مقدمهای بر مدیریت دانش
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
امتیاز
مقدمهای بر مدیریت دانش
اسلاید 1: مقدمه اي بر مديريت دانشعباس افرازهپاييز 1389دانشگاه صنعتي اميرکبيردانشکده مهندسي صنايع
اسلاید 2: كليات سؤالاتي كه بايد برايشان در سازمان پاسخي يافت:هدف اصلي از اين نوشتار دستيابي به درك دانش موجود در سازمانهاست.مي خواهيم بدانيم دانش در زندگي و كار روزانه چگونه نماد پيدا ميكند؟چه تفاوتي با داده ها و اطلاعات دارد؟چه كسي از آن بر خوردار است؟چه كسي از آن استفاده مي كند؟منظور ما از دانش چيست؟چه كاري مي بايست در مورد دانش انجام دهيم؟به چه امور كليدي فرهنگي و رفتاري مي بايستي توجه شود تا بتوان از دانش به طور مطلوب استفاده كرد؟مهارتها و نقشهاي اصلي دانش چيست؟ماهيت يك بر نامهء موفق علمي چيست و چگونه دريابيم كه چنين بر نامه اي موفق بوده است؟از چه معيارها و سنجشهايي براي ارزشيابي دانش استفاده كنيم
اسلاید 3: تاريخچهتام استوارت در 1994 طي مقاله اي در مجله فورچون، اين مسئله را به شركتها يادآوري كرد كه به آنچه ميدانند بيش از آنچه دارند (سرمايه مادي) اهميت دهند.، يعني به « سرمايه فكري » پس از وي، پيتر دراكر دانش را به عنوان پايه هاي رقابت در جامعه فرا سرمايه باوري معرفي كرد. اقتصادداني به نام استنفورد پال رومر دانش را تنها منبع بي پاياني ناميد كه با استفاده بيشتر، حجم آن بيشتر مي شود. در 1995، دو تن از دانشگاهيان ژاپني به نامهاي نوناكا و هيروتاكا تاكه اوچي كتابي به نام «شركت دانش آفرين» منتشر كردند كه به صورت نقطه عطفي در مطالعات گسترش دانش و استفاده از آن در شركتهاي ژاپني درآمد. در همان سال، دوروتي لئونارد بارتون كتابي به نام «سرچشمههاي دانش» (درخصوص بررسي آخرين مطالعات مربوط به نقش دانش در توليد محصولات) به چاپ رساند. در سالهاي اخير، كتابهاي متعددي در زمينه تشويق مديران به مديريت دانش – بدون ذكر چگونگي انجام آن – چاپ و منتشر شده است. شركتهايي نظير داوكميكال واسكانديا و مشاوراني مانند مك كنيزي، ارنست و يانگ و مشاوران آي، بي، ام،«مديران ارشد علمي» و «مديران سرمايه علمي» را به استخدام در آوردهاند تا بر سرمايه علمي شركتها نظارت كنند. آنها به پساندازها، پيشرفتها و افزايش توليد ناشي از سازماندهي علمي و مديريت دانش اشاره داشته اند.
اسلاید 4: تاريخچهدر شركت دارويي سوئيسي هافمن – لاروش يك مبتكر مديريت دانش در سالهاي 94-1993، روند گسترش كاربرد داروهاي جديد و مدارك پيچيده جمعي را كه مي بايستي به موسسه ملي دارو و مقامات سياستگذاري اروپايي ارائه مي شد تا داروي جديد مورد تاييد آنها قرار ميگرفت و به بازار عرضه ميشد، دگرگون ساخت به دليل ابتكار او، تاييد و استفاده از داروهاي جديد طي فقط چند ماه (بسيار كمتر از سابق) صورت مي گيرد. اين بهبود رويه باعث يك ميليون دلار صرفه جويي به ازاي هر روز عدم تاخير در كسب مجوز شد.در 1996، پنج گروه پيشگام جراحي قلب از 5 مركز نوين پزشكي در انگليس، طي تجربه اي گروهي، عمليات انجام شده در اتاقهاي عمل يكديگر را مشاهده كرده و اطلاعاتي در مورد روشهاي موثر خود مبادله كردند. در نتيجه، 24 درصد از نرخ مرگ و مير ناشي از عمل جراحي در زمينه رفع گرفتگي در شريانها كاسته شد و 74 مورد از مرگهاي قابل پيش بيني، هرگز اتفاق نيفتاد.
اسلاید 5: مفهوم دانش داده هاداده ها، رشته واقعيت هايي عيني و مجرد در مورد رويدادها هستند. از ديدگاه سازماني، دادهها به درستي يك سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقي شده اند. وقتي يك مشتري وارد جايگاه بنزين شده و باك خودروي خود را پر مي كند، در واقع معامله اي اتفاق افتاده كه به نوعي مي تواند به عنوان « داده » توصيف شود. زمان انجام معامله، حجم كالاي خريداري شده و مقدار پولي كه بابت آن پرداخته مي شود، هر يك، داده اي خاص به شمار مي آيد. اين داده ها، فاقد هر گونه اطلاعاتي درباره علت انتخاب اين جايگاه بنزين توسط مشتري و مراجعه بعدي او هستند. سازمانهاي نوين، معمولا داده ها را در يك سامانه فناوري ذخيره مي كنند پيتر دراكر به عنوان يكي از نويسندگان معروف متون مديريتي، يادآور شده است كه اطلاعات يعني « داده هاي مربوط و هدفدار » به بياني ديگر از نظر او داده ها به تنهايي « مربوط » و « هدفدار » نيستند. شركتها، مديريت داده ها را از نظر كمي بر حسب ظرفيت، سرعت و هزينه ارزشيابي مي كنند نگهداري سوابق و بايگاني، نقطه كانوني فرهنگ داده به شمار مي آيد و مديريت موثر داده ها در موفقيت آنها نقش به سزايي دارد. البته اين وضعيت به دو دليل نا درست است : اول اينكه داده ها را مي توان مواد خام عناصر مورد نياز براي تصميم گيري به شمار آورد، البته داده ها نشانگر ربط، بي ربطي و اهميت خود نيستند، اما به هرحال براي سازمانهاي بزرگ اهميت زيادي دارند، چرا كه مواد اوليه ضروري براي خلق اطلاعات به شمار مي آيند.
اسلاید 6: اطلاعات نوعي «پيام» به شمار مي آيد. پيام مورد نظر ما معمولا به شكل مدركي مكتوب يا به صورت ارتباطي شنيداري يا ديداري نمود مي يابد. اطلاعات از يك « فرستنده » ارسال شده و به وسيله « گيرنده » دريافت مي شود.واژه اطلاعات به معني «شكل دادن به بينش و ديد دريافت كننده اطلاعات» است. به اين معني كه « تنها گيرنده مي تواند مشخص كند كه دريافتي هاي وي واقعا اطلاعات بوده و او را تحت تاثير قرارداده است.»
اسلاید 7: ابزار در سازمانها، اطلاعات از طريق شبكه هاي نرم افزاري و سخت افزاري جابه جا و توزيع مي شوند، شبكه ارتباطي سخت، قسمتهاي مشخص و قابل ديدن دارد : سيمها، آنتن هاي ارسال، آنتن هاي ماهوارهاي، پست خانه ها، نشاني منازل و جعبه پست هاي الكترونيكي،نمادهاي ارتباط سخت افزاري هستند. شبكه ارتباطي نرم،كمتر قابل رويت است. معيارهاي سنجش كمي مديريت اطلاعات، شامل مبادلات و ارتباط ميشود . مثلا پست الكترونيك چند مشترك دارد؟ و كاربران «لوتوس بوتز» چند نفر هستند؟ چه تعداد پيغام در مدت زماني مشخص مبادله ميشود؟معيارهاي سنجش كيفي، ميزان اطلاع رساني و قابل استفاده بودن اطلاعات را نشان مي دهند : مثلا آيا پيغام دريافتي،ديد جديد به من مي دهد ؟ آيا اين پيغام به من كمك مي كند كه شرايطي خاص را درك كنم،تصميمي مناسب بگيرم و يا مشكلي را حل كنم ؟به قول پيتر دراكر: « داشتن ارتباط و هدف، ويژگي اطلاعات است».
اسلاید 8: چند معيار مهم براي تبديل داده ها به اطلاعات مربوط به متني مشخص : هدف از گردآوري داده ها را مي دانيم. تقسيم بندي شده : بخشهاي كليدي و تعيين كننده داده ها را مي شناسيم. محاسبه شده : داده ها ممكن است با محاسبات رياضي و آماري تجزيه و تحليل شوند. اصلاح شده : داده ها غلط گيري مي شوند. خلاصه شده : داده ها ممكن است در حجم كمتري خلاصه شوند.معمولا محاسبات، خلاصه سازي و طبقه بندي توسط ” انسان” صورت ميگيرد. مشكل، اشتباه گرفتن اطلاعات، يا دانش، با فناوري انتقال آنهاست.!از هنگام طرح اين مسئله كه « رسانه، پيام است » به وسيله مارشال مك بوهان، تا كنون كه هر روزه در مورد «قدرت دگرگون ساز شبكه ارتباطي جهان» گفت و گو مي شود،پيوسته شنيده ميشود كه كه فناوري اطلاعات نه تنها روشهاي ما بلكه خود ما را نيز دگرگون خواهد كرد. نكته مهم اين است كه هدف «رسانه» پيام نيست، هر چند كه ممكن است رسانه بر پيام اثري عميق داشته باشد. آنچه كه انتقال مي يابد به مراتب مهم تر از رسانه است. صرف داشتن تلفن نمي تواند تضمين كننده و حتي مشوق گفت و گويي عالي و دلخواه باشد.
اسلاید 9: دانش اكثر مردم به طور شهودي فكر مي كنند كه دانش، وسيع تر، عميق تر و غني تر از داده ها و اطلاعات است. معناي مورد نظر در اين جا، معناي كاربردي دانش است در اين تعريف، خصوصياتي مشخص مي شود كه ارزش دانش را بيان مي كنند و در عين حال نشان مي دهد كه اين خصوصيات تا چه حد مديريت دانش را دشوار مي سازند. همچنين اين تعريف خصوصياتي مشابه را شامل مي شود كه گاهي سبب مي شوند مديريت به سختي صورت گيرد: دانش، مخلوط سيالي از تجربيات، ارزشها، اطلاعات جديد به دست مي دهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به كار مي رود. دانش در سازمانها نه تنها در مدارك و ذخاير دانش، بلكه در رويه هاي كاري، فرآيندهايي سازماني، اعمال و هنجارها مجسم ميشود.دانش، ساده و روشن نيست، مخلوطي از چند عامل متفاوت است. سيالي است كه در عين حال ساختهاي مشخصي دارد و نهايت اينكه مجازي و شهودي است.دانش، به شكلهاي پويا و نيز انباشته و ايستا قابل تصور است. دانش از اطلاعات و اطلاعات از دادهها ريشه ميگيرند. تبديل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است
اسلاید 10: تبديل اطلاعات به دانش از طيف واژه هاي زير صورت مي پذيرند: مقايسه: اطلاعاتي كه در مورد شرايطي خاص داريم، چه تفاوتي با اطلاعات مربوط به شرايط ديگر دارد؟عواقب: از اطلاعات موجود، چه استنباطي مي توان براي تصميم گيري و اقدام كرد ؟ارتباطات: اين بخش از دانش چه ارتباطي با ديگر بخشها دارد ؟گفت و گو(تبادل و انتقال): واضح است كه اين عمليات دانش آفرين، بين انسانها صورت مي گيرد. ما معمولا دادهها را در پرونده هاي آماري داده ها و مبادلات و اطلاعات را در پيام ها مي يابيم، اما دانش را از افراد يا گروه هاي آگاه و حتي از روندهاي سازماني به دست مي آوريم. دانش از طريق رسانههاي ساختمند (مثل كتاب و مدارك) و يا از شخصي به شخص ديگر (چه بصورت گفتوگو و چه شيوه مثلا شاگردي و استادي) گسترش مييابد
اسلاید 11: فرآيند فرآوري دانشدانشفرآيند فرآوري دانشاطلاعاتاطلاعاتاطلاعاتمقايسهاتصال/ارتباطماحصل/نتيجهتبادل و انتقال
اسلاید 12: دانش در عمل دليل ارزشمند دانستن دانش، كاربردي تر بودن آن در مقايسه با داده ها و اطلاعات است.بايد « بين داده ها، اطلاعات و دانش تفاوت قائل شد.» دانش داراي قابليت حركت در مسير عكس خود است، يعني با از دست دادن ارزش، به اطلاعات و سپس داده تبديل مي شود. مثال : «وقتي حجم دانش موجود (به جز اطلاعات و داده ها) در پايگاههاي اطلاعاتي آن قدر زياد است كه مشاوران ديگر از آن سر در نمي آورند. اينها براي بسياري از مشاوران و كاربران حكم داده ها را پيدا كرده اند.«كسي عاقل است كه مطالب مفيدي را بداند، نه مطالب زيادي را» (Aeschylus)
اسلاید 13: عناصر كليدي تشكيل دهنده دانش عبارتند از : دانستهها و تجربه، واقعيت، داوري، قوانين سرانگشتيدددددانشدانشداوريدانسته /تجربياتواقعيتقواعد
اسلاید 14: تجربه دانش با گذشت زمان از راه تجربيات كسب شده، از دوره هاي آموزشي، مطالعه كتابها و آموزش غير رسمي، گسترش مي يابد. تجربيات، به كارها و رويدادهاي گذشته باز مي گردند.دانش ناشي از تجربيات، نقش يا نقوشي آشنا در ذهن به وجود مي آورد كه با استفاده از آنها مي توان بين آنچه كه اكنون در حال شكل گرفتن است و آنچه كه قبلا اتفاق افتاده، ارتباط بر قرار كرد.چند مثال كاربردي از نقش تجربه :در بازرگاني، كاهش فروش، پديده اي فصلي است. مدير مي تواند نشانه هاي ظريفي از خوش خيالي يا بي خيالي را در سازمان خود بيابد كه در گذشته باعث بروز مشكلاتي جدي شده بود. يك محقق بداند چه راه هايي منجر به گشايش درها به سوي افق هاي جديد و يافتن فرصتهايي نو ميشود
اسلاید 15: توجه به واقعيتها تجربه، تصورات مربوط به « آنچه بايد رخ دهد » را به دانش « آنچه اتفاق مي افتد » تغيير مي دهدكليد اصلي موفقيتهايي در مديريت دانش، «مرور بعد از عمليات است. در نمودار شماره سه استفاده از روش مرور بعد از عمليات به صورت يك الگوريتم نمايش داده شده است.
