صفحه 1:
مکتب لیبرالیسم مبانی لیبرالیسم ونقد آنها تاریخچه لیبرالیسم در ایران ارائه توسط :راضیه علیزاده مقدم ترم اول مطالعات اجتماعی آبان 600

صفحه 2:
معنای لغوی و اصطلاحی لیبرالیسم از نظر لغوی به معنای آزادی خواهی است واز نام گروه سیاسی در اسپانیا که طرفدار مشروطه بودند گرفته شده . در اصطلاح مخالف دیکتاتوری است و معتقد است بدون نیاز به راهنمایی دیگران وبا کمک عقل می تواند پیشرفت کند. زمینه های شکل گپری: لیبرالیسم زاییده تمدن بعد از رنسانس است و اندیشمندانی مثل رنه دکارت وجان ل لم ارا ل ل لئس در قرن 09 که انقلاب صنعتی رخ داد لیبرال هابه حمایت از اين نظام بر خواستند و خواستار آزادی تجارت و اقصاد بین ملت ها بودند تا متافع خود را دنبال کنند.

صفحه 3:
مبانی مکتب لیبرالیسم ليبراليسم و مذهب اعتقاد به حق هركس براى انتخاب دين يا بى دينى . حكومت حق هيج دخالتى در دين ندارد مثل قانون اساسى كشور فرانسه كه هيج دينى را دين رسمى اعلام نكرده است! آنها مانند سكولارها مدافع جدايى دين از حكومت هستند و مى كويند دين فقط به حوزه خصوصى افراد مربوط است.

صفحه 4:
0 فرد گرایی : یعنی برتری فرد برهر گروه اجتماعی این طرز تفکر در واقع نقطه مقابل تفکر عصر فئودالیستی است که هویت افراد بر پایه تفه | سای اسان دس ی تا ۳ آزادی: یرال ها حواهان رهایی فرد ار اجبار هابی ستد که حعومت برافراد تحمیل می کند, فرد باید آزادانه شغل , ملیت و... را تغییر دهد.ولی با آزادی مطلق آن چنان که باعث آسیب رساندن به دیگران شوندموافق نیستند.

صفحه 5:
2 عقل گرایی : معتقد ند انسان با عقل خود می تواند بهترین منافع خود را بشناسند پس نیازی به وحی ندارد. دم عدالتر بر ابر ی كتوق اسان لیبرال ها معتقدند همه افراد از حقوق یکسانی برخوردارندوقانون چه حمایت کنند وچه مجازت کننده باید برای همه برابر باشد وقانون نباید به برخی امتیازات خاص بدهد ویا برای برخی تبعیض قائل شود.

صفحه 6:
© تساهل: به معنی مدارا یعنی هرکس به هر طریقی که دوست دارد سخن بگوید وعمل کند. جان لاک می گوید : وظیفه حکومت صیانت از حیات , آزادی و مالکیت افراد دارد و هیچ حقی در مراقبت از روح انسانها ندارد. در واقع آزادی تشکیل انجمن ها , آزادی دین و مذهب ؛ همگی ضامن تساهل اند. بنابراین لیبرالیسم ضامن نسبی گرایی اخلاقی و فرهنگی است.

صفحه 7:
نقد مبانی لیبرالیسم نقد فردكرايى: . " ليبراليسم معتقد است كه فرد بايد از بند قوانين نه به طور مطلق ‎nie‏ ا باشد تا جه كند؟! خودرابه سوى تمايلات نفسانى سوق دهدياتمايلات عالى انسانى ؟ درست است كه انسان ليبرال از قيد وبند قوانين آزاد مى شود ولى اسير وبرده شهوات خود ميشود. بنابراين تعليم وتربيت در جامعه باید در راستای رشد صفات اخلاقی و انسانی باشد نه اينکه خنثی باشد تا انسان هر جور که مایل است رفتار کند. چون رابطه فرد وجامعه رابطه ای متقابل است که این بر خلاف آموزه های لیبرالیسم است.

