ادبیات و زبان

درس هفتم ادبیات سوم راهنمایی

صفحه 1:
راهنمایی درس هفتم ادبیات سوم

صفحه 2:
تاربخ ادسات معنی_شعر

صفحه 3:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار * خوش بود دامن صحرا وتماشای بهار * بامداد: سپیدهدم, اوّل صبح * ليل ونهار: شب و روز( آرايهى تضاد دارد). * دامن صحرا: اضافهی استعاری سپیده دم روز اوّل فروردین که روز و شب با هم برابر است؛ دامنهی صحراء و تماشای زیباییهای بهار بسیار خوشایند است.

صفحه 4:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * آفرینش همه تنبیه خداوند دل است ¢° دل ندارد, که ندارد به خداوند اقرار آفرینش: عالم هستی ؟ تنبیه: بیدارباش * خداوند: صاحبدارنده خداوند دل: صاحبدل, عارف * زیباییهای جهانهستی وسیلهی بیدار باش کسانی هستند که دل دارند و هرکس به وجود خداوند اعتراف نکند دل ندارد (انسان

صفحه 5:
دنل ار یرتاب را للملا | اس ؟ این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود 5 هر که فکرت نکند, نقش بود بر دیوار * نقش عجب: زيباييهاى عجيب؛ تصاوير شكفد انكيز در و ديوار وجود: اضافهى استعارى * فکرت: تفکر, انديشه 1 تكرار «نقش» و «دیوار» به جهت تأكيد مطلب و «آرایهی تکرار» است. * با اینهمه زیبایبهای عجیب که بر در و دیوار عالم هستی خلق شده است, اگر کسی در وجود خداوند انديشه نکند, مانند نقاشی روی دیوار, بیجان و مرده است.

صفحه 6:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * کوه ودریا و درختان همه درتسبیحاند ° نه همه مستمعى فهم كند اين اسرار * کوه و دریا و درختان: آرایهی مراعات نظیر * تسبیح: خدا را به پاکی یاد کردن, سبحان الله گفتن. * مستمع: شنونده, شُنوا اسرار: رموز * تمام عناصر جهان از کوه, دریا و درختان همه خدا را به پاکی ياد ميكنند ولى هر شنوندهای قادر به درک این اسرار نیست.

صفحه 7:
دنل ار یرتاب را للملا | اس خبرت هست که مرغان سحر میگویند ° آخر ای خفته, سر از خواب جهالت بردار؟ * خبرت هست: آیا خبر داری؟ ۲ * مرغان سحر: خروسهایی که سحرگاهان میخوانند *؟ خفته: خوابیده * خواب جهالت:اضافهی تشبیهی * آیا خبر داری که خروس سحری به بانگ بلند میگوید: ای کسی که خوابیدهای, سر از خواب نادانی و بیخبری بردار؟

صفحه 8:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * تا کی آخر چو بنفشه سرغفلت در پیش حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار * «بیداری» برای«نرگس» و «غفلت» برای «بنفشه» تشخیص یا جاز بخشی است. * سر غفلت: اضافهی استعاری * خواب و بیدار: آرایهی تضاد بنفشه و نرگس: تناسب یا مراعات نظیر دارند حیف: ستم * تا به کی مانند بنفشه در عالم بیخبری عمر خود را صرف کنی؟ این ستم زیادی است که تو خوابیده باشی, در حالیکه نرگس بیدار است.

صفحه 9:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * که تواند دهد میوهی الوان از چوب؟ 9 پا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟ ۲ ۰ الوان: رنگارنگ,متنوع چوب:درخت دانستن:(در اینجا) توانستن. * بر آرد: بهوجود آورد, ایجاد کند ۱ گل و خار: آرایهی تضاد سؤال بيت از نوع «تاکیدی» است. * جه كسى ميتواند از جوب ميوههاى رنكارتك و متنوع توليد كند, یا چه کسی میتواند از بوتهی خار, گل صد برگ بوجود آورد؟

صفحه 10:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * عقل حیران شود از خوشهی زریّن عنب * فهم عاجز شود از حقّهی یاقوت انار حیران: متحیّر عنب: انگور ززین: طلایی عاجز: ناتوان * عقل انسان از زیبایی خوشه انگور شگفتزده میماند و فهم انسان ازدرک درخشندگی و زیبایی جعبهی یاقوترنگ انار,