اسلاید 16: اقدامات مرور بعد از عمليات چه اتفاقي افتاد؟چه اتفاقي بايد ميافتاد؟علت بروز اين تفاوتهالحاظ در كارهاي مشابه آتيبله مقايسهتفاوت خير
اسلاید 17: آگاهي به واقعیت ( درك پيچيدگي)دانش، بنايي سخت و غيرقابل نفوذ نيست كه پديده هايي جديد را به درون خود راه ندهد.دانش را مي توان به گونه اي تعبير نمود آنچه كه بر آن دانش داريم و آنچه كه دانش اش را هنوز نداريم به عبارتي ديگر دانشگر مي داند كه چه چيزي را نميداند و چه چيزي را ميداند از آنجا كه ندانستهها ميتوانند به ما آسيب برسانند، اين نوع آگاهي اهميت بسياري دارد.مثال : يك شركت مهندسي ژنتيك، نوعي گوجه فرنگي توليد كرده است كه كشاورزان مي توانند آن را ديرتر از گونه هاي ديگر برداشت كنند. اين نوع گوجه فرنگي بيشتر روي بوته مي ماند و طعم آن نيز در مقايسه با طعم انواع ديگر به ذائقه خوشتر مي آيد. دانشمندان اين شركت، از تمام تخصصهاي لازم براي توليد اين گوجه فرنگي استفاده كردند، ولي چون اطلاعات كافي از كشاورزي نداشتند، متوجه نشدند كه بعضي مسائل اساسي را در نظر نگرفته اند. مثلا هر كشاورز با تجربه مي توانست به آساني دريابد كه در شرايط مختلف گونه هاي مختلف اين گياه ثمري يكسان به بار نمي آورد و گوجه فرنگي جديد آنها فقط از يك گونه به بار مي آيد. اين گياه در بعضي مناطق ميوه هاي بسيار خوبي به بار ميآورد، ولي در بعضي مناطق چنين نيست. در نتيجه، پيروزي علمي دانشمندان اين شركت به شكستي تجاري بدل شد.
اسلاید 18: داوري دانش بر خلاف داده ها و اطلاعات، شامل قضاوت نيز مي شود. افراد تنها با اتكا به مطالبي كه در حال حاضر ميدانند، درباره اطلاعات و شرايط جديد داوري و تصميم گيري مي كنند.دانش را مي توان به نظامهاي زنده طبيعي تشبيه كرد كه ضمن تعامل با محيط، رشد كرده و بهبود مي يابد. براي اجتناب از داوري اشتباه مي بايست ضمن ازدياد دانش و شناخت عدم دانش خود به موضوعات، انعطاف پذيري منطقي نيز داشت. پافشاري بر عقيده اي تغيير ناپذير، به جزميت بدل مي شود.مثال : فردي در جعبه ابزار ذهنيت هاي خود، فقط يك چكش دارد، تمامي مسائل موجود و آتي به نظرش « ميخ » ميآيند. تخصص اين افراد به دليل پرهيز از آزمايش و امتحان عملي، دانش واقعي نيست. اين نوع دانش و تخصص را مي توان « عقيده شخصي » و نوعي « جزميت » ناميد ريسك پذيري – تشخيص فرصت – تهديد – نفع – ضرر تابعي از سيستم ارزشي هستند
اسلاید 19: قوانين سرانگشتي، شمّ و شهودقوانين سرانگشتي ( يا به زبان محافل هوش مصنوعي، «خود فراگيري») راههاي ميان بري هستند كه ما را به حل نهايي مشكلات جديدي كه مشابه مشكلات قديمي حل شده هستند، نزديك مي كنند.اين نوع دانش، باعث بالا رفتن سرعت است.اين پاسخهاي سريع و واكنش هاي دروني را «راهنما» مي نامند راهنماها، تجربيات دروني شده و راههاي درون يك شبكه تصميم گيري با انتخابهاي فراوان هستند كه ما را از تصميم گيريهاي پي در پي و گام به گام در مسيري طولاني بي نياز مي سازند. در واقع گاهي آن قدر روشن و واضح به جواب مي رسيم كه متوجه نمي شويم اين امر چگونه رخ داده است. اين دسترسي بي دردسر به راه حلها « تخصص متراكم» نام دارد. عبارتي كه به روشني نشان مي دهد دانش چگونه عمل مي كند و چه كاري مي تواند انجام دهد.برخلاف فرد مبتدي كه حتي كارهاي معمولي را از طريق يادگيري ذهني انجام مي دهد، فرد ماهر يك رشته از كارهاي پيچيده را با سرعت و بدون نياز به تامل و تفكر زياد انجام مي دهد
اسلاید 20: دانش به مثابه دارايي شركت مديراني كه تصميم گيريهايي سخت انجام مي دهند، بيشتر به دنبال افرادي، با تجربه هستند تا به جاي جستجو براي يافتن اطلاعات در پايگاههاي اطلاعاتي، دانش خود را مرتبا در معرض تصميمگيري قرار دهند. بر اساس مطالعات انجام شده، مديران دو سوم اطلاعات و دانش خود را از طريق گفتوگوهاي رو در رو و يا تلفني دريافت ميكنند و تنها يك سوم از اطلاعات مورد نياز خود را از طريق مراجعه به نوشته ها و مدارك به دست مي آورند. دانش چيز جديدي نيست، اما پذيرش آشكار آن به عنوان سرمايه شركت، امري جديد است
اسلاید 21: اقتصاد متغير جهاني سرعت بالاي جهاني شدن اقتصاد كه با ارتباطات و حمل و نقل پيشرفته همراه شده است، قدرت انتخاب بي سابقه اي به مشتريان بخشيده و سيل بي پاياني از توقعات و خواسته هاي جديدتر و بهتر را از شركتهاي جهاني مطرح كرده است. به زودي مؤسسات ديگر نمي توانند انتظار داشته باشند كه توليدات و خدماتي كه قبلا باعث موفقيت آنها شده بود، در آينده نيز زمينه ساز ادامه حيات آنها شود. افزايش فشار قيمت ها باعث شده است كه جايي براي توليدات نا موفق و كم اثر باقي نماند. از سوي ديگر چرخه زماني توليد و عرضه كالاها بسيار كوتاهتر شده است. امروزه شركتها نياز مبرمي به افزايش كيفيت، ارزش، خدمات، ابداعات و سرعت دارند تا بتوانند در بازار عرض اندام كنند و اين جريان در آينده اهميت بيشتري خواهد يافت. شركتها به طور روز افزوني بر پايه دانسته هاي خود از يكديگر فاصله مي گيرند. تغيير در تعريف « سيدني وينتر » از شركت بازرگاني : « سازماني كه مي داند چكار كند » به « سازماني كه مي داند چگونه كارهاي جديد را بهتر و سريع تر انجام دهد » مي تواند تصويري روشن از سازمانهاي پوياي آينده ترسيم كند. دانش را مي توان بزرگترين مزيت رقابتي شركتها در عرصه اقتصاد جهاني به شمار آورد.
اسلاید 22: همگرايي كالا و خدمات تحقيقات فورچون امور مربوط به پانصد شركت صنعتي و خدماتي را با هم تلفيق كرد، در واقع نشان داد كه به روند همگرايي صنعت توليدي و خدماتي رسيده است. تصميم در مورد انجام اين تلفيق از آنجا ناشي شد كه شركت « ميكروسافت » با اين سوال روبه رو شده بود كه : « آيا شركت مي بايستي صنعتي تلقي شود يا خدماتي ؟ » و ” اصولا چه اهميتي دارد كه اين شركت صنعتي تلقي شود يا خدماتي”؟ محققان تدريجا به اين نكته رسيدند كه تفاوت قائل شدن ميان شركتهاي صنعتي و خدماتي ديگر معني دار نبوده و قرار دادن يك شركت در گروه صنعتي يا خدماتي به سادگي ممكن نيست. به عنوان مثال شركتهاي نرم افزاري، محصولاتي را عرضه مي كنند كه عملا نوعي تفكر است. بر اين اساس، مي توان نرم افزارها را نوعي خدمات فرض كرد. تجارت نرم افزار نوع جديدي از صنعت مبتني بر دانش است. شركتهاي توليدي منحصر به فرد سنتي نيز با ارائه توليدات « هوشمند »، خود را از رقبايشان جدا مي كنند. حتي نانوايي هاي خود كار و ماشينهايي كه عادات راننده را حس مي كنند و بر اساس آنها واكنش نشان مي دهند نيز به جمع دانش محوران پيوسته اند.«زيراكس» خود را « شركت مدارك و اسناد » مي نامد نه « شركت چاپ و نسخه برداري».
اسلاید 23: همگرايي كالا و خدمات (ادامه)تعاريفي كه شركتها از خود عرضه مي كنند صرفا اقدامي براي همرنگي ظاهري با بازار نيست بلكه ناشي از درك صحيح آنها نسبت به چيزهايي است كه براي مشتريان به صورت « ارزش » در آمده است.عوامل نا ملموسي كه باعث رشد و افزايش ارزش كالاها و خدمات مي شوند، مبتني بر دانش هستند. دانش فني، طراحي كالا، نوع عرضه، درك مشتري، ابداعات و خلاقيت هاي شخصي، از جمله عوامل دانش مدار و ارزش آفرينند. يك مثال ديگر : شركت NEC در هونجوي ژاپن، خط مونتاژ خود را كه قبلا از روباتها تشكيل مي شد، به خط توليد انساني تبديل كرد، چون انعطاف و هوش، انسانها را در بر خورد با تغييرات احتمالي از كارآيي و توانايي به مراتب بيشتري برخوردار مي سازد. پس از آنكه اين دو خط توليد به بيشترين بهره وري خود رسيدند، بازهم خط توليد انساني در مقايسه با خط توليد روباتها تا 45 درصد بازدهي بيشتري نشان داد. هزينه تغيير مدل توليد از 5/9 ميليون دلار به يك تا دو ميليون دلار كاهش يافت.امروزه دريافتهاند كه بايد از زكاوت انسانها استفاده كنند. در مثال فوق حتي كار خط توليد كه گاهي كاملا مكانيكي بود، با استفاده از تجربه، مهارت و تطبيق پذيري انساني به مراتب بهتر انجام ميشود.به همين ترتيب، شركتهايي كه رايانه ها را جايگزين كارمندان حقوق بگير خود كردند، نه تنها موفق به كاهش هزينه و خرج خود نشدند، بلكه با افزايش هزينه روبرو شدند. اين افزايش هزينه ها ناشي از اين امر بود كه سامانه هاي خودكار، مشكلاتي را كه برحسب تجربه براي كارمندان، روشن بود، درك نميكردند. هر چند ممكن بود استفاده از رايانه ها، پرداختهاي به ظاهر اضافي را كاهش دهد، اما اشكالات و ايرادهاي به وجود آمده، ارتباط شركت را با تامين كنندگان مواد اوليه و امكانات مورد نياز خود بر هم مي زد.
اسلاید 24: مزيت رقابتي پايدار در قرون گذشته، كشورها و توليد كنندگان با مخفي نگه داشتن رويه ها، منابع برتري خود را نسبت به رقبا حفظ مي كردند. اما امروز در شرايطي كه جابجايي افراد، مهندسي معكوس، جريان آزاد افكار و عقايد و فناوري از ويژگيهاي بارز آن است، نميتوان از كپي برداري و تقليد رقبا جلوگيري كرد.آلن وبر اين پديده را « برتريهاي فني خود – برانداز» ناميده است از آنجا كه فناوري سرانجام در اختيار همه قرار مي گيرد، مزيت رقابتي پايداري را براي كسي ايجاد نمي كند و رقبا به سرعت ميتوانند توليدات و خدمات را تقليد و توليد كنند.مزيتهاي ناشي از توجه به دانش، پايدار هستند، زيرا هم سود بيشتري عايد شركت مي كنند و هم ميتواند به صورت رويه اي خاص ادامه يابد. بر خلاف سرمايه هاي مادي كه در صورت استفاده، از ارزش آنها كاسته مي شود، ارزش سرمايه دانش همراه با استفاده اي كه از آن مي شود افزايش مي يابد
اسلاید 25: اندازه سازمان و مديريت دانش شركتي كه كارمندان آن يكديگر را به خوبي مي شناسند و به راحتي به هم مراجعه كرده و از دانش سازمان يافته يكديگر با اطمينان خاطر استفاده مي كنند، ذخيره دانش در آن زياد است.چگونه آنچه را كه احتياج داري در مي يابي ؟ درست به همان شكل كه كمبود دانش در يك سازمان نوعي ضعف به شمار مي آيد دسترسي به دانش نيز ارزشمند بوده و ارزش آن با افزايش دسترسي به آن بيشتر ميشود.
