مفردات

صفحه 1:


صفحه 2:
بسم الم لرجمن الرحیم عست لي رت هر مفردات (داروشناسی طب سنتی ایران) 

صفحه 3:
‎=e‏ . علاج کلی!مراض «تدبیر وتغذیه استعمال ادویه (مفردات) »استعمال دستکاری ‎ 

صفحه 4:
ایح استعمال ادویه ** قانون اختيار كيفيت دوا **قانون ترتیب وقت دوا **قانون اختيار كميت دوا 1 إن بت 

صفحه 5:
اكادارو : موا لید ثلاثه ( حیوان» گیاه ؛ یا معدني ) مفرد يا مركب الاغذا : حيوان؛ كياه جماد صلاحيت غذائيت انسان ندارد 

صفحه 6:


صفحه 7:


صفحه 8:
ی جع جوهر و عرض ۰ جوهر : چيزي که بالذات خودش داراي استقلال بوده وجود خارجي وعيني دارد مانند سنگ » آینه 3 عرض: بالذات وجود خارجي ندارید ومتكي به يك جوهر است وبه يك وجود مستقل عارض مي شود وا بسته به غير است درایت»صداقت ۹ 

صفحه 9:
نز ‎ame"‏ ‎٠‏ كيفيات اربعه : حرارت برود ت رطوبت پبوست ‎ ‏۰ کیفیات فاعله : حرارت ‎۱ zt se _ ‏بط‎ ‎۳ es 

صفحه 10:


صفحه 11:
Ba aie ‏غذاء‎ ٠ شي يا جسمى كه در برخورد با بدن انسان با ماده عمل مي كند. ‎٠‏ دارو: | شي يا جسمى كه در برخورد با بدن انسان با كيفيت يا صورت نوعيه اثر مي گذارد . ۳۳ ‎ 

صفحه 12:
۳ »غذاي مطلق دواي مطلق «غذاي دوايي دواي غذايي *ذوالخاصیه aly »غذاي ذوالخاصیه «دواي ذوالخاصیه «غذا و دواي والخاصیه 

صفحه 13:
غذاي مطلق ‎٠‏ تاثير و تاثر آن در بدن فقط به ماده مي باشد ۰ مزاج معتدل نوعي ريا تغيير نمي دهد ‎٠‏ بدن آن را تصرف مي كند ۰ بدن خواص بالقوه آن را به فعل در آوريده از غذا به خلط تبديل مي كند جزو عضو شدنء افزايش اقطار ثلاثه 

صفحه 14:
غذاي مطلق ۰ استعداد قرییب : آب گوشتهاي لطیف »گوشت مريغ و پرندگان » تخم مرغ نیم برشت ۰ استعداد بعید: گندم »حبوبات ‎ees‏ ها ۴ ۱ ۳۳2 CB 

صفحه 15:
7 ۶ تاثیر در بدن فقط با کیفیت مي باشد. ماده آن قابلیت غذاو جزو بدن شدن ندارد. حرارت غريزي بر آن اثر. ندارد. برخلاف غذا .با کیفیت خودبر بدن تاثير مي كذارد. آثر خود را از طریق کیفیات اربعه مي گذارد. فلفل » زنجبیل ءنیلوفر » کافور» بذر رازیانه ت۳۳ 

صفحه 16:
‎a‏ ار غداي دوايي ‏۰ تاثیر با ماده و كيفيت ‏۰ تاثیر ماده زیاد است ولي تاثیر کیفیت آن اندك است ‏۰ تغییر ایجاد شده از کیفیت جزيي است ( تغییر مايي ) ۰ خس (کاهو) » ماء‌الشعیر »خیار بادرنگ» کدو» هندوانه» کر انگوربقنه الحمقا(خزفه) : اسفافام ‏(اسفناج) بابونه» شبت (شوید)» شلغم» زردك ,چفندر» کلم ماش» عدس, نخود» لوبیا ‎۱ ‎ 

صفحه 17:
۰ تایر با ماده و کیفیت ‎٠‏ تالیر کیفیت زیاد است و غلبه درد ‏۰ تغییر مايي در بدن ایجاد مي کند بدن نیز برآن اثر کرده خلط کمي ایجاد مي ‎US‏ ‏۰ گندنا (تریه» ‎(us‏ »نعناع .برگ كاسني» عنب الثعلب (تاجزيري)» سیر پیاز» توت آلو» اکثر میوه ‏۱ ها و بذرها » مانند بذر خیار »خربزه »هندوانه ‎Boe ‎ 

