نظریه های یادگیری
اسلاید 1: نظریه های یادگیری
اسلاید 2: نظريه، به معناى وسيع کلمه، عبارت از تعبير و تفسير حوزه يا جنبه اى از شناخت است. نظريه هاى يادگيرى شرايط حصول يا عدم حصول يادگيرى را تحليل مى کنند.
اسلاید 3: نظريه شرطى (رفتار گرايى) و نظريه شناختى cognitive theory).
اسلاید 4: نظريهٔ شرطى (رفتار گرايى)اين نظريه شامل نظريه هاى پاولوف، واتسون، ثرندايک و اسکينر است. اين عده يادگيرى را عبارت از ايجاد و تقويت رابطه و پيوند بين محرک و پاسخ در سيستم عصبى انسان مىدانند و بيشتر به شرطى شدن کلاسيک ابزاري، فعال و مواردى از اين قبيل مىانديشند.
اسلاید 5: نظريه شناختىنظريهٔ شناختى شامل نظريه هاى گشتالت، پياژه، برونر، آزوبل، بلوم و غيره است. صاحبان نظريه شناختى يادگيرى را ناشى از شناخت، ادراک (perception) و بصيرت (insight) مىدانند. از ديدگاه نظريهپردازان شناختي، يادگرفتههاى جديد فرد با ساختهاى شناختى قبلى او تلفيق مىشود. اين عده بر اين باورند که يادگيرى يک جريان درونى و دائم است. انسان همواره در طول حيات خود محيط را جستجو و روابط بين پديدهها را کشف مىکند و بر اساس اين کشف، ساخت شناختى خود را گسترش مىدهد.
اسلاید 6: حيطه هاي سه گانه تعيين اهداف رفتاري :
اسلاید 7: هدف هاي ويژه رفتاري مي بايست در سه حيطه تعيين شود : حيطه دانش ( داشتن مهارت هاي ذهني )– حيطه عاطفي ( احساسات ونگر شها ) – حيطه رواني حركتي
اسلاید 8: سطوح یادگیری در حیطهی شناختی
اسلاید 9:
اسلاید 10: هدفهای حیطهی شناختی، بر یادآوری یا بازسازی اموری تاکید میکند که آموختن آن ها ضروری است. مثلاً در حل یک مسألهی فکری، فرد باید نخست مسألهی اصلی را تشخیص دهد، سپس مطالب داده شده را مرتب کند و آن ها را به نظریهها، روشها و الگوهایی ربط دهد که یاد گرفته است. به بیان سادهتر، هدفهای شناختی با آنچه شاگرد باید بداند و بفهمد، سروکار دارد. در این حیطه، هدفها، از سادهترین سطح شناخت به پیچیدهترین، و از امور ذاتی محسوس به امور معنوی و غیرمحسوس مرتب شده است. هدفهای یادگیری در حیطهی شناختی بر اساس طبقهبندی بلوم، شامل شش سطح میباشد: شناخت، فهمیدن، به کاربستن، تحلیل، ترکیب و ارزش یابی.
