#سلامت روان #شاخص های بهداشت روان #مدل های سلامت روان #…

zingoo0371415616

52 صفحه
464 بازدید
25 خرداد 1401

صفحه 1:

صفحه 2:
تهیه کننده:سیدمحمدحسین مرتضوی بهفر استاد:دکتر نجف طهماسبی ص2

صفحه 3:
سلامت روان چیست؟ * سلامت دو نوع تعریف دارد :طبق تعریف منفی»سلامت عبارت از فقدان بیماری وطبق تعریف مثبت سلامت با ارتقاء(0۲۳0۳۳01[0۳)بهداشت مرتبط میشود .حتی در افراد سالم سلامت سطو جح مختلفی دارد . < بهداشت روان چیزی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است . < بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی روی آن تاکید دارد :سلامتی را یک حالت رفاه جسمیءروانی»واجتماعی است ‎Ady‏ ‏فقط فقدان بیماری ویا ناتوانی »وهیچ کدام بر دیگری برتری ندارد

صفحه 4:
* مفهوم سلامت روان شامل آسایش ذهنی » احساس خود توانمندی »کفایت وشناخت توانایی خود در محقق ساختن ظرفیت های عقلی و هیجانی خویش است ۶یا به عبارتی سلامت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هايش را باز مى شناسد < و قادر است با استرس های معمول زندگی مدارا کند ۶ واز نظر شغلی مفید و سازنده باشد » < برای اجتماع خود نقشی ایفا کند و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد .ودارای سلامت معنوی باشد. * وبطور خلاصه حال خوب .فکر خوب ورفتار خوب

صفحه 5:
+ سلامت روان شامل افزایش توانانیهای افراد وجامعه وقادر سازی آنها در دستیابی به اهداف مورد نظر می باشد . ۶ که به همه ما مربوط است نه فقط به کسانی که از بیماریهای روانی رنج می برند . > هیچ گروهی وطبقه ای از بیماریهای روانی مصون نیست »ولی افراد بیکار »فقراءنوجوانان» زنانی که قربانی خشونت هستند وغیره بیشتر در معرض خطرند . * ومتاسفانه در تمام دنیا به بهداشت روان وبیماریهای روانی به اندازه سلامت جسمانی وبیماری جسمی اهمیت داده نمیشود ومورد بی توجهی و غفلت قار گرفته است.

صفحه 6:
* ازمهمترین مسائل مربوط به بهداشت روان بحث پیشگیری وارتقاء میباشد که هدف ان کاهش بروز‌کاهش طول مدت وکاهش ناتوانی ماندگاراختلالات روانی است »که عبارت از: پیشگیری سطح اول که جلوگیری از بروز بیماری یا اختلال ودر نتیجه کاهش میزان بروز است ازطریق حذف عوامل سبب ساز »کاهش عوامل خطر ساز.‌جلو گیری از سرایت بیماری محقق ميشود < ©-ييشكيرى سطح دوم »عبارت است از شناسايى زودرس ودرمان سريع بيمارى يا اختلال به منظور كاهش شيوع اختلال از طريق كوتاه كردن مدت آن

صفحه 7:
* پیشگیری نوع سوم :که هدفش کاهش شیوع نقایص وناتوانی های باقیمانده ناشی از بیماری یا اختلال است . < در اين نوع پیشگیری افراد دچار بیماری مزمن را قادر می سازد به عالیترین سطح ممکن عملکرد خود دست یابند . ص2

صفحه 8:
اهمیت اختلالات روانی * در جهان شیوع تمام عمر اختلالات روانی بیش از 00 در صد و در هر مقطع زمانی حدود 40 درصد در جمعیت بالغ تخمین زده می شود . * در ایران شیوع تمام عمر اختلالات در جمعیت بالای ‎Ses IG‏ كشور بيش از ."ادر صد برآورده مى شود كه در اين ميان اختلالات خلقى و اضطرابى بيشترين شيوع را دارد . شيوع در هر مقطع زمانى بيش از (10) درصد است . ۶ اختلالات روانی با ایجاد هزینه هاى مستقيم (اقدامات تشخيصى .درمانى » بازتوانى وبيث ى) و هزينه هاى غير مستقيم (کاهش توان فردی و. .) اثراد" انباری بر جامعه می گذارد از این رو کاهش (1) درصدی بار اختلالات روانی از اهداف برنامه های کشورووزارت بهداشت است. >

صفحه 9:
اهمیت بهداشت روان در جامعه > بهداشت روان جامعه از دو بعد :0سلامت روان جمعیت عمومی و بهداشت روانی گروه های خاص مورد توجه است . * از بعد نیازمندی های بهداشت روان برای گروه های خاص مهمترین گروه مورد توجه در ایران جمعیت نوجوان و جوان می باشند . + حدود یک میلیون عدم قبولی در کنکور در هر سال » وجود بیش از هزاران زندانی » بیش از میلیونها معتاد و تغییرات شدید وسریع الگوی مصرف موادمخدر » شیوع بالای خودکشی, میلیونها بیکار » قرار داشتن حدود(06 درصد از جمعیت زیر خط فقر مطلق» افزایش آمار دختران فراری » و...از شواهد بارز اهمیت و ضرورت توجه به نیازهای بهداشت روان گروه های خاص است.

صفحه 10:
فعالیت ها و خدمات بهداشت روان تیم سلامت ۶ 4شناسایی .درمان و پیگیری اختلالات روانی /رفتاری کودکان . ۶ 0-ارزیابی تکامل کودکان و مشاوره به والاین. ‎et ILO”‏ روانی / رفتاری در مدرسه ۰ مشکلات تحصیلی و روانشناختی دوران بلوغ. < -شناسایی درمان و پیگیری اختلالات روانی بزرگسالان شامل:افسردگی » اختلالت اضطرابی و < 0مداخلات لازم برای سایر مسایل روانی :یائسگی؛ زایمان و اختلالات روانی بعد از زایمان »استرس و سوك. > شناسایی.درمان و پیگیری اختلالات دوران سالمندیشامل :دمانسو اختلالات روانی و پیشگیری از آن. > اقدامات پیشگیری شامل آموزش مهارت های زندگی » مهارت های فرزند پروری »مداخله در بحران و بلایا.

صفحه 11:
عظمت بار بیماری های روانی ۶ آیا سلامت روان جامعه یک اولویت است؟ ۶ اختلالات روانی و رفتاری تاثیر بسزائی روی فرد » خانواده اش و جامعه دارد .غالبا علاوه بر رنج و محدودیت هایی که اختلال روانی ایجاد می کند »بیمار روآنی در فعالیت های اجتماعی و حرفه ای خود دجار تبعيض هايى بعلت اناف بيمارى روانی نیز می شود. تاثیر اختلالات روانی روی جامعه به لحاظ نیاز به مراقبت از بیماران و کاهش مولد بودن آنان بسیار مهم است. * امروزه حدود 66060 میلیون نفر از مردم دنیا از یک بیماری روانی با رفتاری رنج می برند . * بیماری افسردگی تک قطبی »علت (00 درصد از سال های سپری شده با ناتوانی است و سومین رتبه را بین علل نسبت داده شده به بار کلی بیماریها دارد .