صفحه 18:
1 7 ‎٠‏ با صوريت نوعيه عمل مي كند. ۰ به مزاج فرد ارتباط ندارد. ‎٠‏ به كيفيتي عمل مي كند كه باكيفيات اربعه متفاوت ‏است, ‏ذو الخاصیه ‎ ‎5 

صفحه 19:
پادز هر ‎٠‏ تریاق ۰ ویژگی ذوالخاصیه دارد ‎٠‏ تاثیر آن موافق حرارت غريزي و قوا و ارواح ‎ ‏و افعال ‎٠‏ خاصیت موافقت و محافظت و نقویت و اعانت براي رفع نكايت ‏سا 

صفحه 20:
‎a=‏ غذاي ذوالخاصیه ‏۰ تاثیر به ماده و صورت نوعبه ‎٠‏ ماده مناسب مي باشد ‏© هم تغذیه و هم احداث تفريح و دفع سميت ‎ ‏7 ۰ روغن گوسفند و گاو» شیر با مغز گردکان ‎no 

صفحه 21:
دواي ذو الخاصیه ۰ تاثیر با کیفیت و صورت نوعیه ‎٠‏ دفع سمیت و اثر تریاقیت ‎ ‎ 

صفحه 22:
غذا و دواي ذو الخاصیه * ماده و کیفیت و صورت نوعیه 4 ۰ تغذیه ءاحداث اندك كيفيتي غالب بر بدن »تفريح و سرور 

صفحه 23:
هك ‎٠‏ مخالف پادذهر ‎٠‏ فورى ‎٠‏ حراريت غريزىءارواحءقوا 9 فاسدءفانى ‎٠‏ فرصت فعل و انفعال ‎٠‏ بيش وزهر افعى = 

صفحه 24:
دوای سمی iiss ‎٠‏ کیفیت وصورت نوعیه وتاثیر وتاثر با اترسم ۰ احداث کیفیتی غالب بر کیفیت اصلی بدن ‏* بنج سیاه | ‎ 

صفحه 25:


صفحه 26:
‎ie‏ غذا دوای سمی ‎٠»‏ ماده »كيفيت و صورت نوعيه * احداث کیفیتی خالب وحصول علذاییت ؛احدات سمیت ‎٩‏ ‏۰ لحوم افاعی ‎ ‏تب 

صفحه 27:
دوای مشهل 5 الخاصيه ‎٠‏ كيفيت وصورت ‎٠‏ قوت مسهله در كمال شدت ‎٠‏ كسر قوت: اصلاح تدبير و تشويه * نفوذ در افضيه وسطوح وعرروق واعماق بدن ‎٠‏ مختلط و متشبث به اخلاط ورطوبات رقيقه وغليظه ۰ تبخیر »ترقیق» تذویب» تقطیع» تحليل | سشونیاٌ ماثریون؛ دنده خریق ‎ ‎ 

صفحه 28:
دواى مسهل * فعل ضعيف تر © اصلاح زيادى نمى خواهد. ۰ سنا + ورد احمر * تربد +چرب کردن ۰ هلیله ها+ روخن بادام 1 2 

صفحه 29:
دواى ملين ‎٠‏ معده و امعاء ‎٠‏ قوت نفاذه ندارد. ‏* فلوس »ترنجبین» شیر خشت .شکر, سرخ تمر هندى » اجاص ‏۰ قوت جالی ‏۰ فلوس + روغن بادام يا روغن گل سرخ ‏ت۳۳ ‎ ‎| ۱9 

صفحه 30:
بیع ‎a‏ ‏.ا سح عشق را صد ناز و استکبار هست عشق با صد ناز مي آيد به دست توبه يك خاري گريزاني ز عشق كود بجر ‎eee eg‏ 

صفحه 31:


صفحه 32:
‎aia‏ افعال و عملکرد ادویه و اغذیه ‎= ‏آ#اهفتمین امر از امور طبیعیه » افعال است. ‎ ‏#افعال ادویه واغذیه به سه فسمت تفسیم مي شود . ‎ 

