زندگی نامه و آثار سعدی
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- آثار سعدی
- بوستان
- بوستان سعدی
- پاورپوينت زندگی نامه و آثار سعدی
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت رایگان
- تاریخ تولد
- تاریخ تولد سعدی
- تاریخ تولد و وفات سعدی
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- دیوان اشعار
- رسائل نثر
- زندگی نامه سعدی
- زندگی نامه و آثار سعدی
- سعدی
- شاعر
- صاحبیه
- قصاید سعدی
- گلستان
- گلستان سعدی
- نمونه اشعار سعدی
امتیاز
زندگی نامه و آثار سعدی
اسلاید 1: شکر و سپاس و منت و عزت خدای راشکر و سپاس و منت و عزت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزاق بندهپرور و خلاق رهنما اقرار میکند دو جهان بر یگانگیش یکتا و پشت عالمیان بر درش دو تا گوهر ز سنگ خاره کند، لل از صدف فرزند آدم از گل و برگ گل از گیا سبحان من یمیت و یحیی و لااله الا هوالذی خلق الارض والسما باری، ز سنگ، چشمهی آب آورد پدید باری از آب چشمه کند سنگ در شتا گاهی به صنع ماشطه، بر روی خوب روز گلگونهی شفق کند و سرمهی دجا دریای لطف اوست و گرنه سحاب کیست تا بر زمین مشرق و مغرب کند سخا انشاتنا بلطفک یا صانع الوجود فاغفرلنا بفضلک یا سامع الدعا ارباب شوق در طلبت بیدلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بیسرند و پا شبهای دوستان تو را انعمالصباح وان شب که بی تو روز کنند اظلم المسا یاد تو روحپرور و وصف تو دلفریب نام تو غمزدای و کلام تو دلربا بیسکهی قبول تو، ضرب عمل دغل بیخاتم رضای تو، سعی امل هبا جایی که تیغ قهر برآرد مهابتت ویران کند به سیل عرم جنت سبا شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا گر جمله را عذاب کنی یا عطا دهی کس را مجال آن نه که آن چون و این چرا در کمترین صنع تو مدهوش ماندهایم ما خود کجا و وصف خداوند آن کجا؟ خود دست و پای فهم و بلاغت کجا رسد تا در بحار وصف جلالت کند شنا؟ گاهی سموم قهر تو، همدست با خزان گاهی نسیم لطف تو، همراه با صبا خواهندگان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا .
اسلاید 2: زندگینامهسعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.سعدی هنوز طفل بود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب میرفت و مقدمات علوم را میآموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمدخوارزمشاه و بخصوص حمله سلطان غیاث الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید.[۱] سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بودهاست که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. آرامگاه سعدی در شیرازپس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کردهاست. در این که سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان چندان اعتماد کرد و به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است[نیازمند منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی به پاس مهربانیهای شاه سرودن بوستان را در سال ۶۵۵ شروع نمود. و کتاب را در ده باب به نام اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی در قالب مثنوی سرود. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان میگوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.
اسلاید 3: نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفاتبر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کردهاست، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شدهاست. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بودهاست اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شدهاست. اکثریت محققین (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال میرساند! حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
اسلاید 4: وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند. ولی عدهای از جمله سید حسن تقیزاده احتمال دادهاند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کردهاست. محمد قزوینی در نامهای به تقیزاده مینویسد که احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» میداند. آرامگاهسعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا میگذرانده و سپس در همانجا دفن شدهاست. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقب نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق میشد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.
اسلاید 5: نمونهٔ اشعارنه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی که به دوستان یکدل، سر دست برفشانی نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی دل عارفان ببردند و قرار پارسایان همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی مدهای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی، که چه میرود نهانی دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد نه به وصل میرسانی، نه به قتل میرهانی به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنی آدم از اوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم زخم که درمان هم از اوست زخم خونینم اگر به نشود، به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است چو بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست این شعر سعدی بسیار مشهور است و بر سردر سازمان ملل متحد نقش بسته است بنى آدم اعضاء يک پیکرندکه در آفرينش ز يک گوهرندچو عضوى بدرد آورد روزگارددگر عضوها را نماند قرار
اسلاید 6: آثاراز سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر ماندهاست:بوستان: کتابیاست منظوم در اخلاق. گلستان: به نثر مسجع دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی. صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سرودهاست. قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیهاست. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمدهاست. مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شدهاست و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کردهاست.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سرودهاست. رسائل نثر: کتاب نصیحةالملوک رساله در عقل و عشق الجواب در تربیت یکی از ملوک گوید مجالس پنجگانه هزلیات سعدی از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند.
