توجه، حافظه، و یادگیری
اسلاید 1: حافظـهاستاد ارجمند:جناب آقای دکتر یمینیدانشجو:فرخنده کچرانلوییکارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
اسلاید 2: توجه، حافظه، و یادگیری:به طوری که ماسارو و کوان (1993) خاطرنشان می سازند، توجه، حافظه، و یادگیری به طور جدایی ناپذیری با هم ارتباط دارند. یادگیری تغییر در رفتار است که از تجربه حاصل می شود، حافظه تأثیر تجربه است، و توجه هر دوی آنها را تسهیل می کند.در واقع، بررسی حافظه، راه دیگری برای بررسی یادگیری است.حافظه: مفاهیم و تعریفهای اساسی:گاهی گفته می شود که دو نوع حافظۀ خوب و بد وجود دارد و اغلب افرادعادی از دو می برخوردارند وقتی افراد به حافظۀ «خوب» اشاره می کنند، معمولاً از آدمهای حرفه ای نام می برند که می توانند بدون اشتباه، دهها موضوعی را که برای آنها فهرست شده، به یاد آورند.عمدۀآنچه را که یادگرفته اند، فراموش می کنند.
اسلاید 3: تعریف حافظه:در زبان روزمره اصلاح حافظه به در دسترسی بودن اطلاعات و توانایی بازیابی مهارتها یا اطلاعاتی که قبلاً فراگیری شده اند اشاره دارد. این تعریف، آشکارا یادگیری را بدیهی فرض می کند؛ یعنی اینکه، حافظه تغییر پذیر است استعارۀ کامپیوتر به طور طبیعی به این عقیده منجر می شود که به یاد آوردن، یعنی، توانایی بازیابی از اندوزش هینزمن(1990) می گوید، اگر قرا باشد حافظه بر رفتار تأثیر بگذارد، باید قابلیت بازیابی داشته باشد.یادآوری و دانستن:تالوینگ (1989) معتقد است، یادآوری با دانستن فرق دارد. او می گوید، درختها با حلقه های رشدشان، درست مانند ضبط های موسیقی و پرونده های بایگانی، حافظه دارند؛ به تعبیری آنها چیزهایی را می دانند، اما آنها هیچ چیزی را به یاد نمی آورند.
اسلاید 4: تالوینگ برای روشن کردن این مفاهیم، معتقد است که روان شناسان باید به دو جنبۀ مجزای حافظه توجه داشته باشند: اندوزش و بازیابی آنچه درختها و پرونده های بایگانی دارند، اندوزش تأثیرات خاصی است؛ آنچه انسانها دارند، اندوزش و بازیابی است توانایی بازیابی کردن به اندوزش اشاره دارد، زیرا چیزهایی که یاد گرفته نشده اند، نمی توانند یادآوری شوند با این حال، همه چیزهایی که اندوخته شده اند نمی توانند بازیابی شوند.استعاره های فعلی دربارۀ حافظه از سه نوع متفاومت اندوزش سخن می گویند: حسی، کوتاه مدت، و بلند مدت آنها از حداقل دو نوع مختلف بازیابی از اندوزش نیز سخن به میان می آورند: رویدادی و معنایی.فرامـوشی:اگر سکۀ یادگیری دو رو داشته باشد، حافظه یک رو و فراموشی روی دیگر آن است فراموشی نیز مانند حافظه به اندوزش و بازیابی مربوط می شود. بنابراین، فراموشی که به از دست رفتن حافظه اشاره دارد، ممکن است ناتوانی در بازیابی یا تغییر و یا از بین رفتن تأثیرات فیزیولوژیکی تجربه را در بر داشته باشد.
اسلاید 5: پژوهش مقدماتی دربارۀ حفاظه:می توانیم بگوییم که در صورتی چیزی را به یاد می آوریم که رفتار یا پاسخهای ما چیزی را که قبلاً یاد گرفته ایم، نشان دهند؛ خواه این یادگیری را آگاهانه به یاد بیاوریم یا نتوانیم آن را به یاد آوریم اغلب تحقیقات مقدماتی در مورد حافظه فقط به بازیابی آگاهانه می پرداختند و به توانایی یا ناتوانی افراد در یادآوری اطلاعاتی توجه داشتند که به آنها ارایه می دادند. گاهی این نوع تحقیقات، در صورتی که فرد یادگیری قبلی داشته باشد، نتایج مبهمی به بار می آورند یک راه برای برطرف کردن این مشکل، استفاده از موادی است که کاملاً برای همۀ یادگیرنده ها تازگی داشته باشند.پژوهشهای بعدی در مورد حافظه، با استفادۀ گسترده از هجاهای بی معنی در انواع موقعیتهای آزمایشی ادامه دادند. گاهی این هجاها را با هجاهای دیگری جفت می کردند- یا کلمه های معنی داری را با کلمات دیگر جفت می کردند- و آزمودنیها باید به یاد می آورند که کدام کلمه با کدام یک می آید به این نوع یادگیری، جفتهای متداعی گفته می شود در مواقع دیگر، آز آزمودنیها خواسته می شد زنجیره های محرکها را یاد بگیرند (که به این، یادگیری سریال یا ترتیبی گفته می شود.