صفحه 33:
افعال و عملکرد ادویه و اغذیه افعال ادویه و اغذیه 

صفحه 34:
‎=a‏ افعال کلیه ‏ع ۱ ۱۳۳۲ ‎٠‏ علت افعال کلیه کیفیات اربعه مي باشد. ۰ منفعت افعال کلیه به تمام بدن مي رسد و مزاج كلي را تغيد ‎ ‏مي دهد . ‏+ کیفیت فاعله حار: تسخین ( گرم كردن ) | تفریق (فاصله ایجاد کردن) | ‏تحليل ( از بين بردن يك ماده با ایجاد ( ‎۱ 

صفحه 35:
افعال کلیه تبرید (سرد کردن ) تکثیف ( درهم فشردن ) ۰ کیفیت رطوبت : ‎cult‏ (نرم کردن ) سیلان (ایجاد حرکت و جاري کردن ) hia 

صفحه 36:
1 ae" : ‏كيفيت يبوست‎ ٠ افعال كليه تيبيس (خشك كريدن ) صلابت ( استواري وثبات ) امساك (نكه داشتن ) 

صفحه 37:
ایح افعال شبه كليه ‎٠‏ افعالي شبيه افعال كليه ‏۰ افعال شبه كليه تقريبا به همه بدن مي رسد ولي محدودتر, ‏۰ داروي گرم » مسخن »مفتح ‏۰ تفتیح . تسديد( بستن و انسداد ایجاد کردن) ‎۳ ‏ردع (جلوكيري از ريختن ماده به يك جایگاه)» تحلیل‎ ٠ ‎ ‎ ‎ ‎27 ‎Bess i 

صفحه 38:
افعال جزئیه ‎rn 0‏ دارد. ۰ برخلاف افعال کلیه,بر مزاج تاثیر ندارند. ۳ es ليطا 

صفحه 39:


صفحه 40:
#ققوه به معناي سبب ایجاد دارو مي باشد. (صفت موثره در خبر) الدل محسوسه افعال ‎ge Se‏ ترازو ‎a 8 5‏ : 

صفحه 41:
‎ead‏ مرئبه لول قواي ادویه يج ‏۰ مواد تحت تاثیر بدن به زير گروه هايي شکسته مي شود. . ۰ همه زیر گروهها يك نوع فعل دارند. ‎٠‏ کیفیت مشابه دارند اعمال متناقض ندارند. ‎ ‏* اکثر داروها در اين مرتبه مي باشند. ‏لت ‎| 

صفحه 42:
ایح مرتبه دوم قواي ادویه در »کل مر جوا . مرکب القوي :گشنیز » گل سرخ ۰ متوا فق القوي ‎٠‏ متضاد القوي : تسخین و تبریید ‏بط _ لاس۳ ‎ ‎71 

صفحه 43:
خارج از بدن 

صفحه 44:
مرکب القوی(متضادالقوی) داخل بدن 

صفحه 45:


صفحه 46:
مرکب القوی(متوافق القوی) وى 22 داخل بدن 

صفحه 47:
ao ‏لق‎ 7 ~~ ‎٠‏ به علت صورت نوعیه و بالخاصیه خود دراین مرتبه قرار + حجر اليهود ( تفتیت حصاة ) ؛اسطوخودوس (منقی دماغ) ‏ ۱ ‏دارو با مزاج خود عمل نمي كند بلكه به صورت نوعیه خوّد‎ ٠ 

صفحه 48:
1 .. 

صفحه 49:
درجات قواي ادویه ۰ گر يك ماده وارد بدن فرد معتدل بشود و با كيفيت بر مزاج تاثیر بگذارد غذا معتدل است . ‎٠‏ ادويه غير معتدله چهار درجه دارند 8 ۱ بط _ لاس۳ 

صفحه 50:
عع درجه اول قواي ادويه ‎٠‏ با مصرف مقادير معمولي تغيير بسيار جزيي تغيير در نبض و مزاج ‎٠‏ مقدار زياد يا مكرر تغيير جزيي مزاج علايم نبض و ادرا: ورا ‏۰ براي شروع کار داروي خوبي است ‏* تین » بنفشه ‎3 ‎ 

صفحه 51:
ده درجه دوم قواي ادویه ۰ مقادیر معمولي وکم -تاثیر بر مزاج ‎٠‏ مقادير زياد > علایم قابل توجه ‎٠‏ علايم و تغييرات مزاج » فساد عضو نمي دهد ‏!. امبر باريس » انزروت ‎4 ‎8 ‎ 

صفحه 52:
‎ae‏ درجه سوم قواي ادویه ‎ ‏۰ مقادیر معمولي « نقصان واختلال 0 فساد عضو دیده مي شود ۰ مهلك نمي باشد ‏زنجبیل » نانخواه ‎ ‎ 

صفحه 53:
۳ درجه چهارم قواي ادویه aa ‎٠‏ داروهاي بسیار قوي ‏۰ مي توانند باعث مرگ شوند ‎ 

صفحه 54:
ایح نکات درجات قواي ادویه ‎gla ule‏ درجه 9 و *6 به تنهايي مصرف نمي شوند و نیاز به مصلح دارند. داروي رده سوم اگر درست مصرف نشود عواروض جانبي داروهاي رده 6 و 9 ایمن مي باشند و توصیه مي شود در ابتدا با این داروها شروع شود ‌ هر درجه به سه قسمت تقسیم مي شود اول » وسط » آخز | داروي معتدل در هواي موجود در معده اثر مي گذارد تاثیر آن بالاتر نمي رود. ۰ hi ‏ا‎ 

صفحه 55:
ابادرنجبويه 

صفحه 56:
ایح سیر مواد و داروها فضاها ( معده ) بجاري (رگ) اخلاط محصوره ۰ عروق اعضا رطوبت ثانیه محصوره در عروق شعریه 1 | ۳ ۱ مجاري ریز (مویرگ) ۱ 9 سس « | 

صفحه 57:
ae ye دلابسوز که تلور نو کارها بکند. ات نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند ۱ ‎es. gates pte ub‏ چو درد در تو نبیند که را دوا بکند \ حافظ ‎a‏ BP: 2٩ ik 

صفحه 58:
عت جالي ‎٠‏ ياك كننده وآن دوايي را نامند كه ازشأن آن تحريك رطوبات لزجه جامده ودفع آنها باشد ازسطح عضو وفوهات مسامات[0] مانند انزروت وماء‌السل ۱ ]. مسام از ریشه مسم- جايي که سم جمع مي‌شود x 

صفحه 59:
کی نت ‎٠‏ يعني كشنده وآن دوایی رانامند كه به حرکت درآورد اخلاط و رطوباتي را که ملاقي[0] آن است به سبب لطافت وحرارت خود وجذب نماید آنهارا به سوي خود وبه ظاهر جلد مانند جند بیدستر وثافسیا و آنچه شدیدالجذب باشد» پیکان وخار را از عمق بدن بکشد وبرآورد 

صفحه 60:
؛ ‎XS Ld‏ 5 ۱ سبب قوه مجففه(خشک کننده) خود برسطح ظاهر جراحت تفرقي و رطوبتي نگذارد و خشك کند آنرا و خشكك ريشه(/صحم) بندد و نگه دارد آنرا ا زآفات تا اينکه گوشت وپوست 5 صالح بروید. 1 

صفحه 61:
عع رادع 8 * يعني بازگرداننده ماده به عضو وآن دوايي را نامند که به سبب برودت وقوه قبض خود احداث ‏ کند در عضو كثافتي که تنگ گرداند مسام آنرا وبشکند حدت حرارتي که حادت شده است درآن وغلیظ ومنجمد گرداند اخلاط رقيقه سياله را و نگذارد که به عضو بریزند وعضو را از قبول ۲ ا باز دارد تند عنب التعلبإتاجريزي با 155555 اوزومي) دراورام(ورم) ‎١‏ 

صفحه 62:
۱ ‏كاسرالرياح‎ ae ‏يعني شکننده ودفع کننده ریاح وأن دوايي را نامند‎ * ‏كه قوام رياح غليظه محتقنه [] اعضا رابه‎ . ‏قوت حرارت وتجفيف خود رقيق ساخته » دفع‎ ١ ‏نمايد ويا به تحليل برد مانند تخم سداب‎ ۱ []. حبس شده از ريشه برد و سردي بخش ۱ 

صفحه 63:
* يعني سرد کننده وآن دوايي را نامند که به قوت مبرده که دارد احداث برودت نماید مانند کافور 

