت، ويرانگري، دروغ، حيله، فريب و ...» البته بايد توجه داشت که اينها «نظام سياسي» و «نظام اقتصادي» و «نظام حقوقي» و «نظام مديريتي» و .... نيست. پيوسته حاکمان ظلم و جور و خلفا و پادشاهان اجازة نظامسازي به متوليان دين ندادهاند. به همين دليل امام خميني (ره) در دوران تبعيد در نجف، درس خارج را به بحث «ولايت فقيه» اختصاص داد و نظام سياسي شيعه در عصر غيبت را پروراند. 55
اسلاید 56: 56مشروعيت حکومت
اسلاید 57: مشروعيتمفهوم مشروعيت (Legitimacy) توجيه عقلي و اخلاقي جهت اعمال سلطه بر مردم (حقانيت)اينکه حاکم حق حاکميت و امر و نهي داشته باشد و مردم نيز وظيفه داشته باشند از او اطاعت کنند (حق حکومت و تکليفِ اطاعت). جامعه نيازمند حکومت است و حکومت به معناي تدبير امور اجتماعي است و لازمهاش امر و نهي و مکلف بودن مردم در اطاعت است.چه کسي حق مداخله و تصرف در شئون افراد، نظير مال و جان و ... را دارد؟انسانها آزاد و مسلط بر امور خويش هستند. آزادي و برابري در آفرينش، حقوق فطري و طبيعي، در عقيده و بيان و امور اجتماعي و کسي بر ديگري برتري ندارد. نبي اکرم (ص): «المؤمنون/الناس کأسنان المشط يتساوون في الحقوق بينهم» (مستدرک الوسائل، 9/ 49؛ تحف العقول، 368).57
اسلاید 58: مشروعيتملاکهاي مشروعيت1. زور و غلبه (Power)هر که قويتر، حاکم است. «الحق لمن غلب». (مدافعان: سوفسطائيان، هابز (ق 17)، احمدبن حنبل و ...).2. حق طبيعيبرخي ذاتاً براي حکومت و فرمانروايي آفريده شدهاند، و اين مسئوليت از توان ديگران خارج است. (مدافع: ارسطو).3. سنت (Tradition)سنتها و مقرراتي که سدهها و سالها رايج است، خود به خود از مشروعيت برخوردار است: حاکميت سلطنتي، پدرسالار، قبيلگي (قريش)، اشراف، اريستوکراسي و ... (مدافع: ماکس وبر).58
اسلاید 59: مشروعيت4. قرارداد اجتماعياگر مردم خواستند يا راضي بودند، مشروع است و الا نامشروع.وظيفة شهروندان، اطاعت و تعهد حکومت، تأمين امنيت، نظم، رفاه و ... (مدافعان: ژان ژاک روسو و بيشتر فيلسوفان سياسي اخير).نقد: اگر اقليت نخواستند، تکليف آنها چيست، چرا بايد از حکومت نامشروع اطاعت کنند؟5. کاريزمائي (Charisma)انسانهاي نابغه و استثنايي، مانند ناپلئون و ... خود به خود حق حاکميت دارند. پادشاهان خود را پسر خدا، شاهخدا، ساية خدا و ... دانسته، با اين نظريه، حکومت خود را توجيه ميکردند.59
اسلاید 60: مشروعيت6. مشروعيت الهي مأذون بودن حکومت بر مردم از جانب خداوند.خداوند بهواسطة بيکرانگي در هستي، علم، قدرت، رحمت، ربوبيت و خالقيت، بر عالم و انسانها ولايت سهگانة تکويني، تشريعي و سياسي دارد.خدا به نصب عام يا خاص، کساني را براي ولايت تعيين ميکند:«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء: 59).«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده: 55).حکومت رسول الله (ص) به اتفاق شيعه و سني به اذن خدا و به نص خاص است.حکومت ائمه (نصب خاص) و عالمان (نصب عام) نيز در تشيع به اذن الله است.60
اسلاید 61: مشروعيتنقش و جايگاه مردممردم در جامعة اسلامي عينيتبخش به حکومت و تحققبخش به آن هستند (مقبوليت). مردم حقدارند حکومت حاکم الهي را بپذيرند يا نپذيرند. امام علي (ع) دربارة نقش مردم در حکومت ميفرمايد:«وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَي كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَي غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا» (نهج البلاغه، خطبه 3).نکته:مردم در انتخابات خبرگان، کارشناسان ديني را برميگزينند تا سخن آنان حجت شرعي داشته باشد. خبرگان، رهبري را کشف و به مردم معرفي ميکند؛ به او عنوان «حاکم شرع» و «ولي» نميدهد. او خود با کسب صفات مورد نياز حاکم، به اين جايگاه دست يافته است. 61
اسلاید 62: 62دموکراسي (مردمسالاري)
اسلاید 63: دموکراسي«دموکراسي» کلمهاي يوناني، مرکب از Demo (مردم) و Cracy (حکومت)، به معناي حکومت مردم يا مردمسالاري است. کلمة «دموکراسي» واژهاي انعطافپذير و قابل تفسيرهاي متنوع است و مضموني مورد توافق همگان ندارد. شاهد آن، مدعيان سوسياليست، ليبرال، محافظهکار و حتي فاشيست دموکراسي است.دو نگرش اصلي در باب دموکراسي: نگاه ارزشي: انتخاب اکثريت، روش تشخيص حق از باطل و همواره راه حلي مناسب براي چگونه زيستن اجتماعي و باعث سعادت جامعه است نقد: امروزه در ميان صاحبنظران جايگاهي ندارد؛ به دليل جنايات نازيسم آلمان، فاشيسم ايتاليا و کمونيسم روسيه، که ناشي از رأي اکثريت بودند.نگاه روشي: دموکراسي صرفاً راه و روشي براي حل منازعات اجتماعي و شيوهاي براي توزيع قدرت سياسي است. تجربه نشان داده است که، به جاي ترور، کودتا و جنگ، دموکراسي شيوة خوبي براي تعيين حاکمان است. در اينجا کاري به حق و باطل بودن رأي اکثريت نيست.63
اسلاید 64: دموکراسياصول دموکراسيبه رسميت شناخته شدن ارزش هر انسان، صرفنظر از صفاتشپذيرش ضرورت قانون براي انتظام جامعهبرابري همة شهروندان در برابر قانون، صرفنظر از نژاد، قوم و طبقهتوجيهپذيري تصميمات دولت بر مبناي رضايت عموميمشارکت مردم در توزيع قدرت سياسي (انتخابات)دخالت مردم در فرايند تصميمگيري سياسي و ادارة جامعه از طريق نمايندگاننظارت و کنترل قدرت سياسي به وسيلة مطبوعات و نهادهاي پيشبيني شده در قانوناختيار، جايزالخطا بودن انسان و امکان بيراهه رفتن او64