صفحه 12:
> چهار مورد از 0 علت اصلی سال های سپری شده عمر با ناتوانی » بیماری های روانی چون: افسردگی, بیماریهای وابسته به مصرف الکل »اسکیزوفرنی و بیماری دو قطبی به خود اختصاص داده است . * بیش از (00(0 میلیون نفر از مردم دنیا در هر برهه از زمان از افسردگی رنج می برند . ۶ حدود یک میلیون خود کشی هر سال در جهان داریم و حدود 60 میلیون نفر از مردم دنیا از اسکیزوفرنی» 20 میلیون نفر از صرع و بيش از (0© ميليون از یک بیماری وابسته به مصرف الکل رنج می برند. ص2

صفحه 13:
بار بیماریها در ايران * بر اساس پژوهش های انجامی بار بیماری های روانی پس از سوانح وحوادث بطور مشترک با بیماری های قلبی » عروقی رتبه دوم را بخود اختصاص داده است. ۶ در صد متعلق به حوادث غیرعمومی ۰درصد به بیماری های قلبی» عروقی و 18)درصد متعلق به بیماری روانی بود. ص2

صفحه 14:
اختلالات روانی وبیماریهای طبی با هم در ارتباطند * عملکرد روانی بطور بنیادی با عملکرد فیزیکی»اجتماعی ودر ارتباط است .مثلا افسردگی عاملی برای بیماریهایی مثل سرطان ها و بیماریهای قلبی عروقی است که موجب عدم پذیرش و شکست در برنامه های درمانی است . + رفتارهای مخاطره آمیزی چون کشیدن سیگار .فعالیت جنسی غیر ایمن .با بیماریهایی مثل سرطان و ایدز مرتبط هستند . * شیوع افسردگی اساسی در جمعیت بطور كل بين © تا(0)© درصد است ولی در افرادی که دچار بیماری های مزمن هستند اين میزان بیشتر است ,

صفحه 15:
* 00 درصد از افراد مبتلا به فشارخون افسردگی اساسی دارند » ۶ 0 درصد از افراد مبتلا به مشکلات قلبی ۰ 60 درصد افراد مبتلا به صرع» 072 درصد افراد مبتلا به دیابت »90 درصد افراد مبتلا به سکته مغزی ۰ 05 درصد از افراد مبتلا به سرطان » 66۴ درصد افراد مبتلا به ایدز و ۳0 درصد ازافراد مبتلا به سل از افسردگی رنج میبرند. * در ایران نیز درصد بالایی از بیماران بستری در بخشهای داخلی و جراحی از مشکلات روانشناختی رنج می برند . + غربالگری افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت در ایران نشان داده است که بر اساس امتیاز پرسشنامه افسردگی 20 درصداز بیماران دیابتیک افسردگی داشته اند. ؟؟

صفحه 16:
مزایای برنامه های سلامت روان: ‎-١ *‏ تأمين سلامته روانی و اجتماعی افراد جامعه ‏* ۲- فراهم کردن خدمات بهداشتی درمانی به صورت قابل دسترس و مقرون به صرفه برای تمام افراد جامعه ‏* ۳- شناسایی . درمان , مراقبت و توانبخشی بیماران روانی ‏* 4- ارتقاء آگاهی افراد جامعه و فرهنگ سازی در جامعه ‏* ۵- توانمند کردن کار کنان بهداشتی و درمانی در زمینه ارائه خدمات به بیماران و خانواده آنان ‏* 1- ایجاد نظام ثبت و گزارشدهی اختلالات روانی ‏* ۷- تم رکز زدایی در ارانه خدمات درمانی بر اساس دید گاه سلاست. روان جامعه نگر ‏> ۸- جلب مشار کت افراد جامعه در بهره مندی از خدمات نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه ‎-٩ *‏ افزایش مقاومت و توان مقابله افراد جامعه در برابرعوامل ایجاد کننده اختلالات روانی ‎٠١ *‏ اتكت زدایی از بیماران روانی و اختلالات روانپزشکی ‎ ‎

صفحه 17:
خصوصیات خدمات درمانی مناسب حداقل وقفه را در فعالیت شغلی , خانوادگی » تحصیلی و اجتماعی بیمار به وجود آورد *تا حد امکان در دسترس بیمار باشد. *ارزان و مقرون به صرفه باشد. *تا حد امکان منجر به بستری نشود و به درمان سرپایی را در اولویت قرار دهد. "تداوم داشته باشد و بیمار مورد پیگیری و مراقبت قرار گیرد. *برای مراحل مختلف بیمار ؛ درمان مناسب را تأمین نماید . *خدمات پس از ترخیص وجود داشته باشد ( ‎After Care‏ ( *امکان پذیرش و ارائه خدمات مناسب به اورژانس های روانپزشکی را داشته باشد . * تختهای بیماران روانی به تعداد کافی در بیمارستان های عمومی وجود داشته باشد . "در درمان بیماران حقوق انسانی آنان رعایت شود .

صفحه 18:
عوارض اختلالات روانی ۰افت کارکرد اجتماعي , خانوادگي , فردي , شغلي و تحصيلي *هزینه هاي بالاي درمان هاي روان شناختي » روانپزشکي و بستري -کاهش نيروهاي مولد جامعه دور ماندن بیمار از اجتماع و از دست دادن فرصتها و موفقيهاي شغلي و تحصیلی “انك اجتماعي بیمار رواني «عوارض داروهاي روانپزشكي براي بیمار ‎ul”‏ دیدن روابط خانوادگي و ایجاد شرایط نامطلوب براي خانواده بیمار جهت مراقبت و تحمل بيماري وی ‏*مزمن شدن اختلالات و مقاوم شدن آنها در برابر روشهاي درماني به دلبل مراجعه « تشخیص و درمان نابهنگام ‏“طولاني بودن دوره درمان اختلالات روانبزشکی ‎

صفحه 19:
< وظایف بهورزان:شناسایی افراددرمعرض .ارجاع,پیگیری»آموزش + وظایف کاردانان:نظارت .آموزش»پیگیری برنامه ها + وظایف پزشکان:که شامل»آموزش بهداشت روان به افراد جامعه .بیماران وخانواده های انان < سرپرستی ونظارت بر فعالیتهای مرکز وخانه های بهداشت * پذیرش موارد ارجاعی از خانه های بهداشت ۶ درمان بیماران ۶ ارجاع به سطوح بالاتر

صفحه 20:
برنامه های سلامت روان ؛ * ادغام برنامه سلامت روان شامل بیماریابی اموزش »پیگیری ودرمان ۶ مراقبت در منزل + برنامه های پیشگیری از خودکشی ممهارتهای زندگی .فرزند پروری»برنامه حمایت روانی در بلایا > پیشگیری از خشونت خانگی * طرح مداخلات روانی اجتماعی درمناطق آسیب زا وپر خطر ص2

صفحه 21:

صفحه 22:
بهنجاری و نابهنجاری از منظر روان شناسی * تعریف تابهنجاری آسیب شناسی یا روان شناسی نابهنجاری» عبارت است از مطالعه ی رفتارها و کارکردهای ذهنی نابهنجار. در مورد اين که نابهنجاری چه چیزهایی را در برمی گیرد» اتفاق نظر وجود ندارد. و از آن جایی که اختلالات روانی یا روان شناختی بسیار متنوع هستنده تعریف نابهنجاری را مشکل تر کرده است. بیشتر تعریف های ارائه شده برای نابهنجاری. مفاهیم زیر را در بر می گیرند که در زبان انگلیسی هر چهار کلمه با حرف «] شروع می شوند و بدین ص2

صفحه 23:
این چهار ر] عبارتند از: < 0. انحراف؛ ©. اندوه شديد؛ ©. اختلال کارکرد؛ #. خطرساز بودن, عملکرد نابهنجار نوعی انحراف است؛ ولی انحراف از چه چیزی؟ اگر رفتاری غیر عادی ‎cathy‏ ممکن است ما آن را رفتار انحرافی به شمار آوریم.به عبارت دیگرء وقتی گفته می شود رفتار نابهنجار است+ یعنی از لحاظ آماری نادر و غیر متعارف است. با وجود اين» رویکردی که عدم وقوع و نادر بودن رفتار را معیار نابهنجاری می دانده یک رویکرد کارآمد و مفیدی نیست؛ زیرا بیشتر افراد نمی توانند یک سمفونی بسازند یا یک شاهکار هنری را نقاشی کنند؛ ولى در عين حال اين ديدكاه كه مى كويد هر كس مى تواند جنين كارى را انجام دهد؛ نابهنجار است. علاوه بر اين» عادى بودن رفتار» به هنجارهای فرهنگی - اجتماعی وابسته است. در طول هزاره ی گذشته برای مردم اروپا ادعای اين که فردی از یک نیرویی خارق العاده دستور دریافت می کند. (در صورتی که اين نیرو خدای مسیحیت بود) امرى غير عادی تلقی نمی شد؛ ولی امروزه اين ادعا ممکن است نشانه ی نابهنجاری به شمار رود.

صفحه 24:
اندوه شدید» به تنهایی معیار کافی برای نابینجاری نیست؛ زیرا به طور طبیعی همه ما با حوادث تکان دهنده ای (مانند مرگ ناگهانی یکی از وابستگان نزدیک) دچار اندوه شدیدی می شویم؛ ولی اندوه شدید طولانی به دنبال یک حادثه که بیشتر مردم به سرعت از آن بهبود حاصل می کنند» ممکن است انحراف از هنجار» و به همین دلیل نابهنجاری به حساب آید. حتی در همین این جا نیز مرزها و حد بهنجاری و نابهنجاری مشخص نیستند. برای مثال؛ اختلال تنش پس از ضربه در حال حاضر پیامد بسیار محتمل حوادث آسیب زا در نظر گرفته می شود؛ ولی در عین حال به عنوان اختلالی که نیاز به درمان دارد» مورد توجه است. همچنین رفتار منحرف از هنجار آماری» الزاماً با اندوه شدید همراه نیست. رفتار نابهنجار ممکن است از نوع اختلال کارکرد باشد؛ یعنی امکان دارد لز توانایی فرد در عمل کردن به صورت رضایت بخش جلوگیری شود. بدین ترتیب برای مثال» بیماری روانی ممکن است مانع از انجام کاری مثل ایجاد ارتباط با دیگران يا مراقبت از خود شود؛ ولی در عین حال اختلال در کارکرد» ضرورتا نشانه ی بیماری روانی نیست؛ زیرا در حالی که موارد زیادی از خود - گرسنگی (خودداری از صرف غذا) به طور واضح نشانه بیماری روانی به شمار می رود. لما مرگ ناشی از اعتصاب غذا برای رسیدن به هدف» ممکن لست عملی قهرمانانه به حساب آید.

صفحه 25:
گاهی اوقات اگر رفتاری برای افراد دیگر خطرناک باشد» رفتار نابهنجار به حساب می آید. جنون كه بیشتر یک اصطلاح حقوقی است تا روان شناختی» ممکن است به عنوان یک دفاع در محاکمات جنایی مورد استفاده قرار گیرد؛ به این معنا که متهم را از درک ماهیت اعمالش هنكام ارتكاب ناتوان به شمار آورند؛ ولی در عین حال» خطرناک بودن» به خودی خود علامت نابهنجارى روانى نيست. به طور كلى نمى توان تعريفى قابل قبول و مناسب از رفتار ناهنجار ارائه داد؛ زيرا مرز مشخصى بين رفتار غير عادى و بیماری روانی وجود ندارد. در سال 1660 توماس زاز پا را فراتر نهاد و ادعا کرد که «چیزی به عنوان بیماری روانی وجود ندارد و مفهوم بیماری روانی به این منظور ساخته شده که شیوه های کنترل افرادی که در زندگی خود با مشکل مواجهند یا آرامش جامعه را برهم می زنند موجه جلوه داده شود. با وجود اين» در حال حاضر بیشتر توافق بر این است که نمونه های زیادی از رفتارها و فرآیندهای روانی وجود دارند که در نظر گرفتن آن ها به عنوان نابهنجار» مفید است و روان پزشکان و روان شناسان بالینی و دیگر افراد می توانند جهت درمان آن ها تلاش كنند.

