kelile_va_damne

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “کلیله و دمنه ۱”

کلیله و دمنه ۱

اسلاید 1: كلیله و دمنه 1رشته زبان و ادبیات فارسی2 واحد درسینام منبع و مؤلف: كلیله و دمنه 1، دكتر نور الدین مقصودی، انتشارات دانشگاه پیام نور 1382تهیه كنندۀ اسلایدها:

اسلاید 2: هدف كلی كتابهدف كلی این درس آشنایی با نثر مصنوع در زبان فارسی است كه با كلیله و دمنه آغاز می شود و در قرنهای بعدی تحوّل می یابد. اهداف دیگر این درس عبارتند از: آشنا شدن با نثر دورۀ دوم غزنویان و سلاجقه از طریق آشنایی با شیوه نگارش این كتاب، درك و دریافت مضامین و مفاهیم آن و آموختن لغات، تركیبات، امثال و خصایص دستوری.

اسلاید 3: جایگاه درسدرس كلیله و دمنه در دو قسمت و برای چهار واحد درسی تدوین شده است و از دروس پایۀ دوره كارشناسی زبان و ادبیات فارسی می باشد. در این كتاب قسمت اول مطالعه می شود.

اسلاید 4: هدفهای رفتاری كتابآشنایی كلی با كتاب و بررسی سیر پیدایش آنشرح لغات، تركیبات، ابیات و عبارات مشكل كتابتوانایی بازنویسی قسمتی از متن به نثر امروزتشخیص معنی صحیح یك عبارت از بین چند معنی داده شدهتشخیص صنایع ادبی به كار رفته در متنتشخیص نوع كلمه از نظر دستوری

اسلاید 5: آشنایی كلی با كتاب و بررسی سیر پیدایش آنكتاب كلیله و دمنۀ بهرامشاهی یكی از شاهكارهای نثر فارسی است. اصل این كتاب ارجمند از هند است. ایرانیان آن را از هند آورده، خود بابی چند بر آن افزودند. متن سنسكریت قسمتی از ابواب كلیله و دمنه كه از پنجاتنترا و مهابهارتا ترجمه شده در دست است. كلیله و دمنه آنگونه كه از متن عربی آن برمی آید دارای چند باب است كه در نخستین مجموعۀ آن وجود نداشته و به ترجمۀ پهلوی افزوده شده است.

اسلاید 6: آشنایی كلی با كتاب و بررسی سیر پیدایش آناز كتاب كلیله و دمنه ترجمه ها و پیرویهای متعددی صورت گرفته است: ترجمۀ پهلوی، ترجمۀ سریانی، ترجمۀ عربی، ترجمۀ بهرامشاهی كه همین كتاب است، ترجمۀ بخاری (داستانهای بیدپای)، كلیله و دمنۀ منظوم قانعی طوسی، انوار سهیلی و عیار دانش.كلیله و دمنۀ بهرامشاهی: معروفترین ترجمه و تهذیب كلیله و دمنه، ترجمه ای است كه از سوی نصر الله بن عبدالحمید منشی به نثر شیرین و استادانه به فارسی درآمده است

اسلاید 7: آشنایی كلی با كتاب و بررسی سیر پیدایش آن تاریخ ترجمۀ نصر الله بن عبدالحمید را محققان مابین سالهای 538 و 540 نوشته اند تنها مرحوم دكتر ذبیح الله صفا آن را در سال 536ه. دانسته است. از آنجایی كه این ترجمه در دوران فرمانروایی بهرامشاه غزنوی و به تأیید و تصویب او صورت گرفته به كلیله و دمنۀ بهرامشاهی مشهور و معروف شده است.

اسلاید 8: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبسطر 1: چنین گوید برزویه، مقدّمِ اطبّای پارسمقدّم: رئیس، پیشرو، پیشوا // پارس: نام قومی از اقوام ایرانی آریایی كه در قسمت جنوب ایران ساكن بودند؛ بعدها تمام كشور ایران پارس نامیده شدسطر 1و2: و مادر من از خانۀ علمای دین زردشت بودخانه: در مفهوم «بیت» عربی = خانواده، خاندان

اسلاید 9: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبسطر 3: و اول نعمتی كه ایزد، تعالی و تقدّس، بر من تازه گردانیدتازه گردانید: ارزانی داشت، بخشیدسطر 4: و به مزید تربیت و ترشُّح مخصوص گشتمزید: افزونی// ترشح: پرورده شدن // گشت: گشتم (عطف فعل سوم شخص به اول شخص)

اسلاید 10: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبسطر 7: و در معرض معالجت بیماران آمدممَعْرِض: محل عرضه، محل نمایش // معنی: به درمان بیماران پرداختم سطر 8: میان چهار كار كه تگاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشتتگاپو (تكاپو): جستجوی بسیار، كوشش // نتواند گذشت: تجاوز نمی كند

اسلاید 11: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبسطر 9: ذكر سایر و ثواب باقیذكر سایر: نام و آوازه ای كه به همه جا برسدسطر12: از جهت ذخیرت آخرت مواظبت نمایدمواظبت: در اینجا مداومت // كه: حرف ربط تعلیلی = برای آنكهسطر13: و رستگاری عقبی مدَّخر گرددمدخر: ذخیره شده

اسلاید 12: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبسطر16: معالجت او بر وجه حِسْبَت بر دست گرفتم حسبت: ثواب، اجری كه خدا دهد // بر دست گرفتم: شروع كردم س18- و تمنی مراتب این جهانی بر خاطر گذشتن گرفت و نزدیك آمد كه پای از جای بشودگرفتن: پس از مصدر، در معنی شروع كردن به كار می رود // پای از جای بشود: بلغزم

اسلاید 13: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس19- میان منافع و مضار خویش فرق نمی كنیمضارّ: ج. مضرّت، زیانهاس20- رنج و تبعت آن بسیار باشد و انتفاع و استمتاع اندكتبعت: نتیجه و عاقبت، جزای گناهان // استمتاع: تمتع بردن، برخوردار شدن

اسلاید 14: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس21- فكرت شافی واجب داری حرص و شره این عالم فانی به سر آید.شافی: راست، درست // واجب داری: واجب شمری // شره: طمع، آزس24- همت بر اكتساب ثواب مقصور گردانمقصور: كوتاه، منحصر

اسلاید 15: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس26- كه بِنْیَتِ آدمی آوندی ضعیف استبنیت: نهاد، آفرینش، بنا // آوند: ظرفس31- با این همه درد فراق براثربراثر: به دنبال

اسلاید 16: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس34- فواید نسیم آن به دیگران رسد و جِرم او سوخته شود.جرم: جسمس37- شخص را از چنگال مشقت خلاص طلبیده آید آمرزش بر اطلاق مستحكم شودچنگال مشقت: اضافۀ استعاری // براطلاق: مطلقاً، بدون شرط

اسلاید 17: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس40- و صحت و خفت ایشان تحرّی افتد، اندازۀ خیرات و مثوبات آن كی توان شناختخفت: سبك شدن، سبكی، در اینجا سبك شدن بیماری مراد است // تحری:جستن: طلب كردن // مثوبات: ج مثوبه، پاداش نیك. س41- به سبب حُطام دنیا باطل گرداندحطام: ریزۀ گیاه خشك، كنایه از مال دنیا

اسلاید 18: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس42- اندیشید كه اگر بركشیده فروشمبركشیده فروشم: وزن كرده بفروشمس43- بر وجه گزاف به نیم بها بفروخت.گزاف: تخمین، بهایی كه به گمان گویند و وزن نكنند

اسلاید 19: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس46- تا به میامن آن درهای روزی بر من گشاده گشت و صلات و مواهب پادشاهان به من متواتر شد.میامن: ج میمنت، مباركیها، بركتها // صلات: ج صله، عطایا، جوایز // مواهب: ج موهبت، بخششها

اسلاید 20: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس48- به جاه و مال از اقران بگذشتماقران: ج قرن، همانندان، همالان س51- چنانكه طریق مراجعت آن مُنسَدّ مانَد منسد: بسته، گشوده ناشدنی