اسلاید 65: دموکراسيسير تطور مفهوم دموکراسيدخالت مستقيم مردم آتن يونان در امور حکومتي (ق 5 ق. م). تجمع همة مردم، جز بردگان و افراد زير 20 سال در ميدان عمومي شهر و اظهارنظر دربارة مسائل حکومت و جامعه (دائرة المعارف دموکراسي، 2/ 700).اين روش منقرض شد، زيرا هم حکومت عوام و بيخردان نام گرفت و هم در شهرهاي بزرگ قابل اجراء نيست.انتخاب نمايندگان از سوي مردم (پس از رنسانس)حکومتي که در آن دين نقشي نداشته باشد؛ نه در قانونگذاري، نه در اجراء (تفسير جديد استعمارگران و روشنفکران بيدين). در اينجا مردم هم بخواهند، نبايد دين وارد عرصة حکومت شود!مقابلة با پيروزي حزب اسلامگراي الجزاير و کودتا و انحلال انتخابات و دستگيري اسلامگرايان و ... .65
اسلاید 66: دموکراسيرابطة اسلام و دموکراسياگر مقصود از دموکراسي اين باشد که هر چه رأي اکثريت مردم (50+1) بدان تعلق گرفت، قانون معتبر و رسمي و واجب الاطاعة است، هر چند بر خلاف نص قرآن و دين باشد، اسلام چنين دموکراسي در قانونگذاري را نميپذيرد.اگر مقصود، دموکراسي در بعد اجراء باشد؛ تعيين مجريان و قانونگذاران از سوي مردم؛ اينجا «منطقة الفراغ» (شهيد صدر، اقتصادنا، 721) است، اسلام حکمي ندارد يا حکم مصرح و جزئي ندارد. تابع شرايط و اقتضائات زمان است. مانند مدل «تفکيک قوا» و وضع قوانين راهنمايي و رانندگي و بيمه و ... در اينجا، با رعايت موازين اسلامي، مردم نقش ايفا ميکنند و نمايندگان مردم قوانين مطابق اسلام را وضع يا کشف ميکنند. 66
اسلاید 67: دموکراسياگر مقصود از دموکراسي، نظام حکومتي مخالف ديکتاتوري باشد، اسلام با دموکراسي سازگار است؛ بلکه براي همان آمده است؛ تصميمات بايد مبتني بر شريعت باشد، نه هوي و هوس حاکمان.اگر مقصود از دموکراسي،مشارکت مردم در توزيع قدرت سياسي، در قالب انتخابات آزاد و دخالت مردم در فرايند تصميمگيري سياسي و ادارة جامعه، از طريق نمايندگان ونظارت و کنترل قدرت سياسي، از طريق مطبوعات و نهادهاي پيشبيني شده باشد، حکومت اسلامي نظامي دموکراتيک است. بهعلاوه که، اسلام اصول بسياري دارد که با دموکراسي سازگار است: مساوات، عدالت، رعايت حقوق اقليتها، آزادي اجتماعي، عقيده و بيان و ...67
اسلاید 68: دموکراسيالبته، اسلام، همچون همة مکاتب و حکومتها، خطوط قرمز دارد، خودي و غيرخودي، مسلمان و غيرمسلمان، مرتد و ملحد و ... نيز، اسلام اصول ثابت و متغير دارد. نظامهاي دموکراتيک نيز اصول ثابت (قانون اساسي، قابل تغيير با همهپرسي) و متغير (قوانين عادي) دارند. مردمسالاري ديني: مراعات حقوق و خواستههايي از مردم که جنبة عقلاني و ديني دارد، نه رعايت همة خواستهها و اميال نفساني (نوعي مردمداريِ غيرمنطقي و مردمفريبي). ادعا يا درخواست برابري مطلق، خيالپردازي است. (تبعيضهاي فراوان حکومتهاي دموکراتيک عليه، مثلاً متدينان يا برخي نژادها). 68
اسلاید 69: دموکراسيدر اسلام آنچه مهم است، قانون الهي است، اما در دموکراسي غربي، ملاک، رضايت مردم است. هرچند لازمة دموکراسي معاف بودن از گرايش به يک مکتب و ايدئولوژي و تعهد به آن نيست. بنابراين، جمع اسلام و دموکراسي به اين است که مردم اسلام را به عنوان مکتب و ايدئولوژي حکومت خود بپذيرند (محتواي دموکراسي، دين است). در حکومت ديني، دين پذيرفته شده حکومت ميکند و در حکومتهاي دموکراتيک، مکتب پذيرفته شده.پس، دموکراسي ديني (مردمسالاري ديني)، پذيرش حق اقتدار و مرجعيت دين در شئون اجتماعي و سياسي جامعة ديني و روابط و مناسبات اقتصادي، فرهنگي و سياسي جامعه، با رضايت مردم و نيز، پذيرش حق دخالت مردم در فرايند تصميمگيري کلان سياسي اجتماعي و توزيع قدرت است.69
اسلاید 70: دموکراسيناسازگاري جمهوريت و اسلاميت«جمهوري»، يعني حکومت منتخب مردم، بي هيچ قيد و شرط و «اسلامي»، يعني حکومت اسلام (داراي حد و مرز).پاسخ شهيد مطهري: جمهوري، شکل حکومت و اسلامي، محتواي آن است. مردم خود آزادانه نوع حکومت (اسلامي) را تعيين کردهاند (98./.) (مجموعه آثار، 24/ 330). رأي خود مردم است.تأکيد مجدد در انتخابها، راهپيماييها، لبيک گفتن به فراخوان رهبر در موقعيتهاي مختلف، نظير 18 تير 78 و 9 دي 88.حاکميت ملي مساوي با نداشتن مسلک و ايدئولوژي و عدم التزام به يکسري اصول عقيدتي و فکري و عملي در باب زندگي نيست (مردم چين و کمونيسم).70
اسلاید 71: دموکراسيمنشأ اين شبهه: حقوق انسان منحصر در مسائل مادي است، نه حق داشتن مکتب و عقيده و وابستگي به ايمان. دولت نبايد به هيچ مکتب، ارزش و ايدئولوژي وابسته و متعهد باشد!پاسخ: اين تصوير از دموکراسي بسيار ذهني و آرماني است. آنچه در خارج رخ ميدهد، به هر حال وابسته به يک فکر و مکتب و ارزش و ايدئولوژي است. چنين چيزي نه قابل دفاع است نه عملي. دموکراسي در چارچوب نظامهاي ارزشي، نظير ليبراليسم، سوسياليسم و ... تنظيم ميشود.چنين نيست که ساختار حکومت يا ديکتاتوري باشد (به دلخواه حاکم و عمدتاً با ارعاب و زور و قدرت نظامي) يا دموکراتيک (بر اساس خواست و ارادة مردم، آن هم بدون هويت ديني).71
