صفحه 1:
صفحه 2:
٠ مطالعات زبانشناسی را از نظر زمان بدو
رشته می توان تقسیم کرد : همزمانی
( 5۷۳۵۳۳۵۳۱6 ) و در زمانی ( 013600۳0۳016 ).
صفحه 3:
در زبانشناسی همزمانی, به تحول زبان در
طول زمان توجهی نمیشود بلکه زبان در يك
زمان معین اعم از گذشته باحال , مورد
مطالعه قرار میگیرد؛ برعکس در زبانشناسی
در زمانی , زمان ثابت نیست , در این شاخه از
زبانشناسی بیشتر به تحول و تغییرات زبان در
طول زمان توجه میشود . زبانشناسی در
زمانی را میتوان به دوشاخه کوچکتر تقسیم
کرد : زبانشناسی فردی و زبانشناسی
تاریخی .
صفحه 4:
در زبانشناسی فردی یادگیری و رشد زبان در
فرد از هنگام تولد تا هنگام مرگ مورد بحث
است , ولی در زبانشناسی تاریخی تحول و
تغيبرات زبان در طول حيات نسلهای پی در پی
مورد مطالعه قرار میگیرد . بنابر اين بررسی
یادگیری و رشد زبان در کودك به شاخه
زبانشناسی فردی از زبانشناسی در زمانی
وابسته است و ميتوان انرا به ينج مرحله
صفحه 5:
مرحله اول 0
کودك در هنگام تولد برای آموختن زبان
استعدادهائی دارد که از طریق توارث باو منتقل
شده است ولی در اینوقت بالفعل نه زبان
میداند و نه میتواند از طریق هیچ دستگاه
ارتباطی قرار دادی با اطرافیان خود ارتباط
برقرار
ا- در نوشتن اين مقاله از نظریات ۲۱۵۲6۵۲۲
زبانشناس امریکایی استفاده شده است .
صفحه 6:
. یادگیری و رشد زبان در کودك کند. د او در آماز
میتواند در مقابل محرکهای طبیعی
گرسنگی, درد و مانند آن واکنش کند .
واکنشهای او در این مرحله بسیار ابتدائی است
, مانند حرکت دادن دست و پا, ay و تاب دادن
به بدن وغیره. هرقدر ساختمان عصبی
کودکامل تر شود , بتدریج واکنشهای او تلطیف
ميشود و به همان نسبت نیز پیچیده و
صفحه 7:
۰ مرحله دوم
* هر أين مررحله يون كودايه و عادر بأ برسها رز
طريق علائمى كه تاحدى بنياد قرار دادى دارند
ارتباط برقرار ميشود . اين علائم جانشين
محركهاى اصلى ميشوند و همان ياسخها را بر
ميانكيزند. ولى اين علائم, اگر چه به ميزان
وسيعى قرار دادى هستند و وسيله ارتباط بين
کودك ومادر قرار میگیرند, علائم غير زبانى
صفحه 8:
. مقلا در مرحله اول کودك در مقابل هر نوع
محرکی که او را برانگیزد, گریه میکند. ولی در
این مرحله یاد میگیرد که در مقابل محرکهای
مختلف متفاوت گریه کند, یعنی گریه های او
اختصاصی میشود بطوریکه مادر از نوع
گریه کودك خودمحرك اورا تشخیص میدهد؛
مثلا می فهمد که کودک گرسنه است يا احتیاج
به نظافت دارد و با انگیزه دیگری او را به گریه
انداخته است.
صفحه 9:
ممکن است کودك به عنوان يك علامت قرار دادی
یاد بگیرد که هروقت مادر هنگام استحمام ضر به
ملایمی روی شانه او زد. آو بان طرف بچرخد, یاهر
وقت اورا در گهواره گذاشت بخوابد و مانند آن.
ولى چنانکه گفته شد, این علائم ارتباطی , همه غير
زبانی هستند و باز بان تفاوتهای زیر را دارند:1- در
اين مرحله هنوز بین محرك و پاسخ رابطه طبیعی
برقرار است در حالیکه وقتی زبان آموخته شد
رابطه طبيعى بين محرك و ياسخ به كلى مى كسلد.
