زندگینامه یاسپرس

زندگینامه یاسپرس

اسلاید 1: دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی قزوین کلاس 104 حسن بدخشانsatrap021@gmail.com استاد آقای ناصری درس اصول فلسفه آموزش و پرورش آذر92

اسلاید 2: زندگی نامه یاسپرسکارل یاسپرس در سال 1883در اولدنبورگ آلمان دیده به جهان گشود.ابتدا در رشته حقوق و پس از آن در رشته ی پزشکی درس خواند و در سال 1909 از دانشگاه هایدلبرگ،دکترای پزشکی گرفت و در بخش رواندرمانی همان دانشگاه به پژوهش پرداخت.با انتشار اولین کتابش آسیب شناسی روانی به استاد یاری روانشناسی برگزیده شد و به فلسفه رو کرد.

اسلاید 3: زندگی نامه حزب ناسیونال سوسیالیسم کشورش او را از کار بر کنار کرد.و این برکناری با شکست آلمان پایان گرفت و به کار آموزش فلسفه در آلمان و سوئیس ادامه داد و در سال 1969 در گذشت.  که کتابهای او عبارتند:فلسفه،آغاز و فرجام تاریخ،خرد و هستی،رمز و حقیقت، فلسفه و جهان که در بر دارنده ی زندگی او و فیلسوفان بزرگ است.

اسلاید 4: عقایدشیاسپرس بر آن نیست که نظریه هایی درباره ی آموزش و پرورش بدست دهد.کار او روشنگری فلسفیبرای بیدار کردن انسان است.او بزرگترین عیب آموزش و پرورش امروز را فراموش کردن انسان و ارج او میداند و این چگونگی را با توجه به نکته های بنیادی فلسفه ی هستی روشن میکند.منظور از فلسفه هستی نامی است که برای نامیدن کار و اندیشه ی گروهی از فیلسوفان قرن 20 به کار میرود.

اسلاید 5: اندیشه های او در این زمینه،نخست اشاره ای میکنیم به ویژگی های انسان هستی دار و برخی از نکته هایی که برای پی بردن به این ویژگی ها لازم است.از نخستین نشانه های هستی،سرشاری،حرارت و در راه بودن است.هستی داشتن،اصالت داشتن،خود-بودن،خود را برگزیدن و هماهنگ با ارزش هایی که پذیرفته ایم زندگی کردن است.

اسلاید 6: اما از آنجا که وفادار ماندن به خود و ارزش هایی که پذیرفته ایم،مستلزم کوشش مدام است،این است که به گفته یاسپرس انسان بودن،انسان شدن است.یاسپرس به ویژه از سه آزمون فلسفی که زمینه بیداریست یاد می کند.این سه آزمون،نتیجه رو کردن به شناختن حقیقت جهان،حقیقت خود و خداست.او می گوید:انسان در هر سه آزمون،با شکست روبرو می شود.اما این شکست باعث بیداری او و به خود آمدن او می شود.این آزمون معنوی او را باز می دارد از این که درباره هستی خود به همان سان سخن بگوید که درباره چیزها و موضوع ها سخن می گوید.زیرا خود را بسی ژرف تر از آن میابد که بتواند در شبکه ای از نسبت ها بیان کند.

اسلاید 7: این نکته،در رو کردن به بنیاد هستی یعنی خدا آشکارتر است و ازین روست که یاسپرس،خدا را فراروندگی یا فرارونده مینامد.اما اگر بخواهیم این تجربه های ژرف معنوی را به صورت قضایای ثابت و منطقی درآوریم؛یعنی آنچه را بر بنیاد تجربه های هستی آساست بر بنیاد اندیشه تنها استوار کنیم،به خطا خواهیم رفت.با این همه چه بسا اینکه روانشناسی و علمهای تجربی ما را بر آن میدارند تا یافته های خود درباره ی نمودها را ،دانشی حقیقی درباره ی ذات جهان و یا((من))بشمریم..