صفحه 11:
‎ee eR ERT‏ رت ال ال سا | سم | بر ‎ ‎ ‎ ‎ ‏* ايهام: درلغت به معنی «به گمان افکندن» و در اصطلاح ادبی, به أوردن يك وازه در دو معناى متفاوت, ايهام مى كويند. ‏* عقل حیران شود از خوشهی زین عنب . فهم عاجز شوداز حقّع ۲ ی پاقوت انار * حقّه: 1) صندوقچه جواهرات 2 مکر و فریب ‏* فهمعاجز شود ازحقّهي ياقوت انار ‏* معنى اوّل مصراع: درك انسان از دریافت زیبایی صندوقچهی یاقوتهای انار ناتوان است. ‏* معنی دوم مصرلع: انسان از درک فریبی که از دانههای یاقوت رنگ انار میخورد, ناتوان است ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 12:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * پاک و بی عيب خدايى كه به تقدير عزيز ۰ ماه و خورشيد مسخر كند ليل و نهار * تقدير: سرنوشت, اندازه گرفتن. ٍ عزيز: كرانقدر, کمیاب, نادر. مسخر: رام؛ مطیع, فرمانبر * ماه و خورشید و لیل و نهار: مراعات نظیر(شبکهی معنایی) دارند. «ماه و خورشید» و «لیل و نهار»: آرایهی تضاد * خداوند پاک و بی عیبی که به فرمان او, ماه و خورشید, و روز و شب مطیع و رام او هستند.

صفحه 13:
دنل ار یرتاب را للملا | اس 5 تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او . همه كويند و يكى كفته نيايد ز هزار ۶ اندر: حرف اضافه رحمت: مهربانی كرم: سخاوت, بخشندگی * تا روز قیامت همهی انسانها از بخشندگی و مهربانی خداوند سخن میگویند؛ درحالی که یک هزارم آنجه را لازم است, بجا نميآورند

صفحه 14:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * نعمتت بار خدایا, ز عدد بیرون است ۰ شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار * ز عدد بیرون است: بیشمار است * انعام: بخشش, دهش, نعمت بخشیدن * خدایا, , نعمتهایی که به ما دادی بیشمار است و هیچ فرد سپاسگزاری نمیتواند سپاس نعمتهای تو را به جای لورد.

صفحه 15:
دنل ار یرتاب را للملا | اس * سعدیا, راست زوان گوی سعادت بردند 9 راستی کن که به منزل ترسد کج رفتار راست روان: روندگان راه راست * گوی سعادت بردند: به خوشبختی و سعادت رسیدند گوی چیزی را بردن: کنایه از موفْقیّت در چیزی. راست و كج: لرایهی تضاد ای سعدی, روندگان راه راستی و درستی به کامیابی و خوش بختی رسیدند؛ تو نیز راه راست را پیش بگیر, زیرا کجرفتار به

صفحه 16:
مشرف الدین مصلح بن عبدالثه شیرازی شاعر و نویسنده ی بزرگ قرن هفتم است ,سعدی در شیراز به کسب علم پرداخت و سپس به بقداد رفت و در مدرسه ی نظامیه به تحصیل مشفول شد ودرسال ۵ «.ق بوستان را به نظم در اورد و در سال بعد گلستان را تالیف کرد , علاوه بر این ها قصاید و غزلیات قطعات و ترجیع بند و رباعیات و مقالات و قصاید عربی داردکه همه را در کلیات وی جه اند ,

صفحه 17:
خود ارزیابی ۱ -چند نمونه از جلوه های زیبایی آفرینش و نعمت های خدا را در شعر بیان کنید: زيبايى طبيعت و فصل بهار »ميوه های رنگارنگ ‎aed‏ ۲مفهوم ایه ی ۳۴ سوره ی اسرا با کدام بیت درسس تناسب دارد؟ با بیت :کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند نه همه این اسرار ۲-پیام بیت پایانی درس را توضیح دهید بيام بيت بايانى اين است که انسان باید راستگو و درست کار باشد چراکه کسانی که دروغ گو و درستکار نیستند هرگز به هدف خود نمی رسند ينو [توصيه به راستكويى و درست رفتار كردن)