اسلاید 7: بوستانبوستان کتابیاست منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست نظم آن را در ۶۵۵ ه.ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شدهاست. معلوم نیست خود شیخ آن را چه مینامیدهاست. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدینامه دادهاند. بعدها به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. بابهای آن از قرار زیر است:عقل و تدبیر و رای احسان عشق و مستی و شور تواضع رضا قناعت عالم تربیت شکر بر عافیت توبه و راه صواب مناجات و ختم کتاب گلستانگلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته است.غزلیاتغزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.
اسلاید 8: سعدی و زبان فارسیمحمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی مینویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شدهاست، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.گلستان سعدیاز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.پرش به: ناوبری, جستجوگلستان کتابی است نوشتهٔ شاعر و نویسندهٔ معروف ایرانی سعدی شیرازی که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده است. غالب نوشتههای آن کوتاه و به شیوهٔ داستانها و نصایح اخلاقی است.دیباچه باب اول - در سیرت پادشاهان باب دوّم - در اخلاق درویشان باب سوّم - در فضیلت قناعت باب چهارم - در فواید خاموشی باب پنجم - در عشق و جوانی باب ششم - در ضعف و پیری باب هفتم - در تأثیر تربیت باب هشتم - در آداب صحبت
اسلاید 9: زندگی نامه سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» است. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است. سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده اند و تاریخ درگذشتش را هم سالهای 690 تا 695 نوشته اند. سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی خود در این مورد می گوید: همه قبیله ی من، عالمان دین بودند ------- مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت. او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد. او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود. سعدی در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام سعد بن ابوبکر گرفته است.
اسلاید 10: پس از از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می زد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین سهروردی خود گواه این موضوع است. ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. شاید یکی از مهم ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است. آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
اسلاید 11: ویژگی های آثار سعدی آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرن های مختلف، همه ی خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند. اما آثار سعدی از جنبه ی دیگری، ممتنع هستند و کلمه ی ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس. وقتی گفته می شود شعر سعدی سهل و ممتنع است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی می فهمد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می فهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است. بعضی دیگر از ویژگی های آثار سعدی عبارتند از:
اسلاید 12: نکات دستوری نکات دستوری در آثار سعدی به صحیح ترین شکل ممکن رعایت شده است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمی شود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید. ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل می نویسد حاجت گفتار نیست در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت، که سر زخاک برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
اسلاید 13: ایجاز ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی. دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظریف تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند. در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضافه یا کم نمی شود. گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی به دلت کز دلم به در نکنم سخت تر زین مخواه سوگندی ریش فرهاد بهترک می بود گر نه شیرین نمک پراکندی کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی ... ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است. در دو حکایت زیر از گلستان به خوبی مشاهده می شود که سعدی چه اندازه از معنی را در چه مقدار از سخن می گنجاند: حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: «هیچت از ما یاد آید؟» گفت: «بلی، وقتی که خدا را فراموش می کنم.» حکایت: یکی از ملوک بی انصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»
اسلاید 14: موسیقی سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده میکند. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می دهند؛ عواملی همچون انواع جناس، هم حروفیهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب و ... استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می شود. در غزل زیر سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقی زای زبان برده است، بی آن که سخنش رنگ تکلف و تصنع به خود بگیرد. تکرارهای هنرمندانه ی کلمات، هم حروفی ها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تعزلی کلام سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان خواننده می ریزد: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست باز آ که روی در قدمانت بگستریم ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم گفتی زخاک بیشتر نه که از خاک کمتریم ما با توایم و با تو نه ایم اینت بوالعجب در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
