اثبات امامت حضرت علی (ع) از قرآن و منابع اهل سنت
اسلاید 1: ورودفایل هانصب فونت ها
اسلاید 2: لطفا صبر کنید
اسلاید 3: وقتی خدا با الاغش از آسمان به زمین می آید+ تصویرابن عساکر شافعی به نقل از یکی از علمای اهل سنت چنین آورده که او می گوید: جماعتی از حشویه و لات ها و اوباش ها که اسم آنها حنبلی هست،بدعت های عجیب زیادی را در بغداد گذاشتند(از جمله این بدعت ها که حنبلی های اوباش! گذاشتند این است که) اعقاد دارند:خدا از آسمان به زمین پایین می آید و سوار یک خر می شود،در حالی که جوان هست و موهای پرپشتی دارد،یک تاج نورانی هم دارد کفش طلایی هم به پا دارد!! إن جماعة من الحشویة والأوباش الرعاع المتوسمین بالحنبلیة أظهروا ببغداد من البدع الفظیعة والمخازی الشنیعة...إنه ینزل بذاته ویتردد على حمار فی صورة شاب أمرد بشعر قطط وعلیه تاج یلمع وفی رجلیه نعلان من ذهب تبیین کذب المفتری ابن عساکر ج1ص311 دار الکتاب العربی - بیروت
اسلاید 4: عنوان پروژه : اثبات امامت حضرت علی (ع) از قرآن و منابع اهل سنتنام دبیر : جناب آقای مقیمی ( دبیر محترم درس دین و زندگی3)تهیّه کنندگان :حسین اللّه رسانیپاییز 92
اسلاید 5: « پیشگفتار 1»چرا بايد از مذهب تحقيق كنيم؟آيا تحقيق در باره مذهب ضروري است؟ چرا بايد مسلمانان در مذهب خود تحقيق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نيستم و همه مسلمانان در صراط مستقيم الهي نيستند و به بهشت نخواهند رفت؟در اين بخش به اين سؤال پاسخ داده خواهد شد.بشارت خداوند به بندگاني که بهترين راه را انتخاب ميکنند.در قرآن کريم آيات متعددي وجود دارد که لزوم تحقيق و تفحص در عقيده را براي مسلمانان گوشزد ميکند که ما به جهت اختصار به يک آيه اشاره ميکنيم.خداوند رحمن و رحيم در قرآن کريم ميفرمايد:{فَبَشِّرْ عِبَادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: 17 – 18بنابراين بندگان مرا بشارت ده، کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.
اسلاید 6: « پیشگفتار 2»لزوم تحقيق در مذهب، در روايات:در روايات شيعه و سني نيز بر اين مطلب تأکيد شده است که هر مسلماني بايد در عقيده خود تحقيق کرده و بهترين راه و مذهب را بيابند و بر اساس آن زندگي نمايند که ما به يک روايت بسنده ميکنيم:حديث افتراق امت به 73 فرقهحديث افتراق امت، از احاديث متواتري است که شيعه و سني آن را در کتابهاي خود با سندهاي صحيح نقل کردهاند؛ از جمله ترمذي در سنن خود آورده است که پيامبر (ص) فرمودند:وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهُمْ فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً.(سنن الترمذي: ج 4 ص 135 ح 2779)امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز يک فرقه.از اين رو، بر ما لازم است راجع به مذهب صحيح و فرقه ناجيه در کلام رسول الله صلي الله عليه واله وسلم بحث و تحقيق بکنيم تا بتوانيم بهترين فرقه را انتخاب کرده و از آن پيروي کنيم.