اسلاید 26: شبكه هاي رايانه اي و تبادل دانش قدرت محاسباتي رايانه ها ارتباط چنداني با كاركرد دانش ندارد، ولي قدرت ارتباطي و ذخيره سازي آنها توانمنديهاي مرتبط با دانش را افزايش مي دهد.اين امكانات،شرايطي را به وجود آورده اند تا ظرافت و غناي علمي دانشكارها به ديگران منتقل شود. فن آوري جديد اطلاعات، تنها مسيري ارتباطي و سامانه اي براي ذخيره سازي اطلاعات به منظور تبادل دانش است. اين فناوري نمي تواند سازنده و آفريننده دانش باشد و توليد دانش يا ارتقاي آن را در شركتهاي تحت نفوذ فرهنگ « دانش ستيزي» تضمين كند
اسلاید 27: برنامه گروه كاري در شركت نفت بريتانيااعضاي محافل دانش، شناسايي شده و با استفاده از فناوري به هم ارتباط داده شوند. ارتباط اعضا با ملاقات رو در روي مجازي و نيز واقعي بر قرار شد. فناوري به منظور ايجاد ارتباط و تشريك مساعي به كار رفت. برنامه آموزشي تاكيد خاصي بر سخت افزار يا نرم افزار نداشت و بيشتر هدفها را مورد تاكيد قرار داد. برنامه آموزشي و حمايتي مديريت رده بالا، بر اهميت رفتار جديد تاكيد داشت. مديريت رده بالا آغازگر برنامه بود و اجازه هزينه كردن بودجه هاي لازم و اقدام را به گروه محور داد. پنج گروه آزمايشي با هدفهاي محدود، متنوع و روشن به وجود آمد. افزايش صرفه جويي ها و بهره وري از نظر كمي قابل شمارش است، اما گسترش بهره گيري از گروههاي كاري واقعي و افزايش اشتياق افراد به همكاري، معيارهايي كيفي هستند. برنامه، داراي هدف هايي مشخص بود، اما بروز نتايج غير مترقبه، از قبل پيش بيني شده بود.اصول مديريت دانش ذهن انسانها محل ظهور دانش و جايگاه آن است. تسهيم دانش مستلزم اعتماد متقابل است. فناوري، زمينه ساز رفتار علمي نوين است به تسهيم دانش مي بايستي ارج نهاده و براي آن پاداشي شايسته در نظر گرفته شود. حمايت مديريت و تخصيص منابع لازم، امري ضروري است. اجراي برنامه دانش بايد با برنامه اي آزمايشي شروع شود. ارزشيابي برنامه هاي دانش، مستلزم وجود معيارهاي كمي و كيفي مشخص است. دانش، ماهيتي خلاق دارد و بروز و بسط آن طي راههاي غير معمول، مي بايستي تشويق شود.اصول مديريت دانش و نحوه اجراي آن در يك سازمان
اسلاید 28: بازار دانش دانش، مبادله، خريداري، معاوضه، يافته و يا ايجاد مي شود. دانش سازماني بر خلاف دانش فردي، پوياست و به وسيله نيروهاي مختلف جا به جا مي شود. براي حركت روان تر و استفاده بهينه از دانش، مي بايستي نيروهاي محرك آنرا بهتر شناخت.در سازمانها، بازاري واقعي و اصيل براي دانش وجود دارد. و مشابه بازارهاي كالا و خدمات، در بازار دانش نيز خريداران و فروشندگاني فعاليت دارند كه در حال كشمكش دائمي براي رسيدن به توافق هستند. بازار دانش، دلالاني نيز دارد تا خريداران و عرضه كنندگان را به هم برساند و حتي كار آفريناني كه از اين بازار براي ايجاد نوعي قدرت داخلي استفاده مي كنند.همه انسانها در هنگام رويارويي با مشكلي خاص، در پي شخص مجرب ميگردند تا در رفع آن به آنان كمك كند.بازار دانش همانند ديگر بازارها مكاني است كه در آن شركتها به تبادل منابع كمياب و ارزشمند كنوني يا آتي مي پردازند. تنها راه موجود براي كاركرد مطلوب اين بازارها، پذيرش اين نكات است كه « بازار نيروهايي دارد.» در درجه دوم مي بايستي بفهميم كه اين نيروها چگونه عمل ميكنند. و در مرحله سوم نيز افزايش كارآيي بازار مي بايستي مورد توجه قرار گيردشناخت نيروها شناخت مكانيزم اعمال نيروافزايش كارآيي
اسلاید 29: اقتصاد سياسي بازارهاي دانش نظام هر بازاري، نهفته در متن و تحت تاثير واقعيت هاي سياسي و اجتماعي آن و نيز ارزش كالاي مورد معامله، بستگي شديدي به محيط و شرايط معامله دارد.براي درك كامل بازارهاي دانش مي بايستي واقعيت هاي اجتماعي،اقتصادي و سياسي را مد نظر قرار داد.اگر واقعيت سياسي سازمان منجر به ترقي محتكران دانش شود، خريداران بالقوه دانش پول كافي نخواهند داشت تا به واسطه آن وسوسه تسهيم تخصصي را در خود بيابد و مبادلات دانش به كمترين ميزان خود خواهد رسيد. اگر در فرهنگ سازماني اعتراف به اينكه نميتوان مشكلي را به تنهايي حل نمود، نشانه ضعف و بي كفايتي تلقي شود، هزينه اجتماعي «خريداري» دانش در آن سازمان بسيار بالا خواهد بود.
اسلاید 30: اجزاء تشكيل دهنده بازار دانش عرضه كنندهخريداردلالنرمهاي اجتماعي- اقتصادي- سياسيآگاهي از بازار و بينش انسان
اسلاید 31: خريداران خريداران يا جستجوگران دانش به دنبال بصيرتها، داوريها و درك مفاهيم مي گردند.جستجوگري دانش، بخش مهم و اعظم فعاليتهاي بسياري از مديران را تشكيل مي دهد.15 تا 20 درصد از كار مديران صرف جستجو براي كسب دانش و پاسخ به درخواست آن مي شود
اسلاید 32: فروشندگان فروشندگان دانش در سازمانها، افرادي با سابقه در بازار داخلي هستند كه حداقل در يك زمينه كاري از تخصصي ويژه بر خوردارند. بعضي ها داراي تخصص و مهارتند، ولي نمي توانند دانش نهفته خود را در چارچوبي مشخص ساماندهي كنند. دانش عده اي نيز آنقدر تخصصي، شخصي و يا از نظر ارزشي محدود است كه نمي توان آن را در بازار دانش عرضه كرد.براي عده اي نيز احتكار دانش سودآورتر از تسهيم آن است. اگر دانش را قدرت بدانيم، طبعا صاحبان دانش را قدرتمند خواهيم دانست و اگر ديگران نيز به آن دانش دست پيدا كنند قدرت، مدكور بيگمان تحليل خواهد رفت.يكي از دشواريهاي مديريت دانش، القاي اين طرز تفكر است كه عرضه دانش بيش از احتكار آن ارزش دارد
اسلاید 33: فروشندگان(ادامه)علاقه و عشق كسب منفعت ترس از شكست مادي معنوي عدم يافتن دليل. چرا من؟ رفتار سياسي عدم تمايل به از دست دادن قدرت دليل ارايه دانش برخي از دلايل عدم ارائه دانش
اسلاید 34: دلالان / واسطه ها دلالان دانش كه « دربانها » و « مرزبانها » نيز ناميده مي شوند، بين خريداران و عرضه كنندگان دانش ارتباط بر قرار مي كنند. حدود 10 درصد از مديران صنايع به « مرزباني » اشتغال داشته اند و در واقع «واسطه هاي بالقوه دانش» هستند. اين مديران مي خواهند بدانند براي كسب دانش، به ويژه در خارج از حوزه اداري يا اختيارات خود به چه كسي بايد مراجعه كنند. كتابداران غالبا نقش دلالان پنهاني دانش را بازي مي كنند.شركتها با اينكه ارزش كتابخانه را مي دانند، اما ناتواني آنها در بيان آن به زبان حسابداري سنتي يا بر حسب واژه هاي مالي، موجب شده تا به گونه اي عمل كنند كه گويي ارزش آن را نمي دانند.برخي واسطه هاي غير رسمي دانش، در واقع كار آفرينان دانش بوده و به ويژه به متخصصاني در امر شناخت افراد دانشكار و چگونگي استفاده از دانش تبديل مي شوند. بازار دانش سا مانه قيمتنوع پول براي بده و بستانشرايط بازار
اسلاید 35: مقابله به مثل فروشنده دانش، هنگامي از صرف وقت و تلاش براي فروش دانش خود دريغ نمي ورزد كه بداند در صورت نياز به دانش خريداران، آنان نيز فروشندگان خوب و مطلوبي خواهند بود.انسانها معمولا زمان، انرژي و دانش خود را خرج نميكنند مگر آن كه مطمئن باشند به ازاي آنها چيزي ارزشمند به دست ميآورند.دلايل ارائه دانش درآمد بده بستان شهرت نياز به احترام نوع دوستي زكات دانش (ارزشهاي عالي( اعتماد
اسلاید 36: شهرت فروشنده يا عرضه كننده دانش كسي است كه مي خواهد ديگران او را به عنوان دانشكاري قوي بشناسند كه داراي مهارتهايي ارزشمند است و دانش خود را در اختيار ديگران قرار مي دهد. در ضمن شناخته شدن به عنوان منبع دانش ارزشمند مي تواند منجر به مزيتهايي شغلي مانند امنيت شغلي، ارتقاء و ديگر امكانات پر جاذبه براي يك استاد ( كار ) شركت شود. اما امكان دارد با تسهيم دانش، حقوق و سود بيشتري نصيبش شود. در شركتهاي مشاوره اي، امتيازات مشاوران به نمايش توليد و انتقال دانش آنان بستگي دارد و در هر شركتي ارزش شهرت در بازار دانش به ساختار اجتماعي و سياسي سازمان وابسته است.در كسب و كارهايي مانند مشاوره، سرمايه گذاري بانكي و تفريحات، موفقيت نهايي به شهرت بستگي دارد. به خاطر وجود رابطه بين تعهد و صداقت در خدمت و ادامه كار،كارمندان و كارگران در تمام سطوح براي افزايش شهرت شخصي در ارائه دانش، مهارت و كفايت، تحت فشار محسوسي هستند. فقط به موضوع شهرت توجه نشود، بلكه به موضوعات ديگر نيز بهاء داده شود.
اسلاید 37: نوع دوستي دانشكار ممكن است انساني خير باشد و براي خدماتي كه عرضه مي كند، چيزي بيش از يك تشكر نخواهد. اين امكان نيز وجود دارد كه دانشكاري پرشور در هر فرصتي كه به دست مي آورد، سعي در انتقال دانش خود به ديگران كند.بسياري از دانشكاران، تنها براي « موفقيت شركت » و يا «ارضاي انگيزش دروني خود» در خصوص كمك به ديگران، دانش خود را عرضه مي كنند. انگيزه عرضه دانش در آنان، ناشي از عشق به رشته علمي و درجاتي از نوع دوستي و ارزشهاي عالي ديگر است.آموزش و تدريس، نوعي انتقال دانش بر پايه نوع دوستي است. وقتي انتقال دانسته ها به ديگران براي انسانها مهم مي شود، وارد « مرحله اي زاينده » ( معمولا در ميانسالي ) مي شوند. شركتها نمي توانند خالق چنين انگيزه هايي باشند، ولي مي توانند مشوق شكوفايي يا سركوبگر آن باشند
اسلاید 38: اعتماد اعتماد مي تواند بر ديگر عواملي كه تاثير مثبت بر رونق بازار دانش دارند، سايه بيندازد. اعتماد مي بايستي از طريق راههاي زير گسترش يابد تا بازار دانش در سازمان رونق بگيرد:اعتماد بايد مشهود باشد : اعضاي سازمان مي بايستي ببينند كه با تسهيم دانش، كسب اعتبار كنند. اعتماد بايد در همه جا احساس شود : اگر بي اعتمادي بر قسمتي از بازار دانش داخلي حاكم باشد، اين بازار كم اثر و نا متقارن خواهد شد. قابليت اعتماد بايد از بالا جريان يابد : اعتماد در سازمانها از بالا به پايين جريان مي يابد. اگر مديران بالا قابل اعتماد باشند، حس اعتماد به سمت پايين رخنه مي كند.روابط شخصي و اعتماد، ارتباط بسيار نزديك و مستقيم با هم دارند.
اسلاید 39: قراردادهاي روانيبازار دانش، بدون هيچ گونه قرارداد مكتوب يا وجود مرجعي براي رسيدگيهاي قانوني، به شدت وابسته به اعتبار است، نه پول. اعتبار به معني « باور داشتن » يا « اعتماد داشتن » است و اعتماد متقابل،در بطن معاملات و مبادلات دانش قرار دارد. البته اگر كسي ادعا كند كه نتايج تحقيقات ما متعلق به اوست، ديگر دانش خود را در اختيارش نمي گذاريم. اگر مديري براي تسهيم دانش، ارزشي در خور آن قائل نباشد و كارمنداني را محترم بدارد كه دانش خود را احتكار مي كنند، اعتماد لازم براي بر خورداري از بازار دانش، حاصل نخواهد شد.