صفحه 18:
باز گردانی:یعنی امروزی کردن شعر به نثر , مقصود از امروزی کردن نوشته های قدیم آن است که محتوا و پیام آن ها را به زبانی ساده و قابل فهم مطرح کنیم, در شعر برای زیبایی و تاثیر گذاری و با حفظ وزن و آهنگ شعر جای اجزای سخن تغییر می یابد, دانستن«جایگاه درست اجزای سخن» ما را در فهم دقیق معنای شعر کمک می کند , مثال: دیده ای نیست نبیند رخ زییای تو را دیده ای وجود ندارد که رخ زیبای تو را نبیند نیست گوشی که همی نشنود اوای تورا Siti wet

صفحه 19:
آن چه که در بازگردانی باید رعایت شود: ۱)مفهوم شعر به خوبی رعایت شود. ۲)بعضی از کاربرد های تاریخی با توجه به 7 دستور زبان امروزی معادل سازی شود. | ۲)به جای بعضی از واژه ها و اصطلاحات © دشوار یا کهنه معادل های امروزی قرار داده شود,

صفحه 20:
ادبیات اندر زی با تعلیمی ؛ ادبیاتی است که هدف آن رسیدن به سعادت و زندگی بهتر است .این گونه شعر ۱. هارا مواعظ یا شعر های حکمی می گویند. ۱ "مواعظ و اندرزها در شعر »گاه به شیوه ی غیر مستقیم در قالب داستان ها و حکایت ها به خصوص در " مثنوی ها و گاه یه صورت مستقیم در قطعه‌قسیده ی که خواندید از بخش مواعظ کلیات سعدی است .سعدى در اين قسمت از سروده هایش در قالب غزل و قصیده به ستایش خداوند و موعظه و اخلاق پرداخته wual

صفحه 21:
با ارام کل

درس هفتم ادبیات سوم راهنمایی فهرست معنی شعر تاریخ ادبیات خود ارزیابی دانش های زبانی و ادبی • بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار • ِ ومتاشای بهار خوش بود دامن صحرا اول صبح • بامداد :سپیده­دمّ ، • لیل و نهار :شب و روز(آرایه­ی تضاد دارد). • دامن صحرا :اضافه­ی استعاری ِ اول فروردین که روز و شب با هم برابر است؛ دامنه­ی • سپیده ِ دم روز ّ صحرا ،و متاشای زیبایی­های بهار بسیار خوشایند است. • آفرینش همه تنبیه خداوند دل است • دل ندارد ،که ندارد به خداوند اقرار آفرینش :عامل هستی • تنبیه :بیدارباش ِ خداوند دل :صاحب­دل ،عارف • خداوند :صاحب،دارنده • زیبایی­های جهان­هستی وسیله­ی بیدار باش کسانی هستند که دل دارند و هرکس به وجود خداوند اعرتاف نکند دل ندارد (انسان نیست). • • • • • این همه نقش عجب بر در و دیوا ِر وجود هر که فکرت نکند ،نقش بُود بر دیوار نقش عجب :زیبایی­های عجیب ،تصاویر شگف ­ت در و دیوا ِر وجود :اضافه­ی استعاری انگیز تکرار «نقش» و فکرت :تفکر ،اندیشه «دیوار» به جهت تأکید مطلب و «آرایه­ی تکرار» است. با این­همه زیبایی­های عجیب که بر در و دیوار عامل هستی خلق شده است ،اگر کسی در وجود خداوند اندیشه نکند ،مانند نقاشی روی دیوار ،بی­جان و ُمرده است. • • • • • • کوه ودریا و درختان همه درتسبیح­اند نه همه مستمعی فهم کند این ارسار کوه و دریا و درختان :آرایه­ی مراعات نظیر تسبیح :خدا را به پاکی یاد کردن ،سبحان الله گفنت. ارسار :رموز مستمع :شنونده ،شنوا متام عنارص جهان از کوه ،دریا و درختان همه خدا را به پاکی یاد می­کنند ولی هر شنونده­ای­ قادر به درک این ارسار نیست. خربت هست که مرغان سحر می­گویند • ِ خواب جهالت بردار؟ آخر ای خفته ،رس از ِ • خربت هست :آیا خرب داری؟ ِ خروس­هایی که سحرگاهان می­خوانند • مرغان سحر: • خفته :خوابیده • خواب جهالت:اضافه­ی تشبیهی ِ • آیا خرب داری که خروس سحری به بانگ بلند می­گوید :ای کسی که خوابیده­ای ،رس از خواب نادانی و بی­خربی بردار؟ • • • • • • • تا کی آخر چو بنفشه رسغفلت در پیش حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار «بیداری» برای«نرگس» و «غفلت» برای «بنفشه»تشخیص یا جان­ بخشی است. رس غفلت :اضافه­ی استعاری ِ بنفشه و نرگس :تناسب یا مراعات خواب و بیدار :آرایه­ی تضاد حیف :ستم نظیر دارند تا به کی مانند بنفشه در عامل بی­خربی عمر خود را رصف کنی؟ این ستم زیادی است که تو خوابیده باشی ،در حالی­که نرگس بیدار است. • • • • • که تواند دهد میوه­ی الوان از چوب؟ یا که داند که بر آرد گلِ صد برگ از خار؟ چوب:درخت الوان:رنگارنگ،متن ّوع دانسنت(:در این­جا) توانسنت. گل و خار :آرایه­ی بر آرد :به­وجود آورد ،ایجاد کند سؤال بیت از نوع «تأکیدی» است. تضاد چه کسی می­تواند از چوب میوه­های­ رنگارنگ و متن ّوع تولید کند، یا چه کسی می­تواند از بوته­ی خار ،گل صد برگ بوجود آورد؟ • عقل حیران شود از خوشه­ی زریّن عنب • فهم عاجز شود از ح ّقه­ی یاقوت انار ز ّرین: عنب :انگور • حیران :متحیّر عاجز :ناتوان طالیی • عقل انسان از زیبایی خوشه انگور شگفت­زده می­امند و فهم انسان ازدرک درخشندگی و زیبایی جعبه­ی یاقوت ِ ­رنگ انار، عاجز است. • ایهام :در لغت به معنی «به گامن افکندن» و در اصطالح ادبی ،به آوردن یک واژه در دو معنای متفاوت ،ایهام می گویند. فهم عاجز شود از ح ّقه­ ین عنب ­ی ز ّر ِ • عقل حیران شود از خوشه ِ ِ یاقوت انار ِی )2مکر و فریب • حقّه )1 :صندوقچه جواهرات • ِ یاقوت انار ­ی فهم عاجز شود از ح ّقه ِ ِ زیبایی صندوقچه­ی یاقوت­های دریافت اول مرصاع :درک انسان از ِ • معنی ّ انار ،ناتوان است. • معنی دوم مرصاع :انسان از درک فریبی که از دانه­هایِ یاقوت رنگ انار می­خورد ،ناتوان است • • • • • پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخر کند لیل و نهار عزیز :گران­قدر، تقدیر :رسنوشت ،اندازه گرفنت. ُمس ّخر :رامُ ،مطیع ،فرمان­رب کمیاب ،نادر. ماه و خورشید و لیل و نهار :مراعات نظیر(شبکه­ی معنایی) «ماه و خورشید» و «لیل و نهار» :آرایه­ی دارند. تضاد خداوند پاک و بی عیبی که به فرمان او ،ماه و خورشید ،و روز و شب ،مطیع و رام او هستند. • • • • تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار کرم: رحمت :مهربانی اندر :حرف اضافه سخاوت ،بخشندگی تا روز قیامت همه­ی انسان­ها از بخشندگی و مهربانی خداوند سخن می­گویند؛ درحالی که یک هزارم آن­چه را الزم است ،بجا منی­آورند • • • • • نعمتت بار خدایاِ ،ز عدد بیرون است انعام تو هرگز نکند شکر ِ ِ شکرگزار ِز عدد بیرون است :بی­شامر است انعام :بخشش ،دهش ،نعمت بخشیدن خدایا ،نعمت­هایی که به ما دادی بی­شامر است و هیچ فرد سپاسگزاری منی­تواند سپاس نعمت­های تو را به جای آورد. • • • • • • سعدیا ،راست ُروان گوی سعادت بردند راستی کن که به منزل ترسد کج رفتار راست ُروان :روندگانِ را ِه راست ِ گوی سعادت بردند :به خوش­بختی و سعادت رسیدند راست و گویِ چیزی را بردن :کنایه از موفّق ّیت در چیزی. کج :آرایه­ی تضاد ای سعدی ،روندگان راه راستی و درستی به کام­یابی و خوش بختی رسیدند؛ تو نیز را ِه راست را پیش بگیر ،زیرا کج­رفتار به مقصد منی­رسد. سعدی خود ارزیابی دانش های زبانی و ادبی نکته ی 1

51,000 تومان