صفحه 26:
الگوهای نابهنجاری * اولين تبيين براى بيمارى روانى؛ احتمالاً اين بود كه ارواح روح فرد را تسخر کرده اند. این مطلب در نوشته های اولیه ی مصریان و چینی ها و كتاب مقدس به جشم مى خورد. بيشتر باستان شناسان بر اين باورند که این دیدگاه در عصر حجر شکل گرفته است. از آن دوره جمجمه هايى به دست آمده که در آن ها سوراخهایی ایجاد شده که احتمالا برای رهایی از ارواح اهریمنی بوده است. روان شناسی و علوم پزشکی مدت هاست که اين دیدگاه را منسوخ کرده اند. از حدود پانصد سال پیش از میلاد اطبا و فیلسوفان بونان و روم معنقد بودند پاره ای از اختلالات روانی» بیماری هایی هستند که معلول بدکار کردن دستگاه های بدنی است. اين مدل يزشكى بدن زاد (منشأ بدنى) از بیماری روان پزشکی در قرون وسطا به سیب بازگشت به باورهای خرافی که بیماری روانی را ناشی از تسخیر ارواح خبیثه می دانستند. دوباره به فراموشی سپرده شد. به طور کلی در قرون وسطا اعتقاد بر این بود که مبتلایان (به بیماری روانی) با شیطان متحد شده اند و روح آن ها را شیطان تسخیر کرده و به همین دلیل غالباً آن ها برای جن گیری در معرض انواع گوناگون شکنجه های جسمانی قرار می گرفتند. تا قرن شانزدهم» در بسیاری از کشورهای اروپایی و سپس در دیگر قاره هاء بیماران روانی در بیمارستان ها حبس می شدند که مشهورترین آن هاء بیماستان بثلم (معروف به بدلم) در لندن بود. بیماران تیمارستانی به طور گسترده محبوس و اغلب به زنجیر کشیده می شدند و به عنوان مریض آن ها را درمان نمی کردند.

صفحه 27:
* در پایان قرن هیجدهم الگوی پزشکی مجدداً سیطره پیدا کرد. در فرانسه فیلیپ پنیل معالجه بیماران تیمارستانی را به عنوان بیمارانی که نیاز به مراقبت دارند. شروع کرد.همچنین درمان های اخلاقی (داشتن رفتار محترمانه همراه با حفظ حرمت و ارزش قائل شدن برای بیماران) در کشورهای دیگر به سرعت مورد پذیرش قرار گرفت. با وجود اين» در حالی که پزشکان روشنفکر و آزاد از افکار خرافی توانستند توفیق قابل ملاحظه ای را ادعا کنند و تعدادی زیادی از افرادی را که در تیمارستان ها محبوس بودند, دوباره به جامعه برگردانند. ولی رویکرد غالب تا اواسط قرن نوزدهم اين بود كه هنوز اين افراد باید محبوس باشند تا این که در نیمه ی دوم قرن نوزدهم الگوی پزشکی بدن زاد بار دیگر سلطه پیدا کرد. اين رویکرد ‎SCH‏ فلج عمومی که سندرمی است با نشانگان روانی و جسمی تظاهر پایانی سفلیس است. اين دیدگاه به اين جا رسيد كه علل جسمانی برای دیگر حالات روانی نیز مورد بررسی قرار گيرد. البته اين تحقیق تا آغاز قرن بیستم ثمره ی چندانی نداشت. در همان زمانی که برخی برای یافتن علل جسمانی نابهنجاری روان شناختی می کوشیدنده عده ای دیگر در حال تدوین الگوهای روان زاد از مدل پزشکی بودند. آن ها به جای علل جسمانی؛ مشکلات روانی را به عنوان بیماری های دارای علل روان شناختی مورد توجه قرار دادند. (بعضی از نویسندگان اصطلاح الگوی پزشکی را به مفهوم نابهنجاری روان شناختی با علل جسمانی محدود می کنند). در اواخر قرن نوزدهم در وین جوزف بروثر به روشی روی آورد که صد سال پیش فردریک مسمر آن را ایجاد کرده بود؛ یعنی به کارگیری هیپنوتیزم (که نخست به نام مسمریسم معروف بود) برای درمان بیمارانی که اختلالات هیستریکی دارند. زیگموند فروید در همین دوره به بروثر پیوست و در پایان قرن نوزدهم ‎me‏ نظریه خود را درباره ی ذهن و ريشه های نابهنجاری آغاز کرد؛ او اين نظریه را روان تحلیل ی نامید.

صفحه 28:
> > امروزه طیف وسیعی از رویکردها برای تبیین نابهنجاری روانی . . وجود دارد. به هر صورت الگوی پزشکی هنوز سیطره دارد. اساسا بعضی از حالات» دارای منشأً جسمانی و بعضی دیگر دارای منشأً روان شناختی در نظر گرفته می شوند. بسیاری از محققان معتقدند که حالات روانی» علل چندگانه دارند. این علل عبارتند از تأثیرات خانوادگی و فرهنگی اجتماعی» و نیز عوامل جسمانی و شخصی. آن ها اين دیدگاه را براى تبيين نابهنجاری روانی» مناسب تر می دانند. البته هر دو رویکردی برای رفتار نابهنجار روش درمانی خاصی را به همراه دارد.

صفحه 29:
طبقه بندی اختلالات روانی < الگوی پزشکی به طور ضمنی اشاره دارد که شماری از بیماری های روانی» به طور متمایز وجود دارد. در اين صورت. به چند دلیل طبقه بندی بیماری ها مفید خواهد بود: * ایجاد ارتباط (انتقال يافته ها): پزشکان بالینی با وجود طبقه بندی آسان تر می توانند درباره ی حالتی هایی که مشاهده می کنند» با دیگران به بحث بپردازند (طبقه بندی امکان تشخیص را فراهم می آورد)؛ * طبقه بندی به محققان این امکان را می دهد تا اطمینان پیدا کنند که آن ها همان حالاتی را که دیگران مطالعه می کنند» بررسی و مطالعه می کنند؛ * طبقه بندی به شناسایی علل بیماری کمک می کند؛ * طبقه بندی به شناسایی درمان های ممکن یاری می رساند

صفحه 30:
+ در سال 000 روان پزشک آلمانی؛ اميل كريلين يك نظام طبقه بندى ابداع كرد كه اساس طبقه بندى هايى است كه امروزه مورد استفاده قرار مى كيرد. كريلين به عنوان فردى معتقد و طرفدار سرسخت الكوى بزشكى بدن زاد از مصاحبه ى با بيماران روانى؛ درست مائند كسائى که مبتلا به بیماری های جسمانی هستند» حمایت می کرد. هدف از مصاحبه ی بالینی» شناختن نشانه ها (آنچه بیماران از آن شکایت می کنند) و علایم بیماری (علایم رفتاری یا دیگر علایم کارکرد نابهنجار) و تعیین شروع مشکل و ادامه ی آن (چگونگی پدید آمدن بیماری) بود. دات آی آرء اطلاعاتی که از راه مصاحبه ی بالینی به دست مى آید» اين امکان را به پزشک بالینی خواهد داد که تشخیص دهد فرد از یک بیماری با نشانه ی خاصی رنج می برد. امروزه بقه بندى بيمارى ها و روابط بين آن ها که کرپلین شناسایی کرده. اساس نظام های طبقه بندی است که به طور گسترده مورد استفاده قرار می ‎IS‏ ام ها عبارتند از طبقه بندی بين المللى بیماری های سازمان جهانی بهداشت و راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی انجمن روان پزشکی امریکا . همانطور که مفاهیم روان شناختی نابهنجاری تغییر می کند» نظام های طبقه بندی نیز باید تغییر کنند. آخرین نسخه ی راهنمایی تشخیصی و آماری اختلال های روانی انجمن روان پزشکان امریکاء به 05/0-1۷] معروف است؛ و اين آخرین نسخه و آن از زمان شروع آن در سال 960 است.

صفحه 31:
+ یکی از تغییرات اساسی که در طبقه بندی ‎DSM‏ صورت گرفته. حرکت به سمت مبتنی کردن تشخیص بر اساس معیارهای خاص و دور شدن از این فرض است که بیشتر اختلالات روانی در یکی از سه گروه بزرگ قرار دارند. این سه گروه بزرگ؛ عبارت بودند از سندرم عضوی مغزء مانند زوال عقل که علت آن بد کار کردن مغز است؛ روان رنجوری (نوروز) مانند ترس های مرضی و اختلالات وسواسی - اجباری که علت آن ها اضطراب است؛ و روان پریشی مانند اسکیزوفرنی که آشفتگی فکری و خلقی را در برمی گیرد و باعث می شود که ارتباط فرد روان پریش با واقعیت قطع گردد.

صفحه 32:
مقدمه سلسله مراتب نیازها + بر خلاف دیگر نظریه پردازان شخصیت که به مطالعه افراد بیمار پرداختند تا به ابعاد شخصیت پی ببرند» مزلو که از بنیان گذاران روانشناسی انسان گراست به بررسی افراد سالم» بالغ» مستقل و خلاق پرداخت. او معتقد بود این تنها راه برای کشف محدوده توانایی انسان ها است و استدلالش این بود که "برای فهم بیشترین سرعت انسان برای دویدن نباید ميانگین سرعت دونده ها را بررسى كنيد بلكه بايد سراغ سریع ترین آنها بروید." او به اين نتيجه رسيد كه انسان ها با نیازهای فطری یکسانی به دنیا می آیند و اين نیازها آنها را قادر می سازد توانایی های خود را رشد و گسترش دهند. او بدین ترتیب نظریه بت خود را تحت عنوان سلسله مراتب نیازها را عنوان کرد.

صفحه 33:
سلسله مراتب نیازها در نظریه مزلو * مزلو هرم سلسله مراتب نیازها را که در پایین ترین سطح آن نیاز های فیزولوژیک و در راس آن خودشکوثایی است را معرفی کرد. گرچه در نظریه مزلو اين نیازها ارثی و غریزی هستند اما تحت تأثیر ‎es Sab‏ انتظارات اجتماعی» ترس از عدم تاييد و... نیز قرار می گیرد. به این معنا که اين نیازها با به دنیا آمدن تک تک ما همرا ما خواهد بود» اما روشی که هر یک از ما در طول زندگی برای برآورده کردن آنها بکار می بریم متفاوت است چون هر یک از ما داستان زندگی منحصر به فرد خود را داریم. ص2

صفحه 34:
۶ در نظریه مزلو تا نیازهای پایین تر برآورده نشوند فرد دغدغه نیازهای سطوح بالاتر را نخواهد داشت اما به اين معنا نيست كه آن نياز بايد به صورت ‎٠٠١‏ ‏درصد برآورده شود تا به سطح بعدى برود. با اين حال از منظر نظريه مزلو نيازها مى توانند در طول زمان با توجه به شرايط تغيير كنند. به عنوان مثال اكر فردى كه از وضع مالى خوبى برخوردار است و دغدغه غذا و مسكن ندارد به یک باره ورشکسته شده و اموالش را از دست دهد» ديكر به دنبال روابط نزدیک و کسب احترام از بقیه نبوده و تمام فکر و ذکرش گرفتن وام مسکن و تهیه غذا و پوشاک برای خانواده می شود و این موارد برایش مهم تر از دغدغه برقراری صلح و دنیای بدون جنگ است ( به قول معرونی نکشیدی که عاشقی یادت بره),

صفحه 35:
نیازهای فیزیولوژیک * درست مثل کسی که موقع شنا کردن به زیر آب رفته و در آن موقعیت برای یک لحظه نفس گرفتن تقلا می‌کند و موضوع دیگری برایش اهمیت ندارد» مزلو نیز معتقد است در هر لحظه نیازی که در فرد غالب است تمام رفتار و شخصیت او را کنترل می‌کند. در فرهنگ های مرفه و صنعتی افراد به ندرت نگران برآوردن نیازهای فیزیولوژیک و تلاش برای بقا هستند. در نظریه مزلواین نیازها بزرگ ترین دغدغه جوامعی هستند که تلاش برای زنده ماندن اساسی رین نگرانی هر روزه آنها است.

صفحه 36:
۰ ام ۰ نیاز به امنیت در تنوری مزلو نیاز به امنیت از همان کودکی در نوزاد وجود دارد. زمانی که نوزاد در محیط های جدید و شلوغ قرار مى كيرد آن را بى ثبات حس كرده؛ احساس امنیتش را در خطر دیده و مضطرب و نا آرام لست.. در اين نظريه مزلو خاطر نشان مى كند كه در كشورهاى در حال توسعه نياز به امنيت در شرايطى مائند جنك و اتفاق هايى نظير سيل و زلزله و قحطى خود را نشان مى دهد. بزرگسالان مضطرب و عصبی نیز به محیط های ساختارمند علاقه مندند زیرا امنیت نیاز غالب در شخصیت آنها است. اين افراد به طور مثال از تجربه های جدید پرهیز می کنند و ترجیح می دهند همه چیز قابل پیش بینی و برنامه ریزی باشد. طبق نظریه مزلو گرچه نیاز به امنيت غالب افراد بزرگسال برآورده شده است» اما هنوز این نیاز می تواند روی رفتار و شخصیتشان موثر باشد. مثلا اکثر ما وقایع قابل پیش بینی را به ناشناخته ها ترجیح می دهیم و همین عدم احساس امنیت است که باعث می شود مدام در حال ذخيره كردن يول براى آيا باشيم» از بیمه استفاده کنیم و کارهای با حقوق ثابت (کارمندی) را ترجیح دهیم. نیاززهایی مانند امنیت جانی و اقتصادی و همچنین سلامت و بهزيستى افرلد در اين دسته جای میگیرند.

صفحه 37:
نياز به عشق و تعلق از منظر نظریه مزلو * این نیاز از طریق روابط نزدیک با دوستان» همسرء خانواده و يا روابط اجتماعی گروهی برآورده می شود. ارضای اين نیاز در دنیای کنونی که تکنولوژی روز به روز جایگزین روابط انسانی مى شود سخت است. تعداد کمی از ما هنوز دوستان دوران دبیرستان یا همسایه های قدیمی خود را داریم. ما مدام مدرسه» شغل و حتی دوستان مجازيمان را تغيير مى دهيم؛ به اين اميد كه حس تعلقمان در جایی ريشه بكيرد. نظريه مزلو عشق و رابطه جنسى را يكسان فرض نمى كند و معتقد است در رابطه جنسى نيازى فيزيولوزيك برآورده مى شود اما با اين حال اين رابطه مى تواند راهى براى ابراز عشق باشد. ناتوانى در برآوردن نياز عشق و تعلق مى تواند دليل اصلى مشكلات هيجانى افراد باشد.

صفحه 38:
نیاز به ارزش و احترام * اين نیاژ دو بعد را شامل می شود. یکی داشتن احساس خوب و ارزشمندی نسبت به خود که همان عزت نفس فرد است و دیگری احترام و شان» منزلت قائل شدن برای دیگران و قدردانی دیگران نسبت به ما است. وقتی اين نیاز در فرد برآورده شود به ارزش؛ شایستگی و قدرت خود اعتماد می کند و همین اعتماد به نفس منجر به شایستگی و سازنده بودن در زندگی شخصی و اجتماعی می شود. در نظریه مزلو اگر این نیز سرکوب شود و ارضا نشده باقی بماند همان احساس حقارتی که در نظریه ادلر عنوان می شود در فرد به وجود می آید.

صفحه 39:
خود شکوفایی از دیدگاه مزلو + بالاترین سطح نیازها در هرم مزلو خودشکوفایی است. خودشکوفایی می تواند شکل های مختلفی داشته و برای هر فرد متفاوت باشد برای مثال برای یک نفر کمک به دیگران و برای دیگری خلق یک اثر هنری» اما در هر شکل و شمایلی که باشد فرد قادر است توانایی های فردی خود را به حداکثر برساند و به رشد فردی برسد. برآوردن اين نیاز بستگی به اين دارد که ما تا چه حد نسبت به پتانسل هاء استعدادها و توانایی هایمان آگاهیم» به عبارتی فرد خودشکوفا به معنای زندگی خود دست يافته و بهترین کاری که در توانش است را انجام می‌دهد. أكر فرد در هرم مزلو تمام نيازهايش را برطرف کند اما نتوند به خودشکوفایی برسد احساس ناکامی و نارضایتی می کند. خودشکوفایی محدود به سوپراستارهاء موسیقی دانان و یا ورزشکاران نمی شود؛ شما مى توانيد يك بدر و مادر درجه يك باشيد كه از داشتن اين مسؤليت نهايت لذت را ببريد؛ در هر جا و حرفه اى كه هستيد كافيست حداكثر توانايى هاى خود را نشان داده و احساس رضايتمندى كنيد. + مزلو معتقد است «یک سوپ درجه یک که یک آشپز ماهر پخته می تواند خلاقانه تر از یک نقاشی درجه یک باشد». زمانی خودشکوفایی در فرد اتفاق میافتد که از بودن در اين دنیا سرشار از حس لذت» شگفتی و رضایتمندی باشد. خودشکوفایی فرآیندیست که باید به طور پیوسته ادامه یابد. مزلو تخمین زد که تنها دو درصد افراد جامعه به اين سطح مىرسند و از اين میان آبراهام لینکلن و آلبرت انیشتن را نام برد.

صفحه 40:
شرایط ضروری برای خودشکوفایی ۶ فارخ از فشاری که خودمان یا جامعه بر ما تحمیل می کند باشیم. < سعی کنیم به طور خودانگیخته عمل کنیم و تفکر خلاق و خودانگيخته را نیز ياد بگیریم. < باید در روابط با دیگران و خودمان احساس امنیت و ارزشمندی کنیم» بتوانیم عشق بورزیم و خود را لایق عشق بدانیم. + آگاهی واقع بینانه ای نسبت به نقاط قوت و ضعفمان داشته باشیم و خودمان و دیگران را همانطور که هستیم بپذیریم. ۶ طبق نظریه مزلو همه افراد قادرند به بالاترین سطح هرم یعنی خودشکوفایی برسند. اما متاسفانه اغلب به دلیل شکست در ارضای نیازهای پایین تر متوقف می‌شوند. اتفاق هایی مثل طلاق و یا از دست دادن شغل باعث شده فرد بین سطوح نیازها نوسان کند و با توجه به شرایط زندگی هر لحظه سطحی از اين هرم رفتار و شخصیت فرد را کنترل کند.

صفحه 41:
ویژگی نیازها در نظریه مزلو نیازهای سطوح پایین قدرتمندتر» بزرگ تر و در اولویت هستند. به طور طبیعی نیازها به ترتیب رشد سنی در افراد ظاهر می شوند مثلا نیاز های فیزیولوژیک و امنیت در کودک. عشق و احترام در بزرگسالی و خودشکوفایی در میانسالی به وجود می آیند. مزلو سطوح پایین هرم را نیازهای کمبود می نامد زیرا برای بقا ضروری اند و عدم برآوردن آنها در زندگی فرد ایجاد بحران می کند. ا زآنجایی که نیازهای سطوح بالای هرم برای رشد فردی» بهبود سلامت و طول عمر ضروری اند آنها را نیازهای رشد (بودن) نامید. او معتقد است برآوردن اين نیازها به شرایط اجتماعی و اقتصادی بهتری نیاز دارد. در صد برآوردن نیازها از پایین به بالای هرم در افراد به ترئیب کمتر می شود. مثلا یک فرد در زندگی ممکن است 90۸۵ از نیازهای فیزیولوژیکش برآورده شده باشد در حالی که برآوردن دیگر نیازها به ترتیب 96۷۰ نیاز امنیت» 9,۵۰ نیاز عشق و تعلق» 96۴۰ احترام و ارزش بوده و تنها 96۱۰ به خودشوفایی رسیده است.