اسلاید 11: همانطور که ملاحظه میشود، این طبقهبندی، از سادهترین سطح شناخت شروع میشود و به پیچیدهترین شکل آن ( ارزشیابی و قضاوت ) منتهی میشود. ترتیب هدفها به گونهای است که هدفهای هر طبقه در برگیرندهی بخشی از رفتارهای لازم برای دستیابی به اهداف طبقات پایینتر است؛ به عبارت دیگر، برای رسیدن به هر سطحی از رشد فکری، ضروری است که مراحل پیشین طی شده باشد؛ یعنی رسیدن به سطح ارزشیابی و قضاوت مستلزم آن است که فرد به سطوح شناخت، فهمیدن، به کار بستن، تحلیل و ترکیب مفاهیم رسیده باشد. متاسفانه، در فرایند فعالیتهای آموزشی مدارس ما، اغلب معمولیترین و شاید عمومیترین هدفهای آموزشی، کسب دانش و یادآوری است و بر همین اساس، غالباً اندازهگیری موفقیتهای تحصیلی نیز بهوسیلهی بازگفتن حقایقی صورت میگیرد که یادگیرنده به حافظهی خویش سپرده است. در چنین موقعیتی، الزاماً موفقیتهایی هم برای به کار بردن محفوظات فراهم شده است اما از آنجایی که بین دانستن و توانستن و انجام دادن فاصلهی چشمگیری وجود دارد، تاکید بر محفوظات نمیتواند بازگوکنندهی یک روند کامل آموزشی باشد. اگر معلمان و مربیان از سطوح مختلف هدفها در حیطهی شناختی آگاه باشند، آموزش را متناسب با سطوح مختلف آن تدارک خواهند دید و در ضمن، به فراگیرنده نیز فرصت خواهند داد که همهی مهارتهای شناختی را در خود پرورش دهد.
اسلاید 12: شناخت (knowledge)
اسلاید 13: پایینترین سطح یادگیری در حیطهی شناختی، کسب دانش و معلومات است. منظور از شناخت این است که یادگیرنده بتواند از طریق یادآوری ( recall ) یا بازشناسی ( recognition ) شواهدی ارائه دهد حاکی از اینکه او اندیشه یا پدیدههایی را به خاطر سپرده که در جریان آموزش تجربه کرده است. این نوع هدف، فرآیندهای روانشناختی یادآوری را بیش از هر چیز دیگر، مورد تاکید قرار میدهد؛ بنابراین، یادگیری در این سطح صرفا جنبهی حفظی دارد. تاکید بر شناخت بهعنوان یادآوری، شامل تواناییهایی مانند فهمیدن، بینش یا چیزهایی نمیشود که با عبارتهایی مانند دانستن واقعی یا دانش واقعی عنوان میشود.
اسلاید 14: در این سطح از یادگیری، از فراگیرنده خواسته میشود اطلاعات و معلومات کسب شده را با ماخذ و منبع محسوس به یاد آورد. شناخت در این مرحله شامل شناخت اصطلاحات، شناخت واقعیتهای مشخص، شناخت راهها و وسایل برخورد با امور جزئی، شناخت راههای آن ها، شناخت روالها و توالیها، شناخت طبقه بندیها، شناخت ملاکها، شناخت روشها، شناخت اصلها و تعمیمها و شناخت نظریهها و ساختهاست. این سطح از یادگیری به علتاینکه زیاد متکی بر حافظه است و گاهی شاگردان را وادار میکند مطالب جزئی و اطلاعات بیربط را به ذهن بسپارند، مورد نقد قرار گرفته است. شاید مهمترین اشکالی که به این سطح از یادگیری وارد است، زیادهروی معلمان در استفاده از آن از یک طرف و فراموشی سریع مفاهیم از طرف دیگر است.
اسلاید 15: اما به خاطر سپردن مفاهیم و اصول را نمیتوان به طور کلی بیاهمیت شمرد. زیرا چنانکه در نمودار سطوح مختلف یادگیری در حیطهی شناختی ملاحظه شد، به خاطر سپردن و بازگویی شناخت، برای تمام سطوح بالاتر یادگیری بهعنوان یک پایهی لازم محسوب شده است ؛ مثلا شاگردی که جدول ضرب را نداند یا اصول و قوانین علمی را به خاطر نداشته باشد، هرگز قادر به حل تمرینهای ضرب و تقسیم و تحلیل و اثبات قضیههای علمی نخواهد بود.
اسلاید 16: فهمیدن (comprehension)
اسلاید 17: یادگیری در این سطح عبارت است از توانایی پی بردن به مفهوم یک مطلب و تبیین آن با جملههایی که خود شخص میسازد؛ بیآنکه میان آن مطلب با مطالب دیگر چندان ارتباطی برقرار کند. یادگیری در این سطح مستلزم آگاهی از اصول و شرایط است.
