راه هایی برای برون رفت از تقابل ساختاری
اسلاید 1: نقدی بر لوی - استروس؛ راه هایی برای برون رفت از تقابل ساختارینسخه ویژه سایت انسان شناسی و فرهنگتیرماه 1394مانی کلانینقل مطالب این پاورپوینت با ذکر ماخذ آزاد است.
اسلاید 2: حوزه مطالعاتی لوی – استروس در یک نگاهلوی استروس در دهه 40 و 50 میلادی.- درگیری مستقیم و تمرکز بر روی الگوهای خویشاوندیتوجه به ساختار ذهن (دهه 50 و 60 میلادی).لوی استروس در دهه 60 و 70 میلادی.- بازگشت به الگوهای خویشاوندی از طریق تحلیل اسطوره هاخانواده و خویشاوندی تنها در دهه های 40 و 50 محور اصلی جهت گیری لوی- استروس بوده.خانواده و خویشاوندی از خلال نظریه های لوی-استروس در مورد الگوهای ذهنی، ساختار و اسطوره و زیبایی شناسی هنر باید توضیح داده شود.هرگونه شرح انتقادی بر لوی - استروس نیازمند مقدمه و موخره ای است که نظریات لوی- استروس در مورد خانواده و خویشاوندی بخشی از آن راتشکیل خواهد داد و باید شامل دیگر نظریات او نیز باشد.
اسلاید 3: زن به مثابه موضوع مبادله و انتقال پیامبسط الگوی نظری مارسل موس (1925) در مورد هدیه: دادن، دریافت کردن و بازگردادنانواع تبادل: تبادل گسترده و محدود (ساختارهای اولیه خویشاوندی، 1949)(استوایی غمگین، 1955).تبادل محدود؛ نهی زنای با محارم بین فرزندان خواهرها یا بین فرزندان برادرها به هدف ارتباط و نفع اجتماعیفرزندان خواهر (گروه الف) و فرزندان برادر (گروه ب)
اسلاید 4: زن به مثابه موضوع مبادله و انتقال پیاممشابهت نظام زبانی سسور با الگوهای خویشاوندی:ذهن، زن را همچون پیامی برای گروه و طایفه گیرنده پیام، در درون ساختاری از ارتباط با مرد قبیله مقابل، آماده کرده (رمزگذاری کرده) وسپس آن را برای طایفه گیرنده پیام می فرستد.پیش فرضی از ذهن - از نظر لوی- استروس - که به الگوهای زبانی ساختاری شکل دهنده مکالمات روزمره منجر می شود: - مردانگی ام را می دهم و زنانگی را می گیرم (توجه کنید به معامله در فرهنگ شفاهی فولکلور ایرانی)- مسکن برای زن تامین می کنم در عوض آن کنترل بر تعداد و نوع فرزندان را به دست می آورم و....
اسلاید 5: زن به مثابه موضوع مبادله و انتقال پیام؛ نقدنقد: لوی – استروس الگوهای ارتباطی غیرساختاری را نادیده می گیرد و به حل کردن شکاف ها و تقابل های ساختاری تمایلی ندارد.حل کردن تقابل های ساختاری: وضعیت های غیرمعمولی که باعث رهایی بخشی از قید ساختارهای ذهنی و برساخت های اجتماعی ساختارها می شود.مثال هایی از حل شدن نسبی تقابل های ساختاری میان زن و مرد1- مردانگی را می دهد ولی در زنانگی شریک عاشقانه است با زن؛ یعنی:- در مردانگی مرد حامی مالی زن است و در زنانگی، مرد همراه و شریک زنانگی زن است یعنی در مبارزه علیه تحقیرهای جنسیتی، کار در خانه و تربیت فرزندان، با او همراه است (تقابل ساختاری به شکلی نسبی حل می شود)لوی استروس بعدها به امکان حل شدن شکاف ها و در دوره دوم تامل فکری اش بر روی «منع زنای به محارم» برمی گردد.
