فلسفه اخلاق
اسلاید 1: اثر: متفکر شهید استاد مرتضی مطهریفلسفه اخلاقتهیه و تنظیم:سمانه نژادنجف
اسلاید 2: اخلاق چیست؟ اخلاق به طور کلی چیست؟ ما چگونه فعلی از افعال انسان ها را می توانیم «اخلاقی» بنامیم و فعل غیر اخلاقی چیست؟ و فعل ضد اخلاقی چیست؟ و همچنین در میان صفات انسان چگونه صفتی را می توان اخلاقی نامید و چگونه صفتی را ضد اخلاقی و چگونه صفتی را نه اخلاقی و نه ضد اخلاقی.
اسلاید 3: هیچ باور می کنید !که این همه علما و فیلسوفان و دانشمندانی که در دنیا پیدا شده اند و این همه کشفیات علمی و موشکافی های فلسفی که در مسائل شده است و در بسیاری از آن ها توافق نظر پیدا شده، ولی همین لغت معمولی هنوز حل نشده، به این معنا که توافق نظر درباره آن وجود ندارد. اگر ما از افلاطون و سقراط بپرسیم که فعل اخلاقی چیست، یک جور برایمان تعریف می کنند، و از ارسطو که شاگرد افلاطون است بپرسیم جور دیگر تعریف می کند وتعریف افلاطون را صحیح نمی داند.
اسلاید 4: منشأ تفاوت بینش ها در اخلاقبینش هر مکتبی درباره جهان یک نوع سیستم اخلاقی در آن مکتب الهام می بخشد و پیشنهاد می کند. مکتب مادی قهراً نوعی اخلاق پیشنهاد می کند، مکتب الهی نوع دیگر اخلاق پیشنهاد می کند. آن که جهان را ناشی از یک اراده حکیمانه ازلی و انسان را نفخه ای الهی می داند و آن که در جهان جز ظلمت و تاریکی و تصادف و حرکت های کورکورانه و بی منتهایی، بی مقصدی و بی هدفی چیز دیگری نمی بیند خواه ناخواه بینش شان در اخلاق هم متفاوت است.
اسلاید 5: پیغمبر اکرم فرمودند: بعثت لاتمّم مکارم الخلاق من مبعوث و برانگیخته شده ام برای اینکه اخلاق کریمانه را، اخلاقی مکرمتی را، اخلاق مکرمت مآبانه را تکمیل کنم. کلمه تکمیل و تممیم می رساند که پیغمبر می خواهند بگویند نه فقط من که پیغمبر خاتم هستم رسالت مکرمت اخلاقی در میان بشر دارم، انبیای گذشته هم هر کدام به نوبه خود چنین رسالتی داشته اند، آن ها هم برای چنین هدفی آمده اند؛ ولی من آمده ام کار نیمه تمام آن ها را به پایان برسانم (ختم نبوت) برای اینکه من در عصر و زمانی و در شرایطی آمده ام که آنچه به وسیله وحی باید به بشر گفته شود از زبان من باید گفته شود؛ من مبعوث شده ام برای تتمیم و تکمیل اخلاق مکرمتی.
اسلاید 6: فعل طبیعیآنچه مسلم است این است که در میان کارهای انسان اغلب کارها را کار طبیعی و فعل طبیعی می نامند نه اخلاقی؛ در این کار ها اخلاق صدق نمی کند.این افعال را افعال طبیعی می گویند، یعنی کارهای عادی؛ طبیعت انسان چنین چیزی را اقتضا کرده.
اسلاید 7: مثلا یک کودک گرسنه می شود، از گرسنگی احساس رنج می کند و می داند خوردن غذا هم لذت دارد. برای اینکه رنج را از خودش دور کند و به لذتی نائل بشود، غذا می خورد. وقتی بزرگتر شد و به فایده غذا هم پی برد، می داند که سلامت و حیاتش در گرو این غذاست، اگر غذا نخورد سلامت و حیاتش در خطر است.این کارها نه قابل ستایش و آفرین اند که آفرین بر فلان کس، گرسنه شد غذا خورد. این هم یک کار عادی و طبیعی است در سطح کارهای حیوانات.
