کسب و کارمدیریت و رهبری

درس اصول مدیریت

صفحه 1:
يسمه تعالى 5۰ دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانشکده مهندسی صنايع دزس اصول مدیریت كليات دكتر عباس افرازه ۱۳۸۷

صفحه 2:
" امروزه بفش عمده زندگی انسانها در سازمانها و یا درارتباط با آن سپری می‌شود. در یکی کار می‌کنيم و از فدمات و تولیدات آن دیکری استفاده می‌کنيم. ” برخى از اين سازمانها کوچک و ساده‌اند و برفی بزرگ و پیچیده. " هر سازمان برای خود هدفهایی دارد و به تبع آن وظایفی را انجام می‌دهد.

صفحه 3:
مطالعه سازمان به منظور يافتن اسخ به سؤال زيرانهام

صفحه 4:
كه داراي هدفه ساختار و احزا و مرز مشخص مي باشد. "بخش اجتماعي : يعني انسانها » مجموعه کارکنان در سازمان که بعنوان محور اصلي سازمان عمل مي کند بخش فني : شامل ابزار کار. فرایندها وروشها قوانین و .- که باید با چینش ومهندسي معقولي, يكبارجكي مناسبي بين اين دو بخش اصلی برقرار شود(يعني مدیریت مناسب) با توجه به اين نكته كم عامل اصلي موفقيت و عدم موفقيت در هر سازماني تم سل ی ۳۶ = ===> fatter ual | = ==

صفحه 5:
)» ( ديدكاد سیستمی بر سازمان هذف: سازمانها برمبنای هدف(هایی) بنا نهاده ميشوند. تمام اجزاء/ عناصر این سیستم در جهت دستیابی به این هدفها فعالیت می‌نمایند. اجزاء اصلی: بفش اجتماعی. بخش فلی دتناختاز: هر سازمان دارای ساختار مناسبی باید باشد تا بدیئوسیله خعالیتهای مناسب ا( طریق وامدها و بفشهايى که این ساختار را تشکیل می‌دهند و با کمک فرآیندهای مناسب بتوان به هدفهای خود دست یافت. هرز سیسسنتم: سازمانها دارای مرزهای مشخصی هستند که عناصر درونی(منابع) آن از عوامل بیرونی و محیطی قابل تمیز و تشخیص هستند. ممیط سازمان: مواردی که بر سازمان اثر دارد. ولی در میطه مدیریت سازمان نیست (فرصت/ تهدید) . ”0 بايد يك توازن و تركيب مناسب در سيستم اجتماعى و فنى برقزار شود. يعنى رابطه متناسبى بين ويزكيهاى سفت افزارى و ماشينى سيستم توليد با سيستمهاى نرم افزارى آن (اصول و روایط اجتماعی) ایجاد نمود. اين امر ازا( طريق: ** دسته بندى تجربيات توليد(اصول فنى) با هدف مداقل تمودن واسطدها و ... > دسته بندى تجربيات منابع انسائى. اصول اجتماعى با هدف توسعه مهارتهاى ‏ !-- 3 ** اين دو دسته فعاليت مكمل يكديكرند. y

صفحه 6:
تعریف مدیریت: "مدیریت فرآیند انجام فعالیتهای سازمانی بطور مر توسط دیگران است. "مدیریت فرآیند بکارگیری مدثر و کارآمد منابع انسانی و مادی در برنامه ریزی سازماندهی بسیچ منابع و امکانات انگیزش, هدایت و کنترل است که برای دستیابی به هدفهای سازمان و براساس نظام ارزشی مورد قبول, انجام میشود. "مدیریت عبارتست از فرآیندی برای حل مسائل مربوط به تأمین هدفهای سازمان به نمو مطلوب از طریق استفاده مر آزمنابع کمیاب و در یک ممیط در مال تغيير. "مدیریت یک فرآیند است که با کمک ابزار/ روشها و امکانات برای دستیابی به هدف انجام میشود. "مدیریت در درون سازمان سعی دارد با توجه به منابع و محدودیتها مشکلات را هل و مصول هدف را تسهیل نماید. "مدیریت عبارت است از تأمين مداكثر نتايج ممکن با مداقل مساعی به نموی که مداکثر رفاه و رضایت فاطر را برای همکاران/ کارفرمایان و هم برای اجتماع فراهم کند و بهترین خدمات و مرغوبترین کالاها را به مشتریان و جامعه ارائه دهد.