اسلاید 21: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس53- و باز اعمال خیر و ساختن توشۀ آخرت از علّتِ گناه از آن گونه شفا می دهد كه معاودت صورت نبندد. علت گناه: اضافۀ تشبیهی // معاودت: برگشتن، بازگشت بیماری گناه // صورت نبندد: ممكن نشود

اسلاید 22: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس55- از علم طب تبرّمی نمودم وهمت و نهمت به طلب دین مصروف گردانیدتبرم: دلسردی، ملول شدن // نهمت: منتهای كوشش، اهتمام // مصروف گردانید: صرف كردم، «م» از مصروف گردانید به قرینۀ لفظی حذف شده است

اسلاید 23: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس58- كه بدان استدلالی دست دادیدست دادی: دست بدهد، ممكن شودس61- دل در پشتیوان پوده بستهپشتیوان: پشتیبان، تكیه گاه // پوده: پوچ، پوسیده

اسلاید 24: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس63- كه من مصیبم و خصمْ مخطیمصیب: اصابت كننده، راست، درست // مخطی: خطا كارس66- البته سوی مقصد پی بیرون نتوانستم بردپی بیرون نتوانستم برد: نتوانستم راهی بیابمس69- تا به یقین صادق پایْ جای دلپذیر به دست آرمپای جای:(اضافۀ مقلوب) جای پا

اسلاید 25: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس70- و شرایط بحث اندر آن تقدیم نمودتقدیم نمود: تقدیم نمودم = به جای آوردم س71- و گرد تقبیح ملّتِ خصم و نفی مخالفان می گشتندملت: دین، آیین // گرد چیزی گشتن: به دنبال چیزی رفتن

اسلاید 26: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس73- و هیچ چیز نگشاد كه ضمیر اهل خرد آن را قبول كردینگشاد: حاصل نشد، به دست نیامد // قبول كردی: بپذیردس74- رأی بر متابعتِ این طایفه قرار دهممعنی: از این طایفه پیروی كنم

اسلاید 27: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس84- افسونی دانستم كه شبهای مُقْمِرافسون: جادو، مكر // مقمر: ماهتابیس87- و از مهتاب به خانه درشدمی در شدمی: داخل می شدم

اسلاید 28: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس90- نه در من بدگمانی صورت بستیمعنی: نه در حق من سؤ ظنی برده می شدس95- همه عمر بر و بازو زدم... تا تو كافر دل پشتواره بندی و ببری؟بر و بازو زدم: رنج و زحمت كشیدم // پشتواره: آن مقدار بار كه بر پشت حمل توان كرد

اسلاید 29: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس96- دم گرم تو مرا بر باد نشانددم گرم: نفس گیرا // بر باد نشاند: فریب داد، گمراه كردس97- هوس سجاده بر روی آب افكندن پیش خاطر آوردم و چون سوختۀ نم داشت آتش در من افتادسجاده بر روی آب افكندن: كنایه از كاری خارق العاده انجام دادن // سوختۀ نم داشت: »»

اسلاید 30: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبآن پنبه یا پارچه ای از قماش كهنه باشد كه نیم سوخته و زغال شده باشد و در برابر آتش زنه گیرند تا جرقه از سنگ بجهد و در آن گیرد و آتش زندس98- اكنون مشتی خاك پس من انداز تا گرانی ببرمخاك پس من انداز: چنین برمی آید كه هر گاه بازگشت رونده ای را نمی خواسته اند از پس او خاك می افكنده اند

اسلاید 31: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس100- اگر بر دین اسلاف ، بی ایقان و تیقن، ثبات كنم همچون آن جادو باشماسلاف: ج سلف، پیشینیان // ایقان: یقین داشتن، بی گمانی // تیقّن: یقین كردن، بی گمان شدن // ثبات كنم: پایداری كنم // جادو: جادوگرس103- فرصت فایت گردد و ناساخته رحلت باید كرد.فایت گردد: از دست برود // ناساخته: آماده نشده

اسلاید 32: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس110- در معنی بعث و قیامت و ثواب و عِقاب بر سبیل افترا چیزی نگفتم بعث: رستاخیز // عِقاب: كیفر // بر سبیل: از راهِ // افترا: تهمت زدنس115- و از پادشاهان در استدن آن بیمی صورت نبندداستدن: گرفتن چیزی، ستاندن

اسلاید 33: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس117- او را از كسب خیرات و ادّخار حسنات بازداردادّخار: ذخیره كردن، اندوختنس 119- مزدور گرفت برای سفته كردن آنسُفته كردن: سوراخ كردنس123- و سفط جواهر گشاده بگذاشتسفط: سبد، زنبیل // معنی: جواهرات سوراخ نشده در سبد باقی ماند

اسلاید 34: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس124- جواهر برقرار استبرقرار: در اینجا سوراخ نشدهس126- و جواهر پریشان و مؤونت باقیپریشان: در اینجا سوراخ نشده // مؤونت:هزینه، رنج، محنت

اسلاید 35: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس129- تا شعار و دثار من متناسب باشدشعار: لباس زیرین، زیرپوش // دثار: لباس روین، روپوشس130- و چون تعبّد و تعفّف در دفع شر جوشن حصین استتعبد: بندگی، پرستش كردن // تعفف: پاكدامنی // حصین: محكم، استوار

اسلاید 36: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس131- و اگر حَسَكی در راه افتدحسك: خارهای آهنی سه گوشهس138- تا از حسرت مفارقت متاع غرور مسلم باشدمسلم: به سلامت داشته، محفوظس139- تا پای در سنگ نیایدمعنی: مخاطره ای پیش نیاید، به مشكلی برنخورد

اسلاید 37: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس143- و شرع كردن در آن خطر بزرگشرع كردن: شروع كردنس146- آنچه در دهان بود باددادباد داد: از دست دادس147- ضجرت بر من مستولی گرداندضجرت: تنگیدلی، ملال // مستولی: چیره

اسلاید 38: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس157- عقل من چون قاضی مزور ... بر مراد هر دو خصم نفاذ می یابدمزور: مكار، حیله گر // نفاذ: جاری شدن فرمانس160- چه مشقت طاعت در جنب نجات آخرت وزنی نیاردوزنی نیارد: ارزش و اهمیتی نداردس161- با چندان وخامت عاقبت ابرام نمی باشدابرام: به ستوه آمدن، دلسرد شدن

اسلاید 39: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس172- و نهادن و برداشتن گهواره و خرقها را خود نهایت نیستخرقه: كهنۀ بچهس173- و چون ایام رضاع به آخر رسید رضاع: شیر خوارگیس177- و برف و هدم و فتك و زهر هدم: خراب كردن // فتك: به ناگاه و بی خبر كشتن

اسلاید 40: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس182- و شربتهای تلخ كه آن روز تجرّع افتدتجرّع: جرعه جرعه نوشیدنس184- چه بزرگ جنونی و عظیم غبنی چه: برای تعلیل است؛ زیراكه // بزرگْ جنونی: صفت مقدم بر موصوف به جای جنونی بزرگ، نیز عظیم غبنی

اسلاید 41: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس186- خیرات براطلاق رو به تراجع آورده استبر اطلاق: به طور كلی // تراجع: بازگشتس188- سعادت ذات و یمن نقیبت و رجاحت عقل ... و كمال مقدرت و صدق لهجتیمن: مباركی// نقیبت: نَفْس // یمن نقیبت: خجسته نَفْسی // رَجاحت: برتری، فزونی // مقدرت: توانایی // صدق لهجت: راستگویی

اسلاید 42: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس190- و اصطناع حكما و مالیدن جباران ... و قمع ظالماناصطناع: نیكویی كردن، پروردن // مالیدن: تنبیه كردن // قَمْع: سركوب كردنس192- كاهای زمانه میل به ادبار داردادبار: پشت كردن (بخت)، نگون بختی س193- و اخلاق پسندیده مدروس گشتهمدروس: كهنه، بی رونق