صفحه 8:
نقد مبانی لیبرالیسم * نقد عقل گرایی: علت اينکه لیبرال ها از دين زده شده اند و به عقل روی آورده اند تعالیم نادرست مسیحیت مثل گناه بخشی وتثلیث و ... بود که با عقل منافات داشته است.ولی در اسلام همین عقل است که انسان را به دين رهنمون می ‎US‏ * لییرال ها براساس عقل گرایی به حکومت سکولاری (جدایی دين از سیاست)معتقد شدند.ولی ما دردین اسلام آموزه های اجتماعی فراوانی داریم که بايد به آنها عمل كنيم .واين تناقض است که انسان آزادی دین را داشته باشد ولی نتواند به تعالیم آن عمل کند. البته این خصوصی سازی در مورد دین مسیحیت ممکن است روا باشدچون برنامه ریزی مشخصی برای زندگی اجتماعی انسانها ندارد ولی در مورد دین اسلام درست نیست.

صفحه 9:
نقد مبانى ليبراليسم " نقد عدالت خواهى ليبرال ها: دربحث از عدالت اينكه انسانها در برابر قانون يكسانند بسيار خوب است ولى عدالت فقط اين نيست.اينكه آيا حاكمان بايد داراى صفات اخلاقى نيكو باشند يا تبهكاران هم حق حاكميت دارند؟ ‎UI‏ عدالت حكم مى كند كه مادر تربيت فرزند را عهده دار شود يا يدركو... ‏* پس عدالت ابعاد وسیعی دارد وبرای برقراری آن باید تمام جهات وجودی انسان شناخته شود که از عهده آدمی بر نمی آید چراکه این تنها خداست که انسان را آفریده و اورا می شناسد وقوانین عادلانه ای در قالب دستورات دینی وضع کرده که به وسیله پیامبران به بندگانش رسانده, ‏پس اگرباید عدالت در جامعه برقرار شود ,این از عهده پیامبران بهتر برمی آید تا افراد لیبرال! ‎ ‎

صفحه 10:
ليبراليسم در ايران * غرب با برقرارى روابط اقتصادى ,سياسى و نظامى در دوران صفويه در كشور ما نفوذ كرد واين نفوذ در عصر قاجار ظهور بيشترى داشت از جمله ترفند هاى غرب براى تشديد وابستكى ايران دعوت شاهان وكاركزاران ايران به ارويا وديدن ييشرفت هاى آنها بود كه باعث خود باختكى آنها مى شد. * ازجمله میرزاحسن ایلچی نماینده سیاسی ایران می گوید: "لندن طرفه شهری است که شاهزداگان عظیم الشان و وزرا به اين مهربانی نسبت بهم با زنان آفتاب طلعتشان دست در دست هم داده ودر سماع و رودوسرود کامرانی می کنند وغم روزگار از دل بيالايند. كاش اين شيوه اعيان واشراف در مملکت ما متداول می 05

صفحه 11:
لیبرالیسم در ایران * "اگراهل ایران را فراغت حاصل شود واقتباس کار از اهل انگلیس بنمایند جمیع امور در کارشان بر وفق صواب می گردد * * نماینده سیاسی ایران عقل گرایی را که یکی از مبانی لیبرالیسم است از لوازم اين اقتباس می داند: "از لوازم تقلید آن است که حکمای صاحب فن و عقلای انجمن , عقل معاش را بر عقل معاد مقدم دارند تا سررشته عقل معاد در اندک مدتی به دست آيد.“

صفحه 12:
ورود لیبرالیسم سیاسی به کشور: * نخست وزیر ناصرالدین شاه ,حسین خان سپهسالار اندیشه لیبرالی داشت ومعتقد بود نظام سیاسی ایران باید بدون دخالت دين اداره شود ودستور منع اجرای قصاص رامجازات اسلامی صادر کرد.وی با صراحت می گوید: * اعتقاد من در مورد حضرات ملاها براین است که ایشان را باید در كمال احترام نگه داشت وجمیع اموراتی که به آنها تعلق دارد از قبیل نماز جماعت و موعظه به قدری که ضرر به جهت دولت وارد نکندبه آنها واگذار کرد وایشان را ابدا واسطه فی ما بین دولت وملت مقرر نکند.*

صفحه 13:
رئوس اندیشه و برنامه لیبرالیستهای ایران آموزش وپرورش غير روحانی آزادی بیان تکنولوژی و فرهنگ غرب برتری زبان بر مذهب در تشکیل یک وحدت ملی تغییر الفبای عربی نتایج فعالیت لیبرال ها در ایران ل ظهور اندیشه های سوسیالیستی اسلامی دموکراسی اسلامی ومارکسیسم اسلامی * عملکرد فرانسه وخا ینانه لیبرالها درنیضت مشروطه ونهضنت 19) خرداد وملی شدن صنعت نفت وانقلاب اسلامی

صفحه 14:
حضور لیبرال ها در انقلاب اسلامی ۴ اولین دولت در انقلاب اسلامی را لیبرالهای نیضت آزادی و جبهه ی ملی تشکیل دادند.وابستگی فکری وسیاسی آنهاسبب شد تاجاسوسی به نفع آمریکا به انقلاب ومردم ایران خیانت کند. " درگیری با روحانیت ازسوی لیبرالها دردوره اولین ریاست جمهوری مشکلات بسیاری بوجود آورد. * امام خمینی در همین رابطه فرموده بودند:ماهنوزچوب اعتمادهای فراوان خودرابه گروهها ولیبرالها می خوریم.

صفحه 15:
عقيده ليبراليستهاى ايران در حال حاضر * دکترسروش درحال حاضربه عنوان يكى از سركردكان فكرى و كرايشهاى ليبرالى در كشوربه شمارمى آيد ودر مجالس غربى با تكريم از اوياد مى شود. ۰ او می گوید:یک تصدیق ساده ازلیبرالیسم آزاد شدن ازقید مقدسات است.یعنی هیچ چیزوهیچ کس مقدس نبوده ونیست. ما را از شر مقدسات رها کنید.شوریدن در مقابل هرگونه ولایت چه دینی وچه سلطنتی و جه ولایت فکری از ارکان لیبرالیسم است. * در جایی دیگر میگوید:اگرکسی اصل ولایت دین را مورد سوال قراردهد به عمیق ترین عرصه های لیبرالی قدم نهاده .اماقبول ولایت دین و چون و چرا کردن در نحوه حکومت دیتی مسلما با لیبرالیسم منافات دارد .