اسلاید 40: پيامهاي بازار دانش « پيامهاي بازار دانش » اطلاعاتي است كه در درجه اول جايگاه دانش را در سازمان و در درجه دوم راه دسترسي به آنها را نمايش ميدهند . در اين ارتباط دو نوع پيام: (پيامهاي رسمي و غير رسمي) وجود دارد، معمولاً پيامهاي غير رسمي، راهنماياني دقيق تر براي يافتن محل « خريد» دانش مورد نظر هستند، ولي گاهي نيازمند فعاليتهاي شخصي هستند
اسلاید 41: موقعيت و آموزش موقعيت و مقام يكي از پيامهاي رسمي رايج براي نشان دادن مكان يا شخصي است كه مي بايستي داراي دانشي ارزشمند باشد. البته واضح است كه پيشرفتهاي دروني شركت تنها به دانش ( حتي دانش ضمني و اجتماعي ) متكي نيست، بلكه تحت تاثير ديگر متغيرهاي كليدي از جمله سائقه، جاه طلبي، توان، شم، قضاوت، ويژگيهاي ذاتي ( يا فقدان آنها ) و بخت و اقبال نيز هست. هنر اين است كه بدانيم جواب خود را مي بايستي از ساكن كدام اتاقك بخواهيم.و تحصيلات رسمي از نشانه هاي رسمي بازار بوده و ممكن است مفيد و يا بيفايده باشد.
اسلاید 42: شبكه هاي غير نظام مند (غير رسمي(بهترين بازار دانش، گر چه هنوز ايده آل نيست، شايد به وسيله شبكه هاي غير رسمي يا فاقد نظامي مشخص كه در اثر فعاليتها و اقدامات روزمره سازمان به صورتي خود جوش شكل گرفته و به طور دائم نشانههايي را از خود عبور مي دهند، ايجاد شود. در اين شبكه ها، همه از يكديگر مي پرسند كه چه كسي، چه چيزي ميداند و قبل از اين، چه كسي دانشي مفيد و قابل اعتماد عرضه كرده است.بيشتر كارهايي كه در شركت صورت مي گيرد، حاصل پرسش و پاسخ هايي است كه به طور مرتب از طريق اين شبكه هاي نا منظم و غير رسمي كه مي دانند چگونه كار كنند، صورت مي گيرد شبكه هاي نا منظم خريداران، دلالان و فروشندگان، دانش را در سراسر سازمان به گردش در مي آورند. بازارهاي دانش، حول شبكه هاي منظم و غير منظم شكل مي گيرند.بنابراين، كسب اطلاعات درباره اين شبكه ها راه خوبي براي نماياندن دانش است.شاخه اي از اين شبكه هاي غير رسمي شكلي از مبادله دانش است كه به غيبت و شايعه پراكني بيشتر شباهت دارد كه هر چند گاهي نوعي اتلاف وقت تلقي مي شود، ولي راهي براي روز آمد و به هنگام شدن شبكه دانش سازماني است.ارزش شبكه ها به اين است كه امكان گفت و گو و برقراري رابطه با ديگران را فراهم مي كند و همچنين به فرد كمك ميكند كه از بعضي تصميم گيريهاي نادرست فاصله بگيرد.
اسلاید 43: كاستي هاي بازار دانشدر بازارهاي كار آمد، خريداران و فروشندگان خيلي سريع يكديگر را پيدا كرده و مبادلات را انجام مي دهند.در عمل، بازارهاي كار آمد، بيشترين منافع را با كمترين هزينه ايجاد مي كنند، اما بازارهاي دانش در اكثر سازمانها به طور محسوسي نا كارآمد هستند. شناسايي فروشنده مورد نظر مشكل بوده و دسترسي به او ( حتي پس از شناسايي ) كاري مشكل تر است. همچنين، قضاوت در مورد كيفيت دانش قبل از « خريد » آن بسيار دشوار بوده و ارزش دانش و احتمال دريافت ما به ازاي آن، نا معلوم است.بازار دانش، بي ترديد بسيار گنگ تر و تاريك تر از ديگر بازارهاست. ارزش دانش به اندازه قيمت خودرو ملموس و مشهود نيست و هيچ نوع گزارشي در مورد خريداران، فروشندگان و واسطه هاي علمي چاپ نمي شود.حتي اگر سازمانها دقيقا بدانند در چه زماني به چه نوع اطلاعات و دانشي نياز دارند بعضاً نميدانند / نميتوانند دانش مورد نظر را از چه قسمتهايي در داخل يا خارج از سازمان و به چه شكلي به دست آورند تا بتوانند از آن به خوبي استفاده كنند. اين امر، نيز يكي از دلايل جلب توجه و علاقه آنان نسبت به مديريت دانش شده است.
اسلاید 44: سه عامل مهم، زمينه ساز نا بساماني بازار دانش در سازمان هستند كه عبارتند از:نا كافي بودن اطلاعات : ميل و رغبت به مديريت دانش زماني فزوني مي گيرد كه شركت ها متوجه شوند از موقعيت دانش موجود در سازمان خود بي اطلاع هستند. فقدان نقشه ها و دفاتر « فهرست نيازمنديها » براي معرفي خريدار به فروشنده، مشكلي اساسي به شمار مي آيد. نبود اطلاعات واضح و آشكار درباره ساختار قيمت گذاريها و نگراني در مورد بازدهي مادي تسهيم دانش نيز از ديگر دلايل نا كارايي بازار دانش هستند.عدم تقارن دانش : گاهي در واحدي از سازمان، دانش فراواني در زمينه اي خاص وجود دارد در حالي كه در واحدي ديگر و در همان زمينه، عملا دانشي موجود نيست. ضمنا عدم تقارن شديد مانع از رسيدن دانش به جايي مي شود كه در آن مي بايستي دانش به نوعي مورد استفاده قرار گيرد.محلي بودن دانش : اكثر افراد به جاي به جان خريدن سختي ها و نا معلولي ها، در تلاش براي يافتن كس يا كساني كه در سازمان بيشترين اطلاعات و دانش را در مورد موضوع مورد نظرشان در اختيار آنها قرار دهند،به دانش همكاري كه در دفتر مجاورشان كار مي كند، روي مي آورند. ” فاصله”، همواره مانع از انجام مبادلات لازم ميان خريداران و فروشندگان مي شود.
اسلاید 45: آسيب شناسي بازار دانش عضي از بازارهاي دانش، داراي اشكالاتي اساسي هستند كه آنها را « آسيب شناسي بازار دانش » مينامند كه برخي از اين عوامل عبارتند از:
اسلاید 46: انحصارها اگر شخصي يا گروهي، دانش مورد نياز ديگران را در اختيار داشته باشد، در واقع دانش مورد نظر را در انحصار خود دارد. شخصي كه در چنين موقعيتي قرار مي گيرد، تخصص خود را براي تكميل طرح يا حل مشكلي خاص «اجاره» مي دهد، اما دانش خود را هرگز حتي به قيمت بالا نمي فروشد، چرا كه وقتي دانش را به اشتراك بگذارد، انحصار آنرا از دست خواهد داد.دانش و علم مهم و محصور در انحصار، مي تواند براي تامين منابع سازمان در زمان و مكاني مناسب به كار رود انحصار دانش،از تضارب علمي نيز سودي نمي برد و نمي تواند مولد دانشي نو باشد. از ديدگاه نوناكاو تاكه اوچي، «تكرار» يكي از شروط لازم براي توليد دانش است. آنان، تكرار را دانش به اشتراك گذاشته اي توصيف مي كنند كه اجازه «ورود»به حريم هاي علمي يكديگر،ارائه نظرات اصلاحي و بيان ديدگاه هاي جديد را به افراد مي دهد مقوله «تكرار» آشكارا از پا گرفتن ذهنيت هاي انحصاري جلوگيري مي كند.
اسلاید 47: كميابي ساختگي انحصار دانش، شكلي از شكل هاي كميابي ساختگي است. معمولا در شركتي كه فرهنگ آن احتكار دانش را امري طبيعي تلقي مي كند، كميابي به وجود مي آيد. در اين شركتها، قيمت دانش نه به دليل فقدان كه به دليل دشواري كسب آن افزايش مي يابد. گروه ها و واحدهاي سازماني، ممكن است به دليل حاكميت فرهنگ احتكار بر سازمان نتوانند از دانش مورد نياز براي ارتقاي عملكرد هاي خود استفاده كنند.تعديل نيروي انساني و كوچك سازي سازماني نيز مي تواند از طريق حذف كساني كه نبودشان بعدها نشانگر بروز خلاءهاي دانشي مؤثرتري خواهد بود، موجب كمبود دانش شود.
اسلاید 48: موانع تجارياين ذهنيت كه « هر چه در اينجا و يا توسط من توليد يا عرضه نشده است، بي فايده خواهد بود » تصويري معادل با موانعي است كه به وسيله احتكار در آيينه بازار سازماني نقش مي بندد.گاهي يك مسئول اجرايي كه قادر به اعمال تغيير در تفكر فردي خويش نيست، دست به مانع تراشي يا حتي تحريمي تجاري مي زند تا از طرح موضوعاتي كه براي تفكر او تهديد كننده به نظر ميرسند، جلوگيري كند.وقتي شركتها فاقد زير ساخت هايي مناسب براي انتقال دانش با ساز و كارهايي كارآمد براي بازار باشند، موانع مبادلات تجاري، باز هم ظهور خواهند كرد.
اسلاید 49: ايجاد بازارهاي دانش كارسازاستفاده عاقلانه از فناوري اطلاعات:گسترش فناوري و ابداعات، بازار دانش را به شدت تغيير مي دهد.مثلا چگونه مي توان دانش سيال را در چارچوب داده هاي خشك جاي داد و يا صرفا متوجه صورت بود و به محتوا توجهي نكرد. شبكه هاي ارتباطي و رايانه هاي روميزي، با فراهم آوري امكان بر قراري ارتباط ميان افراد و ذخيره سازي و بازخواني مقادير نا محدودي از اطلاعات، مي توانند كارايي بازار دانش را به نحو چشمگيري افزايش دهند. اين امكانات مي توانند زير بنايي خاص را براي انتقال دانش، گردآوري اطلاعات موردنياز دانش و ايجاد بازارهاي مجازي براي دانش به وجود آورند .
اسلاید 50: ايجاد اتاق گفتگو ) پاتوق (گامي موثر در اين زمينه، ايجاد مكانهايي واقعي و مجازي براي مبادله دانش است.به عنوان مثال بسياري از شركتهاي ژاپني اتاق هايي به نام اتاق « گفت و گو » ايجاد كرده اند . هدف از آن اين است كه محققان در اين مكانها، ضمن نوشيدن فنجاني چاي 20 تا 30 دقيقه از وقت خود را صرف گفت و گو درباره كارها و ايده هاي خود با ديگران كنند. براي اين همايش هاي غير رسمي، هيچ دستور جلسه يا ميز خطبه اي در نظر گرفته نشده به اين اميد كه با اين كار بهره گفتوگو با همكاران نصيب همگان و شركت شود. همين نوع گفت و گوها در شركتهاي آمريكايي، كنار آبسردكن ها، ماشينهاي قهوه جوش يا در كافه ترياها صورت مي پذيرد
اسلاید 51: نمايشگاه دانش بسياري از سازمانها، نمايشگاه هاي دانش داير كرده اند. در اين بازارها، عرضه كنندگان گوناگون، مهارتها و دانش خود را به نمايش مي گذارند. خريداران نيز يا به جستجوي دانش مورد نياز خود ميپردازند و يا به طور تصادفي با دانش و اطلاعاتي رو به رو مي شوند كه پيش از اين نميدانستند به اين نوع دانش نياز دارند و ميتوانند آنرا مورد استفاده قرار دهند.دانشگاههاي يك پارچه و محل هاي تبادل نظر الكترونيكي يا زنده كه زمينه ساز گردهمايي افراد مختلف براي گفت و گو در خصوص موضوعات مورد علاقه همگان مي شوند، نمونه هايي از بازارهاي دانش به شمار مي آيند. اين بازارها، سازمان يافته ترند. همايش هاي موفق، زمان، مكان و فرصت هايي مناسب براي مراوده هاي غير رسمي دست اندكاران با يكديگر، ايجاد مي كنند. بازارهاي الكترونيكي دانش مانند شبكه ارتباطات جهاني اينترنت، گروه هاي مباحثه شبكه اي و پايگاههاي گفت و گوهاي گروهي، همانند بازرگاني الكترونيكي از معايب و مزاياي خاص برخوردارند. دسترسي آسان به مخازن دانش و امكان انتخاب دلخواه از ميان انواع منابع موجود، از جمله مزاياي اين نوع بازارها به شمار مي آيند كه تنها از طريق رايانه هاي كوچك امكان پذيرند.منظور از داير ساختن بازار، حتي از نوع بازار الكترونيكي، دادن فرصت به اعضاي سازمانها براي دريافت دانش يا عرضه آن است. نكته مهمي كه در جهان تجارت ممكن است بوجود آيد آن است كه كاركنان آن قدر گرفتارند كه براي آموزش دانشي كه آنها را در انجام كارهايشان ياري مي دهد و باعث افزايش كارايي آنان مي شود، فرصتي نداشته باشند!