صفحه 64:
* « يعني به حركت در آورنده قوه باه[0] و زياد کننده ماده آن كه مني و رياح غليظه منعظه[2] است و آن دوايي را نامند كه توليد ماده مني و رياح منعظه نمايد به سبب حرارت معتدله و رطوبت فضليه خود در مجاري اعصاب و عضبلات .و اعضاء تسل و كرك ياه تنود مثل بهمنین و بوزیدان[9] و زردك و مانند اینها ‎٠‏ [0]. قواي جنسي [©] . نعوظ آورنده ‎[OS]‏ . موثر در بروومصى ‎ 

صفحه 65:
مجففه خود احداث تجفیف و خشكي درعضو نماید و به تحلیل برد. مانند سندروس 

صفحه 66:
‎aie‏ محلل ‏۰ يعني به تحلیل برنده وآن دوايي را نامند که به قوت حرارت خود جدانمایدوخارج گرداند اخلاط ۰ ۲ را از موضعي که چسبیده وقرار يافته اند در آن و جدا گرداند اجزاي آن را از هم وبه بخار دفع کند جزء فجزاً تا آنكه باقي نماند از آن چيزي مانند ‎١‏ ‏* جند بیدستر » سیاه دائه (شونیز) ۱ ‎ 

صفحه 67:
‎aaa‏ مرخي * يعني سست کننده و رخوت ایجاد کننده و آن دوايي را نامند که به قوت حرارت و رطوبت خود بگرداند" قوام اعضاي كثيفه المسام[0] را نرم و مسامات ۳ ودیم ک به ۶۱۳ ۲ آساني مندفع گرداند از أنها فصول مجتمعة محتبسه در آنها را مانند ضماد ‏شبت[2] و بذر كتان و روغن ابو خلسا ‎ ‏1 ‎١‏ » [0] . اعضايي كه مسير ها و مجاري آن بسته شده است 1 [6] . شويد 

صفحه 68:
* يعني رطوبت افزاینده و آن دوايي را نامند که به سبب زيادتي شدت رطوبت خود احداث رطوبت نماید. 

صفحه 69:
‎٩‏ کت ‏* يعني آنچه باعث تسدید و منع گردد و آن دوايي را تغریه »احداث سده نماید ‏۰ قاریچ » گوشت قدید ‎ 

صفحه 70:
pee ‏عت‎ * يعني اسهال کننده و آن دوايي را نامند که به 8۲ قوت مسهله و حرارت و نفوذ و جلا و ترقیق و جذب و دفع خود از عروق و منافذ بدن اخلاط . فاسده و فضول معدیه را جذب و اخراج و دفع. نماید به طریق امعاء 

صفحه 71:
es See حال مأکول و مشروب نماید » خواه رفع ضرر آن نماید با معاونت فعل آن کند با حفظ قوت و یا کسر حدت آن نماید یا بدرقه آن شود به جهت وصول أن به اعضاء ضيقه© بعيده ع نحط 

صفحه 72:
Ps ‏عع‎ * يعني شکننده و پاره کننده سنگ ریزه و آن = دوايي را نامند که درآن قوت حاده) نافذه باشد که چون به اخلاط لزجه8 متحجره برسد ریزه ریزه و نرم گرداند اجزاي آن را مانند حجر الیهود و رماد عقرب ‎b‏ 

صفحه 73:
* یعنی گشاینده سدد و آن دوایی را نامند که به حرکت در آوردماده را که داخل مجاري و منافذ و ‎Cb!‏ ‏تجاویف اعضا مانده باشد به سوي خارح تا آنکه مفتوح گردند مانند فراسیون و فعل مفتح اقوي است ‏ 7 از فعل جالي 

صفحه 74:
* يعني جدا کننده و آن دوايي را نامند که به سبب . قوت حرارت و لطافت و نفوذ خود؛ نفوذ نمايد ما بين خلط لزج و سطح عضو ملاصق بدان و دفع نماید آن را بدون تصرف در قوام آن مانند 1 es Gaerne 

صفحه 75:
عع ملين ( سشا ) ‎٠‏ يعني نرم كننده بطن[1)] و آن دوايي را نامند كه به وقت حرارت معتدله و رطوبت خود. اخراج نماید آنچه در معده و امعا است و اين اعم از منضح و مزلق[0] است مانند مغز فلوس خیار شنبر و تمر هندي و شیر خشت ‎ ‏|‘ ‏[0] . شكم ‎[GE]‏ . لغزاننده اخلاط ‎ae 

