علوم انسانی و علوم اجتماعیعلوم اجتماعی و جامعه‌شناسی

مبانی فکری - فلسفی نظریه های روابط بین الملل

صفحه 1:
مبانی فکری- فلسفی نظر یه های روابط بین الملل

صفحه 2:
‎gabe‏ دو منبع» آنچه رد و بدل میشود. 3 قسم است: ماده 2- انرزی 3- اطلاعات ‏در روابط تمامی این سه مورد ردو بدل میشوند. ولی ‏#در ارتباطات فقط اطلاعات است که داده و گرفته می شود. ‏گراطه کسترده در و جامع تر از ارتاط است واکر بین دو نفر با نهاد رابطه برقرار باشد. این رابطه شامل ارتباط هم میشود. ‎

صفحه 3:
#روابط بين الملل روابط بین دولتها با نقش سازمانهای بین المللی. بازیگران غیر دولتیء بنكاههاى تجارىء رسانه هاء نهادهای فرهنگی و.. می باشد. در روابط بین الملل» تنها دولتها بازیگران عرصه نیستند. *ولى در سياست بين الملل تنها روابط و مراودات بین الدول مد نظر است. در ارتباطات بین الملل هم تنها اطلاعات در عرصه بین المللی رد و بدل می شود.

صفحه 4:
تقسیم بندی کلی نظری در روابط بين الملل نظريه يردازى رده اول ‎.firstorder theorizing)‏ به ساختار و پویایی نظام بین المللی میپردازد و به فهم ما از سياست جهانى با نظریه های محتوایی شکل میدهد. مثل: نظریه های رثالیسم. نئورئالیسم. لیبرالیسم. نثو لیبرالیسم. نهادگرایی نولیبرال ‎oo‏ ‏نظریه پردازی رده ‎«secondorder theotizing) p90‏ به مسائل فرانظری یا (۳06101]16013101) می پردازد. هدف آن افزایش فهم با روش غیر مستقیم و تمرکز بر مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی است. مثل:نظریه های فمنیستی, انتقادی» مباحث پست

صفحه 5:
تفکیک نظریه های روابط بين الملل با نظريه بردازى رده دوم #نقسيم بندى نظريه هاى روابط بين الملل به لحاظ هستى شناسى: 1- تفکیک سنتی نظر به ها توسط الکساندر ونت: دی دگاه مادی گرا(] 6132135 1122): موجودیتهای اجتماعی. اعم از ساختارها و کنشها هم از نظر وجودی و هم از نظر عملکرد. مستقل از برداشتها و فهم انسان است. بنیادی ترین واقعیت. واقعیت قابل مشاهده است. #دیدگاه معنا گرا(36360135): موجودیت ساختارهاء نهادها و کارگزاران جنبه ذهنی یا حداقل داشته وجز بر مبنای فهم بشری وجود ندارند. #دیدگاه مادی-معنا گرا: دیدگاه بینابینی است که در آن علاوه بر پذیرش بعد ار سییر کی لایر سر شا مرت و0 030311331373101 ع

صفحه 6:
تفکیک نظریه های روابط بين الملل به لحاظ هستى شناسى 29- تقسيم بندى نقليل كرايانه الكساندر ونت: "د يدكاه فردكرايى (813301171011321159111): تقدم با واحدهاى تشكيل دهنده (در سیاست بین الملل دولتها)» می باشد. ساختار را خصوصیات و تعاملاتی می داند میان واحدهای آن, دی دگاه کل گرا یی (18060#5772): کارگزار را به آثار استلزامات باز تولیدی نظام فرومی کاهد. #دیدگاه بینابینی (:[5119 2220061672 کارگزاران و ساختارمتقابلاً بهم قوام بخشیده در یک ساختار دیالکتیکی به هم پیوند میخورند. اين تقسيم بندی به برداشت نظریه از رابطه میان ساختارهای نظام و کارگزاران انسانی یا همان شکل ساختار- کارگزار مربوط است. تقسیم بندی اول و دوم دچار تقلیل گرایی (1301015100 ۲600116 هستی شناختی

صفحه 7:
تفکیک نظریه های روابط بین الملل از منظر معرفت شناسی دی دگاه معرقت گرایان: می توان شناخت را مستفل از واقعیت بیان کرد #دیدگاه نسبی کرایان: منکرنیل به شناخت حقیقی یا(منکرمعرفت شناسی)ند. #دیدگاه معرفت گرایان شامل خردگرابان و تجربه گرایان می باشد گخردگرایان: خرد بشری را تانا در فهم واقعیت می دانند. #نجربه گرایان: تنها شناخت یا فهم درست را برآمده از تجربه میدانند. #نسبى كرايى: با نتقاد بر پوزیتیویسم. با ارئه مدل نومولوژیک-قیاسی همپل و ال گرا ‎Gl Saas bast Eos i CUI gil eno Le‏ که به نوعی در دل علم گرایی قرار میگیرد. در دهه های 50 و 60 با عنوان «انقلاب رفتاری» وارد عرصه روابط بین الملل شد و رهیافتهای سنتی تر را که متکی به روشهای تاریخی - فلسفی بودند. به غير علمى بودن متهم كرد.

صفحه 8:
انواع تقسیم بندی از دید نظریه پردازان رده اول #تقسيم بندى اى اج .كار: *1- واقعكرايانل9]:5أله©7) ,2- آرمانكرايانلئى ]كلهأ م8210). * كاربدين جهت كه خود نيز يك واقعكرا ميباشد. برآن است كه واقع كراها جهان را چنان که هست. میپندارند و به دنبال تحمیل اصول اخلاقی برآن نيستند. در مقابل‌معتقد است آرمانگواها بدون تشخیص بنیان مادی کل سیاست. امکان هماهنگی طبیعی منافع را مطرح میسازند. #تقسیم بندی مارتین وایت: شامل سه سنت نظری است: 1° واقع گرایی (سنت ماکیاولی):جهان واقعی. همان وضعیت طبیعی هابز است - انقلابی گرایی (سنت کانتی):دولت را مانع از تحقق جامعه بین المللی میداند ‎FE‏ خرد گرایی (سنت گروسیوسی):میانه رو و متأثر از متافیزیک جان لاک و هیوم‌انسان را جانوری اجتماعی در تعامل با دیگران و وضعیت طبیعی راء شبه ‎ ‎

صفحه 9:
® تقسیم بندی مایکل بنکس که شامل سه پارادایم: #- واقعگرایان با دولت-محور (۲6۵15]5) ‎٩‏ کثرتگرایان یا روابط محور ‎(pluralist‏ 3#- ساختارگرایان یا ثروت-محور (5]ک ]6 ۳ع) # تقسیم بندی جیمز روزنا که شامل سه رهیافت: ©1- رهيافت دولت محورطل© 1111© 9121866) ©2- رهيافت ‎multicentric). 4x0 siz‏ 3#- رهیافت جهان محور 26 10102106)

صفحه 10:
ام تقسیم بندیهای نظریه پردازی رده اول #نظریه های هنجاری (تجویزی) کریس براون که متضمن بعد اخلاقی هستند: ‎-٩‏ نظریه جهان وطن انگا رد005132070018]210): امیدوار به آینده و دخیل دانستن کل بشریت در اجتماع سیاسی و نفی ساختارهای سیاسی فعلی 8 نظریه اجتماع گرلل 7122 603312111111112): براجتماعات سیاسی خاصی که ارزش اصلی را به واحدها میدهند. تأکید دارد. #نظریه های هولیس و اسمیت با رویکرد روش شناسانه: ‎oles | Maturalist) sb (explanation) 5 + 4 -1°‏ اجتماعی را خارج از نظریه و مسلط بر آن میداند. نظریه درب پی قوام ‎alee‏ از طریق معانی

صفحه 11:
ريشه مناظرات موجود ميان نظريه هاى روابط بين الملل #اين مناظرات كه از دهه 80 در روابط بين الملل مطرح شد. ريشه درجالشهاى كليدى علم كرايى در فلسفه علم دارد. اين جالشها عبارتند از: «پارادایمی بودن علم و قياس نايذيرى بارادايمها طبق معيارهاى علمى» از تامس كوهن *3- «عدم تبعيت روند واقعى علم از معيارهاى فلسفه علم و قطعى نبودن برترى روش علمى در برابر ساير روشهاى شناخت» از يل فيرابند ©4- «مخالفت يسا ساختاركرايان با دعاوی مطرح شناختی وتأکید آنها بر گفتمانی بودن شناخت و نسبی بودن آن» از ميشل فوکو و ژاک دریدا (اين دیدگاه به تسبت سه دیدگاه قبلی رادیکالتر و نسبی گرینه تر است) ‎cpl‏ چالشها منجر به ظهور چهار مناظره اساسی در حوزه نظریه های روابط بين

صفحه 12:
مناظرات اول و دوم در نظریه پردازی روابط بین الملل مناظره واقع گرایان ‏ وآرمان گرایان: بمدی هستی شناسانه دارد. آرمان گرایان میگویند با ایجادهای نهادهای بین المللیدوری ازدیپلماسی مخفی و مشارکت عمومی در سیاست خارجی میتوان به صلح و امنیت جهانی رسید. ولی واقع گرایان میگویند مبارزه بر سر قدرت. عدم امکان ريشه کنی جنگ, تعارض در منافع دولتها و.. امری همیشگی در عرصه بین المللی است. این مناظره که محدود به تعیین موضوع روابط بین الملل میباشد. عملا با شکست آرمان گرایان پس از جنگ جهانی اول و وقوع جنگ جهانی دوم. پایان بافت. مناظره رفتارگرایان و واقع گرایان سنتی: هم هستی شناسانه و هم معرفت شناسانه بود. رفتارگرایان برتلاش منظم جهت ایجاد الگوهای سیاسی با تدوین نظریه تجربی و تحلیل تکنیکی, تأکید داشتند. اما واقع گرایان با تکیه برتاریخ. فلسفه, تجربه فردی واشراق, برعدم امکان استفاده از روشهای کقی در روابط بین الملل تأکید میکردند. این مناظره با رشد روشهای علمی به نفع رفتارگرایان, منجر به ظهور موج ‎(behaviorism), 15,45,‏ با علم گرایی(15101 60 ]10 5636) شد. ولی واقع گرایان آنرا بازگشت آرمان گرایی در قالب علم میدانستند. برآیند این مناظره

صفحه 13:
مناظرات سوم و چهارم در نظریه پردازی روابط بین الملل - مناظره واقع گرایی با پارادایمهای رقیب (رفتارگرا»پسارفتا رگراساختا رگرا و کثرتگرا): که مهمترین مناظره بوده وهدفش به نوعی بررسی توان واقع گرایی در مقابل دیدگاههای مقابل است. بحت اصلی بین توواقهگرابان و بسا ناك ايان فيك میباشد. مناظره ماهیتی فرانظری داشته و کسانی که فهم را ساخته اجتماع دانسته ارکسانی که اجتماع را برآمده ازفهم مبدانند‌جدا میکنه و با در نگاهی دیگرمناظره ای بین شالوده گرایان و ضد شالوده گرایان میباشد. #- مناظره خردگرایان(نوواقع گرایان و نولیبرالها) و بازاند یشگرایان (نظریه پردازان انتقادی,پساساختارگرایان و فمنیستها و...): در اين مناظره خرد گرایان خرد بشر را قادر به نیل به شناخت دانسته‌کنشگران را خردورز تلفی کرده و کل نگاهی علم گرایانه به وآقعیت دارند. درحالیکه بازاندیش گرایان بر اجتماعی بودن واقعیت و نقش معناء گفتمان. زبان و رویه های انسانی در شکل دادن به آن تأکید داشته و نگاهی انتقادی به دانش و علم مدرن داشتند.