اسلاید 52: مزاياي جنبي بازار دانش بازار كارآمد دانش، بطور اعم بر كل فعاليت شركت و به طور اخص بر كار فرد فرد اعضاء و كاركنان آن تاثير مي گذارد از جمله:ارتقاء روحيه نيروي كار :بازار سالم دانش يعني، بازاري كه در آن، كارمندان و كاركنان شاهد ارزش قائل شدن ديگران براي دانش خود باشند و بدانند كه آنها نيز به هنگام نيازشان به كمك تخصصي در سازمان همكاري موثر خواهند كرد.همبستگي بيشتر عناصر شركت مبادله فعال اطلاعات و عقايد در محيطي قابل اعتماد و باز، اين توانايي را به كارمندان سطوح مختلف مي دهد تا وقايع شركت را به درستي درك كنند. آگاهي مشترك از هدف ها و راهبردها، افراد را در هدايت به سوي نتايج مشترك راهنمايي كرده و اين احساس را به آنان القا مي كند كه كارشان به عنوان بخشي از هدفي بزرگتر، معني دار است.
اسلاید 53: مزاياي جنبي بازار دانش(ادامه) اندوخته غني دانش بازارهاي دانش بر خلاف بازارهاي كالا، با هر مبادله اي كه صورت مي گيرد بر سرمايه كلي دانش سازمان مي افزايند. دانش دريافتي در كنار دانش موجود، تعامل، تفكر و نظرات جديدي را ايجاد مي كند كه نه خريدار و نه فروشنده قبلا احاطه اي بر آنها نداشته اند. يكي از منابع اصلي دانش جديد « دانش آفريني » است.ارزش و شايستگي بيشتر عقايد در يك بازار واقعا باز دانش، عقايد صاحب منصبان سازمان در معرض تحليل عموم قرار مي گيرد و به همين دليل، قبل از آنكه اشكالات احتمالي دانش منجر به بروز مسائلي حل ناپذير براي كليت سازمان شود، امكان رفع آنها پديد مي آيد. بازار دانش نيز داراي سلسله مراتب متغير خود است. اين سلسله مراتب بر پايه اينكه « چه كسي مي داند و چقدر مفيد است » بنا نهاده شده است. بازار سالم دانش، تجسم سلسله مراتب شايستگي است. منطقي نيست كه افراد هوشمند را استخدام كرده و بعد به آنها بگوييم كه چه بكنند، چرا كه در واقع اين گونه افراد را براي آنكه به ما بگويند چه بكنيم، استخدام مي كنيم.
اسلاید 54: دانش آفريني همه سازمانها ي سالم دانش را خلق و از آن استفاده مي كنند. سازمانها برابر تعامل با محيط پيرامون خود، اطلاعاتي را جذب و آنها را به دانش تبديل مي كنند. سپس اين دانش را با تجربيات، ارزشها و مقررات داخلي خود درهم مي آميزند تا به اين ترتيب مبنايي براي اقدامات خود به دست آورند. سازمانهاي سالم، مسائل را حس مي كنند و به شرايط پاسخ مي دهند. سازمان بدون دانش نمي تواند خود را سامان داده و به عنوان شركتي زنده و پويا، خود را حفظ كند.انجام فعاليتهاي مشخص و اجراي طرح هايي براي افزايش سرمايه دانش شركت، تاكنون به عنوان كمترين فعاليتهاي نظام يافته در زمينه مديريت دانش محسوب ميگردند..
اسلاید 55: كسب دانش دانش كسب شده حتما نبايد دانشي تازه خلق شده در جهان باشد، بلكه ممكن است صرفا براي سازمان دانشي نو به شمار آيد. « نو مايگي » و تازگي دانش به اندازه كاربردي و مفيد بودن آن مهم نيست. مهم اخذ روش كاري مفيد و به كارگيري آن است،چه آن دانش از خارج سازمان اخذ شده باشد، چه داخل سازمان. برخي از اين روشها عبارتند از:
اسلاید 56: خريد دانش موثر ترين راه براي كسب دانش، خريد آن است. يعني خريد سازمان يا استخدام فرد يا افرادي كه از دانش مورد نياز برخوردارند. عمده ترين دليل خريد شركتها به وسيله ديگر سازمانها به طور كلي كسب دانش آنها بوده است.كسب و تملك دانش تا حدود زيادي مي تواند با «مشكل» قرين باشد . اين موضوع به ويژه هنگامي كه هدف، تركيب و تلفيق يك دانش با دانشي ديگر باشد، بيشتر صادق است. بنا بر اين « فرهنگ » همواره بيش از ديگر منابع سازماني در برابر انتقال دانش مقاومت مي كند.دانش نوعي سرمايه و دارايي تلقي مي شود و در عين حال اندازه گيري كمي آن كاري دشوار است.محاسبه بهاي دانش كسب شده تنها فرايند دشوار در زمينه كسب دانش نيست، بلكه يافتن محل يا منبع دانش مفيد نيز براي شركت خريدار دشوار است. بسياري از كساني كه دانش آنها باعث تحرك سازمان مي شود و يا در عمل به موفقيت شركت مي انجامد، شناخته شده نيستند.ابهامات جذب شركتها و وقفه هاي پديد آمده در رويه هاي درون سازماني، گاهي سبب مي شود كه كاركنان زيرك و با استعداد مواضع مناسبي را براي عرضه توانمنديهاي خود نيابند و گاهي نيز شركت را بدون ارائه دانش خود ترك كنند.
اسلاید 57: خريد دانش(ادامه)نكته : دانش فقط در محيطي رشد مي كند كه در آن ايجاد شده است.و لذا نبايد جو مساعد دانش آفريني را خدشه دار ساخت.البته ويژگيهاي فرهنگي و سياسي ممكن است مانع از جذب و درك كامل دانش خريداري شده باشند. اين مشكلات بالقوه، هشدار مي دهند كه خريد دانش مي بايستي با دقتي قابل توجه انجام شود. موفقيت در خريد دانش، مستلزم تلاشي گسترده براي يافتن محل دانش مورد نياز و ارزشيابي آن نزد شركت صاحب دانش و قابل خريد است.به علاوه براي دستيابي به موفقيت در جذب دانش، اولا حفظ دانش و فضاي ظهور آن از تنش هاي دوره خريد، امري ضروري است ثانيا مي بايستي تدابيري ظريف و هوشمندانه براي تلفيق دانش نو از يك سو و عناصر قوي دانش جاري از سوي ديگر انديشيده شود.
اسلاید 58: اجارهدانش مورد نياز موجود در بيرون از سازمان را نه تنها مي توان خريد، بلكه مي توان آنرا اجاره كرد. روش رايج در اجاره دانش، حمايت مالي شركتها از موسسه هاي پژوهشي يا دانشگاهها به ازاي كسب حق استفاده از نتايج تحقيقات، بلافاصله پس از به دست آمدن آنها است.بعضي از معيارهاي اجاره دانش عبارتند از : حيثيت شركت يا سازمان، كاركنان آن، موفقيت هاي گذشته و نظرات كارشناسي متخصصان در مورد تحقيقات آينده كرايه يا اجاره دانش در واقع اجاره كردن منبع دانش است. استخدام مشاور براي انجام پروژه، نمونه اي بارز در اين زمينه استگرچه منبع دانش موقتا اجير مي شود، اما مقداري از دانش او در شركت باقي خواهد ماند.مشاوران هم انتقال دانش به مشتري را با هدف عرضه خدمات خود به بازار انجام مي دهند.
اسلاید 59: منابع متعهدراه رايج براي دانشآفريني در سازمان، ايجاد گروهها و واحدهاي مخصوص اين كار است. واحد توسعه و تحقيقات، نمونهاي از اين گروههاست. همه هدف آنها خلق دانش جديد و يا راهي نوين براي انجام امور است.از آنجا كه عوايد مالي ناشي از سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه، در درازمدت حاصل ميشود و ارزشيابي مالي نتايج تحقيق و توسعه حتي پس از تحقق آنها نيز به سادگي ممكن نيست، پيگيري منافع كوتاه مدت مورد تأكيد قرار ميگيرد.ميل به دستيابي به منافع كوتاه مدت، كاهش هزينهها را از طريق حذف فعاليتهاي مربوط به تحقيق و توسعه در پي دارد. البته تمركز مداوم بر نتايج مالي زودرس «صرفهجوييها» يي را در پي دارد كه در نهايت منابع حياتي دانشآفريني را از بين ميبرد.
اسلاید 60: منابع متعهد (ادامه)منطق نهفته در پس جداسازي تحقيق و توسعه از ديگر بخشهاي سازمان، اعطاي آزادي به محققان براي رسيدن به فكرهاي نو، بدون گرفتار شدن در چنبره و دغدغههاي محدوديتهاي مالي و زماني است.دانش آفرينان و خريداران دانش ممكن است حتي همزبان هم نباشند.گاهي كسب بعضي نتايج به دليل داشتن استقلال، باعث ميشود تا سازمان اهميت و ارزش بالقوة خود را به خوبي درك نكند.گاهي محققان آزمايشگاههاي بالاترين سطح شركت به آزمايشگاههاي سطوح پايين منتقل ميشوند تا دانش خود را شخصاً به آنها منتقل سازند. اين رويهها براي انتقال دانش به محلي كه براي دانش مصرفي وجود دارد، در پيش گرفته ميشود.معمولاً مديران سطح بالاتر با تشكيل جلساتي مستمر به گردآوري و ارزشيابي دانش جديد ميپردازند.تشكيل جلسات مستمر، به مديران آزمايشگاهها، مديران برنامه ريزي بخش تحقيقات و مديران دفتر سرمايههاي هوشمند، اين فرصت را ميدهد تا هدف و نقشههاي كاري تحقيق و توسعه را تعيين كنند و راههاي انتقال دانش جديد به گروههاي كاري را بررسي نمايند.
اسلاید 61: همجوشيبراساس اصول همجوشي، افرادي مختلف با ديدهاي مختلف در كنار هم قرار داده ميشوند تا در زمينه پروژهاي خاص فعاليت كنند و در نهايت به جوابي مشترك برسند.«نوآوريها در ميان مرزهاي افكار و تضارب ذهنيتها رخ مينمايد نه در حوزه و حيطه مهارتها و تفكرات يك فرد» وقتي شركت ميخواهد دو نفر را به كار گيرد، سعي ميكند يكي از آنان خودگرا و تحليلگر و ديگري احساسي و داراي درك شهودي باشد.«گرد هم آوردن افراد با دانش و تجربههاي مختلف، يكي از شرايط اصلي خلق دانش است.»آنان با به رعايت گرفتن واژه «چندگانگي بايسته» از علم «سيبرنتيك» تضاد پديد آورندة برخورد خلاق و ارزش دراختيار داشتن مجموعهاي عظيم از افكار مختلف براي انتخاب و استفاده سريع از آنچه ميخواهند را خاطرنشان ميسازند.
اسلاید 62: همجوشي(ادامه)ضمناً زمينههاي متفاوت سبب افزايش احتمال موفقيت نتيجههاي قابل حصول ميشوند. پيچيدگي و تضادي كه به عنوان دو عامل براي حل مشكل درنظر گرفته ميشوند بايد با پيچيدگيها و تضادهاي مسئله موردنظر هماهنگ يا حداقل متناسب باشند. ارزش اصلي دانش، توانايي آن در برخورد مؤثر بر مسائل است نه برخورد حذفي با مشكلات.«نوآوريها در مرز بين ذهنيتها و تفكرات» به وجود ميآيند.اعضاي گروهها آن قدر بايد در دستيابي به زباني مشترك پيش بروند تا بتوانند يكديگر را به خوبي درك كنند. بايد مقداري دانش مشترك وجود داشته باشد تا همكاري تحقق يابد و در نهايت دانشآفرينان داراي فرهنگ متفاوت، به كار در كنار هم عادت كنند.«سايشها و برخوردها بايد به جاي حرارت، نور بيافرينند»
اسلاید 63: پنج قانون مديريت دانش كه به فعاليت درست و مؤثر همجوشي عقايد ميانجامد، عبارتند از:آگاهيهاي لازم را از ارزش دانش مطلوب و ميل به سرمايهگذاري در فرايند ايجاد آن به وجود آوريد.دانشكاراني كليدي را كه مي توان براي انجام اقدامات لازم گردآوري كرد، مشخص سازيد. بر استعدادهاي خلاق نهفته و پيچيدگي و چندگانگي تأكيد كنيد. تفاوتها را مثبت تلقي كنيد و آنها را مسبب بروز تضادها به شمار نياوريد. از يافتن پاسخهاي ساده براي مسائل پيچيده بپرهيزيد. با تشويق و اعطاي جايزه، نياز به دانش آفريني را كاملاً آشكارا مطرح سازيد واقدامات دانشآفريني را به سوي هدفي مشترك هدايت كنيد.نمايهها و معيارهاي مشخصي را براي سنجش ارزش دانش و موفقيت در فرايند خلق آن به كار گيريد و انتظار نداشته باشيد ترازنامهها و گزارشهاي عادي مالي، اين نوع سنجشها را برايتان انجام دهند
اسلاید 64: تطابقشرايط پيراموني (و گاهي داخلي) بر كسب و كارها، فشار وارد ميآورد و سازمانها را ناگزير از تغيير ميسازد. محصولات جديد رقبا، فناوريهاي جديد و تغييرات اقتصادي و اجتماعي، ضرورت خلق دانش را ايجاب ميكنند. زيرا شركتهايي كه در پاسخ به تغيير شرايط خود را تغيير نميدهند، بيشك شكست ميخورند.موفقيت غالباً دشمن نوآوري است و آن را ” آفت شخص پيروز” خواندهاند. تغيير دادن چيزي كه كار ميكرده و شايد حالا نيز كار كند، كاري مشكل است. آرامش و خوش خيالي ناشي از موفقيتهاي گذشته، باعث مي شوند كه شركتها نتوانند تغييرات پيرامون خود را ببينند.برخي شركتها براي زنده نگه داشتن روحيه نوآوري مستمر، تلاش ميكنند كه قبل از هر بحراني، قريبالوقوع بودن آنرا القا كنند. شركت ممكن است دگرگونيهاي مهمي را بپذيرد، ولي نميتواند به موجودي كاملاً متفاوت تبديل شود.البته همان طور كه نميتوان شخصيت فردي جا افتاده يا فرهنگ يك كشور را به دور انداخت، دانش كهنه را نيز نميتوان به تمامي به زبالهدان افكند. شركت شايد چگونگي انجام دادن كارهاي جديد را بياموزد، اما شيوههاي جديد نيز تحت تأثير شيوههايي خواهند بود كه در گذشته به كار ميرفتهاند.