اسلاید 72: دموکراسينقد دموکراسيترديدهاي جدي نسبت به ميزان موفقيت دموکراسي:در جوامع پيچيده، که هر روز نياز به دهها تصميم کلان اجتماعي و قانونگذاري است، مردمسالاري به معناي دقيق کلمه امکانپذير نيست (بنابراين عملاً حکومت نمايندگان است).شعار خرد جمعي و مشارکت و انتخابات آزاد، حرفي بيش نيست؛ (بنگاههاي عظيم اقتصادي و غولهاي رسانهاي حکومت ميکنند، که امکان فريب عوام و تودهها بسيار زياد است) (همان نظام نخبهگرايي! guardianship).در دولتشهرهاي يونان (مهد دموکراسي) فقط مردان آزاد حق مشارکت در تصميمگيري سياسي را داشتند و زنان و بردگان محروم بودند. حتي در دموکراسي مدرن، سياهان تا سال 1870 و زنان تا سال 1920 در امريکا، 1946 در فرانسه و 1971 در سوئيس فاقد حق رأي بودند (دائرة المعارف دموکراسي، 3/ 1242).72
اسلاید 73: 73ولايت فقيه
اسلاید 74: ولايت فقيه رهبري و امامت در اسلامرهبر در حکومت اسلامي، محور و زمام جامعه و امت و هستة مرکزي و نگاهدارنده و نظم دهنده و کنترل کنندة چرخهاي جامعه و بازدارندة از انحراف است.امام علي (ع): «وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَداً» (نهج البلاغه، خ 146)؛ «جايگاه سرپرست يک نظام، همانند رشتهاي است كه مهرهها را نظام ميبخشد، اگر آن رشته بگسلد، مهرهها پراكنده ميشوند و چه بسا كه ديگر هرگز فراهم نيايند».«وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَي» (نهج البلاغه، خ 3).حاکم اسلامي صرفاً مسئول سياست و حکومت نيست، بلکه مسئول دين و فرهنگ نيز است (نگاهبان دين و امت).74
اسلاید 75: ولايت فقيهتعريف و پيشينة ولايت فقيهتعريف ولايت فقيهولايت: دوستي، محبت، ياري، سرپرستي و اولويت تصرف.فقيه: کسي که با استفاده از روش خاص اجتهادي، از طريق مراجعه به کتاب، سنت و عقل، توان کشف رأي شارع را دارد.ولايت فقيه: رياست و زمامداري فراگير فقيه عادل و با کفايت در حوزه امور ديني و دنيوي بر امت اسلامي.ولايت فقيه از سنخ تصدي، اداره، اجرا و مديريت است. پيشينة ولايت فقيهاز آغاز تاريخ اجتهاد، باور به ولايت شخص فقيه در اموري خاص مطرح بوده است (از مسلمات فقه شيعه است)؛ اختلاف در قلمرو ولايت شخص فقيه است.75
اسلاید 76: ولايت فقيه پيشينة ولايت فقيهشيخ مفيد (م 413 ق)، سيد مرتضي و شيخ طوسي (ق 5) از اصل ولايت فقيه دفاع کردهاند. شيخ مفيد: اقامة حدود از آنِ ائمة هدي و کساني است که آن حضرات نصب کردهاند (فقهاء شيعتهم) (المقنعه، 810).برخي از فقها، نظير محقق کرکي (ق 10) بر نيابت عامة فقيه جامعالشرايط از معصوم ادعاي اجماع کردهاند و فقدان آن را باعث معطل ماندن امور شيعيان دانستهاند (رسائل المحقق الکرکي، 1/ 142).مرحوم شيخ حسن کاشفالغطاء، پسر شيخ جعفر، در انوار الفقاهة به ولايت عامة فقيه تصريح ميکند.76
اسلاید 77: ولايت فقيهملا احمد نراقي (م 1245 ق) در عوائد الايام به صورت مستقل صفحاتي را به بحث از ولايت فقيه و ادلة آن اختصاص داده است. وي نظريه ولايت عام فقيهان را كه پيش از اين به اشاره مطرح شده بود، به نظريه منقّح علمي تبديل كرد. پس از او نيز ميرزاي نائيني مدافع اين ديدگاه بود (نائيني، تنبيه الأمّة و تنزية الملّة، 76 و 113).مرحوم محمد حسن نجفي (صاحب جواهر الکلام) نيابت فقيه عادل در جميع مناصب امام را از مسلمات نزد عالمان شيعه ميداند و انکار ولايت عامه فقيه را موجب تعطيلي بسياري از امور شيعيان و ترديد در ولايت عامة فقيه را ناشي از نچشيدن طعم فقه و نفهميدن کلام معصوم ميداند (جواهر الکلام، 21/ 396).77
اسلاید 78: ولايت فقيه حيطة ولايت فقيه با توجه به تعريف ولايت، يعني اولويت تصرف و تصدي بر شئون غير، دو گونه «ولايت» در فقه اسلامي مطرح است: الف) تصدي امور حسبه (مقيده)تصدي امور زمين مانده، که شارع راضي به زمين ماندن آنها نيست، نظير امور کساني که به سبب قصور در فهم و شعور يا عجز عملي و يا عدم حضور، نميتوانند حق خود را ايفا کنند، همچون سفيه، ديوانه، يتيم، ميت و ... .«فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ» (بقره: 282) 78
اسلاید 79: ولايت فقيهب) سرپرستي و ادارة امور مؤمنين (مطلقه)اولويت تصرف و تصدي بر شئون غير (همة امور اجتماعي و سياسي). همان ولايتي که به جعل الهي براي پيامبر و امام مطرح است. فقيه بر همة عرصههاي ولايت سياسي معصوم، جز اختصاصات نبي و امام، ولايت دارد.«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» (مائده: 55)از منظر امام خميني (ره)، حيطة ولايت فقيه تا آن حد است که حتي براي مصلحت نظام اسلامي و جامعة مسلمين ميتواند به طور موقت واجبي الهي (نظير حج) را تعطيل کند. شرع دست او را باز نهاده است و ولايت او محدود و مقيد نيست. همة احکام الهي براي نظام اسلامي و ولايت الهي است (صحيفة نور، 20/ 170).پس نزاع بر سر حيطلة ولايت فقيه است نه اصل ولايت فقيه (تفاوت در سعه و ضيق متعلقها، نه تباين مفهومي آن دو).تعبير «ولايت مطلقة فقيه» اولين بار توسط آيتالله عبدالحسين لاري، از فقهاي عصر مشروطه مطرح شد و در ادامه، مرحوم نراقي آن را طرح کرد.79
اسلاید 80: ولايت فقيهولايت انتصابي يا انتخابيولايت فقيه، همچون امامت، موضوعي کلامي و عقيدتي است؛ زيرا در امتداد ولايت معصوم است و مردم نميتوانند به کسي ولايت بدهند (انتخابي). به نظر مشهور فقهاي شيعه، فقيه از جانب معصوم به ولايت بر امت منصوب شده است (نايب عام امام زمان (عج) و منصوب آن حضرت).امام خميني (ره) در احکام خود به اين امر تصريح داشت:دربارة آقاي بازرگان: «... و من بايد يك تنبه ديگري هم بدهم و آن اينكه، من كه ايشان را حاكم كردم، يك نفر آدمي هستم كه به واسطه ولايتي كه از طرف شارع مقدس دارم، ايشان را قرار دادم. ايشان را كه من قرار دادم واجبُ الاتِّباع است، ملت بايد از او اتّباع كند. يك حكومت عادي نيست، يك حكومت شرعي است؛ بايد از او اتّباع كنند. مخالفت با اين حكومت مخالفت با شرع است، قيام بر عليه شرع است» (صحيفة نور، 6/ 58-59).80
اسلاید 81: ولايت فقيهولايت سياسي فقيه و علت عدم طرح آن«ولايت سياسي» فقيه منوط به اثبات «ولايت عامة» فقيه است: مرجعيت ديني، قضاوت و ... . ولايت سياسي معصوم نيابتبردار است، اما ولايت معنوي، علم و عصمت، خير.علت مطرح نبودن فقه سياسيکنار کشيدن حضرات معصومينِ پس از امام حسين (ع) از قيام و نهضت در دوران خفقان. تقيه کردن، بهرغم حمايت ضمني از قيامهاي علويان.علت عدم قيام خود ائمه(ع): تجربة اواخر حکومت امام علي (ع)، تجربة حکومت امام حسن (ع)، نهضت خونين امام حسين (ع)، واقعة حرّه، آتشباران کعبه توسط يزيد براي سرکوبي عبدالله بن زبير، شکست قيام توابين.(جلوهاي از روحيات مردم، وضعيت جامعة اسلامي و اصحاب ائمه).81
اسلاید 82: ولايت فقيهبه تدريج شيعه به يک سبک زندگي متخلق شد: تقيه (مخفيکاري، پرهيز، عزلتگزيني، کنارهگيري از دستگاه حکومت).امام صادق (ع): «إِنَّ التَّقِيَّةَ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه» (بحار الانوار، 2/ 72) امام صادق (ع): «التَّقِيَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِيَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِن» (کافي، 221/2) همة همّ و غمّ شيعه شد حفظ و بقاي اصل شيعه و مبارزة منفي.بهتدريج اين فکر به وجود آمد که، خود ائمه (ع)، که حاکميت از آنِ آنان است، قيام نميکنند، پس،همة حکومتها، نهضتها و درگيريهاي سياسي از مقولة «فتنه» هستند و نامشروع،هر گونه فعاليت و مداخله در امور سياسي حرام و ممنوع است. 82
اسلاید 83: ولايت فقيهپس بايد صبر کرد و دعا نمود تا فرج و دولت آل محمد (ص) فرا رسد: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج». پر رنگ شدن ساية موعودگرايي.برخي حتي گفتند سهم امام از خمس را بايد دفن کرد تا خود حضرت بيايد و مصرف کند.بنابراين، اين بخش از فقه (فقه سياسي) بکر و دستنخورده باقي ماند. به همين خاطر، فقها به مداخلة حداقلي اکتفا کردند: عمدتاً مسائل عبادي، مالي، ايتام، مجانين، بيسرپرستها و ... و از مسائل کلان مربوط به امور جامعه و ادارة آن و جان و مال و ناموس مردم، نظير جهاد و قيام و نهضت و ... طفره رفتند و نهايت سختگيري را به خرج دادند.83
اسلاید 84: ولايت فقيهسير تدريجي دخالت فقها در سياست1. طرح مشروعيت دادن به حکومت پادشاه، از طريق نيابت دادن فقيه به پادشاه (دوران صفويه).مثلاً نيابت شاه طهماسب از سوي مرحوم محقق کرکي (رسول جعفريان، صفويه در عرصة دين، سياست و فرهنگ، 1/ 121)و بر تخت نشاندن سلطان سليمان صفوي توسط آقاحسين خوانساريو سلطان حسين صفوي توسط علامه محمدباقر مجلسي (محمدعلي کشميري، نجوم السماء، 111) يا نوشتة ميرزاي نائيني در باب مشروعيتِ مشروطة سلطنتي. 84
اسلاید 85: ولايت فقيهاين ديدگاه رايج را حتي جهانگردان نيز نوشتهاند (شاردن، سفرنامه، 3/ 1143؛ کمپفر، سفرنامه، 125).بر همين اساس،شاه طهماسب خطاب به محقق كركي گفت: «تو شايستهتر از من به سلطنت هستي؛ زيرا تو نايب امام (ع) ميباشي و من از كارگزاران تو هستم و به امر و نهي تو عمل ميكنم». او در فرماني در سال 936 همه مردم را به متابعت از حكم محقق كركي ملزم ساخت و سرپيچي كنندگان از اين فرمان را به مؤاخذه شديد تهديد كرد (محمدباقر خوانساري، روضات الجنات، 4، 361).85
اسلاید 86: ولايت فقيه2. ورود فقها به رتق و فتق امور اجتماعي مردم:(نوشتههاي ميرزا حسن نجفي (جواهر الکلام)، شيخ انصاري (مکاسب)، ملا احمد نراقي (عوائد الايام)).3. ورود فقها به صحنة عملي سياست:فتواي ميرزاي شيرازي در تحريم تنباکو و قرارداد آن، ورود علما به قضية مشروطيت، مجلس ملي (مدرس)، مليشدن صنعت نفت (کاشاني) و ...4. در نهايت، طرح ولايت و امامت شخص فقيه:اينکه ولايت شخص فقيه مطلق است و تمام عرصههاي حاکميت معصوم را در بر ميگيرد (همة شئون نيابتبردار معصوم).86
اسلاید 87: ولايت فقيهادلة ولايت فقيهبنابراين، اين نکته واضح شد که، کنارهگيري از سياست متعلق به دوران تقيه و فقدان زمينه بوده است؛ اگر زمينة حضور امام يا فقيه در سياست باشد، حکومت متعلق به کارشناسان و نگاهبانان دين است.ادلة اثبات ولايت فقيه (عامه و مطلقه)دليل عقلياستدلال فلسفي و عقلي، کلي، دائمي، ضروري، برهاني و يقيني است و اختصاص به يک شخص و گروه ندارد، بنابراين نتيجهاش هم کلي، دائمي و ضروري است.اقامه دليل عقلي بر ولايت فقيه به ملا احمد نراقي برميگردد.دليل نقلي: روايات87
اسلاید 88: ولايت فقيهادلة ولايت فقيه (دليل عقلي)1. ضرورت اجراي احکام اسلاماسلام براي حفظ نظام اجتماع، احکامي را تشريع کرده و اجراي آنها را بر عهدة حاکم مسلمين قرار داده است.اجراي احکام اسلام، ضروري است.در زمان معصوم، توسط معصوم (ايدهآل) محقق ميشود.تدبير امور جامعه و نياز جامعه به احکام و مجري الهي، اختصاص به زمان پيامبر و امام ندارد.اگر ايدهآل وجود نداشت، نميتوان از اصل آن دست کشيد؛چنين احتمالي وجود ندارد که حضرات معصومين (ع) نسبت به امور شيعيان در عصر غيبت بيتفاوت باشند يا راضي باشند که آنان تحت ولايت طاغوت قرار گيرند.88