اسلاید 8: و لهذا اگر انسان این گونه تعریف بشود: انسان حیوانی است اخلاقی، این تعریف تعریف غلطی نیست؛ یعنی فعل اخلاقی یک فعل انسانی است کما اینکه فعل ضد اخلاقی هم مربوط به انسان است. حیوان نه می تواند فعل اخلاقی انجام بدهد و نه می تواند فعل ضد اخلاقی انجام بدهد. او همیشه در همان سطح عادی قرار گرفته است.
اسلاید 9: فعل اخلاقیحال فعل اخلاقی چیست؟ اولین مشخصه اش همین است که تقاضای ستایش و سپاس و آفرین دارد، تقاضای تعظیم و تبجیل دارد. هرکس که می بیند یا می شنود، به این کار و به آن صفتی که مبدا این کار است و با آن اندیشه ای که مربوط به این کار است احترام می گذارد؛ او را ستایش و تعظیم و احترام می کنند، به او آفرین می گویند.
اسلاید 10: در یکی از جنگ های اسلامی چند نفر مجروح از مسلمین روی زمین افتاده بودند؛ آدم مجروح، به دلیل این که خون از بدنش رفته است احساس تشنگی بیشتر می کند چون بدن احتیاج پیدا می کند به این که فورا خون بسازد .یک نفر به بالین این مجروحین می رسد، فورا ظرف آبی می برد به یکی از این ها بدهد، او اشاره می کند به یک مجروح دیگر، می گوید برو به او بده. فورا می رود سراغ او. وی اشاره می کند به مجروح سوم، می گوید برو به بده. می رود سراغ او. وقتی می رود، می بیند او از تشنگی مرد. برمی گردد سراغ دومی، می بیند دومی هم مرده، برمی گردد سراغ سومی می بیند سومی هم مرده است. این آب به هیچ یک از این سه نفر نرسید؛ هر سه به تعبیر قرآن ایثار کردن: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة ٌ یعنی در عین کمال احتیاجی که خود دارند دیگران را بر خود مقدم می دارند.
اسلاید 11: فلسفه بردگیشما می بینید انسانی غلامی دارد که به حسب روابط ظاهری اقتصادی، او مملوک است و این مالک، ولی رفتارش با این مملوک از حد رفتار با یک رفیق خیلی بالاتر است و آن مملوک، مملوکیت او را بر هر آزادی ترجیح میدهد. با اربابش به بازار می روند، لباس می خرند، ولی لباس نو را می دهد به آن مملوک که جوان است، لباس کهنه و ارزان تر را خودش می پوشد، می گوید لباس نو و عالی به تو می زیبد نه به من پیرمرد. برای او بیشتر از خودش آسایش می طلبد. عملا فرقی میان خودش با او قائل نیست. او از مملوکیت همین را احساس می کند که در مکتب این شخص تربیت می شود. این مملوکیت فقط یک دوران مدرسه است که در این دوران، او کمال می یابد.اساساً فلسفه بردگی در اسلام همین است نه بهره کشی اقتصادی. بردگی یعنی یک تدریس اجباری، یک تربیت خواه ناخواه.
اسلاید 12: ما می شنویم که مردی نسبت به انسان های دیگر آنچنان است که می گوید بر من گوارا نیست که من شکمم سیر باشد و – نه در همسایگی بلکه در دورترین نقاط- در حجاز یا یمامه، شکم گرسنه ای باشد. حالا که در آن سرزمین ها شکم گرسنه است که من نمی توانم آن را سیر کنم من اینجا شکم خودم را سیر نمی کنم. اصلاً بر من گوارار نیست، درد است، برای من رنج است که در یک گوشه دنیا شکمم سیر باشد و در گوشه دیگر دنیا شکم گرسنه ای وجود داشته باشد.