اسلاید 15: طنز و ظرافت طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسان الغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در شعر خود استفاده ها برد: با محتسب شهر بگویید که زنهار در مجلس ما سنگ مینداز که جام است یا کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی به نقد اگر نکُشد عشقم، این سخن بکشد
اسلاید 16: آثار سعدی از سعدی آثار گوناگونی به نظم و نثر موجود است که عبارتند از: 1- بوستان یا سعدی نامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال 655 تمام شده است. گویا سعدی آن را در ایام سفر خود سروده و هم چون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است. موضوع این کتاب که از عالی ترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است. این کتاب ده بخش دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب. سعدی این کتاب را که حدود چهارهزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد کرده است. 2- گلستان، شاهکار نویسندگی و بلاغت فارسی است که سعدی آن را در سال 656 تألیف کرده است. 3- قصاید عربی، که حدود هفتصد بیت می شود و شامل موضوعات غنایی و مدح و اندرز و مرثیه است. 4- قصاید فارسی، در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان معاصر سعدی است. 5- مراثی، شامل چند قصیده بلند در رثای مستعصم بالله -آخرین خلیفه عباسی که به فرمان هلاکو کشته شد- و نیز مرثیه هایی برای چند تن از اتابکان فارس و وزرای آن زمان است. 6- ملمعات و مثلثات و ترجیعات: که شمال اشعاری در قالب های خاص مانند ترجیع بند و ... است. 7- غزلیات، که خود شامل چهار بخش است؛ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم. 8- مجالس پنجگانه، این کتاب به نثر است و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است. هر چند موضوع آن ارشاد و نصیحت است اما از لحاظ جوهر نویسندگی به پای گلستان نمی رسد. 9- نصیحة الملوک، در پند و اخلاق و چندین رساله ی دیگر به نثر در موضوعات گوناگون. 10- صاحبیه، که مجموعه چند قطعه فارسی و عربی است و بیشتر آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی وزیر دانشمند دوست عصر اتابکان است و به همین دلیل آن را صاحبیه نامیده است. 11- خبیثات، مجموعه ای است از اشعار هزل آمیز، که هر چند اغلب آنها خوشایند نیست ولی چند غزل و رباعی دارد که نمونه ای از لطیفه های آن دوران هستند و از این جهت قابل بررسی اند. مجموعه ی این آثار کلیات سعدی نامیده می شود. که تحت همین عنوان بارها بارها چاپ شده است.
اسلاید 17: نمونه آثار نمونه ی شعر از بوستان سگی پای صحرانشینی گزید به خشمی که زهرش ز دندان چکید شب از درد بیچاره خوابش نبرد به خیل اندرش دختری بود خورد پدر را جفا کرد و تندی نمود که آخر تو را نیز دندان نبود؟ پس از گریه مرد پراگنده روز بخندید کای مامک دلفروز مرا گر چه هم سلطنت بود بیش دریغ آمدم کام و دندان خویش محالست اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندربرم توان کرد با ناکسان بدرگی ولیکن نباید ز مردم سگی
اسلاید 18: نمونه ای از غزل سعدی شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
اسلاید 19: کلیات سعدی«آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی// یک شکم در آدمی نگذاشتی» «باآنکه خصـومت نتوان کرد بساز// دستی که بهدندان نتوان برد ببوس» «به اخلاق با هرکه بینی بساز// اگر زیردست است و گر سرفراز» «پارسا باش و نسبت از خود کن// پارسازادگی ادب نبود» «چو بینی که یاران نباشند یار// هزیمت ز میدان غنیمت شمار» «حکیمان گفتهاند اگر آب حیات فروشند فیالمثل به آبروی، دانا نخرد که مردن به علت به که زندگانی به مذلت» (گلستان) «دادار که برما در قسمـت بگشـاد// بنیاد جهان چنان که بایست نهاد// آنراکه نداد از سببی خالی نیست// دانست سرو به خر نمیباید داد» «دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.» «دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف// لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است» «دوکس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم» «رندی که بخورد و بدهد به از عابدی که روزه دارد و بنهد» (گلستان) «سخن در میان دو دشمن چنان گوی که چون دوست گردند شرمزده نگردی!» «گر بمیری و دشمنان بخورند// به که محتاج دوستان باشی» «گرد نام پدر چهمیگردی// پدر خویش باش اگر مردی» «مکن ترک تازی، بکن ترک آز// بهقدر گلیمت بکن پا دراز» «نان خود با تره و دوغ زنـی// به، که بر خوان شه آروغ زنی» «نظر کن در این موی باریک سـر// که باریکبینند اهل نظـر// چو تنهاست از رشتهای کمترست// چو پر شد ز زنجیر محکمترست» «نه در هر سخن بحث کردن رواست// خطای بزرگان گرفتن خطاست» «هرکه را در خاک غربت پای در گل ماند، ماند// گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را» «هرکه را زر در ترازوست، زور در بازوست.»