صفحه 76:
‎٠‏ يعني اعتدال دهنده قوام اخلاط و مواد وآن دوايي را گویند که تعدیل قوام اخلاط نماید و قابل دفع سازد آنها را اعم از آنکه رقیق را غلیظ سازد مانند خشخاش و یا بالعکس که غلیظ را رقیق نماید مانند طبیخ حاشا و یامنجمد را نرم سیا] ‏۱ نمايد مانند حلبه ۱ ‎ ‎ 

صفحه 77:
؟ يعني بي حس كننده وآن دوايي را نامند که به قوت برو 00 | ویبوست وقبض خود منجمد گرداند اخلاط را وسدنماید مسامات عضو را ومانع آید ازنفوذ روح نفساني درآن ۳۰ بي حس گرداند وازحرکت باز ماند و یا آنکه روح نفساني ۱ حساس متحرک را کثیف گرداند که احساس و حرکت ار > ‎ee oi ee‏ 

صفحه 78:


صفحه 79:
دوم گرم در اول خشک ‎Anthemis nobilis‏ اقحوان 00000 

صفحه 80:
مقوی دماغ واعصاب و باه سس 

صفحه 81:
افعال وخواص مدر عرق و شیر و بول و حیض امراض دماغى و درد سر و نزلات ‎hes‏ تست ارام تفتیت حصات مثانه اخراج مشيميه دفع عفونت سودا وبلفم 

صفحه 82:
افعال وخواص دفع قولنج و ایلاوس عسرالبول و عسر ولادت ‎peer‏ ان ا ا خاییدن آن جهت قلاع دهان 

صفحه 83:
افعال وخواص ‎Ree en elt ee‏ بخور پخته ببونه +سرکه_ رفع نزلات در انتها * بدل : قیصوم » برنجاسف اقحوان * مضر: حلق ‎a econo‏ 

صفحه 84:
_ محلل اورام بارده ومرکبه '. مجفف رطوبات افعال وخواص ا ۱ ‎selon)‏ 20 روغن بابونه : ١كل‏ بابونه + #روغن كنجد ‎Cn)‏ ا ا 

صفحه 85:


صفحه 86:
نت( 5۳7 = * گرم وخشک در درجه اول و در دوم گرم در آخر دوم و خشک در اول سوم مركب القوى تخم : كرم در اول وخشك در دوم حجازى تازه قوى الرايحه وتند طعم 

صفحه 87:
* جالی * مفتح سده ها ‎٠‏ مقوی بدن ودل ودماغ و احشاء وجمیع قوای ظاهری و باطنی و قوت مذکره و مفکره ‎ ‎۱ 9 

صفحه 88:
ایح افعال و خواص * مصفی روح ؛ مفرح ۴ امراض سینه و سعال و نزلات وامراض عفنه * علل عصبانی * مسهل ودافع بلغمیه رطبه و سوداویه از دماغ * امراض کبدی و طحالی و مجاری بول 

صفحه 89:
ایح افعال و خواص ۶ _ امراض الراس : رعشه دماغی » دوار ءسدر ‎٠‏ تزکیه ذهن با ماءالعسل ‏*. مداومت درآشامیدن آن با ماءالعسل ونیز اسهال به آن صرع ومالیخولیا وجنون و نسیان ‏۲ . . وسواس سوداوی واسترخاء وتشنج رطب امتلایی ‏۳ رعشه .خدر‌اختلاج .زوال غم واندوه ‏آشامیدن طبیخ آن جهت امراض سینه وسعال > زوفا ‎ 

صفحه 90:
افعال و خواص * استفراغ سودا * مانع نزول به اعصاب * مقوى ومسخن * تقویت دماغ * تلطيف روح دماغ بط _ لاس۳ ۳ es 

صفحه 91:
جع افعال و خواص * اسطوخودوس جاروب دماغ * اسطوخودوس مفتح سدد * اسطوخودوس مقوی همه قوا * اسطوخودوس محلل ابخره و ریاح فاسده * ملطف ارواح 

صفحه 92:
عوارض * مصلح : کثیرا صمغ عربی * بدل: تنفس . . فراسیون ۱ تنقیه سودا . افتیمون 

صفحه 93:
کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی ‏ یک نفس از ۱ 9 9 نمی ‎ws‏ ‏مهرگیاه عهد من تازه تراست هر زمان ور تو درخت دوستی از بن و بيخ برکنی we me 1 0 ا 

