واژه و تکواژ
اسلاید 1: ابتدا به تعریف هرکدام از این دو مفهوم به طور کافی و وافی می پردازیم و سپس به بررسی نکات و حل مثال های مختلف خواهیم پرداخت .واژه و تکواژ
اسلاید 2: واژهمجموعة حروفی که یک واحد را تشکیل دهند واژه یا کلمه نام دارند در دستور زبان فارسی معمولاً کلمه را به نه بخش تقسیم کنند: اسم ، صفت ، عدد، کنایه ، فعل ، قید، حرف اضافه ، حرف ربط ، صوت
اسلاید 3: واژه و تکواژواژه کوچکترین شکل معنادار از حروف است که میتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه «-انه» در واژههایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژه خود است ولی از آنجا که نمیتوان آن را به تنهایی به کار برد واژه نامیده نمیشود. بسیاری از واژه ها به بخشهای کوچکتری بخشپذیرند که به آنها تکواژ گفته میشود.تکواژه کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمه مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.انواع واژهواژه به طور کلی به سه دسته کلی تقسیم میشود که عبارتند از: اسم ،فعل ،حرف. مثلا آهو یک اسم ، سبز یک صفت و گفت یک فعل است.
اسلاید 4: صرف واژههای مورد مصرف انسان در زبانهای طبیعی را میتوان به دو دسته قسمت کرد:واژههای سادهکلمات پیچیدهکلمات ساده آنهایی هستند، که نمیتوانیم به واحدهای معنادار کوچکتر خردشان کنیم، در حالیکه، کلمات پیچیده قابلیت تجزیه به اجزاء متشکله را دارا هستند.
اسلاید 5: تکواژتکواژ آزادبه تکواژی میگویند که به تنهایی و به صورت مستقل در جمله به کار رود. تکواژ آزاد خود به دو بخش تقسیم میشود:تکواژ ازاد دستوری: تکواژهایی را گویند که معنی مستقلی ندارند؛ اما در ساخت دستوری جمله به صورت مستقل به کار میروند. مانند: به، از، در، برای، با، را و... تمامی این تک واژها در هر کجای جمله که باشند یک کلمه محسوب میشوند. حتی اگر به کلمه دیگری چسبیده و مفهوم آن را تغییر دهند مانند: با تعصب، برای من، به او ،... که این ترکیبات در جمله دو کلمه به حساب میآیند.تکواژ آزاد قاموسی (واژگانی): تکواژی است که دارای معنی مستقل است و در فرهنگ لغت برای آن معنی مشخصی میتوان یافت. مانند: ابر، ماه، دست، اسب و...تکواژها از به هم پیوستن واجها تشکیل میشوند و تکواژها را نمیتوان به واحدهای دستوری کوچکتر بخش کرد. تکواژها را به دو دسته بخش میکنند: تکواژ آزاد و تکواژ وابستهدر دانش زبانشناسی تکواژها را معمولاً میان دوابرو قرار میدهند. مانند: {ابر}و....شمار تکواژهای یک زبان خیلی بیشتر از شمار واجهای آن است.
اسلاید 6: تکواژ وابسته به تکواژی میگویند که کاربرد و معنای مستقل در جمله ندارد و به تنهایی یک واژه بهشمار نمیآید و بر دو نوع است:تکواژ وابسته ی تصریفی: تکواژهایی را گویند که واژهٔ تازهای نمیسازند؛ بلکه حالت واژه را تغییر داده و آن را برای قرار گرفتن در جمله تغییر میدهد. مانند: «ان» در درختان، «ها» در گیاهان، «تر» در سریعتر و...تکواژ وابسته ی اشتقاقی: تکواژهایی را گویند که باعث ایجاد واژهای جدید با معنایی مستقل میگردند. مانند: «- َک» در اتاقک، «ار» در رفتار، «چه» در بازیچه و...
اسلاید 7: نکته 1توجّه به نقش نمای اضافه و یک تکواژ محسوب کردن آن ؛مثل : جهان ِ بدون مرز = ـِـ ( 1 تکواژ ) ، هوایِ پاک = ـِ ( یِ) ( 1 تکواژ ) کشتیِ نوح = ـِـ ( « یِ » که در واج نگاری میآید امّا در املا نوشته نمیشود . ) ( 1 تکواژ ) مصوّت ـِـ در واژههای مقابل تکواژ محسوب نمیشود بنابر این هریک از آنها یک تکواژ هستند : « برایِ ، مثلِ ، مانندِ »
اسلاید 8: نکته 2بی توجّهی به واجهای میانجی : مثل « ی » در کلمات مختوم به مصوّت ؛ « نامهیِ ، گویایِ ، دانشجویِ ، کشتیِ » در این مواقع یا ترکیب « ی » به همراه « ـِـ » را یک تکواژ محسوب میکنیم ( یِ = ( 1 تکواژ ) ) و یا به تنهایی « ـِـ را یک تکواژ محسوب کرده واج میانجی « ی » را حذف میکنیم . واجهای میانجی دیگر ؛ مثل : « ک » در کلماتی مانند « نیاکان ، پلّکان » ، « ج » در « ترشیجات ، مربّاجات » ، « گ » در « زندگی ، پرندگان ، جویندگان » ، « د » در کلماتی مانند « بـِدان ، بـِدین » ، « هـ » در کلماتی مانند « بهش ، بهت » ، « و » در کلماتی مانند « آهوان ، زانوان ، بانوان » نمونههایی از تجزیه به تکواژ : دانشجویان = دان + ـِش + جو + ان ( یان ) ، نیاکان = نیا + ان ( کان ) ، ترشیجات = ترش + ی + ات ( جات ) ، پرندگان = پر( بن مضارع ) + نده + ان ( گان )
اسلاید 9: نکته 3باید توجّه کرد که برخی از کلمات به دو شکل در واژگان ما ضبط و ثبت شدهاند ؛ مثل : بنهای مضارع « گو ، جو ، آ .. = گوی ، جوی ، آی ... » ، اسمهایی مانند « خدا = خدای ، جا = جای » بنابراین در هر دو صورت ، چه با « ی » چه بدون « ی » یک تکواژ محسوب میشوند . ؛ مثلاً : گویم = گو ( گوی ) + ـَم یا خدایگان = خدا ( خدای ) + ان ( گان )
اسلاید 10: نکته 4توجّه به شناسهی صفر ( Ø )و محسوب کردن آن به عنوان یک تکواژ در افعالی که فاقد شناسه هستند ؛ مثلاً : است + Ø ، نیست+ Ø ، رفت + Ø ، گفته بود + Ø ، شنیده است + Ø ، دیده بود + Ø ، میآمد + Ø ، برو + Ø ، نرو+ Ø ...نحوهی تشخیص شناسه : بهترین راه تشخیص شناسه صرفِ فعل است ، به این صورت میتوان تشخیص داد که واج و یا واجهای پایانی فعلها شناسه است یا نه . در واقع ما از محور جانشینی برای اثبات شناسه بودن و یا نبودن واج پایانی کمک میگیریم : دید : دیدم ، دیدی ، دید ـ چون در پایان فعل سوم شخص چیزی به فعل افزوده نشدهاست پس به راحتی میتوان به وجود شناسهی صفر ( Ø ) پی برد . مثال دوم فعل « دوید » که گاهی « د » و گاهی « ید » را در آن به عنوان شناسه فرض میکنند امّا با صرف آن به راحتی به وجود شناسهی صفر میتوان پیبرد : ( دویدم ، دویدی ، دوید Ø ... ) و یا مثالهای مشابه ...راه دوم این که به آخر افعالی که شک داریم « ن » مصدری بیفزاییم : دوید = دویدن ، دید = دیدن و چون میتوان از این واژهها مصدر ساخت پس « د » در این افعال شناسه نیست ؛ امّا از افعالی مانند « رود ، بیند ، جوید » چون نمیتوان مصدر ساخت پس « د » در آنها شناسه است .
اسلاید 11: نکته 5 توجّه به تکواژهای ماضی ساز و تجزیهی آنها و محسوب کردن آنها به عنوان یک تکواژ . نحوهی تشخیص تکواژهای ماضیساز : باید به این نکته توجّه کرد که تمام افعال از بن مضارع ساخته میشود امّا با گذشت زمان برخی از افعال از ریشهی خود دور شدهاند ولی در تعدادی از آنها هنوز بنهای مضارع به شکل اوّلیّه در درون تمامی افعال ، چه ماضی و چه مضارع باقی ماندهاست پس میتوان در افعال ماضی هم بن مضارع آن فعل را یافت .باید به این نکته نیزتوجّه کرد که تنها بنهای مضارعی را در افعال ماضی باید تجزیه کرد که بدون تغییر در افعال مضارع کاربرد دارند .انواع پسوندهای ماضی ساز : « ید » : خندید ، چرخـید ، گنجـید ، دوید ، پرید ، پاشـید ، جنبـید و ...« د » : خورد ، خوانـد ، مانـد ، گردانـد ، دوانـد ، خورانـد ، آورد ، افشانـد ، افکنـد و ... « اد » : افتـاد ، نهـاد ، ایستـاد ، فرستـاد ، « ست » ( ـِست ) : زیـست ، مانـِست ، آراست ، توانـِست ، گریـست ، « ت » : بافـت ، شکافـت و ... بنابر این لازم است در هنگام شمارش تکواژها به تجزیه و شمارش این پسوندهای ماضی ساز نیز توجّه شود .
اسلاید 12: توجّه و تجزیه و محاسبهی تکواژ گذراساز « ان » به عنوان یک تکواژ : رساند = رس ( بن مضارع ) + ان ( پسوند گذراساز + د ( پسوند ماضی ساز ) + Ø (شناسهی صفر ) ، میجهانیدند = می + جه + ان (پسوند گذرا ساز ) + ید ( پسوند ماضی ساز ) + ـَند ( شناسه ) یا افعالی مانند : رهاند + Ø ، خوراند + Ø ، پراند + Ø ، دواند + Ø و ...نکته 6 و نکاتی در تعیین تعداد واژه ها نکاتی در تعیین تعداد واژهها 1- نقش نمای اضافه یک واژه محسوب میشود : کتاب کوچک من = 5 واژه ( کتاب/ ـِ / کوچک / ـِ / من / )2- افعال چه یک تکواژ باشند و چه چند تکواژ با هم یک فعل را تشکیل میدهند : گفت ، گفتهاست ، گفته بود ، گفتهشدهبود ، گفته باشد ، گفته شده باشد و ... هر یک تنها یک واژه هستند .و یا افعال مرکّب با تمامی اجزا یک واژه محسوب میشوند : آوردن = یک واژه ، به دست آوردن ( به معنای کسب کردن) = یک واژه ، به حساب آوردن = یک واژه ، کلاهبرداری کردن = یک واژه ، کلاه به سر کسی گذاشتن و امثالهم نیز یک واژه محسوب میشوند .3- مواظب باشیم گروه کلمه را هرچند اجزای کوچکی داشته باشد یک واژه محسوب نکنیم : دلش میخواست . ( دل =یک واژه و ـَش = یک واژه ) ازم پرسید . ( از = یک واژه ـَم = یک واژه )
اسلاید 13: نیستماست ( فعل )شکافتن برمیآید ادبیّات ماندگار زیبایی تجزیه ی تعدادی از کلمات مشکل به تکواژ نی + ست ( است ) + Ø (شناسهی صفر )ما + ست ( است ) + Ø (شناسهی صفر )شکاف + ت (پسوند ماضی ساز ) + ـَن ( پسوند صدر ساز ) بر + می +آ ( آی ) + ـَد (شناسه ) ادب + ی + ات مان + د ( پسوند ماضی ساز ) گارزیب (بن مضارع ) + ا ( پسوند صفت ساز ) + ی ( یی ) ( پسوند اسم ساز )
اسلاید 14: نمونه هایی از تجزیه ی جملات به تکواژ و واژه : ( این جملات در سؤالات کنکورهای گذشته آمده است) « در شعر « باغ من » ، شاعر به توصیف پاییز میپردازد و پاییز را نه فصل بی حاصلی و خشکی و نازیبایی که مظهر زیبایی و پادشاه فصل ها میداند . »تکواژها = ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می / پرداز / ـَد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی / حاصل / ی / و / خشک / ی / و / نا/ زیب / ا / یی (ی) / و / پادشاه / ـِ / فصل / ها / می / دان / ـَد / )واژهها : ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می پردازد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی حاصلی / و / خشکی / و / نا زیبایی / و / پادشاه / ـِ / فصلها / میدانـَد / )
اسلاید 15: « نثر تاریخی در قرن پنجم در کتاب تاریخ بیهقی اوج و اعتبار خاصّی یافت . » تکواژها : ( نثر / ـِ / تاریخ / ی / در / قرن / ـِ / پنج / ـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهق / ی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّ / ی / یافت / Ø / واژهها : ( نثر / ـِ / تاریخی / در / قرن / ـِ / پنجـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهقی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّی / یافتØ / « قلمرو خیال آن قدر وسیع و پهناور است که هر چیز غیرممکن میتواند در آن جاشدنی و بودنی باشد . »تکواژها : ( قلم / رو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهن / ا / ور / است / Ø / که / هر / چیز / ـِ / غیر / ـِ / ممکن/ می / توان / ـَد / در / آن / جا / شد / ـَن / ی / و / بو 1 / د 2 / ـَن / ی / باش / ـَد / (1- « بودن » دو بن مضارع دارد : « بو و باش » 2- پسوند ماضی ساز است . )واژهها : ( قلمرو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهناور / استØ / که / هر / چیز / ـِ / غیر ممکن/ می توانـَد / در / آن / جا شدَنی / و / بو دَنی / باشـَد /
اسلاید 16: پاینده باشیدبا تشکر از توجه شماپاینده باشید
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.