صفحه 14:
‎(realism) pusslli cis ai‏ در روابط بين الملل ‏مهمترین و پایدارترین نظریه روابط بین الملل است,زیرا به عملکرد سياستمداران بين المللی بسیار نزدیک است. ‏واقع گرایی جهان را چنان که هست میپذیرد. نه چنان که باید باشد. ‏#به دنبال تحمیل اصول اخلاقی خاصی بر جامعه نیست. ‏#خیر سیاسی را از خیر اخلاقی جدا می داند. ‏از تاریخ و فلسفه به عنوان مدرسین جنگ قدرت الهام میگیرد. ‏علت اصلی جنگ را تضاد منافع دانسته وعامل اصلی پویایی نظام راقدرت میداند. ‏4عنصر اندیشه سیاسی- هدف مشخص,جاذبه عاطفی قضاوت اخلاقیبزمینه عملی- را قبول ندارد. ‏* دولت را حد بالای قدرت سیاسی در دنیا میداند. ‏#سرشت بشر را جنگ طلب و صلحگریزخوانده و تسبت یه ذات بشر یدبین است. ‎ ‎

صفحه 15:
(classical realism)0G 1S ‏واقع‎ واقعگرایی کلاسیک سنتی یکپارچه نیست و شامل سه رویکرد: *- بنیادگرایی(115170 ]613122672 11272). ا زماکیاولی: تأکید برجاه طلبی فردی 2 ساختا رگرابی(3115170 126117 57). از هایز: نظام بین الملل را مهم میداند ©3- تكوين كرايى620315131111101321151114). از روسو: عواملى جون ذات و قدرت رابطه جامعه با دولت را مهم مى داند. #نيبورءآكوستين را بدين سبب كه امكان صلح را نفى كرده و سرشت انسان را جنك طلب معرفی میداند. به عنوان اولین واقعگرای بزرگ غرب معرفی میکند. ولی. ایاج. کار» ماکیاولی را نخستین واقعگرا میداند؛ زیرا معتقد است تنها يس از انقراض نظام قرون وسطی بود که جنگ بین نظریه و عمل سیاسی آغازشد. #اولین اندیشمند واقعگرای شرقی.منسیوس چینی:و مشهورترین آن.کاتالیا است.

صفحه 16:
اصول آموزه های ماکیاولی(زیربنای فلسفه واقعگرایی غرب) تاریخ شامل یک سری علت و معلولهاست که با فکر و انديشه می توا نآنها را تحلیل کرد؛ ولی با تصورات (برخلاف باو رآرمانگرایان) نمیتوا نآنرا هدایت کرد. 8عمل تابع نظربه نیست. بلکه نظر یه تابع عمل است. 3#- سیاست تابع اخلاق نیست. بلکه اخلاق تابع سیاست است. # با اینکه ماکیاولی اخلاق و اهمیت آنرا درک میکرد. ولی به نظرش جایی که اقتدار مؤثرى نباشد. اخلاقیات موّثر هم نمی تواند باشد(اخلاق را برآیند قدرت میدانست) اکثرواقعگرایان» ماکیاولی را سرآغاز مکتب واقعگرایانه «سیاست قدرت» میدانند.

صفحه 17:
(modern realism) ci gf Sail * واکنش دسته جمعی واقعگرایان به آرمان گرایی موجود. در قرن بیستم. بود. از بحران اقتصادی ۰1929 روح آرمانگراینه بین المللی میان دولتها برچیده شد زيراكه معرف عدم همخوانی سیاست جهانی با عقاید لیبرالیسم بود. #در دهه 1930سیاستهای خصمانه آلمان نازی و ژاپن استعمارگر:تلاش آرمانگرایی را جهت ایجاه صلح ار طریق هنجارهای حقوقی نهاههای فرق ملی, شکست عاد. طرحهای بین دو جنگ جهانی جهت ایجاد نظم حقوقی جهانی در وبرانه های اروپا دفن ‎Sina‏ جهانی دوم با بیش از60ملیون کشته خبر از انسانیت بشر نمی داد. ظهور واقعگرایی نوین با احیاء مفاهیم سنتی واصول واقعگرایی کلاسیک همراه بود. نظام ‎tel, ee‏ رش داشسته و ادلره قعارض را نهایا در کاهش جنگ نه حذف کل آن میدید. مدیریت جهان را مبتنی بر منافع دولتها و ممکن ترین راه صلح را موازنه قوا میدانست. واقعگرایی نوین, (جدا از نوواقعگرایی دهه 8070)ضربه ایی مهم به بنیان فکری آمانگرایی

صفحه 18:
گاين مکتب در اواخر دهه 70 تلاشی بود جهت علمی کردن واقعگرایی. #ننورتالیسم به نوعی آشتی دادن و نزدیک کردن واقعگرایی با رفتارگرایی است ته با واقعگرایی با آرمانگرایی یا لیبرالیسم. #علاوه بر غیر علمی بودن,واقعگرایی به بی توجهی به مسائل اقتصادی نیز متهم بود. * رابرت كيليين و استفان كراسترء مهمترين تثوريسينهاى نثورئاليسم در روابط ‏ بين الملل با رویکرد اقتصادی بودند. در دهه 1970 مهمترین اندیشمند سیاسی برای علمی کردن واقعگرایی در قالب نوواقعگرایی یا واقعگرایی ساختاری سیستماتیک. گللت والقل نام دا

صفحه 19:
كنت والتز و اساس انديشه هاى وى در روابط بين الملل #كنت والتز مهمترین نظریه پردازمکتب نوواقعگرایی و یا علم گراترین واقعگرای سیستماتیک در حوزه روابط بين الملل ميباشد. © قضاوت متعصبانه وتجويزى موركنتا را درعقلانيت سياست خارجى نميبذيرد. © تحقيق نظرى درست راء رها از ارزش و به لحاظ سياسى بى طرف ميداند. * برخى او را اثباتكرا ميدانند اما نظريات وى از فرضيات ساده اثباتكرايى دوراست. از دید معرفت شناسی و روش شناسی, تحت تأثير ابطالگرایی ایمره لاکاتوش و كارل يوير و نیز مدل فرضی-فیاسی همپل قرار داشته, درنتیجه او نیزتاحدی ابطالگراست * اصرار دارد که فرق میان نظریه و قانون حتماً رعایت شود و برخلاف اثبانگرایان و استعراگراین. نظریه ها رامسموعه ای از قواتن تمدانده بلکه آنها را عبارانی میسند که درصدد تبیین قوانین اند. * مفاهیم نظری وگزاره های تجربی نظریه را برای معنا دادن به داده ها وتبیین آنها می پذیرد. ولی به نظراو, نظریه نمیتواند همه وافعیت را بازگو کند. ولی واقعیت تاب نظریات متعدد را داراست.

صفحه 20:
نظریات کنت والتز درباره طل جنگ کتاب «نظریه سیاست بین الملل» کنت والتزازمهمترین متون نظری وسیاسی است #در این کتاب وی با شرح نظریه سیستمی خوده‌سیاست بین الملل را عرصه الزام و سیاست قدرت معرفی میکند. #والتز در کتاب «انسان,دولت و جنگ» برای توضیح علت چنگ در نظام چهانی. سه سطح تبيينى يا سه تصوير به زعم خود ارائه میکند. که شامل: #تصویر اول: سرشت انسانی؛ که ريشه جنگ را در ذات جنگ طلب انسان می داند. #تصویر دوم: دولتها؛ که جنگ را معلول جنگ طلبی و سیاست دولتها معرفی میکند. #تصویر سوم: ساختار نظام بین المللی:جنگ را معلول ذات آنارشیک جهانی میداند او هر سه تصویر را در بیان علت جنگ لازم میداند وعلت فاعلی وعلت زمینه سازرا توأمان در وقوع جنگ موثرند. تصاویر اول و دوم نیروهای سیاسی جهانی را توصیف میکنند. ولی تصویر سوم اهمیت آنها را در قالب بین المللی بیان میکند او درنظریه سیاست بین الملل دو تصوير نخست را تقلیلگرایانه میداند که ویژگی نظام را به ویژگی واحدهای تشکیل دهنده آن فرو کاسته است.

صفحه 21:
نظریه پردازی سیستماتیک در روابط بین الملل © نظریه پردازی سیستماتیک در روابط بین الملل. در اوج غلبه رفتارگرایی پدید آمد. #مورتون کاپلان که اين نظریه را برای بار نخست ارائه کرده بود. ششمدل فرضی را برای نظام کنشی مطرح کرد. مدلهای تاریخی و غیر تاریخی که شامل: - نظام بین الملل موازنه قوا: به شکل نظام چند قطبی دیده میشود دوقطبی منعطف: حضور دو ابرقدرت و کنشگران داخلی و خارجی بیطرف 3#- دوقطبی نامنعطف: مدل فرضی. که همه کنشگران باید دریکی ازدوقطب باشند. 6- جهان شمول:مدل فرضی. که دولتهای فعلی ازبین رفته و دولت جهانی بوجود آید. #- سلسله مراتبی: ابرقدرت دررأس نسبت به سایرین دارای توان فائقه است. #-حق وتوی واحدها:مدل فرضی. همه واحدها حق و توان نابودی بقیه را دارا هستند * مدلهای اول و دوم و پنجم به طور عینی در طول تاریخ وجود داشتند. مدل اول در اروپای قرن 18و19 مدل دوم دردوران جنگ سرد و مدل پنجم در بعد از جنگ سرد

صفحه 22:
متغیر های اصلی بررسی مدلها در نظریه سیستمی کاپلان 1-متغیرهای اساسی: مربوط به رفتار کنشگران (65 ۷۵2 ‎(essential‏ ‏متغیرهای تحول: مربوط 4 ‎(transformation variables) Jyxi ti\3‏ - متغیرهای طبقه بندی: مربوط به ویژگی ساختاری ‎(classifing Variables)‏ - متغیرهای توانمندی: مربوط به قابلیتهای کنشگران (65طله ۷2 ‎(capability‏ © 5- متغيرهاى اطلاعاتى: مربوط به آكاهى 5/5215 ‎Gnformation variables.‏

صفحه 23:
- نوعی ترتیبات رفتاری مکرر و شاخص در نظام دیده میشود - رفتارها به شکل ترتیبات خاص, اجزا باهم مرتبط وتأمين كننده نيازء ميباشند - ترتیبات رفتاری با کنشگران بين المللى و وظایف آنها در ارنباط است 4 رفتا رکنشگران به عواملی چون؛ توان نظامی, اقتصادی, فنی و ارتباطی مربوطند

صفحه 24:
بنیان نظری و نظریه سیستمی کنت والتز در روابط بین الملل مسأله اصلی در بنیان نظریه او این است که چرا دولتها در نظام بین المللی, به رغم تفاونهایی سیاسی و ایدئووژیکی, رفتار مشابهی در سیاست خارجی دارند؟ #ازآنجا که این شباهت را نمیتوان به پای ویژگی واحدها گذاشت. پس باید دنبال یک برداشت سیستمی از سیاست بین الملل بود. به بیان کنت والتز: © «رهر نظامی مرکب از ساختار و واحدهای متعامل لست ساختار مؤلفه ايى نظام ‎System) jiu8‏ 6 ۲ است که امکان بررسی نظام به صورت یک کل را ممکن میسازد. در تعاریف ساختاری باید خصوصیات واحدهاء رفتارشان و کنشهای متقابل آنها را کنار گذارد. تا بتوان میان متغیرهای سطح ولحد ازمتغي رهاى سطح نظام تفكيك قائل شد.» © ساختار در ابتدا با تعامل واحدها شکل میگیرد اما.سپس رفتار دولتها را تعیین میکند. تعریف سیستم براساس ترتیب اجزاست. تغیبرات ساختارناشی از ترقیبات اجزاست. ساختار قابل مشاهده نیست و درواقعیت انضمامی رویدادهای اجتماعی براساس انتزاع صورت گرفته از واقعیت قابل تشخیص است‌ساختار یک امرانتزاهی است.

صفحه 25:
تعريفه ساختار سیاسی از نظر کنت والتز کنت والتز ساختارهای سیاسی را بر اساس نّه مولفه تعریف میکند: ۱ (orgnizing principle) osi2s ‏-اصل سازمان‎ (functional differentiation. bol, 056 28 (distribution of capabilities. ‏توزیع توانمندیها‎ 8 #اصل سازماندهى در داخل. سلسله مراتبی و در نظام بین المللی آنارشیک و فاقد مرجع اقتدار مرکزی است. محیط جهانی یک محیط خودیاربوده و دولتها در نبود قدرت برتر مرکزی‌مجبورند به قدرت خود جهت ایجاد امنیت تکیه کنند. جایگزینی ساختارسلسله مراتبی به جای ساختارآنارشیک منجربه تغیبرنظام ميشود. © تمايز كاركردى واحدها در داخل, به صورت کارکردهای اختصاصی بوده ولى در نظام بين المللى: دغدغه اصلى تأمين امنيت ميباشد و به دليل نبود مرجع تضمين امنيت و اهميت بقاء كاركرد همه دولتها تأمين امنيت است و تمايز كاركردى نيست. #در نظام جهانی. توزيع توانمنديها در ميان واحدها عامل تمايز آنهاست. به علت ثبات آنارشی وعدم تمایز کارکردی واحدهاء توزیع توانايي باعث تفییرساختارنظام میشود

صفحه 26:
نحوه عمل ساختار سیاسی از نگاه کنت والتز © ساختار سیاسی محدود کننده رفتار دولتهاست. ساختار توسط یک فرایند غير مستقيم دووجهی, کار میکند؛ وجه «جامعه پذیری». وجه «رقابت» #جامعه بذيرى (90612112211012): به مرور دولتهاء معیار عملی مناسب را در نظام بين المللى بيدا ميكنند و همين باعث شباهت رفتار دولتها در نظام ميشود. #رقابت (0823611141033©): اثرش مثل جامعه پذیری است زیرا دولتها جهت بدست آوردن قدرت رقابت و حفظ حق خویش باید رفتارهای مناسبی را اتخاذ کنند که خود. باعث شباهت رفتاری بین دولتها در جامعه بین المللی خواهد شد. در کل. ساختار سیاسی» مستقل از خصوصیات واحدها و تعاملات میان آنها رفتار آنها را © ساختار قادر به تعيين تفاوتها در سیاست خارجی دولتها نیست. ولی ساختارهای داخلی مختلف منجر به بروز سیاستهای خارجی متفاوتی ميشود.

صفحه 27:
توزیع قدرت در نظر کنت والتز کنت والتز به توزیع توانمندیها (قدرت) در نظام بين المللى اهميت زیادی میدهد. #اواز بين تغييرات ناشى از توزیع قدرت, به ساختار دو قطبی اعتقاد بیشتری دارد (مورگنتا ساختار چند قطبی را قوی تر میدانست. زیرا معتقد به عامل توازن بود) #به نظر والتزه در نظام چند قطبی اثتلافها بر اساس منافع مشترک کوتاه مدت است. #والتز اين نظام را بی ثبات دانسته زیرا تعیین دوست و دشمن در آن دشوار میداند. والتز تعداد کنشگران را در نظام چند قطبی آنقدر زیاد نمیداند که خیانت یکی به دیگران لطمه نزند وهیج دولتی نمیتواند مطمئن باشد که دوست تبدیل به دشمن نشود ‎cal?‏ در میان دو ابرقدرت از یک سو و دیگران (من جمله متحدین)از سوی دیگر را عامل حفظ بقا و امنیت دولتها میداند؛ زیرا در چنین نظامی هر یک از دو ابرقدرت باید برای امنیت و بقا خویش به خود متکی باشد. نه به دیگران. ‎ ‎

صفحه 28:
موضع کنت والتز درباره وابستگی متقابل در جهان امروز والتز برعکس نولیبرالهاء معتقد به افزایش وابستگی متقابل در جهان امروز نیست. وی به رغم ازدیاد حجم مطلق تجارت. معتقد است.از میزان تجارت و تعادلات بین المللی به نسبت تولید ناخالص ملی کاسته شده است. او میگوید. حتی اگر وابستگی متقابل افزایش ‎ol‏ باعث افزایش دامنه تعارضات میشود. نه افزايش همكارى بين دولتها, در مفهوم بندى والتزء وابستكى متقابل؛ يكى از خصوصيات نظام است نه خصوصيت رابطه ميان بعضى از كشورها. * نظريه يردازان وابستكى متقابل؛ چون آنرا در سطح واحد بررسى ميكنندء يس با رشد تجارت جهانی. وابستكى متقابل را هم رو به رشد تلقى ميكنند ولی:در برداشت نظام محور والتزء با كاهش ابرقدرتها.وابستكى متقابل كم ميشود.

صفحه 29:
مهمترین انتقادات وارد به كنت والتز عدم امکان نیل به گزاره های عام درحیات اجتماعی. #عدم امکان بی طرفی ارزشیء #عدم امکان تمایز بین سوژه و ابژه. #ضعف اجرایی اثبانگرایی وهمراه بودن جبرگرایی در ساختارگرایی او. #برداشت شی انگارانه از دولت. *فائل شدن شأنی فراتر و مستقل از کنشهای انسانی به ساختاری که خود تمره هی سای ات #عدم توجه به سير تاريخى نظام بين الملل وعدم توجه به تغيير يذيرى نظام. وآنا تابع منطق عقلانی دانستن(که خو د آن »ديد شی انگارانه به دولت داشتن منطق را تعريف كرده)ء #نكاهى مادى كرايانه به روابط بين المللى داشتن و عدم نوجه به هنجارهاى جهانى

صفحه 30:
مهمترین نقدها از ابعاد هستی شناسی و معرفت شناسی #در بعد هستی شناسی. «ونت» و «اشلی» او را متهم به تقلیل گرایی میکنند. زيرا بر خلاف ادعای خود. گرچه در تبیین (بعد معرفت شناسی) ساختارگراست ولی در تکوین ساختارء آنرا به اجزای سازنده اش فرومی کاهد. در بعد معرفت شناسی, از یک سو با انتقاد ازطرف جریان اصلی به علت عدم رعايت عملی قواعد «علم». یعنی ابطال گرایی و قائل نبودن به شرایط ابطال نظریه و از سوی دیگر با انتقاد کل جریان پسا اثبانگرایان روبروست که والتز را توجه به معناداری رفتار انسانی و تاریخی و زمانمند و مکانمند بودن واقعیات اجتماعی میدانند وبدین سبب يافته های او را قابل تعمیم به حیات اجتماعی نمی دانند. دسلر میگوید. والتز با طرح مفهوم «جامعه پذیری» واینکه دولتها در روند تعاملات خود. «یاد میگیرند»» عملا ناجار است آهمیت هنجارها را بیذبرد» ولی به دلیل هستی شناسی مادی گرایی که معرفت شناسی اثبات گرا به او تحمیل می کند. قادر تیست این اصل را در قالب نظری خود جا دهد.

صفحه 31:
#مشیرزاده. حمیرا. تحول در نظریه های روابط بین الملل. #والت زهکنت, نظریه هاى سياست بين الملل #قوام: عبدالعلى. نظريه ها و رويكردهاى روابط بين الملل

51,000 تومان