صفحه 94:
8 Viola Odorata 

صفحه 95:
" اول سرد ‎Fes‏ 9 

صفحه 96:
‎be‏ ی ‎5 ‏"" مسكن عطش ‏مسكن حدت خون ‏" تحليل اورام لطيفه» صلبه ۲ " تحليل نزلات و زکام و سرا 0 فراوي ‏"" دريمان اسهال صفراوي 

صفحه 97:
" بوييدن بنفشه : زكام ا ل 310 " ضعف دل oe " مشكلات معده و ل اكت 25 " مصلح : اندكي انيسون 

صفحه 98:
Jw ۲ ee iL سرفه :گل گاو زبان ۰ هم وزن اصل السوس 

صفحه 99:
)1 هر ر را رم و زاري 0 ل ‎U‏ برا له ‎a‏ شهرياري د نكا ‎a 7 oe ۱ ۳‏ مي رويد ‎Hive) a 1 ae‏ ‎ew) : '‏ خا که بر روي نکا عاك خيام 

صفحه 100:
750 Viola odorata L. Montlaux 23 02 2000 

صفحه 101:


صفحه 102:


صفحه 103:


صفحه 104:


صفحه 105:


صفحه 106:


صفحه 107:
ee ere) 2-0-7 * )ةب زريشك + 1)آب سيب رسيده +660/1آب ليمو + شكر سفيد به قوام آورند تا منعقد گردد. پاد زهر و ضعف شهوت طعام و »* براي مبرودالمزاج بلغمي و سوداوي »اصحاب قولنج و رياح مضراست. ا ل ‎eS‏ ‎٠»‏ ميزان شربت : (0© مثقال / دانه ©مثقال 

صفحه 108:
۲ ولی موی شکافت ‎a‏ تع ‏کمال ذره ای راه نباة فک ‏ابن سينا 

صفحه 109:


صفحه 110:
SS 0 صفهاني ۲ خشك ول ۳ در ۱ آن ‎ur‏ 5 ۱ San = : ئ ۱ ۳ » ‎tse :‏ #پر بت 

صفحه 111:
5 ستنشاة مقو ‎an) Son a‏ قي ) سنوت انصباب فضول به معده اسب ملطف روح حيواني #شیرین : مفرح و #سرفه يبسي ( يخته ) ‎oy» <=‏ ‎٩‏ آب سیب + آب گوشت 2 رفع غشي 

صفحه 112:
#رب و عصاره قوي تر از جرم آن تفریح قلب» تقویت معده وکبد» دفع وسواس سوداوي و مسکن حرارت مرباي سیب قوي تر از جرم غیر مرباي آن مشوي عفص ءاسهال دموي؛ سل» ذبول 

صفحه 113:
* سویق سيب ترش + آب انار ( تقویت معده ) ‎ee‏ یکسا سالج ومسكن الي صفراوي * همه اقسام أن هركاه به خلط حار برسئد آن را دفع مي كند. * رب سيب ترش ( بدون شيريني ) : آخر اول سرد ومعتدل غلبه خون و صفرا » اسهال صفراوي »غم والم سوداوي * ضماد برگ سیب : ابتداي اورام حاره * شکوفه سیب : دفع اخلاط متعفنه وتفریح * مزاج گرم : مز و شیرین /مزاج سرد : شیرین ۹ 

صفحه 114:


صفحه 115:
me دوم تر ۰ برگ * برگ وساق خرفه تخم خرفه 

صفحه 116:
افعال و خواص ‎٠‏ جالي ‏* مسکن وقامع صفرا 0 ‎eee‏ خوتن وحرارت جگر ومعده ‏۶ مسکن شد ت تب هاي حاره و صفراویه ‎ee ‎ ‎ ‎ 

صفحه 117:
افعال و خواص * ذیابیطس * صداع حار 2 دفت الدم و نزف ‎poll‏ ‏* نواصیر بواسیر دامیه حابس حيض 

صفحه 118:
افعال و خواص ۰ خرفه + روخن گل ‎ge eee ٩‏ © اسهال مراوي ‎ae‏ * حمي حار( داخل مزوره صاحب تب) ©. اورام حار ‎jade‏ ‏(پخته خرفه + روغن + پیاز) ‎ ‎DOLLY (fee Ae ‎ ‎ 

صفحه 119:
افعال و خواص ‎٠‏ خرفه + آرد جو * ضماد ريشه : ثألیل 0 تسکین صداع حار ‏©. حكه ‏شري ‎gla ‏اورام‎ © ‎ ‎DOLLY (fee Ae ‎ ‎ 

صفحه 120:
عوارض * تاريكي چشم * مضر. معده و طحال بارد * مصلح :مصطكي , نعناع * تخم درتسکین عطش و قوت مسکنه از گیاه قوي تر است. * خرفه بوداده : قاببض خرفه :ملين طبع DOLLY (fee Ae 

صفحه 121:


صفحه 122:


صفحه 123:
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند 

صفحه 124:
گندم حنطه ‎TRITICUM VULGARE‏ ; 

صفحه 125:
اول گرم در یبوست و رطوبت معتدل تازه خشك نشده : دوم تر 

صفحه 126:
افعال و خواص بهترین اطعمه فرد سالم کثیر الغذا اجود آن تاه بالیده سفید مایل به زرد وبعد سفید مسمن بدن مبهي a 

صفحه 127:
افعال و خواص 

صفحه 128:
افعال و خواي علي ‎(saps) uss‏ ۶ جلاي رخسار سوخته ‎an ae ۰‏ یر سا ۰ اورام حاره و بارده ( زیت پیاز » گشنیز) ۰ بثورات ( سکنجبین ) (Cay) ۰ سم هوام ( سرکه گندم سرخ ) ) ‏مدر شير ( رازیانه‎ ٠ ۰ قوبا .سعفه»کلف ( روغن گندم ) 

صفحه 129:
عوارض ق و احشا صاحبان سده عروق و١‏ ع مضر 2 ‎eh‏ ضم ومولد رياح ۱ نفاخ »دير هضم شته گندم نفاخ دی پخته و بر قولنج قابض »مسدد ( بدون سبوس ) 

صفحه 130:
a Ue VEY ya ‏حصي‎ 

صفحه 131:
انگور» مویز» خرماءانجیر» سیب ۰ انگوري مرکب القوي دوم سرد و خشك ۰ نوع خرمايي و مویز و انجیر شبیه انگور ۰ گلايي »سیب ویه قابضيت بالاتري دارند. خل از 9 جزم تشکیل شده است. 

صفحه 132:
بارد ارضي مايي بارد رطب. مرخي ومضعف | اين جزء بر همه غالب اسث. 

صفحه 133:
بسیار مجفف و سریع النفوذ ۰ رساننده قواي ادویه به اعضا ۰ ماطف قاطع اخلاط غلیظه امراض الراس 

صفحه 134:
بخور سرکه ‎٠‏ تفتيح سده خيشو. 5 

صفحه 135:
بد بويي دهان تاشي از مشارکت معده ‎٠‏ خونريزي لثه ۰ رفع تحرك اسنان (سرکه + شبت ) ۰ تصفیه و جلاي دندان (سرکه+ زاج سفید ) ۰ قروح لثه و تسکین درد دندان (سرکه +زیره+صعتر) خل جوز ( خناق و امراض دهان ) 

صفحه 136:
مانع سیلان فضول به معده . + قي کردن با سرکه گرم کرده : رساننده اثر ادويه به ۲ ۳ طحال رفع سميت ادويه قتاله جمود خون و شير در معده رفع ضرر فطر ( سركه ونمك ) 

صفحه 137:
۶ طلا کردن سرکه: مانع قبول ماده از مجاور خود مي باشد. 

صفحه 138:
مضر پیران ۰ بستر نقاهت ۰ سوداوي مزاج ‎٠‏ ضعف باه ۰ سرفه تازه وخشك + ضعف رحم ‎٠»‏ درد مفاصل ‏ضعف احشاء 

صفحه 139:
استسقاء ‎٠‏ زردي رنگ رخسار + تتح لاغري بدن 

صفحه 140:
مصلح : شيريني ها .آب گوشت چرب ۰ سرفه : شيريني »روخن بادام ‎٠‏ ضعف اعصاب : عسل و ادویه حاره ‎٠‏ سحج : لعاب ها (2) مثقال ) ‏بدل : آب لیمو 

صفحه 141:
آثرختم گرچه گاهی چشم با افلاک دارم من هميشه ريشه اما در نهاد خاک دارم من نسیمی زد مرا امروز برجان زخمه وروزی میان کاسه ساز کسی پژواک دارم من سپاس است این به پاس آفتاب وباد وبارانش اگر دست دعا با آسمان پاک دارم من حسین منزوی