صفحه 1:
صفحه 2:
موضوع درس: اسوه فداکاری وعدالت
“لتهيه و تنظیم:
دبیر محترع:
صفحه 3:
فرشته ی وحی . پیامبراعظم(صءرا از نقشه خطرناک مشرکان با خبر می سازد.
او بلید همین امشب مکه را ترک کند وگرنه کشته می شود و رسالتش نیمه تمام
می ماند. اما چگونه؟ کافران به شدت رفت وآمد رسول خدا را زیر نظر گرفته اند .
۲ پیامبر فرمودند. علی جان؛ آيا مى توانى مرا در اجراى امر الهى يارى كنى ؟
Ink شما را یاری کنم؟
صفحه 4:
-
شب ول ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت مبدأ هجرت حضرت رسول (ص) بود از مكّه معظمه به مدينه
نؤره و در آن شب در غار ثور مختفى شد. و حضرت اميالمؤمنين (ع) جان خود را فداى جان شريف او نود
در جای آن حضرت خوابیده از شمشیرهای قبایل مشرکین پروا نکرد و فضل خود و مُواساة و برادری خود را
Pal ae ea i ل
و از میان مردم کسی اسّت که جان خود را ‘she طلب Seated eres
موه له
۳۳۷(
صفحه 5:
* پیامبر ( ص ) : مشرکان می خواهند مرا شبلنه در بسترم بکشند.خداوند مرا از تصمیم آنها آگاه
ساخته و به من فرمان هجرت داده است.اگر بسترم در اين شب خللی بماند.لن ها متوجه
خواهند شد و مرا تعقیب خواهند کرد.پس بلید کسی در بسترم بخولبد تا فرصت کافی برای دور
شدن از مكه داشته باشم. كار خطرناكى است, ممكن است كشته شوى.
* حضرت علی (ع ) : در اين صورت آیا شما به سلامت خواهيد بود ؟
** هنوز پاسی از شب نگذشته است که مشرکان خلثه پيامبر را محاصره می کنند.آنها مطمئن اند
پیامبر در خلنه است وامشب می توانند نقشه خود را اجرا کنند.پس با قلب هلیی سرشار ازکینه
به انتظار می نشینند...وناگهان در نیمه های شببا شمشیر های کشیده از هر سوبه اتاق پیامپر
هجوم می برند
صفحه 6:
و من الثاس من یشری نفسه ابنخاء مرضاة الله و اللّه رف بالعباد
بر ال مروعم اموس داكا ole ود را تال وی شم فرش i مکش مرا الست
صفحه 7:
* فداکار کسی است که برای خدمت به دین و جامعه ی خود. از مال, سلامتی,
خانواده و حتی از جان خود می گذرد و آنها را در هدف پاک و بزرگ خود فدا
می کند. دین اسلام افراد فداکار را ستایش کرده و به آنان وعده پاداش الهی داده
است.
* ماجرای از خودگذشتگی حضرت علی(ع) درشب هجرت پیامبر اکرم _ A
{ المبیت مشهور است _ یکی از مهم ترین نمونه های فداکاری در راه خداست.
زندگی این الگوی درخشان الهی لبریز از فداکاری ها و از خود گذشتگی هاست
صفحه 8:
* وقتی عمرین عبدود (پهلوان نامدار عیب)در میدان جنگ خندق فریاد می کشید و مبارز می
خواست, تنها کسی که برای نبرد تن به تن با او داوطلب شد و او را از میان برداشت. علی بود.
* وقتی در جنگ احد بسیاری از مومنان به شهادت رسیدند وبه جز چند تفر انگشت شمار ,
بقیه هم از میدان جنگ گریختند و پیامبر خدا را در میان انبوهی از سپاهیان مشرک رها کردند,
کسی که در کنار رسول خدا با شجاعت می جنگید. علی بود.
* در جنگ خیبر که مسلماان بارهابه قلعه های بزرگ دشمنان بهودی حمله کرده و نتوانسته
بودند پیروز شوند. کسی که پهلوان خیبر را کشت و در قلعه را از جا کند و بهودیان را شکست
دادن عون پوجد
اوقتی خداوند آیات مهم سوره ی توبه را نازل کرد و قرار شد یکی از مومنان به مکه برود و
این آیات را در میان مشرکان بی رحم مکه با صدای بلند بخولند. کسی که لین مسئولیت
خطرناک را عهده دار شد. علی بود.
صفحه 9:
* در جتكل Lil ga) ail gill پيفتهاد سلمان 'قارسئ: دسعو ركتدن: ختدق دراطزاف مديثة
را مى دهتد تا سياه كفار نتواند به داخل مدينه بيايند.
* کفار وقتی نزدیک به مدینه می رسند با دیدن خندق تعجب کردند چون نمی توانستند از
خندق عبور کنند. یکی از پهلوانان بزرگ عرب به نام عمرین عبدود با پرش از روی خندق
به سمت مسلمانان هجوم آورد و مبارز طلبید و گفت: آیا کسی هست که با من مبارزه کند.