مکتب لیبرالیسم مبانی لیبرالیسم ونقد آنها تاریخچه لیبرالیسم در ایران ارائه توسط :راضیه علیزاده مقدم ترم اول مطالعات اجتماعی آبان 90 معنای لغوی و اصطالحی لیبرالیسم از نظر لغوی به معنای آزادی خواهی است واز نام گروه سیاسی در اسپانیا که طرفدار مشروطه بودند گرفته شده . در اصطالح مخالف دیکتاتوری است و معتقد است بدون نیاز به راهنمایی دیگران وبا کمک عقل می تواند پیشرفت کند. زمینه های شکل گیری: لیبرالیسم زاییده تمدن بعد از رنسانس است و اندیشمندانی مثل رنه دکارت وجان میلتون حاکمیت عقل در امور انسانی را اصل می دانستند ومنادی آزادی بودند. در قرن 19که انقالب صنعتی رخ داد لیبرال هابه حمایت از این نظام برخواستند و خواستار آزادی تجارت و اقتصاد بین ملت ها بودند تا منافع خود را دنبال کنند. مبانی مکتب لیبرالیسم لیبرالیسم و مذهب اعتقاد به حق هرکس برای انتخاب دین یا بی دینی .حکومت حق هیچ دخالتی در دین ندارد مثل قانون اساسی کشور فرانسه که هیچ دینی را دین رسمی اعالم نکرده است! آنها مانند سکوالرها مدافع جدایی دین از حکومت هستند و می گویند دین فقط به حوزه خصوصی افراد مربوط است. -1فرد گرایی : ‏ یعنی برتری فرد برهر گروه اجتماعی این طرز تفکر در واقع نقطه مقابل تفکر عصر فئودالیستی است که هویت افراد بر پایه طبقه اجتماعی اشان تعیین می شد. -2 آزادی: لیبرال ها خواهان رهایی فرد از اجبارهایی هستند که حکومت برافراد تحمیل می کند ,فرد باید آزادانه شغل ,ملیت و ...را تغییر دهد.ولی با آزادی مطلق آن چنان که باعث آسیب رساندن به دیگران شوندموافق نیستند. -3عقل گرایی : ‏ معتقد ند انسان با عقل خود می تواند بهترین منافع خود را بشناسند پس نیازی به وحی ندارد. -4عدالت و برابری حقوق انسانها : لیبرال ها معتقدند همه افراد از حقوق یکسانی برخوردارندوقانون چه حمایت کنند وچه مجازت کننده باید برای همه برابر باشد وقانون نباید به برخی امتیازات خاص بدهد ویا برای برخی تبعیض قائل شود. -5تساهل: ‏ ‏ ‏ به معنی مدارا یعنی هرکس به هر طریقی که دوست دارد سخن بگوید وعمل کند. جان الک می گوید :وظیفه حکومت صیانت از حیات ,آزادی و مالکیت افراد دارد و هیچ حقی در مراقبت از روح انسانها ندارد. در واقع آزادی تشکیل انجمن ها ,آزادی دین و مذهب ؛ همگی ضامن تساهل اند .بنابراین لیبرالیسم ضامن نسبی گرایی اخالقی و فرهنگی است. نقد مبانی لیبرالیسم نقد فردگرایی: لیبرالیسم معتقد است که فرد باید از بند قوانین نه به طور مطلق ولی تا حد زیادی آزاد باشد ,موضوع این است که انسان آزاد باشد تا چه کند؟! خودرابه سوی تمایالت نفسانی سوق دهدیاتمایالت عالی انسانی ؟ درست است که انسان لیبرال از قید وبند قوانین آزاد می شود ولی اسیر وبرده شهوات خود میشود .بنابراین تعلیم وتربیت در جامعه باید در راستای رشد صفات اخالقی و انسانی باشد نه اینکه خنثی باشد تا انسان هر جور که مایل است رفتار کند. چون رابطه فرد وجامعه رابطه ای متقابل است که این بر خالف آموزه های لیبرالیسم است. نقد مبانی لیبرالیسم ‏ نقد عقل گرایی: علت اینکه لیبرال ها از دین زده شده اند و به عقل روی آورده اند تعالیم نادرست مسیحیت مثل گناه بخشی وتثلیث و ...بود که با عقل منافات داشته است.ولی در اسالم همین عقل است که انسان را به دین رهنمون می کند. لیبرال ها براساس عقل گرایی به حکومت سکوالری (جدایی دین از سیاست)معتقد شدند.ولی ما دردین اسالم آموزه های اجتماعی فراوانی داریم که باید به آنها عمل کنیم .واین تناقض است که انسان آزادی دین را داشته باشد ولی نتواند به تعالیم آن عمل کند. البته این خصوصی سازی در مورد دین مسیحیت ممکن است روا باشدچون برنامه ریزی مشخصی برای زندگی اجتماعی انسانها ندارد ولی در مورد دین اسالم درست نیست. نقد مبانی لیبرالیسم نقد عدالت خواهی لیبرال ها: دربحث از عدالت اینکه انسانها در برابر قانون یکسانند بسیار خوب است ولی عدالت فقط این نیست.اینکه آیا حاکمان باید دارای صفات اخالقی نیکو باشند یا تبهکاران هم حق حاکمیت دارند؟ آیا عدالت حکم می کند که مادر تربیت فرزند را عهده دار شود یا پدر؟و... ‏ ‏ پس عدالت ابعاد وسیعی دارد وبرای برقراری آن باید تمام جهات وجودی انسان شناخته شود که از عهده آدمی بر نمی آید چراکه این تنها خداست که انسان را آفریده و اورا می شناسد وقوانین عادالنه ای در قالب دستورات دینی وضع کرده که به وسیله پیامبران به بندگانش رسانده. پس اگرباید عدالت در جامعه برقرار شود ,این از عهده پیامبران بهتر برمی آید تا افراد لیبرال! لیبرالیسم در ایران غرب با برقراری روابط اقتصادی ,سیاسی و نظامی در دوران صفویه در کشور ما نفوذ کرد واین نفوذ در عصر قاجار ظهور بیشتری داشت از جمله ترفند های غرب برای تشدید وابستگی ایران دعوت شاهان وکارگزاران ایران به اروپا ودیدن پیشرفت های آنها بود که باعث خود باختگی آنها می شد. ازجمله میرزاحسن ایلچی نماینده سیاسی ایران می گوید: ”لندن ُط رفه شهری است که شاهزداگان عظیم الشان و وزرا به این مهربانی نسبت بهم با زنان آفتاب طلعتشان دست در دست هم داده ودر سماع و رودوسرود کامرانی می کنند وغم روزگار از دل بیاالیند .کاش این شیوه اعیان واشراف در مملکت ما متداول می گشت“. لیبرالیسم در ایران ” اگراهل ایران را فراغت حاصل شود واقتباس کار از اهل انگلیس بنمایند جمیع امور در کارشان بر وفق صواب می گردد“. نماینده سیاسی ایران عقل گرایی را که یکی از مبانی لیبرالیسم است از لوازم این اقتباس می داند: ”از لوازم تقلید آن است که حکمای صاحب فن و عقالی انجمن , عقل معاش را بر عقل معاد مقدم دارند تا سررشته عقل معاد در اندک مدتی به دست آید“. ورود لیبرالیسم سیاسی به کشور: نخست وزیر ناصرالدین شاه ,حسین خان سپهساالر اندیشه لیبرالی داشت ومعتقد بود نظام سیاسی ایران باید بدون دخالت دین اداره شود ودستور منع اجرای قصاص رامجازات اسالمی صادر کرد.وی با صراحت می گوید: ” اعتقاد من در مورد حضرات مالها براین است که ایشان را باید در کمال احترام نگه داشت وجمیع اموراتی که به آنها تعلق دارد از قبیل نماز جماعت و موعظه به قدری که ضرر به جهت دولت وارد نکندبه آنها واگذار کرد وایشان را ابدا واسطه فی ما بین دولت وملت مقرر نکند“. رئوس اندیشه و برنامه لیبرالیستهای ایران ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ آموزش وپرورش غیر روحانی آزادی بیان تکنولوژی و فرهنگ غرب برتری زبان بر مذهب در تشکیل یک وحدت ملی تغییر الفبای عربی نتایج فعالیت لیبرال ها در ایران ظهور اندیشه های سوسیالیستی اسالمی دموکراسی اسالمی ومارکسیسم اسالمی عملکرد فرانسه وخا ینانه لیبرالها درنهضت مشروطه ونهضنت 15 خرداد وملی شدن صنعت نفت وانقالب اسالمی حضور لیبرال ها در انقالب اسالمی ‏ اولین دولت در انقالب اسالمی را لیبرالهای نهضت آزادی و جبهه ی ملی تشکیل دادند.وابستگی فکری وسیاسی آنهاسبب شد تاجاسوسی به نفع آمریکا به انقالب ومردم ایران خیانت کند. ‏ درگیری با روحانیت ازسوی لیبرالها دردوره اولین ریاست جمهوری مشکالت بسیاری بوجود آورد. امام خمینی درهمین رابطه فرموده بودند:ماهنوزچوب اعتمادهای فراوان خودرابه گروهها ولیبرالها می خوریم. ‏ عقیده لیبرالیستهای ایران در حال حاضر ‏ ‏ . ‏ دکترسروش درحال حاضربه عنوان یکی از سرکردگان فکری و گرایشهای لیبرالی در کشوربه شمارمی آید ودر مجالس غربی با تکریم از اویاد می شود. او می گوید:یک تصدیق ساده ازلیبرالیسم آزاد شدن ازقید مقدسات است.یعنی هیچ چیزوهیچ کس مقدس نبوده ونیست .ما را از شر مقدسات رها کنید.شوریدن در مقابل هرگونه والیت چه دینی وچه سلطنتی و چه والیت فکری از ارکان لیبرالیسم است. در جایی دیگر میگوید:اگرکسی اصل والیت دین را مورد سوال قراردهد به عمیق ترین عرصه های لیبرالی قدم نهاده .اماقبول والیت دین و چون و چرا کردن در نحوه حکومت دینی مسلما با لیبرالیسم منافات دارد .

62,000 تومان