تعداد اسلايدهاي پاورپوينت: 25 اسلايد این طرح بابیانی ساده و دقیق ابعاد وزوایای مسئله توحید را مورد بررسی قرار داده است،به صورتی که با استفاده از علوم معرفت شناسی (اپیستمولوژی) ارزش شناخت بشری را ثابت کرده و پس از آن به سراغ مسئله ی اثبات خدا می رود. در اثبات خدا از بهترین و قوی ترین استدلال موجود (برهان صدیقین) استفاده کرده و پس از آن به سراغ اثبات صفات خدا و بررسی صفات آن رفته است. و در عین حال از افکت های زیبا و پس زمینه های مرتبط بحره برده است.

حق جو

صفحه 1:
ده ‎el‏

صفحه 2:

صفحه 3:

صفحه 4:
س او ما به بى جوبي دير فرض کنید در قطار هستید و هنگامی که از دیدن مناظر لذت می برید ناگاه کودکی با نهایت اضطراب و نگرانی شما را صدا میزند با حالت تعجب به او خیره می شوید و منتظر کلام او ید که می گوید: آقا عجله کنید از قطار پیاده شوید ایستگاه بعد این قطار به واسطه ی انفجار بمبی که داخل آن هست منهدم خواهد شد . پس وقت را ۶ ارید. شاید شما هم مثل بنده به حرف این کودک بی اهمیت باشید ولی وقتی شخص دیگری به شما همین حرف را میزند احساس خطر بیشتری می کنید و همین طور اشخاص بعدی تا جایی که کل قطار به شما هشدار می دهند. در این جا شما کمترین کاری که می کردن است یعنی حداقل کاری که انسان عاقل در مواجهه ا ادعای خطری که مرگ و زندگی و را تهدید می کند. انجام می دهد . کردن است که مبادا آن خطر منجر به مرگ او شود . وقطعا شما به مسئول قطار مراجعه کرده و صحت با بی اساس بودن این ادعا را بررسی می کنید تا جایی که مطمئن شوید خطری شما را هدید نمی کند. در مثال بیان شده شما به دستور عقل خود عمل کردید و در شرایط مشابه چون احتمال ضرر كلان و غير قابل جبران مثل ضرر به زندگی مطرح است نیز همین کار را خواهید کرد چرا که عقل به شما دستور می دهد هنگامی که احتمال خطری بزرگ مطرح است باید با تحقیق کردن سایه ی شوم آن خطر را برطرف سازیم چه این که بسیاری بدون تحقیق فورا اقدام می کنند مثلا هنگامی که عده ای از اشخاص ادعا کنند عقربی روی گردن شماست . .شما حتى اكر شك به راستى اين كفتار هم داشته باشيد باز با احتياط برخورد خواهيد كرد

صفحه 5:
نهایتا ۱۰۰ سال یا حتی ۳۰۰۰ احتمال از دست دادن زندگی ۱۰۰ساله اختمال از دست دادن ابدیت درچنین شرایطی (اختمال ضرر غیر قابل جبران ) دستوربه تحقیق ‏ درچنین شرایطی (احتمال ضرر غیر قابل جبران ) دستوربه تحقیق اگر قضیه راست بود . ترجیح فرار بر قرار اگر لذت نامحدودی بود کسب آن لازم اگر نه که هیچ

صفحه 6:
در دوم رصح خیلی وقت ها ما راجع به بسیاری از چیزها بحث می کنیم در حالی که خودمان از موضوع بحث بی خبریم و نمی دانیم بر سر چه چیزی ب: می کنیم مثلا: بسیار از دین سخن می رانیم در حالی که خود واژه ی دین در تعریفات برای ما معنای خاصی ندارد ۰ پس بی درنگ شروع : کنیم ؛واژه ی اضافی و ترکیبی اصول عقاند از دو کلمه ی اصول و عقائد تشکیل يافته است بتابراین باید هردو لفظ را جداگانه بررسی کرد اول : جمع اصل . به اساس و بنیان هر چیزی اصل گفته می شود بنابراین اصول یعنی : بنیان ها وريشه ها (معجم مقاییس اج ۱اص ‎)٩۱‏ گر سای بالا معنای لغوی و لفظی کلمه اصول بود اما اصول در معنای اصطلاحی : اساس و بنیان هر چیزی که به صورت قواعد و حکم های .کلی برای فهم آن چیز یا انجام آن استفاده مى شود بیان شده در آن علم عمل کرد و ابتدا آن را فهمید و سپس آن را مراعات کرد 2 لقائد : جمع مصدری کلمه عقیده . از ريشه ی عقد , عقد به معنای پیوند و گره ی محکم و ناگسستنی است بنابر این عقائد یعنی پیوند های محکم (معجم مقاییس |ج۴ اص ۷۵۶) + در معنای اصطلاحی . عقائد یعنی : مجموعه پیوند های ذهتی اشخاص نسبت به مطالبی که آن را اور دارند : حال باین توضیح دقیق راجع به اصول و عقائد باید واژه ی ترکیبی اصول عقائد به این معنا «الف - لغوی ولفظی [] به معنای اساس و بنیان پيوند های محکم به ذهن انسان است .ب - اصطلاحی [] به معنای علمی است که راجع به اساس باورهای آدمی بحث می کند

صفحه 7:
([ل در لغت به معنای روش و در اصطلاح به معنای +روشی که آنسان بر اساس باور ها و اعتقادات خود آن را میزگزیند و بر آن اسامی زندگی امی ‎SF‏ ادیان بنابر اعتقادات به سه دسته تقسیم می شوند الف - ادیان توحیدی (ادیان ابراهیمی) : که معتقد به خدای یگانه هستند مانند : اسلام . مسیحیت ‏ بهودیت + ب -ادیان تشریکی : که معتقد به خدا هستند اما آن را چندگانه می دانند و معتقدند هر خدائی به تنهایی توانأیی انجام کاری را ندارد با مانند : بت پرسلان ۱ الهه های مصر ‎gland‏ . فضائى برستان و | ج - ادیان تکفیری : که در ظاهر منکر وجود خدائی هستند اما در واقع آن ها خدا را با دید خود تعریف می کننه مانند: ماتریالیسم ها (مادی گرایان) تعریف می شود . هر مقدار دایره ی تعریف را بزرگ تر کنید ادیان بیشتر و حتی ممکن است مکاتب و نحله های بیشتر داخل شوند. لام نیز از دو لحاظ تعریف می شود في : پذیرش ۰ پذیرفتن (معجم مقاییس اللغه اج ۱۳ص ۵۴۲) اصطلاحی : دینی الهی است که شامل مجموعه عقاید عقلانی و مناسک الهی و مجموعه دستور های فردی . اجتماعی است که با هدف سعادت ور نیوی واخروی به عنوان آخرین دین الهی مطرح شده است

صفحه 8:
۳ درس سوم : انواع | ‎img‏ | اخت دين در درس اول ثابت شد ولی خود شناخت سوالات مهمتری را به دنبال دارد ۶ ضرورت شناخت اتسانی از چه راه هابی امکان پذیر است؟ ‎plas‏ یک از راه ها تتیجه یقینی را به تبال دارد ؟ با استفاده از کدام راه مابه واقع میرسیم ؟ انوا شناخت شناخت نجربى يا حسى : اين نوع شناخت باتوجه به تجربيات انسان كه از راه اندام هاى حسى حاصل شده و مقایسه ی آن ها پا یک دیگر به دست می آبد . ماتند انواع شناخت هابى كه در علوم تجربی موجود است : طب . فيزيك ‎٠‏ شيمى ‎٠‏ زمين شناسى و شناخت نقلی و تعبدی : در این نوع شناخت ما با توجه به مطالبى كه از يبشينيان معتبر خود داريم به درك جديدى ميرسيم البته اين اخبار توسط مخبر صادق يعنى كسى كه اصلا احتمال ذروغ كفتن در وى وجود ندارد . انتقال مى ياند :مانند تمامى علوم منقوا ‎mee ed tage‏ 5 مه ام با انز نت و ‎le eee‏ ات . تاریخ . حدریث د ی ۰.علوم هست و غیر از این دخالتی ندارد و البته ‎ol‏ عقلی قطعا به آِن معنا نیست که عقل بدون کمک هر حس و تجربه ای نتیجه می كيرد بلكه كاه در مقدمات یک استدلال عقلی از تجربیات و .حسیات بهره گرفته می شود

صفحه 9:
دارد اتوجه به تقسیم انواع اخت ما می توانیم چهارنوع جهان بینی را در نظر بگیریم جهان ببنى تجربى : به جند دليل اين نوع جان بینی نه تنها کا رآمد نیست بلکه قابل استفاده اولا: برد تجربه بسیار محدود بوده و نهایت اختی که از آن حاصل می شود راجع به ماده و مادیات است و دست تجربه حسی . بسی کوتاه تر از آن است ات كند يا العياذ بالله نفى و ردّ کند جراكه قلمروى علوم تجربى در مادیات است و . وجود خدا غیر مادی است و مشخص است با شناخت مادی نمی توان به موضوعی که غیر مادی است . آگاهی یافت بنابراین اطلاق جهان بینی به این نوع شناخت اشتباه است و و اين شناخت ها ایجاد شدند تامتضمن بقای بشر باشند نه پاسخ به سوالات وی تجربی قرین به خطا و اشتباه است . به این معنا که هر لحظه با آزمایشی جدید نتیجه ای جدید گرفته می شود و بسیار سخت است که انسان بتواند نتیجه ی قطعی برسد . سیر و تحول علوم تجربی به دقت بیان گر این معناست * جهان بینی نقلی و تعبدی : این نوع نیز به جهاتی قابل استفاده نیست اين نوع جها وابسته به پذیرش منبع یا منابع معتبر است که اعتبار خود آن منابع معتبر وابسته به مسائل عقلی است مثلا نمی توان گفت : چون قرآن ‎cone‏ كويد : خدا هست . بس خدا هست ؛ هنوز خدايى ثابت نشده كه بيغمبرى ثابت شود و ييرو آن قرآن معتبرى ثابت شود در منابع معتبر نیز عمده بحث های جهان بینی مطرخ نشده است چرا ‎AS‏ آیأت و روایات شریفه کاملا مطابق عقل و فطرت بشری هستند و مطلب اشتباه نقل مثلا وجود خدا در قرآن ثابت شده است : سْلَهمْ («(آ فی ال شک ))) فاطر السَماوات و الأَرْضٍ يَدْعُوكُمْ آسوره ابراهیم / آیه دهم ] /گفتند پیامبران آن ها : آیا در وجود خدا شک است ۲۲۲۲ کسی که خالق آسمان ها و زمین است

صفحه 10:
* جهان بینی شیبودی : اما در این جا بحث بسیار تخصصی است پس دقت فرمائید اولا: در جهان بینی شهودی جایی برای مفاهیم نیست و اشخاص به عین واقعيت دست بيدا مى بنابر اين اطلاق جهان بینی بر شهود امری اشتباه است چراکه جیهان بینی منظومه ای از نظام های مفهومی است و جایی که مفهومی حضور ندارد . جای جهان بینی نیست ثانیا : بیان مشاهدات و مکاشفاتی که در وادی شهود برای انسان حاصل می شود نیاز به ورزیدگی ذهنی بسیار در تحلیل های فلسفی و عقلی دارد و اگر -.کسی آن را درست نتواند منتقل کند خود عامل گمراهی خواهد شد ثالثا : بسیاری از مسائلی که ذیل عنوان شهود گنجانده شده در واقع انعکاس خیالات و تخیلات ذهنی بوده و در عالم واقع اتفاقی نیافتاده است فهم و تشخیص تخیل و واقعیت و مرز بین شهود و خیال نیژ از طریق همین خط کش های عقلی است و گاه کار آن قدر بلا می گیرد که خود شهود کنندگان نمی ۰.توانند فرقی بین شهود که در واقع اتفاق می افتد و انعکاس خیالات که واقعیتی پشت آن نیست قائل شوند رابعا : آنچه شهود حقیقی است در گرو سال ها بندگی و عبادت خالصانه خدا و رعایت حقوق در تمامی مراحل زندگی است حاصل می شود و شاهدی به شهود درست نرسیده مگر با اطاعت فرامین الهی . حال کسی که در اصل وجود خدا شک دارد چگونه می تواند از این طریق خدا را بشناسد . خدایی را آن طور که -باید نپذیرفته که عبادتش را کند و به جهان بينى راه يابد جهان بسنی عقلی (فلسفي ) : ناگزیر بعد از رد شدن هر سه راه موجود . وهر سه نوع جهان بینی باید جهان بینی عقلی را پذیرفت که البته امتیازاتی نیز به نسبت دیگر جهان بینی ها دارد اول : برد عقل و غقلائیت محدود نبوده و چون عقل کلیات را درک می کند می توان به نظام های منشجمی دست یافت و در نهایت منظومه ای عقلی از باحث و مطالب به دست آورد دوم : عقل به تنهایی مورد پذ برش همگان است و نقطه مشترک تمام هفت ملیارد شخص روی زمین است . درحالی دیگر جهان بینی ها مربوط به اشخاص و +.اصناف مختص همان دسته است و از این جهت فراگیرترین نوع جهان بینی است سوم : از همه مهمتر اگر با ساز و کاری که در بخش بعد گفته خواهد شد پیش رویم نه تنها خطایی در این نوع جهان بینی وجود نخواهد داشت بلکه امکان آن ..نیز منتفی خواهد بود و به دیگر بیان محال است انسان اشتباهی کند

صفحه 11:
علت كار, ۱

صفحه 12:
راز قطعی بودن علوم عقلی : ابتدا به تقسیم ذیل توجه کنید »علم حضوری : که در اين نوع علم . شخص بدون واسطه مفهوم دیگری یک مسئله را مى داند و امكان خطا در آن موجود نیست ‎were‏ ‏مانند : علم به وجود خود ( یعنی هر شخصی بدون دخالت مفپلوم دیگری علم به وجود خود دارد و می داند که هست.) — .علم حصولی : که در این نوع علم . شخص به واسطه ی مفاهیم دیگر یک مسئله را می فهمد و امکان خُطا در آن هست ات انا علوم انسانی اعم از علوم تجربی و. برای مثال : هنگامی که انسان به مفههوم گلبول بر می خورد پیش از آن باید بسیاری از مفاهیم واسطه «شوند تا آن را بفهمد تا انسان مفهوم اعضا و اجزاء بدن را نفهمد + تا مفهوم خون و عملکرد آن را در بدن نفهمد امکان ندارد مفهوم گلبول را بشناسد خطا ناپذ بری علم حضوری چرا انسان در فهم مسائل اشتباه می کند ؟ پاسخ واضح است . مادامی که انسان سعی می کند در فهم مسائل از واسطه های دیگر کمک بگیره به علت اشتباه قراردادن یک واسطه یا فهم نابجا از یک واسطه اشتباه می کند . اما اگر ميان فهم آدمى و آنچه که آن را می فهمد فاصله و واسطه ای نباشد . چگونه امکان اشتباه هست ؟ به عبارت دیگر هنگامی که میان فهم یک مطلب و خود آن مطلب فاصله ای نباشد امکان اشتباهی نخواهد بود چرا که فهم آدمی جز حقیقت را نخواهد دید و آنچه می «فهمد همان چیزی است که به فههم او اعتبار داده است اگر کسی بخواهد اشکال کند که این مطلب را پذیرفتیم اما چه کسی گفته خود آن کسی که می فهمد اشتباه نیست ؟ در پاسخ خواهیم گفت : شما این اصل را پذ یرفتید و طبق همان دارید ما را رد می کنید :یعنی اگر کسی بخواهد مطلبی را رد کند باید پیش از آن پذیرفته باشد که او می فهمد و اگر نه باید خود را نفهم فرض کند . که در این صورت حرف او اعتباری ندارد . پس علم حضوری بالاتر از آن است که رد یا اثبات شود چرا که در هر دو جنبه رد یا اثبات . شخص باید بیذیرد که اصل فهم ذاتاً صحیح است و امکان خطا ندارد و اصلا خطا وصحیح . غلط و درست بودن همه در صورتى معنا پیدا می کند که فهمی باشد . جراکه در صورت نبود فهم اثبات با رد بی معنا می گردد و فهم خود منشأً پیدایش رد یا . اثبات است علوم عقلی چون به علم حضوری می رسند . نه تنها احتمال خطا از آن ها برداشته می شود بلکه امکان خطا نیز ندارند ‎"ee ae eer) amen | OF LF |‏

صفحه 13:
راه شناخت خداوند به صورت علم حضوری ممکن است ؟ بله هر کس به مقدار وسعت وجودی که دارد می تواند به علم حضوری خدا را درک کند اما پیش از شناخته باشد بنابراین . اين نوع شناخت بعد از علم حصولی ممکن است . یعنی میتوان خدا را بدون وا آیا نیا است همه مسائل با علم حضوری درک شوند ؟ نه . پذیرش یک علم حضوری کافی است که آن علم به وجود هرشخص . توسط خود او می باشد. علوم حصولی 1 تس 2 ‎at‏ امکان تتطا کارت راه برزشی باورها نقلی اموععلات عقلی به جایی می رسند که واسطه درفهم ندارند. ۰ امکان خطا ندارنده . نتائج قطعی است‌سه قبل هابه اعتقادات رسيده است

صفحه 14:
درس چهارم : توحیدِ چرا خدا علت نداره ؟ 00 0 برهان در لغت به معناى نور و حقيقت آمده است. در اصلاح نیز اقلمه برهان یعنی : استدلالي را با ساز و کار مت هيج كونه شكى در راستى و درستى آن نداشته باشيم. ا 1 :هر سه مسئله ی توحید را ذیل ده قاعده انجام می دهیم

صفحه 15:
.می پذیرم که ذهن توانایی رسیدن به واقعیت را دارد ذهن به وافعيت / 1 3 ید /

صفحه 16:
علیتدو طرفدارد . بکطرفانعلطستو طرفدیگر سعلول.1 . مقصود از علتچیز اثر نار لستو معایمعاول‌چیزوستکه از لثر گفار تساثیر می‌گبرد 2 عليتيعنىهر موجودودر عا لو نيز به علتودارد . وهيج موجودو( با ممكنى) بعلت 3 هر استدلال دو مقدمه و يك نتيجه دارد (( يعنى دوعلت و يك معلول دارد)) ‎٠‏ دو اثر كذار يك اثر بذير دارد : «بنابر اين رد كردن يا اثبات كردن اين اصل صورت نمی كيرد مكر با كمك و يارى جستن از همين اصل ».بس شخصى كه قصد انجام رد يا اثبات اصل عليت را دارد بايد بيش از آن اين اصل را پذیرفته باشد و اگرنه استدلال او چه در جنبه ی رد چه در جنبه ی اثبات . واقع نمی شود چرا که . جه كسى كفته آن دو مقدمه و اين نتيجه باهم مرتبط ‎١‏ | هستند تا نتیجه ای حاصل شده بنابر آن قابل قبول باشد

صفحه 17:
23200707010 77

صفحه 18:
تا بی نهایت بالا روند و به علتی منتهی نشوند که معلول نباشد. تسلل در علل رخ می دهد به دیگر سشن اگر اثر گذاران یک مجموعه همه باشند و به مؤثرى نوسند که خود آن موّثر از دیگران تاثیر نگیرد . تسلل در علل رخ می دهد حا ‎ae eee‏ ع سين ا ا ل ل ا ان معلول ها وابسته به علتشان هستند و تا علت آن ها محقق نشود» 20000000 een re Ot Daa DPN aD ae cant el PEL ‏ل‎ ‏موجود نشوند . موجود نمی شوند . این درحالی است که ما یقین به‎ ‏وجود موجودات داریم و می دانیم موجودات هستند . پس‎ FOr ES Ura | genes ‏ا‎ re tree eae

صفحه 19:
۱۳ eR eee) ‏از دو حال خارج نیست‎ در اين قاعده ما چیزی را ثابت نکردیم . بلکه ا مفهوم وجود را در ذهن تقسیم به واجب و ممکن 3 کریم . و واجب را به موجودی با وجود ضروری ,ممکن را به موجودی با وجود امکانی معتا کرد:

صفحه 20:
‎cul‏ يي ‏که برای واجب الوجود ‏کردیم در نظرگرفتن ‏علت برای وی محال «است ‏از طرفی طبق قاعده ‏چهارم محال است ‏که او علتی داشته .باشدٍ ‎ ‎] ‏یا هیچ کدام از سه حالت نیستیم که بنابر این نه موجودیم‎ BR ‏و نه ناموجود که این نیز محال است . چرا که شی غير ‎ ‎ ‎

صفحه 21:

صفحه 22:
چنان که گفته شد واجب الوجود . موجودی است که بودنش ضروری است و نیازی ندارد و طبعا علتی هم | نخواهد داشت . بنابراین ««هرگاه»» ((هرگونه)) نیستی و عدم برای او در نظر بگیریم دیگر او واجب الوجود نخواهد بود . چراکه وجودش چندان ضرورتی هم نداشته و زمانی هرچند کوتاه برای نبود او در . نظر گرفته شده . این چنین موجودی « واجب الوجود نیست 1 مسئله برای خداوند محال است . علت محال بودن در نظر گرفتن ترکیب برای ‎ay‏ الوجود همان بدون علت بودن واجب الوجود است . چراکه اگر برای چیزی جزئی در نظر بگیریم . به این معناست كه بايد شخصی را در نظر بگیریم که این موجود را محدود کرده است به فلان جزء پس برای او علتی در نظر گرفتیم که او را محدود کرده و بیان شد محال است که ما پتوانیم برای واجب الوجود . علتي در نظر بگیريم . مانند : یک باره خط با یک نقطه

صفحه 23:
يعنى هيج زمانی نخواهد رسید که او نباشد به ديكر سخن زمانى نيست كه او اوه ‎٠‏ نباشد . جرا که اه واجب الوجود است خداوند عالم به تمام امور است و علم او انتها و ایانی ندارد و نوع علم او برای هیچ مخلوقی قابل درک نیست علم خداوند . و این گونه نیست که وی معاذ اه ندانسته و یا دانسته ی خطا داشته باشد ؛ چرا که صورت یاد شده با نامحدود بودن علم او در تضاد است علم خداوند به معنای درک جدیدی از حقائق نيست و اين كونه نيست كه معاذ الله وى جيزى را نداند و بعدا داراى آن شود . بنابراين علم به معناى آكاهى بعد از جهالت يا درك جديد در هيج زمانى براى وى ثابت نبوده است ؛ بلكه محال است و اگر .حتى براى لحظه اى بيذيريم كه او ندانسته اى داشته يعنى نسبت به آن محدود شده و اين خلاف ذات واجب مى باش خداوند قدرتى نامحدود و بى يايان دارد و قدرت داشتن او به اين معنا نيست كه او براى انجام كارى نيرو و توان صرف مى كند و | بلکه به محض اراده کردن هر چیزی آن چیز به وجود می آید والبتّه نامحدود بودن قدرت خداوند به این معنا نیست که خداوند . از آن تغذیه می کند وآن منبع نا محدود است.چرا که وی جسم نیست و صفات مذکور مختص جسم است

صفحه 24:
لولا كان آلهه الا الله لفسدتا : اثر غير از خدا. خداى ديكر يدر نظر بكيريم به آن معناست كه دو واجب ا ا ا ا ا ل ‎eres‏ ‏اراده اى برخلاف ديكرى كنند : لزومش بى نظمى و هرج و مرج عالم خواهد بود . در صورتى كه ما مشاهده -مى كتيم عالم در نظم بسيار دقيقى به سر مى برد . يس يك مدبر و خكيم بيشتر نداريم | RE emer O Te ORC rTE IE rm e salitt ‏-نامحدود داریم که در تقابل قرار گرفته و سرانجامی ندارند‎ ‏ار و‎ et OE ae ee Bad Peirrowe tenn ap er peen ia Cromer men rong RINE MCE Lh ETO eer mT 000 BAR ‏ل‎ ‎00 ‏ا‎ ‏م باشد. پس فرض غلط است و ما یک خدا بیشتر نداریم‎ | رابطه ی میان ذات و صفات خدا عینیت است یعنی صفات خدا عین ذات او هستند و این گونه نیست که خدائی باشد بعد صفات را خلق کرده باشد . چراکه این مسئله محال است چه که یا این مخلوقات ممکن الوجودند . که محدودند ‎fa aps Oo a5‏ یت ارس سل سس سس سب oe) ‏ذات و‎

صفحه 25:

39,000 تومان