تاریخ روانشناسی نوین روانشناسی انسان گرایی و شناختی
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- انسان شناختی
- انسان گرایی
- پاورپوينت تاریخ روانشناسی نوین روانشناسی انسان گرایی و شناختی
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت رایگان
- تاریخ
- تاریخ روانشناسی
- تاریخ روانشناسی نوین
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- روانشناسی
- روانشناسی انسان شناختی
- روانشناسی انسان گرایی
- روانشناسی نوین
- مکاتب روانشناسی
امتیاز
تاریخ روانشناسی نوین روانشناسی انسان گرایی و شناختی
اسلاید 1: تاریخ روانشناسی نوینhttp://www.FKhandani.irروانشناسی انسان گرایی و شناختیخرداد 1392 روانشناسی تربیتی کارشناسی ارشددانشگاه آزاد اسلامی – علوم تحقیقات تهراندرس: تاریخچه و مکاتب روانشناسیاستاد: دکترعلیرضا محمدی آریادانشجو: فاطمه خاندانی
اسلاید 2: به نام خداhttp://www.FKhandani.ir
اسلاید 3: تاریخ روانشناسی نوینتاريخ روانشناسي نوينA History of Modern Psychologyنوشته: سيدني الن شولتز ؛ دوان پي. شولتزناشر: دوران - ديدار (ديدآور)ترجمه: جعفر نجفي زند ؛ خديجه علي آبادي ؛ حسن پاشا شريفي ؛ علي اكبر سيفشابک: 964-6221-39-4تعداد صفحات: 627كد كتاب در بخوان: 1106329اطلاعات چاپ: قطع وزیری - 1384قیمت پشت جلد: 185000 ريالhttp://www.FKhandani.ir
اسلاید 4: روانشناسی انسان گرایی و شناختیفصل 15روانشناسی انسان گرایی و شناختیچشم انداز مکتبهای فکریروانشناسی انسان گرایی : نیروی سومنفوذ پیشینیان بر روانشناسی انسان گراییماهیت روانشناسی انسان گراییآبراهام مزلوزندگی مزلوخود شکوفاییاظهار نظرروان درمانیهای انسان گرایانهسرنوشت روانشناسی انسان گراییجنبش شناختی در روانشناسیhttp://www.FKhandani.ir4نفوذ پیشینیان بر روانشناسی شناختیروح زمان در حال تغییر در فیزیکتاسیس روانشناسی شناختیجرج میلرمرکز مطالعه های شناختیاولریک نیسراستعاره کامپیوترماهیت روانشناسی شناختینقش درون نگریشناخت ناهشیارشناخت حیوانیاظهار نظرسخن پایان
اسلاید 5: چشم انداز مکتبهای فکریهمه مکتبهای فکری به شیوه خاص خود موفق بوده اند .همه مکتبها به تکامل روانشناسی خدمت عمده ای کرده اند.هر چند پیشرفت مکاتب ساخت گرایی ، کارکرد گرایی ، گشتالت، شایان توجه بود. اما در مقایسه با نفوذ خارقالعاده رفتار گرایی و روانکاوی در درجه دوم اهمیت قرار دارندروانشناسی انسان گرایی و شناختی با عطف توجه مجدد به هوشیاری به شکل دادن مجدد روانشناسی کمک کرده اند. http://www.FKhandani.ir5
اسلاید 6: روانشناسی انسان گرایی : نیروی سوم با ظهور روانشناسي انسانگرا «humanistic psychology» در دهه 1960 كه از آن به روانشناسي بشردوستانه نيز تعبير ميشود «نيروي سوم» در روانشناسي نوين شكل گرفت. اين جنبش كه در آمريكا پديد آمده بود، مدعي شد كه ميتواند جايگزين مناسبي براي 2 مكتب قبلي باشد.آبراهام مزلو در مقام پدر معنوي روانشناسي انسانگرا به پيشرفت و گسترش آن بسيار كمك كرد.http://www.FKhandani.ir6
اسلاید 7: زمینه های اصلی روانشناسی انسان گرایی:1- تاکید بر تجربه هوشیار2- اعتقاد بر تمامیت طبیعت آدمی3-توجه به آزادی اراده,خودانگیختگی,نیروی خلاق فرد4- مطالعه همه عاملهای مربوط به وضعیت انسانhttp://www.FKhandani.ir7روانشناسی انسان گرایی:نیروی سوم
اسلاید 8: نفوذ پیشینیان بر روانشناسی انسان گراییپیش بینی اندیشههای روان شناسان انسان گرا را مانند همه جنبشها میتوان در آثار روانشناسان پیشین یافت.« فرنتز برنتانو » اظهار داشته بود که روان شناسی باید هشیاری را به عنوان یک کیفیت یکپارچه مطالعه کند.« اوزالد کولپه » هم به روشنی نشان داد که تجربههای هشیار چندان ساده و ابتدائی هم نیستند.« ویلیام جیمز » در مورد تمرکز بر هوشیاری و توجه به کلیت فرد پافشاری کرد.آدلر ، هورنای ، اریکسون و آلپورت با دیدگاه فروید مبنی بر اینکه افراد زیر نفوذ نیروهای ناهشیار قرار دارند، مخالف بودند. آنها بر این باور بودند که ما در درجه نخست موجوداتی هشیاریم و دارای اختیار و اراده آزاد هستیم. http://www.FKhandani.ir8