صفحه 7:
مدیریت: علم یا هنر؟ بفخشی از محیریت که آموفتتی است علم است و قسمتی که مربوط به كار بستن صحيح و كارا آن اصول با توجه به شرايط مختلف است هنر مدیریت است . روشهايى كلى كه براى فراكيرى دانش مديريت وجود دارد از طريق اموزش و يا از طريق تمرين در حين انجام کارهستند . تلفيق اين دو (علم و تجربه) با يكديكر مؤثرتر است . جراكه يادكيرى تنها فراكيرى يك دانش نيست بلكه اثر ان در نگرش و مهمتر از آن در رفتار است . ‎la]‏

صفحه 8:
مديريت: علم يا هنر؟ نتيجه-اجنك: مديريت مانند ساير علوم داراى مجموعه اصول كلى و سازمان يافته است و اين اصول اكتسابى است اما بكاركيرق و استفادء از اصول در چای مناسب بفود چنبه هنری بودن مدیریت را در بر میگیرد. مدیریت اثربفخش یک هنر است که از دانش زیرساپفت مدیریت بهره میگیرد. مديريت مهارت /هنر تبدیل برنامه ها به هدفهای پیش بينى شدء است .

صفحه 9:
اصول مدیرین **اصول در مدیریت وصفی یا پیشگویی حستند و نه دستوری یعنی آنکه اصول گزارش می دهند که چگونه یک متغیر به متغیر دیگر پیوند می یابد و در سازمانی که اين دو متغیر بر یکدیگر اثر می گذارند چه پیش خواهد آمد. این اصول دستور نمی دهند که چه باید بکنیم. لذا همانتد مهندسان که اصول فیزیکی را در طرحریزی دستگاه بکار می گیرند. صدیرانی که نطریه ای را در مدیریت بکار مى گیرند باید به شیوه ای معقول اصول را با موقعیت ها پیامیزند (هنر مدیریت) .

صفحه 10:
یه های مدیرین "هر نوغ کوشش در چهت بیان اصولی درباره نظریه های مدیریت مبتنی بر این فرض است که یک سلسله نکات مشترک وجود دارد که رمایت آنها موب میشود تاوظایف مدیریت در زمینه های گوناگون با موفقیت حنبال شود. ** نظریه عبارتست از الگویی موثر چهت تهرید. تلفیص. ترکیب. قلفیق. طبقه بندی و تدلیل اطلاعات پژوهشی برای تکوین رشته های علمی با بل مشکلی مین . فرضیه های آزمون شده هستند که هنوز به صورت قانون قابل اثبات نیستند.

صفحه 11:
ظره های سازمانی: روش های فکر کردن درباره سازمان را ارائه می‌دهند و بوسیله آنها هی توان به صورت مناسبتری به نجزیه و تحلیل سازمانها در زوایای مختلف پرداخت. "بین فرآیند تجزیه و تحلیل سازمانی و آشنایی با نظریه های مختلف سازهالی رابطه ‎atts‏ وجود دارد. ”مطالعه و تجزيه و تحليل هر موضوع معمولاً متكى به كاربرد نظريه اى مناسب در مورد وضعيت تحت بررسى أسست.

صفحه 12:
وظایف مدیران ”مدير بايد با ايجاد هماهنكى بين منابع مختلف اعم از انسانى؛ فيزيكى. مالى. اطلاعاتى كه با توجه به اصول برنامه ریزی. تصمیم گیری. سازماندهى . هدايت و رهبرى و كنترل انجام ميشود. سعى در رسيدن به هدفهاى سازمان نمايد . ”درمورد وظايف مديريت توافق كلى وجود ندارد: ليكن اكثر دانشمندان علم مديريت از وظايف زير نام مى برند: برنامه ريزى 6 مزاوع متهي “> هدايت * كترل ”بريفى نيز هماهنكى و مديريت منابع انسائى را نيز به آن اضافه مى کنند.

صفحه 13:
شامل تعیین هدف (ها). یافنن (تصمیم گیری) و سافتن راء وصول بء آن (ها) است. * سازماندهی فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروء هاق کاری و هماهنگی میان آنان. به منظور کسب هدف (ها) صورت میگیرد. هدایت وظیفه هدایت متضمن راهنمایی و نظارت بر مساعی همکاران و بحصول به هدفهای سازمانی است . جلوم رفتاری در این رابطه ابزار و اطلامات لازم را فراهم و معرفی . نموده اند: انگیزش. رهبری, پرورش کارکنا. ارتباطات * کنترل این وظیفه شامل ارزیابی ندوء انچام کار حر یک سازمان و استفادء از اقدامات اصلادی مورد خیاز است. مرابخل کنترل متصمن گامهایی مانند تعیین استانداردها (شاپذصها) . مقایسه نتایغ واقعی با معیارهای کار واعمال اقدامات اصلابدی است. ( در پهین کار چهت بهبود نه در انتهای کار که مشکلی را هل نعی کند.) کنترل و برنامه ریزی لازم و ملزوم یکدیگرند .