اسلاید 20: درباره سعدی«از سعدی مشهورسخن، شعر روان جوی// کو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم» مجد همگر، معاصر سعدی «استاد سخن سعدی است نزد همه کس اما// دارد غزل حافظ طرز سخن خواجو» حافظ «بهجای سخن، گر به تو جان فرستم// چنان دان که زیره به کرمان فرستم» سیف فرغانی، معاصر سعدی «حدیث شعر من گفتن، به پیش طبع چون آبت// به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن// بَرِ ِ آن جوهری بردن چنین شعر آنچنان باشد// که دستافزار جولاهان بَرِ ِ زرگر فرستادن» سیف فرغانی معاصر سعدی «ما گرچه به نطق، طوطی خوش نفسیم// بر شِکّرِ گفتههای سعدی مگسیم// در شیوه شاعری به اجماع امم// هرگز من و سعدی به امامی نرسیم» مجد همگر، معاصر سعدی «مدح سعدی نگفته بیتی چند// طوطی نطق را زبان بگرفت» سیف فرغانی معاصر سعدی «نوبت سعدی که مبادا کهن// شرم نداری که بگویی سخن» امیرخسرو دهلوی «ور تو را شهرت سعدی نبود نقصی نیست// حاجتی نیست در اسلام اذان را به منار» سیف فرغانی معاصر سعدی «یکی گفت امامی امام هری را// ز سعدی فزون یافته مجد همگر// در این ماجرا چیست رای تو گفتم// ستمگر بود مجد همگر ستمگر» آذر بیگدلی
اسلاید 21: گلستان سعدیمقدمه«اندیشه کردن که چه گویم، بهاز پشیمانی خوردن که چرا گفتم» «اول اندیشه وانگهی گفتار// پایبست آمدهاست و پس، دیوار» باب اول، در سیرت پادشاهان«اگر بمرد عدو، جای شادمانی نیست// که زندگانی ما نیز جاودانی نیست» «اگر دانش به روزی بر فزودی// زنادان تنگ روزی تر نبودی» «اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی// برآورند غلامان او درخت از بیخ// بهپنج بیضه که سلطان ستم روا دارد// زنند لشکریانش هزار مرغ بهسیخ» «بنیآدم اعضای یکپیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی بهدرد آورد روزگار// دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بیغمی// نشاید که نامت نهند آدمی» «درویش و غنی، بنده این خاک درند// وآنانکه غنیترند، محتاجترند» «ظالمی را خفته دیدم نیمروز// گفتم این فتنهاست خوابش برده به// وآنکه خوابش بهتر از بیداری است// آن چنان بدزندگانی، مرده به» «عاقبت گرگزاده گرگ شود// گرچه با آدمی بزرگ شود» «کیمیاگر بهغصه مرده و رنج// ابله اندر خرابه یافتـه گنج» «مسکین خر اگر چه بیتمیز است// چون بار همی برد عزیز است// گاوان و خران باربردار// به زآدمیان مردمآزار» باب دوم، در اخلاق درویشان«اندرون از طعام خالی دار// تا در او نور معرفت بینی// تهی از حکمتی به علت آن// که پری از طعام تا بیتی» «پارسا بین که خرقه در بر کرد// جامهٔ کعبه را جل خر کرد» «پای در زنجیر، پیش دوستان// به، که با بیگانگان در بوستان» «زاهد که درم گرفت و دینار// زاهدتر از او یکی به دستآر» «هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد// بیگمان عیب تو نزد دگران خواهد برد»
اسلاید 22: باب سوم، در فضیلت قناعت«بهنان خشک قناعت کنیم و جامه دلق// که بار محنت خود به، که بار منّت خلق» «خوردن برای زیستن و ذکرکردن است// تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است» «شد غلامی که آب جوی آرد// جوی آب آمد و غلام ببرد// دام هربار ماهی آوردی// ماهی اینبار رفت و دام ببرد» «فضل و هنر ضایع است تا ننمایند// عود بر آتش نهند و مشک بسایند» «گربه مسکین اگر پر داشتی// تخم گنجشک از زمین برداشتی» «گفت چشم تنگ دنیا دوست را// یا قناعت پر کند یا خاک گور» «گوش تواند که همه عمر وی// نشنود آواز دف و چنگ و نی// دیده شکیبد زتماشای باغ// بیگل و نسرین بهسر آرد دماغ// ور نبود بالش آکندهپر// خواب توان کرد خزَف زیر سر// ور نبود دلبر همخوابه پیش// دست توان کرد در آغوش خویش// این شکم بیهنر پیچ پیچ//صبر ندارد که بسازد بههیچ» «هرکه نان از عمل خویش خورد// منت از حاتـم طائی نبرد» «هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پایپوشی نداشتم، بهجامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت، سپاس حق بجای و بر بیکفشی صبر کردم: مرغ بریان بهچشم مردم سیر// کمتر از برگ تره بر خوان است// وآنکه را دستگاه و قدرت نیست// شلغم پخته، مرغ بریان است» باب چهارم، در فوائد خاموشی«منجمی بهخانه درآمد، یکی مرد بیگانه را دید با زن او بههم نشسته، دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحبدلی که براین واقف بود گفت: تو بر اوج فلک چهدانی چیست// که ندانی که در سرایت کیست» باب پنجم، در عشق و جوانی«اگر خود هفت سبع از بر بخوانی// چو آشفتی، الف، ب، ت ندانی» «کسی بهدیده انکار اگر نگاه کند// نشان صورت یوسف دهد بهناخوبی// وگر بهچشم ارادت نظر کنی در دیو// فرشتهایت