صفحه 42:
نتقادهای وارده به نظریه مزلو < منتقدین نظریه مزلو بر این باورند که نظریه وی فاقد سخت گیری علمی و شواهد تجربی ‎AS‏ ‏است. دیدگاه کلنگرانه او به موضوع باعث شده نتواند دیگر متغیرهای تاثیرگذار در پژوهش را مشخص کند. علاوه براین سلسله مراتب نیازها در نظریه مزلو دارای سوگیری فرهنگی بوده و فقط راجع به جوامع غربی صدق میکند. آنها معتقدند مفهوم سلسله مراتب نیازها را نمی تواند به طور گسترده برای همه فرهنگ ها به شکل یکسانی تعریف کرد. خودشکوفایی نیز در نظریه مزلو به دلیل انتزاعی بودن این مفهوم به طور علمی قابل اندازه گیری و آزمایش نیست. كرجه هرمى که مزلو برای ما معرفی کرده برای اکثریت ما صدق می کند اما استثناهایی نیز دارد. برخی افراد زندگی خود را صرف آرمان های خود کرده و مشتاقانه همه چیز را قربانی مى کننده آنها تمام زندگی خود به دنبال عقایدشان می روند و بنابراین به نیازهای فیزیولوژیک و یا ایمنی توجهی ندارند. < شخصیت های مذهبی اموال دنیوی خود را نذر فقرا می کنند و با نادیده گرفتن نیازهای سطوح پایین تر به خود شکوفایی می رسند. یک مورد رایج نقض این هرم زمانی اتفاق می افتد که افراد براى ارزشمندى خود و ديكران ارزش به دريافت عشق تعلق قائل مى شوند. آنها معتقدند عشق و تعلق تنها زمانى مى تواند برآورده شود كه آنها اعتماد به نفس و عزت نفس بالايى داشته باشند.

صفحه 43:
مدل‌های سلامت روان © علیرغم تواناییهای علم روانپزشکی و روانشناسی در تدوین مدلهای درمانی برای اختلالات موجود از جمله اضطراب, افسردگی» وسواس »فوبیا و ... که نتایج روشن و امید بخشی در برداشته و به تخفیف و تسکین نشانهها و علایم انجامیده است به حوزه پیشگیری توجه اندکی شده است. با توجه به مدلهای علت شناختی موجود واثرات آن» منطقی بنظر میرسد که مشاوران و روان شناسان بر پیشگیری از مشکلات و بیماریها متمرکز شوند. + دو مدل متداول برای پیشگیری توسط دوزویس[0] و دابسون[8] (90004۴) بيشنهاد شده است. اولین مدل که بطور گسترده از دهه ‎TOGO‏ مورد استفاده قرار گرفته به عنوان مدل کلاسیک نام برده میشود که سطوح پیشگیری اوليد[زت]- ثانويه[:4] و ثالثيد[ت©] را مطرح نموده است:

صفحه 44:
< - پیشگیری اولیه؛به منظور ارتقاء سلامت عمومی افراد جامعه بدون اينکه بطور مشخص به فرد يا گروه خاصی مربوط شود طراحی شده است. از جمله مزیتهای آن اقدامات پیشگیرانه بدون برچسب زدن اختلالات روانی به افراد است. نتایج تحقیقات نشانگرآنست که اين اقدامات میتوانند بسیار سودمند و مفید باشند (هادسون »شرودر وکندال[0]» ‎lle (COOP‏ )5 قبیل خانوادگی (آسیب شناسی روانی و خانوادگی)» اتفاقات منفی زندگی» عوامل شناختی» تحت استرس مزمن بودن» عوامل فردی مانند عزت نفس يائين» مهارتهای اجتماعی پائین در گسترش افسردگی میتوانند موثر باشند هر چند هر كدام از اين عوامل منحصراً مربوط به افسردكى نميباشد. شناخت اين عوامل در بهبود و اجراى اقدامات ييشكيرانه اوليه بسيار تأثيركذار هستند كه بيشتر آن متکی به استفاده از تکنیکهای درمان شناختی- رفتاری مانند مهارت برنامهریزی برای زندگی شاد و مفرح آموزش مهارتهای اجتماعی و .... است (ایسایو[]۰ 9)0006۴).

صفحه 45:
< درمراکز آموزشی دو نوع برنامه پیشگیری اولیه مورد استفاده قرار میگیرد برنامهای که منحصراً برای نوجوانان است بنام ‎RAP-A‏ ‏[8] (شوچیت هولند » وایتفیلد. هارنت و اسگاربای»9»2) که برنامهای 40 هفتهای براساس تکنیکهای [9] ۲ 8 و برنامه -۲۵۳ [10] ۴ برای گروه والدین که در سه جلسه برگزار ميشود. دو مطالعه مستقل برای بررسی اثربخشی اين برنامهها انجام گرفته است نتایج پژوهش اول نشان دهنده کاهش افسردگی در مقایسه با گروه گواه را نشان داد. همچنین امیدواری و شادی در نوجوانان افزایش یافت و کسانی که علایم خفیفی از افسردگی را گزارش کرده بودند در مقایسه باگروه کنترل در پیگیری اين برنامه پس از 8 ماه» پپشرفت زیادی در کاهش علایم» گزارش کردند (شوچیت و همکاران» ‎OOM‏ ص2

صفحه 46:
< مطالعه دوم به بررسی تأثیر 9/۸۳ادر دانشآموزان کلاس نهم که توسط معلمان و متخصصان سلامت روان اجرا شده پرداخته و دو گروه آزمایش و کنترل با هم مقایسه شدند ایج کاهش علایم افسردگی را در دختران و پسران شرکت کننده نشان داد که در اين میان دختران کاهش بیشتری در علایم و نشانههای افسردگی در 0 ماه پس از برنامه مداخله گزارش کردند. مزایای این مداخله این بود که نشان داد معلمان هم توانایی مشابهی برای استفاده از برنامه پیشگیرانه مبتنی بر 087 را دارند (شوچیت و همکاران زیرچاپ. به نقل از هیگینز ‎[aq]‏

صفحه 47:
+ مهارت حل مساله برای مشکلات زندگی توسط (اسپنس» شفیلد» دونووان و پرایس[۰]00 *90) برای افزایش مهارتهای سازگاری» روشهای تفکر مثبت و مهارت حل مشکلات در کودکان و نوجوانان طراحی گردید که به توضیح و توصیف رابطه بین افکار» احساسات و رفتارها و آموزش مهارتهای فوق برروی اين سه مفهوم میپرداختند. نتایج اولیه نشان داد که شرکت دراین برنامهها باعث کاهش علایم افسردگی و افزایش مهارت حل مسأله در مقایسه باگروه کنترل شد (هیگینز» 060)00).نتایج مطالعات بالا نشان میدهد که برنامههای پیشگیری اولیه در کاهش علایم و نشانههای بیماری بسیار ‎ibe‏ ‏است. گروههای هدف دیگری نیز برای اقدامات پیشگیرانه اولیه و استراتژیهای آن شناخته شده است استراتژیهایی مانند ارتقاء سلامت روانی» ارتقاء دادن مهارتهای مثبت برای والدین افرادیکه در معرض افزایش افسردگی هتند و تشویق به استفاده از برنامههای آموزشی بعد از مدرسه. آموزش مهارتهای سازگاری مثبت بربچهها» می تواند به پیشگیری در مواجه با عوامل خط رآفرین برای ایجاد افسردگی »کمک کند (ایسایو؛ ‎A(ODOE‏ ۲

