نقدی بر صوفیگری
اسلاید 1: نقدی بر صوفیگری
اسلاید 2: نقدی بر صوفیگری
اسلاید 3:
اسلاید 4: قال الرضا عليه السلام: مَن ذُكرَعِندَه الصوفيه ولَم يُنكرهم بِلسانه و قلبِه فلَيسَ منّا و مَن اَنكَرهم فَكانّما جاهَد الكُفّار بَينَ يدي رسول الله. هر كس نزد او از صوفيه سخني به ميان آید و با زبان و دل آنها را انكار نكند از ما نيست . وهر كس ايشان را انكار كند مانند اين است كه در حضور رسول خدا (ص) با كفار جهاد نموده است. حديقه الشيعه ص 564.دومين فتنه بزرگ پس از ماجراي سقيفه در امت اسلامي ، توطئه جانشيني شخصيتهاي ساختگي براي هدايت خلق بود. اين جريان كه با زهد بازيهاي حسن بصري شروع شد توسط شخصي بنام ابو هاشم كوفي (صوفي ) رسماً بعنوان جريان تصوف راه اندازي شد . از همان ابتدا به دليل مغايرت تفكر اين جريان با اسلام، اهل بيت عليهم السلام به مخالفت با ايشان پرداختند .
اسلاید 5: امام صادق عليه السلام در مورد اولين صوفي (مخترع تصوف يعني ابوهاشم كوفي) مي فرمايند: انّه كان فاسدَ العقيده جداً،وهو الذّي اِبتَدَع مذهبا ًيقال له التصوف ،وجَعلَه َمفرّا لعقيدتِه الخبيثه. همانا او (ابوهاشم) فساد جدی عقيدتی دارد او كسي است كه مذهبي را بدعت گذاشت كه تصوف ناميده شد و آن را محل فراري براي عقيده خبيث خود قرار داد. از ساير ائمه نيز رواياتي در ذم صوفيه وارد شده است. اثنا عشريه ص22
اسلاید 6: شیخ مفید به سند صحیح از امام علی النقی (علیه السلام) روایت کرده است که محمد بن حسین بن ابی الخطاب می گوید : در خدمت امام علی النقی (علیه السلام) در مسجدالنبی بودم که در آن حال جمعی از اصحاب آن حضرت شرفیاب حضور شدند، به ناگاه جمعی از صوفیه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذکر گردیدند. حضرت فرموند : « لا تلتفتوا إلی هؤلاء الخّداعین فإنّهم خلفاء الشیاطین و مخربوا قواعد الدین یتزهّدون لراحة الاجسام و یتهجدون لتصیید الانعام یتجوّعون عُمُراً حتی ... » « به این حیله گران اعتنا نکنید زیرا جانشینان شیاطین و خراب کننده قواعد دین می باشند . زهد ایشان برای راحتی بدنهایشان و تهجّد و شب زنده داریشان برای صید کردن عوام است . عمری را در گرسنگی به سر برند تا عوام و نادانی را مانند خرها پالان کنند و زین بر پشت آنان گذارند.»
اسلاید 7: فرقه نعمت الهي گنابادي سلطان محمد بيچاره ( فامیل نامبرده ) گنابادي در سال 1294 اين فرقه را تاسیس نمود. سخنان گزاف وانحرافات عقیدتی وي باعث شد كه مرحوم آيت الله آخوند خراساني صاحب كفايه؛ وي را مرتد اعلام نمايد كه در سال1327 هجری قمري توسط عده اي از شيعيان در بيدخت گناباد به قتل رسيد و قطبيت در خاندان وي موروثي شد. قطب فعلي اين فرقه نور علي تابنده، از سران نهضت آزادي و از مخالفين سر سخت نظام جمهوري اسلامي مي باشد. در ذيل به گوشه هایي از انحرافات و بدعتهاي اين فرقه اشاره مي شود :
اسلاید 8: عده ای از مردم بیدخت خدمت مرحوم آخوند خراسانی رسیدند و عقاید ملاسلطان را به ایشان بازگو نمودند که مرحوم آخوند فتوای ارتداد نامبرده را صادر نمودند. درسال 1327 قمری به سفارش ملاحاج ابوتراب، که از متدینان بیدخت بود، سه نفر به نام های عبد ا... ملا جعفر، عبدالکریم، ملاسلطان را خفه کردند. بعد از ملاّسلطان، نورعلی شاه ثانی، پسر ملاّسلطان، قطب شد. وی در اوائل، با اعتقادات پدرش مخالف بود و از بیدخت فرارنمود. بعدها (هنوز قبل از مرگ پدرش) ملاسلطان توسط رحمتعلیشاه حائری از مریدانش توانست او را از عراق پیدا نماید و بازگرداند. عجیب است که همین مخالف، بعدها قطب می شود! بعد از ده سال او را نیز در ری کشتند. بعد ار نور علیشاه، صالح علیشاه و بعد از وی، به ترتیب : سلطان حسین تابنده (رضاعلیشاه)، علی تابنده (محبوب علیشاه) و نورعلی تابنده (مجذوب علیشاه) قطب شدند.