اسلاید 7: ولايت علي بن أبي طالب در قرآنآيات فرواني در قرآن کريم وجود دارد که به صورت مستقيم و غير مستقيم ميتوان به آنها براي اثبات ولايت و امامت اميرمؤمنان عليه السلام استناد کرد؛ از جمله:آيه ولايت :{إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}مائدة: 55.سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پيامبر او و کسانى هستند که ايمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.طبري در تفسير خود به نقل از مجاهد نوشته است:{إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآية. نزلت في علي بن أبي طالب تصدق وهو راكع.{تفسير الطبري ج 6 ص 390} اين آيه در باره علي بن أبي طالب عليه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.همچنبن ابن أبي حاتم در تفسير خود از عتبة بن أبي حكيم همين مطلب را نقل کرده است: تفسير ابن أبي حاتم ج 4 ص1162.آلوسي در باره شأن نزول اين آيه گفته است: وغالب الأخباريّين على أنّ هذه الآية نزلت فيعليكرّم اللّهوجهه. روح المعاني، ج6، ص167. اکثر صاحبان روايت، بر اين باور هستند که اين آيه در باره علي کرم الله وجهه نازل شده است.و همچنين گفته است: والآية عند معظم المحدثين نزلت في علي. روح المعاني، ج6، ص186.از ديدگاه بيشتر محدثين، اين آيه در باره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل شده است.
اسلاید 8: آيه ابلاغ:{يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ} مائدة: 67اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.ابن أبي حاتم در تفسير خود از ابو سعيد خدري نقل کرده است: نزلت هذه الآية... في علي بن أبي طالب.تفسير ابن أبي حاتم، ج 4 ص1172. اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است.آلوسي در تفسير خود مينويسد:روي ابن مردويه عن ابن مسعود قال كنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إنّ عليّاً وليُّ المؤمنين وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. روح المعاني، ج6، ص193ابن مردويه از ابن مسعود نقل ميکند که ما در زمان رسول الله صلي الله عليه واله وسلم اين آيه را اينگونه ميخوانديم:آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علي ولي مومنين است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، واگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.و سيوطي اين روايت را اين چنين نقل کرده است:بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إنّ علياً مَولَي المؤمنين وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدير ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463.آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علي مولاي مومنين است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.
اسلاید 9: آيه اکمال دين{أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الاِْسْلاَمَ دِيناً} مائدة: 3امروز، دين شما را برايتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.خطيب بغدادي با سند معتبر نقل کرده است که اين آيه بعد از معرفي اميرمؤمنان عليه السلام در غدير خم، نازل شده است:وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِيُّ ﴿ص﴾ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ: أَلَسْتُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؟ ، قَالُوا: بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ ، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}.{تاريخ بغداد ج8 ص284.} روز غدير خم، زماني که پيامبر دست علي بن ابي طالب را گرفت، سپس فرمود: آيا من سرپرست مومنان نيستم؟ گفتند: بله اي رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبريک تبريک بر تو اي فرزند ابي طالب ؛ زيرا از اين پس تو مولاي من و مولاي کل مسلمانان هستي، سپس اين آيه نازل شد: امروز، دين شما را برايتان کامل کردم.ابن کثير نقل کرده است که عمر خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام گفت:أصبحت اليوم ولي كل مؤمن. {البداية والنهاية ج 7 ص350.}تو از اين پس، سرپرست تمام مومنان شدي.
اسلاید 10: حديث ولايتعلماي اهل سنت با سندهاي صحيح نقل کردهاند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:إنّ عليّا منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.به راستي علي از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.حاکم نيشابوري پس از نقل اين روايت گفته:صحيح على شرط مسلم.اين روايت صحيح است و شرايط صحيح مسلم را دارد. المستدرك ج 3 ص 110.شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرک اين روايت را «صحيح» دانسته است.محمد ناصر الدين الباني نيز در باره اين روايت گفته:صحّحه الحاكم الذهبي وهو كما قالا.اين روايت را حاکم و ذهبي تصحيح کردهاند. اين روايت، صحيح است همانگونه است که حاکم و ذهبي گفتهاند. السلسلة الصحيحة، ج5، ص222.
اسلاید 11: دلالت کلمه ولي بر خلافتبراي فهم دقيق معناي کلمه «ولي» بايد به سراغ کلمات خلفاي اهل سنت در صدر اسلام برويم که آنها از اين معنا چه فهميده است. ابن کثير در البدايه والنهايه گفته است:قال ابوبكر: قد وُلِّيتُ أمركم ولست بخيركم. إسناد صحيح. البداية والنهاية ج 6 ص 333.ابوبکر (در نخستين سخنراني خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نيستم.مسلم در صحيح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:فلمّا توفّي رسول اللّه قال أبو بكر: أنا وليّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْر وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِيُّ أَبِي بَكْر. صحیح مسلم ج5 ص 152 ح 4468.زماني که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشين رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشين رسول خدا و جانشين ابوبکر شدم.روشن است که نميتوان معناي کلمه «ولي» را در اين روايات به معناي «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها ميتوان به معناي حاکم، خليفه، سرپرست گرفت؛ زيرا اگر به معناي دوست باشد، اين معنا استفاده ميشود که ابوبکر و عمر گفتهاند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبوديم و الآن دوست شدهايم.
اسلاید 12: حديث الخلافهابن أبي عاصم در کتاب السنۀ مينويسد که رسول خدا صلي الله عليه وآله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:وأنت خليفتي في كلّ مؤمن من بعديتو پس از من، جانشين من در ميان همه مؤمنان هستيحاکم نيشابوري اين روايت را اين چنين نقل کرد است که رسول خدا صلي الله عليه وآله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:إِنَّهُ لا يَنْبَغِي أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِيفَتِي.شايسته نيست که من از ميان مردم بروم؛ مگر اين که تو جانشين من باشي. المستدرك ج3 ص133.الباني وهابي در باره سند اين روايت ميگويد:صحّحه الحاكم والذهبي وهو كما قالا. السلسلة الصحيحة ج 5 ص222.اين روايت را حاکم و ذهبي تصحيح کرده است و اين روايت صحيح است، همانگونه حاکم و ذهبي گفتهاند.
اسلاید 13: حديث امامتابونعيم اصفهاني با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:انْتَهَيْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِيَ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَسَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ».معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587،هنگامي كه در شب معراج به سدرة المنتهي رسيدم، خداوند به من در باره علي (ع) سه چيز وحي كرد:به راستي كه او پيشواي پرهيزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفيدان به سوي بهشت سرشار از نعمت خداوند است.اين روايت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نيشابوري گفته است:صحيح الاسناد.المستدرك ج3 ص138.سند اين روايت صحيح است.
اسلاید 14: ادله اهل سنت بر خلافت ابوبكراثبات ولايت اميرمؤمنان عليه السلام از کتابهاي اهل سنت، هدف اصلي ما بود؛ اما اين کار زماني کامل ميشود که بطلان خلافت خلفاي سه گانه نيز از کتابهاي اهل سنت ثابت شود. در اين بخش به اين مهم خواهيم پرداخت.آيا حديثي در خلافت ابوبكر وارد شده؟با قاطعيت تحدي ميکنيم که هيچ دليلي از قرآن و سنت صحيح رسول خدا صلي الله عليه وآله؛ حتي از کتابهاي اهل سنت براي مشروعيت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان وجود ندارد؛ چنانچه در صحيح بخاري آمده است که عمر بن خطاب در زمان احتضارش گفت:إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي أَبُو بَكْرٍ وَإِنْ أَتْرُكْ فَقَدْ تَرَكَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي رَسُولُ اللَّهِ (ص).صحيح البخاري، ج8، ص126، ح 7218.اگر جانشين انتخاب كنم كاري كرده ام كه كسي كه از من بهتر بود يعني ابو بكر انجام داده است. واگر ترك كنم به درستي كاري كردم كه كسي كه بهتر از من بود يعني رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ترك كرده نموده است.تفتازاني از بزرگترين دانشمندان علم کلام اهل سنت تصريح کرده است:والنص منتف في حق أبي بكر.شرح المقاصد، ج5، ص255.هيچ نصي (دليل قرآني و روائي) در باره خلافت ابوبکر وجود ندارد.
اسلاید 15: چرا حضرت علی (ع) هیچ اعتراضی به انتخاب ابوبکر نکرد؟بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نيز علي بن أبي طالب عليه السلام، زبير بن عوام و تمام طرفداران آنها با خلافت ابوبکر مخالف بودند:أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا... صحيح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بني ساعده جمع شدند، و نيز علي (عليه السلام) و زبير و كساني كه همراه آنها بودند، با ما مخالفت كردند.
اسلاید 16: آيا درخلافت ابوبكر دموکراسي حاکم بود و به زور متوسل نشدند؟بخاري در صحيح خود به نقل از عائشه مينويسد که عمر بن خطاب در زمان انتخاب ابوبکر مردم را ميترساند و در ميان مردم نفاق وجود داشت:خَوَّفَ عُمَرُ النَّاسَ وَإِنَّ فِيهِمْ لَنِفَاقًا.صحيح بخاري، ج4، ص195، ح 3669.و طبري در تاريخ خود مينويسد که عمر بن خطاب پس از به خلافت رسيدن ابوبکر ميگفت:ما هو إلاّ أن رأيت أسلم، فأيقنت بالنصر.تاريخ الطبري ج 2 ص 458.هنگامي که قبيله اسلم را كه ديدم يقين به پيروزى پيدا کردم.قبيله اسلم همان قبيله چماق به دست مي باشد که از مردم به زور براي خليفه بيعت مي گرفت.
اسلاید 17: آيا نماز ابوبكر به جاي پيامبر دليل بر خلافت اوست؟علماي اهل سنت وقتي ديدهاند که دست شان از دليل و نص خالي است، به قضيه نماز خواندن ابوبکر در زمان بيماري رسول خدا صلي الله عليه وآله استناد کردهاند و ميگويند که اگر او شايستگي خلافت دنيوي را نداشت، رسول خدا صلي الله عليه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروي است نميگماشت؛ در حالي که طبق روايت صحيح بخاري هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه وآله فهميد که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، براي اين که براي او طرفدارانش دستاويزي براي آينده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناري ايستاد و تنها مکبر بود و با صداي بلند تکبير ميگفت:وَأَبُو بَكْر يُسْمِعُ النَّاسَ التَّكْبِيرَ. صحيح البخاري ج 1 ص 174 ح 712.ابوبكر صداى تكبير را به مردم مى رساند.همچنين در کتابهاي اهل سنت آمده است که تعدادي از صحابه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بودهاند. ابي داود در سنن خود مينويسد:اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى. سنن أبي داود ج 1 ص 143 ح 595.پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم ابن امّ مكتوم را كه شخصي نابينا بود به امامت مردم در نماز برگزيدند.حتي علماي اهل سنت تصريح کردهاند که خود رسول خدا صلي الله عليه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است:النبي (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ. مصنف ابن أبي شيبة ج 2 ص 119 ح 7170.رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند.*** پس اگر نماز گذاردن کسي به جاي پيامبر (ص) دليل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و يا عبد الرحمن بن عوف جانشين پيامبر (ص) نشدند؟از اين گذشته، علماي اهل سنت نقل کردهاند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:من أصل الدين الصلاة خلف كل بر وفاجر. سنن الدارقطني ج 2 ص 44 ح 1747.جواز نماز خواندن پشت سر هر نيک و بدکاري، از اصل دين است.
اسلاید 18: خلافت عمر بن خطاباهل سنت عزیز در بحث خلافت آقای عمر به یک تناقض بزرگ و همچنین یک دو راهی می رسند. و آن اين است که اگر مبناي خلافت با شورا و اجماع صحابه است،چرا عمر توسط ابوبكر نصب شد، چرا براي انتخاب او نيز شورا تشکيل نشد؟ سوال را بصورت ساده تر مطرح می کنیم آیا ابوبکر کار خوبی کرد که بعد از خود عمر را انتخاب کرد یا خیر؟ اگر بله،پس یعنی پیامبر نعوذبالله عقلش از آقای ابوبکر کمتر است که برای بعد از خود جانشین انتخاب نکرد... اگر پاسخ خیر است پس تمام خلافت جناب عمر زیر سوال می رود زیرا انتخاب او به عنوان جانشین بعد از ابوبکر اشتباه بوده است. از طرفی چرا برای عمر نیز مانند ابوبکر شورا تشکیل نشد؟ این ها سوالاتی هست که پاسخش یا بله است و یا خیر. در صورت انتخاب هر یک از پاسخ ها تناقضی روشن در گفتار اهل سنت دیده می شود که سال هاست بدون پاسخ مانده است...
اسلاید 19: ابن أثير در اسد الغابه مينويسد که ابوبکر گفت:إني استخلفت عليكم بعدي عمر بن الخطاب، فاسمعوا له وأَطيعوا . أسد الغابة ج 4 ص 180، نشر: دار إحياء التراث العربي – بيروتابوبکر گفت: من بعد از خودم بر شما عمر بن خطاب را جانشين قرار دادم، حرف شنو و مطيع او باشيد.و ابن حبان در کتاب الثقات مينويسد که ابوبکر در هنگام انتخاب عمر گفت:اللهم وليته بغير أمر نبيك. الثقات ج 2 ص 193 ... خدايا من عمر را بدون اجازه پيامبرت، ولي امر مسلمان ها قرار دادم.هنگامي که ابوبکر، عمر بن خطاب را انتخاب کرد، صحابه به شدت اعتراض کردند؛ چنانچه ابن أبي شيبه مينويسد:أن أبا بكر حين حضره الموت أرسل إلى عمر يستخلفه فقال الناس: تستخلف علينا فظاً غليظاً، ولو قد ولينا كان أفظ وأغلظ، فما تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر. المصنف ج 8 ص 574.وقتي ابوبکر در حال احتضار قرار گرفت، كسي را به دنبال عمر فرستاد تا او را جانشين خود كند، مردم گفتند: كسي را بر ما مسلط ميكني كه خشن و بد اخلاق است، اگر او حكومت را به دست گيرد، سختگيرتر و خشنتر خواهد شد، جواب خدا را چه خواهي داد كه عمر را بر ما مسلط ميكني؟سند اين روايت صحيح و تمام روات آن ثِقه هستند: وكيع بن الجراح: ثقة. ثقة، ثقة.
اسلاید 20: همچنین ابن سعد به نقل از عائشه مينويسد که علي بن أبي طالب عليه السلام و طلحه نيز اعتراض کردند:لما حضرت أبا بكر المتوفي استخلف عمر فدخل عليه علي وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربك قال بالله تعرفاني لأنا أعلم بالله وبعمر منكما. الطبقات الكبري ج 3 ص 196.وقتي زمان مرگ ابو بکر فرا رسيد، عمر را به جانشيني خويش انتخاب کرد ؛ پس علي و طلحه به نزد او آمده و گفتند: چه کسي را انتخاب کرده اي؟ پاسخ داد عمر را! گفتند: با اين كار، پاسخ پروردگارت را چه خواهي داد؟ ابوبكر گفت: خدا را به من ميشناسانيد؟ من خدا را از شما و عمر بهتر میشناسم.سند اين روايت نيز صحيح است.حتي ابن تيميه حراني نيز اعتراف کرده است که صحابه معترض بودهاند:وقد تكلّموا مع الصديق في ولاية عمر وقالوا ماذا تقول لربك وقد وليت علينا فظا غليظا؟ فقال: أبالله تخوفوني!. منهاج السنّة ج 6 ص 155.صحابه با ابوبكر در باره جانشيني عمر با او صحبت (اعتراض) كردند و گفتند: چرا يك فرد خشن و تند را بر خلافت برگزيده اي؟ فردا جواب خدا را چه خواهى داد؟ ابوبكر گفت: من را از خدا ميترسانيد؟!
اسلاید 21: شوراي 6 نفره خلافت عثمان توسط مردم انتخاب شدند يا توسط شخص عمر؟اهل سنت براي اثبات مشروعيت خلافت عثمان به انتخاب او توسط شوراي شش نفره استناد کردهاند. براي ابطال اين قضيه نيز دلايل متعددي وجود دارد؛ از جمله:عمر بن خطاب معتقد به شورا نبود!در کتابهاي اهل سنت روايات وجود دارد که ثابت ميکند خليفه دوم به شورا اعتقاد نداشته است و تصريح ميکرد که اگر اشخاصي زنده بودند، آنها را خودش انتخاب ميکرد نه اين که انتخاب را به شورا واگذار کند؛ از جمله عبارات ذيل از او نقل شده است:لو كان سالم حيا ما جعلتها شوری الاستيعاب ج 2 ص 568، بتحقيق: علي محمد البجاوي، 2، نشر: دار الجيل- بيروت.لو كان سالم حيا ما تخالجني الشك في توليته عليكم أو في تأميره. المحصول للرازي ج 4 ص 322؛اگر سالم زنده بود شك وترديدي راجع به سر پرست (خليفه) قرار دادن او بر شما در من پيدا نمي شد.لو أدركت أبا عبيدة بن الجراح لوليته... ولو أدركت معاذ بن جبل ثم وليته... ولو أدركت خالد بن الوليد ثم وليته.اگر ابا عبيده جراح زنده بود او را سرپرست (خليفه) شما قرار ميدادم.... اگر معاذ بن جبل و يا خالد بن وليد زنده بود او را سرپرست (خليفه) شما قرار ميدادم. عمر بن شبة النميري البصري، تاريخ المدينة المنورة، ج2، ص61، ح1496
اسلاید 22: دستور قتل مخالفين در شوراي عمر، مظهر دموكراسي يا ديكتاتوري !تعدادي از علماي اهل سنت نقل کرده که عمر بن خطاب دستور داد که اين شش نفر با همديگر مشورت کنند و اگر کسي از آنها بر خلاف ديگران نظر داد، گردن او را بزنيد:وقال (عمر بن الخطاب) للمقداد بن الأسود إذا وضعتموني في حفرتي فاجمع هؤلاء الرهط في بيت حتى يختاروا رجلا منهم وقال لصهيب صل بالناس ثلاثة أيام وأدخل عليا وعثمان والزبير وسعدا وعبد الرحمن بن عوف وطلحة إن قدم وأحضر عبد الله بن عمر ولا شيء له من الأمر وقم على رؤوسهم فإن اجتمع خمسة ورضوا رجلا وأبى واحد فاشدخ رأسه أو اضرب رأسه بالسيف وإن اتفق أربعة فرضوا رجلا منهم وأبى اثنان فاضرب رؤوسهما فإن رضي ثلاثة رجلا منهم وثلاثة رجلا منهم فحكموا عبد الله بن عمر فأي الفريقين حكم له فليختاروا رجلا منهم فإن لم يرضوا بحكم عبد الله بن عمر فكونوا مع الذين فيهم عبد الرحمن بن عوف واقتلوا الباقين إن رغبوا عما اجتمع عليه الناستاريخ المدينة، ج 2 ص 82، نشر: دار الكتب العلمية - بيروتتاريخ الطبري ج 2 ص 581، نشر: دار الكتب العلمية – بيروتالكامل في التاريخ ج 2 ص 461، نشر: دار الكتب العلمية - بيروتعمر بن خطاب به مقداد بن أسود گفت: وقتي مرا داخل قبر گذاشتيد، اين 6 نفر را در يك خانهاي جمع كنيد تا اينها يك نفر را از ميان خودشان براي خلافت انتخاب كنند. به صُهيب هم گفت: تو 3 روز براي مردم نماز بخوان و علي و عثمان و زبير و سعد بن أبي وقاص و عبد الرحمن بن عوف و طلحه ( اگر بود) را جمع كنيد و عبد الله بن عمر (پسر مرا) هم حاضر شود (و او حق رأي ندارد) و با شمشير، بالاي سر اين 6 نفر بايست. اگر 5 نفر اتفاق نظر داشتند و يك نفر را براي خلافت انتخاب كردند و نفر ششم با آنان مخالفت كرد، سر او را با شمشير بشكافت (يا سرش را با شمشير بزن). اگر 4 نفر اتفاق نظر داشتند و 2 نفر مخالفت كردند، سر آن 2 نفر را بزن و اگر 3 نفر روي يك نفر اتفاق نظر داشتند و 3 نفر ديگر روي يك نفر ديگر اتفاق نظر داشتند، عبد الله بن عمر حَكَم است و نظر هر كدام را قبول داشت، حُكْم همان است. اگر نظر عبد الله بن عمر را قبول نكردند، نظر آن گروهي مورد قبول است كه عبد الرحمن بن عوف در آن گروه است و اگر بقيه مخالفت كردند، آنها را بكشيد.
اسلاید 23: طبق اين روايت، عمر بن خطاب دستور داد که فرزند عبد الله داور نهايي است و اگر افراد شورا به نتيجه نرسيدند، او داوري خواهد کرد. حال سؤال اين است که عبد الله عمر كه صلاحيت طلاق زن خود را ندارد چگونه داوري اساسي ترين مسائل جامعه اسلامي را عهده دار مي شود؟!ابن سعد متوفاي 230هـ در کتاب الطبقات مينويسد:عن إبراهيم قال: قال عمر من أَسْتَخْلِفُ؟ لَوْ كَانَ أَبُو عُبَيْدَةَ بنُ الْجَرَّاحِ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ فَأَيْنَ أَنْتَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عُمَرَ؟ فَقَالَ: قَاتَلَكَ اللَّهُ وَاللَّهِ مَا أَرَدْتَ اللَّهَ بِهَذَا أَسْتَخْلِفُ رَجُلاً لَيْسَ يُحْسِنُ يُطَلقُ امْرَأَتَهُ. الطبقات الكبرى، ج3، ص343، نشر: دار صادر بيروت جامع الأحاديث للسيوطي ج 13 ص 382، تاريخ الخلفاء للسيوطي ج 1 ص 145، نشر: مطبعة السعادة – مصراز ابراهيم نقل شده است که عمر گفت: من چه كسي را خليفه كنم؟ اگر أبو عبيدة بن جراح بود، او را خليفه ميكردم. مردي به او گفت: اي امير المومنين! چرا پسرت عبد الله را خليفه نميكني؟ عمر گفت: خداوند تو را بكشد! (اين چه حرفي است كه ميزني؟!) به خدا قسم! خداوند را با اين سخنت در نظر نگرفتهاي. آيا مردي را خليفه كنم كه نميتواند همسرش را طلاق بدهد؟!نتيجه آن که:اميرمؤمنان عليه السلام توسط خداوند انتخاب و توسط رسول خدا صلي الله عليه وآله معرفي شده است ؛ اما از آن طرف هيچ دليلي براي اثبات مشروعيت خلافت خلفاي سه گانه حتي در کتابهاي اهل سنت وجود ندارد.الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکين بولايۀ علي بن أبي طالب عليه السلام.
اسلاید 24: « پایان »
mmrashki –
سلام
mmrashki –
سلام
با اجازه شما ای پاورپوینت را برای کلاس های دینی تغیر میدهم