اسلاید 6: در تعداد زیادی از تحقیقات، آزمودنی ها دو مجموعۀ متفاوت مطالب را یاد می گرفتند و بعد از آنها خواسته می شود یکی یا دیگری را به یاد آورند و از این راه می خواستند مشخص کنند که آیا در یادآوری تداخل ایجاد می شود و اغلب این اتفاق روی می داد هنگامی که یادگیری قبلی با یادآوری مطلبی که بعداً یاد گرفته شده تداخل می کند، گفته می شود که تداخل پیش گستر روی داده است زمانی که یادگیری بعدی یادآوری مطلبی را که قبلاً یاد گرفته شده، کاهش می دهد، گفته می شود که تداخل پس گستر صورت گرفته است.مدل وجهی حافظه:معروفترین این مدلها، گاهی مدل وجهی نامیده می شود(بدلی، 1997) که اتکینسون و شیفرین (1968) آن را معرفی کردند این مدل، بین حافظۀ کوتاه مدت و حافظۀ بلند مدت و همین طور بین مؤلفۀ سومی که به احساس مربوط می شود و حافظۀ حسی نام دارد(ثبت حسی نیز نامیده می شود)، فرق می گذارد.
اسلاید 7: حافظۀ حسـی:حافظۀ حسی اصطلاحی است برای تأثیرات فوری و ناهشیار محرکها این نوع حافظه در آزمایشهای کوکتل پارتی نمایانگر می شود، و علت این نام آن است که این آزمایشها پدیده هایی را بررسی می کنند که مشابه پدیده هایی هستند که گاهی در موقعیت های اجتماعی پرازدحام آشکار می شوند، جایی که مکالمات همزمان زیادی وجود دارند. پدیدۀ کوکتل پارتی عبارت است از توانایی افراد در انجام دادن مکالمات و در عین حال، بی توجه ماندن به سایر مکالمات همزمان اما اگر کسی موضوعی را مطرح کند که مورد علاقۀ شخصی باشد، توجه او فوراً به آن جلب می شود. این پدیده نشان می دهد که حتی آن دسته از برداشتهای حسی که فرد توجهی به آن نمی کند، حداقل تأثیر گذرا دارند.شری(1953)از جمله اولین کسانی بود که مسئلۀ کوکتل پارتی را بررسی کرد. برودبنت(1952) از آزمودنی ها خواست هر چیزی را که در یک گوش می شنیدند، بکرلر کنند او با استفاده از این روش، دریافت که آزمودنیها آنچه را که در گوش دیگر می گذشت به یاد نمی آوردند؛در واقع، هنگامیکه زبان در گوشی که توجه نداشت، از انگلیسی به آلمانی تغییر میکرد، آزمودنی کاملاً از آن بی خبر می ماند
اسلاید 8: موری (1959) دریافت که حتی اگر واژۀ یکسانی 35 بار تکرار می شد، آزمودنی نمی توانست به یادآورد که آن را شنیده است. اما اگر اسم آزمودنی یک بار گفته می شد،کافی بود تا توجه او را جلب کند. در ضمن، موری دریافت که اگر پژوهشگر نوار را قطع می کرد، آزمودنیها می توانستند آنچه را که به تازگی در گوش بی توجه شنیده بودند، به یاد آورند ظاهراً، رویدادهای حسی، حتی زمانی که به آنها توجه نمی شود، مقداری تأثیر موقتی دارند این تأثیرات، حافظۀ حسی را توصیف می کنند.حافظۀ حسی در تحقیقات اسپرلینگ(1963) نیز نشان داده شده است که طی آن از دستگاه محرک نما برای نمایش دادن سه ردیف چهار حرفی استفاده کرد. آزمودنی ها بلافاصله بعد از ارایۀ این حروف، سه صوت مجزایی را می شنیدند که علامت می داد کدام یک از سه ردیف را باید سعی می کردند یادآوری کنند تحت این شرایط اغلب آزمودنی ها توانستند تقریباً همیشه همۀ چهار حرف را در ردیف مشخص شده، یادآوری کنند(دقت یادآوری بیش از 90 درصـد بـود)