صفحه 14:
وظایف مدیریت را نباید با وظایف سازمانی اشتباه گرفت. بدین معنی که اموري نظیر مدیریت: مللی» تولید و فروش و منابع انسانی از وظلیف سازمانی است در حالیکه برنامه ریزی؛ سازمان دهیء كنترل از وظايف مديريت است. مدير درحالیکه اب چندوظيفه سازمانی را عهده دار ‎ie‏ ولکن با وظايف مدیریت(برناه ریزی؛ سازماندهی» هدایت و کنتول) نیز سروکار بايد داشته باشد. 0 هر وظيفه سازمانى بايد وظليف تخصصى مديريتى را نيز به جرا درآورد تا انجام آن در سازمان به صورت موفق اميز صورت يذيرد.

صفحه 15:
وظایف مدیریتی را خباید با وظایف سازمانی اشتباه گرفت ۱ در رابطه با انپام هر وظیفه سازمانی باید وظایف تفصصی محیریتی را وظایف سازمانی وظايف مديريتى برنامه ریزی سازمان دهی .نيز به اجرا درأورد فروش امور مالی منابع انسانی جه بايد كرد؟ در کجا؟ چه وقت؟ چطور؟ 1 چه کسي‌چه کاري‌را بیدانجام دهد؛ با چه میزان اختیارات و تحت چه شرایط ‎Slane‏ 1 ترغیب نمودن همکاران به انجام کار تعیین شده با علاقه و تمایل 4 كمي ومراقبت از اينكه كار ‎١‏ برنامة ني‌شده صحیح انجام شود و استفاده از اقدامات اصلاحي‌مناسب

صفحه 16:
030 مهارنهای مد * مهارنهای فنی: برای انجام دادن فعالیتهای تخصصی لازم هستند. این نوع مهارنها اغلب همراه با مدیریت و فعالیتهای سازمان دیده میشوند بخصوص برای صدیران عملیائی , زیراآنان ضمن انجام کارها آموزش افراد دیگر را نیز عهده دار میباشند. ** مهارنهای انسانی: شامل مراوده » ادراک افراد و انجام کار یه کمک آنها ** مهارنهای تحلیلی: شامل تشخیص, تحلیل و حل مسنله و مشکل

صفحه 17:
سطوم مدیریت سطوم مدیریت شامل طبقاتی میشود که مدیران سازمان طی سلسله مراتب مشفص از رآس تا ذیل در آن قرار میگیرند و در سه ‎al‏ زیر طبقه بندی میکردند: عال -1

صفحه 18:
مديران ای ۳ با تعداد كم كليه امور سازمان را در اختيار و كنترل خود دارند. مدیران عالی سازمان هدفهاء استراتژی های سازمان را پایه گذاری میکنند و سیاست ها و خط مشی های اجرایی را تعیین می نمایند و نیز مسئولیت ارتباطات و معرفی سازمان با مميط فارج از سازمان را نيز بعهده دارند. ماهيت وظايف و شغل اين كونه مديران بسيار بيميده و يراز الدجد تنش و با تصميم كيريهاى موردى ويا روزانه توأم است.

صفحه 19:
ام-2 1 -هديران ميالى وظيفه بياده كردن سياستها و برنامه هاى تدوين شده را در سازمان بعهده دارند و نیز هماهنكى و كنترل فعالیتهای مدیرآن سطوح پایین تر را نیز انجام ميدهند. نقش حلقه اتصال بین مدیران عالی و برنامه ها و سیاستهای کلان تا مرمله اجرا را بعهده دارند.

صفحه 20:
بح ددجن ۱ ۶مدیران اجرایی(عملیانی وظیفه سرپرستی و همانگی فعالیتهای کارکنان و اجرای خط مشیهای عمومی سازمان را بعهده دارند و اهمیت کارشان بسیار زیاد است(تواناییهای فنی و انسانی زیادی باید داشته باشند.)

صفحه 21:

صفحه 22:
حلسعه در سازمان نکته.یرهر فردی یک قلفه حاکم است. او یک فیلسوف است. این امر بر کارکنان و به تبع آن برای سازمان نیز صادق است "موضوع فلسفه در سازمان در علم مدیریت برای دانشمندان این زشته رزوز به روز از اهمیت پیشتری برخوردار می شود . "قلسقه حاکم بر هر سازمان استراتژی. خدف های اصلی. سیاست ها: برنامه ها؛ءجهت و موضع هر سازمازخ را در راطه‌جا اخسازت(در تقشرح هی‌کا ر ان مشتری. اجتماع و بشر) نحوه استفاده از منایم. تگرش بر بهره وری. اخلاق تجارت و کار مسئولیت می بایستی به رو شنی تبیین و