اسلاید 65: توانايي شركت در همنوايي با محيط، بر دو اصل استوار است: الف – برخورداري از تواناييها و منابع داخلي تا بتوانند به روشهاي جديد استفاده شوند. ب – برخورداري از انعطافپذيري بالا و «ظرفيت جذب كنندگي» تا تغييرات به خوبي دريافت شوند.شركتها بايد در جستجوي كاركناني باشند كه تا به امروز كارها و مسئوليتهاي گوناگوني را پذيرفتهاند. پس از استخدام كاركناني با اين استعداد، بايد زمينه تغيير كار آنان را در زمانهاي مختلف فراهم آورد، امكان تسلط آنان بر مهارتهاي مختلف را به وجود آورد و در نهايت براي آشنايي با رشتههاي علمي مربوط به مهارتهايشان، فرصتهاي لازم به منظور انجام مطالعات (فرصتهاي مطالعاتي) را به آنان اعطا كرد.
اسلاید 66: شبكههادانش ممكن است به وسيله شبكههاي غيررسمي و خود سامان يافته در شركتهايي كه به مرور نظاممندتر ميشوند به وجود آيد. اين گونه شبكهها، آن قدر به تسهيم دانش مشترك ميپردازند كه امكان ايجاد ارتباطات مشترك و كارساز فراهم ميآيد، گفت و گوهاي مداوم آنها غالباً به خلق دانش جديد در سازمان منجر ميشود. اگر چه رمزگذاري اين فرآيند مشكل است اما خود فرايند ميتواند به افزايش دانش كلي سازمان بينجامد.چنين شبكههايي گاهي به ويرايشگران حرفهاي دانش يا تسهيل كنندگان شبكهاي نيازمندند. با اين روش شيوه مشخص انجام كارها به تدريج بخشي از دانش پايه و فعال شركت خواهد شد. بنابراين ديگر نبايد تعجبآور باشد كه بسياري از شركتهاي خدماتي و مشاوره با درك اينكه محصول واقعي آنها دانش است، محافل كاري غيررسمي خود را به صورت شبكههاي رسمي نظاممند در آوردهاند و بودجهاي را براي بهرهگيري از فناوريهاي معين فعاليتها، هماهنگ سازان دانش، كتابداران، نويسندگان و كاركنان اداري تخصيص ميدهند
اسلاید 67: عوامل مشترك اكثراً در شركتها فقط زمان را منبع فعاليتهاي علمي و دانش ميدانند (نه مكانهاي فيزيكي را) در حالي كه مكان، محدودترين و نادرترين منبع است. در واقع مكان به عنوان منبعي غيرقابل تجدد، همواره براي دانشآفريني ناب مؤثرترين عامل بوده است. عامل اساسي ديگري كه مديران بايد آنرا درك كنند، اين است كه دانشآفريني در موقعيت تجاري امري واقعاً مهم در عين حال فرايندي قابل تقويت است .
اسلاید 68: (كد) رمزگذاري و هماهنگي دانشرمز گذاري، گنجاندن دانش سازماني در قالبهايي است كه به واسطه آنها دسترسي كليه اشخاص نيازمند به دانش تسهيل شود. رمزگذاري در عمل دانش را به رمز تبديل مي كند ( و نه لزوما رمزهاي رايانه اي ) و آنرا سازمان يافته، مشهود، قابل انتقال و قابل درك مي سازد.مديران و كاربران دانش، از توانايي دسته بندي دانش، تشريح، مدل سازي، الگوبرداري، شبيه سازي و گنجاندن آن در قوانين و دستورالعملها برخوردار هستند. هر يك از رويكردها، محدوديت ها و ارزشهاي خاص خود را دارند و مي توان آنها را به طور مستقل يا با هم به كار برد.
اسلاید 69: اصول اوليه ( كد ) رمز گذاري دانش شركت هايي كه مي خواهند در رمز گذاري دانش موفق باشند بايد چهار اصل زير را مد نظر قرار دهند :مديران مي بايستي مشخص سازند كه دانش رمزگذاري شده بايد به كدام هدف هاي تجاري معطوف باشد ( مثلا شركت هايي كه دغدغه آنها نزديكي بيشتر به مراجعان است، شايد رمزگذاري دانش مربوط به مراجعان خود را ترجيح دهند.) مديران مي بايستي بتوانند دانشي را كه آنان را به هدف هاي مورد نظرشان هدايت مي كند و در هر شكلي كه هست به درستي شناسايي كنند. مديران دانش بايد فايده و ارتباط دانش با هدف ها را مبناي رمزگذاري آن قرار دهند. رمزگذاران بايد وسيله اي مناسب براي رمزگذاري و توزيع دانش عرضه كنند.رمزگذاري تمامي دانش موجود در سازمان بدون ارتباط با موارد فوق، كاري عظيم و بيهوده است. هدف رمزگذاري، گنجاندن دانش در چارچوبهايي است كه آنرا قابل استفاده مي كنند. دانش را بايد با هدفهاي مشخص رمزگذاري كرد
اسلاید 70: رمزگذاري انواع مختلف دانش ابعاد رمزگذاريابعاد رمزگذاريچارچوب پذيرضمني قابل آموزشغيرقابل آموزش داراي چارچوب بيچارچوب قابل مشاهده در عملغيرقابل مشاهده در عمل شماتيك عيني ساده مستندغيرمستندپيچيد
اسلاید 71: رمزگذاري دانش مكتوم ما نميتوانيم انواع دانش را خارج از ذهن انسان و به گونهاي كه واقعاً از ذهن او بيرون تراويده است، عرضه كنيم. اگر ميخواهيد تجربه ضمني (غيرآشكار) را بفهميد، سعي كنيد چگونگي شنا و دوچرخه سواري خود را با همه جزئيات آنها توضيح دهيد . همين ويژگي دانش نهفته سبب ميشود فرايند رمزگذاري براي غنيترين دانش ضمني سازمان، عموماً به شناسايي فردي صاحب دانش، هدايت جويندة دانش به سوي او و تشويق آنان به مبادلة دانش محدود شود.برقراري ارتباط مستقيم با افرادي كه از دانش ضمني برخوردارند، بسيار كارسازتر از تلاش براي دريافت و رمزگذاري دانش بر روي يك كاغذ و يا از طريق وسايل الكترونيكي است؛ نظامهاي كارآموزي سنتي در انتقال مهارتها در دوران صنعتي، شاهدي براي اثبات اين مدعاست
اسلاید 72: نقشه كشي و مدلسازي دانش طرح و نقشه دانش (خواه نقشهاي واقعي، فهرست نيازمنديهاي دانش، يا منبع اطلاعاتي كه با هوشياري تنظيم شده است) گرچه به دانش اشاره دارد، ولي حاصل آن نيست. طرح و نقشه در واقع راهنماست، ولي منبع دانش نيست. ايجاد نقشه براي دانش، به معني يافتن جايگاهها و محلهاي دانش مهم در سازمان و انتشار نوعي فهرست يا تصويري است كه آنها را نشان ميدهد. نقشههاي دانش، ضمن اشاره به دفاتر و مدارك حاوي دانش، دانشگران و صاحبان دانش را نيز معرفي ميكند. هدف اصلي و واضحترين فايده نقشه دانش، دادن نشاني محل مراجعه در سازمان براي كسب تخصص موردنياز است. كارمندي كه نقشه خوبي از دانش در اختيار دارد، ميتواند منابع دانشي را كه به سادگي و بدون وجود نقشه دانش به دست نميآيند، در دسترس ما قرار دهد.نقشه دانش نيز تصويري از آنچه در سازمان وجود دارد و راه دسترسي به آنها را نشان ميدهد.نقشه دانش توانايي قابل استفاده و نقاط ضعفي را كه بايد به نقاط قوت تبديل شوند، آشكار ميسازد.
اسلاید 73: نقشه كشي و مدلسازي دانش(ادامه)نقشههاي دانش ممكن است پا به عرصه تنشهاي سياسي نيز بگذارند. تخصصها و مهارتهاي منعكس نشده در عناوين شغلي يا شرح وظايف كاركنان در نمودار سازماني فاقد نكتهاي در مورد قابليت دسترسي است. كاركنان كليدي دانشكار، فقط حامل دانش نيستند بلكه مايل و قادر به تسهيم آن هستند. نقشه كش دانش، حداقل در ابتدا بايد پاسخگويي به يك نياز مشخص و روشن را هدف خود قرار دهد.شركتها بايد كار را از حوزههايي آغاز كنند كه آمادگي خود را براي تبديل شدن به نقشه فرياد ميزنندنقشه سازماني لزوماً منطبق بر چارت سازماني نيست.
اسلاید 74: سرهم كردن (مونتاژ) نقشههاي دانشپديد آوردن نقشههاي سازماني ميتواند نوعي در كنار هم قراردادن قطعههاي كوچك نقشه اصلي باشد. سازمانهايي كه تهيه نقشهاي را در دستور كار دارند، از مطالعاتي استفاده ميكنند كه ضمن آنها سوالاتي از كاركنان در مورد دانشي كه در اختيار دارند و محل به دست آوردن دانش موردنياز براي انجام كارهاي خود پرسيده ميشود. سپس با تحليل و تركيب پاسخها، نقشهاي عمومي از تركيب تعداد زيادي نقشههاي خصوصي به وجود ميآورند . «من از همه كساني كه ميشناسم، به افرادي ميرسم كه آنها ميشناسند و به همه كساني خواهم رسيد كه آن افراد ميشناسند. به اين ترتيب، هر فرد ميتواند از همه افراد روي زمين جدا شود.»
اسلاید 75: نمونهاي از نقشه دانش نقشه دانش ميتواند هم به مستندات و دانش نظاممند اشاره كند و هم به انسانها و يا به هر دو يك نقشه دانش قالبمند ميتواند بسيار پيچيده باشد، چرا كه ساختارهاي دانش پيچيده است.مثال نقشه دائمي مايكروسافت:براي اين پروژه، پنج مرحله اصلي درنظر گرفته شده است:طراحي چارچوبي براي سطوح و انواع توانمنديهاي دانش.تعريف دانش موردنياز براي انجام كارهاي خاص.طبقهبندي عملكرد كاركنان كارهاي خاص برحسب توانمنديهاي دانش.تحقق توانمنديهاي دانش در سامانهاي قابل دسترس.پيوند چارچوب دانش به برنامههاي آموزشي
اسلاید 76: نمونهاي از نقشه دانش(ادامه)اين پروژه توسعه برنامهريزي مهارتها از يك ساختار دانش متشكل از چهار سطح براي ارزيابي تواناييهاي كاركنان استفاده ميكند.تواناييهاي مرحله ورود به بازار زير عنوان «دانش شالوده» قرار ميگيرند. بالاتر از دانش شالوده نيز تواناييهاي «دانش منحصر به فرد» قرار دارد.در سطح بالاتر، «دانش كلي سازمان» مطرح ميشود. اين سطح شامل كليه كاركنان شاغل در فعاليتهاي مشابه يا سازماني خاص ميشود.بالاترين سطح ساختار دانش شامل «تواناييهاي همگاني كاركنان در سراسر سازمان» ميشود.در هر سطح از سطوح چهارگانه تواناييهاي دانشي، يك بخش آشكار و يك بخش نهفته وجود دارد.توانمنديهاي دانشي آشكار شامل تخصص در زمينه روشها و ابزارآلات و امثالهم ميباشد. اين نوع دانش با دگرگونيهاي بازار دستخوش تغيير ميشوند. تواناييهاي نهفته دربرگيرنده مواردي نظير تعريف ملزومات، تفكرات و مهارتهاي استدلالي انتزاعي است.درهر گروه از توانمنديهاي دانشي، مهارتهايي در چهار سطح يافت ميشود كه عبارتند از: مقدماتي، كاربردي، رهبري و تخصصي.