نماید بهچشم، کروبی» «گر تضرع کنی و گر فریاد// دزد، زر بازپس نخواهد داد» «یکی کرده بیآبروئی بسی// چهغم دارد از آبروی کسی// بسا نام نیکوی پنجاه سال// که یک نام زشتش کند پایمال» باب ششم، در ضعف و پیری«ای که مشتاق منزلی، مشتاب// پند من کار بند و صبر آموز// اسب تازی دوتک رود بهشتاب// و اشتر آهسته میرود شب و روز» «زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری.» «شنیدهام که در این روزها کهنپیری// خیال بست بهپیرانه سر که گیرد جفت// بخواست دخترکی خوبروی، گوهرنام// چو درج گوهرش از چشم مردمان بنهفت// چنانکه رسم عروسی بود، تماشا بود// ولی بهحمله اول عصای شیخ بخفت// کمان کشید و نزد برهدف که نتوان دوخت// مگر بهخامه فولاد جامه هنگفت» «وفاداری مدار از بلبلان چشم// که هردم بر گلی دیگر سرایند»
اسلاید 23: باب هفتم، در تأثیر تربیت«برو شادی کن ای یار دلافروز// غم فردا نشاید خورد امروز» «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن// که میگویند ملاحان سرودی// اگر باران بهکوهستان نبارد// بهسالی دجله گردد خشکرودی» «خر عیسی گرش بهمکه برند// چون بیاید، هنوز خر باشد» «اگر صـد ناپسند آید زدرویش// رفیقانش یکی از صد ندانند// وگر یک بذله گوید پادشاهی// از اقلیمی بهاقلیمی رسانند» «فرشتهخوی شود آدمی بهکم خوردن// وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد» «هرکه در خردیش ادب نکنند// دربزرگی فلاح از او برخاست// چوب تررا چنانکه خواهی پیچ// نشود خشک، جز بهآتش، راست» باب هشتم، در آداب صحبت«بدان را نیک دارید ای عزیزان// که خوبان خود عزیز و نیک روزند» «بس قامت خوش که زیر چادر باشد// چون باز کنی مادر ِ مادر باشد» «بلبلا! مژده بهار بیار// خبر بد، به بوم بازگذار» «خلعت سلطان اگرچه عزیز است، جامه خلقان خود بهعزتتر و خوان بزرگان اگرچه لذیذ است، خرده انبان خود به لذت تر.» «دوستی با پیلبانان یا مکن// یا بنا کن خانهای درخورد پیل» «رحم آوردن بر بدان، ستم است بر نیکان؛ عفو کردن از ظالمان، جور است بر درویشان» «سرکه از دسـترنج خویش و تره// بهتر از نان دهخدا و بره» «سنگ بدگوهر اگر کاسه زرین شکند// قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود» «کهنجامه خویش پیراستن// بهاز جامهٔ عاریت خواستن» «نهمحقق بود نه دانشمند// چارپایی براو کتابی چند// آن تهیمغز را چه علم و خبر// که براو هیزم است یا دفتر»
اسلاید 24: بوستان سعدیباب اول، در عدل و تدبیر و رای«من از بینوائی نیام روی زرد// غم بینوایان رخم زرد کرد» باب ششم، در قناعت«تنور شکم دم بهدم تافتن// مصیبت بود روز نایافتن» «جُوینی که از سعـی بازو خـورم// بهاز میده، بر خـوان ِ اهل ِ کرَم» «دل، از بیمرادی بهفکرت مسوز// شب آبستن است ای برادر بهروز» «گدا را کند یک درم سیم سیر// سلیمان بهملک عجم نیمسیر» غزلیات«همه عمر برندارم سر از این خمار مستی// که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی// تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد// دگران روند و آیند و، تو همچنان که هستی» حرف هـ
اسلاید 25: سعدیابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله زمینه فعالیت شاعر و نویسنده تولد ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶شیراز، ایران. مرگ ۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمریشیراز، ایران. گفتاورد عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند/داستانیست که بر هر سر بازاری هست ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ – ۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است
اسلاید 26: ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی معروف به مشرف الدین ، شیخ سعدی یا شیخ شیراز است ، بین سال های 585 ، 504 متولد شد. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است. سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی خود در این مورد می گوید: همه قبیله من، عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو، شاعری آموختسعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت. او در نظامیه بغداد که مهم ترین مرکز علم و دانش آن زمان به حساب می آید. او در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد. او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود. سعدی در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام سعد بن ابوبکر گرفته است. پس از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنا بر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمین های دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایت ها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می زد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع ، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگ های مختلف نبود. بلکه هر سفر تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی ، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین سهروردی خود گواه این موضوع است. ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت. چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. شاید یکی از مهم ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.