صفحه 23:
ضروريات فلسفه فكرى مديريت مؤثر * فلسفه مديريت بايد تعيين كنده سنك اوليه تأسيس سازمان باشد. * فلسفه مدیریت بايد شامل ارزشهاى سازمان بصورت روشن و واضح باشد . ‎Sb Gls jla Glakam Gol) Sb sw ails, ©‏ * فلسفه مدیریت باید بیان صريح استراتژیهای سازمان را شامل گردد. * فلسفه مدیریت باید با مسائل دافلی سازمان سازگاری داشته باشد. ‏* فلسفه مديريت بايد جنبه عملياتى داشته باشد و در خلاء نباشد. ‏* فلسفه مدیریت ‎a aah‏ کارکنان منتقل شود (مورد قبول آنان واقع ‏شود) ‏'* فلسفه مديريت بايد بويا باشد و مورد ارتقاء قرار كيرح 7

صفحه 24:
عوامل اصلی تعیین کننده فلسفه استراتژی مدیریت: * انسان:انسان کی ست؟ * افلاق: چه کاری باید انجام شود! 2 * طبیعت ومهیط زیست: چه چیزی در مهیط زیست قابل انجام و جذب است؟ ** اقتصاد: بجه جيزى از نظر اقتصادى قابل انجام و جاحعتی است1

صفحه 25:
> اانسان داشتن تعریفی از انسان ( در بفش انگیزش به این مهم پردایفته شده است) انسان و بهرء وری: هر قدر انسان ها به سمت تکامل پیش روند به همان ‎velo’ clive‏ بهره وری در آنها بیشتر می شود. ۷ (انسان متکامل انسان بهره ورتر است.) انسان وسیلی. مهور. روخ و هدف بهره وری و سازمان است . ” او نگین بی بدیل خلقت است.

صفحه 26:
آاطبیعت (منابع و محیط زیست) " به طبیعت نباید تنها بعنوان منابع طبیعی نگاه شود بلکه بعنوان کهواره بشریت که در آن انسان خود را از نظر جسمی و رومی رشد می دهد. از اینرو متابع و طبیعت باید حفظ شود و محیط زیست برای همه آنسان ها در همه زمان ها نکاهداری شود. لذا منابع نباید بی مورد استفاده شود و از بین برود. ۲ استفاده صمیح از منابع و حفظ محيط زيست.

صفحه 27:
لأاقتصا > ”اين عامل كمك مى كند براى زندكى بهتر فردی و اجتماعى و ارضاء نيازهاى مشروع فردى و اجتماعى جامعه بشرى كه از طريق سازمانها تأمين ميشود . “اين امر از سويى به کمک روشهاى علمى و تجريه بدست أمده حاصل مى شود و از سوق دیگر با استفاده از منابع انسانى و دانش وفن اوريهاى وبا ايجاد سازمان و فرايند هاى مناسب بدست نواهد آهد .

صفحه 28:
2 يه 34 يكذ يه 35 ايجادديدكاه بهبود مستمر علم: از اين طريق قوانين طبيعت كشف و ارتباط آنها با يكديكر تعريف و كشف مى شوند. از اين طريق انسان به آنجه در جهان وجود دارد بى مى برد و از آن استفاده ميكند. فن آورى (تكنولوزى): به ارتقاء توليد اقتصادى و بهره ورى بالاتر كمك ميكند. تجربه: نشان می دهد که چگونه انسان می تواند در عمل, كار و وظايف خود را بهتر انجام بدهد. سیاست توسعه منابع انسانی: آموزش: نیازهای تخصصی انسان را تأمین می کند. تربیت: نموه رفتار انسانی و عقلایی انسان را تأمین میکند و ممکن می نماید. آموزش و تربیت یکدیگر (| کامل میکللد و بلوغ فلی(تخصصی) و شخصیتی انسان را تأمین می کنند. (رجوع شود به بخش منابع انسانی) ایجاد نگاه دانش منبع است.و سیاست ایجاد سازمان دانش مهور

صفحه 29:
0۱ جمع بندی: ‎ATI‏ دیدگاه برای مدیریت تخت. شبكه‌اي. مجازي, منعطف محرکهاي ببروني - دروني - یکیارچه سازي رهبر. مربی, همراه و پیچیده. یکپارچه سازي, چند دیسیپلینی, افتضاني جامعه دانشي جهاني شرب ری رای يك بعدي, انسان اقتصادي کارگر نگاه ماشيني. سخت. مادي بر پایه سرمایه سلسله مراتبي, بلند. سخت فقط محركهاي بيروني دستور دهنده ساده