اسلاید 13: علی (ع) در کوفه نشسته، به او گزارش می رسد که نماینده و والی تو در بصره، در مجلس مهمانی یکی از جوانان و پولداران اهل بصره شرکت کرده است. آیا در آن مجلس مهمانی لقمه حرام از مال حرام بوده است؟ نه. شرابی بر سر سفره بوده است؟ نه. لهو و لعبی بوده است؟ نه. پس گناه آن مجلس چه بوده است؟ مجلسی بوده که اختصاصاً اعیان و اشراف شرکت داشته اند و از فقرا و گرسنگان کسی در آن مجلس نبوده است. وقتی که گزارش می رسد، او در کوفه آتش می گیرد. نامه ای می نویسد که این نامه از افتخارات بشریت است نه از افتخارات ما مسلمین. از افتخارات بشریت است {که} بشر این قدر عالی، راقی و لطیف {سخن گفته باشد و} احساسات راقی انسانیت این قدر اوج گرفته باشد.
اسلاید 14: پسر حنیف! گزارشی به من رسید، یکی از جوانان اهل بصره سفره ای تشکیل داده است و از تو هم دعوت کرده است و تو نیز در آنجا شرکت کرده ای. درباره تو باور نمی کردم که دعوتی را بپذیری که فقرا پشت در و دیوارها شکمشان گرسنه ماند و اغنیا بودند که دعوت شده بودند. تو هم آمدی سر چنین سفره اشرافی حاضر شدی. اینجاست که درد دلش باز می شود. می فرماید: آیا من به تیتر و لقب قناعت کنم؟ به عالیترین لقب ها که روی من گذاشته اند – امیرالمومنین، فرمانده کل همه مومنان عالم، خلیفه کل در کل- و به عنوان و تیتر قناعت کنم؟ لقبم امیرالمومنین باشد ولی با مومنین در سختی ها همدرد نباشم؟ شریک درد مومنین نباشم و امیرالمومنین باشم؟ این چه امیرالمومنینی شد که از لقب «امیرالمومنین» دارد استفاده می کند اما در دردها با مومنین شریک نیست!
اسلاید 15: حال می پرسم: آیا چنین چیزی که در دنیا وجود داشته است این همدردی، همدل بودن و همدرد بودن با دردمندان عالم چگونه کاری است؟ این را می شود فعل طبیعی نامید؟ آن میل را می شود میل طبیع و آن اندیشه را می شود اندیشه طبیعی نامید؟ یا کاری است در یک سطح بالاتر، همه انسان ها حتی انسان هایی که در عمرشان یک بار هم چنین کاری نکرده اند وجدانشان ستایش می کند، می گویند ما این گونه نیستیم و همت چنین کاری را نداریم اما به آن کسی که چنین می کند آفرین و احسنت می گوییم. هر چه اوجش بالاتر باشد این آفرین و تحسین و ستایش بیشتر است؛ بعد به جایی می رسد که تمام بشریت او را ستایش می کنند.انّ الذّین امنوا و عملوالصّالحات سیجعل لهم الرّحمن ودّاً. قرآن می گوید آن ها که اهل ایمان و کار شایسته اند خداوند محبت آن ها را در دل مردم قرار می دهد.
اسلاید 16: فعل اخلاقی و انسانی یعنی این، یعنی کاری که از حد کارهای طبیعی انسان بالاتر است.نهضت حسین بن علی (ع) نهضتی است اخلاقی و انسانی، یعنی برای نجات دادن انسان ها (ما می گوییم برای اسلام؛ اسلام برای چیست؟ برای نجات دادن انسان ها). از این جهت است که مقدس و متعالی و در حد اعلی قابل ستایش است. مردی که در بین راه وقتی با دشمن برخورد می کند و احساس می کند دشمنش تشنه است فوراً می گوید مشک ها را باز کنید، اسب های اینان را آب بدهید، مردانشان را هم آب بدهید؛ و تمام کارهایی که در آنجا داشت از این قبیل بود.
اسلاید 17: و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و صلّی الله محمد و آله الطاهرین باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجلّ الاکرم یا الله ...خدایا دل های مار به نور ایمان منور بگردان، ما را با حقایق اسلام آشنا بفرما، ما را پیرو واقعی تعالیم عالی اسلامی قرار بده، ما را از اخلاق مکرمتی و مکارم اخلاق بهره مند بگردان، نیت های ما را خالص بگردان.خدایا ما را قدر دان اسلام و قرآن قرار بده، قدر دان پیغمبر و آل قرار بده.و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.