اسلاید 27: آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد. آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرن های مختلف، همه خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند. اما آثار سعدی از جنبه دیگری، ممتنع هستند و کلمه ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس. وقتی گفته می شود شعر سعدی سهل و ممتنع است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی می فهمد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می فهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمی شود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید. در آثار سعدی ایجاز بسیار دیده می شود . ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی. دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظریف تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند. در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضافه یا کم نمی شود. ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است. سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده می کند. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می دهند؛ عواملی همچون انواع جناس، هم حروفی های آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب . استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می شود. طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را به آن باز می گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. از سعدی آثار گوناگونی به نظم و نثر موجود است که عبارت اند از: 1 ــ بوستان یا سعدی نامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال 655 تمام شده است. گویا سعدی آن را در ایام سفر خود سروده و هم چون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است. موضوع این کتاب که از عالی ترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است. این کتاب ده بخش دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب. او این کتاب را که حدود چهارهزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد کرده است.
اسلاید 28: 2 ــ گلستان، شاهکار نویسندگی و بلاغت فارسی است که سعدی آن را در سال 656 تألیف کرده است. 3 ــ قصاید عربی، که حدود هفتصد بیت می شود و شامل موضوعات غنایی و مدح و اندرز و مرثیه است. 4 ــ قصاید فارسی، در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان معاصر سعدی است. 5 ــ مراثی، شامل چند قصیده بلند در رثای مستعصم بالله -آخرین خلیفه عباسی که به فرمان هلاکو کشته شد- و نیز مرثیه هایی برای چند تن از اتابکان فارس و وزرای آن زمان است.6 ــ ملمعات و مثلثات و ترجیعات: که شمال اشعاری در قالب های خاص مانند ترجیع بند و ... است. 7 ــ غزلیات، که خود شامل چهار بخش است؛ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم. 8 ــ مجالس پنجگانه، این کتاب به نثر است و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است. هر چند موضوع آن ارشاد و نصیحت است اما از لحاظ جوهر نویسندگی به پای گلستان نمی رسد. 9 ــ نصیحة الملوک، در پند و اخلاق و چندین رساله ی دیگر به نثر در موضوعات گوناگون. 10 ــ صاحبیه، که مجموعه چند قطعه فارسی و عربی است و بیشتر آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی وزیر دانشمند دوست عصر اتابکان است و به همین دلیل آن را صاحبیه نامیده است. 11 ــ خبیثات، مجموعه ای است از اشعار هزل آمیز، که هر چند اغلب آنها خوشایند نیست ولی چند غزل و رباعی دارد که نمونه ای از لطیفه های آن دوران هستند و از این جهت قابل بررسی اند. مجموعه این آثار کلیات سعدی نامیده می شود. که تحت همین عنوان بارها بارها چاپ شده است. تاریخ درگذشت این شاعر بزرگ ایران زمین را هم سال های 690 تا 695 ه. ق نوشته اند.
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.