اسلاید 9: همانند دیگر جنبشها در روانشناسی نوین به نظر میرسد که روح زمان موجب میشود که اندیشههای پیشایند به یک جنبش واقعی تبدیل شود. روانشناسی انسان گرایی ظاهرا بازتابی از ندای ناآرامی و نارضایتی جوانان سالهای دهه 1960 علیه جنبشهای ماشین گرایی و ماده گرایی فرهنگ معاصر غرب بود. جنبش روانشناسی انسان گرایی به وسیله تاسیس مجله روان شناسی انسانگرایی، در سال 1961 ، انجمن روان شناسی انسان گرایی امریکا در سال 1962 و شعبه روانشناسی انسان گرایی انجمن روان شناسی امریکا در سال 1971 قوام یافت، اما برخلاف تمامی سمبلها و خصائص یک مکتب فکری ، روانشناسی انسان گرا عمدا یک مکتب نشد. http://www.FKhandani.ir9نفوذ پیشینیان بر روانشناسی انسان گرایی
اسلاید 10: ماهیت روانشناسی انسان گراییبه نظر روانشناسان انسان گرا :رفتار گرایی با تاکید بر رفتار آشکار ضد انسانی است.گرایشهای جبر گرایانه روانکاوی فرویدی با به حداقل رساندن نقش هوشیاری مورد تایید آنها نبود.هدف روانشناسی انسان گرایی این بود که جنبه هایی از طبیعت انسانی را که تا آن زمان مورد غفلت قرار گرفته بود به طور جدی مطالعه کند.http://www.FKhandani.ir10
اسلاید 11: آبراهام مزلوآبراهام هَرولد مَزلو Abraham (Harold) Maslow در ۱ آوریل ۱۹۰۸ - ۸ ژوئن ۱۹۷۰) روانشناس انسانگرای آمریکایی میباشد. امروزه برای نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی»اش (هرم مزلو)[۱] شناخته شدهاست. مزلو همچنین به عنوان پدر روانشناسی انسان گرا شناخته میشود. در سال ۱۹۵۴ کتاب «انگیزه و شخصیت» را درباره نظریه سلسله مراتب نیازها منتشر کرد.http://www.FKhandani.ir11
اسلاید 12: زندگی مزلوآبراهام مازلو در اول آوریل ۱۹۰۸ در محلهای فقیرنشین در بروکلین، ایالت نیویورک، به دنیا آمد. پدرش ساموئل، یک یهودی روس بود. وقتی ساموئل مزلو، از کی اِف در اوکراین، به آمریکا رسید، آبراهام کوچک اولین فرزند از هفت فرزند بود. خانواده آنها بسیار خانه به دوش بود.تفاوت مزلو با فروید، احساس وی نسبت به مادرش بود. رابطه آنها اصلا نزدیک نبود. یک علت آن این بود که بچهها با فواصل زمانی نسبتا کوتاهی به دنیا میآمدند (هر دو سال)، و با تولد هر بچه جدید، رُز علاقه خود به قبلی را از دست میداد.بیرحمیهای مادر مزلو بسیار زیاد و متنوع بودند.رابطه مزلو با پدرش نیز جالب نبود.تا آنجا که میتوانست از خانه و خانواده دوری میکرد. بر خلاف مادرش، پدرش در هیچ کاری دخالت نمیکرد و اکثر اوقات در خانه پیدایش نمی شد.پدرش را دوست داشت اما از او میترسید. دوران نوجوانی وی مصادف شد با رکود اقتصادی بزرگ در آمریکا و بیزینس پدرش با رکود مواجه شد.http://www.FKhandani.ir12
اسلاید 13: زندگی مزلوبعلت رکود اقتصادی پدرش در خانه ماند و به این ترتیب، پدر و پسر با هم دوست شدند. بنابراین، مزلو نیز مثل آدلر، و برخلاف فروید یا سالیوان، پدرش را بیشتر از مادرش دوست داشت.مازلو مانند جولیان راتر ، ساعات زیادی را در کتابخانههای بروکلین می گذراند.در مدرسه نیز یهودی ستیزی مشکلی روزمره بود.یک مشکل دیگر مزلو، ظاهرش بود. او نیز مانند هورنای احساس میکرد زشت است. او دراز و لاغر بود و دماغ بزرگ و پت و پهنی داشت و به همین دلیل مورد تمسخر دیگران قرار میگرفت. حتی پدر خودش همیشه از بقیه اعضای خانواده میپرسید: تا به حال بچه به این زشتی دیده اید؟ مواردی از این قبیل باعث شدند مزلو شدیدا دچار عقده حقارت شود و کودکی خود را با عنوان دورهای با نهایت بدبختی توصیف کند.او به دبیرستانی مخصوص پسران باهوش (یا درسخوان) رفت و در آنجا در اکثر درسها عملکرد بسیار خوبی داشت. بعد از دیپلم، از یک کالج به کالج دیگر رفت.اگر نمیتوانست چیزی را تحمل کند، از انجام آن صرف نظر میکرد، حتی اگر انجام آن واقعا ضروری میبود.http://www.FKhandani.ir13
اسلاید 14: زندگی مزلومزلو مدتی کوتاهی به عنوان پادو کار کرد، اما احساس کرد با وی بی احترامی و بد رفتاری میشود. بعد از آن که یک ترم دیگر هم مشروط شد، تصمیم گرفت به خواندن حقوق بپردازد.هرگز مثل آدلر و فروم به یک فعال اجتماعی (اکتیویست) تبدیل نشد. مانند سالیوان، دانشگاه کورنل برای مزلو تجربه بدی بود. در این دانشگاه، به رغم عدم وجود سیاستهای تبعیضانه بر علیه یهودیان، روحیه یهودی ستیزی، بسیار قوی بود. در خود شهر ایتاکا هم همین روحیه حاکم بود. بهار ۱۹۲۳، مزلو دوباره بی تاب وقرار شد. او شنیده بود که دانشگاه ویسکانسین فضای بسیار مساعدی دارد و در دپارتمان روان شناسی آن، کِرت کافکا، یکی از اولین روان شناسان گشتالت درس میدهد. بنا بر این، یک بار دیگر دانشگاهش را عوض کرد. در تابستان، و قبل از رفتن به ویسکانسین، او به دیدن یکی از استادان سابق در سیتی کالج رفت. او کتاب روان شناسان ۱۹۲۵ را به مزلو معرفی کرد. مزلو میگوید که با خواندن مقاله واتسون ناگهان انقلابی در وی به وجود آمدهاست و احساس کردهاست چیزی به نام علم روان شناسی” امکان پذیر است. http://www.FKhandani.ir14