اسلاید 6: 2- زنانگی را می دهد اما مردانگی را پس از بازتفسیر مردانگی قبول می کند؛ زن عشق و محبت اش به مرد را ابراز می کند اما حمایت ها، پشتیبانی ها و قیّم مآبی ها را نمی پذیرد یا در آن چون و چرا می کند.3- مردانگی یا زنانگی ای هست ناب که در قالب تقابل ساختاری، محدود و ضعیف نمی شود(همیشه در حال وصل کردن و نه فصل کردن)؛ مردانگی را می دهد و وقف می کند و منتظر چیزی از دیگری نیست اما دنبال فرصتی است برای تجربه زنانگی اش با دیگری. یعنی: طرف مقابل را دوست دارد و مورد حمایت قرارمیدهد چه در مردانگی و چه در زنانگی بدونِ یا با حضور طرف مقابلمرد از زن در برابر نحقیر جنسیتی دفاع می کند، چه زن با مرد همگام شود، چه نشود.زن به مثابه موضوع مبادله و انتقال پیام؛ نقد
اسلاید 7: مولفه های تفکر وحشی؛ توتم1- نسبت هستی شناسانه با توتم؛ پرداختن به بخش های ناخواسته خویشتن (نقد جامعه مدرن که برای اصالت تفکر وحشی اعتباری قائل نیست) با این استدلال کهتوتم باوری و هیستری (ریشه دار در جامعه بدوی دارای تفکر وحشی) بخش هایی تفکیک ناپذیر از جامعه مدرن نیز هستندنقد: واقعیت توتم به مثابه بخشی از واقعیت حال حاضر در دنیای معاصر مورد پرسش لوی - استروس نیست.اما واقعیت توتم چیست؟- شبیه توتم شدن و آن را در خود ساختن و پرداختن؛کنش های غریب و غیراجتماعی هنجارشکن:الف) در جامعه بدوی: خرس توتمی به مثابه روح یاریگر شکارچی – جن گیری به کمک توتمب) استحاله شدن توتم در جامعه مدرن: هیستری و ترس از حیوانات (در خواب و واقعیت) - رابطه جنسی با حیوانات - افراد را به حیوانات تشبیه کردن (از منظر برخی از شخصیت های مذهبی) - حیوانات خانگی - جمع آوری کلکسیون - کارناوال - نقاب های حیوانات - داستان پینوکیو - فیلم های حیات وحش و...
اسلاید 8: مولفه های تفکر وحشی؛ توتم1- نسبت شناخت شناسانه با توتم؛ توهم توتمی (توتمیسم، 1962)کارکرد ذهن: بیان نمادین تفاوت ها و سلسله مراتب اجتماعی به کمک تقابل ساختاری توتم ها با یکدیگر توتم خرس/ توتم پلنگ (وایزمن و گووز، [1997] 1379: 52 و 53)
اسلاید 9: مولفه های تفکر وحشی؛ تفکر طبقه بندیاهمیت دادن به ساختار ذهنی بدوی طبقه بندی کننده (ذهن وحشی، 1962)بنیان دانش های باستانی: شهود بیواسطه حقایق درونی اشیاء بر مبنای صفات ظاهری آنها. صفات ظاهری و ویژگی های روانی، جسمی و... افراد با بخشی از ساختار طبیعت (آب، باد، خاک و آتش) هم ارز و متناسب است.تفکر طبقه بندی براساس منطق محسوسات انجام می گیرد؛همه اشیای مقدس (آب) باید جا و کارویژه خاص خود (پاکی و مهربانی انسان ها) را در تقابل ساختاری با دیگر اشیای مقدس (آتش) و کار ویژه خاص آنها (جسور، مبارزه طلب، اهل زندگی و پرشور بودن) داشته باشند.هر بخشی از بدن، فن و طبقه اجتماعی ما مرتبط، متناسب و بازتابی از چیزی، حیوانی، شی، طعمی و بویی از طبیعت است. فرد سریع (پلنگ)، فرد کند و با تامل (لاک پشت)، فرد چاق(خوشبینی)، فرد لاغر(ایده پرداز)هرکس بنابر طرح ویژه اش(مثلاً مهربان بودن ناشی از آب)، جای ویژه اش را در عالم دارد و در نسبت و ارتباط ساختاری با دیگر طرح ها (جسور بودن ناشی از آتش) در کلیّتی جا می گیرد که همه طرح هایش معلوم است؛ (آب، باد، آتش و خاک)نام گذاری انسانها با توجه به منحصر به فرد بودن مقدس آنهاست مانند، مارکوچک خشمگین در نامگذاری سرخپوستی.
اسلاید 10: بخش کوچکی از سایر حوزه های مطالعاتی لوی - استروسنزدیک بودن ذهنیت انسان ماهر به تفکر وحشی بر خلاف مهندسان،نزدیک بودن ذهنیت هنرمندان به تفکر وحشی بدوی،انسان شناسی هنر؛ نقد کوبیسم به مثابه هنر فردیِ وحشیِ غیر اصیلِ برنخواسته از بستر جامعه دارای تفکر وحشی،جوامع سرد و گرم،نشانه های امر ماورایی، برعلیه تقلید،هنر علیه زبان،هنر فروکاسته؛ بازسازی خلاق اثر هنری،ارتباط اسطوره و موسیقی،تحلیل ساختاری درون مایه اسطوره (ادیپ، پارسیفال و...)و...
