آزمون های شخصیت (آزمون MBTI)
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
امتیاز
آزمون های شخصیت (آزمون MBTI)
اسلاید 1: استاد: خانم دکتر ريتا لياقتموضوع ارائه : آزمون MBTIارديبهشت94درس : آزمونهاي شخصيتحسن نظري
اسلاید 2: ضرورت ايجاد آزمونهاي شخصيتFreud’s Structure of PersonalityConscious—AcuteawarenessPreconscious—Justunder awareness;easily knownUnconscious—Wellbelow awareness;Difficult to know but very influentialSuperegoConsciousnessEgoId
اسلاید 3: ضرورت ايجاد آزمونهاي شخصيتساختار شخصيت از نظر فرويدآگاهي در راس کوه يخ مطلعنيمه هوشيار تحت آگاهي. به راحتي قابل دستيابي استناخودآگاه زير آگاهي. سخت قابل شناسايي اما بسيار با نفوذSuperegoهوشياريEgoId
اسلاید 4: همه ما به دليل شناخت ناقص و محدود از خودمون معمولاً در انتخاب رشته ي تحصيلي ،در انتخاب شغل ، در عشق و ازدواج و در حقيقت در تمام مواردي که انسان مي خواهد درباره ي موضوعي مهم در ارتباط با آينده اش دست به انتخاب بزنه وتصميم گيري داشته باشه ،دچار اشکال مي شويم ! روانشناسان حرفه اي به کرات با مردماني مواجه مي شوند که انتخاب نامناسبي در امور زندگيشون داشتند و به دنبالش مسير درست را گم کردن .عجيب اين که افرادي که از خارج به موضوع نگاه مي کنند ،اشتباه بودن انتخاب براي آنها کاملاً واضح و آشکار است، اما اين اشتباه همواره به علت داشتن تصوير از خود ،يعني قصور شخص در اينکه خود را به درستي بشناسد ، تکرار شده است .ضرورت ايجاد آزمونهاي شخصيت
اسلاید 5: چه کساني تست MBTI را ايجاد کردند؟تست شخصيتMBTI بر مبناي نتايج تحقيقات روانشناس مشهور سوئيسي، يونگ، شکل گرفت. کارل يونگ معتقد بود اگر بتوان زيربناي ذهني، برداشت ها و نگرش هاي اشخاص را شناخت، مي توان رفتارهاي آنها را پيش بيني کرد. او در اين خصوص نظريات ارزشمندي را ارائه کرد.
اسلاید 6: چه کساني تست MBTI را ايجاد کردند؟کارل يونگ (1961-1875)، دوست صميمي فرويد و بنيانگذار روانشناسي تحليلي است. او معتقد بود، شخصيت علاوه بر گذشته به وسيله آينده نيز شکل مي گيرد و تاکيد بيشتري بر ناهشياري داشت. قسمت اعظم ادراک هشيار و واکنش نسبت به جهان پيرامون ما به وسيله نگرشهاي برونگرايي و درونگرايي تعيين ميشود. درونگراها تا حدودي گوشه گيرند، اغلب خجالتياند و به خود تمرکز دارند. برونگراها پذيراتر، مردم آميزتر و از لحاظ اجتماعي پرخاشگرترند.يونگ در ادامه کارکردهاي روانشناختي را مطرح کرد که در چهار کارکرد فکري، احساسي، حسي (تجربي)، و شهودي بيان شد:1- تيپ فکري برونگرا؛2- تيپ احساسي برونگرا؛ 3- تيپ حسي برونگرا؛4- تيپ شهودي برونگرا؛5- تيپ فکري درونگرا؛ 6- تيپ احساسي درونگرا؛7- تيپ حسي درونگرا؛ 8- تيپ شهودي درونگرا .
اسلاید 7: سال ها بعد دو دانشمند ديگر به نام هاي بريگز و مايرز با استفاده از نظرات و نتايج تحقيقات يونگ و انجام برخي پژوهش ها در حوزه شخصيت شناسي، تست شخصيت MBTI را طراحي کردند. آنها چهار بعد (ترجيح) شخصيتي و شانزده تيپ شخصيتي را در افراد شناسايي کردند. به عبارتي آنها همه افراد روي زمين را در 16 تيپ شخصيتي دسته بندي کردند که بر اساس تست MBTI مي توان به تيپ شخصيتي آنها پي برد. ترجيحات شخصيتي، ويژگي هايي در افراد هستند که براي آنها راحت تر و بهتر بوده و انجام شان نياز به تمرکز، صرف انرژي و زمان کمتري دارد. به عنوان مثال فردي که ترجيح برون گرايي دارد، وقتي در جمع بوده، با افراد ديگر در ارتباط و در کانون توجه است، احساس بهتري دارد و انرژي بيشتري مي گيرد. در ضمن برقراري ارتباط با ديگران براي او کاري آسان، بدون زحمت و لذت بخش استچه کساني تست MBTI را توسعه دادند؟