اسلاید 15: زندگی مزلو با گذشت زمان و افزایش معروفیت مزلو، خشم ناشی از بدرفتاری در کودکی و ناراحتی ناشی از یهودی ستیزی به تدریج از بین رفت. او کم کم محبت و اعتمادی را که تجربههایش در کودکی آنها را از وی دریغ کرده بودن کشف و حس کرد. با این حال، گاهی اوقات لایهای زیرین از خشم و ناراحتی باعث میشد نتواند جلوی خودش را بگیرد. مزلو به زحمت میتوانست گروههای آموزش حساسیت را اداره و رهبری کند. این گروهها مجموعههایی از افراد هستند که در کنار هم جمع میشوند تا درونی ترین احساسات خود را افشا ساخته و به صمیمیت با دیگران دست یابند. مزلو که تحقیقات و تلاشهایش در این مورد نقش مهمی داشت، نمیتوانست رفتاری مطابق با همین موضوع داشته باشد.مزلو با شجاعت توانست از یک کودکی تراژیک سالم بیرون بیاید اما آثار آن تا آخر عمر بر وی باقی ماندند.http://www.FKhandani.ir15
اسلاید 16: زندگی مزلومزلو به تحصیل و کار در ویسکانسین ادامه داد و بدون عجله روی پایان نامه خود کار میکرد (که در ۱۹۳۴ آن را به پایان رساند). از ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۱ در دانشگاه کلمبیا به طور موقت به تدریس پرداخت. سرانجام، او شغلی دائم در دانشگاه برندیس به دست آورد (۱۹۵۱تا ۱۹۶۹). در آنجا او به مدت ده سال رئیس دپارتمان روان شناسی بود. در سال ۱۹۶۸ به ریاست انجمن روان شناسی آمریکا رسید. او که از میانسالی از دورههایی متناوب از بیماری رنج میبرد، در سال ۱۹۷۰ در اثر حملهٔ قلبی درگذشت.http://www.FKhandani.ir16
اسلاید 17: مزلو : خود شکوفاییخودشکوفایی self-actualization) اصطلاحی در روانشناسی انسانگرایانه و به معنی محقق ساختن حداکثر تواناییهای بالقوه فرد توسط خودش است. خودشکوفایی به این پدیده اشاره دارد که انسانها تمایل دارند فراتر از نیازهای اولیه خود یعنی همان نیازهایی که در هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو فهرست شده پیشرفت کنند. انسانها میکوشند از طریق خودشکوفایی، از امکانات به شیوهای بهینه استفاده کرده و تمامی استعدادهای پنهان خود را شکوفا کنند، حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که آبراهام مزلو بیان میدارد: «آنچه آنسان میتواند باشد، باید بشود».http://www.FKhandani.ir17
اسلاید 18: هرم مزلوhttp://www.FKhandani.ir18
اسلاید 19: هرم مزلوhttp://www.FKhandani.ir19
اسلاید 20: هرم مزلوهرم سلسله مراتب نیازهای مزلودر این نظریه، نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند که به ترتیب عبارتند از:نیازهای زیستی: نیازهای زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانیکه قدری ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای آدمی برای حیات خودند؛ یعنی: خوراک، پوشاک،نیاز جنسی و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛نیازهای امنیتی: نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل میشود؛نیازهای اجتماعی: یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج میگیرد، آدمی برای روابط معنیدار با دیگران، سخت میکوشد؛احترام: این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛خود شکوفایی: یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که مزلو بیان میدارد: «آنچه آنسان میتواند باشد، باید بشود».http://www.FKhandani.ir20
اسلاید 21: خود شکوفاییخصایص افراد خود شکوفا از دید مزلو:ادراک عینی از واقعیتپذیرش کامل ماهیتهای خودتعهد نسبت به نوعی کار و صرف وقت در راه آنسادگی وطبیععی بودن رفتارنیاز به خود پیروی ،با خود بودن واستقلال شخصیتجارب عرفانی یا اوجیهمدلی با همه انسانها ومهر و عاطفه نسبت به آنانhttp://www.FKhandani.ir21
اسلاید 22: خود شکوفاییمقاومت در برابر همرنگی با جماعتساخت شخصیتی آزادمنشانهداشتن نگرش خلاقدرجه بالایی از علاقه اجتماعی (مفهومی که از آدلر گرفته است)به نظر مزلو افراد خودشکوفا کمتر از 1 درصد جامعه را تشکیل میدهند.http://www.FKhandani.ir22
اسلاید 23: اظهار نظرمزلو قبول داشت که پژوهشهایش با شرایط تحقیق علمی سازگار نیست، اما میگفت برای مطالعه خودشکوفایی راه دیگری وجود ندارد.این نظریه در صنعت و تجارت، تعلیم و تربیت، پزشکی و روان درمانی مورد استفاده قرار گرفته است http://www.FKhandani.ir23