اسلاید 11: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم(لوی استروس، 1964 به نقل از وایزمن و گووز، [1997] 1379: 141- 138)اسطوره ای از قبیله برزیلی شیپالا (پخته و خام، 1964)
اسلاید 12: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم
اسلاید 13: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم
اسلاید 14: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم
اسلاید 15: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارماسطوره ای از قبیله بورورو(پخته و خام، 1964)(همان: 146- 144)
اسلاید 16: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم
اسلاید 17: بازگشت به انسان شناسی خویشاوندی بازتفسیر منع زنای با محارم
اسلاید 18: منع زنای با محارم؛ تقابلی ساختاری یا امکانی واقعی برای رهایی از آن؟اسطوره: کارکرد آزاد ذهن و تصویر ذهن در حالت طبیعی (پخته و خام؛ از مجموعه اسطوره شناسی ها، 1964)اسطوره: انعکاس دهنده تصویر سازی ذهنی از تقابل های ساختاری همچون محدودیت خویشاوندی منع زنای با محارم.امکانی جهت برون رفت از منع زنای با محارم وجود دارد؟ چگونه؟پاسخ لوی - استروس:درون مایه ها عوض می شوند و اسطوره ها به همدیگر تبدیل می شوند.معنای نهایی یعنی وحدت تقابل ها (وحدت زن و مرد زناکار) وجود ندارد زیرا همیشه تقابل ساختاری به یک سمت تقابل سنگینی می کند (مثلا به سمت مردی که در ماه بود یا مردی که قاتل پدر شد) یعنی درون مایه های مسلط (آب، آتش و...) از قبیله ای (آتش یاریگر مادربزرگ) به قبیله ای دیگر عوض می شود (آب تبدیل شده به پرپرندگان و پاک کننده خون).
اسلاید 19: منع زنای با محارم؛ تقابلی ساختاری یا امکانی واقعی برای رهایی از آن؟نقد: حذف تقابل ها امکان پذیر است، اگر تقابل ها با همدیگر وحدت پیدا کنند مثلا:وحدت تقابل ها به صورت مقطعی و موقتی شکل می گیرد ولی از بین می رود؛ مثلا در زنای با محارم، راویان اسطوره ها بر این باور هستند که زناکنندگان در نهایت مقصر نیستند. لوی استروس نیز می گوید آنها تخطئه نشدند بلکه صرفا پاک شدند (1964).وحدت دوگانه ها در انواع الگوهای غیرتقابلی/ غیرساختاری قابل بازیابی است: خون مردانه ای که برای شست و شوی زنان استفاده می شود وبه زیبایی زنانه پرپرندگان تبدیل می شود.این الگوهای وحدت زن و مرد می توانند به شکلی واقعی پدیدار و تبیین شوند: تنها این احتمال را در نظر بگیرید که مرد زناکار (در بخش حقیقی و پنهان اسطوره؛ یعنی درمیان اسلاید 13 و 14) و قبل از کشته شدن بر روی آب آوازی خوانده است و آب نیز از کیفیت پاک کنندگی،آرامش بخشی و شفادهی برای زنان برخوردار شده است. امروزه پخش موسیقی برای مولکولهای آب و اثرات درمانی ناشی از آن دیگر امری از نظر علمی شناخته شده است( ایموتو، 1999، 2001 و 2006)، برای اطلاعات بیشتر در این زمینه و در حوزه مشابه آکوستیک و زیست بوم رجوع کنید به پروژه انسان شناس آمریکایی استیون فلد در میان مردمان بومی جنگل های استوایی پاپوآ گینه نو(1994).