صفحه 48:
> پیشگیری ثانویه» به معرفی و شناسایی گروههای مشخصی که تحت خطر قرار دارند و بطور خاص نشانههای اولیه بیماری در آنها دیده میشود مربوط میگردد. این افراد در معرض خطر و اختلال قرار دارند ولی بطور مداوم ۰ بالينى اغلب اوقات كلى و عمومى هستند و در تحقيقات هم معمولاً به شناخت سرام خط لزني توجه ميشود ولى اين به آن معنى نيست كه لزوما هر كدام از علايم اختلال كه در كودكان مشاهده شده باعث ادامه يافتن اين اختلال درنوجوانى و بزركسالى خواهد شد (استورى» زوكر و كراسك [©0]؛ *0)00(6). شواهد بطور کلی نشان میدهند که کودکان و نوجوانان در برنامه های پیشگیرانه و محافظتی سود بیشتری میبرند زیرا قبل از آنکه بزرگسالانی شوند که تحت خطر باشنداین برنامه ها از بروز خطرء پیشگیری بعمل میآورند (اینگرام» ادوم و میتجوسون["00] ۰ ‎(CODE‏ مطالعات استوری و دیگران (000006) تأثیرات پیشگیری ثانویه را در اختلالات اضطرابی نشان دادند و معتقدند که این مداخلات بطور کلی موجب محدود کردن اين اختلال میشود. همچنین سلیگمن و همکاران (10060) در تحقیقی به منظور کنترل افسردگی در دانشجویان دانشگاه» شرکت کنندگان را براساس احتمال خطر افسردگی و داشتن علایم بدبینی انتخاب کردند» گروه آزمایش در 0 جلسه کارگاه 0 ساعته براساس درمانهای شناختی و تکنیکهای رفع افسردگی شرکت کردند که در مقایسه با گروه کنترل علایم افسردگی کمتر و همین طور نشانههای اختلال و اضطراب کمتری را طی سه سال پیگیری گزارش کردند بعلاوه افرادی که در کارگاه بهبود امیدواری شرکت کردنده تغییر شناختهای معیوب» اصلاح نگرشهای ناکا رآمد را گزارش کردند که سیگلمن و همکاران(100) از اينهابنوان واسطههای پیشگیرانه برای افسردگی یاد می کنند.

صفحه 49:
- پیشگیری ثالثیه. به استفاده از شیوهها و تکنیکهایی مربوط میشود که از بازگشت[10] علایم و اختلالات جلوگیری میکند (دوزیوس و دابسون» 000002©). اين اقدامات عموماً براى افرادی انجام میشود که بطور مداوم دارای علایم و نشانههای بحرانی شناختی یا اختلال هستند یا کسانی كه بهبود يافتهاند. اين شبه بيش ميآيد كه اقدامات ثالثیه اساسا با برنامههای آموزشی» درمانی اوتاند هر جند يكى از مهمترين وجوه تمايز بين اقدامات ثالثيه و اقدامات درمانى جنبه تسكين دهندگی علایم است؛ اقدامات ثالثیه به منظور پیشگیری از بازگشت (عود) بیماری و اختلال مي باشد.در اين مرحله از پیشگیری نیز درمانهای شناختی-رفتاری پیشگام هستند و نتایج نشان داده است که شرکت کنندگان در دورههای 8۲)بویژه همراه با درمان پزشکی پیشرفت و بهبود بیشتری نسبت به سایر گروههای درمانی بس از 0 ماه پیگیری نشان دادهاند بطور خلاصه اين مساله نشان میدهد که درمانهای شناختی- رفتاری به عنوان مداخلات ثالثیه موثر میباشند و برای اختلالات خاص از جمله اضطراب و افسردگی بکار میروند(دوگاس رادوسكى و بريلون[©0]» ‎(OOP‏ مدل دوم پیشگیری که توسط انستیتو پزشکی[] (1994) ۱00 معرفی شده است حاوی استراتژیهای برای پیشگیری [19]» درمان[9ر نگهداری[600] است. قسمت پیشگیری به سه حوزه الف) فراگیر[00] برای جمعیت عمومی مورد هدف بدون توجه به آسیب پذیری ب) گزینشی (منتخب)[00] که تمرکز بر گروههایی از افراد داردکه تحت ریسک بالایی برای رشد یک اختلال» بیش از جمعیت عمومی قرار دارنده ج) مشخص [©©] بر كروههايى كه علايم و نشانههای بیماری را بطور واضح در آنان مشاهده میشود تأکید دارد و مداخلات پیشگیرانه در صورت بازگشت (عود) در مرحله نگهداری انجام میشود( هیگینز ۰ ©000©).

صفحه 50:
۶ هر کدام از مدلهایی که توضیح داده شد به نحوی محدودیت دارند» مدل کلاسیک در قسمت مداخله برای گروههای منتخب و مشخص, ضعیفتر از مدل /01|در جامعه هدف است. هر چند مدل/101 هم در پیشگیری از عود موفق نبوده بجای آن در تمرکز بر پیشگیری در دوره اولیه یک بیماری یا اختلال موفق بوده است (هیگینز » ‎(BODO‏ * در تحقیقی با هدف ارزیابی اختلالات هیجانی و نگرشهای میان فردی نمونهای از دانشجویان پزشکی و پزشکان ایرانی متشکل از 00 نفر دانشجوی پزشکی» 00 نفر انترن و 060 نفر پزشک عمومی انتخاب شدند. دادهها توسط پرسشنامه ور 6110و مقیاس اندازه گیری نگرشهای میان فردی تنظیم گردید. نتایج نشان داد كه *6*)درصد نمره ی بالاتر از آستانه (بالاتر از حد برش) کسب کردند که نشان دهنده احتمال یک اختلال روانی است و نمرات مقیاس سلامت روانی در دانشجویان بیش از انترنها و پزشکان بود. همچنین این نمرات در زنان بیش از مردان بود. دانشجویان پزشکی و پزشکان دارای سطح بالایی از بیتفاوتی و بداندیشی بودند. نتایج اين تحقیق نشاندهنده سطح بالای میزان جمعیت بیمار روانی در بين نمونه حاضر بویژه زنان است: زنان اشتند شیوع بالای اختلال هیجانی در بین افرادی که متولی سلامت عمومی هستند یا خواهند بود زنگ خطری برای چارهاندیشی و برنامه ریزی مداخلات مزثر دراین زمینه میباشد (اسدی» و همکاران: 60000 ).

صفحه 51:
از حسن توجه

صفحه 52:

39,000 تومان