اسلاید 77: فناوري و طراحي نقشه دانش فناوري رايانهاي نقش عمدهاي در مؤثر واقع شدن نقشه دانش دارد. نيازمنديهاي قابل دسترسي جاري يا پايگاه اطلاعاتي رايانهاي دانشكاران ميتواند از طريق شبكه در اختيار آنان قرار گيرد. فناوري رايانهاي معمولاً به استفاده كنندگان امكان ميدهد تا منابع دانش موردنياز خود را با عنوان يا كليد واژهها بيابند و مقايسه كنند. مهمتر اينكه يك نقشه الكترونيكي را در مقايسه با نقشههاي مكتوب، با سهولت بيشتري ميتوان مورد تجديدنظر و اصلاح قرار داد. از اين لحاظ، فهرست نيازمنديهاي رايانهاي كه تقريباً به طور مرتب روزآمد ميشوند، در مقايسه با نقشههاي چاپي غيردقيق، مفيدتر و قابل اعتمادتر تلقي ميشوند. روح بخشيدن به اطلاعات موجود از طريق اين شيوهها، باعث معتبر و مؤثر شدن نقشهها ميشود.سيستمهاي شبكههاي ارتباطي مربوط به «وب» و «لوتوس نوتز» ابزارهايي معمولي براي نمايش و چاپ نقشههاي دانش هستند. آنها تواناييهاي محدودي در ثبت مهارتها و دانش كاركنان و تخصصهاي موردنياز بخشهاي خاص دارند. از آنجا كه اين برنامههاي گسترده معمولاً براي پرداخت حقوق و بدهيها مورد استفاده قرار ميگيرند، شركتها ميتوانند برنامههاي جبران خدمات خود را نيز به دانش متصل كنند.
اسلاید 78: فناوري و طراحي نقشه دانش(ادامه)سطح كاربردي بعدي در سامانههاي منابع انساني برنامههاي شرح حال محور هستند كه غالباً به سامانههاي وسيعتري مانند پيپل سافت (مردم – افزار) ارتباط داده ميشود. اين سامانهها با جستجو در شرح حالهاي گنجانده شده در برنامههاي مربوطه عناصر عمدة آنها را با تخصصهاي موردنياز براي هر كار مشخص، مقايسه كرده و كارسازترين نامزد و يا نامزدها را براي انجام آن كار پيشنهاد ميدهند. سامانههايي ايجاد مي شوند كه معطوف به قلمروهاي خاص دانش و بهخصوص فناوري دانش هستند، مثلاً سامانههاي عامل موفقيت از نرمافزاري استفاده ميكنند كه دربردارندة عوامل موفقيت سازمان (دانش، تخصص، توانايي و رفتار) بوده و با استفاده از آنها تطابق ميان متقاضيان كار و مشاغل ارزشيابي ميشود. اگر يك طرح بيش از يك سوم منابع زماني و مادي صرف فناوري شود، آن طرح نوعي پروژه فناوري اطلاعات تلقي ميشود. در واقع بعضي از نقشههاي بسيار موفق، اصلاً الكترونيكي نيستند. اما ارزش نقشه به كيفيت و عمق اطلاعاتي است كه در خود دارد و يا عرضه ميكند، نه به زرق و برق پايگاههاي اطلاعاتي پيچيده و سامانههاي با قابليت بازخواني گيج كننده.
اسلاید 79: سياستشناسي و نقشه كشي دانشاكثر نقشهها بعدي سياسي دارند. يك نقشه، معرف واقعيات است ولي اگر واقعيتي مبهم و يا مورد منازعه باشد، اين طور به نظر ميرسد كه نظر و تفكري خاص را بر ديگري ترجيح ميدهد. در اين صورت، تصور ميشود كه نقشه به جاي آنكه گوياي يك واقعيت باشد، خود را به آن تحميل ميكند.نقشه دانش علاوه بر نماياندن جايگاههاي دانش، تصويري از منزلتها و موفقيتها را نيز ترسيم خواهد كرد. اما وقتي تهيه نقشه و تدوين فهرستي از نام صاحبان دانش و يا نمايش «چه كساني ميدانند» مطرح ميشود، افراد به بودن نامشان در نقشه دانش گرايش مييابند و بعيد نيست حتي مصرانه تهيه كنندگان فهرستها را به گنجاندن نام خود در آن فهرستها وادار و ترغيب كنند.سروصداهاي سياسي اين سؤال را مطرح ميسازد كه چه كنيم تا رفتار سياسي، نقشه دانش را تحريف نكند و به جاي نماياندن دانش، صحنه قدرت نمايي نشود؟قيل و قالهاي متأثر از رفتار سياسي ميتوانند نشانههاي خوبي بوده و گوياي اهميت دانش باشند. بعد از تهيه نقشههاي جديد، درجهبنديها را به كلي ميتوان حذف كرد . اين امر در شكست احتكار يا عدم تمايل به تسليم دانش نقش مثبتي را ايفاء ميكند.
اسلاید 80: ساختمند نمودن دانشوقتي قواعد، عوامل مؤثر و رويهها تغيير نميكنند، مدل سازي هم مثل تحقيق در عمليات، بسيار راهگشا است، هرچند كه نتايج استفاده از مدلها در مورد عمليات دانش تهديد كننده است.به طور كلي، ارزش بالاي فرايند ساختمند سازي دانش يا مدل سازي براي آن، در اين نيست كه ميتواند درك عميقتري از جريان درون دادهها، فرايند تبديل و برون دادهها را باعث شود. ارزش اصلي مدلسازي در اين است كه باعث شناسايي متغيرهايي ميشود كه ميتوانند تحت تأثير اقدامات مديريت قرار گيرند
اسلاید 81: جذب دانش نامشهودرمزگذاري دانش نامشهود بسيار دشوار است. توانمنديهاي محاسبهاي چند رسانهاي و فرانوشتاري متعلق به شبكههاي ارتباطي داخلي، امكان دسترسي مؤثر حداقل به بخشهاي معنيداري از دانش تخصصي را فراهم ميآورند و در نهايت، دانش ناملموس و نامشهود را به دانش مشهود تبديل ميكنند
اسلاید 82: ارزش حكايتهابشر از حكايتها و قصهها بيشتر ميآموزد.«آدمها به جاي آنكه عقلايي يا مدل وارهاي بينديشند، قصهاي فكر ميكنند»اگر بپذيريم كه قصهها بهترين راه براي آموزش و تعليم مسائل پيچيده هستند، ميتوانيم داستانها را نيز رمزگذاري كنيم تا مفاهيم نهفته در آن را بدون از دست دادن ارزشهاي مهم آنها القا كنيم. مثال: ديدن فيلم و نمايش به جاي سخنراني
اسلاید 83: عوامل شكست استفاده از داستانهابه 3 علت زير اين نوع فعاليتها ميتوانند به شكست منجر شوند. گويندگان داستان، فاقد بصيرت و آگاهي لازم براي درك اين نكته باشند كه:آنها نميدانستند كه ذهنيت آدمها در برداشتهاي آنان از داستانها چه آثاري در پي خواهد داشت. لذا بايستي در بيان داستان عوامل مذكور و شكل و جذابيت آنرا مدنظر قرار داد. شنوندگان چه علا يقي دارند؟ چه فرهنگهايي دارند؟ اهل كجا هستند؟
اسلاید 84: دانش جا افتاده هر فرايند توليد -خواه خودكار و خواه چند مرحلهاي- از آن چه زماني دانش افراد به شمار ميآمده نشأت ميگيرد. از لحاظ نظري، دانش نهادينه شده و جا افتاده، كاري به كار پديدآورندگان آن ندارد. لذا اين دانش از نظر سازماني داراي ثباتي نسبي است. يك متخصص ميتواند بيآنكه به جريان كار لطمهاي بخورد يا سرمايه دانش كم شود، سازمان را ترك كند، اما در عمل تعيين مرز ميان دانشي كه به طور كامل در يك فرايند گنجانده شده و تجلي يافته است و دانش نامشهود يا دانش انساني كه آن فرايند را به حركت درميآورد، دشوار است.
اسلاید 85: رمزگذاري دانش در سامانههاتاريخ هوش مصنوعي، مشحون از ادعاي طرفداراني است كه از يك طرف پيچيدگيها و وابستگي تفكر بشري را به زمان و مكان دست كم گرفتهاند و از طرف ديگر توانمنديهاي رايانهها را بيش از حد واقعي آنها قلمداد كردهاند.سيستمهاي خبره و سيستمهاي هوشمند مصنوعي، ميتوانند نقشهايي در رمزگذاري دانش ايفا كنند. دانش، هر قدر قانونمندتر، واضحتر و محدودتر باشد، راحتتر در يك سيستم خبره ميگنجد
اسلاید 86: ارزشيابي دانش آشكار و مشهوددانش ساختمند و آشكار، ” اختراع نامهها ” و گزارشها، صرفاً با رمزگذاري قابل استفاده نميشوند. دانش مشهود بايد ارزشيابي شود و در دسترس كساني قرار گيرد كه از توانايي استفاده از آن به نفع سازمان برخوردارند. ارزشيابي دانش رمزگذاري شده و در دسترس قراردادن آن، جزء جداييناپذير رمزگذاري است .
اسلاید 87: مطالعه موردي، ساختار مديريت دانش موسالتواين شركت در ارزشيابي دانش و اطلاعات موجود بين محتواي كمي، مقداري و نظاممند از يك سو و محتواي كيفي و نسبتاً بينظام از سويي ديگر، تفكيك قائل شده است.دانش ساختمند در يك پايگاه اطلاعاتي ارتباطي قرار داده ميشود و امكان دسترسي به اطلاعات آن از طريق وسايل ميزي كوچك فراهم ميآيد. محتواي نامنظم، از راه صفحات وب و ياداشتهاي «لوتوس» دردسترس قرار ميگيرند.مطالب منظم و قانونمندي كه چارچوب يك پايگاه اطلاعاتي را به راحتي ميپذيرند، سهلتر از زماني كه به صورت غيرساختمند ذخيره ميشوند، بازخواني ميگردند. ساختار مديريت دانش، شامل چيزي ميشود كه آن را سامانه دادههاي مهم مرجع بنگاه مينامند و مفاهيم و واژههايي كليدي مانند: «مشتري»، «محصولات» و «مواد اوليه» را دربر ميگيرد. شركت، بدون دستيابي به دركي مشترك از اين واژهها قادر به ساماندهي مطالب و مواد فكري خود در چارچوب نظامي واحد نيست.
اسلاید 88: همگن يا هماهنگ نمودن دانش؟دانشگران اگر واژههاي آشنا و اساسي را با مفاهيمي متفاوت به كار برند، قادر به تسهيم تخصصهاي يكديگر نخواهند بود. ايجاد زمينههاي مشترك و منظم، هزينهاي دارد. در واقع تعاريف ويژه و محدود مورد استفاده براي واژههايي كه به منظور توضيح واقعيتهاي محلي به كار ميروند با پذيرفتن استاندارهاي غيرمحلي و گستردهتر، بيخاصيت ميشوند. اصولاً واژههايي كه كاربردي عام دارند، بايد به صورتي استاندارد تعريف شوند.هدف، همگن كردن عناصر سازمان نيست بلكه هماهنگ كردن دانش سازمان است. ذخيرة ويرايش نشده سرمايه دانش سازمان ارزشي ندارد. كاربرها بايد به سوي مطالب مهم هدايت شوند و نتايج تحليلهاي خود را به صورت راهنما براي كاركنان خود ارائه دهند.
اسلاید 89: برخي تهديدهاي ديگر رمزگذاري رمزگذاري دانش، گامي اساسي براي نافذ ساختن ارزش دانش در سازمان است. رمزگذاري باعث ميشود دانشي كه حداكثر ميتوانست در ذهن يك فرد خانه كند در سازمان جريان يابد. اين كار، دانش را به صورتهايي كه قابل تسهيم، ذخيره، تلفيق و دست كاري باشد عرضه كرده و يا متجلي ميسازد. تهديد ناشي از رمزگذاري به اين جهت است كه امكان دارد دانش رمزگذاري شود، اما ويژگيهاي متمايز آن دست نخورده باقي بمانند و اجازه دهند ساختارهاي رمزگذاري شدهاي كه ميتوانند به سرعت و به سادگي دگرگوني دانش تغيير كنند، تداوم يابند.فناوريهاي جديد، گسترده كاربردهاي ممكن را وسعت دادهاند، ولي در آيندة نزديك رمزگذاري بيش از اينكه دانشي اكتسابي باشد، به صورت هنري ذاتي، خارج از قلمرو ماشين و تنها در حيطه ذهن و فكر انساني باقي خواهد ماند.«هيچ رايانهاي نميتواند آنچه را كه به او ميگويم، خلاصه كند.» اين وظيفه كه براي رمزگذاري دانش اهميتي اساسي دارد، هنوز هم در حد توانايي بشر است .