اسلاید 9: نورعلی شاه ثانی صالح علیشاهملاسلطان گنابادی شیخ محمد حسن گنابادی معروف به صالح علیشاه درنامه های صالح ص۱۷ میگوید:جز اتصال به فقیر به صراط المستقیم راهی نیست.
اسلاید 10: سلطان حسین تابنده (رضاعلیشاه)علی تابنده (محبوب علیشاه) نورعلی تابنده (مجذوب علیشاه)
اسلاید 11:
اسلاید 12:
اسلاید 13: یکی از بدعتهای این فرقه در نظر گرفتن صورت قطب (مرشد) در عبادت است. و حال آن که در عبادات تقرب به خدا شرط است و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در مورد خود یا اهل بیت علیهم السلام چنین دستوری نداده اند. 1- تجسم صورت مرشد در عبادات:ملا علي گنابادي پسر موسس اين فرقه و يكي از اقطاب آنها مي گويد: مقلد ناچار است در وقت عمل مطاع (مرشد )را در نظر آورد. پدر وي سلطان محمد گنابادي مي گويد: اگر صورت مرشد ظاهري را خیال در نظر نداشته باشد صورت هواهاي نفساني كه بت تراشي نفس اند هيچ وقت از نظر او نرود . صالحيه چاپ دوم ص334 حقيقت ص598. سعادتنامه ص 12-10.
اسلاید 14: اينها بر خلاف نصّ صريح قرآن به جای خمس عشريه را درست كرده اند كه به قطب يا نماينده وي داده مي شود. ( در حالی که عشریه از احکام یهود بوده است )2- عُشريه :ملا سلطان گنابادي مي گويد: یك عشر از ارباح مكاسب و زراعات داده شود مغني از زكوة زكوي و از خمس خواهد بود. نابغه علم وعر فان چاپ تابان ص 204
اسلاید 15: يكي دیگر از بدعتهاي اين فرقه غسل اسلام است كه بايد شخص قبل از تشرف غسل اسلام كند. اين غسل به تقلید از غسل تعميد مسيحيان درست شده است . ضمناً اين توهيني به ديگر مسلمين است چون معناي آن اين است كه شخص تا قبل از صوفي شدن مسلمان نبوده است.3- غُسل اسلام:
اسلاید 16: غسل ها یک صوفی برای رسمی شدن، باید مشرف شود. برای تشرف آداب و احکامی بنا نهاده اند که پنج غسل از جمله آنها است که صوفی قبل از تشرف به فقر باید آن را انجام دهد : 1) غسل اسلام (کپی برداری از غسل تعمید مسیحیت) 2) غسل زیارت 3) غسل حاجت 4) غسل توبه 5) غسل جمعه : حتی اگر دوشنبه مشرف شوی باید غسل جمعه بکنی. (رازگشا/کیوان قزوینی/ص204)
اسلاید 17: 4- مقام قطب:قطب را امام وقت می دانند.هر چند در ظاهر سعی می کنند نشان دهند ائمه شیعه صلوات الله علیهم را قبول دارند ولی در آثار رهبرانشان مساله طور دیگری است در فصلنامه «عرفان ایران» (ارگان رسمی فرقه گنابادی) آمده است كه: «اعتقاد به وجود امام به عنوان قطب عالم امکان با مفهوم قطب در تصوف تقریبا یکسان است.» ودر صفحه بعد مي نويسد:«قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است.» ملا سلطان گنابادي در مورد مقام قطب (در وقت تشرف وبيعت) می گوید:«طالب و مرید اراده حضور نماید چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری میرود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد.»