اسلاید 43: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس194- و لؤم و دناءَت مستولیلُؤم: فرومایگی // دناءَت: پستی، خسّتس196- و نیك مردان رنجور و مستذل و شریران فارغ و محترممستذل: خوار، ذلیل شده // شریر: پر شر

اسلاید 44: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس206- و اندازۀ امنیت هرگز تیسیر نپذیرداُمنیت: آرزو، خواهش // تیسیر: آسان كردن س223- شب و روز كه تعاقب ایشان بر ... و تقریب آجال ایشانتعاقب: از پی هم آمدن // تقریب: نزدیك گردانیدن // آجال: ج اجل، مهلتها، مدتهای معین، مرگها

اسلاید 45: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس229- و ضربت بویحیی (ص) پذیرفته آیدبویحیی: مخفف ابویحیی: كنیۀ عزرائیلس232- یا وَیْلنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلونمعنی: ای وای بر ما چه كسی برانگیخت ما را از خوابگاه ما این است آنچه وعده كرده بود خدای مهربان و راست گفتند رسولان. آیۀ 52 از سورۀ یس

اسلاید 46: بخش اول باب بُرْزُویَهَ الطَّبیبس235- آن قدر كه در امكان گنجد از كارهای آخرت راست كردمراست كردن: انجام دادن، فراهم كردن

اسلاید 47: بخش دوم باب الأسد و الثّور س 1- رای هند فرمود برهمن رارای:راج، راجه، حاكم و پادشاه.رای هند: پادشاه هند // برهمن: پیشوای روحانی آیین برهماییس 6- او را فرزندان دررسیدنددررسیدند: به حد رشد رسیدندس10- الفغدن مال است از وجه پسندیدهالفغدن: گرد كردن، اندوختن

اسلاید 48: بخش دوم باب الأسد و الثّورس14- حجاب مناقشت پیش مرادهای او بدارد برای آنچه هركه از كسب اعراض نمایدمناقشت: مجادله، سخت گیری // حجاب مناقشت پیش مرادهای او بدارد: مانع تحقق خواسته های او می شودس16- و در تثمیر آن غفلت ورزدتثمیر: بسیار كردن سرمایه

اسلاید 49: بخش دوم باب الأسد و الثّورس19- و اگر مواضع حقوق را به امساك نامرعی گذاردامساك: خودداری كردن، بخل و خست // نامرعی: مراعات نشده س24- عظت پدر بشنودند و منافع آن نیكو بشناختعظت: موعظه، نصیحت // بشناخت: به جای بشناختند به قرینۀ فعل قبلی

اسلاید 50: بخش دوم باب الأسد و الثّورس26- و در راه خلابی پیش آمدخلاب: باتلاق، لجنزارس30- شنزبه را به مدت انتعاشی حاصل آمد انتعاش: بهبود یافتن بیمار

اسلاید 51: بخش دوم باب الأسد و الثّورس 33- شناور شده ماغ بر روی آبماغ: مرغابی سیاه رنگس 36- وَ إذا انْتَهَیْتَ إلی السَّلامهِ فی مَداكَ فلا تُجاوِزْچون در غایت حركت خود به جایگاه باسلامت رسیدی از آن مگذرس37- إذا اَعْشَبْتَ فانْزِلْهنگامی كه به زمین سرسبزی رسیدی فرود آی

اسلاید 52: بخش دوم باب الأسد و الثّورس38- بطر آسایش و مستی نعمت بدو راه یافتبطر: بی پروایی، تكبر، سرخوشیس40- و او جوان و رعنا و مستبد به رای خویشرعنا: زیبا، خودپسند، متكبر، در اینجا دومعنی اخیر منظور استس44- و هر دو دهای تمام داشتنددها: زیركی و كاردانی

اسلاید 53: بخش دوم باب الأسد و الثّورس46- این سخن چه بابت تستبابت: شایسته، مناسبس47- و از آن طبقه نیستیم كه به مفاوضت ملوك ...مفاوضت: گفتگوس49- محلّ استماع تواند یافتسخن ایشان ارزش شنیده شدن پیدا كند

اسلاید 54: بخش دوم باب الأسد و الثّورس51- وَ هَلْ بَطْنُ عَمرو غَیْرُ شِبْرٍ لِمَطْعَمِ؟آیا شكم عمر برای خوردنی بیش از وجبی است؟س58- یَرَی الجُبَناءُ اَنَّ الْعَجْزَ حَزْمٌوَ تِلْكَ خَدیعَهُ الطَّبْعِ اللَّئیمِافراد ترسو چنین می پندارند كه بیچارگی و ناتوانی دوراندیشی است در حالی كه آن فریب سرشت فرومایۀ آنان است

اسلاید 55: بخش دوم باب الأسد و الثّورس59- إذا ما كُنْتَ فی أَمْرٍ مَرُومٍ فلا تَقْنَعْ بِما دُونَ النُّجُومِزمانی كه تو در میانۀ كاری باشی كه مطلوب تست، به آنچه در پایین ستارگان است قانع مشوس62- و آن كه به خمول راضی گرددخمول: گمنامی، بی نشانی

اسلاید 56: بخش دوم باب الأسد و الثّورس65- كه این درجات را مرشح توانیم بودمرشح: تربیت شده، آماده گشتهس67- مراتب میان اصحاب مروت... متنازع استمتنازع: مورد كشمكشس69- از درجت عالی به رتبت خامل گرایدخامل: گمنام، بی نام و نشان

اسلاید 57: بخش دوم باب الأسد و الثّورس72- و بی تجشم زیادت به زمین انداختتجشم: رنج بر خود نهادنس74- إذا عَظُمَ الْمَطْلُوبُ قَلَّ الْمُساعِدُزمانی كه خواسته و هدف بزرگ گردد یاری دهنده كم می شودس78- او را به نصیحت من تفرجی حاصل آیدتفرج: گشادگی خاطر

اسلاید 58: بخش دوم باب الأسد و الثّورس89- و به وسایل مقبول مُتحرِّم باشندمُتحرِّم: اسم فاعل از تَحَرُّم: احترام كسب كردهس94- وَ لَسْتُ اُبالی بَعْدَ اِدْراكیَ الْعُلیاَكانَ تُراثاً ما تَناوَلْتُ اَمْ كَسْبامعنی بیت: پس از رسیدنم به بلند مرتبگی به این اهمیتی نمی دهم كه آنچه به دست آورده ام آیا از طریق میراث بوده است یا از راه كسب؟

اسلاید 59: بخش دوم باب الأسد و الثّورس98- شیطان هوا را به افسون خرد در شیشه كندشیطان هوا: اهریمن آرزو، اضافۀ تشبیهی // افسون: سحر و جادو // در شیشه كند: زندانی و ناتوان كندس99- بنای كارها بر كوتاه دستی و رای راست نهدكوتاه دستی: عدم تجاوز به مال و عرض كسان، عدم دخالت

اسلاید 60: بخش دوم باب الأسد و الثّورس107- به متانت رای و رزانت عقل خویش بیفزایدمتانت رای: استواری رای و نظر // رزانت عقل: محكمی خردس108- و فساد و معرت آن به ملك او باز گرددمعرت: عیب، زشتی، بدی

اسلاید 61: بخش دوم باب الأسد و الثّورس110- غور و غایلۀ آن با او بگویمغور: شر، فساد // غایله: گزند، بلای ناگهانی // غور و غایله: شر و آسیبس116- صورتها پردازد كه در نظر انگیخته نماید و مسطح باشدصورتها پردازد:نقشهایی می كشد // انگیخته: برجسته

اسلاید 62: بخش دوم باب الأسد و الثّورس129- لَوْ لا الْمَشَقَّهُ سادَ الناسُ كُلُّهُمُاَلجُودُ یُفْقِرُ وَ الاِقْدامُ قَتّالُمعنی بیت: اگر رنج و محنت نمی بود مردمان همگی به سروری می رسیدند. بخشش مرد را فقیر می كند و پیش رفتن در جنگ كشنده است س 130- از خطر خیزد خطر زیرا كه سود ده چهلخطر: در دو معنی به كار رفته است: 1- بیم گزند و آسیب داشتن 2- مقام و منزلت رفیع // سود ده چهل: نفع چهل برابر سرمایه

اسلاید 63: بخش دوم باب الأسد و الثّورس133- و در سه كار خوض نتوان كردخوض كردن: شروع كردن، اقدام كردنس142- بر درگاه ملوك مهمات حادث گرددمهمات: ج مهمه، كارهای بزرگس144- از دفع مضرتی و جرّ منفعتی خالی نماندجرّ منفعت: جلب و جذب كردن سود

اسلاید 64: بخش دوم باب الأسد و الثّورس149- چون شیر سخن دمنه بشنود معجب شدمعجب شد: در شگفت شدس150- اگرچه خامل منزلت و بسیار خصم باشدخامل منزلت: صفت مركب، كم مرتبه، بی نام و نشانس153- واجب است بر كافۀ خَدَم و حَشَم ملككافه: جمع، عموم // خدم: خدمتكاران // حشم: كسان و چاكران مرد

اسلاید 65: بخش دوم باب الأسد و الثّورس157- در اصطناع ایشان مثال نتواند داداصطناع: مقرب ساختن // مثال: فرمانس164- و به هوا در مراتب تقدیم و تاخیر نفرمایدبه هوا: از روی هوس // تقدیم: مقدم داشتن س165- بر كافیان هنرمند و داهیان خردمند ...كافیان: كاردانان، ج كافی // داهیان: زیركان، ج داهی

اسلاید 66: بخش دوم باب الأسد و الثّورس166- دو كار از عزایم پادشاهان غریب نمایدغریب نماید: عجیب به نظر می آیدس167- و یاقوت و مروارید را در سرب و ارزیز نشاندنارزیز: فلز قلع س180- و موش مردمان را همسرایه و هم خانه استهمسرایه: دو یا چند تن كه با هم در یك سرای اقامت دارند

اسلاید 67: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س5- و آواز او چنان شیر را از جای ببرد كه عنان تمالك و تماسك از دست او بشد از جای ببرد: ترسانید // تمالك: خویشتن داری // تماسك: خویشتن داری // بشد: برفتس10- ملك را از وی ریبتی دیگر بوده استریبت: شك، بدگمانی، در اینجا مایۀ نگرانی

اسلاید 68: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س12- آفت تصلّف عقل است و آفت مروت چربك تصلف:لاف زدن، گزاف گفتن // چربك: دروغ، بهتان و ظاهرا در اینجا به معنی ریشخند و استهزا به كار رفته استس18- الحق چربوی بیشتر نیافتچربوی: چربی، در اینجا بر پوستی اطلاق شده است كه بر روی طبل می كشند

اسلاید 69: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س19- مركب زیان در جولان كشیدمعنی: اسب زیان را به گردش درآوردس19- هر كجا جثه ضَخْمتر و آواز آن هایل تر ضخمتر: درشت تر، ستبرتر

اسلاید 70: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س20- بدین آواز متقسم خاطر نمی باید شدمتقسم خاطر:پریشان خاطر، پراكنده فكرس 25- در امضای این رای مصیب نبودمامضا: گذرانیدن، روان كردن // مصیب: اسم فاعل از اصابت، اصابت كننده، نیك رسنده به حقیقت امری

اسلاید 71: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س 31- در میان اكفاء خدمتی پسندیده كردهاكفاء: همانندان، اقران، ج كفوءس39- خصم را در قوت ذات و بسطت حال از من بیشتر یاودبسطت حال: گشایش حال، فراخی مال و ثروت // یاود: یابدس44- ندیدم او را نخوتی و شكوهینخوت: تكبر: خودپرستی

اسلاید 72: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س48- آن را بر ضعف حمل نتوان كردحمل كردن: نسبت دادنس49- و گوشكهای محكم را بگرداندگوشك: كاخ و قصرس50- و مهتران و بزرگان قصد زیردستان و اذناب...محظور شناسندقصد: در اینجا آزار // اذناب: دمها، بندگان، كهتران، ج ذنب // محظور: حرام، ممنوع

اسلاید 73: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س52- چه در معالی، كفاءت نزدیك اهل مروت معتبر استمعالی: مقامات بلند، ج معلاه // كفاءت: هم رتبه بودنس61- از خدمت و دیدار او تقاعد نمودهتقاعد:باز نشستن، كناره گیریس68- از شفقت و ابرام ومبرت و انعام ما نصیبی تمام یاویمبرت: نیكی كردن

اسلاید 74: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س74- و شمول فهم و حذاقت وی زیادت گشتحذاقت: مهارت، چیره دستیس75- و درجت وی در احسان و انعام منیف تر می شدمنیف تر: بلندتر، اسم فاعل است از باب افعال از مصدر انافه

اسلاید 75: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س77- هر ساعت در اصطفا و اجتبای وی می افزایداصطفا: مصدر باب افتعال از ریشۀ صفو، برگزیدن // اجتبا: مصدر باب افتعال از ریشۀ جبی، برگزیدنس80- همت بر فراغ شیر مقصور گردانیدممقصور: منحصر

اسلاید 76: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س86- به لطایف حیل و بدایع تمویهات گرد این غرض درآیملطایف حیل: چاره جویی های نیكو و نغز // بدایع تمویهات : فریبها و دروغهای به ظاهر آراستهس87- بكوشم تا او را درگردانمدرگردانم: بغلطانم، بر زمین زنم

اسلاید 77: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س90- به حرص و گرم شكمی منسوب شومگرم شكمی: پرخوری، طمع بسیارس92- و از مضرت آزموده بپرهیزدآزموده: در اینجا ملموس و محسوسس97- و به ركّت رای منسوب گشتهركّت رای:سست شدن اندیشه

اسلاید 78: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س99- و به دیگر ناصحان استخفاف روا داشت تا مستزید گشتنداستخفاف: سبك شمردن // مستزید: اسم فاعل از باب استفعال مصدر استزادت، زیادت خواه، رنجیدهس 103- جنگهای ناپیوسان و كارهای نااندیشیده حادث گرددناپیوسان: ازپیوس = بیوس به معنی امیدوار بودن، اشتیاق داشتن، انتظار امید ناپیوسان: غیر منتظر

اسلاید 79: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س112- الرَّایُ قَبْلَ شَجاعَهِ الشُّجعانِهُوَ اَوَّلٌ وَ هِیَ الْمَحَلُّ الثانیمعنی بیت: عقل و تدبیر پیش از دلیری مردان است. آن (عقل و تدبیر) در مرتبۀ نخستین و این(شجاعت) در مرتبۀ دوم استس118- خود را از بلای این ظالم جان شِكَر باز رهانمجان شكر: شكار كنندۀ جان

اسلاید 80: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س123- در هلاك پنج پایك سعی پیوستپنج پایك: خرچنگس125- روزگاری در خصب و نعمت می گذاشتخصب: فراوانی گیاه و سبزه، فراخی سالس126- دریغا عمر كه عنان گشاده رفتعنان گشاده: با شتاب، قید است برای فعل رفت

اسلاید 81: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س139- المُسْتَشارُ مُوْتَمَنٌمعنی: طرف مشورت امین شمرده شده استس146- إذا عََلَتْها الصَّبا أبْدَتْ لَها حُبُكاًمِثْلَ الْجَواشِنِ مَصْقُولاً حَواشیهامعنی بیت: زمانی كه باد صبا بر بالای آن آب بگذرد در روی آن راه هایی همچون زره هایی كه متن آن موجدار و حاشیه های آن صیقل زده و صاف باشد به وجود می آورد

اسلاید 82: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س147- لا یَبْلُُ السَّمْكُ الْمَحْصُورُ غایَتَهالِبُعْدِ ما بَیْنَ قاصیها وَ دانیهامعنی بیت: ماهی گرفتار در آن آبگیر به سبب دوری فاصله ای كه میان قعر و ساحل آن است به پایان آن نمی رسدس152- دیگران در آن تحویل تعجیل و مسارعت می نمودندتحویل: جا بجا كردن

اسلاید 83: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س154- هركه به لاوۀ دشمن فریفته شود و بر لئیم ظفر و بدگهر اعتماد روا دارد لاوه: لابه، تملق، چاپلوسی // لئیم ظفر: به كنایه پست فطرتس159- اگر كوشش فرو گذارد در خون خویش سعی كرده باشدكوشش: جنگ، مبارزه // خون: خون ریختن، مجازاً به اعتبار مایكون، قتل، كشتن

اسلاید 84: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س 168- وَ إنَّ حَیاهَ الْمَرْءِ بَعْدَ عَدُوِّهوَ إنْ كانَ یَوْماً واحِداً لَكَثیرُمعنی بیت: به راستی كه زنده بودن آدمی پس از مرگ دشمنش، اگرچه یك روز نیز باشد بسیار استس174- تا نظر بر پیرایه ای گشاده افگنیگشاده: مفتوح، باز شده

اسلاید 85: بخش سوم باب الأسد و الثّور(2)س175- آن را برداری و هموارتر می رویهموارتر: آرام تر، آهسته تر

اسلاید 86: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س4- چه كمین غدر كه از مأمن گشایند جای گیرتر افتدكمین غدر: اضافۀ اقترانی، كمین توأم با غدر // جای گیر: صفت فاعلی مركب مرخم، در اینجا مؤثر، كاری // معنی: زیرا كه حملۀ توأم با مكر وقتی كه از جای أمن صورت گیرد مؤثرتر واقع می شود.س7- از هر شاخی هزار ستاره تابانستاره: در اینجا استعاره از گل و شكوفه است

اسلاید 87: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س9- یُضاحِكُ الشَّمْسَ مِنْها كَوْكَبٌ شَرِقٌمُؤَزَّرٌ بِعَمیمِ النَّبْتِ مُكْتَهِلُمعنی: شكوفۀ شاداب آن گلشن كه انبوهی از گیاهان درهم پیچیده و كاملاً رشد كرده، گرداگرد آن را فروگرفته است، به روی خورشید می خندد.

اسلاید 88: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س10- سحاب گویی یاقوت ریخت بر مینانسیم گویی شنگرف بیخت بر زنگاریاقوت: در اینجا استعاره از قطرات درشت باران است // مینا: شیشۀ الوان به ویژه سبز رنگ كه در اینجا استعاره از سیزه ها آورده شده است // شنگرف: معرب آن شنجرف، در اینجا استعاره از گلبرگهای سرخ رنگ است // زنگار: زنگ فلزات، استعاره از برگهای سبز درختان است.

اسلاید 89: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س11- ز چشم دایۀ باغ است و روی بچۀ خاردایۀ باغ: استعاره از ابر است. // بچۀ خار: استعاره از گل است س13- به مجاورت شیر آن همه منغَّص بود. روزی فراهم آمدندمنغّص: تیره گردانیده، ناخوش // فراهم آمدند: جمع شدند

اسلاید 90: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س14- از ما یكی شكار می توانی شكستیكی شكار: شكاری،صیدی // شكستن: در اینجا شكار كردن و صید كردنس19- گفتند مضایقتی نیستمضایقت: سخت گرفتن، سختگیریس21- آتش گرسنگی او را بر باد تند نشانده بودبر باد نشانده بود: خشمگین ساخته بود

اسلاید 91: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س22- فروغ خشم در حركات و سكنات وی پدید آمدهسكنات: ج سكنه، سكونها // حركات و سكنات: مجموع حالات و اعمال كسیس23- و نقض عهد را در خاك می جستمعنی: به دنبال شكستن پیمان می گشت

اسلاید 92: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س30- جَمُومٌ قَدْ تَنِمُّ عََی القَذاهِوَ یُظْهِرُ صَفْوُها سِرَّ الحَصاه معنی بیت: چاه پرآبی كه بر خاشاك سخن چینی می كند و روشنی آن راز سنگ ریزه را آشكار می سازدس32- خیال خود و از آن خرگوش بدید خیال: گمان، در اینجا تصویر، عكس

اسلاید 93: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س36- گفت: اورا غوطی دادمغوطه دادن: غرق كردنس36- چون گنج قارون خاكْ خورد شدقارون: مرد پول پرست معاصر موسی(ع) كه گنج فراوان داشت // خاك خورد: صفت مفعولی مركب مرخم یعنی خاك خورده

اسلاید 94: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س39- وَ اللهِ لَمْ أشْمَتْ بِهِ فالكُلُّ رَهْنٌ لِلْمَماتِلكِنَّ مِنْ طِیب الحَیاهِ أنْ تَری مَوْتَ الْعُداهِمعنی بیت: به خدا سوگند كه به مرگ او شماتت نكردم(شادی نكردم) زیرا كه همگی در گرو مرگیم، اما دیدن مرگ دشمنان از خوشی زندگی است

اسلاید 95: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س42- و اگر بی از آنچه مضرتی بدو پیوندد بی از آنچه: به جای «بی آنكه»س47- گفت: خیر باشد. از جای بشد.از جای بشد: از حالت طبیعی خارج شدس58- الرّائِدُ لایَكْذِبُ اَهْلَهُ معنی: راهنمای كاروان به مردم خود دروغ نمی گوید

اسلاید 96: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س62- آنچه تازه شده است باز نمایتازه شده است: به وقوع پیوسته است // بازنمای: عرضه كنس65- هر یك را به نوعی استمالت نمودهاستمالت: دلجویی كردن

اسلاید 97: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س69- هوای عصیان از سر او بادْ خانه ای ساخت.بادْ خانه: بادگیر// معنی:كله اش پر از باد شدس71- زود از دست برباید داشتاز دست برداشتن: نیست و نابود كردنس77- أوَّلُ الْفِكْرِ آخِرُ الْعَمَلِ معنی: اول اندیشه[خردمند] پایان كار و تدبیر آن است

اسلاید 98: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س79- الأُمُورُ تَشابَهَتْ مُقْبِلَهً فإذا أدْبََرَتْ عَرَفَها الجاهِلُ كَما یَعْرِفُها الْعاقِلُ معنی: كارها وقتی كه پیش می آیند به هم می مانند ولی زمانی كه پشت به ما كردند آدم نادان هم آنها را می شناسد آن گونه كه فرد عاقل می شناسد

اسلاید 99: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س81- تَبَیّنُ اَعْقابُ الأُمورِ إذا مَضَتْوَ تُقْبِلُ اَشْباهاً عَلَیْكَ صُدورُهامعنی بیت: پایان كارها پس از آن كه گذشتند واضح و آشكار می شود در حالی كه آغاز آنها شبیه هم و همانند یكدیگر به تو روی می آورندس84- چون بلا بدو رسد دل از جای نبرددل از جای نبرد: خود را نبازد

اسلاید 100: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س91- با یكدیگر میعاد نهادند كه جال بیارندجال: دامس93- و بارها دستبرد زمانۀ جافی دیده بود و شوخ چشمی سپهر غدّار معاینه كرده دستبرد: مصدر مركب مرخم، چابك دستی، ضرب دست // شوخ چشمی: بیشرمی، گستاخی // غدار: بی وفا

اسلاید 101: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س96- دیگری هم غوری داشتغور: فرو شدن و فرو رفتن، دقتس102- بر روی آب ستان می رفتستان: بر پشت خوابیدهس102- و چون صورت شد كه مرده است بینداختصورت شد: به تصور درآمد

اسلاید 102: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س108- ضربت شمشیر آبدارش خاك از زاد و بُود دشمن برآردزاد و بود: محل، مسكن و مأواس110- سوابق تربیت را به لواحق كفران خویش مقابله روا داردسوابق تربیت: پیشینه های تربیتی // لواحق: ج لاحقه، پیوسته ها // لواحق كفران: ناسپاسی های بعدی

اسلاید 103: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س113- إذا اَنْتَ اَكْرَمْتَ الْكَریمَ مَلَكْتَهُ وَ إنْ اَنْتَ اَكْرَمْتَ اللَّئیمَ تَمَرَّدا معنی بیت: زمانی كه گرامی می داری انسان جوانمرد را مالك او می شوی و اگر آدم فرومایه را گرامی بداری سركشی می كند

اسلاید 104: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س114- وَ وَضْعُ النَّدی فی مَوْضِعِ السَّیْفِ بالعُلیمُضِرٌّ كَوَضْعِ السَّیفِ فی مَوْضِعِ النَّدیمعنی بیت: عطا و بخشش در جایگاه شمشیر به بزرگواری و بلند مرتبگی ضرر رساننده است مانند نهادن شمشیر و به كار بردن شدت عمل در جایگاه عطا و بخششس116- دست موزۀ آرزو و سرمایۀ ...دست موزه: دستاویز، ابزار دست

اسلاید 105: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س119- به تیره گردانیدن آب خیر و بالا دادن آتش شرّ گرایدبالا دادن: مشتعل كردن // گراید: میل می كندس121- چندان نعمت و غنیت ندهدغنیت: توانگری، بی نیازی

اسلاید 106: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س123- وَ إنْ مِنْ شَیءٍ اِلّا عِنْدَنا خزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍمعنی: ونیست چیزی مگر كه گنجهای آن نزد ماست و فرو نفرستیم آن را مگر به اندازۀ معلوم( سورۀ حجر، آیۀ 22)س125- إنَّ الانسانَ لَیَطْغی أنْ رَآهُ اسْتَغْنی معنی: به درستی كه انسان عصیان می ورزد به این كه خود را بی نیاز ببیند( آیات 6و7 از سورۀ علق)

اسلاید 107: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س128- وَ كُلُّ إناءٍ بالَّذی فیهِ یَرْشَحُمعنی: از هر ظرفی آنچه در آن است تراوش می كندس134- و علت زَمِنْ تر شودعلت: بیماری، ناتوانی // زمن: زمین گیر، بر جای مانده

اسلاید 108: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س136- فاصْبِرْ لِدائِكَ إنْ جَفَوْتَ مُعالِجاً وَ اقْنَعْ بِجَهْلِكَ إنْ جَفَوْتَ مُعَلِّمامعنی بیت: بر درد خویش صبر كن، اگر طبیب را از خود آزردی و به نادانی خود قانع باش، اگر در حق معلم جفا كردیس145- اِنّكُنَّ إذا جُعْتُنَّ دَقِعْتُنَّ وَ إذا شَبِعْتُنَّ خَجِلْتُنَّمعنی: به درستی كه شما زنان وقتی كه گرسنه شوید تن به خواری می دهید و زمانی كه سیر شدید كار شرم آور می كنید

اسلاید 109: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س146- فَما كانَ مِفْراحاً إذا الْخَیْرُ مَسَّهُوَ لا كانَ مَنّاناً إذا هُوَ أنْعَمامعنی بیت: پس نه بسیار شادمان می شد وقتی كه خیر به او می رسید و نه زیاد منت می نهاد وقتی كه به كسی نعمت می بخشیدس151- به مهلت قوت گیرد و به مدّتْ عُدّت یابدعدت: ساز و برگ جنگ

اسلاید 110: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س163- لا یَسْلَمُ الشَّرَفُ الرَّفیعُ مِنْ الأذی حَتّی یُراقَ عَلی جَوانِبِهِ الدَّمُمعنی بیت: بزرگواری بلند از گزند سالم نمی ماند مگر آن كه بر كناره های آن خون ریخته شودس165- و به سمع قبول إصغا یابدسمع قبول: مضاف و مضاف الیه، گوش پذیرش // اصغا: شنیدن

اسلاید 111: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س167- و مادّتِ حركت او از گیاه استمادت: اصل، مایهس168- چگونه یارد دیدن تذرو چهرۀ باز یارد: جرأت كند // تذرو: قرقاولس169- و دالّت صحبت و ذِمام معرفت بدان پیوستهدالت صحبت: حق همنشینی // ذمام: حق، امان مطلق

اسلاید 112: بخش چهارم باب الأسد و الثّور(3)س170- إنَّ الْمَعارفَ فی اَهْلِ النُّهی ذِمَمُمعنی: به راستی كه آشناییها میان صاحبان خرد عهدها و امان هاست

اسلاید 113: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س2- و به زرق و مكر و شعوذه دست بكار كند زرق: دورنگی،دورویی // شعوذه: شعبده بازی، چشم بندیس4- هرگز این كار را به دیگران نیفگند و جز به ذات خویش تكفل ننمایدبه دیگران نیفگند: به دیگران واگذار نمی كند // تكفل: عهده دار شدن

اسلاید 114: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س6- و چون دمدمه در شیر اثر كرد...دمدمه: حیله، مكرس7- از درد او شفا نباشد مگر به قلعقلع: كندن، از ریشه كندنس8- و به غثیان و تهوع كشیدغثیان: شوریدن دل

اسلاید 115: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س8- از رنج او خلاص صورت نبندد مگر به قذفقذف: سنگ انداختن، قی كردنس11- من كاره شده ام مجاورت گاو راكاره: اسم فاعل از كره، ناپسند دارنده

اسلاید 116: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س13- در حال براءت ساحت و نزاهت جانب خویشتن ظاهر گرداندبراءت: بیزاری، پاكی // براءت ساحت: بی گناهیس15- محل خیار باقی استخیار: اختیار كردن، برگزیدن // معنی: جای اختیار محفوظ است

اسلاید 117: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س19- باز آوردن آن تیر بیش دست ندهدبیش دست ندهد: دیگر ممكن نمی شودس21- فَظُنَّ بِسائِرِ الإخوانِ شَرّاًوَ لا تأمَنْ عَلی سِرٍّ فُؤادامعنی بیت: بر همۀ دوستان و یاران گمان بد ببر و بر هیچ رازی هیچ دلی را امین مدار

اسلاید 118: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س 23- به مكابره در آیندمكابره: جنگ كردن، معارضه كردنس24- یا مستعد و متشمر روی بگرداندمتشمر: دامن به كمر زده، آماده، مهیا

اسلاید 119: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س 31- وَ مِنْ كَرَمِ الاْخلاقِ أنْ یَصْبِرَ الْفَتیعَلی جَفْوَهِ الإخوانِ مِنْ غَیْرِ ذِلّهِمعنی بیت: و از بزرگی خویهای كریمانه آن است كه جوانمرد بر جفای برادران صبر كند بدون این كه تن به خواری بدهد

اسلاید 120: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س 36- یُخْفِی الْعَداوَهَ وَ هی غَیْرُ خَفیّهٍنَظَرُ العَدُوِّ بِما اَسَرَّ یَبُوحُمعنی بیت: پنهان می كند دشمنی را درحالی كه آن دشمنی پنهان شدنی نیست، نگاه دشمن آشكار می كند آنچه را كه مخفی كرده است38- و پس و پیش سره می كند، جنگ را می بسیجدسره كردن: تفتیش كردن، نیكو نگریستن

اسلاید 121: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س39- بگشاده عنان و در چده دامنبگشاده عنان: قید حالت است كنایه از اسب را به سرعت تاخته // درچده دامن: قید حالت است، دامن خود را جمع كردهس 41- و دانست كه به دم او آتش فتنه از آن جانب بالا گرفتدم: نفس، در اینجا فریب و خدعه // آتش فتنه: اضافۀ تشبیهی

اسلاید 122: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س42- و او را هم بر باد نشاند بر باد نشاند: تحریك كند، خشمگین گرداندس43- و از مضمون ضمیر او تنسمی كنمتنسم: اصل معنی آن نسیم را استنشاق كردن، مجازاً خبر جستن و اطلاع حاصل كردن

اسلاید 123: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س45- شنزبه ترحیب تمام نمودترحیب: به كسی مرحبا گفتن و از برای او فراخی و آسایش خواستنس49- جَفَّ الْقَلَمُ بِما هُوَ كائِنٌ اِلی یَوْمِ الدّینمعنی: قلم تقدیر با نوشتن بودنیها تا روز قیامت دیگر از نوشتن باز ایستاد و نوك آن كه در مركب فرو رفته بود خشك شد

اسلاید 124: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س53- و با شرّیر و فتان مخالطت گزیندشریر: بسیار شر، صفت جانشین موصوف // فتان: فتنه انگیز، صفت جانشین موصوف // مخالطت: معاشرت كردنس 59- و چاره نمی شناسم از اعلام تو بدانچه تازه شودتازه شود: حادث شود، اتفاق افتدس63- وحوش را به گوشت او نیك داشتی خواهم كردنیك داشت: نیكویی كردن، در اینجا ضیافت و اطعام

اسلاید 125: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س64- و تهور و تجبر او می شناختمتجبر: سركشی، گردن كشیس65- و شرط حفاظ و حكم فتوت بر من واجب استحفاظ: نگاهداری كردن // حمیت: مروت // حكم فتوت: آیین جوانمردیس72- به دروغ او را بر من آغالیده باشندآغالیده: كسی را بر ضد كسی دیگر برانگیختن

اسلاید 126: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س83- هیچ دست آویز و پای جای نمانددست آویز: وسیله، ابزار كار // پای جای: به معنی جایِ پایس86- باطل و زور هرگز كم نیایدزور: دروغ و نادرستس94- وَ الضِّدُّ یُبْرِزُ حُسْنَهُ الضِّدُّنیكویی و حسن ضدی را ضد آن آشكار می سازد

اسلاید 127: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س99- و شرط تعظیم و توقیر هرچه تمامتر به جای آوردهتوقیر: بزرگ داشتنس106- ممكن است كه سكرات سلطنت...او را بر این باعث می باشدسكرات سلطنت: مستی ناشی از سلطه و قدرتس108- ناصحان را به وبال سخط مأخوذوبال: شدت، عذاب، گناه // مأخوذ: گرفتار

اسلاید 128: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س111- وَ ما السُّطانُ إلّا البَحْرُ عُظْماًوَ قُرْبُ الْبَحْرِ مَحْذُورُ الْعَواقِبْمعنی بیت: پادشاه در بزرگی و عظمت مانند دریاست و نزدیك شدن به دریا عواقب ترسناكی دارد س117- إنَّ الحِسانَ مَظِنَّهٌ لِلْحُسَّدِمعنی: همانا نیكوان مورد تهمت حاسدانند

اسلاید 129: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س118- وخصم اماثلْ فرومایگان و اراذل باشنداماثل: نیكوكارتران و برگزیدگان قوم، ج امثلس121- كَما تَضُرُّ رِیاحُ الْوَرْدِ بِالجُعَلِمعنی: آن گونه كه بوهای خوش گل سرخ به سرگین گردانك زیان می رساند

اسلاید 130: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س123- حركات و سكنات او را در لباس دنائت بیرون آرندسكنات: ج سكنه، سكونها، استقامتها، مقابل حركات // در لباس دنائت بیرون آرند: به صورت پستی و نانجیبی جلوه می دهند

اسلاید 131: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4) س126- تُعَدُّ ذُنُوبی عِنْدَ قَومٍ كَثیرهًوَ لا ذَنْبَ لی إلّا العُلی وَ الفَواضِلُمعنی بیت: گناهان من نزد گروهی بسیار شمرده می شود و نیست گناهی مرا غیر از بزرگی و نعمت بخشی

اسلاید 132: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س 128- و مار گرزه را سخرۀ سلّه[گرداند]مار گرزه: نوعی افعی دارای سمی مهلك // سخره: فرمان بردار // سله: سبد س129- و احمق غافل را زیرك متیقظ[گرداند]متیقظ: بیدار شونده از خواب، آگاه

اسلاید 133: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س129- و شجاع مقتحم را بددل محترز[گرداند]مقتحم: بی پروا // بددل: ترسنده // محترز: دوری كنندهس131- و فاقه رسیدۀ محتاج را مستظهر متموّل [گرداند] فاقه: نیازمندی // مستظهر: پشت گرم // متمول: بسیار مال

اسلاید 134: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س137- مرا در این ورطه افگندورطه: هلاكت، جای هلاكتس138- وَ أَعْلَمُ أنّی فائلُ الرَّایِ مُخْطِیٌوَ لكِن قَضاءٌ لا أُطیقُ غِلابَهُمعنی بیت: و می دانم كه من سست تدبیر و خطا كننده ام و لكن قضای خداوندی است كه نمی توانم بر آن غلبه كنم

اسلاید 135: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س140- مشغول و مشعوف گرددمشعوف: شیفته دلباختهس143- و بر آبی نشیند كه از گوش پیل مست دوددود: بیرون بیاید، جاری شودس145- بر اومید ریع در شوره ستان تخم پراگندریع: افزونی

اسلاید 136: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س151- یك رویه قصد كسی كنندیك رویه: یك جهت،هماهنگ س154- مسكن ایشان نزدیك شارعی عامرشارع: راه راست، بزرگراه // عامر: معمور، آبادانس172- شیر پرسید كه: هیچ به دست شد؟هیچ به دست شد؟: چیزی به دست آمد؟

اسلاید 137: بخش پنجم باب الأسد و الثّور(4)س181- از مشقت فاقه و مخافت بوار مُسَلّم ماندفاقه: نیازمندی، فقر // مخافت: ترسیدن // بوار: نیست شدن، هلاك گشتن // مسلم: به سلامت داشته، محفوظ

اسلاید 138: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س1- آخر رام شد و به دست آمدبه دست آمد: تسليم شدس3- ما در سایۀ دولت و سامۀ حشمت این ملكسامه: پناهگاه، مأمنس7- شكر ایادی او باز رانیمايادي: ج ايدي و آن خود جمع يد است، دستها، نعمتها

اسلاید 139: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س11- بیچاره را به دمدمه در كوزۀ فقاع كردنددمدمه: حيله، مكر // فقاع: شرابي كه از جو و مويز و جز آن گيرند // در كوزۀ فقاع كردن: كنايه است از فريب دادن، در تنگنا گذاشتنس14- از گوشت من سدّ رمقی حاصل تواند بود، مرا بشكندسدّ رمق: بقيه جان، تاب و توان // بشكند: شكار كند

اسلاید 140: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س16- گوشت تو بوی ناك و زیان كار استبوي ناك: بد بو، متعفّنس17- گوشت تو خُناق آردخُناق: ديفتريس22- مكر اصحاب اغراض، خاصّه كه مطابقت نمایند، بی اثر نباشدمطابقت نمایند: متحد شوند

اسلاید 141: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س25- از برای حفظ مال و توقّی نفس توقي نفس: حفظ و نگهداري خويشس26- مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فَهُوَ شَهیدٌ وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ نَفْسِهِ فَهُوَ شَهیدٌمعني: هر كس كه كشته شود از براي مال خود شهيد است و هر كه كشته شود از براي تن خود شهيد است.

اسلاید 142: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س33- دفع مناقشات به مجاملت أولی تر شناسندمناقشات: ج مناقشت، مجادله، ستيزه // مجاملت: خوشرفتاري، چرب زباني // أولي تر: شايسته تر س35- و استیلا و اقتحام و تسلط و اقدام شیر مقرّر استاقتحام: خود را به خطر انداختن، بي باكي // اقدام: دست به كار شدن، دليري // مقرّر: ثابت، مسلم

اسلاید 143: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س46- بدو آن رسد كه به باخه رسیدباخه: لاك پشت، سنگ پشتس53- لَوْلا الدُّمُوعُ وَ فَیْضُهُنَّ لَأَحْرَقَتْأَرْضَ الوَداعِ حَرارَهُ الأكبادِمعني بيت: اگر ريزش اشكها نبود، گرمي و سوزش دل خداحافظي كنندگان سرزمين وداع را مي سوزانيد

اسلاید 144: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س62- و من هم می پذیرم كه دم طرقم و دل در سنگ شكنم دم طرقم: سكوت كنم // دل در سنگ شكنم:خاموشي پيشه كنم س71- چون طبع أجل صفرا تیز كردصفرا: مؤنث اصفر، زرد رنگ، زرداب، يكي از اخلاط چهارگانه // صفرا تیز كرد:خشمگين و عصباني شد

اسلاید 145: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5) س74- إنَّ المَنایا لا تَطیشُ سِهامُها معني: براستي كه تيرهاي مرگ به خطا نمي رودس76- لكن مترس و جای نگاه دارجاي نگاه داشتن: كنايه از نترسيدن

اسلاید 146: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س79- تو به نادانی بچگان باد دادیباد دادي: نيست و نابود كردي88- اگر در این اقدام جدّ ننماید بیش شاه مرغان نتواند بود بيش: ديگر

اسلاید 147: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س89- عزیمت بر كین توختن مصمم گردانیدندكين توختن: كينه خواهي، انتقامس98- وَ إنَّی لَمَیْمُونُ النَّقیبهِ مُنْجِحٌوَ إنْ كانَ مَطْلُوبی سَنَا الشَّمسِ فِی الْبُعْدِمعني بيت: و همانا من مبارك نفس حاجت روا شده ام اگر چه خواستۀ من به بلندي خورشيد باشد در دوري و فاصله

اسلاید 148: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س100- وَ أُدْرِكُ سُؤلی حینَ أَرْكَبُ عَزْمَتی وَ لَوْ أنَّهُ فی جَبْهَهِ الأَسَدِ الوَرْدِمعني بيت: و درمي يابم حاجت خويش را زماني كه سوار شوم بر تصميم خود اگرچه آن در پيشاني شير سرخ باشدس106- چون شیر تشمّر او مشاهدت كردتشمّر: دامن به كمر زدن، آماده شدن

اسلاید 149: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س117- برهان حُمق و غَباوت بنموده باشدحُمق: احقي ناداني // غَباوت: ابلهي، سفاهتس118- و حجت ابلهی و خیانت سیر گواه كردهسیر گواه كرده: به طور كامل به اثبات رسانيده، سير قيد است براي گواه كردهس122- و فصاحت و چرب سخنی دست نگیرددست دادن: حاصل شدن، ميسر گشتن

اسلاید 150: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س130- قالوا و مافَعَلُوا وَ أَیْنَ هُمُمِنْ مَعْشَرٍ فَعَلُوا وَ ما قالُوامعني بيت: گفتند و نكردند، لاف زدند ولي دست به عمل نزدند و كجايند آن گروه كه كردند و نگفتندس132- در قولِ بی عمل و منظر بی مخبر مَنْظَر: محل نظر، جاي نگريستن، ظاهر // مَخْبَر: درون هر چيز، باطن شخص

اسلاید 151: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س142- به درشت خویی و فَظاظتفظاظت: درشت خويي، تند خوييس146- وَ داءُ النُّوكِ لَیْسَ لَهُ دَواءُ معني: كودني و حماقت را دارويي نيست // ميان دو كلمۀ داء و دواء جناس زايد وجود دارد

اسلاید 152: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س150- باد شمال عنان گشاده و ركاب گران كردهعنان گشاده: عنان به اسب سپرده، تازان // ركاب گران كرده:تند رانده، به شتاب راندهس151- ناگاه یراعه ای دیدنديراعه: كرم شب تابس161- تَرَكْتَ الرَّأیَ بالرَّیِّمعني: راي راست را در شهر ري به جا گذاشتي

اسلاید 153: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س162- لختي پشت دست خايي و روي سينه خراشيپشت دست خاييدن: اظهار ندامت كردنس162- چنانكه آن زيركِ شريكِ مُغَفَّل كردمغفل:غافل، ساده دل

اسلاید 154: بخش ششم باب الأسد و الثّور(5)س168- و نقدي سره برداشتندسره: بي عيب، بي نقص، بنا به نوشتۀ مرحوم مينوي شايد مراد از نقدي سره در اينجا پول كافي و مبلغي قابل ملاحظه باشدس172- بيا تا از آن دفينه چيزي برگيريمدفينه: گنجينه، جمع آن دفاين

اسلاید 155: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س10- بسا حيلتا كه بر محتال وبال گرددبسا حيلتا: بسيار حيله هاست // محتال: حيله كنندهس15- موضع خوش و بقعت نزه استبقعت: جاي، مقام // نزه: پاك و پاكيزه، خوش و خرم، پر گياه و دور از مردم

اسلاید 156: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س15- صحن آن مرصّع به زمرد و مينا و مكلّل به بُسَّد و كهربامرصع: گوهر نشان // زمرد: از سنگ هاس قيمتي به رنگ سبز // مينا: آبگينۀ الوان كه در مرصع كاريها به كار برند، نوعي از گلهاي زينتي // بسد: مرجان // كهربا: كاه ربا، بيجادهس18- شبه وي ناسپرده پاي دبورناسپرده: طي نكرده // دبور: بادي كه از مغرب وزد

اسلاید 157: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س38- و شرايط تعريك و تعزير در باب وي تقديم افتادهتعريك: گوشمالي // تعزير: ادب فرمودن، گوشمال دادن // تقديم افتادن: عملي شدن س43- ما لِلرِّجالِ وَ لِلْكيادِ؟ وَ إِنَّمايَعْتَدُّهُ النِّسْوانُ مِنْ عاداتِهامعني بيت: چه كار مردان را با مكرها و حيله ها همانا آن را زنان از عادت خويش مي شمارند

اسلاید 158: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س65- و حقوق إنعام او ترا در آن زاجر نيامدزاجر: منع كننده، باز دارندهس73- آهن در پيغولۀ خانه بنهاده بودمپيغوله = بيغوله: گوشه اي در خانه، ويرانهس92- و اگر بر پارگين گذرد بوي آن حكايت كندپارگين: گودال و چاهي كه آبهاي ناپاك و كثيف در آن جمع گردد

اسلاید 159: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س93- و اثر آن در مسامع مستبدان ناخوشمسامع: ج مِسْمَع و مِسْمَعَه، گوشهاس95- و فَوْرَتِ خشم تسكيني يافتفورت: شدت، جوششس99- و توجّع و تحسّر سود نخواهد داشت توجع: ناليدن از درد، اندوه خوردن

اسلاید 160: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س100- فَإنْ أَبْكِ لا أشفِي الْغَليلَ وَ إِنْ أَدَعْأَدَعْ حُرْقَهً في الْقَلبِ ذاتَ تَلَهُّبِمعني بيت: پس اگر گريه كنم شفا نمي دهم سوزش اندرون خود را و اگر ترك كنم گريستن را به جا نهاده ام سوزش را در قلب خود چنان سوزشي كه زبانه كشنده و مشتعل است

اسلاید 161: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س109- فَتيً كانَ فيهِ ما يَسُرُّ صَديقَهُ علي أنَّ فيهِ ما يَسُوءُ الأَعادِيامعني بيت: جواني كه در وي بود آنچه شاد كند دوست را با اين كه در او بود آنچه غمگين و ناراحت كند دشمنان راس113- به أمثال آن مطرّز گرددمطرز: مزين، آراسته

اسلاید 162: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س113- و در خرد نخورد بر كسي بخشودندر خرد نخورد: شايسته و سزاوار خردمندي نيستس117- چنانكه داروهاي زُفت ناخوش براي ...زفت: تند، بدمزه

اسلاید 163: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س122- و زُور و إفترا و زرق و افتعال او شير را معلوم گشتزور: دروغ، باطل // زرق: نفاق، تزوير // افتعال: بهتان زدن به كسيس125- مَنْ يَزْرَعِ الشَّوكَ لايَحْصُدْ بِهِ عِنَباكسي كه خار بكارد از آن انگور برداشت نمي كند

اسلاید 164: بخش هفتم باب الأسد و الثّور(6)س129- وَ البَغْيُ يَصْرَعُ أَهْلَهُوَ الظُّلمُ مَرْتَعُهُ وَخيمُمعني بيت: ستم بر زمين مي زند اهل خود را و ظلم چراگاهش ناگوار است

29,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید