پسر بچه و درخت سیب
اسلاید 1: بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خداوند بخشاینده ومهربانسمیه فراهانیباشگاه پژوهشگران جوان واحد اراک
اسلاید 2: پسر بچه و درخت سیب
اسلاید 3: يكی نبوديكی بود ...در روزگاران قديمدرخت سيب تنومندي بود ... با ...
اسلاید 4: ......... پسر بچه كوچكي
اسلاید 5: این پسر بچه ... خیلی دوست داشت با اين درخت سيب مدام بازي كند ...از تنه اش بالا روداز سيبهايش بچيند و بخوردو در سايه اش بخوابد
اسلاید 6: زمان گذشت ... پسر بچه بزرگتر شد و به درخت بي اعتناديگر دوست نداشت با او بازي كند............اما روزي دوباره به سراغ درخت آمد
اسلاید 7: درخت سيب به پسر گفت :« های ... بيا و با من بازي كن... »
اسلاید 8: پسر جواب داد :« من كه ديگر بچه نيستم كه بخواهم با درخت سيب بازي كنم....»« به دنبال سرگرمي هائی بهتر هستمو براي خريدن آنهاپول لازم دارم . »
اسلاید 9: درخت گفت:« پول ندارم منولي تو مي تواني سيب هاي مرا بچينيبفروشيو پول بدست آوري. »
اسلاید 10: پسر تمام سيب های درخت را چيد و رفتسيبها را فروخت و آنچه را که نياز داشت خريدو ..........درخت را باز فراموش کرد ... و پيشش نيامد..و درخت دوباره غمگين شد.....
اسلاید 11: مدتها گذشت و پسر مبدل به مرد جوانی شدو با اضطراب سراغ درخت آمد ...« چرا غمگینی ؟ »درخت از او پرسید :« بیا و در سایه ام بنشینبدون تو خیلی احساس تنهائی می کنم... »
اسلاید 12: پسر ( مرد جوان ) جواب داد :« فرصت کافی ندارم...باید برای خانواده ام تلاش کنم..باید برایشان خانه ای بسازم ...نیاز به سرمایه دارم ...»
اسلاید 13: درخت گفت : « سرمایه ای برای کمک ندارم ...تو می توانی با شاخه هایمو تنه ام ...برای خودت خانه بسازی ... »
اسلاید 14: پسر خوشحال شد...... و تمام شاخه ها و تنه ی درخت را برید
اسلاید 15: و با آنها ... خانه ای برای خودش ساخت ...
اسلاید 16: دوباره درخت تنها ماند......و پسر بر نگشت......زمانی طولانی بسر آمد......
اسلاید 17: پس از سالیان دراز...در حالی برگشتکه پیر بود و...غمگین و ...خسته و ...تنها ...
اسلاید 18: درخت از او پرسید :« چرا غمگینی ؟ ای کاش می توانستم ... کمکت کنم ..
اسلاید 19: …. اما دیگر .... نه سیب دارم ....نه شاخه و تنهحتی سایه هم ندارم برای پناه دادن به تو ...هیچ چیز برای بخشیدن ندارم ... »
اسلاید 20: پسر ( پیر مرد ) درجواب گفت :« خسته ام از این زندگی و تنها هم ....
اسلاید 21: فقط نیازمند بودن با تو ام ...آیا می توانم کنارت بنشینم ؟ ».... ... ... .
اسلاید 22: پسر ( پیر مرد ) کنار درخت نشست . . . . .. . .با هم بودند به سالیان و به سالیان در لحظه های شادی و اندوه . . .
اسلاید 23: آن پسر آیا بی رحم و خود خواه بود ؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اسلاید 24: نه . . . ما همه شبیه او هستیم و با والدین خود چنین رفتاری داریم ... ؟؟؟
اسلاید 25: درخت همان والدین ماست تا کوچکیم ...دوست داریم با آنها بازی کنیم...تنهایشان می گذاریم بعد ...و زمانی بسویشان برمی گردیمکه نیازمند هستیمیا گرفتار
اسلاید 26: برای والدین خود وقت نمی گذاریم ... به این مهم توجه نمی کنیم که :پدر و مادر ها همیشه به ما همه چیز می دهند تا شاد مان کنندو مشکلاتمان را حل ...... و تنها چیزی که در عوض می خواهند اینکه ... *** تنهایشان نگذاریم ***
اسلاید 27: به والدین خود عشق بورزید فراموششان نکنیدبرایشان زمان اختصاص دهیدهمراهی شان کنیدشادی آنها شما را شاد دیدن استگرامی بداریدشانو ترکشان نکنید
اسلاید 28: قال الله تعالى: وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا (23) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا (24) سوره اسراء: 24و23
اسلاید 29: خداوندبزرگ می فرماید: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳) و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو روردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند (۲۴) سوره اسراء: 23و24
اسلاید 30: قال رسول الله(ص): العبد المطيع لوالديه و لربه فى اعلى عليين. پيامبر اكرم(ص) فرمود: بندهاى كه مطيع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قيامت در بالاترين جايگاه است. كنز العمال، ج 16، ص 467.
اسلاید 31: هر کس می تواند هر زمان و به هر تعداد فرزند داشته باشدولی پدر و مادر رافقط یکباربرای نشان دادن احترام خود به والدیناناین فایل را برای تمام دوستانتان بفرستید
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.