hejrate_payambar_az_makkeh_be_madineh

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [3 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “هجرت پیامبر از مکه به مدینه”

هجرت پیامبر از مکه به مدینه

اسلاید 1: بسم الله الرحمن الرحیم

اسلاید 2: هجرت پیامبر از مکه به مدینه

اسلاید 3: هجرت حضرت محمد (ص ) که گاهی به خلاصه هجرت نیز خوانده می‌شود، واقعهٔ هجرت حضرت محمد (ص ) پیامبر اسلام و همراهانش از شهر مکه به یثرب است که در سال ۶۲۲ میلادی/۱ قمری ، اول ربيع الاول سال 14 بعثت صورت گرفت. این واقعه منجر به ایجاد اولین حکومت اسلامی در یثرب (که بعداً مدینة النبی یا به‌خلاصه مدینه نامیده شد) شد و به علت اهمیتش در اسلام مبدأ تاریخ مسلمانان در دو تقویم هجری شمسی در این سال گرفته شده است.

اسلاید 4: يهوديان يثرب دو گروه بودند: بنى قيقاع به پشتيبانى از خزرجيان و بنى نظير به يارى قبيله اوس می پرداختند. كشتار و غارت و ويرانى رايج بود. بزرگان اين دو قبيله از جنگ به تنگ آمده بودند و راه آشتى مى جستند. گويند عبدالله بن ابى از اشراف قبيله خزرج پادر ميانى كرد و آتش بس اعلام نمود.

اسلاید 5: افراد اين دو قبيله كه به مراتب آگاه تر از سران خود بودند، بدنبال فردى بودند كه بتواند به اين برادر كشى طولانى و تاريخى پايان دهد. اين دو قبيله از لحظه انشعاب از قبيله مادر يعنى ازد، با يكديگر در ستيز بودند. ستيزى كه هيچ علتى نداشت و تنها روساى ناسازگارشان اتش جنگ را روشن مى كردند. در ميان اعراب نبرد قبايلى به اراده روساى قبايل بستگى داشت و مردان قبيله بايد به اين جنگ هاى ناخواسته تن در مى داند. ماجراى اوس و خزرج دقيقا در چنين فصلى از تاريخ نبردهاى قبايلى اتفاق افتاد.

اسلاید 6: يك ملاقات تاريخىدر اينجا بود كه در آن ملاقات تاريخى ، خزرجيان فرد مورد علاقه خويش را يافتند. پيامبر اسلام در حال عبور از عقبه به جماعتى از خزرجيان بر خورد كرد: اى برادران ! شما اهل كجا هستيد؟ ما خزرجى هستيم ، از اهالى يثرب . از موالى يهود؟ آرى ، آرى ! آيا دوست داريد با هم سخن بگوئيم ؟ آه ! بسيار علاقمنديم . بفرماييد.

اسلاید 7: پيامبر اسلام نخستين آيات رحمت و محبت و انسانيت را بر آنان خواند و در قلب ها نفوذ كرد. چنين گفته شده است كه اين دسته از خزرجيان كه با فرهنگ مذهبى يهود و تورات آشنائى داشتند، پيامبر اسلام را موعود تورات يافتند. آنان با خود گفتند: اين همان پيامبرى است كه يهود ما را از ظهور او مى ترساند!! خزرجى ها در همان جلسه ، اسلام آوردند. آنان به پيامبر گفتند كه در ميان قبيله ما اختلاف و دشمنى بسيار هست .

اسلاید 8: شايد از بركت دين تو، اختلاف از ميان ما رخت بر بندد و ما به صلح و صفا نائل آئيم . ما دين تو را در ميان قوم خود تبليغ مى كنيم ، اگر همه بر آن اتفاق كردند، از تو عزيزتر در ميان ما كسى نيست . اين حادثه در سال يازدهم بعثت واقع شد. تعداد اين خزرجى ها شش نفر بود. اين شش نفر در يثرب به تبليغ اسلام پرداختند. در سال بعد، در موسم حج ، گروهى ديگر از خزرجى ها با پيامبر بيعت كردند بيعت سال قبل را در عقبه ، بيعت عقبه اولى خوانند و بيعت سال بعد را بيعت عقبه ثانيه گويند.