اسلاید 8: ابزار مايرز- بريگز : يک ابزار براي ارزيابي شخصيت است که در حال حاضر استفاده از آن بسيار متداول شده است. سالانه بين 3 تا 5 ميليون نفر در جهان توسط اين ابزار خودسنجي، مورد سنجش قرار ميگيرند که گاه به صورت کامپيوتري نيز مورد استفاده قرار ميگيرد .اين ابزار به صورت گسترده اي براي سنجش اعتبار و روايي آزمايش شده و ميتوان گفت که به صورت گستردهاي توسط افراد غير روانشناس نيز، استفاده شده است و در عالم تجارت نيز از آن استفاده وسيعي بهعمل مي آيد. (Murray , 1990 )اين ابزار براي تفکيک افراد نيست ، بلکه تنها ابزاري است که اجازه ميدهد ترجيحات افراد در مورد مفاهيم زندگي فهميده شود. اين ترجيحات در نهايت به تفاوت در يادگيري، اشکال ارتباط، مديريت تضاد و روابط منجر ميشود. اين ابزار روانشناختي، يک ابزار خودسنجي و پرسشنامه هاي بسته که ترجيحات افراد را با 16 گروه شخصيتي بيان مي دارد. (رابينز، 1995 )ابزار مايرز- بريگز
اسلاید 9: اين تيپها به صورت ويژگيهايي دو قطبي و متضاد بيان ميشوند. افراد با توجه به نظريه تيپ شخصيتي، يکي از 4 حالت زير را در رفتار خود استفاده ميکنند:1- چگونه يک شخص انرژي ميگيرد؟از طريق برونگرايي(E) در مقابل درونگرايي (I)2 – چگونه اطلاعاتي را فرد دريافت ميکند؟از طريق حس گرايي (S) در مقابل شهودگرايي (N)3 - چگونه يک فرد تصميم ميگيرد؟تفکري (T) در مقابل احساسي (F)4 - سبک زندگي که فرد ميپذيرد:قاطعيت (J) در مقابل انعطاف پذيري (P)ابزار مايرز- بريگز
اسلاید 10: اينکه چگونه تيپهاي متضاد به فرايند گروهي کمک ميکنند را ميتوان به صورت زيربيان کرد: برونگراها E امکان برقراري ارتباط بين افراد گروه را به وجود مي آورند، درحالي که درونگراها I ، عکس العمل دروني بحثهاي گروه را نشان ميدهند. حسگراها S ، حقايق و سؤالات فني را مطرح ميکنند، درحالي که شهودگراها N احتمالات جديد را حدس ميزند. تفکرگراها T يک تحليل منطقي از موقعيت تصميمگيري ارائه ميدهند، درحالي که احساسيهاF نشانه هاي اينکه احساسات اعضاي ديگر گروه يا مشتريان چگونه تحت تأثير قرار ميگيرد را بروز ميدهند. افراد قاطعJ تيم را از روي برنامه زماني تعيين شده جلو ميبرند، درحالي که افراد منعطف و پذيرا P به تيم، در نظرگرفتن راه حلهاي ديگر را گوشزد ميکنند.ابزار مايرز- بريگز
اسلاید 11: کراجر و توسن و ديگر محققانMBTI بيان ميدارند که مديران اجرايي، ESTJ ها هستند، در حالي که رهبران ذاتي، ENTJ ها هستند. موفقيت هر يک از اين تيپها بستگي به نوع شرايط دارد. دريک شرايط پيچيده، راه حل خلاقانه مورد نياز است، بنابراين، (ENTJ) مناسب به نظر ميرسد و اگر شرايط نرمال و روزمره باشد، (ESTJ) مطلوبتر است. (Spiegel & Torres,2001)ابزار مايرز- بريگز
اسلاید 12: ترجيح 1 انرژي خود را از چه راهي بدست مي آورند؟برون گرا E– درون گرا Iبرون گرا هادرون گراهااز اينکه با ديگران باشند انرژي مي گيرنداز اينکه با خود باشند انرژي مي گيرندمي خواهند کانون توجه باشندنمي خواهند کانون توجه باشنداول عمل و بعد فکر مي کننداول فکر و بعد عمل مي کنندبا صداي بلند فکر مي کنندموضوعات را در ذهن خود ارزيابي مي کنندشناختن آنها ساده تر است. آنها اطلاعات شخصي خود رابه راحتي با شما در ميان مي گذارندخصوصي تر عمل مي کنند، اطلاعات شخصي خود را کمتر بروز مي دهندبيش از آنکه گوش بدهند حرف مي زنندبيش از آنکه حرف بزنند گوش مي دهندبا اشتياق ارتباط برقرار مي سازنداشتياقشان را براي خود نگه مي دارندبه سرعت جواب مي دهندابتدا فکر مي کنند و بعد جواب مي دهندپهنا را به عمق ترجيح مي دهندعمق را به پهنا ترجيح مي دهند
اسلاید 13: ترجيح 2 اطلاعات مورد نياز خود را از چه راهي بدست مي آورند؟حسي S– شمي Nحسي هاشمي هابه آنچه مطمئن و منسجم است اعتماد مي کنندبه الهام واستنباط توجه دارندتنها در صورتي از ايده هاي جديد استقبال مي کنند که قابليت اجرايي داشته باشندايده هاي جديد را به خاطر خود آنها دوست دارندبه واقع گرايي و عقل سليم بها مي دهندبراي نوآوري و تخيل بهاي فراوان قائل هستنددوست دارند از مهارت هاي موجود استفاده کننددوست دارند مهارت هاي جديد را بياموزند، اما وقتي تسلط پيدا کرده اند کسل مي شوندبه عملي بودن پيشنهاد و به جزئيات آن توجه دارنداز استعاره و قياس به ميزان فراوان استفاده مي کننداطلاعات را به شيوه قدم به قدم ارايه مي دهندبه اطلاعات دقيق توجه ندارندبه زمان حاضر توجه دارندبه آينده توجه دارند
اسلاید 14: ترجيح 3 چگونه تصميم گيري مي کنندفکري T– احساسي Fفکري هااحساسي هادر زمينه تصميم گيري ،تحليل هاي آنها غير شخصي استتاثيرتصميم گيري خود را روي اشخاص در نظر مي گيرندبراي منطق، عدالت و انصاف بهاي فراوان قايل اند، اما براي همه يک استاندارد را رعايت مي کنندبه همدلي و هماهنگي بها مي دهند و به استثنا بر قاعده توجه دارندبه طور طبيعي عيب و ايرادها را مي بينند و انتقاد مي کنندبه طور طبيعي علاقه به راضي کردن ديگران دارند. به راحتي امتنان و تشکر خود را نشان مي دهندممکن است بي ترحم، غير حساس و بي توجه به حساب آيندممکن است بيش از اندازه احساسي و عاطفي ارزيابي شوندبه حقيقت بيش از ادب بها مي دهندبه ادب بيش از حقيقت بها مي دهندمعتقدند احساسات تنها زماني معتبر است که منطقي باشدمعتقدند هر احساسي معتبراست خواه معني دار باشد يا نباشدتحت تاثير ميل به موفقيت ، انگيزه پيدا مي کنندتحت تاثير ميل به قدر داني شدن، انگيزه پيدا مي کنند
اسلاید 15: ترجيح 4 چگونه زندگي خود را ساماندهي مي کنندداوري کننده J– ملاحظه کننده Pداوري کننده هاملاحظه کننده هاپس از گرفتن تصميم خوشحال مي شوندوقتي موضوع را باز بگذارند خوشحال مي شونداز اخلاق کاري برخوردارند : اول کار بعد بازيبه بازي توجه دارند: اول لذت ببر بعد کارکنهدف هايي را در محل کار براي خود در نظر مي گيرند تا به موقع به آنها برسندبا توجه به دريافت اطلاعات جديد هدفهايشان را تغيير مي دهندترجيح مي دهند بدانند که چه مي کنندخود را با موقعيت هاي جديد تطبيق مي دهندمحصول گرا هستند (به تمام شدن کار تاکيد مي ورزند)فرايندگراهستند (به اينکه کار چگونه انجام مي شود تاکيد مي ورزند)زمان را منبعي تمام شدني مي دانندزمان را منبعي تجديد شدني مي دانندضرب الاجل ها را جدي مي گيرندضرب الاجل ها را انعطاف پذير مي دانند
اسلاید 16: تيپهاي شخصيتي براساس 4 ترجيحتيپناماشاره خيلي مختصرنقاط قوت و ضعف بالقوه هر تيپINTJدرونگراي شهودي متفکر قضاوتيمستقل- خلاق - منتقدISTJدرون گراي حسي متفکر قضاوتيمنظم - وفادار- بدبينISFJدرونگراي حسي احساسي قضاوتيمحطاط- فروتن - نگرانESTPبرونگراي حسي متفکر ادراکيپر انرژي- مستقل - بي نظمESFPبرونگراي حسي احساسي ادراکياجتماعي- پر شور و هيجان - غير قابل پيش بينيINFJدرونگراي شهودي احساسي قضاوتيکمال گرا- صبور - تاييد طلبENTPبرونگراي شهودي متفکر ادراکيخلاق - پرتلاش- تنوع طلبINFPدرونگراي شهودي احساسي ادراکيآرام - ملاحظه کار - متوقعISTPدرونگراي حسي متفکر ادراکيکنجکاو - اهل ريسک - کم تحملINTPدرونگراي شهودي متفکر ادراکيمستقل - دقيق - خودبينESTJبرونگراي حسي متفکر قضاوتيمتعهد - صادق - کم تحملENTJبرونگراي شهودي متفکر قضاوتيمسئوليت پذير- دور انديش - سلطه جوISFPدرونگراي حسي احساسي ادراکيصميمي- سخاوتمند- عدم قاطعيتENFPبرونگراي شهودي احساسي ادراکيخلاق - خوشبين - بي نظمESFJبرونگراي حسي احساسي قضاوتيخون گرم - سنتي- سلطه جوENFJبرونگراي شهودي احساسي قضاوتيپرتلاش- خوشبين- عجول
اسلاید 17: تمام تيپ هاي شخصيتي به يک اندازه ارزشمند هستند. هيچ تيپ شخصيتي بهتر يا بدتر نيست،تيپ شخصيتي افراد بيانگر ميزان هوش افراد نيست و نمي توان از روي آن موفقيت اشخاص را پيش بيني کرد. اما روانشناسان با توجه به تيپ شخصيتي اشخاص، ميفهمندکه چه عواملي به آنها انگيزه مي دهد و در شرايط گوناگون چه رفتاري بروز مي دهند. گفتني است که در برخي از کشورها از آزمون MBTI در مصاحبه استخدام استفاده ميشود. تيپ هاي شخصيت
اسلاید 18: اگرچه (MBTI) ترجيحات شخصيت افراد را مشخص مي کند، اما اينطور نيست که اين ترجيحات تغيير پيدا نکنند، بلکه افراد مي توانند با کسب آموزشهايي خاص، از يک نوع شخصيت غالب خارج شوند و به حالت مکمل آن در بيايند. نکته مثبت MBTI اين است که نقاط قوت و ضعف افراد را در شرايط مختلف مشخص مي کند و به آنها در تلاش براي تغيير و بهبود آنها کمک مي نمايد.تيپ هاي شخصيت
اسلاید 19: آيا آزمون MBTI همه ما را فريب داده است؟مقاله اي که پيش رو داريد، مقاله انتقادي است که آقاي رومن کرزناريچ Roman Krznaric به آزمون ارزشيابي MBTI وارد کرده است. اين مقاله را سايت معتبر فورچون منتشر نموده است.زمانيکه فرانک پارسون Frank Parson اولين مرکز راهنماي کسب و کار را در سال ۱۹۰۸ در بوستون ايالات متحده افتتاح نمود، کار خود را با ۱۱۶ مشتري آغاز کرد و از آنها پرسش هايي را درباره آرزوهايشان، نقاط قوت و نقاط ضعفشان (و اينکه حتي چگونه به حمام مي روند) مطرح نمود. اما بعدها او کار عجيب و غريبي انجام داد. وي اندازه جمجمه سر مشتريانش را اندازه گيري نمود. پارسون يکي از طرفداران پر و پا قرص علم جمجمه شناسي رواني يا فرنولوژي بود. اگر شما داراي پيشاني بلندي بوديد، او به شما پيشنهاد مي کرد که به دنبال شغل هايي نظير وکالت يا مهندسي برويد. اما اگر جمجمه شما در قسمت پشت گوشتان بزرگتر بود، شما داراي “تيپ حيواني” بوده و بهترين شغل براي شما کارهاي يدي و دستي بود.خوشبختانه مشاوره کسب و کار بعد از آن مسير طولاني و موفقي را طي نمود. اما حالا، به جاي آنکه اندازه بيروني سر افراد را بسنجند، با استفاده از آزمون هاي روانشناختي درون سر افراد را اندازه گيري مي کنند. امروزه آزمون هاي روانشناختي در صنايع و کسب و کارهاي بزرگ وارد شده و به يک رويه استاندارد در دوره هاي رهبري و مديريت تبديل شده و همواره بخشي از فرايندهاي مصاحبه هاي کاري و به طور فزاينده تر مشاوره کسب و کار به حساب مي آيند. اما سوال مهمتر اينجاست که آيا ما براي دستيابي به يک حقيقت علمي و هدفمند واقعا بايد به چنين آزمون هايي اعتماد کنيم؟ متاسفانه خبر بدي براي شما دارم: حتي پيچيده ترين آزمون ها نيز نقايص و کاستي هاي مخصوص به خودشان را دارند. به همين منظور آزمون شاخص تيپ شخصيتي ميرز- بريگز يا MBTI که محبوبترين آزمون شخصيت شناسي در دنياست را انجام دهيد. اين آزمون بر پايه نظريه تيپ هاي روانشناختي يونگ بنا شده است. هر سال بيش از دو ميليون نفر اين آزمون را مي گذرانند. MBTI بر مبناي گروه هاي دوقطبي Dichotomy، شما را در قالب يکي از ۱۶ تيپ شخصيتي خود قرار مي دهد. براي مثال اين دوقطبي ها تعيين مي کنند که آيا شما درونگرا هستيد يا برونگرا و يا ترجيح مي دهيد منطقي باشيد يا احساسي.مقاله انتقادي مجله فورچون
اسلاید 20: آيا آزمون MBTI همه ما را فريب داده است؟حقيقت جالب – و گاهي خطرناک – در مورد MBTI اين است که، اين آزمون عليرغم محبوبيتش، از سوي روانشناسان حرفه اي فراواني در طول سي سال گذشته مورد انتقاد شديد قرار گرفته است. يکي از مشکلات اين است که اين آزمون بر اساس نظريات متخصصين آمار، داراي “اعتبار آزمون- آزمون مجدد” (“test-retest reliability”) پايين است بدين معنا که اگر شما اين آزمون را تنها با يک وقفه پنج هفته اي دوباره انجام دهيد، در مقايسه با آزمون اول خود با احتمال ۵۰% ممکن است تيپ شخصيتي متفاوتي به دست آوريد. دومين انتقادي که به MBTI وارد است اين موضوع مي باشد که MBTI اشتباها اين فرض را مي کند که شخصيت به طور انحصاري و بي برو برگرد در دو دسته قرار مي گيرد. يعني شما يا درونگرا هستيد يا برونگرا، اما هيچگاه ترکيبي از اين دو نيستيد. و اين در حالي است که اکثر افراد جامعه در جايي بين اين دو دسته قرار مي گيرند. اگر MBTI قد شما را نيز اندازه گيري مي کرد، شما يا قدبلند بوديد يا قدکوتاه، و اين در صورتي است که بخش اعظمي از افراد قد متوسطي دارند.بنابراين نتيجه اين طرز تفکر به اين شکل است که امتيازات دو نفر که اصطلاحا “درونگرا” و “برونگرا” هستند دقيقا مشابه يکديگر است، اما ممکن است اين دو در گروه هاي متفاوتي قرار بگيرند زيرا MBTI آنها را در دو سوي يک خط فرضي قرار داده است. مساله ديگري که بايد به آن بپردازيم اين است که بعضي افراد فکر مي کنند آزمون هاي شخصيتي مي توانند شغل ايده آل آنها را برايشان پيدا کنند. بر اساس اسناد منتشرشده از سوي توزيع کننده اصلي MBTI در اروپا، اين آزمون “مي تواند چشم انداز مناسبي به شما ارائه دهد که چه نوع کاري براي شما لذت بخش بوده و با انجام آن به موفقيت خواهيد رسيد”. بنابراين اگر شما نيز مثل من داراي تيپ شخصيتي INTJ (ويژگي غالب شما درونگرا و شهودي بودن است و داراي ترجيحات تفکري و منظم هستيد) بوديد، مناسب ترين شغل مشاور مديريتي، متخصص IT و مهندس خواهد بود.مقاله انتقادي مجله فورچون
اسلاید 21: آيا آزمون MBTI همه ما را فريب داده است؟آيا تغيير در يکي از اين شغل ها مي تواند مرا موفق تر سازد؟ متاسفانه بايد بگوييم که بر اساس نظريات روانشناس ديويد پيتنجر David Pittenger، “هيچ مدرکي مبني بر وجود رابطه مثبت بين تيپ MBTI و موفقيت در يک شغل وجود ندارد …. و نيز هيچ نوع اطلاعاتي وجود ندارد که تيپ هاي بخصوص در برخي شغل هاي بخصوص نسبت به ديگر تيپ ها از موفقيت بيشتري برخوردارند.” پيتنجر اظهار مي دارد که “در استفاده از آزمون MBTI به عنوان نوعي ابزار مشاوره اي بايد “احتياط فراوان” کرد.” بنابراين چرا MBTI تا اين حد محبوب است؟ بر اساس گفته هاي وي، موفقيت اين ابزار در وهله اول به دو عامل بستگي دارد: “۱. تعاريفي که از تيپ هاي شخصيتي ارائه مي دهد شباهت فراواني به طالع بيني ها دارد و ۲. بازاريابي پيوسته و مداومي براي آن انجام مي شود.”زمانيکه اين انتقادات را به مشاورين، مربيان و مدرسان کسب و کاري که از آزمون MBTI استفاده مي کردند، انتقال دادم ، آنها به اين نکته تأکيد داشتند که اين آزمون به اين منظور طراحي نشده است که افراد را به سمت شغل ايده آلشان هدايت کند. با اين وجود بسياري از آنها اين شواهد را ناديده گرفته و به استفاده از اين آزمون ادامه مي دهند، زيرا آنها هنوز هم به اين آزمون به عنوان راهنماي تيپ هاي شخصيتي اعتقاد راسخ دارند، با اين حال گاهي اوقات به اين موضوع شک دارم زيرا مشاوره هاي آنان صرفا سرپوشي بر روي حقيقت است. آزمون هاي شخصيت شناسي کاربردهاي خودشان را دارند، حتي اگر نتوانند حقيقتي علمي و حقيقي را در مورد ما فاش سازند. اگر ما در يک وضعيت سردرگمي قرار داشته باشيم، آنها مي توانند کمک عاطفي شاياني به ما بکنند.اين نوع آزمون ها فرضيه هاي جالبي را مطرح مي کنند که خودانديشي را هدف قرار مي دهند: تا زمانيکه آزمون MBTI را نگذرانده بودم، هرگز فکر نمي کردم که صنعت IT مي تواند آينده درخشاني را براي من رقم بزند (با اين حال بر اساس اين آزمون، بسيار واضح است که من به عنوان يک نويسنده داراي تيپ شخصيتي کاملا اشتباهي هستم) با اين وجود MBTI يک قرص جادويي نيست که با خوردن آن مسير مخفي به شغل رويايي شما مشخص گردد. مقاله انتقادي مجله فورچون
اسلاید 22: آيا آزمون MBTI همه ما را فريب داده است؟مشاورين کسب و کار زبردست در استفاده از اين ابزارها احتياط زيادي مي کنند و از آن به عنوان يکي از چندين روش اکتشاف اينکه شما چه کسي هستيد استفاده مي کنند. حتي برخي افراد به هيچ وجه همه اين ابزارها را با هم بکار نمي گيرند، زيرا مي دانند که شخصيت انسان ها به سادگي در قالب ۱۶ گروه يا هر عدد مشخص ديگر قرار نمي گيرد: ما آنقدر مخلوقات پيچيده اي هستيم که ابزارهاي روانسنجي به هيچ وچه نمي توانند حقيقت اصلي ما را فاش سازند.اگر ما به آزمون هاي شخصيت شناسي اتکا نکنيم، پس چگونه مي توانيم شغل موردنظر خود را پيدا کنيم؟ من نمي خواهم به عقب برگشته و از روش سنحش اندازه جمجمه سر استفاده کنم. به جاي آن، از چند نصيحت که ارسطو بيش از ۲۰۰۰ سال پيش ارائه داد استفاده مي کنم: “آنجاييکه نياز جهان و استعدادهاي شما با يکديگر طلاقي پيدا مي کنند، پيروزي و موفقيت شما در آن نهفته است”منبع: http://fortune.com/2013/05/15/have-we-all-been-duped-by-the-myers-briggs-test/مقاله انتقادي مجله فورچون
اسلاید 23: آزمون ارزيابي MBTI، براي سرگرمي نيست ، بلکه يک ابزار پژوهش است که به گزارش نتايج مي پردازد. نويسنده: دکتر Rich Thompson ، مدير بخش تحقيقات ccpاعتبار و پايايي ابزار مايرز-بريگز (MBTI ®) در هزاران مجله و مطالعات موردي مورد بررسي قرار گرفته و ثبت شده است، و ناشر آن، موسسه CPP از در دسترس قرار دادن داده ها براي عموم حمايت مي کند.درباره من – من مسئول بخش تحقيق و گروهي از روانشناسان هستم که وظيفه آن به روز نگه داشتن ابزار MBTI است. در واقع، با وجود اينکه اثر بخشي آن به خوبي تثبيت شده است باز هم من وقتي که با يک انتقاد مثل انتقادي که به تازگي توسط آدام گرانت مطرح شده ، مواجه مي شوم به فکر فرو مي روم . با اين که من نمي توانم درک کنم چرا يک استاد از وارتون احساس مي کند تحصيلات دانشگاهي توجيهي براي يک چنين حمله بر اساس منابعي ضغيف است – فقط بخشي ازيک تحقيق معمولي پايان نامه است که مي تواند به راحتي توسط بسياري از مقالات مورد بحث و کارشناسي قرار گيرد – اما خوشحال مي شوم انتقادات ايشان را بررسي کنم.پاسخ به انتقادات
اسلاید 24: گرانت ابزار MBTI را اينگونه توصيف مي کند ”يک معاينه باليني است که نيمي از شما و يکي از بازوانتان را ناديده مي گيرد.” براي روشن شدن اين موضوع، بايد گفت ابزار MBTI هرگز يک ارزيابي جامع از کل شخصيت فرد، در نظر گرفته نشده است و هيچ وقت ادعا نمي کند که همه افراد يک تيپ، يکسان هستند. بر اساس اين منطق هر ديدگاهي نسبت به ترجيحات يک فرد براي تفکر، رفتار، ارتباط، کار و يادگيري بي فايده است چرا که همه چيز هايي که باعث مي شود فرد آن ترجيح را انتخاب کند مشخص نيست . اما تعداد بي شماري از مديران ، مشاوران و روانشناسان در ۱۰۰ شرکت بر خلاف اين احساس مي کنند. براي آنها، شناسايي برخي از ابعاد مشترکي از شخصيت ، در تيم سازي، مديريت بحران، رهبري و برنامه هاي کاربردي متعدد ديگر فوق العاده مفيد است.با اين حال، براي درک کامل اين که MBTI يک معاينه باليني نيست ، اجازه دهيد آن را کمي بيشتر بررسي کنيم. آيا يک معاينه باليني معمول يک ارزيابي جامع از سلامت کلي فرد است؟ آيا يک سفر ۳۰ دقيقه اي با صفحه نمايش پزشک براي تشخيص هر بيماري که يک فرد احتمالا مي تواند داشته باشد کافي است؟ البته که نه. براي کامل شدن چنين تشخيصي احتمالا نياز به آزمايش هاي متعدد طي چندين هفته داريم. در همين راستا، اين منطقي نيست که انتظار داشته باشيم که آزمون MBTI، و يا هر آزمون ديگري، به ارائه يک ديدگاه همه جانبه از شخصيت فرد بپردازد. منطقي اين است که انتظار مي رود MBTI به دقت جنبه هاي خاصي از شخصيت را شناسايي کند که در عملکرد روزانه و چشم انداز فرد تاثير مي گذارد، و اين دقيقا همان چيزي است که ابزار MBTI انجام مي دهد.پاسخ به انتقادات
اسلاید 25: گرانت همچنين از فرمت انتخاب اجباري آزمون MBTI، که براي شناسايي ترجيح يک فرد به عنوان درونگرايي يا برونگرايي، منطق و يا شهود، تفکر و يا احساس و قضاوت و يا ادراک استفاده مي کند، انتقاد کرد. اين انتقاد از دو نظريه اي که در پشت اين آزمون هستند، و قابليت اندازه گيري آن است. ارزيابي مايرز بريگز، صرفا مي گويد که ما در هر حال ترجيح مي دهيم که به شيوه هاي خاصي رفتار کنيم، نه آن که رفتار ما در يک جهت خاص محدود شده است. بر اساس اين نظريه، ما از هر دو ترجيح در هر بعد استفاده مي کنيم، اما به طور ذاتي به سمت يکي از آنها تمايل بيشتري داريم. يک فرد راست دست استفاده از دست راستش را ترجيح مي دهد. اما در حقيقت آنها قادر به استفاده از دست چپ هم به خوبي هستند و حتي ممکن است در اين کار خيلي مهارت پيدا کنند، و به اين که در واقع ”راست دست” هستند کمتر توجه کنند . به همين ترتيب، اين واقعيت است که کسي که ترجيح درونگرايي دارد مانع از اين نمي شود که از ظرفيت برون گرايي خود استفاده نکند – فقط به اين معني است که آنها بايد انرژي بيشري را صرف کنند.علاوه بر اين، آزمون مايرز بريگز، در واقع ابزاري براي دسته بندي و شناسايي افراد با يک ترجيح خاص است. اين همان ” شاخص وضوح ترجيح (PCI)” است که ميزان وضوح يک فرد در مورد يک ترجيح خاص را اندازه گيري مي کند – کم، متوسط، واضح، و خيلي واضح . شايان ذکر است که يکي کردن دوگانگي تفکر / احساس (توسط گرانت )خيلي غير منطقي است.در واقع آنطور که او مي گويد نيست، او معتقد است توانايي فکر کردن، همان عقل و يا مديريت احساسات است. در حالي که ،MBTI توضيح مي دهد که فرد به طور طبيعي دوست دارد چه طور تصميم بگيرد ، با قرار دادن وزن بيشتر در منطق و واقعيت (تفکر)، و يا اينکه توجه بيشتر به اين که تصميمي که مي گيرد چه تاثيري بر مردم مي گذارد (احساس) – عواملي که در تصميم گيري هاي روزانه بسياري از مردم نقش دارند و هيچ ربطي به ظرفيت هاي منطقي يا احساسي آنها ندارد (T بودن دليل بر اين نيست که فرد کلا احساس ندارد).پاسخ به انتقادات
اسلاید 26: گرانت، مي گويد که او دو بار از ابزار MBTI استفاده کرده و نتايج متناقض بوده، او اعلام کرد، “من مبتلا به اسکيزوفرني نيستم.” اين خبر خوبي است، اما تاکيد او اين است که ابزار MBTI فاقد پايايي آزمون و پس آزمون مي باشد، در جواب او بايد بگويم در واقع همبستگي آزمون مجدد براي نسخه هاي اخير از ابزار مايرز بريگز، در محدوده ۰.۵۷-۰.۸۱ مي باشد، که براي ارزيابي روان بسيار خوب است. در واقع، معمولا زماني افراد نتايج متفاوتي دريافت مي کنند که شاخص وضوح ترجيح (PCI) آنها براي يک بعد خاص کم است . براي مثال، اگر نتايج در ابتدا ترجيح کمي براي برونگرايي نشان مي دهد،آن فرد ممکن است در آزمون مجدد ترجيح بسيار کمي براي درونگرايي نشان دهد. فردي با اولويت واضح يا بسيار روشن معمولا نتايج متناقضي از ارزيابي هاي بعدي نشان نخواهد داد.با اين حال، اين يک چالش است که CPP به طور مداوم با آن مواجه است، چون ابزار هاي تحريف شده MBTI زيادي وجود دارد ، به خصوص در وب. ما افراد زيادي را پيدا کرديم که نتايج کاملا متناقض را دريافت کرده اند که در واقع از يک آزمون جعلي استفاده کرده بودند، به جاي ابزار مايرز-بريگز، که مي توانيد به صورت آنلاين در MBTIcomplete.com مشاهده کنيد.گرانت ميگويد: “يک آزمون زماني معتبر است که نتايج را پيش بيني کند.” اين يک ديدگاه بسيار سطحي از ارزيابي است. درست است که ابزار MBTI عملکرد و رضايت را در يک شغل پيش بيني نمي کند ، اما اين يک انتفاد گمراه کننده است چون اين تصور را ايجاد مي کند که اين آزمون براي اين نوع از پيش بيني است در حالي که اين طور نيست . برخي از ابزارها براي پيش بيني مي باشد، برخي از آنها توصيفي است و ابزار MBTI در گروه دوم قرارمي گيرد .پاسخ به انتقادات
اسلاید 27: MBTI به شما نمي گويد که شما در چه شغلي موفق مي شويد. با اين حال، اين که افراد بدانند که تيپ شخصيتي خودشان چيست و تيپ شخصيتي شايع در شغلي که وارد مي شوند چيست براي آنها بسيار مفيد است. اين ديدگاه، به عنوان مثال، ممکن است براي برقراري ارتباط، ارائه ايده، شناخت سبک هاي کاري و مشکلات ديگر که ممکن است بوجود آيند بسيار مفيد است و همچنين مي تواند گروهي از افراد را با ترجيح هاي شخصيتي متفاوت براي کار در کنار هم نگه دارد .گرانت مي پرسد که چرا آزمون MBTI محبوب است، و پاسخ هاي پيچيده اي را مطرح مي کند. به من اجازه بدهيد يک توضيح بسيار ساده تر و سر راست تر مطرح کنم – به نظر مردم اين يک ديدگاه مفيد و کاربردي است. مانند تمام ابزارهاي محبوب MBTI هم منتقدان خود را دارد ، اما ثابت شده است که ابزار مايرز بريگز، با تمام الزامات مورد نياز براي آزمون هاي رواني هماهمنگ است، و با انتشار اطلاعات در CPP براي عموم اعتبار و قابليت اطمينان خود را در MBTIvalidity www.cpp.com/ ثابت کرده است.(مرکز برنامه هاي کاربردي تيپ رواني نيز اطلاعات مربوط به قابليت اطمينان و اعتبار آزمون مايرز بريگز، را در http://www.capt.org/mbti-assessment/reliability-validity.htm منتشر کرده است).اگر MBTI کاري راکه انتظار مي رفت انجام نمي داد، و يا اگر فاقد پايه و اساس محکم علمي بود، توسط سازمان هاي برتر جهان، از جمله کارت هال مارک و خطوط هوايي جنوب غربي استفاده نمي شد.MBTI حاصل بيش از ۵۰ سال بررسي علمي و تجربه است، و هزاران بار مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. MBTI يک سرگرمي و يا يک مد زود گذر نيست، و ااگر هزاران نفر از سازمان ها و ميليون ها نفر در سراسر جهان در مسير خود از مزاياي آن استفاده کردند پس آزموني نيست که زود از دور خارج شود.پاسخ به انتقادات
اسلاید 28: اعتبار پرسشنامهداراي دو فرم G با 120 سوال و فرم M با 87 سوال مي باشد. که فرم M جديدتر و اصلاح شده، کوتاه و پرکاربرد تر مي باشد.اعتبار دروني براي ترجيح درون گرايي و برون گرايي 0.90اعتبار دروني براي ترجيح حسي و شهودي 0.92اعتبار دروني براي ترجيح تفکري احساسي 0.91اعتبار دروني براي ترجيح قضاوتي و ادراکي 0.92ضريب آلفا براي تمام ترجيحات بالاي 0.90 گزارش شده است(مايز و مک کالي 2003)در ايران نيز در پژوهشي نشان دادند:ضريب اعتبار براي ترجيح درون گرايي و برون گرايي 0.77اعتبار دروني براي ترجيح حسي و شهودي 0.71اعتبار دروني براي ترجيح تفکري احساسي 0.84اعتبار دروني براي ترجيح قضاوتي و ادراکي 0.92ضريب آلفا براي تمام ترجيحات بالاي 0.80 گزارش شده است (آهنگي و همکاران 1388)
اسلاید 29: روش نمره گذاریداراي دو فرم G با 120 سوال و فرم M با 87 سوال مي باشد. که فرم M جديدتر و اصلاح شده، کوتاه و پرکاربرد تر مي باشد.اعتبار دروني براي ترجيح درون گرايي و برون گرايي 0.90اعتبار دروني براي ترجيح حسي و شهودي 0.92اعتبار دروني براي ترجيح تفکري احساسي 0.91اعتبار دروني براي ترجيح قضاوتي و ادراکي 0.92ضريب آلفا براي تمام ترجيحات بالاي 0.90 گزارش شده است(مايز و مک کالي 2003)در ايران نيز در پژوهشي نشان دادند:ضريب اعتبار براي ترجيح درون گرايي و برون گرايي 0.77اعتبار دروني براي ترجيح حسي و شهودي 0.71اعتبار دروني براي ترجيح تفکري احساسي 0.84اعتبار دروني براي ترجيح قضاوتي و ادراکي 0.92ضريب آلفا براي تمام ترجيحات بالاي 0.80 گزارش شده است (آهنگي و همکاران 1388)
اسلاید 30: گزارش پايانامهبررسي رابطه بين تيپهاي شخصيتي مديران و اثربخشي آنان از ديدگاه ذي نفعان در ناحيه 5 مشهدفرضيههاي فرضيه ي اصلي: بين تيپهاي شخصيتي مديران و اثر بخشي آنها رابطه معني دار وجود دارد فرعي: -مديراني كه داراي تيپ شخصيتي (ESTJ) هستند از اثر بخشي بالايي برخوردارند. -مديراني كه داراي تيپ شخصيتي (ISTJ) هستند از اثر بخشي بالايي برخوردارند. -مديراني كه داراي تيپ شخصيتي (ESTP) هستند از اثر بخشي متوسط برخوردارند. -مديراني كه داراي تيپ شخصيتي (ISTP) هستند از اثر بخشي پايين برخوردارند.
اسلاید 31: گزارش پايانامهدر اين تحقيق از دو نوع پرسشنامه به شرح زير استفاده شده است: پرسشنامه شماره 1: تيپ نماي مايرز- بريگز. Myers- Briggs type indicator (MBTI)پرسشنامه شماره 2 اين پرسشنامه شامل 30 سئوال 5 گزينه اي بسته پاسخ با طيف ليكرت است و بر اساس پرسشنامه تحقيقي دكتر علي علاقه بند درباره ويژگيهاي رفتاري مديران اثربخش فرضيه اصلي «بين تيپهاي شخصيتي مديران و اثر بخشي آنان رابطه معني دار وجود دارد».نتيجه: بر اساس يافتههاي بدست آمده در جداول شماره (4-14) و (4-15) و با استفاده از آزمون جداول توافقي و ضريب همبستگي كرامر ملاحظه گرديد كه ضريب هم بستگي براي دو متغير تيپ شخصيت و اثر بخشي تقريبا 7/0 ميباشد و چون سطح معني دار تقريبا صفر شده است لذا هم بستگي بين دو متغير x,y معني دار است و ميتوان ادعا نمود كه بين تيپ شخصيتي مديران واثربخشي آنان رابطه وجود دارد.
اسلاید 32: گزارش پايانامهبراي تيپ ESTJ (برونگراي حسي متفکر قضاوتي) از مجموع 14 نفر اين تيپ، 12 نفر با اثر بخشي بالاي 120 داراي اثر بخشي بالا هستند و 2 نفر با اثر بخشي بين 75 تا 120 داراي اثر بخشي متوسط هستند. براي تيپ ISTJ (درونگراي حسي متفکر قضاوتي) از مجموع 11 نفر اين تيپ 8 نفر با اثر بخشي بالاي 120 داراي اثر بخشي بالا و 3 نفر با اثر بخشي بين 75 تا 120 داراي اثر بخشي متوسط هستند. براي تيپ ESTP (برونگراي حسي متفکر ادراکي) از مجموع 10 نفر اين تيپ 1 نفر با اثر بخشي بالاي 120 داراي اثر بخشي بالا و 9 نفر با اثر بخشي بين 75 تا 120 داراي اثر بخشي متوسط هستند براي تيپ ISTP (درونگراي حسي متفکر ادراکي) از مجموع 5 نفر اين تيپ 2 نفر با اثر بخشي بين 75 تا 120 داراي اثر بخشي متوسط و 3 نفر با اثر بخشي بين 30 تا 75 داراي اثر بخشي پايين هستند.
اسلاید 33: سپاس از توجه و همراهی شما
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت بروز هر گونه مشکل به شماره 09353405883 در ایتا پیام دهید یا با ای دی poshtibani_ppt_ir در تلگرام ارتباط بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.