اسلاید 20: لوی - استروس: اسطوره ها معنا ندارند بلکه از طریق آنها معنای جهان را درک می کنیم؛ مسائل اصلی جهان، جامعه و تاریخ به واسطه اسطوره آشکار می شود (انسان شناسی ساختاری، 1973)- زنای با محارم ادیپ و مادرش (جاکاستا) فرع است و از تبعات درون مایه اصلی اسطوره است.- درون مایه اسطوره ادیپ از نظر لوی- استروس: افراط در ارتباط؛ چیره شدن بر تقابل های ساختاری.- این مسائل بنیادین و از خلال اسطوره ادیپ اینگونه طرح می شود:- آیا انسان گنجایش و ظرفیت چیره شدن بر تقابل ساختاری و غیرعادی شدن (انسان شکست دهنده دیو) را تا حد نهایی آن دارد؟ گنجایش چیره شدن بر تقابل انسان / دیو (ابوالهول) و افراط در ارتباط (یعنی دانستن همه سوالات و حقیقت های پنهان مانند ارتباط جنسی ادیپ با مادرش)؟- آیا انسان تحمل پاسخ دادن به همه معماها و چیستان ها را دارد؟ آیا پذیرای انسان/ دیو شدن هستید؟- چرا وقتی ادیپ تقابل اش را با ابوالهول از بین برد و او را شکست داد، راهش را ادامه نداد؟ یعنی چرا از پس تبعات شکست ابوالهول یعنی از تبعات آگاه شدن از داشتن رابطه جنسی با مادرش، بر نیامد و خودش را کور کرد؟ آیا انسان از ظرفیت تحمل شکست تابوها علی القاعده هیچگاه برخوردار نمی شود؟ منع زنای با محارم؛ تقابلی ساختاری یا امکانی واقعی برای رهایی از آن؟
اسلاید 21: آخرین نقدهادو گانه طبیعت و فرهنگ مشابه سایر دوگانه های ساختاری نیست، دوگانه هایی مانند خام و پخته، زن و مرد، روز و شب و ماه و خورشید.لوی استروس: تبدیل خام به پخته، هم ارز با تبدیل طبیعت به فرهنگ و نیز هم ارز با تبدیل حیوانیت انسان به انسانیت انسان (منع زنای با محارم) است.اما بر خلاف این گفته لوی - استروس و در تناقضی آشکار، در داستان اسطوره های اقوام آمریکای شمالی و جنوبی، آتش که رمزی از پخته بودن است را پیرزن در دفاع از نوه زناکارش (و به مثابه رمزی از خام بودن) برپا می کند. پس آتش در خدمت زنای با محارم وطبیعت قرار می گیرد (و نه لزوما در دور شدن از طبیعت و از طریق کارکرد پختن آن).پس آیا اسطوره ها بخشی از تمایل ناخودآگاه ذهن وحشی و بدوی برای چیره شدن بر فرهنگ نیستند؟ نقد: فرهنگ و به خصوص آن بخش از فرهنگ که به درون مایه های اسطوره ای طبیعت مانند آب و آتش می پردازد بخشی از طبیعت انسانی بوده و از دل طبیعت برآمده ست لذا با آن بخش از فرهنگ که کیفیت های طبیعت گونه انسان را نفی وتحقیر می کند، فرق می کند (مانند پزشکی علم زده کلاسیک و نظام سرمایه داری و مافیای دارویی پشت آن که طب سنتی مبتنی بر اخلاط چهارگانه انسانی را نفی می کند)؛ بنابراین بر خلاف نظر لوی- استروس تقابلی میان طبیعت و فرهنگ وجود ندارد، آنها آنچنان درهم پیچیده اند که از همدیگر به سختی قابل تفکیک هستند.
اسلاید 22: کلام آخر: ساختار چیست؟ احساس من این نیست که کتابهایم را می نویسم. بلکه احساس می کنم کتابها از طریق من نوشته می شوند و وقتی به پایان می رسند از من گذشته اند و احساس خلاء می کنم.... چون چیزی از آنها نمانده است. من هیچوقت درکی از احساس شخصی خودم نداشته و ندارم به نظرم من جایی هستم که در آن چیزی جاری است، اما هیچ «من» یا «برای من»ای وجود ندارد. همه ما گذرگاه هایی هستیم که در آن اتفاقاتی می افتد. این گذرگاه ها کاملاً منفعل اند: چیزی در آنها روی می دهد. چیزی دیگر، با همان اهمیت، در جایی دیگر اتفاق می افتد، انتخابی نیست، کاملاً تصادفی است. (لوی استروس، 1977 به نقل از وایزمن و گووز، [1997] 1379: 175)
اسلاید 23: منابعوایزمن، بوریس و گووز، جودی. لوی استروس؛ قدم اول. 1997. ترجمه. رحمانیان، نورالدین. تهران: نشر شیرازه، 1379. Feld, Steven. “From Ethnomusicology to Echo-Muse-Ecology.” Essays. Acoustic Ecology Institute, 1994. Web. http://www.acousticecology.org/writings/echomuseecology.html “Masaru Emoto” Wikipedia, The Free Encyclopedia. 2 Jul. 2015. Web. 9 Jul. 2015.https://en.wikipedia.org/wiki/Masaru_Emoto
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.