صفحه 1:
‎pli prc‏ يد رب به نام خداوند بخشاينده ومهربان ‏سميه فراهانى باشكاه يزوهشكران جوان واحد اراك

صفحه 2:
روحب سیب 2

صفحه 3:
ال ار ۳ رد تا ‎Peery ey)‏ ‎wal‏

صفحه 4:

صفحه 5:
اين بسر بجه ... خيلى دوست داشت بااين درخت سيب مدام بازی کند ... Teel eee ‏از سیبهایش بچیند و‎ ‏رت‎ ‏لت‎

صفحه 6:
زمان گذشت ... ل م ا لت ‎CL‏ ا ا تت

صفحه 7:

صفحه 8:
يسر جواب داد : « من « من 7 که بخواهم با درخت سیب ی ال سركرمى هائى بعتر هستم وبرای خریدن آنها بل لز دارترب>

صفحه 9:
دص اس ‎SLI‏ ‏ولى تومى توانى سيب :هاى مرا بجينى بفروشی ‎BOC eens)‏

صفحه 10:
Se ae TO ole) ‏سيبها را فروخت و آنجه را كه نياز داشت خريد‎ Poon | 0 و ييشش نيامد.. ودرخت دوباره غمكين شد..

صفحه 11:
‎heed ad‏ را و با اضطراب سراغ درخت آمد ... ‏« جرا غمگینی 3 » درخت از او پرسید: درد رس رل ‎SGI od Nee) oa‏ ‎

صفحه 12:
بسر( مرد جوان ) جواب داد : «فرصت کافی ندارم... 4 باید برای خانواده ام فلاش کنم.۰ ۲۲۱ ‎Sel)‏ ل یار به سرمایه دارم ۰۰

صفحه 13:
درخت كفت : ل از تو می توانی با شاخه هایم و قنه ام ... SCS ae)

صفحه 14:
2 EZ ENG % سس شاه ۳ trunk of the tree... :. واتمام شاخه ها و تنهدى درخت زا بريد ۶

صفحه 15:
و با آنها ... خانه ای برای خودش ساخت ...

صفحه 16:
دوباره درخت تنها ماند ‎gt pat g‏ تا زمانی طولانی بسر آمد

صفحه 17:
يس از ساليان دراز... در حالی بر گشت كه بير بوث و... شمگین و ... خسته و ... تیا ...

صفحه 18:
et) « چرا غه می توانس: او پرسید : 5300 هم ... ذمكخت 1 كنم ..

صفحه 19:
...۰ اما ذیگر .... نه سیب دارم .... نه شاخه و تنه هم ندارم برای پناه دادن به تو ...

صفحه 20:
گفت : حواب 3 0 ۳ ا ام از این ز ‎ad‏ 5

صفحه 21:
ار “ye tf ‏ل كت‎

صفحه 22:
9 کنار درخت با هم بودند به ساليان و به سالیان

صفحه 23:
me ‏وت‎ ‎me لت ‎me‏ سامت للها ىت تا و9 $99 969 ‏خود خواه‎ ‏و‎ oto) Le To

صفحه 24:
55 ‎loaded‏ ا ل 333

صفحه 25:

صفحه 26:
۱ به این مهم توجه نمی کنیم که : اد تاشاد مان کنند و مشکلاتمان را حل ... دص تس ما ای 2110009

صفحه 27:
به والدین حود عسق بورر ید ملس سس 1 تسراهی شان کنید شادى آنها شما را شاد دیدن است گیامی بداریدشان و تركشان نكنيد

صفحه 28:
قال الله تعالی: وقضي ریت آلا تغبذوا الا اه وبالوالتنن اخسانا ملع عندك الْكبر أحَدُهُمَا أوْ كِلآَهُمَا فلآ تقل لها اف ولا تنهزهما وفل لَهْمَا قولاً گریما ‎(C9)‏ و ‎reryN)‏ ۱ َب ارَحَمَهُمَا كُمَا رَبَّيَانِي صَغيرًا (<©©) ‎says‏ كه

صفحه 29:
rahe yi (ge CS » juat glad EET ste ‏و‎ ‏پدر و مادر [آخود] احسان کنید اگر یکی از آن دو یا‎ ‏ا ا ل‎ COVE CSO EW ke ee ‏و از سر مهربانى‎ )١7( ‏و با آنها سخنى شايسته بكوى‎ ‏بال فروتنى بر آنان بكستر و بكو روردكارا آن دورا‎ )۲۳( ‏رحمت كن جنانكه مرا در خردی پروردند‎ سوره اسراء: ۵9و66

صفحه 30:
قال رسول الّه(ص): ل ل ل ك5 بيامبر اكرم(ص) فرمود: بندهای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد» روز قیامت در بالاترین جایگاه است. POP ve dO ‏کنز العمال» ج‎

صفحه 31:
ا ‎eee eT‏ فرزند داشته باشد ل ‎ee‏ برای شان دادن احترام خود به والدینان این فایل را برای نمام دوستانتان بفرستید

بسم هللا الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشاینده ومهربان سمیه فراهانی باشگاه پژوهشگران جوان واحد اراک پسر بچه و درخت سیب يكی نبود يكی بود ... در روزگاران قديم درخت سيب تنومندي بود ... با ... پ سر ب چه ك وچكي......... این پسر بچه ... خیلی دوست داشت با اين درخت سيب مدام بازي كند ... از تنه اش باال رود از سيبهايش بچيند و بخورد و در سايه اش بخوابد زمان گذشت ... پسر بچه بزرگتر شد و به درخت بي اعتنا ديگر دوست نداشت با او بازي كند .... .... .... اما روزي دوباره به سراغ درخت آمد درخت سيب به پسر گفت : « های ... بيا و با من بازي كن» ... پسر جواب داد : « من كه ديگر بچه نيستم كه بخواهم با درخت سيب بازي كنم».... « به دنبال سرگرمي هائی بهتر هستم و براي خريدن آنها پول الزم دارم » . درخت گفت: « پول ندارم من ولي تو مي تواني سيب هاي مرا بچيني بفروشي و پول بدست آوري» . پسر تمام سيب های درخت را چيد و رفت سيبها را فروخت و آنچه را که نياز داشت خريد و ........ .. درخت را باز فراموش کرد ... و پيشش نيامد.. و درخت دوباره غمگين شد... .. مدتها گذشت و پسر مبدل به مرد جوانی شد و با اضطراب سراغ درخت آمد ... « چرا غمگینی ؟ » درخت از او پرسید : « بیا و در سایه ام بنشین بدون تو خیلی احساس تنهائی می کنم» ... پسر ( مرد جوان ) جواب داد : « فرصت کافی ندارم... باید برای خانواده ام تالش کنم.. باید برایشان خانه ای بسازم ... نیاز به سرمایه دارم »... درخت گفت : « سرمایه ای برای کمک ندارم ... تو می توانی با شاخه هایم و تنه ام ... برای خودت خانه بسازی » ... پسر خوشحال شد... ...و تمام شاخه ها و تنه ی درخت را برید و با آنها ...خانه ای برای خودش ساخت ... دوباره درخت تنها ماند ... ... و پسر بر نگشت ... ... زمانی طوالنی بسر آمد ... ... پس از سالیان دراز... در حالی برگشت که پیر بود و... غمگین و ... خسته و ... تنها ... درخت از او پرسید : « چرا غمگینی ؟ ای کاش می توانستم ...کمکت کنم .. … .اما دیگر ....نه سیب دارم .... نه شاخه و تنه حتی سایه هم ندارم برای پناه دادن به تو ... هیچ چیز برای » ...بخشیدن ندارم پسر ( پیر مرد ) درجواب گفت : « خسته ام از این زندگی و تنها هم .... فقط نیازمند بودن با تو ام ... آیا می توانم کنارت بنشینم ؟ » .. .. . .. . .. . پسر ( پیر مرد ) کنار درخت نشست . . . . . ... با هم بودند به سالیان و به سالیان در لحظه های شادی و اندوه . . . آن پسر آیا بی رحم و خود خواه بود ؟؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟ نه . . . ما همه شبیه او هستیم و با والدین خود چنین رفتاری داریم ... ؟؟؟ درخت همان والدین ماست تا کوچکیم ... دوست داریم با آنها بازی کنیم ... تنهایشان می گذاریم بعد ... و زمانی بسویشان برمی گردیم که نیازمند هستیم یا گرفتار برای والدین خود وقت نمی گذاریم ... به این مهم توجه نمی کنیم که : پدر و مادر ها همیشه به ما همه چیز می دهند تا شاد مان کنند و مشکالتمان را حل ... ...و تنها چیزی که در عوض می خواهند اینکه ... *** تنهایشان نگذاریم *** به والدین خود عشق بورزید فراموششان نکنید برایشان زمان اختصاص دهید همراهی شان کنید شادی آنها شما را شاد دیدن است گرامی بداریدشان و ترکشان نکنید قال هللا تعالى: َأ ْ َّ َّ ْ َ ُ عْ ْن ِإحْ َسا ًنا ي د ل ا و ال ب و ه ُ َّا ي ال ا و د ب ُ ت ال ُّك َ ِ دَ َ َ ضى َرب َ َو َق َ ِ ِ ِإ ِإ ك ْال ِك َب َر َأ َح ُد ُه َما َأ ْو ِكالَ ُه َما َفالَ َتقُل ِإمَّا َي ْبلُ َغنَّ ِعندَ َ ف َوالَ َت ْن َهرْ ُه َما َوقُل لَّ ُه َما َق ْوالً َك ِري ًما لَّ ُه َمآ ُأ ٍّ اح ُّ (َ )23و ْ الذ ِّل ِم َن الرَّ حْ َم ِة َوقُل اخ ِفضْ َل ُه َما َج َن َ ص ِغ ً يرا ()24 رَّ بِّ ارْ َح ْم ُه َما َك َما َر َّب َيا ِني َ سوره اسراء24 :و23 خداوندبزرگ می فرماید: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى ( )۲۳و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو روردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند ()۲۴ سوره اسراء23 :و24 قال رسول هللا(ص): العبد المطيع لوالديه و لربه فى اعلى عليين. پيامبر اكرم(ص) فرمود: بندهاى كه مطيع پدر و مادر و پروردگارش باشد ،روز قيامت در باالترين جايگاه است. كنز العمال ،ج ،16ص .467 هر کس می تواند هر زمان و به هر تعداد فرزند داشته باشد ولی پدر و مادر را فقط یکبار برای نشان دادن احترام خود به والدینان این فایل را برای تمام دوستانتان بفرستید

51,000 تومان