صفحه 10:
پیامبر(ص) روبه مسلمانان کرد و فرمود:لیا کسی هست که بتولند صدای او را خاموش کند؟ هیچ گس
جرات نکرد که به جنگ او برود ناگهان حضرت علی به ندای پیامبر پاسخ داد و گفت:من آمده ام با او
Sn
لین موضوع سه مرتبه توسط پیامبر از مسلمانان در خواست شد ولی هیچ کس به جز حضرت علی (ع
) جرات نداشت واعلام آمادگی نکرد در لین هنگام پیامبربه حضرت علی اجازه داد و شمشیر خود را
به ایشان دادند وقتی که حضرت علی (ع ) در مقلبل عمرو قرار می گیرد پیامبر فرمود : اکنون تمام
اسلام در برابر تمام کقر قرار گرفته است. ابتدا حضرت gle او رابه فين اسلام دعوت نموده ولی
عمرو قبول نکرد. عمرو از اسب پیاده شد وبا حضرت علی (ع ) شروعبه جنگیدن می نملید و ضربه
ی سنگینی به سپر حضرت می زندبه طوری که سپر شکسته وشمشیربه سر حضرت اصابت می نماید
در لین لحظه حضرت با زدن ضربه ای محکم به سر عمرو از پای در می آورد و عمر به هلاکت
رسد پیامبر و مسلمانان خوشحال می شوندوسپاه کفر با دیدن اين واقعه عقب نشینی کرده و جنگ پا
یا
صفحه 11:
عدللت طلبی و مساوات, ویژگی بارز دیگری از شخصیت امیرالممنین است.
حضرت علی (ع ) در شرایطی از سوی مردم برای اداره ی حکومت و خلافت
انتخاب شد که مشکلات بسیاری جامعه ی اسلامی را فراگرفته بود. ایشان دلیل
پذیرفتن حکومت را این گونه بیان می کنند :
(( اگر خداوند از آگاهان عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی
ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند[ و حق مظلوم را از ظالم بستانند و به
او باز گردانند] حکومت بر شما را رها می کردم و ن گاه می دیدید که [مقام
های] دنیایی شما نزد من از عطسه بز بی ارزش تر است.))
صفحه 12:
* امیرالمومنین حکومت را برای ایجاد عدللت بین مردم پذیرفت و در رعلیت عدالت و
مساوات بین مسلمانان, هیچ کس را بر دیگری برتری نداد. در حقوق عمومی و مسائل
اجتماعی, با خانواده و نزدیکان خود نیز مانند مسلمانان دیگر رفتار می کرد. در هنگام
تقسیم بیت المال همه چیز را به دقت و به صورت مساوی میان تمامی مسلمانان تقسیم
می کرد و وقتی همه اموال.به دست صاحبش می رسید. در همان محل بيت المال به
نماز می ایستاد و پس از آن در مناجاتش می گفت :
۴( خدلیاء منبه امرتو لین چنین مساوات را رعلیت می کنم وبه دقتبه حساب بیت
المال رسیدگی می کنم تا از حساب سخت قیامت و عذاب دردناک آن در امان
باشم.))
صفحه 13:
,۰ ۳
حم 322 2: یراس زمر الياداك لام و و و تواست ال «است: لام 2
۱ 1 وال wt
*لين اموال که می بینی .نه مال من وثه از توست ؛ غنیمتی گرد آمده از
متلعاتان است:کهبیا فسفیرهای:نقود یبد دستتة آورده لنه: آگر 8
درجهاد همراهشان بودی,سهمی چونان سهم آنان داشتی وگرنه دسترنج
آنان خوراک دیگران نخواهد بود.
صفحه 14:
>
حضرت علی هر روز سری به بازار کوفه می زند تا اوضاع را از نزدیک ببیند تا کسی
گران فروشی نکند و در حق کسی ظلم نشود .
در وسط بازار توجه اش به دست فروشی جلب می شود که از لباس هايش معلوم
است وی مسیحی است . ِ ِ
آن مرد زرهی برای فروش آورده است . حضرت آن را با دقت نگاه می کند و می
گوید : اين زره مال من است آن را گم کرده بودم بنا بر اين تصميم مى كيرند كه به
پیش قاضی بروند .
قاضی با دیدن خلیفه ی مسلمین از جا بر می خیزد و ادای احترام می کند . حضرت
على از اين کار قاضی ناراحت می شود وبه او می گوید : که قاضی باید با هر دو
Gb دعوا یکسان برخورد کند .
قاضی متوجه می شود و به مرد مسیحی سلام می کند و می گوید : اختلاف شما
چیست ؟ حضرت علی می گوید :زرهی که اين مرد در بازار می فروخت از آن من
است . قاضی می گوید: شاهد هم داری . حضرت علی می كويد : نه .
صفحه 15:
قاضى مى كويد : يس بايد اين زره در دست اين مرد باشد . با شنيدن اين حرف
حاضران از دادكاه در حال خارج شدن بودند كه ناكهان آن مرد مسيحى كفت : صبر
كنيد هنوز باورم نمى شود در داد كاهى حاضر شدم كه يك فرد
مسيحى را با پیشوا و رهبر شما برابر مى داند و حكم به سود من و زيان او مى دهد
ودر حالى كه كريه مى كرد با كفتن «اشهد ان لا اله اله الا الله واشهد ان
محمدا رسول الله » مسلمان شد و از حضرت علی معذرت خواست .
و كفت اين زره از آن شماست و موقعی که به جنگ صفین می رفتید زره از روی بار
افتاد و من ان را بر داشتم . حضرت على به احترام اسلام اوردنش هم زره و هم
اسب خود را به او بخشيد .