صفحه 10:
* در مرحله اول کودك در مقابل اکثر محركها يك نوع
گریه میکند, در مرحله دوم در مقابل محرکهای مختلف
متفاوت كريه:ميكئد ولى<رابطه طبيعى بين ذرة و گریه
يا گرسنگی و كريه هنوز برقرار است در حاليكه وقتى
كودك بزركسال زبان را بكار مى برد و ميكويد «من
كرسنه ام» , بين كرسنكى به عنوان محرك و اين
جمله به عنوان ياسخ هيج رابطه طبيعى وجود ندارد:
كودكت كه زيان أموفته بحاي كريستن كهما slang
بيوند طبيعى داردجمله من كرسنه ام» را بكار ميبرد
كه زايطه أن با كرستكى صددرضد 'قرازدادي آنتنت:
صفحه 11:
٠ ۲- در این مرحله ممکن است بین محرك و پاسخ تشابه
ظاهری وجود داشته باشد. vids Mio مادر روی شانه
کودك میزند و کودك به يك طرف میگردد, بین ضربه
مادر و کشتن کودك تشابه فیزیکی وجود دارد, در حالیکه
بین جمله مادر بگرد, و گشتن کودك هیچ تشابهی وجود
ندارد.. ۳- در اين مرحله رابطه محرك و awh از زمان
ومكان كسيخته نيست: كودك در صورتی میتواند از
گرسنگی فریاد بکشد يا گریه کند که واقعا گرسنه باشد
در حالیکه کودك زبان آموخته میتواند وقتی هم انگیزه
گرسنگی موجود نیست بگوید «من گرسنه ام».
صفحه 12:
* ۴- تفاهم مادر و کودک در این مرحله بر بنیاد علائم یکسان
نیست. وقتی زبان آموخته شده باشد, مادر و کودک برای
ارتباط با یکدیگر از علائم یکسانی استفاده میکنند. مثلا وقتی
گوس ناشند هرد گوده «دمن كريسه الم ولفه. دز oil
مرحله مورد بحث , استفاده از علائم يك طرفه است. مثلا
اگر مادر به نجو خاصی روی شانه کودك بزند , کودك میگردد
ll vis كودك جين كارى نكت مادر حركت مشابهی انجام
. اين نوع ارتباط يك جانبه مانند دو نفری است كه به
دو زبان مختلف گفتگو میکنند بظوریکه مقصود یکدیگر را می
فهمند ولی نمیتوانند زبان یکدیگر را بکار برند و در نتیجه
ناچارند علائم زبانی خود را استعمال کنند
صفحه 13:
. مرحله سوم : اشنائی با زبان
* این مرحله را میتوان بدو جنبه تقسیم کرد:
(الف) کودك چگونه با علائم زبانی آشنا میشود
وچگونه این علائم برای او معنی پیدا میکنند و
(ب) کودك چگونه یاد میگیرد که خود این علائم
را بکار برد. جنبه اول را جنبه پذیرا وجنبه دوم
را جنبه فعال میگویند . البته اين دو جنبه را
نمیتوان از یکدیگر کاملا مجزا کرد ولی توجه
باین دوگانگی میتواند برای مطالعه یادگیری
زبان در کودك مفید واقع شود.
صفحه 14:
* بايد توجه داشت که جنبه پذیرای زبان هميشه بر جنبه فعال ان
پیشی د. پدر و مادر و اطرافیان هنگام تماس با کودك, با
آو حرف میزنند. البته در آغاز کودك معنی اصوات پاگفته های
آنان را نمی فهمد ولی پدر و مادر و اطرافيان باين امر توچه
نمیکنند که آیا کودك معنی گفته های آنان را می فهمد یا نه, بلکه
آنان همچنان به صحبت کردن با او ادامه میدهند. جای خوشوقتی
است که اطرافیان بزرگسال کودك در اين مورد واقع بینی نشان
نمیدهند زیرا اگر واقع بین بودند ومیدانستند که کودك از گفته
های آنها چیزی نمی فهمد صحبت کردن با او را متوقف میکردند
و بدین ترتیب کودك هیچگاه زبان نمی آموخت .
صفحه 15:
* جنبه فعال زبان اموزی بر اساس تقلید قرار
دارد. نيروى تقليد در اين سن به عنوان عامل
بسيار مهمى در يادكيرى زبان و يادكيريهاى
ديكر ظاهر ميشود. هنوز باين سئوال ياسخ
قطعى نميتوان داد كه جرا كودك تقليد ميكند و
LT تقلید بنیاد غریزی دارد يا نه , ولی آنچه
مسلم است کودك در این سن تقلید میکند و
تقلید عامل بسیار مهمی در یادگیری جنبه فعال
زبان است .
صفحه 16:
* کودك اصوات اطرافیان را تقلید میکند بدون
اینکه مقصودی داشته باشد و بدون اینکه به
خوبی از عهده براید. ولى يدر ومادر با خوش
بینی تمام صداهای کودك را تعبیر میکنند و در
اطرافیان باعث میشود که پیوند بین علائم
زبانی و پدیده هائیکه بانها دلالت میکنند تقوبت
شود . در نتیجه بتدریج کودك یاد میگیرد که
هروقت چیزی خواست بجای اینکه گریه کندیا
خودش را حرکت دهد همان اصوات بزرگسالان
a1 .¢§ eee ا۶:
صفحه 17:
جنبه پذیرای زبان آموزی براساس پیوندهای
ثانوی یا مشروط قرار دارد که موجب میشود
قدرت انگیز ندگی محرکهای اصلی به کلمات
زبان منتقل گردد و همان واکنش با پاسخ را
برانگیزد در حالیکه جنبه فعال زبان بر بنیاد
تقلید و واکنش اطرافیان قرار دارد که موجب
تقويت يا سستى بيوندهاى مزبور ميشود. . اين
هر دو جنبه همواره با یکدیگر در کارند و آنها را
از یکدیگر تفكيك نمیتوان
* کرد .
صفحه 18:
مرحله چهارم : قرینه سازی و در مراحل اولیه
صداهائی که کودك به عنوان علائم زبانی بکار
میبرداز کلمه به معنی فنی آن ساخته نشده
اند. زیرا کلمه واحدی است که میتواند در
داخل واحدهای بالاتر در جمله ترکیب شود ,
ولی علائم زبانی که کودك در مراحل اولیه
بکار میبردواحدهای تجزیه ناپذیری هستند که
هر کدام به عنوان يك جمله بکار میروند .
کودك رفته رفته صداهایی شبیه به کلمات زبان
بکار میبرد ولی از آن کلمات معنیهای گسترده
az’... el ی مر
صفحه 19:
* مرحله پنجم : کودك زبان آموخته
۰ میتوان گفت که يك كودك طبيعى در سن بين جهار و
شش سالگی بزبان مادری خود تقریبا مجهز شده
است. در اين سن کودك به دستگاه صوتی زبان خود
شده است و الگوهای دستوری آنرا به راحتى
بكار میبرد: به عبارت دیگر کودك به هسته مرکزی
زبان خود مسلط شده است. البته هیچوقت نمیتوان
8 گفت که یادگیری زبان متوقف میگردد, ولی آنچه
مسلم است هر چه سن کودك زیاد شود, میزان زبان
آموزی در او کاهش, مییابد .
صفحه 20:
* از آنجائیکه ما دستگاه دستوری و دستگاه
صوتی زبان خود را در خردسالی یاد میگیریم ,
تغییرات یادگیری در اين دو جنبه زبان در
بزرگسالی بسیار کندتر است.
صفحه 21:
8 ولی آن جنبه زبان که یادگیری آن شاید هرگز
متوقف نشود و تا روز مرگی ادامه یابد .
پادگیری واژگان زبان است, زیرا ما هر روز با
چیزهای تازه آشنا می شویم و ناچاریم برای
آنها واژه های تازه یاد بگیریم . علاوه براین
هرروز در جامعه پدیده های تازه اى “ale
میشود که در زندگی روزمره ما تاثیر میگذارد
و ما برای گذران معیشت خود باید نام آنها را
بیاموزیم و در باره آنها صحبت کنیم .
صفحه 22: