انسان شناسی در پارادایم ها و نظریات شخصیت

انسان شناسی در پارادایم ها و نظریات شخصیت

اسلاید 1: 811

اسلاید 2: فهرست مطالبمقدمهانسان شناسی در پارادایم اثباتی انسان شناسی در پارادایم تفسیریانسان شناسی در پارادایم انتقادیانسان شناسی در پارادایم اسلامیانسان شناسی در نظریات شخصیت2

اسلاید 3: مقدمهانسان­شناسی از کهن­ترین علوم بشر به شمار می­آید، چراکه انسان همیشه دنبال یافتن منشاء پیدایش خود بوده و به همین منظور افسانه­ها وداستان­های فراوانی نیز ساخته و پرداخته است. انسان­شناسی در مشرق زمین برخلاف عالم غرب بیشتر قالبی مذهبی و دینی داشته است. حقیقت انسان، در شرایع توحیدی و ادیان غیر توحیدی مثل هندوئیسم و بودیسم (با نگرش­های مختلف) مورد توجه بوده است. تاریخچه انسان­شناسی از نظر اسلام به آغاز خلقت انسان برمی­گردد. انسان از همان آغاز خلقت مأمور به شناخت حقیقت، ظرفیت­ها، قابلیت­ها و سعادت و کمال خود بوده است. دلیل این همه توجه به شناخت انسان این است که انسان از نظر اسلام به عنوان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین برگزیده شده است رسیدن به این هدف فقط از طریق شناخت حقیقت انسانی، توانایی­ها، کمال و سعادت واقعی و راه وصول به آن ممکن خواهد بود.3

اسلاید 4: مقدمهجهان غرب از لحاظ تاریخی سه دوره را در رابطه با انسان­شناسی گذرانده است. در دوره اول که از آن به دوره فلسفی تعبیر می­شود سقراط به عنوان اولین فلیسوف یونانی است که انسان را موضوع تفکر و اندیشه فلسفی خویش قرار داده است. مرحله دوم انسان­شناسی با ورود دین مسیحیت در کالبد اندیشه و فرهنگ غرب آغاز شد و با نگرش ایمان­گرایانه و تکیه بر کتاب مقدس انسان­شناسی دینی را مطرح کرد که به دلیل کمرنگ کردن نقش عقل در بسیاری موارد با مضامین عقلی در تضاد بود. در مرحله سوم انسان­شناسی در غرب به عنوان علمی مستقل مطرح شد . مغرب زمین در قرن هجدهم شاهد ظهور انسان­شناسی به عنوان علمی جدید با موضوع انسان است. 4

اسلاید 5: 5