اسلاید 9: پيامبر مصعب بن عمير را به يثرب اعزام داشت تا مسلمانان قرآن بياموزد. مورخان اسلامى مفاد بيعت خزرجى ها را با پيامبر چنين آورده اند كه : به خداوند شرك نورزيم ، دزدى نكنيم ، فرزندانمان را نكشيم ، بهتان و افترا نزنيم و گناه نكنيم . پيامبر در پاسخ مى گفت : اگر به اين قرارها وفادار مانده و عمل كنيد، پاداش بهشت خواهيد يافت . خزرجى ها در تبليغ اسلام در يثرب كوشيدند و مقدم سفير پيامبر را گرامى داشتند. بدين سان يثرب پايگاه مناسبى براى اسلام و ياران پيامبر گرديد. گويا در طى سه سال قبل از هجرت كليه خزرجى ها و اوسى ها به اسلام تمايل نشان دادند و فقط خانواده هاى معدودى بر عقايد خويش پايدار ماندند.

اسلاید 10: در حج سال 13 بعثت ، هفتاد و سه نفر از روسا و دوزن به اتفاق مصعب بن عمير به مكه رفتند و با پيامبر بيعت كردند. در اين بيعت بود كه خزرجى ها متعهد به حمايت از پيامبر شدند. پيامبر دوازده نفر را به عنوان نقيب معين كرد كه زعامت قوم را بر عهده داشته باشند. مذكرات پيامبر با خزرجى ها مخفيانه و شبانه انجام گرفت . گويند عباس بن عبدالمطلب در جريان اين مذاكرات قرار داشته و يا در آن شركت كرده است . سر انجام ، اين مذاكرات سرى افشا شد و قريش نگران شدند و فشار بيشترى وارد آوردند. فشار بسيار شديد بود و اين بار ديگر نيازى به هجرت به حبشه نبود، يثرب پايگاه امنى براى مسلمانان بشمار مى رفت .

اسلاید 11: پس از بازگشتن 75 نفر از اصحاب « بیعت دوم عقبه » به مدینه و آگاه شدن قریش از دعوت و بیعتی که « اوس » و « خزرج » با رسول خدا انجام داده بودند ، سختگیری قریش نسبت به مسلمانان شدت یافت و بیش از پیش به آنان ناسزا می گفتند ، و آزار می دادند و دیگر زندگی در مکه برای مسلمین طاقت فرسا گشت . تا آنکه از رسول خدا اذن هجرت خواستند و رسول خدا به آنان فرمود تا رهسپار مدینه شوند و نزد برادران انصار خود روند و به آنان گفت : « خداوند عزٌوجٌل برای شما برادرانی و محل امنی قرار داده است » آغاز هجرت مسلمین به مدینه

اسلاید 12: قبيله اوس و خزرج متعهد به حمايت از ياران پيامبر شده بودند، و لذا به دستور پيامبر هجرت دسته دسته مسلمانان به يثرب آغاز شد. در مكه فقط پيامبر و على بن ابيطالب و ابوبكر بن قحافه ماندند. در يثرب ، مهاجران مورد پذيرائى قرار گرفتند و افراد قبائل اوس و خزرج مسلمانان مهاجر را به خانه هاى خود مى بردند و بدين سان ((انصار)) و ((مهاجرين )) پديدار شدند.

اسلاید 13: نخستين مهاجر پس از اين دستور نخستين خانواده ‏اى كه عازم هجرت به شهر يثرب گرديدند، ابو سلمه بود كه از آزار مشركين به تنگ آمده بود و قبلا نيز يك بار به حبشه هجرت كرده بود. پس از اين رخصت همسرش ام سلمه را(كه بعدها به همسرى‏رسول خدا(ص)درآمد) با فرزندش سلمه برداشت و به سمت‏يثرب حركت کرد .

اسلاید 14: اجتماع در دار الندوه « قصى بن كلاب » جد چهارم رسول خدا(ص)پس از اينكه بر تمام قبايل قريش سيادت و آقايى يافت از جمله كارهايى كه در مكه انجام داد اين بود كه خانه‏اى را براى مشورت در اداره كارها و حل مشكلات و پيش آمدها اختصاص داد و پس از وى نيز بزرگان مكه براى مشورت در كارهاى مهم خويش در آنجا اجتماع مى‏كردند و آن خانه را«دار الندوه‏» ( مجلس شورای مکه ) ناميدند.

اسلاید 15: اين جريان هم كه پيش آمد، قريش بزرگان خود را خبر كرده تا براى تصميم قطعى درباره محمد(ص)به شور و گفتگو بپردازند، و قانونشان هم اين بود كه افراد پايينتر از چهل سال حق ورود به‏«دار الندوه‏»را نداشتند. محدث بزرگوار مرحوم طبرسى(ره)دنباله ماجرا را اين گونه نقل كرده و مى‏نويسد: براى مشورت در اين كار چهل نفر از بزرگان در دار الندوه جمع شدند و چون خواستند وارد شور و مذاكره شوند دربان دارالندوه پيرمردى را ديد كه با قيافه‏اى جالب و ظاهر الصلاح دم در آمده و اجازه ورود به مجلس را مى‏خواهد و چون از او پرسيد: تو كيستى؟جواب داد: من پيرمردى از اهل نجد هستم كه وقتى از اجتماع شما با خبر شدم براى هم فكرى و مشورت با شما خود را به اينجا رساندم شايد بتوانم كمك فكرى در اين باره به شما بنمايم، دربان موضوع را به اطلاع اهل مجلس رسانده و اجازه ورود پير نجدى به مجلس صادر گرديد.

اسلاید 16: و اين پيرمرد كسى جز شيطان و ابليس نبود كه طبق روايت‏به اين صورت درآمده و خود را به مجلس رسانده بود. (و اگر شيطان واقعى هم نبوده شخصى بوده كه پيشنهادات شيطانى او در روايت وى را به عنوان شيطان آن محفل معرفى نموده است)!در اين مجلس پیشنهاداتی برای کشتن پیامبر (ص) مطرح شد :اولی گفت: نظر من آن است كه مردى را بگماريم تا او را به قتل برساند!در آن وقت‏بنى هاشم اگر خونبهاى او را خواستند به جاى يك خونبها ده خونبها مى‏پردازيم!

اسلاید 17: ديگرى گفت: من فكر ديگرى كرده‏ام و آن اين است كه او را در خانه‏اى زندانى كنيم و همچنان غذاى او را بدهيم باشد تا در همانخانه مرگش فرا رسدسومى گفت: او را از شهر خود بيرون مى‏كنيم و با خيالى آسوده به پرستش خدايان خود مشغول مى‏شويم.شيطان مجلس گفت: يك راه بيشتر نيست و جز آن نيز كار ديگرى نمى‏توان كرد و آن اين است كه از هر تيره و قبيله‏اى از قبايل و تيره‏هاى عرب حتى از بنى هاشم يك مرد را انتخاب كنيد و هر كدام شمشيرى به دست گيرند و يك مرتبه بر او بتازند و همگى بر او شمشير بزنند و در قتل او شركت جويند

اسلاید 18: و بدين ترتيب خون او در ميان قبايل عرب پراكنده خواهد شد و بنى هاشم نيز كه خود در قتل او شركت داشته‏اند نمى‏توانند مطالبه خونش را بكنند و بناچار به گرفتن خونبها راضى مى‏شوند و در آن صورت به جاى يك خونبها سه خون‏بها مى‏دهيد! گفتند: آرى ده خونبها خواهيم داد!اين سخن را گفته و همگى راى پيرمرد را تصويب نموده گفتند: بهترين راى همين است. و بدين منظور از بنى هاشم نيز ابو لهب را با خود همراه ساخته و از قبايل ديگر نيز از هر كدام شخصى را براى اين كار برگزيدند.

اسلاید 19: از آن سو جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و توطئه مشركين را در ضمن آيه‏«و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكر الله و الله خير الماكرين‏» (1) به اطلاع آن حضرت رسانيد، رسول خدا(ص)كه به گفته جمعى از مورخين خود را براى مهاجرت به يثرب از پيش آماده كرده و مقدمات كار را فراهم نموده بود تصميم گرفت همان شب از مكه خارج شود، اما اين كار خطرهايى را هم در پيش داشت كه مقابله با آنها نيز پيش بينى شده بود. 1. سوره انفال، آيه 30.

اسلاید 20: توطئه قريش و ايثار على عليه السلام در شب موعود، على عليه السلام در بستر پيامبر خوابيد! و اين بزرگترين فداكارى على در حق محمد صلى الله عليه و آله بود. پيامبر به اتفاق ابوبكر كه عنوان راه بلد و راهنما داشت ، راهى يثرب شد. يك گزارش ‍ حاكى است كه از قبل مقدمات هجرت پيامبر آماده شده بود و ابوبكر دو شتر را توسط غلامش به خارج مكه فرستاده بود تا در نقطه اى معين در انتظار باشند. پيامبر و ابوبكر ابتدا به غار ثور پناه بردند تا از تعقيب دشمن مصون بمانند. دشمن اندكى بعد متوجه غيبت محمد صلى الله عليه و آله شد و تعقيب آغاز گرديد. تاريخ شاهد است كه دشمنان تا دروازه غار ثور پيش رفتند. اما اراده خداوند چيز ديگرى بود.

اسلاید 21: پيغمبر به فرمان خدا، على(ع)را براى اين كار انتخاب كرد و راستى هم كسى جز على(ع)نمى‏توانست اين ماموريت‏خطير را انجام دهد و تا اين حد به خدا و پيغمبرش ايمان داشته و در اين راه فداكار باشد. در روايات آمده كه وقتى رسول خدا(ص)جريان را به على گزارش داد و به او فرمود: تو امشب بايد در بستر من بخوابى تا من از شهر مكه خارج شوم تنها سؤالى كه على(ع)از رسول خدا كرد اين بود كه پرسيد: اگر من اين كار را بكنم جان شما سالم مى‏ماند؟ رسول خدا(ص)فرمود: آرى. على(ع)سخنى ديگر نگفت و لبخندى زد - كه كنايه از كمال رضايت او بود - و به دنبال انجام ماموريت رفت و ديگر از سرنوشت‏خود سؤالى نكرد كه آيا من در چه وضعى قرار خواهم گرفت و بر سر من چه خواهد آمد.

اسلاید 22: و راستى اين يكى از بزرگترين فضايل على(ع)است كه مفسران اهل سنت نيز در كتابهاى خود ذكر كرده و بيشتر آنها گويند اين آيه شريفه كه خدا فرمود: «و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله‏» (2) درباره على(ع)و فداكارى او در آن شب نازل شده و غزالى و ثعلبى و ديگران نقل كرده‏اند كه در آن شب خداى تعالى به جبرئيل و ميكائيل وحى كرد كه من ميان شما دو تن ارتباط برادرى برقرار كردم و عمر يكى را درازتر از ديگرى قرار دادم كدام يك از شما حاضر است عمر خود را فداى عمر ديگرى كند؟هيچ يك از آن دو حاضر به اين گذشت و فداكارى نشدند، خداى تعالى به آن دو وحى كرد: چرا مانند على بن ابيطالب نبوديد كه ميان او و محمد برادرى برقرار كردم و على به جاى او در بسترش خوابيد و جان خود را فداى محمد كرد، اكنون هر دو به زمين فرود آييد و او را از دشمن حفظ كنيد

اسلاید 23: على(ع)ماموريت ديگرى هم پيدا كرد كه خود فضيلت‏بزرگ ديگرى براى او محسوب مى‏شود و آن رد ودايع و امانتهايى بود كه مردم مكه نزد رسول خدا(ص)به امانت گذارده بودند و امير المؤمنين(ع)مامور شد سه روز در مكه بماند تا آن امانتها را به صاحبانش بازگردانده و سپس چند تن از زنان را هم كه در مكه بودند و از نزديكان آن حضرت و رسول خدا(ص)بودند با خود به يثرب منتقل كند.

اسلاید 24: موضوع ديگرى را كه پيغمبر خدا پيش بينى كرد، مسيرى بود كه براى رفتن به يثرب انتخاب نمود، زيرا بخوبى معلوم بود كه چون مشركين از خروج آن حضرت مطلع شوند با تمام قوايى كه در اختيار دارند در صدد تعقيب و دستگيرى آن حضرت برمى‏آيند و رسول خدا(ص)بايد راهى را انتخاب كند و به ترتيبى خارج شود كه دشمنان نتوانند او را پيدا كرده و به مكه بازگردانند. براى اين منظور هم شبى كه از مكه خارج شد به جاى آنكه راه معمولى يثرب را در پيش گيرد و اساسا به سمت‏شمال غربى مكه و ناحيه يثرب برود، راه جنوب غربى را در پيش گرفت و خود را به غار معروف به‏«غار ثور» رسانيد و سه روز در آن غار ماند آن گاه به سوى مدينه حركت كرد.