اسلاید 90: انتقال دانش سازمان چگونه ميتواند انتقال دانش را براي خود كارساز كند؟ كوتاهترين و شايد بهترين پاسخ اين باشد كه «افراد باهوش و با استعداد را استخدام كرده و بگذاريد با هم گفت و گو كنند.» البته متأسفانه اجراي قسمت دوم كاري مشكل است. سازمانها معمولاً افرادي تيزهوش را استخدام و بعد يا آنها را بيخاصيت ميكنند و يا آن قدر به آنها كار ميدهند كه ديگر وقتي براي گفت و گو نداشته باشند و فرصتي براي تفكر پيدا نكنند.هرقدر شركت ما پيچيدهتر و بزرگتر باشد، احتمال اينكه بتوانيم بهترين اطلاعات موردنياز خود را از اتاق يا دفتر همجوار، به دست آوريم، كمتر خواهد بود. هر قدر سازمان ما بزرگتر باشد، احتمال وجود دانش موردنياز ما در شركت بيشتر و در عين حال احتمال تعيين زمان و مكان كسب دانش موردنظر كمتر خواهد شد.دانش در سازمانهاي ما به وفور يافت ميشود، ولي وجودشان استفاده از آنها را تضمين نميكند انتقال دانش در سازمانهاي بزرگ اگر نظامند نباشد سختتر رخ ميدهد
اسلاید 91: راهبردهاي انتقال دانش يكي از هدفهاي اصلي مديريت دانش تدوين راهبردهايي مشخص براي تحقق مبادلات خلقالساعه دانش است. اين امر به ويژه براي شركتهايي كه كار اصليشان دانش آفريني است، امري بسيار لازم تلقي ميشود.انتقال دانش نهفته، مكتوم و مبهم از منبع توليد آن به ديگر بخشهاي يك سازمان، كاري به مراتب دشوارتر است. شايد مؤثرترين راه براي به جريان انداختن دانش، تقليد از شيوه سيستماتيك و انتقال افراد صاحب دانش از يك مركز مسئول به مركزي ديگر باشد. حتي ميتوان به دانش طلبان اجازه داد كه يكي دو سالي در يك محل به جذب دانش پرداخته و در خلق دانشي نو شركت جويند و آنگاه آنان را براي انجام كار به محلهايي موردنظر انتقال داد. مثلاً در ژاپن، مديران توليد و مديران بخش مهندسي در فواصل معين جاي خود را با هم عوض ميكنند تا مديران نيز به طور مستقيم در جريان فرايند طراحي محصولات جديد و توليد قرار بگيرند. «چيزي مانند گردش شغلي»
اسلاید 92: آب سردكنها و اتاقهاي گفت و گوگفت و گو در كنار آب سردكنها و يا در بوفه شركت، غالباً فرصتهاي جالبي براي انتقال دانش به شمار ميآيد. اگرچه بخشي از اين نوع گفت و گوها در واقع درددل و غيبت و بحث در باره شرايط آب و هواست، اما اكثر گفت و گوهايي از اين دست، بر كار نيز تمركز دارند. افراد از يكديگر در باره طرحهاي در دست اجرا سؤال ميكنند، نظرات يكديگر را جويا ميشوند و متقابلاً از يكديگر راهنمايي براي حل مشكلاتشان طلب ميكنند. در واقع گفت و گوهاي آنها خود (عين) كار است.«در صنعت جديد، گفت و گو مهمترين شكل كار تلقي ميشود. مكالمات، راهي براي دانشگران است تا بدانند واقعاً چه ميدانند و سپس ديگران را در دانستههاي خود سهيم كنند و در خلال اين فرايند به خلق دانش جديد براي سازمان بپردازند.» در اقتصادي كه با موتور دانش حركت ميكند بايد گفت «با هم حرف بزنيد و مشغول كار باشيد.»انتقال دانش از طريق گفت و گوهاي رودررو، نه تنها به وسيله مديران عصر صنعت تهديد ميشود بلكه با حركتي كه به سوي تحقق «دفاتر كاري مجازي» شكل گرفته است، كاملاً در خطر قرار ميگيرد
اسلاید 93: آب سردكنها و اتاقهاي گفت و گو(ادامه)يكي از دغدغههاي مديران اين شركتها اين است كه مثلاً كاركنان بخش مجازي كه با مشتريان ارتباط دارند، خواستههاي مشتريان را به محققان، طراحان محصول و بازاريان منتقل نكنند.براي تصميم گيريهاي كليدي و يا حل مشكلات خاص كاري نميتوان به مبادلات دانش در كنار آب سردكنها اميد بست. نميتوانيم بر انتقال دانستههاي خود از طريق گفت و گوهاي تصادفي و نامنظم، متكي باشيم. البته مبادلات نامنظم دانش، آن قدر ارزش دارند كه درها را براي گفت و گوهاي تصادفي باز بگذاريم.بسياري از شركتهاي ژاپني به منظور تركيب و تبادل افكار سازنده و نامشخص «اتاقهاي گفت و گو» ايجاد كردهاند. هيچ گفت و گوي منظمي (با دستور و صورت جلسه مشخص) در اين مكان صورت نميپذيرد. اين جريان بيانگر استفاده از نظريه «براونين» يعني حركت در مبادله دانش است. در اين نظريه اعتقاد براين است كه نفس تصادفي بودن و بدل كردن مطالب و عدم تنظيم آنها از قبل ميتواند منجر به خلق فكرهاي نو شود. گذشته از اتاق گفت و گو، مديران ژاپني پس از اتمام ساعت اداري، اوقات زيادي را با هم ميگذرانند، صرف دسته جمعي شام و رفتن به باشگاههاي شبانه، بخشي از فرهنگ مديران ژاپني است.
اسلاید 94: آب سردكنها و اتاقهاي گفت و گو(ادامه)آموزة اين گفتهها اين است كه روشهاي انتقال دانش بايد با فرهنگ سازماني (وملي) شركت همخواني داشته باشد. ما بايد ارزشهاي هر يك از انواع ارتباطات رو در رو و يا الكترونيك را بشناسيم و فرصتهايي براي استفاده از هر دو روش فراهم كنيم. مهمتر اينكه لازم است تعريف خود را از «بهرهوري» تغيير دهيم تا گفت و گوهاي تصادفي را كه ميتوانند دورههاي تفكر و يادگيري سازندهاي باشند دربرگيرد.شركتي كه مدعي ارزش قائل شدن براي دانش باشد، ولي خواندن و بحث كردن را در وقت اداري منع ميكند، پيام هاي متناقضي را القا ميكند. مديران بايد بدانند كه دادن وقت آزاد براي مطالعه و تفكر، شايد يكي از بهترين نمايههاي اهميتي است كه شركت آنها براي دانش قائل است.
اسلاید 95: نمايشگاههاي دانش و عرصههاي آزاد مبادلاتبايد مكانها و فرصتهايي براي تعاملهاي بي تكلف كاركنان ايجاد كنيم. گردشهاي دسته جمعي سازماني، فرصتي مناسب براي كاركنان ايجاد ميكند تا با كساني كه معمولاً در روزهاي كاري ملاقاتي ندارند، ديدار كنند و به مبادله دانش بپردازند.امكان گفت و گوهاي آزادانه شركت كنندگان، آنان را نسبت به برقراري ارتباطاتي مستمر و سازنده براي ارتقاي دانش و توانمنديهاي علمي، اميدوار ميسازد. گفت و گوها بايد بيشتر و گستردهتر شوند، اما بديهي است كه گسترش گفت و گوها نميتواند براي همه چيز نسخه مناسبي صادر كند.
اسلاید 96: نحوه انتقال دانش دانش كم و بيش مشهود را ميتوان در رويههاي كاري گنجاند و در قالب دستورالعملها، شيوه نامههاي مكتوب و پايگاههاي اطلاعاتي، نمايش داد و با دقت قابل ملاحظهاي مبادله كرد، اما انتقال دانش نامشهود به ارتباطات انساني زيادي نياز دارد.شركتهايي كه متعهد به انتقال دانش نامشهود هستند، معمولاً برنامههاي آموزشي رسمي را ترتيب ميدهند تا انتقال دانش به كاركنان جوانتر، بخش روشني از شرح وظايف كاركنان ارشد متخصص باشد.اكنون هر مشاوري مسئول انتقال دانش به همكاري است كه از نظر ارشديت در سطحي پايينتر قرار دارد. نقشههاي دانش مسلماً بخشي از زيرساخت انتقال دانش تلقي ميشوند. سامانه همگويي ويديويي مربوط به طرح كار گروهي مجازي ايجاد شده در برخي از شركتها، در اصل نوعي خط انتقال دانش نامشهود است و افراد صاحب دانش را به طالبان آن دانش متصل ميسازد.
اسلاید 97: راهحلهاي ممكناصطكاكاز طريق ديدارهاي حضوري، رابطهاي نزديك و اعتمادي متقابل به وجود آوريد.بي اعتماديبا ايجاد وجوه مشترك از طريق آموزش، مباحثه، انتشارات، تشكيل گروهها، چرخش كاري و نظاير آنها، زباني مشترك به وجود آوريد. فرهنگها، واژهها و ذهنيات متفاوتبراي انتقال دانش، اوقات و اماكني خاص مانند نمايشگاهها يا اتاقهايي براي بحث و گفت و گو و ارائه گزارشها درنظر بگيريد.كمبود وقت و محلهاي جلسات و ذهنيت محدود در مورد كار مولدعملكردها را براساس تسهيم دانش، ارزشيابي كرده و ارائه خدمات را بر همين اساس صورتبندي كنيد.احترام قائل شدن انفرادي براي هر فرد صاحب دانش و دادن پاداش به فردفرد آنانكاركنان را براي حفظ انعطاف پذيري آموزش دهيد، زماني خاص براي يادگيري آنان درنظر بگيريد و عدم مخفي كاري را مبناي استخدام آنها قرار دهيد.ظرفيت پذيرش در دريافت كنندگانضرورت نقل و انتقال دانش با رعايت سلسله مراتب را منتفي سازيد. براي كيفيت دانش، بيش از منابع صدور آن ارزش قائل شويد.اعتقاد به اينكه دانش ملك مطلق گروههايي خاص است و اين نظر كه «هرچه ما نگفتهايم غلط است».همكاري و خطاهاي خلاق را بپذيريد و براي آنها پاداش قائل شويد. ندانستن همه چيز نبايد منجر به از دست دادن فرصتها شود.ناشكيبايي در برابر اشتباهها و نياز به كمك فرهنگ انتقال دانش
اسلاید 98: ايجاد اعتماد و وجوه مشترك براي مجاب ساختن كساني كه جداً درنظر داريم از افكار و روشهاي نو بهره گيرند، بايد برتري افكار و روشهاي جديد را به آنان اثبات كنيم. همزباني در انتقال مؤثر دانش بسيار مهم است. آدمهايي كه بيمفاهمه و برخورداري از زبان مشترك سعي در تسهيم دانش خود دارند، حتي نميتوانند به يكديگر اعتماد كنند. حتي ميتوان گفت احتمال اينكه اين آدمها به مقابله با هم برخيزند يا حداقل نتوانند با هم ارتباطي برقرار كنند، بيشتر از آن است كه احتمالاً به تسهيم دانش خود بپردازند.اگر كساني علائم فرهنگي دو فرهنگ متفاوت يا علائم محيطي دو منطقه مختلف را به مرزهاي قابل درك تبديل كنند، زبان مشترك و به تبع آن زمينه برقراري ارتباط و مبادله دانش فراهم خواهد بود. افراد داراي فرهنگ كاري مشترك، در مقايسه با كساني كه از اين مزيت بيبهرهاند، بهتر ميتوانند با هم ارتباط برقرار كنند و راحتتر به مبادله دانش بپردازند
اسلاید 99: انتقال دانشانتقال دانش = ارسال + جذب (و استفاده)انتقال دانش، مستلزم برداشتن دو گام است: ارسال (فرستادن يا عرضه دانش به گزيدهاي بالقوه) و جذب آن توسط شخص يا گروه گيرنده صرف در دسترس بودن دانش، به معني انتقال آن نيست. منظور از انتقال دانش، افزايش توانايي سازمان در انجام كارها و در نهايت بالا بردن ارزش آن است.نداشتن اعتماد و حس احترام به منابع دانش از مهمترين دلايل اين مسئله است كه بعضيها دانش جديدي را كسب ميكنند، اما آنرا به كار نميگيرند. غرور، لجاجت محدوديت زماني، مشغلههاي فراوان، گريز از خطرپذيري دلايل بعدي بروز اين حالت است.تغيير رفتار، بسيار كمتر از درك و پذيرش دانش رخ ميدهد.دانستن عين عمل كردن نيست
اسلاید 100: سرعت و قوام«سرعت انتقال» دانش يا سرعت حركت دانش در سازمان يك امر مهم است. دانش با چه سرعت و چه وسعتي منتشر ميشود؟ اشخاص نيازمند به دانش، با چه سرعتي از وجود آن در سازمان آگاه شده و با چه سرعتي به آن دسترسي مييابند؟ بيترديد، رايانهها و شبكهها در سرعت دسترسي به دانش سازمان نسبت به ديگر شيوههاي دستيابي، برتري ويژهاي دارند. «قوام دانش» به غناي دانش منتقل شده، بستگي دارد. چه مقدار از دانشي كه سعي داريم منتقل شود، واقعاً جذب شده و يا مورد استفاده قرار ميگيرد؟ آيا دانش جذب شده با آنچه سعي در انتقال آن بوده، شباهتي دارد؟ آيا دانش جذب شده هيچ ارزشي از ارزشهاي دانش موردانتظار را حمل ميكند؟غالباً سرعت با قوام و دوام دانش در تضاد قرار ميگيرد. عاملي كه سرعت انتقال دانش را بالا ميبرد، ميتواند از قوام و دوام آن بكاهد. دستيابي به نوعي تعامل و تعادل ميان سرعت و غلظت و محتواي دانش منتقل شده، و قوام آن بايد ايجاد شود.
اسلاید 101: تلخیصی از کتاب مدیریت دانش داونپورت/پورساکترجمه دکتر رحمان سرشت
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت بروز هر گونه مشکل به شماره 09353405883 در ایتا پیام دهید یا با ای دی poshtibani_ppt_ir در تلگرام ارتباط بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.