صفحه 1:
صفحه 2:
مبانی در بحث وضع
«نحو اختصاص» : آخوند خراسانی
«تعیین» : صاحب فصول
«تقهد» : محقق نهاوندی» مرحوم حاثری» مرحوم خوئی
«جعل علاميّت» : مرحوم اصفهانی, حضرت امام خمینی» آیت
alll وحید خراسانی
«واقعی بعد الاعتبار» یا «الاعتبار الموجب للوافعیه» یا «تعهّد» :
مرحوم عراقی
«جعل هوهویت» : مرحوم ایروانی» مرحوم بجنوردی
«قرن آکید» : شهید صدر
«انشاء ربط»: شهید خمینی
صفحه 3:
68 نت
مبانی خالی از اشکال
۳
1. چعل علامیت 2 جعل هوهویت
جعل علامیت
SII سد 8
ston 0 کات ات نم ae
صفحه 4:
7 ti 3 sie 8
حضرت امام منکر وه تعودى ددا
علت : ایشان «جعل و تعیین» را به عنوان حقیقت وضع در «وضع نعیّنی» مفقود
مي دیدند
ul = با «استعمال» حاصل شود؟
مرحوم اخولیه وت تعبینی گاه با «تصریح به انشاء» tt Leg RW,
وسیله «استعمال»
ما می گوییم : استعمال. «امري خارجی» است و نمی تواند وض زا که مرا
اعتباری است. پدید آورد
۷ LS es 9
گفته شد که : وضع تنها منحصر به الفاظ نیست بلکه در غیر الفاط هم جاري
مى شود
صفحه 5:
تعریف اقسام
«وضع خاص ؛ موضوغ له خاص»
معناى لحاظ شده در هنكام وضع. «جزئى» است و لفظ نيز بر همين معناى
جزئی, قرار داده می شود
«وضع خاص ؛ موضوع له عام» :
معنای لحاظ شده در هنگام وضع, «جزئی» است ولی لفظ بر معنایی که آن
معنای جزئی از جزئیات آن است, قرار داده می شود
«وضع عام ؛ موضوع له عام» :
معنای لحاظ شده در هنگام وضع «کلی» است و لفظ نیز بر همین معنای کلی
قرار داده می شود
«وضع عام ؛ موضوع له خاص» :
معنای لحاظ شده در هنگام وضع «کلی» است ولی لفظ بر معنایی که از
جزئیات آن معنای کلی است, قرار داده می شود
صفحه 6:
تفاوت «وضع» و «موضوع له» و «مستعمل ف
نباید بین معنایی که در لحظه وضع تصور مى شود (وضع) و معنایی که لفظ پر آن
گذاشته می شود (موضوع له) و معنایی که لفظ در آن استعمال می شود
(مستعمل فیه) خلط کرد
9 محال بودن لحاظ تفصيلى
Eas al د لحاظ قرار نمه RSet eect
انه) به صورت اجمالی لحاظ مي Petr) noe ee ss Sh
9 تصویر دوگانه مرحوم عراقی از «وضع عام ؛
صفحه 7:
امکان اقسام اربعه
امکان دارد
3200-7
مرحوم میرزا هاشم آملی و مرحوم فاضل لنکرانی
قطعا عرف بین «مفهوم زید» و «مفهوم واجب
الوجود» فرق می گذارد.
م و دومی را کلی و اولی را جزئی بر می شمارد.
08 مى توان كفت وجود مفاهيم جزئى در علم اصول مورد
تسالم قرار كرفته است. جراكه بقاى علم اصول بر فهم
متعارف عرفى است
صفحه 8:
امکان اقسام اربعه
امکان دارد
ل RS
و شور کنید, چون به وجود ذهنی موجود مي
شود جزئی شده است
اگر به وجود ذهنی آن هم توجه نشود, باز از جزئی بودن خارج نمی
شود
مرحوم شا و شهید مطهری به اشکال پاسخ
هه Lies
اند
Ue SS نام استقلانی سرط
است
لذا که اگر به آینه لحاظ استقلالی شود, شيشه ای و اگر لحاظ
آلی و صورت زید است. منهوم انسان نیز اگر به لحاظ آلی
مورد نظر قرار گیرد [یعنی متصور, کلی است و اگر به لحاظ
استقلالی مورد نظر قرار گیرد [یعنی صورت ذهنیه], جزئی و
5 دقان أست
صفحه 9:
امکان اقسام اربعه
وضع یه 5 امکان ندارد
مرحوم آخوند خراساني و حضرت امام
= _ سر ني Cull و مدرفه وجه شئ. معرفت
أجعالى ests است
Bp تقریر مرحوم مروج و مرحوم قوچانی از کلام آخوند خراسانی
xR 4. mies
چگ وضع خاص؛ موضوع آمکان ندارد
لش محقق رشتی و مرحوم حاثری و مرحوم فاضل لنکرانی
مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم نائینی
صفحه 10:
وقوع اقسام اربعه
011 ات امتال مشهور : اعلام شخصیه)
امام فمبنی
به دقت عقلی مفهوم زید. کلی است و لذا وضع در آن
عام و موضوع له عام است. ولی عرفاً مفهوم زید چزئی
ارس واموضوع له را خاس امن داند
٩ ۰ Comoe tele eins Fee واقع است (مثال مشهور : اعلام اجناس)
‘ed Seog اس
صفحه 11:
Eee ere reso
032
ایشان ow این دو تفاوت گذاشته و وضع در «كل» را «وضع خاص ؛ موضوع له
ص» شمرده اند
1 وضع عام ؛ موضوع له خاص
2 وضع خاص ؛ موضوع له ضد آن خاص
3 وضع خاص ؛ موضوع له خاص
4 وضع جمیع الافراد ؛ موضوع له جمیع الافراد
صفحه 12:
گاهی آنچه تصور می شود «کلی طبیعی» است. ولی لفظ برای
مصادیق آن (نه زید و عمرو بما هم زید و عمرو) وضع شده است. به اين
معنا که لفظ برای «ما هو مصداق» وضع شده است. عنوان اجمالی
«ما هو مصداق» آلت است که لفظ برای افراد وضع شود.
اد امام آن است که واضع معنای کلی طبيعي (انسان) را تصور می کند و
لفظ را برای مصادیق (به صورت عام انحلالی و نه جزئی حقیقی) وضع می
کند.
چنانکه بگوییم «انسان» برای «کل ما یصدق علیه الانسان» وضع شده
است (ونه برای زید و عمرو)
بپذیریم که از «کلی انسان» به «ما هو المصداق» منتقل شویم. در اين
صورت «ما هو المصداق» همان «کل ما هو المصداق» است که عام اصولی
است.
و چنانکه خود امام تصریح کرده بودند. اين از مصادیق «وضع خاص ؛ موضوع له
خاص» می باشد
یاد آوری مباحث
وضع
1
مبانی در بحث وضع
1
«نحو اختصاص» :آخوند خراسانی
2
«تعیین» :صاحب فصول
3
عهد» :محقق نهاوندی ،مرحوم حائری ،مرحوم خوئی
«ت ّ
4
5
«جعل عالمیّت» :مرحوم اصفهانی ،حضرت امام خمینی ،آیت
الله وحید خراسانی
هد » :
«واقعی بعد االعتبار» یا «االعتبار الموجب للواقعیه» یا «تع ّ
مرحوم عراقی
6
«جعل هوهویت» :مرحوم ایروانی ،مرحوم بجنوردی
7
«قرن أکید» :شهید صدر
8
«انشاء ربط» :شهید خمینی
2
جمع بندی نهایی در بحث وضع
از اشکال
خالی از
مبانی خالی
مبانی
ثبوتی
ثبوتی
.2جعل هوهویت
.1جعل عالمیت
منتخب
مبنای منتخب
مبنای
جعل عالمیت
3
تعریف نهایی وضع
«جعل الشئ عالمة للمعنی سواء کان الشئ لفظا ً أو هیأة أو
نسبة أو إعراباً»
4
وضع تعیینی و تعیّنی
حضرت امام منکر وضع تعیّنی بودند
علت :ایشان «جعل و تعیین» را به عنوان حقیقت وضع در «وضع تعیّنی» مفقود
می دیدند
5
آیا وضع تعیّنی با «استعمال» حاصل می شود؟
مرحوم آخوند :وضع تعیینی گاه با «تصریح به انشاء» پدید می آید و گاه به
وسیله «استعمال»
ما می گوییم :استعمال« ،امری خارجی» است و نمی تواند وضع را که امری
اعتباری است ،پدید آورد
6
وضع شخصی و نوعی
گفته شد که :وضع تنها منحصر به الفاظ نیست بلکه در غیر الفاظ هم جاری
می شود
7
تعریف اقسام
«وضع خاص ؛ موضوع له خاص»
1
معنای لحاظ شده در هنگام وضع« ،جزئی» است و لفظ نیز بر همین معنای
جزئی ،قرار داده می شود
«وضع خاص ؛ موضوع له عام» :
2
معنای لحاظ شده در هنگام وضع« ،جزئی» است ولی لفظ بر معنایی که آن
معنای جزئی از جزئیات آن است ،قرار داده می شود
«وضع عام ؛ موضوع له عام» :
3
معنای لحاظ شده در هنگام وضع «کلی» است و لفظ نیز بر همین معنای کلی
قرار داده می شود
«وضع عام ؛ موضوع له خاص» :
4
معنای لحاظ شده در هنگام وضع «کلی» است ولی لفظ بر معنایی که از
جزئیات آن معنای کلی است ،قرار داده می شود
8
ٌ
«مستعمل فیه»
تفاوت «وضع» و «موضوع له» و
نباید بین معنایی که در لحظه وضع تصور می شود (وضع) و معنایی که لفظ بر آن
گذاشته می شود (موضوع له) و معنایی که لفظ در آن استعمال می شود
(مستعمل فیه) خلط کرد
9
محال بودن لحاظ تفصیلی
در مقام وضع ،هیچگاه ذات شئ و کنه آن مورد لحاظ قرار نمی گیرد
بلکه معنای مورد نظر همیشه (در تمام اقسام چهارگانه) به صورت اجمالی لحاظ می
گردد.
10تصویر دوگانه مرحوم عراقی از «وضع عام ؛ موضوع له عام»
1
1
امکان اقسام اربعه
وضع خاص؛ م وضوع 1.
ل ه خاص
مخالف
ما
می
گوییم
امکان دارد
مرحوم میرزا هاشم آملی و مرحوم فاضل لنکرانی
قطعا عرف بین «مفهوم زید» و «مفهوم واجب
الوجود» فرق می گذارد.
و دومی را کلی و اولی را جزئی بر می شمارد.
می توان گفت وجود مفاهیم جزئی در علم اصول مورد
Yلم اصول بر فهم
تسالم قرار گرفته است .چراکه بقای ع
علم
متعارف عرفی است
1
1
امکان اقسام اربعه
وضع عام ؛ م وضوع 2.
ل ه عام
اشکال
حضرت
امام
نکته
جواب
چهارم
امکان دارد
«کلی» اصال وجود ندارد
Yه تصور کنید ،چون به وجود ذهنی موجود می
معنای کلی را ک
که
هر معYنای
شود ،جزئی شده است
اگر به وجود ذهنی آن هم توجه نشود ،باز از جزئی بودن خارج نمی
شود
حضرت امام ،مرحوم فاضل و شهید مطهری به اشکال پاسخ
گفته اند
در تناقض وحدت لحاظ آلی و لحاظ استقاللی شرط
است
لذا که اگر به آینه لحاظ استقاللی شود ،شیشه ای و اگر لحاظ
Yر به لحاظ آلی
آلی شود ،صورت زید است .مفهوم انسان نیز اگ
اگر
Yنی متصور] ،کلی است و اگر به لحاظ
Yیرد [یع
مورد نظر قرار گ
[یعنی
گیرد
[یعنی صورت ذهنیه] ،جزئی و
استقاللی مورد نظر قرار گیرد [یعYنی
موجود ذهنی است
1
1
امکان اقسام اربعه
وضع عام ؛ م وضوع 3.
ل ه خاص
امکان ندارد
مرحوم آخوند خراسانی و حضرت امام
موافق
معرفت
ک
Yلی از جمله وجوه جزئیات خود است و معرفه وجه شئ ،معYرفت
کلی
استدالل
اجمالی شئ است
نکته دو تقریر مرحوم مروج و مرحوم قوچانی از کالم آخوند خراسانی
وضع خاص؛ م وضوع 4.
ل ه عام
امکان ندارد
موافق
محقق رشتی و مرحوم حائری و مرحوم فاضل لنکرانی
مخالف
مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم نائینی
1
2
وقوع اقسام اربعه
وضع خاص؛ م وضوع 3.
ل ه خاص
واقع است (مثال مشهور :اعالم شخصیه)
مخالف
حضرت امام خمینی
نقد
به دقت عقلی مفهوم زید ،کلی است و لذا وضع در آن
عام و موضوع له عام است .ولی عرفا ً مفهوم زید جزئی
است .لذا وضع و موضوع له را خاص می داند
وضع عام ؛ م وضوع 4.
ل ه عام
مخالف
واقع است (مثال مشهور :اعالم اجناس)
صاحب تسدید االصول
«کل»
امام درباره «کل»
یاد آوری : 1نظر حضرت امام
و «کلی»
ایشان بین این دو تفاوت گذاشته و وضع در «کل» را «وضع خاص ؛ موضوع له
خاص» شمرده اند
.1وضع عام ؛ موضوع له خاص
چهار
فرض
برای
«موضو
ع له
خاص»
.2وضع خاص ؛ موضوع له ضد آن خاص
.3وضع خاص ؛ موضوع له خاص
.4وضع جمیع االفراد ؛ موضوع له جمیع االفراد
یاد آوری 2
یاد
گاهی آنچه تصور می شود «کلی طبیعی» است ،ولی لفظ برای
حضر
مصادیق آن (نه زید و عمرو بما هم زید و عمرو) وضع شده است .به این
ت
معنا که لفظ برای «ما هو مصداق» وضع شده است .عنوان اجمالی
«ما هو مصداق» آلت است که لفظ برای افراد وضع شود.
امام
تکمل
ه
نقد
است که واضع معنای کلی طبیعی (انسان) را تصور می کند و
آن است
امام آن
مراد امام
لفظ را برای مصادیق (به صورت عام انحاللی و نه جزئی حقیقی) وضع می
کند.
چنانکه بگوییم «انسان» برای «کل ما یصدق علیه االنسان» وضع شده
است (ونه برای زید و عمرو)
اگر بپذیریم که از «کلی انسان» به «ما هو المصداق» منتقل شویم ،در این
صورت «ما هو المصداق» همان «کل ما هو المصداق» است که عام اصولی
است.
و چنانکه خود امام تصریح کرده بودند ،این از مصادیق «وضع خاص ؛ موضوع له
خاص» می باشد