اسلاید 18: امام خميني (ره) در موضعي آشكار در ديوان اشعارش مي فرمايند:از صوفيها صفا نديدم هرگز زين طايفه من وفا نديدم هرگز زين مدعيان كه فاش اناالحق گويند با خود بيني فنا نديدم هرگز
اسلاید 19: علامه طباطبايي مىفرمايد: صوفيه براى سير و سلوک آداب و رسوم خاصى را که در شريعت وجود نداشت به وجود آوردند و راههاى جديدى را پيوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا اينکه به جايى رسيدند که شريعت را در يک طرف ديگر قرار دادند و کارشان به جايى رسيد که در مُحرّمات غوطهور شدند و واجبات را ترک کردند و در آخر منتهى به تکدّى و استعمال بنگ و افيون شدند که اين حالت، آخرين حالت تصوف است که مقام فنا ناميده (محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج5، ص 282)مىشود.
اسلاید 20: مستر همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی در خاطرات خود ص46 دستور العملی را از وزارت امور خارجه انگلیس در مورد مسلمانان افشا می کند. وی می نویسد:با ترویج حلقه های تصوف ورواج دادن کتابهایی که مردم را به زهد و بی میلی به دنیا فرا می خواند.... می توان مردم را در حالت سرگردانی وعقب ماندگی فرهنگی واقتصادی قرار داد.
اسلاید 21: مزار سلطانی(بیدخت)
اسلاید 22: آرامگاه شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی سر سلسله نعمت اللهیه (834 - 730 ه . ق) یکی از عرفایمشهور نیمه اول قرن نهم هجری قمری است. آرامگاه و خانقاه وی در شهرک ماهان کرمان واقع شده است. هستهمرکزی مجموعه بقعه ماهان را بنای هزارشاه تشکیل میدهد که نخستین بار در سال 840 ه . ق به هزینهاحمدشاه بهمنی از شاهان سلسله بهمنیه دکن ساخته شده و در هر دوره نیز قسمتهای دیگری به آن افزوده شدهاست.صحن وکیل الملکی نیز روبروی بقعه در دوران قاجاریه به همت وکیل الملک کرمانی بنا شده است. بقعهاصلی حرم و گنبد دو پوشه آن به شیوه معماری آذری (سبک معمول دوران ایلخانی تا پیش از صفویه) وساختمان رواق آن به شیوه معماری اصفهانی است. این مجموعه یک اثر شگفتآور معماری کویری ایران استکه اهمیت فراوان جهانگردی دارد.
اسلاید 23:
اسلاید 24:
اسلاید 25: اعتقادات سلسله ی گنابادیه علاوه بر اعتقادات عمومیِ سلسله های نعمت اللهیه دارای اعتقاداتی اختصاصی نیز هست که در ذیل به آنها اشاره می کنیم. الف) اعتقادات عمومی 1. اعتقاد به جدایی طریقت و شریعت: یعنی اعتقاد به این که راه رسیدن به خداوند و مقامات بالای عرفانی، غیر از آن راهی است که شریعت اسلام آورده است. 2. ادعای الوهیت و ربوبیت: آنها (اقطاب) مدعی اند که افعالشان افعال خدا و احوالشان صفات خداوند است; نیز مدعی اند که برتر و بیرون از حدود و قوانین هستند و قانون هر چه باشد بر آنها حکم فرما نیست. 3. ادعای رسالت: آنها خود را مأذونین در طریقت می دانند، بدین معنا که اجازه دارند طریقت و راه رسیدن به مقامات عرفانی را به کسانی که ظرفیت آن را دارند تعلیم دهند و نیز مدعی اند که دارنده ی چنین اجازه و مقامی حتماً دارای مقام دعوة النبوة (ولایت نبوی) نیز هست. 4. یکسان دانستن همه ی ادیان (اعم از الهی و غیرالهی). 5. نفی انتظار فرج: آنها می گویند هر کس مرشد را بشناسد، حاجت به انتظار ظهور امام زمان(عج) ندارد. 6. نفی مذهب: آنان می گویند صوفی موحد است و موحد غیرمحدود است و مذهب در حد و محدود است و صوفی رو به بی حدی است; پس در مذهب نیست. 7. اسقاط تکلیف: سلسله های نعمت اللهیه مدعی است که تنها راه رسیدن به یقین و حقیقت، طریقت (روش صوفیانه) است و کسی که به چنین مقامی برسد (به مقام یقین) دیگر تکلیفی ندارد. اما در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) راه رسیدن به یقین چنین معرفی شده است: اسلام همان تسلیم در برابر حق است و تسلیم همان یقین، و یقین همان تصدیق، و تصدیق همان اقرار، و اقرار همان انجام وظایف است و انجام وظایف همان عقل. پس، در مدرسه ی اهل بیت(علیهم السلام) تنها راه رسیدن به یقین همان عمل به احکام شریعت اسلام است.
اسلاید 26: ب) اعتقادات اختصاصی 1. ادعای اولوالامری: آنها خود را واجب الاطاعه می دانند. 2. ادعای جانشینی امام زمان (نیابت خاصه): آنها مدعی اند که از سابقین اجازه ی کتبی در مورد جانشینی امام زمان(عج) دارند و نیز مدعی اند که از طرف امام زمان(عج) مأمورند از مردم برای آن حضرت بیعت بگیرند; حال آن که طبق روایات متواتر، جانشینان حضرت ولی عصر(عج) چهار نفر و معروف به نواب اربعه بودند و آنها از کسی برای امام بیعت نمی گرفتند، بلکه واسطه ی بین امام و مردم بودند. 3. لزوم در نظر داشتن صورت مرشد در حال ذکر. 4. ترک خمس و تقلیل خمس و زکات به یک دهم (عشریه). 5. اعتقاد به جدایی دین از سیاست. 6. رها کردن شارب و مخالفت با سیره ی عملی ائمه ی اطهار(علیهم السلام).
اسلاید 27: بیعت نزد گنابادیه حسین تابنده بیعت را اولین مرحله ی ورود در طریق کمال برمی شمرد. آنها بیعت را به دو دسته تقسیم می کنند: الف) بیعت ولایت یا بیعت ولویه; ب) بیعت نبوت یا بیعت نبویه. سلطان علیشاه در این خصوص می گوید: دعوت (بیعت) از زمان حضرت آدم(علیه السلام) دو حیثیت داشته است: حیثیت انذار که ترساندن از لذات دنیوی است و حیثیت بشارت که ترغیب کردن به لذت های معنوی است. در ادامه نیز می گوید: مقصود از دعوت نبوت آماده کردن و مهیا ساختن خلق برای قبول دعوت ولایت است. دعوت ولایت مقصود بالذات است و دعوت نبوت مقصود بالتبع است. اما حق چیست؟ برای یافتن حق باید به مدرسه ی اهل بیت(علیهم السلام)که نبیّ مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله)در حدیث ثقلین آنها را بال دوم دین معرفی کرده است، مراجعه نمود. طبق آموزه های اسلام، اولا، بیعت کردن فقط با خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان او بر روی زمین، یعنی ائمه ی اطهار(علیهم السلام) جایز است و آنها برای بیعت گرفتن از مردم کسی را تعیین نکرده اند; ثانیاً، بین شریعت اسلام و طریقت (سیر و سلوک معنوی) فرقی نیست و هر کس بخواهد به مقامات عالی و قرب الی الله برسد، باید شریعت اسلام را مو به مو مراعات کند، نه بیشتر و نه کمتر.
اسلاید 28: چهل حدیث باب کبر، حدیث چهارم امام خمینی (ره) به عنوان یک عارف بزرگ نه تنها از تصوف دفاع نمی کند بلکه در آثار مختلف خود به شدت ایشان را مورد نقد قرار می دهد. در چهل حدیث باب کبر، حدیث چهارم بعد از بحثی در مورد حکیم وعارف می فرمایند:آن که خود را مرشد وهادی خلایق می داند و در مسند دستگیری وتصوف قرار گرفته..............اصطلاحات این دو دسته (عارف وحکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده وآن بیچاره ی صاف و بی آلایش را به علماء و سایر مردم بد بین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده وگمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا « محبوب علی شاه » حال جذبه و حب دست می دهد. امام(ره)در ادامه می فرما ید: ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم. این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله وکوچکی کله،گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات واعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده، و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبه ای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق وهادی نجات امت و دارای سر شریعت دانسته، بلکه وقاحت را گاهی ازحد گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت وتنگی سینه وضیق قلب است.
اسلاید 29: وبعد می فرمایند: خار راه منی ای شیخ، زگلزار برو از سر راه من ای رند تبهکار برو تو و ارشاد من ای مرشد بی رشد وتباه از بر روی من ای صوفی غدار برو ای قلندر منش، ای باده به کف خرقه به دوش خرقه ی شرک تهی کرده و بگذار برو
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.