اسلاید 89: ولايت فقيهپس نزديکترين شخص به معصوم ـ آگاهترين فرد به قانون الهي و نيز لايقترين شخص ـ بايد آن را اجرا کند.2. دليل اولويتاسلام براي امور غير مهمي نظير «امور حسبه» برنامه دارد و شخصيتي همچون فقيه را متولي اين امور قرار داده است.امور کلان سياسي و اجتماعي جامعة اسلامي به مراتب از امور حسبه مهمتر هستند.بنابراين، اگر اسلام اين امور را واننهاده است، به طريق اولي اجراي حدود الهي، اقامة دين و برپايي نظام اسلامي را واننهادهاست.89
اسلاید 90: ولايت فقيهادلة ولايت فقيه (دليل نقلي)1. توقيع امام زمان (عج)توقيع: دستخط بزرگان و پادشاهان بر فرمان يا نامهاي.از معتبرترين ادلة اثبات ولايت فقيه است.«إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ يُوصِلَ إِلَيَّ كِتَاباً سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ (ع) أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ ... أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَي رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه» (شيخ طوسي، الغيبة، ص 525).«حوادث واقعه»: مسائل و پيشامدهاي اجتماعي و عمومي.«راوي حديث»: صاحبنظر در دين، نه صرف بيان کنندة احکام.«حجت حضرت بر مردم»: رفتار و اعمال آنان نجاتبخش و معتبر است.90
اسلاید 91: ولايت فقيهادلة ولايت فقيه (دليل نقلي)2. مقبولة عمربن حنظله«عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَي السُّلْطَانِ وَ إِلَي الْقُضَاةِ أَيَحِلُّ ذَلِك؟ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَي الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَي «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ». قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَي مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَي حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَي اللَّهِ وَ هُوَ عَلَي حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ» (کافي، 1/ 67).91
اسلاید 92: ولايت فقيهمقدمات دلالت روايت:پرسش عمر بن حنظله در خصوص مراجعه به قضات نيست، بلکه پرسش از رجوع به سلطان و قاضي است (قضايايي که مداخلة سلطان و والي را ميطلبد [امور اجتماعي و ...]).امام هر دو قسم دادخواهي، رجوع به والي و قاضي را از باب رجوع به طاغوت و بنابراين ممنوع ميداند.امام فقيه شيعه را به عنوان «حاکم» نصب ميکند نه «حَکَم»؛ يعني دايرة نفوذ فقيه فراتر از حکميت و قضاوت است.3. روايات عامامام علي (ع): «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ» (نهج البلاغه، خ 173) پيامبر اکرم (ص): «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء» (کافي، 1/ 34).امام علي (ع): «الْعُلَمَاءُ حُكَّامٌ عَلَي النَّاس» (الحياة، 2/ 555). رسول الله (ص): «اللَّهُمَ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- قِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ- قَالَ (ص) الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي- وَ يَرْوُونَ أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي» (عيون اخبار الرضا، 2/ 37).92
اسلاید 93: ولايت فقيهمخالفت با ولايت فقيهمخالفت نظري جايز است و موافقت نظري واجب نيست؛ واجب نيست همه همرأي و همنظر فقيه باشند.آنچه لازم است موافقت عملي و اطاعت و تبعيت عملي است.مخالفت عملي جايز نيست.قلمرو تبعيت از ولي فقيهاين قلمرو محدود به احکام ولايي و حکومتي است.اگر در موردي ولي فقيه حکم نداشته باشد و نظرش صرفاً پيشنهاد باشد، اطاعت واجب نيست.اطاعت از حکم حکومتي ولي فقيه بر همگان، حتي مجتهدان صاحب فتوا واجب است و مختص مقلدان نيست.93
اسلاید 94: ولايت فقيهحکم حکومتيحکمي است که حاکم شرع بر اساس مصالح نظام اسلامي صادر ميکند.مبناي صدور حکم حکومتي، رعايت مصلحت مسلمين و نظام اسلامي و اصول و مباني شرع است.حکم حکومتي نياز به عناوين «اضطرار»، «ضرر»، «اکراه»، «عسر و حرج» و «اخلال نظام» ندارد.حکم ثانوي نياز به عناوين فوق دارد.احکام حکومتي مانند تعطيلي حکمي از احکام شرعي به صورت موقت، نظير حج، قطع رابطه با برخي کشورها، پذيرش صلح و ...از نظر امام خميني (ره) حفظ نظام و حکومت اسلامي از اهم واجبات و مقدم بر ساير احکام اولي اسلام است.94
اسلاید 95: ولايت فقيهولايت فقيه و نقدها1. محجور بودن مردم (عدم رشد و بلوغ سياسي)مگر مردم محجور و قاصر و سفيه هستند که نياز به قيّم و وليّ داشته باشد؟ اين مانع آزادي و انتخاب است!پاسختفاوت ننهادن ميان دو ولايت! مگر مردم زمان صدر اسلام سفيه و مجنون بودند، که پيامبر بر آنان ولايت داشت؟ «النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب:6) و «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده: 55).مردم رشيد خود بهترين را انتخاب ميکنند. قيّم» هميشه به معناي ولايت بر سفيه و مجنون و ... نيست؛ در اينجا به معناي سرپرستي و ماية انسجام و قوام جامعه است. امام رضا (ع): «أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَيِّماً أَمِيناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّينُ وَ غُيِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْكَامُ وَ لَزَادَ فِيهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِكَ عَلَي الْمُسْلِمِينَ ... وَ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِين» (عيون اخبار الرضا، 2/ 101).95
اسلاید 96: ولايت فقيه2. وليفقيه، فوق قانون!قدرت ولي فقيه از خداست نه مردم، پس هر چه خواست انجام ميدهد، نظير لغو احکام و ... (استبداد)! نيز ولايت مطلقه است.پاسخقانون در حکومت اسلامي، قانون خداست و هيچ کس فراتر از آن نيست. او در برابر قانون، همچون ساير اعضاي جامعه است (صحيفة نور، 9/ 42).ولايت مطلقه، در حيطة اجراي احکام اسلام و حفظ نظام اسلامي است، آن هم توسط راهکارهاي خود شرع، نه تغيير آنها.تصميمهاي مهم و مصلحتي نيز جزئي از وظايف قانوني رهبر است.برخلاف برخي از نظامها که رئيس جمهور از مصونيت قضايي برخوردار است (قانون اساسي روسيه)، مطابق اصل 107 قانون اساسي: «رهبر در برابر قوانين با ساير افراد کشور مساوي است». 96
اسلاید 97: ولايت فقيهدر اينجا شخصيت فقيه (فقاهت، عدالت، مدير و مدبر بودن) حکومت ميکند، نه شخص فقيه (استاد جوادي آملي، ولايت فقيه، 257).امام خميني (ره)«آنچه در اسلام حکومت ميکند، فقاهت و عدالت است ... حاکم و ولي مردم در اسلام، قانون الهي است نه شخص خاص، زيرا شخص فقيه يک تافتة جدا بافتة از مردم نيست، بلکه او نيز همانند آحاد مردم موظف به رعايت احکام و قوانين الهي است» (کتاب البيع، 2/ 462). «در اسلام آن چيزي که حکومت ميکند قانون الهي است. پيغمبر اکرم (ص) هم به همان عمل ميکرده است. قانون حکومت ميکند ... همه تابع قانون هستند و قانون هم قانون خداست» (صحيفة نور، 9/ 42).مهار دروني (تقوي و عدالت) بهترين ابزار کنترل است.97
اسلاید 98: ولايت فقيه3. شبهة دور در انتخاب رهبريرهبري توسط خبرگان انتخاب ميشود و خبرگان رهبري توسط شوراي نگهبانِ منتخب رهبر تأييد ميشوند! پاسخاگر دور منطقي باشد، اصلاً تحقق نمييابد (محال عقلي).خبرگان کسي را براي رهبري نصب نميکند، بلکه شخصِ داراي اين ويژگي را کشف و به مردم معرفي ميکند.به علاوه، امام خميني منتخب مردم بود و آيتالله خامنهاي منتخب خبرگانِ دوران امام.4. مادامالعمر بودن رهبري... و اين خلاف دکترين خالص دموکراسي است.پاسخرهبري ولايي مادامالعمر نيست، تا برقراري شرايط است. در صورت فقدان شرايط، منعزل است (اصل 111 قانون اساسي).در معصوم، به دليل ثبات شرايط (علم و عصمت)، مادامالعمري است.98
اسلاید 99: ولايت فقيه5. تقدس و جنبة کاريزمايي رهبرياين رهبري عمدتاً متکي بر نفوذ معنوي و نوعي تسخير روحي است، نه رهبري علمي و مديريتي (رکود جامعه).پاسخمبتني بر نظريه ماکس وبر: فرضية تعارض «عقلانيت و قانونمداري» و «نفوذ معنوي و قدسي» در ادارة جامعه.اين ويژگيها و صفات الهي و انساني است که موجب جذب دلهاست نه قدرت کاريزمايي. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً» (مريم:96)اين تبعيت، تبعيت از عقل و منطق است، زيرا بهتر، مديرتر، شجاعتر و باتقويتر را به رهبري برميگزيند.اين نفوذ معنوي نه تنها مانع پيشرفت نيست، که پشتوانة بزرگ براي بسيج تودهها در جهت رشد جامعه و مقابله با موانع و هجمههاست.99
اسلاید 100: ولايت فقيه6. نقدناپذيري رهبريرهبري ولايي به شخصيتي مقدس و بيعيب و نقدناپذير تبديل ميشود، زيرا شرعاً اطاعتش بر همگان واجب است و کسي جرأت نقد نمييابد و يا به نقدها اعتنايي نميشود.پاسخناشي از مقايسة ولي فقيه با حاکمان و رؤساي حکومتها و پادشاهان مستبد است.در اسلام يکي از موارد امر به معروف و نهي از منکر، انتقاد از حاکم، تحت عنوان «النصيحة لائمة المسلمين» است (کافي، 1/ 403).امام علي (ع) به صراحت از مردم ميخواهد او را نقد کنند (نهجالبلاغه، خ 34).در نظام جمهوري اسلامي نيز نقدهاي صريح به رهبري ميشود، نظير نقد دانشجويان در ديدارها و نامههاي سرگشاده به رهبري.100
اسلاید 101: ولايت فقيه7. حکومت ولايي (Guardianship)حکومت ولايت فقيه همان حکومت «ولايي و نخبهگرايي» است. تعريف: جداي از قرائتهاي مختلف: «نظامي سياسي که دولت توسط حاکمان شايسته و اقليت نخبة برخوردار از دانش و توانايي خاص و بدون انتخاب مردم اداره ميشود».شايد در طول تاريخ نظريهپردازي سياسي، اين مدل جديترين رقيب دموکراسي بوده و داراي ريشة بسيار مستحکم است (رابرت دال، مدافع دموکراسي).نظريهپردازان و مدافعان: کنفوسيوس، افلاطون (1 ق پس از او)، کارل مارکس، اسکينر، لنين، يوزف شومپير، کارل فريدريش، رابرت دال، سيمور مارتين ليپست، گائتانو موسکا، ويلفر دوپارتو، روبرت ميشلس و ... (دائرة المعارف دموکراسي، 2/ 710-711).مدل افلاطون: حکيمان شايستة حکومتند (فيلسوفشاهي).مدل لنين: رهبران کمونيست شايستة حکومتند.101
اسلاید 102: ولايت فقيهپيشفرض اين نظريه:تودههاي مردم، به دليل ضعف دانش لازم و فقدان انگيزة کافي، به علت اشتغالات شخصي، صلاحيت لازم براي ادارة شئون کلان سياسي و اجتماعي را ندارند.پاسخاگر تأکيد بر ولايت شخص فقيه عادل و مدبر در رأس قدرت سياسي را در نظر بگيريم، نظام ولايت فقيه نظامي ولايي است.اما حکومت ولايت فقيه، همان مدل حکومت ولايي محض نيست، زيرا اين نظام مبتني بر فقدان صلاحيت مردم در ادارة شئون جامعه نيست. مردم حتي در انتخاب رهبري سهيم هستند.بله مردم بدون استمداد از وحي و شريعت، از سازماندهي جامعه عاجزند.102
اسلاید 103: نقدها به شخص رهبرديکتاتوري و استبدادجمع ثروت و قدرتمديريت ناکارآمد103
اسلاید 104: 104انقلاب اسلامي
اسلاید 105: انقلاب اسلاميکارآمدي انقلاب اسلاميتعريف کارآمديشايستگي و انجام کارها به خوبي و کارداني در تأمين اهداف است.در مديريت:کارآمدي: شايستگي و کارداني در تأمين اهداف است؛ صرفنظر از اينکه از منابع بهطور بهينه استفاده شود يا نه.کارآيي: شايستگي در مصرف منابع و بهرهبرداري بهينه از آن است، صرفنظر از اينکه هدف تأمين شود يا نه.«کارآمدي» وارد سياست شده و در کنار «مشروعيت» مورد بحث قرار ميگيرد؛ حکومت بايد داراي دو رکن مشروعيت و کارآمدي باشد.105
اسلاید 106: انقلاب اسلاميفرض حکومت مشروعِ ناکارآمد، فرض قابل قبولي است، ولي بهتدريج مشروعيت حکومت را متزلزل ميسازد.حکومت مشروع ديني اگر نتواند اهداف دين، نظير عدالت، فضيلت، معنويت و ... را محقق سازد، بهتدريج دچار بحران مشروعيت ميشود.اگر مشروعيت ناظر به صلاحيت و شايستگي حکومت کردن باشد، قطعاً کارآمدي و توانايي تحقق اهداف، از عناصر ضروري مشروعيت است.پس، فرض حکومت نامشروع، ولي کارآمد در جايي صحيح است که چارچوب ارزيابي مشروعيت و ارزيابي کارآمدي متفاوت باشد.106
اسلاید 107: انقلاب اسلاميمثلاً حکومت معاويه؛اگر آن را در برابر حکومت حضرت امير (ع) نامشروع، ولي کارآمد دانستيم، مشروعيت آن را در بينش ناب اسلامي و کارآمدي آن را در چارچوب نگرش مادي و دنيوي ارزيابي کردهايم؛و الا، حکومت معاويه در چارچوب نظام بينشي ناب اسلام، هم نامشروع است، هم ناکارآمد؛ زيرا در تحقق اهداف اولية اسلام ـ اعتلاي کلمة توحيد ـ نيز ناتوان است.به هر رويدر کارآمدي هر نظام، شخصيت مدير و رهبر بسيار قابل توجه است و چيزي جايگزين آن نميشود.پس کارآمدي حکومت با کارآمدي شخص رهبر گره خورده است.107
اسلاید 108: انقلاب اسلامينظريهها يا ملاکهاي کارآمديتئوري توفيق (در حکومت)نقد: امري بسيار سيال است؛ قابل اندازهگيري نيست. برخي از کارها در مدت طولاني به ثمر مينشيند.رضايت مردمنقد: رضايت همه يا قشري خاص؟ نخبگان و خواص يا تودهها؟شاخص رضايت چيست؟مردم از جزئيات حکومت بياطلاعند.خواست مردم متضاد است؛ ملاکها و عوامل رضايت طبقات مختلف، گوناگون و گاه متضاد است.108
اسلاید 109: انقلاب اسلاميانجام تکليف (التزام به تکليف و تحقق آن در عمل)مباني سياسي اسلام مؤيد اين نظريه است.در اسلام، اصل در حکومت کردن، انجام تکليف و مسئوليت است.امام علي (ع): «أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَي كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ» (نهج البلاغه، خ 3).«وَ اعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَي قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ» (نهجالبلاغه، خ 92).در اين فضا، کاهش يا عدم توفيق ظاهري، يا عدم رضايت گروههاي خاصي از جامعه، اگر مقتضاي تکليف باشد، با کارآمدي منافاتي ندارد.البته لازمة اين تئوري، بيتوجهي به جلب رضايت مردم يا عدم دستيابي به اهداف نيست؛ آن هم يکي از تکاليف نظام سياسي است.109
اسلاید 110: انقلاب اسلاميدستاوردهاي انقلاب اسلامي1. احياء گفتمان توانايي ادارة حکومت توسط دين و متدينان چيزي که غرب 5 قرن آن را کنار نهاده بود و سعي داشت آن را عصر تاريکي نشان دهد.انقلاب اسلامي انقلاب به معناي حقيقي کلمه بود؛ تحول انسانها، دگرگون کردن اساس و بنياد حکومت و جامعه و ايدئولوژي حاکم.2. نفي نظامهاي غربمحوربه چالش کشيدن استراتژي غرب در بزرگترين کشور حامي غرب در منطقهبه چالش کشيدن تمدن غرب و ارائة الگو و تمدني جديد به نام خدا و اسلام (جنگ تمدنها؛ نفي فرهنگ الحادي و مادي غرب)110
اسلاید 111: انقلاب اسلامي3. تغيير معيارهاي قدرت در نظام بينالمللتاکنون تقسيمبندي و قدرتنمايي بر اساس عوامل نظامي، اقتصادي، جمعيتي، سياسي و ... بود. انقلاب اسلامي مدلِ «قدرت ايمان» و «قدرت تودهها» (بسيج تودهها) را به جهانيان عرضه کرد؛ مقاومت در انقلاب و جنگ 8 ساله و مقاومت حزبالله.4. بازگرداندن عزت و اقتدار اسلام و مسلمانان احياء اسلام اصيل و باورهاي معنوي. مطرح شدن جهان اسلام به مثابة قدرت مطرح در نظام جهاني.5. تقويت روحية جهادي مبارزان ستمديده جهان و جهان اسلام6. احياء گفتمان وحدت جهان اسلام111
اسلاید 112: انقلاب اسلامي7. احياء جايگاه رفيع اهلبيت (ع) و علوم آلالبيت که توسط بنياميه و بنيعباس از جامعه حذف شده بودند.8. حفظ عزت و استقلال کشور و نظام اسلامي9. ايجاد زمينة حضور سياسي و در عين حال عفيفانة زنان در جامعه10. احياء اسلام سياسيانقلاب اسلامي باعث طرح اسلام سياسي به عنوان ايدئولوژي رقيب در خاورميانه شد. باعث شد گروههاي سياسي از صرف نظريهپردازي و تقية سياسي پرهيز کنند و جان تازه بگيرند.اما جذب ديرهنگام جهان اسلام به انقلاب اسلامي، به دليل مرکزيت انقلاب در کشوري شيعي و غير عرب است. آنان صدور انقلاب را براي خود تهديد ميدانند.112
اسلاید 113: انقلاب اسلامي11. دستاوردهاي تکنيکي و ژئوپلتيکيقدرت بازدارندگيتوسعة فناوريانرژي هستهايصنايع دفاعي و موشکيهواپيماي جنگيماهوارهسلولهاي بنيادينفناوري نانو113
اسلاید 114: انقلاب اسلاميآسيبشناسي انقلاب اسلاميارتجاع و پشيماني از انقلاب سازشکاري و غفلت از دشمنترس از دشمن و خوشبيني نسبت به توطئههاي دشمناننمونههاي تاريخي: شاه سلطان حسين صفوي و نابود کردن امپراطوري صفوي) تنشها و اختلافات داخليخالي کردن صحنه (بيتفاوتي)عدم اطاعت از رهبر الهيجناحگرايي و گروهانديشيمديريت ناپايدار (مديرسالاري به جاي مديريتسالاري)دنياگرايي (مسابقه رفاهطلبي و زر اندوزي)به دست آوردن بيرحمانه ثروتهاي زياد با زير پا گذاشتن قوانين (جمعآوري ثروت و استفاده از پول و امكانات عمومي؛ رانت)114
اسلاید 115: انقلاب اسلاميجنگ نرم و تهاجم فرهنگيبراي اسيركردن يك ملت، به بنيانهاي فرهنگي آن ملّت هجوم ميبرند.تهاجم خبري، تبليغي، فرهنگي و اخلاقي به كشور، اوج تهاجم فرهنگي است. ايجاد بديل براي انقلاب اسلامي:اسلام سياسي مدل طالبان (انقلابي، مبارز، سياسي و خشن)اسلام سياسي مدل ترکيه (سازشکار و سکولار)اسلام سياسي مدل مالزي (ماهاتير محمد و انور محمد)اسلام سياسي مدل عربستان (پادشاهي، پولپاشي براي ساکت کردن مردم)115
اسلاید 116: انقلاب اسلامياهداف تهاجم فرهنگي:پوساندن انقلاب از درون و ريشهكن كردن فرهنگ مليبي اعتقاد كردن نسل نو به دين و اصول انقلابي برانگيختن دشمن درونيشكستن مقاومت سنگر ايمان، انگيزه و عشق116
اسلاید 117: 117منابع
اسلاید 118: منابع1. ارمغان دموکراسي، سليمي بنيصادق، نشر معارف2. اسلام و تنگناهاي انسان متجدد، سيد حسن نصر، سهروردي3. اصول سياست و حکومت، احمد جهانبزرگي، انديشة معاصر4. انديشة سياسي در اسلام معاصر، حميد عنايت، خوارزمي5. انديشة سياسي متفکران اسلامي، (3 ج)، محسن مهاجرنيا، پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي6. ايران بين دو انقلاب، يرواند ابراهاميان،7. بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، منوچهر محمدي8. برخورد تمدنها و بازسازي نظم جهاني، ساموئل هانتينگتون، دفتر نشر پژوهشهاي فرهنگي9. پدر و پسر، (ناگفتهها از زندگي و روزگار پهلويها)، محمود طلوعي، نشر علم118
اسلاید 119: منابع10. پرسشها و پاسخها، استاد مصباح يزدي، مؤسسة امام خميني11. تأثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي اسلامي، محمدباقر حشمتزاده، پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي12. تاريخ تحولات سياسي ايران، موسي نجفي، موسي فقيه حقاني13. تاريخ تمدن، ويل دورانت14. تاريخ سياسي معاصر ايران (2 ج)، جلالالدين مدني15. تاريخ علم، دامپي، عبدالحسين آذرنگ، سمت16. تحليلي بر نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني17. تحول فهم دين، احمد واعظي، مؤسسه فرهنگي انديشه معاصر18. ج 8 فقه سياسي، عباسعلي عميد زنجاني، اميرکبير19. جريانها و سازمانهاي مذهبي ـ سياسي ايران، رسول جعفريان 119
اسلاید 120: منابع20. جنبشهاي اسلامي در جهان عرب، هراير دکمجيان21. حکومت ديني از منظر استاد مطهري، محمدحسن قدران قراملکي، مؤسسة فرهنگي دانش و انديشه معاصر22. داستان انقلاب، محمود طلوعي، نشر علم23. دائرهالمعارفها: سياست، حکومت، سکولاريزم، دموکراسي، مردمسالاري و ...24. درسهايي از تاريخ سياسي ايران، شهيد حسن آيت25. دين و دولت در انديشه اسلامي، محمد سروش، دفتر تبليغات حوزه علميه قم26. رابطة دين و سياست، ايرج مير، نشر ني27. روزشمار تاريخ ايران، باقر عاقلي28. سکولاريزم در مسيحيت و اسلام، محمدحسن قدردان قراملکي120
اسلاید 121: منابع29. شهريار، ماکياول، (حکومت بايد بر دين سلطه)30. شئون و اختيارات ولايت فقيه، (ترجمة کتاب البيع)، امام خميني (ره)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي31. دائرة المعارف دموکراسي، سيمور مارتين ليپست، ترجمه کامران فاني و ...، وزارت امور خارجه 32. فقه سياسي شيعه، سيد کاظم سيدباقري، پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي33. کارآمدي در نظام سياسي اسلام، بهرام اخوان کاظمي34. کارنامة نظام جمهوري اسلامي، (6 ج)، نشر معارف35. لوياتان، هابز، (ق 17) (دين بايد تحت سيطرة حکومت)36. مباني انديشة سياسي اسلام، عباسعلي عميد زنجاني، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي121
اسلاید 122: منابع37. مباني حکومت اسلامي، آيت الله جعفر سبحاني، توحيد38. مسائل اساسي علم سياست، محمدباقر حشمتزاده، انديشة معاصر39. مقدمه، ابنخلدون، ترجمه گنابادي، انتشارات علمي و فرهنگي40. منزلت عقل در هندسة معرفت ديني، استاد جوادي آملي، اسراء41. نامهاي در باب تساهل، جان لاک، (ق 17) (کليسا کار خود را بکند، حکومت کار خود را)42. نسبت دين و دنيا، استاد جوادي آملي، اسراء43. نظرية سياسي اسلام، استاد مصباح يزدي، (ج 1 مشکات)، مؤسسة امام خميني 44. ولايت فقيه در انديشة فقيهان، يعقوبعلي برجي، دانشگاه امام صادق (ع)122
اسلاید 123: منابع45. ولايت فقيه، استاد مصباح يزدي، مؤسسة امام خميني46. ولايت فقيه؛ ولايت فقاهت و عدالت، استاد جوادي آملي، اسراء47. فرهنگ واژهها، عبدالرسول بيات، مؤسسه انديشه و فرهنگ ديني48. خداوندان انديشه سياسي، مايکل ب. فاستر، ترجمه جواد شيخالاسلامي و ديگران، اميرکبير49. حکومت اسلامي، احمد واعظي، سامير50. صفويه در عرصة دين، فرهنگ و سياست، رسول جعفريان، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه51. پايگاه اطلاعرساني دستاوردهاي انقلاب اسلامي:ww.dastavardha.com 123
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.