اسلاید 8: ازین رو،روانشناسی که همه چیز را به رفتار بر می گرداند هیچگاه نمی تواند به ((من حقیقی))یا به هستی راه یابد؛آنچه میگوید درباره ی وجود تجربی من است ولی هیچگاه به هستی که خاستگاه ناشناخته و نشناختنی کردار من است،را نمی برد

اسلاید 9: یاسپرس که با توجه به این نکته های بنیادی،به تربیت مینگرد برآن است که جهان امروز و آموزش و پرورش نو،انسان را نه چون انسان بلکه چون نسروس تولید کننده وانرژی زنده میبیند و او را تا حد دستگاهی با کنشها و واکنشهای روانی-تنی-که میتواند به کمک روانشناسی شناخته شود-پایین می آورد و بدین سان او را آماده میکند تا در جامعه هایی که با سلطه ی نامحدود اداره می شوند،شخصیت و فرد بودن خود را از دست بدهد و چون ماده خامی شمرده شود برای بنیاد گذاری آینده ای از این که نوید داده شده و از پیش برنامه ریزی شده است.

اسلاید 10: در جهان آزاد،وضعیت به گونه ای دیگر است،در آنجا روشن کردن اینکه چه چیز می تواند برنامه ریزی شود و چه چیز نمی تواند،خود یک مشکل است.یاسپرس می گوید:برنامه ریزی نه تنها به خودی خود،بد نیست بلکه لازم و سودمند نیز هست ولی بشرط آنکه همیشه ب حد آن آگاه باشیم و هیچگاه بر آن نشویم که همه چیز را برنامه ریزی کنیم و همه ی جزئیات آن را مشخص کنیم.

اسلاید 11: او در ادامه می گوید:برنامه ریزی اگر بخواهد همه چیز را در بر گیرد و مطلق شمرده شود،انسان را به بیراهه می کشاند.ما میخواهیم به دانش آموزان دانستنی های علمی بیاموزیم،آنها را برای آینده آماده کنیم و به پرورش تواناییهایی که روانشناسی در آنها تشخیص می دهد بپردازیم.ولی نکته این است که اگر همه ی جریان تربیت را به این سه هدف که هر یک به خودی خود خوب و با اهمیت است محدود کنیم،به بیراهه رفته ایم.

اسلاید 12: کودکان باید مطابق با توانایی های خودشان آموزش ببینند و روانشناسی چون علمی که تربیت انسان و اعمال روانی-تنی و مراحل رشد و ناهنجاریها را میشناسد،باید بنیاد برنامه ریزی تصمیم های تربیتی باشد.بی شک روانشناسی در بسی از زمینه ها سودمند است و در مسائلی چون خستگی،یادآوری و ویژگی های رشد ومانند اینها کشفهای بسیار کرده است و می تواند بسیاری از نگرانی های نا به جا و بسیاری از قضاوتهای خطا را از میان ببرد،میتواند انسان را امیدوار کند و تحمل پیشامدهای ناگوار را برای او آسان نماید.

اسلاید 13: باید کودکان را عضوهای سودمند جامعه بار آورد.این به دو معنی است.یکی اینکه روح تاریخی جامعه را در آنان بیدار کنیم و به رمزهای آن زندگانی بدهیم،و این کاری است که می تواند به وسیله ی زندگانی روزانه،برخوردهای اجتماعی،چگونگی سخن گفتن و برخورد با شخصیت انسانی آموزگار،صورت گیرد.

اسلاید 14: یاسپرس روشن می کند که همه جا سخن بر سر آموختن معلوماتی بیشتر و در زمانهای کمتر و در برنامه های فشرده است.در روش و جریان آموزش نیز چنین تغییری روی داده است.آنچه به راستی اهمیت دارد بیدار کردن روح تاریخی انسانی است که در همدلی معلم و شاگرد و نیز پیوند با گذشته،ممکن می گردد.

اسلاید 15: از نظر انسان ها سگ ها حیواناتی باوفا و مفید هستند اما از نظر گرگ ها سگ ها گرگ هایی هستند که تن به بردگی داده اند تا در اسایش و رفاه باشند.پایان