اسلاید 18: سطح فهمیدن به اجزای فرعی دیگری تقسیم میشود که عبارتند از: الف- ترجمه یا برگرداندن ( translation )مهارت برگرداندن یا تغییر مطالب از شکلی به شکل دیگر بدون اینکه معنی و محتوای آن ها دگرگون شود، ترجمه نامیده میشود. غالبا توانایی فرد برای ترجمه، به داشتن دانش پیشنیاز یا مناسب وابسته است؛ مثلاً در این سطح، شاگرد باید بتواند یک عبارت فنی یا یک قطعهی شعر را با عبارتهای روشن ( از طریق چند مثال ) یا نثر ساده بیان کند.
اسلاید 19: ب- تفسیر interpretation تفسیر شامل تفکر دربارهی اهمیت نسبی اندیشههایی است که ممکن است فهمیدن آنها مستلزم تنظیم مجدد اندیشهها، به صورت ترکیبی تازه، در ذهن فرد باشد. در واقع تفسیر، تنها ترجمهی کلمهها و عبارتها نیست، بلکه درک تدابیر گوناگون به کار رفته در انتقال مفاهیم و یک نوع بازیابی مفاهیم در ذهن است. به عبارت دیگر، تفسیر شامل توان تشخیص نکات اساسی و جدا کردن آن از قسمتهای کماهمیتتر است؛ مثلا مفاهیمی که شاگرد از یک قطعهی شعر، باتوجه به ساخت ذهنی خود استنباط میکند، در این سطح از یادگیری قرار دارد.
اسلاید 20: ج- برونیابیextrapolation برونیابی عبارت است از مهارت در تعمیم یا به کارگیری اطلاعات در طول زمان، به منظور پیشبینی نتایجی خاص.برونیابی صحیح مستلزم این است که شاگرد بتواند مطالب را هم ترجمه و هم تفسیر کند و نیز بتواند روالها و روندها را فراتر از دادهها و یافتهها گسترش دهد و در نتیجه، پیامدها، نتایج و آثار آن ها را که با شرایط توصیف شده در مطلب اصلی هماهنگ هستند، تعیین کند؛ مثلاً شاگرد باید بتواند اطلاعات منظور شده در یک متن یا مقالهی علمی را به ورای آنچه در متن آمده است، بسط دهد و نتیجهگیری کند.
اسلاید 21: به کار بستن application
اسلاید 22: یادگیری در سطح به کار بستن عبارت است از توانایی کاربرد اصول علمی، فرضیهها، قضیهها و مفاهیم انتزاعی دیگر در وضعیت و موقعیت مناسب، بدون اینکه هیچگونه راهحلی ارائه شود. در حقیقت، به کار بستن، فراتر از فهمیدن است.در این سطح، وقتی به فراگیرنده مسالهی تازهای داده میشود، او مفاهیم انتزاعی مناسب آن را به کار میگیرد و مساله را حل میکند، بدون اینکه لازم باشد به او گفته شود از کدام مطلب انتزاعی استفاده کند. مانند شاگردی که در کلاس علوم، میتواند نتایج حاصل از آزمایشهای ساده در مرحلهی قبلی را در آزمایشها یا پدیدههای علمی دیگر به کار بندد یا شاگردی که میتواند اصول و قوانین مثلثات را در موقعیت علمی جدید ( مانند حل مسائل و نقشهبرداری ) به کار برد.
