23-nafr

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “۲۳ نفر”

۲۳ نفر

اسلاید 1: به نام خداموضوع:بیست و سه نفر

اسلاید 2: نام ها آن بیست و سه نفرعلیرضا شیخ حسینی – محمد ساردویی – ابوالفضل محمدی – حمید تقی زاده – منصور محمود آبادی – عباس پور خسروانی – سید عباس سعادت – یحیی دادی نسب (قشمی) – حسن مستشرق – احمد علی حسینی – محمد باباخانی – یحیی كسایی نجفی – رضا امام قلی زاده – حمید رضا مستقیمی – حسین قاضی زاده – مجید ضیغمی نژاد – جواد خواجویی – محمود رعیت نژاد – سید علی نور الدینی – محمد صالحی – حسین بهزادی – احمد یوسف زاده مولایی – سلمان زاد خوش.

اسلاید 3: به این اسامی دقت كنید. این اسامی مردانی است كه چند سال از بهترین سال های نوجوانی و جوانی خود را در كنار هم گذرانده اند. این ها گروهی از اسیران جنگ ایران و عراق هستند.قصه ی این آدم ها كمی فراز و نشیب دارد؛ همه شان در یك روز، اما د ر چند جبهه ی مختلف اسیر شده اند؛ 10 اردیبهشت 1361. در لحظه ی اسارت، از نوجوان 13 ساله میان شان بود تا جوان هجده ساله، لحظه های اسارت شان هم پر از حادثه بوده.

اسلاید 4: لحظات اسارت رضا امام قلی زادهلحظات اسارترضا امام قلی زاده – متولد 1343 – لحظه های اسارت را این طور تعریف می كند: صبح روز عملیات بود كه فهمیدیم بیش از حد تعیین شده پیشروی كرده ایم؛ حدود چهار پنج خط جلوتر و میان عراقی ها بودیم. از 23 نفر، من بودم، احمد یوسف زاده، علیرضا شیخ حسینی، عباس پور خسروانی - كه مجروح بود-  و منصور كه - از همه مان كم سن و سال تر و جثه اش هم از همه كوچك تر بود ،14 ساله، اما با سعی و تلاش-  به زخم بچه ها رسیدگی می كرد. عراقی ها هر لحظه حلقه ی محاصره را تنگ تر می كردند. كم كم مهمات مان هم تمام شد. در این میان چند تا از بچه های بندرعباس هم با ما بودند. از جمله یك پیرمرد. وقتی عراقی ها به نزدیك ما رسیدند. پیرمرد كه فشنگ هایش تمام شده بود، با سنگ به عراقی ها حمله ور شد. عراقی ها هم به رویش رگبار بستند و...اسرا روانه ی شهر بصره می شوند.

اسلاید 5:

اسلاید 6: احمد یوسف زاده – متولد 1345می گوید: با این كه كلی كتك خوردم اما حاضر نشدم بگویم چهارده سال دارم. آخر سر با دو سال تخفیف گفتم شانزده ساله ام. اما دیگر كار از كار گذشته بود و آن قدر كتك خورده بودم كه به درد مصاحبه نمی خوردم. برم گرداندند تو سلول، پیش بقیه. ساعتی بعد در باز شد و هیكل اسماعیل – سرباز شكنجه گر اتاق مصاحبه – تو در قاب شد.

5,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید