انسان (خود شناسی)
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
امتیاز
انسان (خود شناسی)
اسلاید 1: فصل اولانسان
اسلاید 2: خود شناسي در آيات و رواياتـ آيا انسان به ياد نميآورد كه ما او را آفريديم و حال آنكه چيزي نبوده است[2]؛ مريم (19): 67ـ اي كساني كه ايمان آوردهايد! به خود بپردازيد ... .[3]( مائده (5): 105)اميرمؤمنان علي u ميفرمايد:كسي كه به خودشناسي دست يابد، به بزرگترين سعادت و كاميابي رسيده است.[4]( محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 6، ص 173.)
اسلاید 3: خود شناسي : مقدمة كمال انسانياگر آدمي قبل از هر چيز خود را بشناسد، بهتر ميتواند از سرمايههاي وجودي خود بهره ببرد و آنها را شكوفا سازد؛ زيرا نقطة آغاز شناخت سرمايههاي وجودي است. او ميتواند از خود بپرسد: آيا حد وجودي انسان در حد ساير حيوانات است يا قدرت تعالي و رشد و پرواز كردن دارد؟ اگر قدرت تعالي و پرواز به عالم ملكوت را دارد تا چه حد ميتواند پرواز كند؟ اگر انسان از قدرت تعالي و پرواز خود استفاده نكند و از سرماية وجودي خود بهره نبرد، آيا شايستة مذمت نيست؟ آيا انسان غير از اين بدن مادي، حقيقت ديگري بهنام روح دارد؟ اگر انسان داراي روح است، نيازهاي آن چيست و چگونه بايد برآورده شود و چگونه بايد تكامل پيدا كند؟ پاسخ به اين پرسشها مقدمة تكامل انساني است.
اسلاید 4: خود شناسي : مقدمه جهان شناسي انسان بايد ابتدا قوا و ابزار شناخت خود و گستره و مرزهاي آنها را بشناسد تا بعد به شناخت جهان دست يابد. امام علي ع : كيفَ يَعْرِفُ غَيرَهُ مَنْ يَجْهَلُ نَفْسَهُ[1] مَن عَرَفَ نَفْسَهُ كانَ لِغَيرِهِ اَعْرَفُ وَ مَنْ جَهِلَ نَفْسَهُ كانَ بِغِيرِهِ اَجْهَل.[2]
اسلاید 5: خود شناسي : مقدمة خداشناسيامام علي ع ميفرمايد:مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ هر كسي خود را بشناسد، پروردگارش را ميشناسد.
اسلاید 6: 1- خودشناسي، مقدمة محبت و معرفت به خدااز آنجا كه فطرت آدمي با معرفت خدا عجين است، دعوت به خودشناسي در واقع دعوت به خداشناسي و ارتباط با خدا است. اميرمؤمنان علي u ميفرمايد:خدايا! تو قلبها را با محبت خود و عقلها رابا معرفت خود سرشتهاي.[
اسلاید 7: ا2- حساس وابستگي انسان به خداوجود انسان، وجودي وابسته و ممكن الوجود است و چنين موجودي نميتواند، آفرينندة خود باشد. بنابراين، هنگامي كه آدمي به خودشناسي ميپردازد، وابستگي خود را به خدا احساس ميكند. قرآن مجيد ميفرمايد: اي مردم! شما به خدا نيازمنديد و خدا است كه بينياز و ستوده است. (3. فاطر (35): 15 )
اسلاید 8: 3- انسان در خلقت خود وابسته به خداستاگر انسان ساختار پيچيدة خود را مورد تأمل قرار دهد، به ناظمي حكيم و عليم كه چنين ساختاري را پديد آورده است، آگاه ميگردد. قرآن در اين باره ميفرمايد:و در زمين آياتي براي جويندگان يقين است و در وجود خود شما؛ آيا نميبينيد؟ذاريات (51) : 20 -21
اسلاید 9: مشكلات انسان ناشياز خود ناشناسي است بسياري از مشكلات روحي و رواني و فكري و اخلاقي انسان ناشي از خودناشناسي است. اگر آدمي، حقيقت واقعي خود، هدف خلقت، رابطة خود با خدا، موقعيت خود در نظام هستي، تأثير زندگي دنيوي در آخرت، نقش اخلاق نيكو و برخورد مناسب با ديگران، سهم ثروت در كيفيت زندگي و نقش مصيبتها و خوشيها را در زندگي بداند، بسياري از مشكلات او حل ميگردد و زندگي سعادتآميزي را براي خود رقم ميزند.
اسلاید 10: مكاتب اومانيستي ناشي از خود ناشناسي انسان استبسياري از مكاتب نظير ماترياليسم، ليبراليسم، نازيسيم، تبعيض نژادي، سرمايهداري و اگزيستانسياليسم الحادي، كه امروزه سرنوشت آدميان را رقم ميزنند، ريشه در عدم شناخت انسان دارند. اگر آدمي خود را به خوبي ميشناخت، ديگر گرفتار اين مكاتب نميگشت و ميتوانست در پرتو تعقل و خردورزي به آرامش راستين دست يابد كه همان انس با خدا و تبعيت از فرامين الهي است.
اسلاید 11: حقيقت انسان – دو ديدگاهدر باب حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: مادي و الهي. كساني كه هستي را با ماده برابر ميدانند يا انسان را پديدهاي كاملاً مادي تلقي ميكنند، تمام قوانين حاكم بر حقيقت انسان را مادي ميدانند. ايشان معتقدند با قوانين مادي، كه مبتني بر حس و تجربه است، ميتوان انسان را شناخت گروه ديگر علاوه بر بعد مادي انسان، به بعد غيرمادي او نيز اعتقاد دارند، و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي بهنام روح، قائلند. اديان الهي بهويژه دين اسلام با نظر دوم همراهند.
اسلاید 12: حقيقت انسان – نظر كتابروح غيرمادي را نميتوان با قوانين برخاسته از علوم حسي و تجربي و يا با ابزار حسي به مطالعه و بررسي گذاشت. ابزار شناخت آن غيرتجربي و غيرحسي است. و متلاشي شدن جسم از بين نميرود؛ بلكه حياتي جاودانه را در عالم آخرت پيش ميگيرد.
اسلاید 13: حقيقت انسان در قرآن دو ساحتي استاز ديدگاه قرآن، انسان علاوه بر بدن مادي، از روح الهي بهرهمند است و اصولاً حقيقت انسان، روح او است. قرآن در آياتي به دو ساحتي بودن انسان تصريح ميفرمايد:ثُمَّ سَوّٰاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ. سجده (32): 9سپس [خدا]، اندام انسان را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد.و [ياد كن] هنگامي را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بشري را از گلي خشك، از گلي سياه و بدبو خواهم آفريد. پس وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.[حجر (15): 28 و 29
اسلاید 14: حقيقت اصلي انسان در قرآن همان روح استحقيقت و واقعيت انسان، همان روح اوست؛ روحي كه با بدن مادي همراه است.در هنگام مرگ، روح و نفس آدمي از بدن ستانده ميشود. و همچنين بعد از مرگ روح باقي است و در عالم برزخ به حيات خود ادامه ميدهد با اينكه پس از مدتي بدن مادي متلاشي ميشود. قرآن در اين باره ميفرمايد:اللهُ يَتَوَفَّي اْلأنْفُسَ حِينَ مَوْتِها.[1]خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامي باز ميستاند.سجده (32): 11قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إلي رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ.[2]بگو: فرشتة مرگ كه بر شما گمارده شده است شماها را ميستاند و آنگاه بهسوي پروردگارتان بازگردانده ميشويد. زمر (39): 42.
اسلاید 15: غير مادي بودن روح در قرآنوَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أمْوٰاتاً بَلْ أحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.[1]هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپنداريد؛ بلكه زندهاند ، كه نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند. آلعمران (3) : 169از اين آيات بهخوبي برميآيد :اولاً انسان از دو ساحت بدن مادي و روح غيرمادي تشكيل شده است ثانياً حقيقت آدمي، همان روح غيرمادي است كه هنگام مرگ فرشته مرگ آن را ميستاند.
اسلاید 16: دليل غير مادي بودن روح - ديدگاه فيلسوفانغير قابل تقسيم بودن من (روح)فيلسوفان دلايل متعددي بر غيرمادي بودن روح اقامه كردهاند. يكي از آنها اين است كه وقتي در خودمان يعني همان من درك كننده دقت كنيم، مييابيم كه وجود «من» كه حقيقت انسان است، امري بسيط و غيرقابل تقسيم است و نميتوان آن را به دو «نيمه من» قسمت كرد، اساسيترين خاصيت اجسام قسمتپذيري است و اين خاصيت در «من» يا روح و روان ما يافت نميشود، حتي به تبع بدن هم قابل قسمت نيست.
اسلاید 17: ابعاد توانائي هاي روح انسانبعد ادراكيبعد گرايشي
اسلاید 18: تقسيم ادراك بشر به اعتبار متعلق شناختبعد ادراكي انسان در دو حوزة نظر و عمل فعاليت ميكند: اگر متعلق شناخت، اشيا، آنگونه كه هستند يا خواهند بود، باشد، به آن حوزة شناخت نظري ميگويند؛ ولي اگر متعلق شناخت، عمل انساني از جهت خوب و بد، يا بايدها و نبايدها باشد، به آن حوزة شناخت عملي ميگويند. فيلسوفان، علوم را به علوم نظري و عملي يا حكمت نظري و عملي تقسيم كردهاند.
اسلاید 19: علم حضوري – علم حصوليشناختي كه براي انسان حاصل ميشود، يا از طريق صورتها و مفاهيم ذهني است؛ مانند عمل انسان به درختي در مقابل خود كه از اين درخت، صورتي در ذهن او حاصل ميشود و به آن علم حصولي ميگويند .و يا چنين واسطهاي وجود ندارد و انسان مستقيماً به متعلق شناخت و يا وجود واقعي و عيني آن آگاهي دارد كه به آن علم حضوري ميگويند؛ مانند آگاهي انسان به حالات رواني و احساسات و عواطف خود.
اسلاید 20: تعريف شهود عرفانيگاهي متعلق علم حضوري، خدا و امور مرتبط به خدا است كه به آن شهود عرفاني نيز ميگويند. بزرگان معصوم، مانند اميرمؤمنان علي ع قبل از اينكه اشيا را مشاهده كنند، خدا را ميبينند[ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 3، ص 272؛ امام خميني، شرح چهل حديث، ص 592.)1چنانكه در روايتي از آن حضرت علي ع است:من خدايي را كه نبينم عبادت نميكنم؛ البته نه با چشم سر، بلكه با چشم قلب.محمدبن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 1، ص 98.
اسلاید 21: قواي علم حصوليقواي حس: بسياري از صورتهاي ذهني از طريق حواس به ما ميرسند. قوة عقل: اين قوه توانايي درك مفاهيم كلي را دارد؛ مانند مفهوم انسان.عقل از طريق استدلال و قياس و برهان به معلومات جديدي ميرسد.رياضيات و فلسفه مصداق بارز معرفت عقلانياند. چنين معلوماتي را معلومات عقلاني ميگويند.
اسلاید 22: انواع ادرك حصولي – عملي و نطريشناختي را كه مربوط به حوزة عمل يعني بايدها و نبايدها و خوبها و بدها است، حوزة شناخت عملي ميگويند؛ مانند اينكه عدالت خوب است يا انسان بايد راست بگويد. به تعبيري، حكمت عملي عبارت است از علم به تكاليف و وظايف انسان. فقه ، علوم تربيتي و مكاتب تعليم و تربيت در شمار مجموعة معرفت يا حكمت عملياند؛ شناخت نظري به درك هست و نيست مربوط است.مثل مباحث جهان بيني
اسلاید 23: ابعاد گرايشي انسان- انساني و حيواني روح انسان علاوه بر بُعد شناختي، بُعد ديگري بهنام بُعد گرايشي دارد. بعد گرايشي، همان تمايلاتياند كه با روح انسان سرشته شدهاند. هر انساني ذاتاً از اين گرايشها ـ هر چند در حد بسيار ضعيف و نهفته ـ بهرهمند است و آنها را در خود بهطور بديهي احساس ميكند. اين تمايلات بر اثر عوامل خارجي و القائات محيط و جامعه و تربيت پديد نيامدهاند. البته عوامل خارجي، در رشد و شكوفايي آنها مؤثرند؛ مانند ميل به دانش و پرستش خدا.گرايشهاي انسان را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:1. گرايشهاي حيواني: اين گرايشها ميان حيوان و انسان مشتركند. نمونههايي از آنها عبارتند از: گرايش به حفظ ذات و صيانت از خود و ميل به جنس مخالف. اين گرايشها را غريزه هم ميگويند.2. گرايشهاي انساني: گرايشها و تمايلاتياند كه به انسان اختصاص دارند و يا دست كم نشانههاي آنها در حيوانات كمتر مشاهده ميگردد.
اسلاید 24: ميل به خدا يكي از گرايشات اصيل انسانياز گرايشهاي اصيل انسان، ميل و محبت به خدا است كه از وي جداييناپذير است، بهطوري كه ميتوان انسان را موجود متأله يا دينورز ناميد. خداوند، انسان را با فطرت ديني و الهي آفريده است و دگرگوني در آفرينش الهي وجود ندارد. اميرمؤمنان علي ع :خداوندا! تو قلبها را بر محبت خود آفريدهاي.1]اگر محبت و ميل به خدا، آميخته با وجود آدمي است، ديگر انفكاك آن از وجود او امكان ندارد. البته ممكن است انسانها بر اثر شرايط محيطي نسبت به اين ميل فطري تا مدتي غافل باشند و يا در شناختن متعلق حقيقي آن خطا كنند؛
اسلاید 25: فصل دومايمان
اسلاید 26: معناي ايمان ايمان، امري است معنوي و حالتي روحي كه جايگاه آن قلب آدمي است. شناخت واقعي امور معنوي و روحي، نظير غم و شادي و اميد، از طريق علم حضوري ميسر است. با تعريف لفظي نميتوان، حقيقت ايمان را آشكار ساخت. تنها از گذر شناخت لوازم ميتوانيم تا اندازهاي به ماهيت آنها پي ببريم. با اين حال، متفكران و انديشمندان كوشيدهاند ايمان را توضيح دهند تا حقيقت آن بهقدري كه ممكن است، روشن گردد.ايمان مصدر باب إفعال و از ريشه امن (امنيت يافتن) است كه بهمعناي جايگير شدن اعتقاد در قلب، يا تصديق چيزي با اطمينان و نيز وثوق به چيزي يا كسي است و در هر دو معنا، مفهوم ايمني در كار است.
اسلاید 27: تعريف اصطلاحي ايماناز حضرت رضا ع :ايمان، تصديق قلبي و اقرار زباني و عمل به اركان و اعضاست.[1] صدوق،(عيون اخبار الرضا، ح 1، ص 226)از معناي لغوي برميآيد كه اعتقاد و تصديق قلبي به چيز يا كسي، ايمان نام دارد و شخص دارندة ايمان را «مؤمن» ميخوانند. هرگاه واژة ايمان در اصطلاح بهكار برده شود، معناي خاصي از آن مورد نظر است و آن اعتقاد و تصديق قلبي به خدا، روز قيامت، كتب آسماني، ملائكه و پيامبران و به تعبيري امور غيب است و كسي را كه به همة اين امور تصديق و اعتقاد قلبي دارد و در عمل نيز به آنها پايبند است، «مؤمن» ميگويند.
اسلاید 28: رابطه ايمان و معرفت از ديدگاه قرآن، ايمان مبتني بر معرفت و علم است.چنين نيست كه اگر معرفت و علم وجود يابد، ايمان نيز ضرورتاً وجود پيدا كند. چهبسا كساني كه علم و معرفت دارند؛ ولي ايمان ندارند. ايمان به معناي علم نيست؛ ولي مبتني بر آن است؛ زيرا ايمان به آنچه نميشناسيم، معنا ندارد.
اسلاید 29: نمنه هاي علم بي ايمان در قرآنقرآن، از نمونههايي ياد ميكند كه در آنجا علم هست؛ ولي ايمان نيست. هنگامي كه قوم بنياسرائيل معجزات روشن حضرت موسي u را ديدند، به انكار برخاستند و گفتند: اين سحري آشكار است. قرآن سپس ميفرمايد: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا. [نمل (27): 14 1]و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روي ظلم و تكبر آن را انكار كردند.2.شيطان با اينكه از عظمت خدا، آگاه بود و هزاران سال بندگي خدا ميكرد، سرانجام ايمان خود را از دست داده و راه كفر و عناد پيشه كرد و به اغواگري مردم پرداخت.
اسلاید 30: رابطه ايمان و عقل در قرآنإنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَاللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاٰيَعْقِلُونَ.[2] يوسف (12): 2.بدترين جنبندگان نزد خدا كساني هستند كه كر و لالاند و اصلاً تعقل نميكنند.وَ قالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ مٰا كُنّٰا فِي أصْحابِ السَّعِيرِ.[3] انفال (8): 22.آنگاه گويند كه اگر ما سخن انبيا را شنيده بوديم يا به دستور عقل رفتار ميكرديم، امروز از دوزخيان نبوديم.وَ إذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أنْزَلَ اللهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنٰا عَلَيْهِ آباءَنا أوَ لَو كانَ آباؤُهُمْ لايَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ.[ملك (67): 10. 4]و هنگامي كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروي كنيد! ميگويند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مينماييم. آيا اگر پدران آنها، چيزي نميفهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروي خواهند كرد)؟! بقره (2): 170
اسلاید 31: رابطه ايمان و عقل در رواياتامام كاظم ع : يا هشام اِنَّ لله عَلَي النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةٌ ظاهَرةٌ وَ حُجَّةٌ باطِنَةٌ فَاَمّاٰ الظاهِرَةُ فَالرَّسُولُ و الاَنْبياءُ وَ الاَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلاٰمُ وَ اَمّا الباطِنَةُ فَالْعُقُولُ.خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و ظاهري و حجت باطني. حجت آشكار، رسولان و انبيا و امامانند و اما حجت باطني، عقلها هستند.2. امام صادق u ميفرمايد:اَلْعَقْلُ دَليلُ المُؤمِنِ.[2]عقل راهنماي مؤمن است. 3. در روايتي ديگر ميفرمايد: هركس عاقل است، دين دارد و كسي كه دين دارد به بهشت ميرود[3. كليني، اصول كافي، ج 1، ص 16.، ص 25، ص 11.
اسلاید 32: رابطه ايمان با عمل در روايات ميان ايمان و عمل ارتباط تنگاتنگي وجود دارد، هرچند از لحاظ مفهوم، متمايزند.ايمان حقيقتي است داراي مراتب. خداوند از علم ويمان يكي را بدون ديگر نميپذيرد[ايمان بدون عمل، ايمان راستين و نجاتبخش نيست. عمل از اركان ايمان شمرده شده است. كمترين مرتبة شهادت به وحدانيت خدا و بندگي و رسالت محمد و پذيرش اطاعت از حق و شناخت امام زمان خود است.امام علي ع : اگر ايمان تنها بر زبان آوردن شهادتين بود، روزه و نماز و هيچ حلال و حرامي تشريع نميگشت.
اسلاید 33: رابطه عمل با ايمان در قرآنهر عملي با هر نيتي بر ايمان دلالت نمي كند. داستان اعمال كساني كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، داستان خاكستري است كه در روز طوفاني بادي سخت بوزد كه هيچ از آن خاكسترها را نميتوانند كسب كنند.[ابراهيم (14): 18. 1]كساني كه كفر ورزيدند، اعمالشان چون سرابي است در بيابان هموار كه تشنه آن را آب ميپندارد.[. نور (24): 39.
اسلاید 34: اختياري بودن ايمان در قرآن قرآن در آيات پرشماري آدمي را مختار و پاسخگوي اعمال خويش ميداند. ايمان مانند علم نيست كه گاه بدون اختيار، تصور و علمي در انسان پديد ميآيد.ايمان و كفر دو امر اختياري است و آدمي بايد با تأمل و تفكربرگزيند.وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ.[1] كهف (18): 29.اصولاً تقبيح و تحسين افعال و استحقاق عقاب و پاداش رفتار، نشان از اختيار است. قرآن به صراحت، كفر را مذمت ميكند و همين نشان ميدهد كه انكار ايمان، از سر اختيار است وگرنه مذمت افعال غيراختياري معنا ندارد:آدمي از سر اختيار، به خدا ايمان ميآورد يا كفر ميورزد. اگر ايمان بياورد، شايستة ستايش و اگر كافر گردد، مستحقّ مذمت ميشود.كساني كه آيات ما را دروغ شمردند و از پذيرفتن آنها تكبر ورزيدند، درهاي آسمان بر ايشان گشوده نميشود و در بهشت در نميآيند و ... ] اعراف (7): 40.
اسلاید 35: متعلقات ايمان در قرآن قرآن متعلقات ايمان فراواني ذكر ميكند ؛ ولي همة آنها به توحيد و ايمان به خدا برمي گردند؛ قرآن در آيات متعددي متعلقات ايمان را بر شمرده است . برخي از آنها عبارتنداز: 1. ايمان به خدا؛ 2. ايمان به آخرت؛ 3. ايمان به رسالت پيامبر اسلام و انبياي گذشته؛ 4. ايمان به قرآن و كتب الهي پيشين؛ 5. ايمان به ملائكه؛ 6. ايمان به امامت؛ 7.ايمان به عالم غيب.از ميان اين متعلقات، ايمان به خدا، ايمان به رسالت و ايمان به معاد از اهميت ويژهاي برخوردارند و اصول دين محسوب شدهاند .
اسلاید 36: درجات و مراتب ايمان در متون اسلاميإنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ. انفال :2مؤمنان همان كساني هستند كه چون خدا ياد شود، دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل ميكنند.هُوَ الَّذِي أنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَع إيمانِهِمْ.[فتح (48): 4 2]او است آن كس كه در دلهاي مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند.
اسلاید 37: مراتب ايمان در رواياتامام صادق ع :ايمان مانند نردباني است كه ده پله دارد و پلههاي آن يكي پس از ديگري پيموده ميشود. كليني، اصول كافي، ج 2، ص 45، حديث 2.
اسلاید 38: راه هاي تقويت ايمان در انسان مومن1. در برابر اوامر و نواهي خداوند تسليم محض گردد؛ نه آنكه به برخي احكام ايمان آورد و به برخي ديگر كفر بورزد؛2. به متعلقات ايمان، علم يابد و بر ان علم بيفزايد؛ 3. به متعلقات ايمان بيشتر توجه كند و پيوسته به ياد خدا و قيامت باشد؛4. بكوشد تا به لوازم ايمان پايبند باشد. 5. ايمان خود را به ظلم نيالايد و حقوق ديگران را رعايت نمايد.6. با تهذيب نفس، زمينة رشد ايمان را در نفس خود تقويت نمايد.
اسلاید 39: بخش دوممبداء
اسلاید 40: اثبات خدا در قرآنأفِي اللهِ شَكٌّ فاطِرِالسَّماواتِ وَ الأَرضِ.[1 ابراهيم (14): 10]مگر دربارة خدا ـ پديدآورندة آسمانها و زمين ـ ترديدي هست؟فَأقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَالنّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أكْثَرَالنّاسِ لا يَعْلَمُونَ [روم : 30]پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست. اين است آيين استوار؛ ولي بيشتر مردم نميدانند.
اسلاید 41: اثبات خدا در رواياتاميرالمؤمنين علي ع اَللّهُمَّ خَلَقْتَالْقُلُوبَ عَليٰ اِرادَتِكَ وَ فَطَرْتَالْعُقُولَ عَليٰ مَعْرِفَتِكَ.[1]خدايا! تو قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشتهاي. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 95، ص 403و در دعاي عرفة امام حسين ع آمده است:چگونه از چيزي كه در وجودش بهتو نيازمند است به تو استدلال ميتوان كرد؟ آيا براي غير تو ظهوري هست كه براي تو نيست تا آشكاركنندة تو باشد.؟ تو كي غايب بودهاي تا دليل و راهنما نياز داشته باشي و بر تو دلالت كند و كي دور بودهاي تا آثار و نشانهها ما را بهتو برسانند؟ كور باد ديدهاي كه تو را با آن نشانهها، حاضر نبيند و قرين زيان باد معاملة بندهاي كه براي او، بهرهايي از دوستيات را قرار ندادهاي.[
اسلاید 42: بديحي يا نظري بودن خدامتفكران اسلامي از آيات و روايات استنتاج كردهاند كه وجود خداوند بديهيتر از هر چيزي است.در مقابل، برخي ديگر از فيلسوفان و متكلمان برآنند كه وجود خدا بديهي نيست و نياز به استدلال و برهان دارد.برخي ديگر عليرغم اينكه بهبداهت وجود خدا اذعان دارند، وجود برهان و استدلال را ماية تنبّه و توجه بهاين امر بديهي ميدانند.
اسلاید 43: راههاي شناخت خداراه شناخت وجود خدا، بر دو نوع است: سير در آفاق و سير در انفس؛ چنان كه قرآن كريم مينمايد:سَنُريهِمْ آياتِنا فِياْلآفاقِ وَ فِي أنْفُسِهِمْ حَتّيٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنَّهُالْحَقُّ.[1]بهزودي نشانههاي خود را در افقها ]ي گوناگون[ و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است.از راه سير آفاق، انسان با مشاهدة مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديدهها بهوجود خالق و مدبري دانا و توانا پيميبرد؛ ولي از راه سير انفس با تأمل در خود درمييابد كه نسبت بهخدا شناخت قلبي و بيواسطه دارد و در برابر چنين خدايي كه كمال مطلق است سر تعظيم فرود ميآورد. راه انفس را ميتوان بهتعبيري «راه فطرت» ناميد. در اين نوشتار بهجهت اختصار بهسه برهان بر وجود خدا يعني برهان فطرت، برهان علّي و برهان نظم اشاره مينماييم.
اسلاید 44: معناي فطرتماده «فَطَر» در اصل بهمعناي آغاز و شروع است و بههمين دليل بهمعناي خلق نيز بكار ميرود؛ چون خلق چيزي، بهمعناي ايجاد آن و آغاز و شروع وجود و تحقق شيء است.فطرت به معناي حالت خاصي از شروع وجود و آغاز و بهبيان ديگر، نوعي از آفرينش است.
اسلاید 45: ويژگي هاي امور فطرياموري را ميتوان فطري دانست كه آفرينش موجود اقتضاي آنها را دارد و داراي سه ويژگي زير ميباشند:1- در همة افراد آن نوع يافت ميشوند، هرچند كيفيت آنها از نظر شدت و ضعف متفاوت است؛2- همواره ثابتاند نه اينكه در برههاي از تاريخ اقتضاي خاصي داشته باشند و در برهة ديگر اقتضايي ديگر؛ چنان كه قرآن ميفرمايد:فَطَرَالنّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِاللهِ.[1]اين فطرتي است كه خداوند انسانها را برآن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش نيست.3- نياز بهتعليم و تعلم ندارند، هرچند تقويت و يادآوري يا جهتدادن بهآنها ممكن است نياز بهآموزش و استدلال داشته باشد.
اسلاید 46: دسته بندي امور فطريامور فطري انسان را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:الف) شناختهاي فطري كه هر انساني بدون نياز بهآموزش از آنها برخوردار است؛ب) ميلها و گرايشهاي فطري كه مقتضاي آفرينش هر فردي اسبنابراين اگر نوعي شناخت خدا براي هر فردي ثابت باشد كه نيازي بهآموزش و فراگيري ندارد، ميتوان آن را «خداشناسي فطري» ناميد؛ چنان كه گرايش بهخدا را ميتوان «خداپرستي فطري» ناميد. اما بههرحال، انسانهاي عادي از تلاش عقلاني براي شناخت خداي متعال يا تذكر پيامبران بينياز نيستند.
اسلاید 47: فطرت خداجويي در قرآن خداجويي از گرايش دروني انسان بهخدا حكايت ميكند.آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، چون او براي شما دشمن آشكاري است. و اين كه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است.[1]تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت و اكراه ـ و همچنين سايههايشان، هر صبح و عصر براي خدا سجده ميكنند.[2]ممكن است اين خداجويي براثر تعليم و تربيت غلط و تأثيرات محيطي و ژنتيكي كمفروغ گردد؛ ولي نابود نميشود و در اوضاع و شرايطي دوباره نمودار خواهد شد
اسلاید 48: گرايش به خدا در سختي بيشتر از راحتي استدَعَوُا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُالدِّينَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَيالْبَرِّ إذا هُمْ يُشْرِكُونَ.[1هنگامي كه بركشتي سوار ميشوند خدا را پاكدلانه ميخوانند ]ولي[ چون به سوي خشكي رساند و نجاتشان داد، بهناگاه شرك ميورزند.در واقع، قطع اميد موجب ميشود تا انسان متوجه مسببالاسباب گردد؛ ولي هنگامي كه بهمحيط امني ميرسد، بهغير اميد بسته و شرك ميورزد.امام صادق ع الله همان است كه همه مخلوقات هنگام نيازها، سختيها و نااميدي از هر چيز، به او پناه ميآورند.
اسلاید 49: فصل دومصفات خدا
اسلاید 50: راههاي شناخت صفات خدا1ادراك كامل ذات و صفات خداوند، براي آدمي ميسر نيست. ولي انسان ميتواند از راههاي مختلف روزنهاي به ساحت ربوبي بيابد و به آن ساحت متعالي، شناختي پيدا كند. آن راهها عبارتند از: 1. راه عقلي؛ 2. سير در آفاق و انفس؛ 3. قرآن و روايات؛ 4. كشف و شهود. اين چهار روش، نه تنها در شناخت صفات الهي بكار ميرود، بلكه در اغلب مباحث اسلامي كاربرد دارند.روش عقلي محض را «روش فلسفي» و روش كشف و شهود را «روش عرفاني» گويند. روش استفاده از آيات و روايات را «روش نقلي» گويند و هرگاه بررسي آفاق و انفس از طريق تركيبي از روشهاي عقلي و نقلي صورت پذيرد، از «روش كلامي» استفاده شدهاست.
اسلاید 51: آثار وجوب وجود از ديدگاه خواجه طوسي ـ خداوند تعالي همواره بوده و باقي است. ـ خدا، شريك ندارد؛ ـ خدا مركب نيست؛ زيرا مركب به اجزا نيازمند است .ـ خداوند در مكان قرار نگرفته است و نميتوان به او اشاره حسي كرد.
اسلاید 52: آثار وجوب وجود از ديدگاه خواجه طوسي2ـ خداوند، در چيزي حلول نميكند. ـ خدا با غير خود متحد نميگردد. ـ خدا محل حوادث نيست. ـ واجبالوجود در هيچ صفتي به كسي احتياج ندارد.اگر خدا در صفت و كمال محتاج غير باشد، نيازمند ميشود .
اسلاید 53: آثار وجوب وجود از ديدگاه خواجه طوسي3ـ صفات خدا زائد بر ذات او نيستند. صفات حقيقي او عين ذات اويند؛ ـ خدا را با چشم سر نميتوان ديد؛ زيرا او جسم نيست و رنگ ندارد.ـ خدا، مُلك و حاكميت دارد. مُلك و پادشاهي، قائم به سه چيز است: از ديگران بينياز باشد، ديگران به او نيازمند باشند و بتواند در همه چيز تصرف كند و كسي از او مؤاخذه نكند. ـ او حكيم است. حكيم آن است كه حقايق را نيك بشناسد و هر كار را بر وجه اكمل و مطابق مصالح كلي درست و استوار سازد. خدا به هر دو معنا، حكيم است.ـ خدا قيّوم است. قيّوم به معناي قائم به خود است كه به ديگري نياز ندارد و ديگرانند كه به او نيازمندند.[
اسلاید 54: صفات ثبوتي و سلبياز تقسيمات صفات الهي، تقسيم صفات به ثبوتي و سلبي است:صفات ثبوتي، آن دسته از صفاتاند كه كمالي از كمالات خدا را بيان ميكنند و جنبة ثبوتي و وجودي دارند و نبود آنها گونهاي نقص محسوب ميگردد؛ مانند علم، قدرت، حيات و ... . اين نوع صفات، با واقعيت ثبوتي و كمالي خود، ماية جمال و زيبايي موصوفاند و هرگونه نقص و كاستي را از او نفي ميكنند. به اين لحاظ، اين صفات را «صفات جماليه» نيز ميگويند.صفات سلبي، آن دسته از صفاتاند كه نقص و كاستي ـ مانند جهل ـ را از خدا نفي ميكنند. از آنجا كه نقص، نوعي سلب كمال است، بنابراين، سلبِ سلب كمال، خود به نوعي اثبات و كمال برميگردد؛ مثلاً جهل به معناي سلب علم است و سلب سلب آن، اثبات علم است.هدف صفات سلبي، اين است كه نسبت نقص و كاستي را از خدا سلب كنند و در نهايت آنچه ميماند، كمالات است.
اسلاید 55: صفات ذاتي و فعليصفات ثبوتي خدا را ميتوان به صفات ذاتي و فعلي نيز تقسيم كرد:صفات ذاتي آن دسته از صفاتاند كه از ذات الهي انتزاع مييابند. اين صفات را بدانرو «ذاتي» ناميدهاند كه همواره با ذات الهياند و در انتزاع آنها نياز به تصور موجودات ديگر نيست و ذات همواره متصف به آنها است؛ مانند علم، قدرت و حيات.صفات فعلي خدا آن دسته از صفاتاند كه از ارتباط ذات الهي با مخلوقات انتزاع ميشوند؛ مانند صفت خالقيت كه از وابستگي وجودي مخلوقات به ذات الهي انتزاع ميگردند؛ يعني آنگاه خدا به صفت خالقيت متصف ميشود كه او و مخلوقات و رابطة وجودي ميان آنها را درنظر بگيريم. در اين صورت است كه صفت خالقيت انتزاع ميشود و ميگوييم خدا خالق موجودات است.بدينسان، اگر خدا را بدون مخلوقات درنظر بگيريم، متصف به خالق و رازق بودن نميشود؛ ولي در مقابل براي انتزاع صفات ذاتي، نيازي به فرض مخلوقات و موجودي غير از خداوند نيست.
اسلاید 56: صفات نفسي و اضافيصفات نفسي، آن دسته از صفاتاند كه ذات الهي بدون لحاط نسبت و اضافه به غيرذات، به آنها متصف ميشود؛ مانند حيات الهي كه نيازمند نسبتي خارج از ذات نيست؛ ولي صفت اضافي به لحاظ مفهومي، مشتمل بر نوعي اضافه به غير است؛ مانند علم و قدرت كه مشتمل بر اضافه و نسبت به شيء ديگر، يعني «معلوم» و «مقدور» است. يعني علم به چيزي و قدرت بر چيزي تعلق ميگيرد و بهطور مطلق بكار نميرود.
اسلاید 57: علم الهياز اوصاف ثبوتي و ذاتي خداوند، علم است. خدا به ذات خود و به همة موجودات آگاه است؛ بدينسان، خدا هم به ذات خود عالم است و هم به موجودات و مخلوقات پيش از آفرينش و هم پس از آفرينش آنها.علم خدا را ميتوان به سه صورت تصور زير كرد:1ـ علم به ذات؛2ـ علم به موجودات و مخلوقات پيش از آفرينش آنها؛3ـ علم به موجودات و مخلوقات پس از آفرينش آنها؛
اسلاید 58: علم خدا در قرآنقرآن مجيد بيان ميكند كه خداوند به همة موجودات آگاهي و علم دارد :وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ. و خدا به هر چيز دانا است.وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِيالْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الأَرْضِ وَلا رَطْبٍ ولا يابِسٍ إلاّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ.[2و كليدهاي غيب، تنها نزد او است. جز او [كسي] آن را نميداند و آنچه در خشكي و دريا است ميداند، و هيچ برگي فرو نميافتد مگر [اينكه] آن را ميداند، و هيچ دانهاي در تاريكيهاي زمين و هيچ تر و خشكي نيست مگر اينكه در كتابي روشن [ثبت] است.قُلْ إنْ تُخْفُوا ما فِي صُدُورِكُمْ أوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللهُ و يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ. بگو: اگر آنچه را در سينههاي شما است پنهان داريد يا آشكار كنيد، خدا آن را ميداند و آنچه را در آسمانها و زمين است، ميداند.
اسلاید 59: علم الهي در رواياتاميرالمؤمنين علي ع :چيزي از خدا مخفي و پنهان نيست. نه شمار قطرات فراوان آبها و نه ستارگان انبوه آسمان و نه ذرّات خاك همراه گردبادها در هوا، و نه حركات مورچگان بر سنگهاي سخت، و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شبهاي تار. خدا از مكان ريزش برگ درختان و حركات مخفيانة چشمها آگاه است. نهجالبلاغه، خطبة 178.
اسلاید 60: تعريف قدرت الهي فاعلي كه كار خود را با اراده و اختيار انجام ميدهد، ميگويند او در كار خود «قدرت» دارد. پس قدرت عبارت است از مبدئيت فاعل مختار براي كاري كه ممكن است از او سر بزند. قادر به اين معنا در برابر فاعل مجبور و به اصطلاح فاعل مُوجَب است؛ مانند آتشي كه مبدأ عمل است؛ اما عمل حرارت و سوزاندن از سر اختيار و اراده از آن صورت نميگيرد.برخي ديگر نيز قدرت را چنين تعريف كردهاند:قدرت آن است كه اگر قادر بخواهد، فعل را انجام دهد و اگر نخواهد، انجام ندهد.
اسلاید 61: قدرت الهي 1براي اثبات صفت قدرت دلايلي آوردهاند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:ـ اعطاكنندة كمال، فاقد كمال نيست. برخي مخلوقات خداوند، از جمله انسان، متصف به صفت قدرتند و از اين طريق ميتوانند مصنوعاتي پديد آورند؛ حال آنكه انسان با تمامي اوصافش مخلوق و معلول خداي متعال است. بنابراين، خداوند خود بايد متصف به صفت قدرت باشد تا بتواند قـدرت را در مخلوقات ايـجاد كند. امام علي uنيز به اين دليل اشاره كرده و فرموده است:... وَ قُوَّةُ كُلِّ ضَعيفٍ.[1]و [خدا] نيروي هر ناتواني است.1
اسلاید 62: قدرت الهي 2هر قدرت و نيرويي كه در مخلوقات مشاهده ميشود، از او است و قدرت در مخلوقات، بر قدرت خدا دلالت ميكند. و فاقدش نميتواند معطي آن باشد.ـ اتقان و نظم شگفتانگيز مخلوقات ميتواند هم دليل علم و قدرت الهي باشد؛ زيرا اگر خدا قدرت نداشت، نميتوانست چنين موجودات منظم شگفتانگيزي را با كيفيت و كميت بسيار دقيق بيافريند.امام علي ع : فَطَرَ الْخَلائِقَ بِقُدْرَتِهِ. خدا با قدرت خود مخلوقات را آفريد.الْمُسْتَشْهِدُ بِآياتِه عَلي قُدْرَتِهِ. آيات و مخلوقات او شاهد و نشانة قدرت اويند.
اسلاید 63: حيات الهييكي ديگر از اوصاف الهي حيات است. حقيقت حيات بهويژه حيات الهي براي آدمي روشن نيست؛ ولي مفهوم آن، روشن است. از اينرو، تعريف آن نيز امري بسيار مشكل است. متكلّماني كه حيات را تعريف نمودهاند، حقيقت آن را عيان و آشكار نساختهاند؛ بلكه لوازم آن را به بحث گذاشتهاند.قرآن مجيد در آيات پرشماري، خدا را با وصف حيّ ياد كرده است: وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لايَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ. و بر آن زندهاي توكل كن كه نميميرد و به ستايش او تسبيح گوي.اللهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ. خدا است كه معبودي جز او نيست، زنده و قيّوم است.
اسلاید 64: ارادة الهييكي ديگر از صفات ثبوتي و ذاتي خدا اراده است. قرآن در اين باره ميفرمايد:إنَّما أمْرُهُ إذا أرادَ شَيْئاً أنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.فرمان او چنين است كه هرگاه چيزي را اراده كند، تنها به آن ميگويد: «موجود باش!»، آن نيز بيدرنگ موجود ميشود.
اسلاید 65: تعريف اراده الهي علم همان مشيّت و اراده نيست؛ زيرا تو ميتواني بگويي من فلان عمل را انجام ميدهم اگر خدا بخواهد؛ ولي نميگويي من آن را انجام ميدهم اگر خدا بداند.[1]ـ ارادة الهي در مقام ذات به معناي مسرّت و رضايت خدا به ذات خويش است و در مقام فعل رضايت الهي به فعل خود است.ـ ارادة الهي به معناي اعمال قدرت و حاكميت است.[2]نكتة اساسي اين است كه ارادة مخلوقات بايد از جنبة نقص و محدوديت مبرّا شود و آنگاه بر خدا اطلاق گردد.ارادة الهي را ميتوان به دو صورت درنظر گرفت: ارادة تكويني و ارادة تشريعي. ارادة تكويني از رابطة خاص خدا با مخلوقات، سرچشمه ميگيرد و چون خداوند امري را اراده كند، بالضروره تحقّق مييابد؛ اما ارادة تشريعي از رابطة خاص خدا با برخي افعال اختياري انسان سرچشمه ميگيرد كه امكان تخلف اراده از مراد وجود دارد.
اسلاید 66: تعريف حكمت الهيحكمت به دو معنا بهكار ميرود:معناي نخست حكمت آن است كه افعال فاعل در نهايت اتقان و استواري و كمال باشد و هيچ نقص و كاستي به فعل او راه نيابد. خداوند به اين معنا حكيم است و همة افعال او به نيكوترين و كاملترين شكل ممكن تحقّق ميپذيرد و از هر نقص و كاستي مبرّاست. حكمت الهي به اين معنا از صفات فعل است و از صفات ذات نيست.معناي ديگر حكمت، قبيح و بيهوده نبودن فعل فاعل است. براساس اين معنا، هنگامي كه ميگوييم: خداوند حكيم است، به اين معنا است كه خدا كار قبيح و زشت و لغو و عبث و بيهوده انجام نميدهد. صفت حكمت به اين معنا، يك صفت سلبي است.
اسلاید 67: ادله اثبات حكمت الهي ايجاد افعال قبيح و يا لغو و بيهوده، ناشي از جهل يا ناتواني فاعل و يا نيازمندي او است. چون خداوند از همة اين نقصها پيراسته است، هيچگاه عمل زشت و بيهوده انجام نميدهد. در نتيجه، افعال او حكيمانه است.حكمت به اين معنا كه خدا كار قبيح و بيهوده انجام نميدهد، اساس بسياري از بحثهاي كلامي است. براي نمونه، متكلمان در علم كلام مطرح ميكنند كه حكمت الهي، اقتضا ميكند كه خدا رسولاني را براي هدايت انسانها ارسال فرمايد. خداوند، انسان را براي هدفي آفريده است و اين هدف، چيزي جز تكامل معنوي و روحي او نيست و چون انسان به تنهايي نميتواند به اين هدف نايل گردد، حكمت خدا اقتضا ميكند كه پيامبراني مبعوث شوند تا انسان در پرتو تربيت و تعليم آنان به كمال واقعي خويش برسد.
اسلاید 68: فرق حكمت الهي و حكمت انسانيمعناي حكمت، خدا هيچگاه عمل بيهوده انجام نميدهد و همة افعال خدا غايتمند است. خدا براي نيل موجودات به غايت مطلوب خود، همة لوازم و زمينههاي مناسب را مهيا فرموده است. البته غايتمندي فعل انسان با فعل خداوند فرق دارد. انسان عمل را براي غايتي انجام ميدهد تا نقص خود را بر طرف و خود را متصف به كمالي سازد؛ ولي خدا كمال محض و عاري از هر نقص و ناتـواني است و از اينرو غايات افعال او، رساندن مخلوقات به كمال مطلوب است، نه برطرف نمودن نقص از خود يا كسب مال.
اسلاید 69: تعريف عدل الهيمقصود از عدل، قراردادن هر چيز و هركس در جاي مناسب خود است. امام علي u در روايتي عدل را چنين معنا ميفرمايد:الْعَدلُ يَضَعُ الاُمُورَ مَواضِعَها.عدالت، هر چيز را در جاي خود مينشاند.بنابر اين معنا، خدا در جهان هر چيز و هركس را در جاي بايسته و شايسته خود قرار داده است به گونهاي كه حق هيچكس تباه نميگردد.
اسلاید 70: عدل تكوينيمعناي عدل در نظام تكوين يا جهان خلقت آن است كه خدا در چنين نظامي به هر موجودي به اندازة شايستگي و قابليت او نعمت داده است و به تعبيري خدا به اندازة ظرفيت و شايستگي هر شيء به او وجود و كمال افاضه كرده است و اجزاي جهان در يك هماهنگي دقيق براساس قوانين ثابت با هم پيوند دارند، به گونهاي كه نظم حاكم بر موجودات و كل نظام خلقت، گواه روشني بر چنين عدلي است.
اسلاید 71: عدل تشريعيعدل تشريعي بدين معناست كه تكاليفي كه خدا به وسيلة پيامبران بر مردم نازل كرده است، بر پاية عدل و دادگري است؛لا نُكَلِّفُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها وَلَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ. ما هيچكس را جز به اندازه توانايياش تكليف نميكنيم و نزد ما كتابي است كه به حق سخن ميگويد؛ و به آنان هيچ ستمي نميشود. مؤمنون: 62.
اسلاید 72: عدل جزاييعدل جزايي، به اين معنا است كه خدا در روز قيامت ميان افراد به عدل داوري ميكند و حق كسي را تباه نميكند؛ يعني ميان افراد نيكوكار و بدكار به يكسان داوري نميكند و پاداش هركس را متناسب با اعمال او ميدهد. همچنين، عدالت جزايي خدا اقتضا ميكند كه افرادي كه به آنها تكليفي ابلاغ نشده است، مجازات نشوند. قرآن در اين باره ميفرمايد:نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً. ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت برپا ميكنيم، پس به هيچكس ستمي نميشود.أمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِيالأَرْضِ أمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجّارِ.آيا كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمين قرار ميدهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!وَما كنّا مُعَذِّبينَ حَتَّي نَبْعَثَ رَسُولاً.هرگز [قومي را] مجازات نخواهيم كرد، مگر پيامبري مبعوث كرده باشيم [
اسلاید 73: سولات عدل الهيحوادث ناخوشايندي از قبيل آفات، بلاها، طوفانها، زلزلهها، دردها، رنجها، و جنگها مواجهيم، آيا اينها با عدالت الهي سازگارند؟آيا مرگ با عدل الهي سازگاري دارد؟با ظلم و تجاوز انسانهاي ستمگر مواجهيم، آيا چنين اعمالي با عدالت الهي سازگاري دارند؟ پاسخ اين پرسشها در بحث شرور و معاد داده ميشود مسئلة شر، یکی از صفات سهگانة خدا ـ علم، قدرت مطلق و خیرخواهی ـ را به چالش میطلبد؛ زیرا خدای ادیان، خدایی است که هم عالم و قادر مطلق است و هم کاملاً خیرخواه.
اسلاید 74: فصل سوم مسئلة شر
اسلاید 75: تعريف خر و شرگاهی به جای تعریف] یک مفهوم ، با مفاهیمی روشنتر مصادیق ذکر میشوند تا مفهوم روشن گردد. تعریف خیر : وجود، وجود مطلوب، لذت و مانند آن تعریف شر: عدم، فقدان کمال، رنج و مانند آن]انسان خود را محور قرار میدهد و هرچه را باعث آزار و زیان او شود، شر میپندارد و آنچه را در نیل به هدف، او را یاری رساند، خوب و خیر میشمارد.
اسلاید 76: انواع شر- اخلاقي و طبيعيبهطور کلی شر را به دو قسم تقسیم میکنند: شر اخلاقی و شر طبیعی.[2گاه شر نتیجة عامل انسانی است که به آن شر اخلاقی میگویند؛ مانند دزدی، قتل، غارت و جنگ. گاهی دیگر شر بدون مداخله عامل انسانی پدید میآید که به آن شر طبیعی میگویند؛ مانند زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان و طاعون.[3
اسلاید 77: راهحلهای مسئلة شراندیشمندان دینی پاسخهای متعددی به مسئلة شر دادهاند. برخی از این پاسخها عام است و شامل همة انواع شر میشود برخی فقط دستهای از شرور را پاسخ میگوید.
اسلاید 78: لازمة جهان مادیدر عالم شر وجود دارد، اما لازمة جهان مادی است و جهان مادی در مجموع خیر است. پس، خلقت جهان بهتر از عدم آن است.خداوند، قادر، عالم و خیرخواه مطلق است و ذات او خیر محض است، هرچه از او صادر شود، خیر است. تنها شری که میتوان در اینجا فرض کرد، محدودیت وجودی آنهاست؛ ولی هیچ تضاد و تزاحمی با هم ندارند. اما لازمة عالم ماده علاوه بر محدودیت وجودی، تزاحم و تضاد است. ممکن نیست که عالم ماده بیتزاحم و تضاد آفریده شود. فارابی، فیلسوف بزرگ اسلامی در این باره میگوید:خدا که در قدرت و حکمت و علم خود تام است، تمامی افعال او کامل و بدون نقص و عیب است. آفات و شروری که عارض اشیای طبیعی میشود، ضروری عالم ماده و طبیعی است. عالم ماده، نمیتواند خیرمحض را بپذیرد.[1]
اسلاید 79: خدا چرا عالم ماده را خلق كرد؟ابن سينااگر عالم مادی که تلازم اجتنابناپذیر با شرور دارد، بهگونهای خلق میشد که در آن شری متحقق نبود، دیگر مادی نبود؛ عالم دیگری بود که خیــر محـض بود. در حالـی که چنیـن عالمی را خداونـد پیـش از این خلـق کرده است.
اسلاید 80: پرسش و پاسخ آیا بهتر نبود که خداوند به دلیل شرور اندک این عالم، از خلقت عالم ماده صرفنظر میکرد؟ میتوان گفت که ترک خیر کثیر عالم ماده به دلیل وجود شرور اندک، با فیض الهی منافات دارد؛ زیرا ترک خیر کثیر به دلیل شر قلیل، خود شر کثیرمحسوب میشود.
اسلاید 81: شر ناشی از آزادی انسانبرخی آدمیان با اختیار خود، اعمال شرورانهای انجام میدهند که لازمة این اعمال، رنج و عذاب دیگران است. بنابراین شر در جهان از شرارت انسان حاصل میشود و شرارت انسان نیز ناشی از آزادی و اختیار او است.اگر انسان رفتار و کردار درست در پیش گیرد، میتواند بسیاری از شرور طبیعی را از راه خویش بردارد.بسیاری از گناهان انسانی شرور طبیعی را در پی میآورند و انسـان با دوری از گناهان میتواند از سختیـها و مصائب فراوانی رهایی یابد. خداوند در
اسلاید 82: شر ناشی از آزادی انسان در قرآنوَ لَوْ أنَّ أَهْلَ الْقُریٰ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأرْضِ ولکن کَذَّبُوا فَاَخذناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون.[1]و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان میگشودیم؛ ولی تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفت.ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أیْدِی النّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ.[2]فساد در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا میخواهد نتیجة بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید به [سوی حق] باز گردند!وَ ما کُنّا مُعَذِّبِینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً.[ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده، بشر را معذب کنیم.
اسلاید 83: انسان مختار بهتر از عدم خلقت انسانبسیاری از درد و رنجهایی که از ستمگران به مردم میرسند، نتیجة عملکرد خود مردمند. اگر آنان با هم متّحد شوند و علیه ظالم بشورند، دیگر ظلم و درد و رنجی نخواهد بود. خداوند در این باره میفرماید:إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنْفُسِهِمْ.[]در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنان خود حال خویش را تغییر دهند.بنابراین، آفرینش انسان آزاد و مختار بهتر است از آفرینش انسان مجبور، گرچه گاهی از آزادی و اختیار، سوءاستفاده شود.
اسلاید 84: ديدگاه قرآن - شر ناشی از جزئینگری استقرآن مجید دلیل ناخوش دانستن برخی امور را ناشی از عدم شناخت جامع و کامل میداندوَ عَسیٰ أنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ أنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شرٌّ لَکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَ أنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ.و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است و خدا میداند و شما نمیدانید.فَعَسیٰ أنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْراً کَثیِراً.]پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید و خدا در آن خیر فراوان قرار میدهد.
اسلاید 85: شر عامل شکوفاشدن استعدادها در متون اسلاميساختار آدمی بهگونهای است که بسیاری از تواناییها و استعدادهای او در سایة مواجهه با سختیها و مشکلات، شکوفا میشود. بسیار از اختراعات و ابتکارات، در برخورد با مشکلات و سختیها، حاصل میشوند. بنابراین، وجود شر برای تکامل روحی و معنوی و علمی انسان سودمند است.فَإنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً * إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراًپس با دشواری، آسانی است. آری با دشواری آسانی است.امام علي ع میفرمایند: بدانید که شاخة درختی که در بیابان میروید، سختتر و پوست سبزههای خوشنما نازکتر و آتش گیاهان صحرایی افروختهتر و خاموشی آنها دیرتر است
اسلاید 86: شر عامل بيدار وعبرت آموزياز فواید شرور و سختیها آن است که آدمی را از خواب غفلت بیدار میکنند. وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الأَدْنیٰ دُونَ الْعَذابِ الأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرجِعُونَ.[1]و قطعاً غیر از عذاب بزرگتر [عذاب آخرت] از عذاب نزدیکتر [عذابدنیا] به آنان میچشانیم، امید آنکه [به سوی خدا] باز گردند.بنابراین، شر عاملی برای عبرتآموزی است تا شاید پند گیرند و به راه راست هدایت شوند.
اسلاید 87: خداوند برخی بندگان را در کوران رنج و مصیبت و مشکلات، محک میزند تا خالص و ارزشمندتر گردند. أحَسِبَ النّاسُ أنْ یُتْرَکُوا أنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لایُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ.[1]آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم» به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم [و اینها را نیز امتحان میکنیم]. باید علم خدا در بارة کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند، تحقق یابد.البته فواید دیگری نیز میتوان برای شر برشمرد که ما را مجال آن نیست. 1. عنکبوت (29): 2 و 3.
اسلاید 88: شر عامل آزمون و تشخيص خالص از ناخالصخداوند برخی بندگان را در کوران رنج و مصیبت و مشکلات، محک میزند تا خالص و ارزشمندتر گردند. أحَسِبَ النّاسُ أنْ یُتْرَکُوا أنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لایُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ.آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم» به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم [و اینها را نیز امتحان میکنیم]. باید علم خدا در بارة کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند، تحقق یابد.البته فواید دیگری نیز میتوان برای شر برشمرد که ما را مجال آن نیست.
اسلاید 89: بخش سوممعاد
اسلاید 90: فصل اولكليات
اسلاید 91: تعريف معاد«معاد» از نظر لغوي به معناي بازگشتن است و از ريشة (عَوَدَ) ميباشد. در اصطلاح به معناي دوباره زندهشدن پس از مرگ است. معاد به معناي زندگي مجدد انسان و ساير موجودات است.
اسلاید 92: ادله تحقيق دربارة معاد1. انسان ذاتاً علم دوست و حقيقتجو است، بهويژه دربارة آنچه با زندگي او ارتباط دارد و معاد از اينگونه موضوعات است. 2. شناختِ غايت و هدف زندگي براي انسان از اهميت زيادي برخوردار است؛ زيرا در شكلگيري فعاليتها و اعمال انسان نقش مهمي دارد.
اسلاید 93: معاد در آياتأفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمُ عَبَثاً وَ إنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ.أيَحْسَبُ الإنْسانُ ألَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ * بَلي قادِرينَ عَلي أنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ * بَلْ يُرِيدُ الإنْسانُ لِيَفْجُرَ أمامَهُ.وَ اللهَ أنْبَتَكُمْ مِنَ الأرْضِ نَباتاً * ثُمَّ يُعِيدكُمْ فِيها وَ يَخْرِجُكُمْ إخْراجاً.وَ قالَ مُوسي إنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ.وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيّاً.
اسلاید 94: مستندات معاد - فيض كاشاني برهان فطرتچگونه ممكن است نفوس انساني نابود گردند، درحالي كه خداوند در طبيعت انسان به مقتضاي حكمتش عشق به هستي و بقا قرار داده و در نهاد و فطرت حياتش كراهت از عدم و فنا گذاشته است؟ وجود، خير محض و صرف نور است. از سوي ديگر ثابت و يقيني است كه بقا و دوام در اين جهان محال است: «أيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ.»[1] [هرجا باشيد، مرگ شما را درمييابد.] اگر جهان ديگري وجود نداشته باشد كه انسان به آن انتقال يابد، اين غريزهاي كه خداوند در سرشت بشر قرار داده ـ عشق به هستي و بقاي هميشگي و محبت حيات جاويدان ـ باطل و ضايع خواهد بود؛ درحالي كه خداوند برتر از آن است كه كار لغوي انجام دهد.[2]
اسلاید 95: مستندات معاد – تقرير امام خميني از برهان فطرتيكي از فطرتهاي الهيه كه مفطور شدهاند جميع عايلة بشر و سلسله انسان بر آن، فطرت عشق به راحت است. چون راحتي مطلق در اين عالم يافت نميشود ... پس ناچار در دار تحقق و عالم وجود، بايد عالمي باشد كه راحتي او منسوب به رنج و تعب نباشد ... و آن دار نعيم حق و عالم كرامت ذات مقدس است. امام خميني، شرح چهل حديث، ص 186.
اسلاید 96: براهين معاد - برهان عدالتاز صفات خداوند، عدل است و آفرينش او نيز بر عدالت است؛ بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتَ وَ الاََرْضِ.اَلعْدَلُ اَساسٌ بِهِ قِوامُ العالَم.خداوند به هيچ انساني ظلم نميكند و با همة انسانها به عدالت رفتار ميكند:إنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئا.با اين همه، ما در جهان ميبينيم كه انسانهاي با فضيلتي به پاداش اعمال خود نرسيدهاند و در مقابل، انسانهاي شروري نيز به كيفر اعمال خود نميرسند. چگونه ميتوان كسي را كه هزاران بيگناه را كشته است. مجازات كرد؟
اسلاید 97: نشانه هايي از برهتن عدالت در متو اسلاميخداوند دنيا را نه براي پاداش دوستانش پسنديد و نه براي كيفر دشمنانش.خداوند تبهكاران و صالحان را برابر نميداند،: آيا ما كساني را كه ايمان آوردهاند و عمل نيك انجام دادهاند با مفسدان در روي زمين يكسان قرار ميدهيم؟! آيا با آن و تبهكاران به يكسان رفتار ميكنيم؟! آيا كساني كه مرتكب كارهاي بد شدهاند پنداشتهاند كه آنان را مانند كساني قرار ميدهيم كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند [بهطوري كه] زندگي آنها و مرگشان يكسان باشد؟! چه بد داوري ميكنند!
اسلاید 98: برهان معقوليت - «دفع ضرر محتمل» اگر آدمي اعتقاد به معاد و عدم اعتقاد به معاد را كنار هم بگذارد و مزايا و معايب هر يك را محاسبه كند، پي ميبرد كه اعتقاد به معاد از رجحان بيشتري برخوردار است. بنابراين اعتقاد به معاد معقولتر است.انسان هرجا احتمال ضرر و خسارت مادي و دنيوي بدهد، با تمام توان در رفع آن ميكوشد.حال، هزاران پيامبر كه به راستگويي شهرت داشتند، به آدمي خبر دادهاند كه روز عظيم و واقعهاي تكاندهنده و دنيايي ديگر در پيش است. آيا انسان نبايد احتياط كند و وسايل لازم را از سر احتياط با خود ببرد؟ اگر دنياي ديگر نباشد كه ضرر نكردهايم و اگر باشد كساني كه با آمادگي لازم نرفتهاند، زيان ميكنند.
اسلاید 99: تعريف معاد جسماني و روحاني اوّل. برخي اعتقاد دارند كه بعد از مرگ و حتي در قيامت فقط روح مجرد محشور ميگردد و ديگر، بدني كه روح به آن تعلق داشته، به محشر گام نمينهد. به اين معنا، معاد را «روحاني» ميگويند. برخي ديگر برآنند كه علاوه بر باقيماندن روح مجرد، بدن مادي نيز بار ديگر به آن تعلق ميپذيرد و هر دو موضوع پاداشها و كيفرها قرار ميگيرند. اما اينكه تنها بدن مادي در قيامت محشور شود، باتوجه به پذيرش روح غيرمادي، كه حقيقت آدمي به آن است، قابل تصور نيست.دوّم. گاه منظور از جسماني و روحاني بودن، آن است كه بدن يا روح به تنهايي و يا هر دو متعلق پاداش و كيفر قرار گيرند. از اينرو، معاد جسماني، به اين معنا است كه تا بدني در ميان نباشد، پاداش و كيفر تحقق نميپذيرد؛ مانند خوشي كه از طريق بدن حاصل ميشود. اين نوع معاد را «جسماني» ميگويند؛ ولي اگر علاوه بر چنين لذتها و آلامي جسماني، يك رشته پاداشها و كيفرها و آلام روحي و عقلي نيز وجود دارد كه نفس در ادراك آنها هرگز به بدن و قواي حسي نيازمند نيست، به آن «معاد روحاني» گويند.
اسلاید 100: معاد جسماني در قرآناز ديدگاه قرآن معاد به معناي برانگيختهشدن و زندهشدن دوباره روح و جسم با هم است.آياتي كه گواهي ميدهند علاوه بر روح، بدن مادي نيز محشور خواهد شد:آياتي كه از احياي مردگان در امتهاي پيشين سخن ميگويند؛ مانند زندهشدن پرندگان به دعاي حضرت ابراهيم ع سرگذشت اصحاب كهف، زنده شدن عُزَير و زنده شدن مردگاه به دعاي حضرت عيسي ع.آياتي كه به روشني گواهي ميدهند انسان از خاك آفريده شده است و دوباره به آن باز ميگردد و سپس از آن بيرون ميآيد: مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تَارةً أُخْريٰ.3- آياتي كه نشان ميدهند در روز رستاخيز اعضاي بدن انسان بر اعمال او گواهي ميدهند ويَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ ألسِنَتُهُمْ وَ أيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ.
اسلاید 101: فصل دوممرگ
اسلاید 102: ماهيت مرگ«مرگ» در زبان فارسي مترادف با واژة «موت» در زبان عربي است. موت به معناي از دست رفتن قدرت و توان چيزي است. گاه مرگ را براي بدن بكار ميبرند و گاه براي روح. كاربرد كلمة مرگ براي انسان به معناي آن است كه بدن او قابليت ابزار بودن خود را براي روح از دست داده است و آنها از هم جدا شدهاند.مرگ دريچهاي به زندگي نو است. مرگ مرحلة ديگري از زندگي و سرآغاز حيات جديد انسان است. مرگ نخستين منزل از منازل آخرت و آخرين منزل از منازل دنياست.
اسلاید 103: آيا مرگ امر عدمي است؟ هنگام مرگ، فرشتگان، روح غيرمادي را ميستانند و بعد از آن، اجزاي بدن متلاشي ميشود. بدينسان، حقيقت انسان ـ كه روح است ـ از مرحلهاي، وارد مرحلهاي ديگر از زندگي ميشود.اي انسانها! ما و شما براي بقا آفريده شدهايم، نه براي فنا و هنگام مرگ از سرايي به سرايي ديگر منتقل ميشويم.امام حسين u خطاب به ياوران خود ميفرمايد:جوانمردان صبر كنيد! مرگ پلي است كه شما را از سختيها و دشواريها به باغهاي گسترده و نعمتهاي پيوسته منتقل ميكند. كدام يك از شما انتقال از زندان، به قصر را ناخوش ميدارد![1]
اسلاید 104: مرگ؛ سنت حتمي و همگانياز نظر قرآن و احاديث اسلامي، مرگ انسان و جهان، سنّتي حتمي است و گريزي از آن نيست. قرآن ميفرمايد:كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ.هر انساني، طعم مرگ را ميچشد.أيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ.هرجا باشيد، مرگ شما را درمييابد، هرچند در برجهاي محكم باشيد.
اسلاید 105: انواع مرگ - سخت و آسانالَّذِينَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ أُدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.[1]مرگ براي مؤمن به سان بوييدن بوي خوش است كه به سبب خوشي آن، به خواب سبك ميرود و همة دردها از او رخت برميبندد[2].فَكَيْفَ إذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ.[3]مرگ براي كافران به سان كندن لباسهاي زيبا و گرانبها و پوشيدن كثيفترين و خشنترين لباسها است و يا انتقال از خانههاي مأنوس و سكنيگزيدن در وحشتآورترين منازل همراه با بزرگترين عذابها.[4]
اسلاید 106: فصل سوم بعد از مرگ
اسلاید 107: معناي عالم برزخ و قبراگر لحظة مرگ را نخستين منزل انسان پس از دنيا بدانيم، بايد نزول در قبر را منزل دوم بشماريم. البته قبر يك معناي ظاهري دارد كه همان گودالي است كه جسد انسان در آن دفن ميشود و يك معناي واقعي كه همان برزخ است. از اينرو، دومين انسان از نظر قرآن، برزخ است كه گاهي از آن به عالم قبر و گاهي از آن به جهان برزخ ياد ميكند. قرآن در اين باره ميفرمايد:وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ.[1]و پيشاپيش آنان برزخي است تا روزي كه برانگيخته خواهند شد.برزخ، چيزي است كه ميان دو شيء حايل شود و از اينرو به جهاني كه ميان دنيا و آخرت است، «برزخ» ميگويند. آدمي از هنگام مرگ وارد جهان برزخ ميگردد خواه او را در زمين دفن كنند يا وي را با آتش بسوزانند يا غذاي درندگان شود يا در دريا غرق گردد. در اين عالم، انسان با بدن برزخي به حيات خود ادامه ميدهد و كم و بيش متناسب با اعمال خود لذت و خوشي و رنج و عذاب خواهد داشت.
اسلاید 108: نفخ صوردر آيات و روايات، يكي از نشانههاي قيامت، «نفخ صور» است و آن، دو نفخ (دميدن) است كه يكي نفخ مرگ است و پيش از قيامت عمومي رخ ميدهد؛ يعني پيش از برپايي قيامت صداي مهيبي به گوش همة موجودات خواهد رسيد كه موجب مرگ همة آنها ميشود و به واسطة آن نظام عالم به هم ميخورد. ديگري، نفخ حيات است كه قيامت برپا ميشود و صحنة جهان با نور خدا روشن ميگردد و همة انسانها و حتي حيوانات در يك لحظه زنده ميشوند. قرآن درباره نفخ صور ميفرمايد:وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الأرْضِ إلاّ مَنْ شاءَ اللهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْري فَإذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ.[1]و در صور دميده ميشود، پس همة كساني كه در آسمانها و زمين هستند، مگر آنان كه خدا بخواهد. سپس بار ديگر در صور دميده ميشود، ناگهان همگي به پا ميخيزند و در انتظار [حساب و جزا] ميمانند.
اسلاید 109: وضع زمين و درياها و كوهها در روز قيامت، لرزشي سخت زمين را فراميگيرد. آنچه بر زمين پديدار گشته، فرو ميپاشد. سطح زمين آشكار و نمايان ميگردد. زمين شكافته ميشود و مردگان از آن بيرون ميآيند تا در قيامت محشور گردند. درياها از هم شكافته، جوشان و برافروخته ميشوند. كوهها از جا كنده ميشوند و به صورت غيرمتعادل به حركت درميآيند و بهسان تلي از خاك درميآيند و مانند پشمزده ميشوند و نرم و انعطافپذير ميگردند، و سرانجام مانند ذرات غبار پراكنده ميشوند. از سلسله كوههاي سر به آسمان كشيده، جز سرابي باقي نميماند.[1] 1. بنگريد به: سورة تكوير؛ زلزال؛ دخان؛ واقعه و ... .
اسلاید 110: وضع آسمان و ستارگانوضع آسماني دگرگون ميشود و ستارگان از جاي بركنده ميگردند آسمان دچار نوعي تموج و حركت و پاره پاره و شكافته ميشود و مانند گل سرخ و روغن و فلز مذاب روان، نمايان ميگردد و سرانجام به شكل دود درآمده، در هم پيچيده ميشود. نور خورشيد و ماه به خاموشي ميگرايد. نظم آنها به هم ميخورد و به سوي زمين پرتاب ميگردند.[1] 2. بنگريد به: سورة قيامت؛ تكوير؛ انفطار؛ طور؛ الرحمن و ... .
اسلاید 111: اوصاف قيامت در قرآن1. واقعشدني و ترديد ناپذير. 2. نزديكبودن. 3. حق.]4. خبر بزرگ. 5. فراخواني با رهبر. 6. فرياد. 7. فرار از بستگان، قطع پيوندها 8 . پيركننده. 9. آشكارشدن رازها. 10. سودندادن مال و فرزند. 11. پذيرفتهنشدن عذرها. 12. حسرت.
اسلاید 112: ميزاندر قيامت اعمال خوب و بد انسانها را وزن ميكنند و كساني كه اعمال نيك آنها سنگينتر است. رستگارند و كساني كه اعمال نيك آنها سبك است، همان جهنم خواهند بود. قرآن ميفرمايد:وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفي بِنا حاسِبِينَ.[1]ما ترازوي عدل را در قيامت برپا ميكنيم؛ پس به هيچكس كمترين ستمي نميشود و اگر به سنگيني يك دانه خردل [كار نيك و بدي] باشد، ما آن را حاضر ميكنيم، و كافي است كه ما حسابكننده باشيم.فَأمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ * وَ أَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ * فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ.[2]اما كسي كه [در آن روز] ترازوهاي اعمالش سنگين است، در زندگي خشنود كنندهاي خواهد بود؛ اما كسي كه ترازوي اعمالش سبك است. پناهگاهش دوزخ است.
اسلاید 113: معناي ميزان فرق ميزان كفار و مومنانمعيار سنجش اعمال در آن روز حق است. هر عملي كه با حق همراه است، سنگينتر است گويي روز قيامت حق تجسم مييابد و اعمال بر آن عرضه ميشوند و آنگاه سرنوشت انسانها تعيين ميگردد. امام صادق u در تفسير آيه «وَ نَضَعَ الْمَوازينَ الْقِسْطَ ...» ميفرمايد:ميزان، همانا پيامبران و اوصياي آنانند .بدينسان، اعمال هركس بر اعمال پيامبران و اوصيا عرضه ميشود و ملاك و معيار و ميزان هر امتي عمل پيامبر و وصيّ پيامبر آن امت است.قرآن پيامبر را اسوه و الگوي انسانها ميخواند. درست، همانگونه كه اعمال و عقايد و اخلاق و سيره او در اين دنيا الگو و معيار حق و باطل است، در روز قيامت نيز ميزان و وسيله سنجش، اعمال انسان است.از قرآن و روايات برميآيد كه ميزان براي اهل ايمان است. براي مشركان و گنهكاراني كه بر اثر برخي گناهان، همة كارهاي خوب را تباه كردهاند و براي آنان كه هيچ شباهتي به پيامبران ندارند، ميزاني نخواهد بود. قرآن ميفرمايد:فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناًروز قيامت، ميزاني براي آنها برپا نخواهيم كرد.
اسلاید 114: گواهان قيامت در متون اسلاميوَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ وَ جِئْنابِكَ شَهِيداً عَلي هؤُلاءِ.[ذلِكَ جَعَلْناكُمْ أمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً.وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ.يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أخْبارَها.هذا يَوْمٌ حادَثَ جَديدٌ وَ هُو عَلينا شاهِدٌ وَ عَتيدٌ.آري؛ رسولان و [فرشتگان] ما نزد آنان حاضرند و مينويسند.كارنامة هر انساني را به گردن او آويختهايم.يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ.روزي كه دشمنان خدا به سوي آتش به تدريج روانه ميشوند و كنار آتش ميايستند تا وقتي كه همگان به سوي آن آمدند، گوشها و ديدگان و پوستهايشان بر كارهاي زشت آنان گواهي دهند.
اسلاید 115: فصل چهارمبهشت و جهنم
اسلاید 116: آفرينش كنوني بهشت و جهنم در قرآن خداوند، بهشت و جهنم را هم اكنون آفريده و براي نيكوكاران و گنهكاران، آماده ساخته است. وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْريٰ * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهيٰ * عِنْدَها جَنَّةُ الْمُأْويٰ.مقصود از «جنةالمأوي» همان بـهشت موعود است كه به «جنات عدن» و مانند آن ياد كردهاند. مهيا شدن بهشت و جهنم براي نيكوكاران و بدكاران شاهدي بر وجود كنوني است:وَ سارعُوا إليٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السُّماواتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ.وَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ.
اسلاید 117: راه رسيدن به بهشت در آياتوَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلْواالصَّالِحاتِ أُولئِكَ أصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ.وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنّاتٍ ... وَ مَنْ يَعْصِ اللهَ وَ رَسُوْلَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ.أولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.إِنَّ الأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ * وَ إِنَّ الْفُجّارَ لَفِي جَحِيمٍ.سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ.وَ الَّذينَ هُمْ عَلي صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ * أُولئِكَ فِي جَنّاتٍ مُكْرَمُونَ.الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ..* أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدينَ فِيها وَ نِعْمَ أجْرُ الْعامِلينَ.وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.