اسلاید 23: تحلیل analysis
اسلاید 24: مهارتهایی که به تحلیل مربوط میشوند، در سطحی نسبتاً بالاتر از مهارتهای مربوط به فهمیدن و به کار بستن قرار دارند. در فهمیدن، تاکید بر درک معنی و مفهوم است و در به کار بستن، تاکید بر به یادآوردن تعمیمها و اصول مناسب و ربط دادن آن ها به مفاهیم و مسائل جدید. در حالی که در تحلیل، بر شکستن مطلب به اجزای تشکیلدهندهی آن و یافتن روابط بین اجزا و نحوهی سازمان یافتن آن ها تأکید میشود؛ به عبارت دیگر، یادگیری در سطح تحلیل متضمن داشتن توانایی تجزیه کردن یک موضوع به اجزای تشکیلدهندهی آن و مشخص کردن ارتباط اجزا با یکدیگر و نیز درک نحوهی سازمان یافتن عناصر یک کل و دریافت مبنا و فرضی است که در آن به کار رفته است.
اسلاید 25: ترکیب synthesis
اسلاید 26: در این مرحله، یادگیرنده میتواند عواملی را که در مرحلهی تحلیل از همدیگر تفکیک کرده بود، به طریقی نو، برای دریافت یک معنی جدید و نوظهور، با یکدیگر ترکیب کند. به عبارت دیگر، ترکیب، مستلزم درهم آمیختن دوبارهی قسمتهایی از تجربههای گذشته با مطالب جدید و بازسازی آن به صورت یک کل تازه و نسبتاَ انسجامیافته است. در این مرحله، پیوستگی عوامل به گونهای بدیع و جدید، بروز معنی تازه و ایجاد ساختی را که قبلاَ وجود نداشته است، میسر میکند.
اسلاید 27: ارزشیابی evaluation و قضاوت judgement
اسلاید 28: حيطه عاطفي : ( ارتباطي – نگرشي ) :نگرش عبارت است ار رفتاري كه بيان كننده احساس يا اعتقاد باشد – احساس و اعتقاد دونفر كه دانش يكساني دارند ، نسبت آگاهي هايشان ميتواند يكسان نباشد 0حيطه عاطفي از علاقه و احساس كه در اثر آموختن ايجاد ميشود حكايت مي كنند رابطه دانش ، عاطفه مثل رابط علم و ايمان است
اسلاید 29: حيطه عاطفي 5 سطح دارد :1- توجه : ( علاقمندي – آمادگي براي يادگيري ) – در اين مرحله فراگير توجه مي كند – سوال مي پرسد 02- واكنش ( پاسخ دادن ) : علاوه بر توجه ، در بحث شركت ميكند – فعالانه پاسخ ميدهد –داوطلب انجام كاري ميشود3- ارزش گذاري : فراگير براي يادگيري و پيشرفت ارزش قائل ميشود 0 فراتر از جزوه را مطالعه ميكند ، پيشنهاد جديد در زمينه تدريس ميدهد4- تدوين : ( سازمانبندي ) : ارزش هاي مختلف را كه به آن اعتقاد دارد در هم ادغام ميكند و بين آنها رده بندي ميكند 0براي ارزشهاي مختلف آموخته شده سلسله مراتب قائل ميشود .5- دروني شدن ارزشها : : عالي ترين سطح يادگيري است 0 ارزشها براي مدت طولاني در وي تثبيت ميشود 0و اين ارزشها موجب هدايت رفتار ميشود
اسلاید 30: حيطه رواني – حركتي ( مهارتهاي عملي) اهداف يادگيري عبارت است از ايجاد و تكميل يك مهارت عملي خاص ( مهارت در فكرو در حركت )فراگير بايد كار خاصي رابا سرعت خاصي در زمان خاصي با ويژگيهاي مشخص انجام دهد .
اسلاید 31: اين حيطه داراي 5 سطح است :1- آمادگي و تقليد : مشاهده عمل و تقليد آن2- اجراي مستقل : انجام عمل بدون كمك گرفتن از ديگران3- سرعت و دقت عمل : انجام صحيح عمل با دقت و ظرافت كار و سرعت مناسب4- هماهنگي حركات : آميختن بيش از يك مهارت و انجام هماهنگ حركات5- عادي شدن فعاليت : انجام عمل به صورت خودكار
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.