اسلاید 9: اما اگر از آزمودنیها خواسته می شد همۀ 12 حرف را یادآوری کنند، به طور متوسط فقط 5/4 حرف را به یاد می آورند و هر چه فاصلۀ بین ارایۀ حروف و درخواست یادآوری بیشتر بود، آزمودنی ها کمتر موفق بودند. آنچه این آزمایش نشان می دهد این است که تعداد محدودی از محرکها برای مدت کوتاهی بعد از ارایۀ آنها یاد آوری می شوند، حتی در صورتی که توجهی به آنها نشده باشد. این نوع حافظۀ حسی خیلی شبیه انعکاس صدا یا تصویر است که نیسر (1976) آن را حافظۀ صوتی (برای محرکهای شنیداری)یا تصویری (برای محرک های دیداری) نامید.حافظۀ کوتاه مدت:روش دیگر برای در نظر گرفتن حافظۀ حسی این است که بگوییم قبل از توجه واقع می شود. وقتی کسی به محرکی توجه می کند(نسبت به آن آگاه می شود)، این محرک وارد حافظۀ کوتاه مدت (STM) می شود. حافظۀ حسی به پدیده ای اشاره دارد که چند دهم ثانیه دوام می آورد؛ حافظه کوتاه مدت به پدیده ای اشاره دارد که چند ثانیه نه چند ساعت یا حتی چند دقیقه، دوام دارد حافظۀ کوتاه مدت مشخصاً به آگاهی و یادآوری موادی اشاره دارد که به محض اینکه مرور آنها را در ذهن متوقف می کنیم، دیگر در دسترسمان قرار ندارند.
اسلاید 10: بررسی کلاسیک STM:رایجترین روش قدیمی برای بررسی حافظۀ کوتاه مدت، روشی بود که پیترسون و پیترسون(1959) آن را ابداع کردند آنها یک هجای بی معنی را به آزمودنی ارایه می دادند و از او می خواستند آن را یادآوری کند. معمولاً یادآوری فوری نزدیک به 100 درصد است اما تأخیر زیاد بین ارایۀ کلمه و یادآوری آن به یادآوری کمتر می انجامد و میزان آن به فعالیت هایی بستگی دارد که آزمودنی در این بین انجام می دهد آزمودنی هایی که لازم نیست کاری انجام دهند و می دانند که از آنها خواسته می شود هجا را به یاد آورند، برای اطمینان از اینکه می توانند یادآوری کنند، معمولاً آن را مرور می نمایند اما اگر از آزمودنیها خواسته شود بلافاصله بعد از ارایۀ هجاهای بی معنی فعالیت نامربوطی انجام دهند(مثلاً شمارش معکوس کنند)، یادداری آنها دشوار می شود.
اسلاید 11: گنجایش محدود:حافظۀ کوتاه مدت تعداد کمی اطلاعات را در خود جای می دهد و اگر این اطلاعات مرور نشوند، ظرف 20 ثانیه کاملاً از بین می روند. حافظۀ کوتاه مدت آن چیزی است که در هر لحظۀ معین، هشیار است. به قول کالفی (1981)، حافظۀ کوتاه مدت نوعی «دسته کاغذ یاد داشت» برای تفکر است، به همین دلیل معمولاً حافظۀ فعال نامیده می شود.جی. آ. میلر، (1956) بعد از تحقیقات خود در مورد حافظۀ کوتاه مدت، نتیجه گرفت که گنجایش حافظۀ کوتاه مدت یک فرد بزرگسال به طور متوسط هفت به علاوه یا منهای دو قلم است. به عقیدۀ میلر، به نظر می رسد که گویی تقریباً هفت مکان در STM وجود دارد وقتی این مکانها پُر می شوند، جایی برای اطلاعات بیشتر وجود ندارد تا اینکه یک یا چند تا از این مکان ها خالی شوند، که با توجه به ماهیت STM، این اتفاق ظرف چند ثانیه روی می دهد.
اسلاید 12: تقطیـع:میلر(1956) می گوید، گنجایش محدود حافظۀ کوتاه مدت مشکل زیادی برای اغلب افراد نیست، زیرا اقلامی که هر یک از این مکانها را پُر می کنند، لزوماً یکدست نیستند. در عوض، آنها می توانند از چند قلم دیگری تشکیل شده باشند که به آن تقطیع اقلام می گویند بنابراین، مکانهای حافظۀ کوتاه مدت ممکن است با هفت حرف یا هفت کلمه پر شده باشند. هفت کلمه بیانگر قطعه های اطلاعات هستند که از هفت حرف نامربوط بسیار اقتصادی ترند.یدلی و هیتچ (1974) مدلی را در مورد STM معرفی کردند که آن را حافظۀ فعال می خوانند و معتقدند که این حافظه دو فرایند یا عنصر مجزا دارد: سیستم کنترل کننده و سیستم های فرمانبر که این خود دو نوع است سیستم کنترل کننده، سیستم مجری مرکزی نامیده می شود؛ دو سیستم فرمانبر، حلقه واجی و طرح دیداری- فضایی هستند. وظایف اصلی سیستم مجری مرکزی عبارتند از از: 1) تنظیم کردن جریان اطلاعات از اندوزش حسی(یعنی انتقال دادن اطلاعات به توجه هشیار). 2) پردازش اطلاعات برای اندوزش بلند مدت تر. 3) بازیابی اطلاعات از اندوزش بلند مدت.
اسلاید 13: وظایف اصلی سیستم های فرمانبر نگهداشتن اطلاعات است تا در دسترس حافظۀ فعال باشند بنابراین، حلقۀ واجی اطلاعات کلامی مانند کلمات یا اعداد را نگه می دارد و در یادگیری چیزهایی نظیر کلمه های جدید، اهمیت دارد(پاپاگنو، 1996) همین طور، طرح دیداری، فضایی به پردازش موادی مربوط می شود که عمدتاً دیداری یا فضایی هستند (گاترکول و بَدلی، 1993)پارکین (1997) می گوید، وظیفۀ سیستم های فرمانبر مستقیماً به گنجایش حافظۀ کوتاه مدت (فعال) مربوط می شود ( قلم) انگار که دو نوع متفاوت و مستقل پردازش در حافظۀ فعال وجود دارد که بدلی و همکارانش آن را الگوی تکلیف دو گانه می خوانند.سطوح پردازش:چند نظریۀ مختلف توضیح می دهند که چرا حافظۀ کوتاه مدت فقط به چند قلم محدود می شود و چرا فراموشی روی می دهد نظریۀ تباهی معتقد است که ردهای حافظه با گذشت زمان به سرعت از بین می روند(در غیاب مرور ذهنی مستمر) نظریۀجابه جایی می گوید، در حافظۀ کوتاه مدت، مکانهای محدودی وجود دارند که پر می شوند و اطلاعات وارده جانشین اطلاعات قدیمی می شود.
اسلاید 14: نظریۀ تداخل که شباهت زیادی به نظریۀ جابه جایی دارد، می گوید، یادگیری قبلی (به جای اطلاعات بعدی) به گونه ای با حافظۀ کوتاه مدت تداخل می کند.کربک و لاکهارت معتقدند که از دست رفته اطلاعات از حافظۀ کوتاه مدت صرفاً به خاطر سطوح پردازش است. به اعتقاد آنها، تفاوت اصلی بین حافظۀ کوتاه مدت و بلند مدت در نحوه ای است که درون داد پردازش می شود. برای مثال، محرک ساده ای مانند یک کلمه ممکن است بر حسب ظاهر آن پردازش شود سطح پردازش نسبتاً پایینی که املایی نامیده می شود یا اینکه یک کلمه ممکن است بر حسب صدای آن پردازش شود.کریک متذکر می شود که در ثبت حسی، هیچ پردازشی روی نمی دهد در سطح STM، پردازش «سطحی» روی می دهد و عمدتاً شامل بازشناسی محرکها از طرح تحلیل ادراکی است و سطح پردازش عمیق(که فعالیتهایی نظیر تحلیل، سازمان بندی، و تشخیص معنی را شامل می شود)، مطالب به حافظۀ بلند مدت انتقال می یابند، و از این رو، فوراً از بین نمی روند بنابراین، فرض می شود که فراموشی در حافظۀ کوتاه مدت در نتیجۀ پردازش ناکافی صورت می گیرد(کریک و سرماک، 1979).
اسلاید 15: هیچ یک از این توجیهات برای فراموشی در STM، مورد قبول همگان نیست در واقع، گروگر(1997) خاطر نشان می سازد که اغلب پژوهشگران فراموشی را در حافظۀ کوتاه مدت بررسی نکرده اند. در مجموع، وظیفۀ حافظۀ کوتاه مدت این است که اطلاعات را فقط برای مدتی که مفید است، نگهدارد و بعد آن را دور می ریزد. اگر انسان ها این گونه عمل نمی کردند، حافظۀ بلند مدت آنها پر از انواع اطلاعات بهبود می شد و خیلی سخت تر از حال می توانستند اطلاعات را از LTM بازیابی کنند.از بین رفتن مطالب در مخازن حافظۀ کوتاه مدت در کسانی مشکل ساز می شود که بیماری، صدمه، یا پیری، STM را تا بدانجا ضعیف کرده باشد که وظیفۀ جاری آن مختل شود. این حالت زمانی اتفاق می افتد که افراد بعد از اینکه شروع به گفتن مطلبی می کنند، فراموش می کنند چه می خواستند بگویند.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.