بسمه تعالی دانشگاه صنعتي اميرکبير دانشکده مهندسي صنايع درس اصول مديريت کلیات دکتر عباس افرازه 1387 امروزه بخش عمده زندگي انسانها در سازمانها و يا درارتباط با آن سپري مي شود .در يکي کار مي کنيم و از خدمات و توليدات آن ديگري استفاده ميکنيم. برخي از اين سازمانها کوچک و ساده اند و برخي بزرگ و پيچيده. هر سازمان براي خود هدفهايي دارد و به تبع آن وظايفي را انجام مي دهد. سازمان يک سيستم فني-اجتماعي است که داراي هدف ،ساختار و اجزا و مرز مشخص مي باشد. ‏بخ)ش اجتماع)ي :يعن)ي انس)انها ،مجموع)ه کارکنان در س)ازمان ک)ه بعنوان محور اصلي سازمان عمل مي کند ‏بخش فني :شامل :ابزار کار ،فرایندها وروشها ،قوانين و ... )ش اصلی ‏ک)ه باي)د ب)ا چين)ش ومهندس)ي معقول)ي ،يکپارچگ)ي مناس)بي بي)ن اي)ن دو بخ بخ)ش برقرار شود(يعني مديريت مناسب) ‏ب)ا توج)ه ب)ه اي)ن نکت)ه ک)ه عام)ل اص)لي موفقي)ت و عدم موفقي)ت در ه)ر س)ازماني منابع انساني آن هستند. دیدگاه Fسیستمی بر سازمان هدف :سFازمانها برمبناي هدف(هايFي) بنFا نهاده ميشوند .تمام اجزاء /عناصFر ايFن سFيستم در جهFت دسFتيابي بFه اين هدفها فعاليت مينمايند. اجزاء اصلی :بخش اجتماعی ،بخش فنی سFاختار :هFر سFازمان داراي سFاختار مناسFبي بايFد باشFد تFا بدينوسFيله فعاليتهاي مناسFب از طريFق واحدهFا و بخشهايي که اين ساختار را تشکيل ميدهند و با کمک فرآيندهاي مناسب بتوان به هدفهاي خود دست يافت. مرز سFيستم :سFازمانها داراي مرزهاي مشخصFي هسFتند کFه عناصFر درونFي(منابFع) آFن از عوامFل بيرونFي و محيطي قابل تميز و تشخيص هستند.. محیط سازمان :مواردی که بر سازمان اثر دارد .ولی در حیطه مدیریت سازمان نیست (فرصت /تهدید) . ‏ بايد يFک توازن و ترکيFب مناسFب در سFيستم اجتماعي و فنFي برقرار شود .يعنFي رابطه متناسFبي بين ويژگيهاي سخت افزاري و ماشيني سيستم توليد با سيستمهاي نرم افزاري آن (اصول و روابط اجتماعي) ايجاد نمود. این امر از از طريق: ‏ دسته بندي تجربيات توليد(اصول فني) با هدف حداقل نمودن واسطهها و ... ‏ دسته بندي تجربيات منابع انساني ،اصول اجتماعي با هدف توسعه مهارتهاي شغلي و برانگيختگي کارکنان . ‏ اين دو دسته فعاليت مکمل يکديگرند. مديريت فرآيند انجام فعاليتهاي سازماني بطور مؤثر توسط ديگران است. ‏مديريت فرآيند بکارگيري مؤثر و کارآمد منابع انساني و مادي در برنامه ريزي، سازماندهي بسيج منابع و امکانات ،انگيزش ،هدايت و کنترل است که براي دستيابي به هدفهاي سازمان و براساس نظام ارزشي مورد قبول ،انجام ميشود. ‏مديريت عبارتست از فرآيندي براي حل مسائل مربوط به تأمين Fهدفهاي سازمان به نحو مطلوب از طريق استفاده مؤثر ازمنابع کمياب و در يک محيط در حال تغيير. ‏مديريت يک فرآيند است که با کمک ابزار /روشها و امکانات براي دستيابي به هدف انجام ميشود. ‏مديريت در درون سازمان سعي دارد با توجه به منابع و محدوديتها مشکالت را حل و حصول هدف را تسهيل Fنمايد. ‏مديريت عبارت است از تأمين حداکثر نتايج ممکن با حداقل مساعي به نحوي که حداکثر رفاه و رضايت خاطر را براي همکاران /کارفرمايان و هم براي اجتماع فراهم کند و بهترين خدمات و مرغوبترين کاالها را به مشتريان و جامعه ارائه دهد. مديريت :علم يا هنر؟ ‏بخشي از مديريت که آموختني است علم است و قسمتي که مربوط به کار بستن صحيح و کارا آن اصول با توجه به شرايط مختلف است هنر مديريت است. ‏روشهايي کلي که براي فراگيري دانش مديريت وجود دارد از طريق آموزش و يا از طريق تمرين در حين انجام کارهستند. ‏تلفيق اين دو(علم و تجربه) با يکديگر مؤثرتر است. چراکه يادگيري تنها فراگيري يک دانش نيست بلکه اثر آن در نگرش و مهمتر از آن در رفتار است. مديريت مانند ساير علوم داراي مجموعه اصEول کلي و سازمان يافته است و اين اصول اکتسابي است اما بکارگيري و استفاده از اصEول در جاي مناسب خود جنبه هنري بودن مديريت را در بر ميگيرد. ‏مديريت اثربخش يک هنر است که از دانش زيرساخت مديريت بهره ميگيرد. ‏مديريت مهارت /هنر تبديل برنامه ها به هدفهاي پيش بيني شده است. اصول مديريت ‏اصول در مديريت وصفي يا پيشگويي هستند و نه دستوري يعني آنکه اصول گزارش مي دهند که چگونه يک متغير به متغير ديگر پيوند مي يابد و در سازماني که اين دو متغير بر يکديگر اثر مي گذارند چه پيش خواهد آمد. ‏اين اصول دستور نمي دهند که چه بايد بکنيم .لذا همانند مهندسان که اصول فيزيکي را در طرحريزي دستگاه بکار مي گیرند .مديراني که نظريه اي را در مديريت بکار مي گيرند بايد به شيوه ای معقول اصول را با موقعيت ها بياميزند (هنر مديريت) . نظريه هاي مديريت ‏هر نوع کوشش در جهت بيان اصولي درباره نظريه هاي مديريت مبتني بر اين فرض است که يک سلسله نکات مشترک وجود دارد که رعايت آنها موجب ميشود تاوظايف مديريت در زمينه هاي گوناگون با موفقيت دنبال شود. ‏نظريه عبارتست از الگويي مؤثر جهت تجريد ،تلخيص ،ترکيب ،تلفيق، طبقه بندي و تحليل اطالعات پژوهشي براي تکوين رشته هاي علمي يا حل مشکلي معين. ‏فرضيه هاي آزمون شده هستند که هنوز به صورت قانون قابل اثبات نيستند. نظريه هاي سازماني: روش هاي فک?ر کردن درباره س?ازمان را ارائ?ه م?ي دهن?د و بوس?يله آنه?ا م?ي توان ب?ه صورت مناسبتري به تجزيه و تحليل سازمانها در زواياي مختلف پرداخت. بي?ن فرآين?د تجزي?ه و تحلي?ل س?ازماني و آشناي?ي ب?ا نظري?ه هاي مختل?ف س?ازماني رابطه تنگاتنگي وجود دارد. مطالع?ه و تجزي?ه و تحلي?ل ه?ر موضوع معموالً متک?ي ب?ه کاربرد نظري?ه اي مناسب در مورد وضعيت تحت بررسي است. وظايف مديران ‏مدير بايد با ايجاد هماهنگي بين منابع مختلف اعم از انساني ،فيزيکي، مالي ،اطالعاتي که با توجه به اصول برنامه ريزي ،تصميم گيري، سازماندهي ،هدايت و رهبري و کنترل انجام ميشود ،سعي در رسيدن به هدفهاي سازمان نمايد. ‏درمورد وظايف مديريت توافق کلي وجود ندارد ،ليکن اکثر دانشمندان علم مديريت از وظايف زير نام مي برند: ‏ برنامه ريزي ‏ سازماندهي ‏ هدايت ‏ کنترل ‏برخي نيز هماهنگي و مديريت منابع انساني را نيز به آن اضافه مي کنند. وظايف مديران ‏برنامه ريزي شامل تعيين هدف(ها) ،يافتن (تصمیم گیری)و ساختن راه وصول به آن(ها) است. ‏سازماندهي فرايندي است که طي آن تقسيم کار ميان افراد و گروه هاي کاري و هماهنگي ميان آنان ،به منظور کسب هدف(ها) صورت ميگيرد. ‏هدايت وظيفه هدايت متضمن راهنمايي و نظارت بر مساعي همکاران و حصول به هدفهاي سازماني نموده اند: است .علوم رفتاري در اين رابطه ابزار و اطالعات الزم را فراهم و معرفي انگيزش ،رهبري ،پرورش کارکنان ،ارتباطات ‏کنترل اين وظيفه شامل ارزيابي نحوه انجام کار در يک سازمان و استفاده از اقدامات اصالحي مورد نياز است .مراحل کنترل متصمن گامهايي مانند تعيين استانداردها(شاخصها) ،مقايسه نتايج واقعي با معيارهاي کار واعمال اقدامات اصالحي است (.در حين کار جهت بهبود نه در انتهاي کار که مشکلي را حل نمي کند). ‏کنترل و برنامه ريزي الزم و ملزوم يکديگرند. وظايف مديريت-وظايف سازماني وظايف مديريت را نبايد با وظايف سازماني اشتباه گرفت. بدي ن معن ي که اموري نظي ر مديري ت :مال ي ،تولي د و فروش و منابع انساني از وظاي ف سازماني است در حاليکه برنامه ريزي ،سازمان دهي، کنترل از وظاي ف مديري ت اس ت .مدي ر درحاليک ه ممک ن اس ت ي ک يا چندوظيف ه س ازماني را عهده دار باش د ولک ن ب ا وظاي ف عمومي مديري ت(برناه ريزي ،س ازماندهي ،هداي ت و کنترل) ني ز س روکار بايد داشته باشد. در رابطه با هر وظيفه سازماني باي د وظاي ف تخصصي مديريت ي را نيز به اجرا درآورد تا انجام آن در سازمان به صورت موفق آميز صورت پذيرد. وظايف مديريتي را نبايد با وظايف سازماني اشتباه گرفت! در رابطه با انجام هر وظيفه سازماني بايد وظايف تخصصي مديريتي را .نيز به اجرا درآورد وظايف سازماني توليد وظايف مديريتي برنامه ريزي سازمان دهي هدايت کنترل فروش امور مالي منابع انساني چه بايد کرد؟ درکجا؟ چه وقت؟ چطور؟ چه کسيچه کاري را بايد انجام دهد؟ با چه ميزان اختيارات و تحت چه شرايط محيطي؟ ترغيب نمودن همکاران به انجام کار تعيين شده با عالقه و تمايل پ يگ يري و مراقبت از اينکه کار برنامه ريزي شده صحيح انجام شود و استفاده از اقدامات اصالحيمناسب مهارتهاي مديريت ‏مهارتهاي فني: براي انجام دادن فعاليتها?ي تخصصي الزم هستند .اين نوع مهارتها اغلب همراه با مديريت و فعاليتهاي سازمان ديده ميشوند بخصوص براي مديران عملياتي ،زيراآنان ضمن انجام کارها آموزش افراد ديگر را نيز عهده دار ميباشند. ‏مهارتهاي انساني: شامل مراوده ،ادراک افراد و انجام کار به کمک آنها ‏مهارتهاي تحليلي: شامل تشخيص ،تحليل و حل مسئله و مشکل سطوح مديريت سطوح مديريت شامل طبقاتي ميشود که مديران سازمان طي سلسله مراتب مشخص از رأس تا ذيل در آن قرار ميگيرند و در سه سطح زير طبقه بندي ميگردند: يسطح عال ١- يانيسطح م ٢- ييا اجراي ياتي -٣سطح عمل مديران عالي1- با تعداد کم کليه امور سازمان را در اختيار و کنترل خود دارند. مديران عالي سازمان هدفها ،استراتژي هاي سازمان را پايه گذاري ميکنند و سياست ها و خط مشي هاي اجرايي را تعيين مي نمايند و نيز مسئوليت ارتباطات و معرفي سازمان با محيط خارج از سازمان را نيز بعهده دارند. ماهيت وظايف و شغل اين گونه مديران بسيار پيچيده و پر از تنش و با تصميم گيريهاي موردي و يا روزانه توأم است. -٢مديران مياني وظيفه پياده کردن سياستها و برنامه هاي تدوين شده را در سازمان بعهده دارند و نيز هماهنگي و کنترل فعاليتهاي مديران سطوح پايين تر را نيز انجام ميدهند. نقش حلقه اتصال بين مديران عالي و برنامه ها و سياستهاي کالن تا مرحله اجرا را بعهده دارند. -3مديران اجرايي(عملياتي) وظيفه سرپرستي و همانگي فعاليتهاي کارکنان و اجراي خط مشيهاي عمومي سازمان را بعهده دارند و اهميت کارشان بسيار زياد است(تواناييهاي فني و انساني زيادي بايد داشته باشند). ارتباط میزان مهارت باسطوح مديريت مهارت تحليلي عالي مهارت انساني مياني عملياتي مهارت فني موضوع فلسفه در سازمان در علم مديريت برا ي دانشمندان اين رشته روز به روز از اهميت بيشتري برخوردار مي شود . ‏فلسفه حاکم بر هر سازمان ،استراتژي ،هدف هاي اصلي ،سياست ها ،برنامه ها،جهت و موضع هر سازمان را در رابطه با انسان(در نقش همکاران، مشتري ،اجتماع و بشر) نحوه استفاده از منابع، نگرش بر بهره وري ،اخالق تجارت و کار ،مسئوليت ها و رسالت ها سازمان را مشخص مي کند .و لذا می بایستی به رو شنی تبیین و مشخص شود.  فلسفه مديريت بايد تعيين کنده سنگ اوليه تأسيس سازمان باشد. ‏ فلسفه مديريت بايد شامل ارزشهاي سازمان بصورت روشن و واضح باشد. ‏ فلسفه مديريت بايد شامل هدفهاي سازمان باشد. ‏ فلسفه مديريت بايد بيان صريح استراتژيهاي سازمان را شامل گردد. ‏ فلسفه مديريت بايد با مسائل داخلي سازمان سازگاري داشته باشد. ‏ فلسفه مديريت بايد جنبه عملياتي داشته باشد و در خالء نباشد. ‏ فلسفه مديريت بايد به کارکنان منتقل شود(مورد قبول آنان واقع شود) ‏ فلسفه مديريت بايد پويا باشد و مورد ارتقاء قرار گيرد عوامل اصلي تعيين کننده فلسفه استراتژي مديريت: ‏انسان:انسان کی ست؟ ‏اخالق :چه کاري بايد انجام شود؟ ‏طبیعت ومحيط زيست :چه چيزي در محيط زيست قابل انجام و جذب است؟ ‏اقتصاد :چه چيزي از نظر اقتصادي قابل انجام و بامعني است؟ انسان داشتن تعریفی از انسان ( در بخش انگیزش به این مهم پرداخته شده است) انسان و بهره وری: هر قدر انسان ها به سمت تکامل پيش روند به همان ميزان خواص بهره وري در آنها بيشتر مي شود. ( انسان متکامل انسان بهره ورتر است). انسان وسيله ،محور ،روح و هدف بهره وري و سازمان است. او نگين بي بديل خلقت است. طبيعت (منابع و محیط زیست) به طبيعت نبايد تنها بعنوان منابع طبيعي نگاه شود بلکه بعنوان گهواره بشريت که در آن انسان خود را از نظر جسمي و روحي رشد مي دهد .از اينرو منابع و طبيعت بايد حفظ شود و محيط زيست براي همه انسان ها در همه زمان ها نگاهداري شود .لذا منابع نبايد بي مورد استفاده شود و از بين برود. استفاده صحیح از منابع و حفظ محیط زیست. اقتصاد اين عامل کمک مي کند براي زندگي بهتر فردي و اجتماعي و ارضاء نيازهاي مشروع فردي و اجتماعي جامعه بشري که از طريق سازمانها تأمين ميشود. اين امر از سويي به کمک روشهاي علمي و تجربه بدست آمده حاصل مي شود و از سوي ديگر با استفاده از منابع انساني و دانش وفن آوريهاي و با ایجاد سازمان و فرایند های مناسب بدست خواهد آمد. ایجاد سازمانی موفق از طریق توجه به: ‏ ‏ ایجاددیدگاه بهبود مستمر علم :از اين Fطريق قوانين طبيعت کشف و ارتباط آنها با يکديگر تعريف و کشف مي شوند .از اين طريق انسان به آنچه در جهان وجود دارد پي مي برد و از آن استفاده ميکند. فن آوري(تکنولوژي) :به ارتقاء توليد اقتصادي و بهره وري باالتر کمک ميکند. تجربه :نشان مي دهد که چگونه انسان مي تواند در عمل ،کار و وظايف خود را بهتر انجام بدهد. سیاست توسعه منابع انسانی: آموزش :نيازهاي تخصصي انسان را تأمين مي کند. تربيت :نحوه رفتار انساني و عقاليي انسان را تأمين ميکند و ممکن مي نمايد. ‏ آموزش و تربيت يکديگر را کامل ميکنند و بلوغ فني(تخصصي) و شخصيتي انسان را تأمين مي کنند( .رجوع شود به بخش منابع انسانی) ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ایجاد نگاه دانش منبع است.و سیاست ایجاد سازمان دانش محور جمع بندی :انتخاب دیدگاه برای مدیریت با توجه به تغييراتي كه در طول زمان در علم سازمان پديدار شده است: پيچيده 2010 زمان نگرش 1900 يك بعدي دو بعدي (مادي ـ معنوي) پيچيده همكارـ دانشكار يك بعدي، انسان اقتصادي كارگر انسان پويا ـ انسانگرا ـ سيستم فنی-اجتماعی ـ بر پايه دانش نگاه ماشيني ،سخت ،مادي ،بر پايه سرمايه سازمان تخت ،شبكه‌اي ،مجازي ،منعطف سلسله مراتبي ،بلند ،سخت ساختار فقط محركهاي بيروني انگيزش مدير محركهاي بيروـني ـ دروني ـ يكپارچه سازي رهبر ،مربی ,همراه و... دستور دهنده پيچيده ،يكپارچه سازي ،چند ديسيپليني ،اقتضائي ساده حل مسئله جامعه دانشي جامعه صنعتي جهاني منطقه‌اي سرمايه فكري ،غير ملموس سرمايه فيزيكي ،ارزشهاي ملموس جامعه سطوح اقتصاد محور ارزش بازاري

62,000 تومان