اسلاید 24: کارل راجرزآنچه موجب شهرت راجرز شد، رويكرد درماني وي بود كه درمان متمركز بر شخص «person centered therapy» ناميده ميشود. فرانك برونو رويكرد درماني راجرز را چنين تعريف ميكند: «درمان متمركز بر درمانجو (شخص) شيوهاي است در ياري دادن اشخاص مبتلا به مشكلات گوناگون كه درمانگر در آن، فضايي مملو از پذيرش عاطفي ايجاد ميكند. اين فضا توانايي درمانجو را براي بيان و كشف خود تقويت ميكند. كانون توجه درمانگر خود درمانجوست نه نشانههاي بيماري او.http://www.FKhandani.ir24
اسلاید 25: کارل راجرزکارل راجرز Carl Rogers (۸ ژانویه ۱۹۰۲ - ۴ فوریه ۱۹۸۷)، روانشناس آمریکایی، یکی از نظریهپردازان معروف شخصیت و یکی از چهرههای اصلی در رویکرد انسان گرایی و اگزیستانسیالیستی در روانشناسی است.راجرز به عنوان یکی از پدرهای تحقیقات رواندرمانی شناخته میشود و به دلیل تحقیقات پیشرویی که انجام دادهاست، نشانِ مشارکت علمی برجسته از سوی انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۱۹۵۶ به او تعلق گرفت.رویکرد فرد محور به عنوان رویکرد منحصر به فرد او در شناخت شخصیت و روابط انسانی، کاربردهای بسیاری در حوزههای مختلف از جمله مشاوره و رواندرمانی (درمان مخاطب محور)، آموزش (آموزش دانشآموز محور) و دیگر سازمانهای گروهی مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۷۲ راجرز به دلیل کارهای حرفهایاش، از سوی انجمن روانشناسی آمریکا به عنوان شایستهترین فرد برای دریافت نشان مشارکت حرفهای برجسته انتخاب شد. او پیش از مرگش در سال ۱۹۸۷ به پاس فعالیتهایش در زمینه درگیریهای داخلی افریقای جنوبی و ایرلند شمالی، نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد.http://www.FKhandani.ir25
اسلاید 26: کارل راجرزکارل راجرز در ۸ ژانویه ۱۹۰۲ در اوک پارک در حومه شیکاگو به دنیا آمد. نام پدرش والتر و نام مادرش جولیا بود. آنها شش فرزند بودند و راجرز چهارمین بود. پدرش مهندس عمران و پیمانکار بسیار موفقی بود، و به همین دلیل، راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. راجرز خودش را به این صورت توصیف میکند: فرزند میانی در خانوادهای بزرگ و بسیار در هم بافته، که سخت کوشی و مسیحیت (پروتستان اصول گرا، حتی افراطی)، در آن ارزشمند بود. راجرز میگوید که بچههایم باورشان نمیشود که آن زمان حتی آب گازدار نیز نوشابهای مکروه محسوب میشد. یادم میآید که وقتی اولین نوشابه گازدار را نوشیدم، احساس گناه به من دست داد. والدین راجرز به او و دیگر بچهها اجازه نمیدادند با بچههای غریبه دوست شوند زیرا هر کسی به غیر از خویشاوندان، به کارهای مشکوک مشغول بودند.در نتیجه این پیش ذهنیت نسبت به غیر خودیها، راجرز مدت زمان زیادی را به تنهایی میگذراند، هر چه دم دستش میرسید را میخواند، از جمله دائرة المعارفها و لغتنامههای مختلف. http://www.FKhandani.ir26
اسلاید 27: کارل راجرزدر ۱۹۱۹، راجرز در دانشگاه ویسکانسین، در رشته کشاورزی ثبت نام کرد. این همان دانشگاهی بود که هم پدر و هم مادرش، دو برادر و یک خواهرش در آنجا درس خوانده بودند. راجرز در سالهای اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. در ۱۹۲۲ با نُه نفر دیگر از دانشجویان برای شرکت در کنفرانس WSCFC به پکن (چین) اعزام شد. این سفر شش ماهه تاثیر عمیقی روی راجرز گذاشت. او بدون واسطه و به طور مستقیم با مردمی از فرهنگها و مذاهب مختلف آشنا شد. راجرز در بازگشت از چین، در کشتی، ناگهان به ذهنش رسید که مسیح نباید خدا باشد، بلکه باید انسانی مثل انسانهای دیگر باشد. او تصمیم گرفت که دیگر به خانه برنگردد و در نامهای به والدینش نوشت که دیگر نمیخواهد به مذهب پروتانیسم آنها مقید باشد. راجرز از مذهب افراطی پروتستانیسم انصراف داد ولی ظاهرا میبایست بابت این آزادی هزینه میپرداخت. در بازگشت از چین، او به دردهای معدوی شدیدی دچار میشد که سرانجام زخم معده اثنا عشری تشخیص داده شد. راجرز چندین هفته بستری شد و شش ماه تمام تحت مراقبت شدید قرار داشت در بازگشت به دانشگاه، راجرز از کشاورزی به تاریخ تغییر رشته داد. او در ۱۹۲۴ مدرک لیسانس گرفت.http://www.FKhandani.ir27
اسلاید 28: کارل راجرزبعد از فارغ التحصیلی، راجرز با دوست دوران کودکی خود، هلن الیوت، ازدواج کرد، هر چند که والدینش با این کار بسیار مخالف بودند. آنها دو فرزند به دنیا آوردند (دیوید، ۱۹۲۶، و ناتالی، ۱۹۲۸).راجرز میگوید که مشاهده بزرگ شدن فرزندانش به او در باره انسانها، رشد انسان، و روابط میان فردی آنها چیزهایی یاد دادهاست که آموختن آنها از طریق شغلی و حرفهای غیر ممکن بود. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، راجرز در LUTS در نیویورک ثبت نام کرد. اما احساس میکرد که به غیر از کمکهای مذهبی، باید روش دیگری برای کمک به مردم وجود داشته باشد. بعد از دو سال فعالیت در این سمینار، او به دانشگاه کلمبیا رفت و در رشته روان شناسی بالینی به تحصیل پرداخت و در ۱۹۲۸ فوق لیسانس، و در ۱۹۳۱ دکترا گرفت. تز دکترای وی در باره اندازه گیری تنظیم یا سازگاری شخصیت در کودکان بود.راجرز اولین کتاب خود به نام درمان بالینی کودکان دشواررادرسال ۱۹۳۹، زمانی که هنوز در دپارتمان مطالعات کودکان بود، نوشت. در ۱۹۴۰، او از کار عملی به کار آکادمیک تغییر فعالیت داد. در این سال، راجرز در دانشگاه اوهایو سمت استادی روان شناسی بالینی را به عهده گرفت. در همان جا بود که راجرز به فرمولبندی و امتحان رویکرد خودش به روان درمانی پرداخت. در ۱۹۴۲، کتاب مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوین تر را نوشت. در این کتاب، او اولین جایگزین عمده برای روانکاوی را توصیف کرد. http://www.FKhandani.ir28
اسلاید 29: کارل راجرزدر ۱۹۴۴، به عنوان بخشی از فعالیتهای مربوط به جنگ، راجرز ایالت اوهایو را ترک کرد و به نیویورک رفت. در آنجا در سازمان USO به عنوان مدیر خدمات مشاوره به کار مشغول گشت. بعد از یک سال، به دانشگاه شیکاگو رفت و در آنجا به عنوان استاد روان شناسی و مدیر مشاوره منصوب گشت. در همین دوران در دانشگاه شیکاگو بود که راجرز مهمترین کتاب خود را نوشت: روان درمانی مراجع-محوری: مفاهیم، شیوهها، و کاربردها(1951).در ۱۹۵۷، راجرز دانشگاه شیکاگو را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. در آنجا او، هم به عنوان استاد روان شناسی و هم به عنوان استاد روان پزشکی مشغول به کار شد. در ۱۹۶۸، راجرز و تنی چند از دیگر اعضایی که رویکردی انسانگرایانه تری داشتند، WBSI را ترک کردند تا مرکز مطالعات شخص را، باز هم در لاهویا، تاسیس کنند.بسیاری از تغییر مسیرهای راجرز با یک تغییر جهت در علایق، تکنیکها، یا فلسفه، همراه بودند. آخرین تغییر مسیر وی، علاقه راجرز به فرد، در همان زمانی که دنیا را تجربه میکند را نشان میدهد. راجرز میگفت که او به شخص علاقه مند است، ولی از روشهای قدیمی که انسان را به عنوان موضوع تحقیق مورد مطالعه قرار میدهند منزجر است. http://www.FKhandani.ir29
اسلاید 30: کارل راجرزدر اواخر فعالیت حرفهای خود، راجرز به ارتقای صلح جهانی علاقه مند شد.او پروژه صلح ژنو را در سال ۱۹۸۵ سازمان دهی کرد. در سال ۱۹۸۶ نیز چندین ورکشاپ صلح در مسکو را رهبری کرد. او تا روز ۴ فوریه ۱۹۸۷ به این فعالیتها ادامه داد. در این روز، او به علت ایست قلبی در گذشت. او ۸۵ سال داشت.نظریه شخصیت راجرز فرضیههای نظریه راجرز آشکارا نشان میدهد که او در مطالعه شخصیت، شخص person را مرکز توجه قرار دادهاست. به همین دلیل، نظریه وی در روان درمانی، روان درمانی شخص-محور person-centered therapy نام دارد.http://www.FKhandani.ir30
اسلاید 31: راجرز : خود شکوفاییراجرز معتقد بود که نیروی برانگیزنده مهم شخصیت، تحقق خویشتن استگرچه این کشش، بسوی خود شکوفایی جنبه ذاتی دارد، تجارب کودکی و یادگیری میتوانند آن را به پیش ببرند و یا موجب رکود آن شوند.او به رابطه مادر و کودک و توجه مثبت غیر مشروطدر دوره کودکی برای رسیدن به سلامت روانی تاکید میورزید.http://www.FKhandani.ir31
اسلاید 32: افراد خود شکوفا از دید کارل راجرزپذیرش همه تجارب گرایش به زندگی کامل در هر لحظه از هستیداشتن توانایی هدایت خود بوسیله غرایز خود بجا هدایت شدن بر اساس منطق یا عقاید دیگراناحساس آزادی در تفکر و عملبرخورداری از خلاقیت سطح بالاhttp://www.FKhandani.ir32
اسلاید 33: اظهار نظر : کارل راجرزرویکرد متمرکز بر شخص راجرز نسبت به روان درمانی، تاثیر عمده ای در روانشناسی داشته است.همچنین نظریه شخصیتی وی بویژه تاکید او بر اهمیت خود با استقبال روبرو شد.http://www.FKhandani.ir33
اسلاید 34: آیا همه بچه ها با هم مساوی تر هستند؟http://www.FKhandani.ir34
اسلاید 35: روان درمانیهای انسان گرایانهروشهای درمانی انسان گرایی، درمان رشد دهنده، نامیده میشد.در مورد کسانی که از سلامت روانی بهنجار برخوردارند بکار بسته میشوند تا باعث:افزایش سطح هوشیاری خودداشتن روابط بهتر با خود و دیگرانآزاد سازی توانایی های نهفته خود در جهت خلاقیت و رشدhttp://www.FKhandani.ir35
اسلاید 36: سرنوشت روانشناسی انسان گراییبا وجود تأثیر شگرف روانشناسی انسانگرا، هرگز عملاً این رویکرد در قالب یک مکتب روانشناسی معرفی نشد. دلایل متعددی برای چنین ناکامی میتوان ذکر کرد. در این میان نبود پژوهشهای دانشگاهی، عدمتربیت دانشجویان درمقاطع بالاتر برای ادامه سنت و رویکردانسانگرایانه را میتوان از جمله مهمترین دلایل برشمرد.http://www.FKhandani.ir36
اسلاید 37: جنبش شناختی در روانشناسیواتسون در بیانیه رفتارگرایی عنوان کرد: روانشناسی باید هر گونه اشاره به هوشیاری را کنار بگذارد.گفته میشد که روانشناسی برای همیشه هوشیاری یا ذهن خود را از دست داده است.جنبشی تازه، یعنی انقلابی دیگر در روانشناسی آغاز شد که روانشناسی را بصورت علمی که رفتار و فرایندهای ذهنی را مطالعه میکرد، معرفی شدhttp://www.FKhandani.ir37
اسلاید 38: نفوذ پیشینیان بر روانشناسی شناختیمانند همه جنبشها در روانشناسی، روانشناسی شناختی، یکشبه ظهور نکرد.روانشناسی شناختی هم جدیدترین و هم قدیمیترین (نوشته های افلاطون و ارسطو) رشته در تاریخ این موضوع است.آغاز رسمی جنبش روانشناسی شناختی را میتوان در سالهای 1950 ردیابی کرد، هر چند نشانه های آن در سالهای 1930 بچشم میخوردhttp://www.FKhandani.ir38
اسلاید 39: نفوذ پیشینیان بر روانشناسی شناختیگاتری، تولمن، کارنپ، بریگمن و ژان پیاژه از پیشروان جنبش شناختی بوده اند.http://www.FKhandani.ir39
اسلاید 40: روح زمان در حال تغییر در فیزیکرد کردن عینیت و ماشنگونه بودن موضوع علم و به رسمیت شناختن ذهنی بودن آن از طرف فیزیکدانان، نقش حیاتی تجربه هوشیار را در کسب دانش در مورد جهان از نو احیا کرد.انقلاب در فیزیک دلیل نیرومندی، برای پذیرش هوشیاری بعنوان بخش برحق موضوع علم روانشناسی بود.http://www.FKhandani.ir40
اسلاید 41: تاسیس روانشناسی شناختیجنبش شناختی مانند روانشناسی کارکرد گرایی مدعی است که بنیانگذار منحصر بفردی ندارد.تاریخ دو دانشمند، جرج میلر و اولریک نیسر را بعنوان پایه های اصلی توسعه روانشناسی شناختی معرفی کرده است.http://www.FKhandani.ir41
اسلاید 42: جرج میلرشباهتهای بین عمل کامپیوتر و ذهن انسان او را تحت تاثیر قرار داد و علایق وی به یک روانشناسی دارای جهت گیری شناختیتر معطوف شدhttp://www.FKhandani.ir42
اسلاید 43: مرکز مطالعه های شناختیمیلر به کمک برونر یک مرکز پژوهشی در هاروارد برای مطالعه ذهن انسان تاسیس کردمیلر و برونر برای مشخص کردن موضوع مطالعه خود کلمه شناخت را انتخاب کردند و مکان جدید را مرکز مطالعه های شناختی نامیدندمیلر اعتقاد داشت روانشناسی شناختی، یک رشد پیوسته(تغییر بصورت تدریجی و تراکمی) استhttp://www.FKhandani.ir43
اسلاید 44: موارد بررسی در مرکز مطالعه شناختیزبانحافظهادراکمفهوم سازیتفکرروانشناسی رشدhttp://www.FKhandani.ir44
اسلاید 45: اولریک نیسرUlric Neisserاولریک نیسر در کیل، آلمان زاده شد و والدینش او را در ۳ سالگی به آمریکا بردند. تحصیلات دانشگاهیاش را در هاروارد آغاز کرد و در فیزیک تخصص گرفت. پس از اینکه استاد جوانی به نام جورج میلر او را تحت تأثیر قرار داد، به این نتیجه رسید که فیزیک او را «ارضا» نمیکند و لذا به روانشناسی روی آورد. او یک درس افتخاری در مورد روانشناسی ارتباطات را که توسط میلر تدریس میشد انتخاب کرد و در آن نظریه خبری آشنا شد. او همچنین گزارش میدهد که از کتاب کافکا با عنوان اصول روانشناسی گشتالت تأثیر پذیرفتهاست.نیسر پس از گرفتن درجه کارشناسی از هاروارد در ۱۹۵۰ درجه کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه سوارتمور و زیر نظر ولفگانگ کهلر روانشناس گشتالتی دریافت کرد. نیسر برای تحصیل در دوره دکتری به هاروارد برگشت و آن را در ۱۹۵۶ دریافت کرد.برخلاف جاذبه فزاینده رویکرد شناختی به روانشناسی برای نیسر، او برای احراز شغلی در دانشگاه گریزی از رفتارگرایی نداشت. http://www.FKhandani.ir45
اسلاید 46: اولریک نیسرنیسر رفتارگرایی را نه تنها عجیب، بلکه همچنین آن را «جنونآمیز» یافت اما این شانس را داشت که اولین حرفه دانشگاهیاش در دانشگاه برندیز بود که در آنجا ریاست گروه روانشناسی را آبراهام مزلو برعهده داشت. در آن هنگام، مزلو از آموزشی که براساس اصول رفتارگرایانه دیده بود دور میشد و رویکرد انسانگرایانه در این رشته را تدوین میکرد. مزلو نتوانست نیسر را در جهت روانشناسی انسانگرایی سوق دهد، یا روانشناسی انسانگرایی را به روانشناسی نیروی سوم برگرداند، اما برای نیسر فرصتی را فراهم کرد تا علایق خود به موضوعهای شناختی را دنبال کند. (نیسر بعدها ادعا کرد که «نیروی سوم» روانشناسی شناختی بود نه روانشناسی انسانگرایی).نیسر در ۱۹۶۷ کتاب روانشناسی شناختی[۱] را منتشر کرد، کتابی که «این رشته را برپا ساخت و آن را غسل تعمید داد» (گلمن، ۱۹۸۳، ص. ۵۴). نیسر شناخت را برحسب فرآیندهایی تعریف کرد که «به وسیله آنها درونداد حسی تغییر میکند، کاهش مییابد. بسط داده میشود، ذخیره میشود، بازیابی میشود و به کار بسته میشود... شناخت شامل هر کاری است که ممکن است انسان انجام دهد» اکنون عضو دانشگاه اموری در آتلانتا واقع در ایالت جورجیاست.http://www.FKhandani.ir46
اسلاید 47: اولریک نیسرنیسر شناخت را بر حسب فرایندهایی تعریف کرد: ”شناخت شامل هر کاری است که ممکن است انسان انجام دهد“http://www.FKhandani.ir47
اسلاید 48: پسماندهhttp://www.FKhandani.ir48
اسلاید 49: استعاره کامپیوتربدیهی است در قرن بیستم دیگر ساعت برای دیدگاهی درباره ذهن الگوی مفیدی نیست.ذهن و کامپیوتر هردو مقادیر زیادی از اطلاعات (محرک یا داده) را از محیط دریافت و هضم میکنند.آنها این اطلاعات را پردازش، دستکاری و بازیابی کرده و به شیوه های گوناگون کار میکنند.این دیدگاه پردازش اطلاعات توسط ذهن انسان پایههای روانشناسی شناختی را تشکیل میدهد.http://www.FKhandani.ir49
اسلاید 50: ماهیت روانشناسی شناختینخست: توجه روانشناسان شناختی تنها به پاسخ دادن به محرک معطوف نیست، بلکه آنان به فرآیند شناخت توجه دارنددوم: روانشناسان شناختی به ساخت و سازماندهی تجربه بوسیله ذهن علاقه دارندسوم: از دیدگاه شناختی شخص محرک را که از محیط دریافت میکند، آن را به گونه ای فعال و خلاق سازمان میدهدhttp://www.FKhandani.ir50
اسلاید 51: نقش درون نگریظهور روانشناسی شناختی با تاکید مجدد آن بر تجربه های هوشیار بازگشتی به نخستین روش پژوهش در روانشناسی علمی بود که بیش از یک قرن قبل توسط ویلهلموونت معرفی شد: یعنی درون نگریhttp://www.FKhandani.ir51
اسلاید 52: شناخت ناهشیاراین ذهن ناهوشیار، نیست که زیگموند فروید درباره آن صحبت میکردناهوشیار جدید(غیر هوشیار) بیشتر منطقی تلقی میشود تا هیجانی که هنگام پاسخ دادن انسان به یک محرک نخستین مرحله شناخت او را شامل میشوداین ناهوشیاری بخش جدایی ناپذیر یادگیری و پردازش اطلاعات است و میتوان آن را از طریق روشهای مختلف آزمایشهای کنترل شده مورد مطالعه قرار داد.http://www.FKhandani.ir52
اسلاید 53: همین الان شما کدام قسمت رو میبینید؟ در شرایط و زمان اضطرارشما کدام قسمت رو میبینید؟http://www.FKhandani.ir53
اسلاید 54: CBTدرمان رفتاری شناختی چیست؟ Cognitive Behaviour Therapy درمان رفتاری شناختی (CBT) بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی متغیر تأثیر بسزائی بر عواطف شخصی دارد قرار گرفته است. CBT به تشخیص تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک میکند، یعنی به تسکین احساس اضطراب و افسردگی کمک میکند.چگونه درمان رفتاری شناختی از روشهای درمانی دیگر متمایز است؟سالها تجربه و تحقیقات بالینی نشان دادهاند که درمان رفتاری شناختی (CBT) روش درمانی بسیار مؤثری است. این روش بر مداخلههای ساده ولی مؤثر، البته نه باب روز، و برروشهای اثبات نشده متکی است. CBT بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است، اعمال، عواطف و افکار منفی آنها را کنترل کرده و تغییر میدهد. این روش معمولاً کوتاه مدت و همراه با اقدامی تنظیم شده است.http://www.FKhandani.ir54
اسلاید 55: شناخت حیوانیانقلاب شناختی، هوشیاری را نه تنها به انسان، بلکه به حیوانات نیز باز گرداند.بعبارت دیگر نظام پردازش اطلاعات شبهکامپیوتری که قبلا تصور میشد در انسان رخ میدهد اکنون در حیوانات مورد مطالعه قرار میگیرد.که نشان دهنده پیچیدگی و انعطاف پذیری حافظه حیوان استhttp://www.FKhandani.ir55
اسلاید 56: متخصصهاhttp://www.FKhandani.ir56
اسلاید 57: اظهار نظرروانشناسی شناختی را باید یک موفقیت تلقی کرداین چشم انداز که علم شناختی لقب گرفته است، تلفیقی از روانشناسی شناختی ، زبان شناسی، مردم شناسی، فلسفه، علوم کامپیوتری، هوش مصنوعی و علوم عصب شناسی است.این جنبش هنوز در حال توسعه است و خیلی زود است که درمورد تاثیر نهایی و خدمت آن داوری شود.http://www.FKhandani.ir57
اسلاید 58: هر جنبشی بصورت یک مکتب رسمی درمیآید یک نیروی حرکت آنی بدست میآورد که فقط با پیروزیاش در براندازی دیدگاه استقراریافته متوقف میشودhttp://www.FKhandani.ir58سخن پایانی
اسلاید 59: http://www.FKhandani.ir59
اسلاید 60: A part of the challenges of daily life are hassles, irritants, stressors, life events and changes. A health promotion approach is utilized to address the prevention, management and early intervention for stress management and also to promote positive mental and psychological health. Health promotion is the science and art of helping people to change their lifestyle in order to achieve the optimal health level, reestablishing the harmony of each of the human existence levels. Health promotion in different human existence levels: On the physical level, represented by the human body, harmony and balance can be achieved by doing regularly physical exercises, having a balanced nutrition, by avoiding excesses in eating habits and avoiding the consume of dangerous substances.http://www.FKhandani.ir60PSYCHOTHERAPY AND STRESS MANAGEMENT
اسلاید 61: گرفتاری ها،عوامل آزاردهنده،محرک های استرس زا،رویدادها و تغییرات زندگی بخشی از چالش های زندگی روزمره هستند. رویکرد ارتقای سلامت بکار گرفته شد تا پیشگیری،کنترل و اقدام اولیه به منظور مدیریت استرس را مورد ملاحظه قرار دهد و همچنین سلامت روانی و روان شناختی مثبت را ارتقا بخشد. ارتقای سلامت، دانش و فنی از کمک به انسانهاست تا روش زندگی شان را به منظور دستیابی به سطح سلامت مطلوب تغییر دهند و هماهنگی را در هر سطوح از وجود انسان دوباره برقرار کنند. ارتقای سلامت در سطوح متفاوت از وجود انسان در سطح جسمانی، بوسیله بدن انسان نشان داده شد، هماهنگی و تعادل می تواند با انجام ورزش های جسمانی منظم،داشتن تغذیه مناسب،با اجتناب از افراط در عادات غذایی و دوری از مصرف مواد خطرناک بدست آید.http://www.FKhandani.ir61 روان درمانی و مدیریت استرس
اسلاید 62: Life can be stressful; sometimes you’ll have to deal with ongoing stress positively. Stress can have a variety of causes such as family problems, job problems, financial difficulties, poor health, mechanical breakdowns, false expectations or even the death of someone close to you. It is important to recognize the causes (some stress is natural) and, if possible, take steps to deal with the root of the problem or do simple stress relievers like, squeezing a stress ball or taking a hot and relaxing bath. Ask for help from friends and, in severe cases, professionals.http://www.FKhandani.ir62How to Deal With Stress
اسلاید 63: زندگی میتواند استرس زا باشد. گاهی اوقات باید با برخورد مثبت با استرسهای پیش آمده مقابله کنید.استرس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله؛ مشکلات خانوادگی ، مشکلات شغلی، مشکلات مالی، عدم برخورداری از سلامتی، ازکار افتادگی فیزیکی، انتظارات غلط یا حتی مرگ کسی که با شما نزدیک بوده است.تشخیص علت استرس( برخی استرسها طبیعی است) مهم است و در صورت امکان برای مقابله با ریشه این مشکل مراحلی را انجام دهید یا کارهای ساده ای برای رفع استرس بکنید مثل فشردن یک توپ استرس یا یک دوش داغ و آرامش بخش. از دوستانتان ، و در شرایط وخیم ،از کارشناسان کمک بخواهیدhttp://www.FKhandani.ir63چگونه می توان بر استرس غلبه کرد
اسلاید 64: با آرزوی موفقیتفایل این پاورپوینت را میتوانید از سایت زیر دانلود کنیدhttp://www.FKhandani.irhttp://www.FKhandani.ir64
اسلاید 65: با تشکر از استاد آقای دکتر محمدیآریا و دانشجویان محترمhttp://www.FKhandani.ir65قدردانی
اسلاید 66: http://www.FKhandani.irتاریخ روانشناسی نوینروانشناسی انسان گرایی و شناختیخرداد 1392 روانشناسی تربیتی کارشناسی ارشددانشگاه آزاد اسلامی – علوم تحقیقات تهراندرس: تاریخچه و مکاتب روانشناسیاستاد: دکترعلیرضا محمدی آریادانشجو: فاطمه خاندانی
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.