اسلاید 25: در اين ميان ابو بكر نيز از ماجرا مطلع شد و خود را به پيغمبر رساند و با آن حضرت وارد غار شد (4) و يا به گفته دسته‏اى از مورخين رسول خدا(ص)همان شب او را ازماجرا مطلع كرده به همراه خود به غار برد. ابن هشام مى‏نويسد: ساعتى كه رسول خدا(ص)خواست تصميم خود را در هجرت از مكه عملى سازد به خانه ابو بكر آمد و او را برداشته از در كوچكى كه در پشت‏خانه ابو بكر بود، به سوى غار ثور حركت كردند غار مزبور در كوهى در قسمت جنوبى مكه قرار داشت، شب هنگام بدانجا رسيدند و هر دو وارد غار شدند. ابو بكر به فرزندش عبد الله دستور داد در مكه بماند و اخبار مكه و قريش را هر شب به اطلاع او در همان غار برساند و از آن سو غلام خود عامر بن فهيره را مامور كرد تا گوسفندان او را به عنوان چرانيدن به آن حدود ببرد و شب هنگام آنها را به در غار سوق دهد

اسلاید 26: تا بتوانند از شير و يا احيانا از گوشت آنها در صورت امكان استفاده كنند، و براى اينكه رد پاى عبد الله بن ابى بكر هم كه شبها به غار مى‏آمد از بين برود و اثر پايى از او به جاى نماند عامر بن فهيره هر روز صبح گوسفندان را از همان راهى كه عبد الله آمده بود و در همان مسير به چرا مى‏برد. - ولى با تمام اين احوال جريانات بعدى نشان داد آن ايمانى را كه على(ع) نسبت‏به رسول خدا(ص)و آينده درخشان او داشت ابو بكر داراى آن ايمان نبود و هنگامى كه از درون غار چشمش به مشركين قريش افتاد كه در تعقيب آنان به در غار آمده بودند اضطراب و اندوه او را فرا گرفت تا جايى كه مطابق آيه كريمه قرآنى رسول خدا(ص) بدو گفت: «لا تحزن ان الله معنا. . . » - اندوهگين مباش كه خدا با ماست!

اسلاید 27: و با مقايسه اين آيه با آيه‏«و من الناس من يشرى نفسه. . . »صدق گفتار ما بخوبى روشن مى‏شود. و به هر صورت هنگامى كه قريش در اطراف خانه نشسته و خود را براى قتل آن حضرت آماده مى‏كردند، رسول خدا(ص)نيز در ميان تاريكى از خانه خارج شد و شروع كرد به خواندن سوره يس تا آيه‏«و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون‏»آن گاه مشتى خاك برداشته و بر سر آنها پاشيده و رفت. در اين وقت‏شخصى از آنجا گذشت و از آنها پرسيد: آيا اينجا منتظر چه هستيد؟گفتند: منتظر محمد!

اسلاید 28: گفت: خداوند نااميد و ناكامتان كرد به خدا محمد رفت و بر سر همه شما خاك ريخت، مشركين بلند شده از ديوار سر كشيدند و چون بستر آن حضرت را به حال خود ديدند با هم گفتند: نه!اين محمد است كه در جاى خود خفته و اين هم برد مخصوص او است و ديگرى جز او نيست!

اسلاید 29: مشركين قريش چه كردند؟ قريش آن شب را تا به صبح پشت ديوار خانه پاس دادند و از آنجا كه نمى‏توانستند آسوده بنشينند و كينه و عداوتشان با رسول خدا(ص)مانند آتشى از درونشان شعله مى‏كشيد گاه گاهى سنگ روى بستر پيغمبر مى‏انداختند و على(ع)آن سنگها را بر سر و صورت و سينه خريدارى مى‏كرد اما حركتى كه موجب ترديد آنها شود و يا بفهمند كه ديگرى به جاى محمد(ص)خوابيده است نمى‏كردند.

اسلاید 30: به هر ترتيبى بود شب را سپرى كردند و همين كه صبح شد و براى حمله به خانه ريختند ناگهان على بن ابيطالب را ديدند كه از ميان بستر رسول خدا(ص)بيرون آمد و از جا برخاست، و بر روى آنها فرياد زد و گفت: چه خبر است؟

اسلاید 31: مشركين به جاى خود خشك شده با كمال تعجب پرسيدند: محمد كجاست؟ على فرمود: مگر مرا به نگهبانى او گماشته بوديد؟مگر شما او را به بيرون كردن از شهر تهديد نكرديد؟او هم به پاى خود از شهر شما بيرون رفت. اينان كه در برابر عملى انجام شده و كارى از دست رفته قرار گرفته بودند ابتدا ابو لهب را به باد كتك گرفته به او گفتند: تو بودى كه ما را فريب دادى و مانع شدى تا ما سر شب كار را يكسره كنيم سپس با سرعت‏به اين طرف و آن طرف و كوه و دره‏هاى مكه به جستجوى محمد رفتند.

اسلاید 32: و در پاره‏اى از روايات آمده كه در ميان قريش مردى بود ملقب به‏«ابو كرز» كه از قبيله خزاعه بود و در شناختن رد پاى افراد مهارتى بسزا داشت از اين رو چند نفر به دنبال او رفته و از وى خواستند رد پاى محمد را بيابد. ابو كرز اثر قدمهاى رسول خدا(ص)را از در خانه آن حضرت نشان داد و به دنبال آن همچنان پيش رفتند تا جايى كه ابو بكر به آن حضرت ملحق شده بود (5) گفت: در اينجا ابى قحافه يا پسرش نيز به او ملحق شده! اينان به دنبال جاى پاها همچنان تا در غار پيش آمدند.

اسلاید 33: در غار ثور

اسلاید 34: از آن سو رسول خدا(ص)و ابو بكر در غار آرميده و از شكافى كه وارد شده بودند بيابان و صحرا را مى‏نگريستند و خداى تعالى براى گم شدن رد پاى رسول خدا(ص) عنكبوتى را مامور كرده بود تا بر در غار تار بتند، و كبوترهايي را فرستاد تا آنجا تخم‏ بگذارند و به هر ترتيبى بود وقتى مشركين به در غار رسيدند، ابو كرز نگاه كرد ديد رد پاها قطع شده از اين رو همان جا ايستاد و گفت: - محمد و رفيقش از اينجا نگذشته و داخل اين غار هم نشده‏اند زيرا اگر به درون آن رفته بودند اين تارها پاره مى‏شد و اين تخم كبكها مى‏شكست، ديگر نمى‏دانم در اينجا يا به زمين فرو رفته‏اند و يا به آسمان صعود كرده‏اند!

اسلاید 35: مشركين دوباره در بيابان پراكنده شدند و هر كدام براى پيدا كردن رسول خدا(ص)به سويى رفتند و برخى در حوالى غار به جستجو پرداختند. اينجا بود كه ابو بكر ترسيد و مضطرب شد و چنانكه خداى تعالى در سوره توبه(آيه 39)فرموده است: رسول خدا(ص)براى اطمينان خاطرش بدو فرمود: «لا تحزن ان الله معنا. . . »محزون مباش كه خدا با ماست و در پاره‏اى از روايات است كه با اين حال مطمئن نشد، در اين وقت‏يكى از مشركين رو به روى غار نشست تا بول كند پيغمبر به ابو بكر فرمود: اگر اينها ما را مى‏ديدند اين مرد اين گونه برابر غار براى بول كردن نمى‏نشست. و در روايت ديگرى است كه چون ديد ابو بكر آرام نمى‏شود بدو فرمود:

اسلاید 36: بنگر - و از طريق اعجاز دريايى و كشتى را بدو نشان داد كه در يك سوى غار بود - و بدو فرمود: اگر اينها داخل غار شدند ما سوار بر اين كشتى شده و خواهيم رفت. بارى رسول خدا(ص)سه روز همچنان در غار بود و در اين مدت چند نفر بودند كه از محل اختفاى رسول خدا(ص)مطلع بودند و براى آن حضرت و ابو بكر غذا مى‏آوردند و اخبار مكه را به اطلاع آن حضرت مى‏رساندند، يكى على(ع)بود كه مطابق چند حديث هر روزه بدانجا مى‏آمد و سه شتر و دليل راه به منظور هجرت به مدينه براى آن حضرت و ابو بكر و غلام او تهيه كرد و ديگرى غلام ابو بكر عامر بن فهيره بود، چنانكه در پاره‏اى از تواريخ آمده است.

اسلاید 37: معجزه‏اى از رسول خدا در علم كلام در جاى خود ثابت‏شده كه پيغمبر الهى كسى است كه داراى معجزه باشد و بتواند به اذن خدا كارهايى را كه ديگران نمى‏توانند انجام دهند و از نظر عقل نيز محال نباشد بدون اسباب و علل مادى و ظاهرى از طريق اعجاز و خرق عادت انجام دهد پيغمبر اسلام(ص)نيز داراى معجزات زيادى بوده كه برخى از آنها در صفحات‏گذشته ذكر شده و در صفحات آينده نيز برخى را خواهيد خواند و از جمله معجزاتى كه در طول راه مدينه از آن حضرت ديده شد، داستان گوسفند « ام معبد » است كه مورخين و اهل حديث ذكر كرده‏اند.

اسلاید 38: گفته‏اند: همچنان كه رسول خدا(ص)و همراهان به سوى مدينه مى‏رفتند چشمشان از دور به خيمه‏اى افتاد و آنان براى تهيه آذوقه راه خود را به جانب آن خيمه كج كردند و چون بدانجا رسيدند زنى را در آن خيمه ديدند كه با اثاثيه اندكى كه داشت در ميان آن خيمه نشسته و گوسفند لاغرى هم در پشت آن خيمه بسته است. از آن زن كه نامش ام معبد بود گوشت و خرمايى خواستند تا به آنها بفروشد و پولش را بگيرد ولى او گفت: به خدا سوگند خوراكى در خيمه ندارم و گرنه هيچ گونه مضايقه‏اى از پذيرايى شما نداشتم و نيازمند پول آن هم نبودم، رسول خدا(ص)بدان گوسفند نگاه كرد و فرمود: اى ام معبد اين گوسفند چيست؟

اسلاید 39: جواب داد: اين گوسفند به علت ناتوانى و ضعف نتوانسته به دنبال گوسفندان ديگر به چراگاه برود. رسول خدا(ص)فرمود: آيا شير دارد؟ ام معبد: اين گوسفند ضعيفتر از آن است كه شيرى داشته باشد! رسول خدا(ص)پيش آمد و دست‏بر پستانهاى گوسفند گذارد و نام خداى تعالى را بر زبان جارى كرد و درباره گوسفندان ام معبد دعا كرد و سپس دستى بر پستان گوسفند كشيد و ظرفى طلبيد و شروع به دوشيدن شير كرد تا آن قدر كه آن ظرف پر شده نوشيد، آن گاه دوباره دوشيد و به همراهان خود داد تا همگى سير و سيراب شدند و در پايان نيز ظرف را پر كرده پيش آن زن گذارد و پول آن شير را به ام معبد داده و رفتند.

اسلاید 40: در محله قباء«قباء» نام جايى است در نزديكى مدينه كه فاصله‏اش تا شهر مدينه حدود دو فرسخ يا كمى بيشتر بوده و اكنون نيز مسجد بسيار زيبايى كه اساس آن را رسول خدا(ص)پى ريزى كرده است در آنجا وجود دارد و اطراف آن را باغهايى سرسبز فرا گرفته. كاروانهايى كه سابقا از راه مكه به مدينه مى‏آمدند از آنجا مى‏گذشتند و سر راه آنها بود، رسول خدا(ص)فاصله راه مكه تا يثرب را پيمود و بيشتر شبها راه مى‏رفتند تا هم از دشمن محفوظ مانده و هم از گرماى طاقت فرساى صحراى حجاز آسوده باشند و بدين ترتيب تا نزديكى مدينه رسيدند.

اسلاید 41: از آن سو مردم مدينه كه بيشتر به اسلام گرويده بودند ولى پيغمبر بزرگوار خود را نديده بودند، وقتى شنيدند آن حضرت به سوى يثرب حركت كرده به اشتياق ديدار پيغمبر خود هر روز صبح از خانه‏ها بيرون آمده و تا نزديكيهاى ظهر به انتظار مى‏نشستند و چون مايوس مى‏شدند به خانه خود باز مى‏گشتند. روزى كه حضرت رسول(ص)وارد«قباء»شد نزديكيهاى ظهر بود و مردم‏«قبا»كه مايوس شده بودند به خانه‏ها رفتند اما يكى از يهوديان كه هنوز در جاى بلندى نشسته و سمت مكه را مى‏نگريست ناگهان چشمش به چند نفر افتاد كه از راه رسيدند و در زير درختى آرميدند، حدس زد كه افراد تازه وارد پيغمبر اسلام و همراهان او باشند از اين رو فرياد زد: اى فرزندان‏«قيله‏» آن كسى كه روزها به انتظارش بوديد وارد شد!

اسلاید 42: حدس او به خطا نرفته بود و مسافران تازه وارد همان رسول خدا(ص)و همراهان بودند. مردم كه اين صدا را شنيدند دسته دسته بيرون ريختند و به طرف همان جايى كه پيغمبر خدا وارد شده بود هجوم آوردند و رسول خدا(ص)را به خانه بردند. مشهور آن است كه پيغمبر اسلام به خانه مردى به نام كلثوم بن هدم - كه از قبيله بنى عمرو بن عوف بود - وارد شده و در آنجا منزل كرد، و ابو بكر نيز در خانه مرد ديگرى‏منزل كرد.

اسلاید 43: ورود على(ع) چنانكه گفته شد طبق قول مشهور سه روز از ورود رسول خدا(ص)به قباء گذشته بود كه على(ع)نيز از مكه آمد و بدان حضرت ملحق شد و به گفته ابن هشام پيغمبر(ص)روز دوشنبه وارد قباء شد و روز جمعه از آنجا به سوى مدينه حركت كرد، على(ع)در اين چند روزه طبق دستور رسول خدا(ص)امانتهاى مردم را كه نزد آن حضرت گذارده بودند به صاحبانشان بازگرداند و «فواطم‏»يعنى فاطمه دختر رسول خدا(ص)و فاطمه بنت اسد مادر آن بزرگوار و فاطمه دختر زبير را برداشته و به سوى مدينه حركت كرد. به گفته برخى از مورخين چند زن و مرد ديگر نيز كه از ماجرا مطلع شدند بدانها ملحق شده يك كاروان كوچكى تشكيل داده به راه افتادند و خدا مى‏داند كه على(ع)در اين راه چه فداكاريها و گذشتى از خود نشان داد تا جايى كه هفت تن از سواركاران قريش وقتى از حركت آنها مطلع شده به تعقيب آنان پرداخته ودر صدد برآمدند آنها را به مكه بازگردانند

اسلاید 44: و در نزديكى‏«ضجنان‏»به ايشان رسيدند و چون على(ع)آنها را ديدار كرده و از قصدشان با خبر شد شمشير خود را به دست گرفته يك تنه به جنگشان آمد و با شجاعت عجيبى كه از خود نشان داد يك تن از ايشان را با شمشير دو نيم كرده آن شش تن ديگر را فرارى داد و به همراهان خود دستور داد كاروان را حركت دهند و چون به مدينه وارد شد رسول خدا(ص)بدو مژده داد كه آيات «الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم. . . » تا آخر(سوره آل عمران، آيات 195 - 191)در شان او و همراهانش نازل گرديده است. رسول خدا(ص) در اين چند روزى كه در محله قباء بود شالوده مسجد آنجا را ريخت و بناى نخستين مسجد را در مدينه پى‏ريزى كرد و اتمام آن را موكول به بعد نمود، و سپس به سوى مدينه حركت فرمود.

اسلاید 45: ورود به مدينه هنگامى كه رسول خدا(ص)از قباء حركت كرد رؤساى قبايلى كه خانه‏هاشان سر راه آن حضرت بود همگى از خانه‏هاى خود بيرون آمده و چون پيغمبر اكرم به محله آنان وارد مى‏شد تقاضا مى‏كردند كه در محله آنان فرود آيد و منزل كند ولى رسول خدا(ص)در پاسخ همه مى‏فرمود: جلوى شتر را باز كنيد و او را رها كرده به حال خود بگذاريد كه او مامور است - يعنى هر كجا او فرود آمد و زانو زد من همانجا فرود خواهم آمد - . و بدين ترتيب از محله بنى سالم، بنى بياضه، بنى ساعده، بنى حارث و بنى عدى عبور كرد و در هر يك از محله‏هاى مزبور بزرگانشان سر راه بر آن حضرت گرفته و تقاضاى نزول او را داشتند و رسول خدا(ص)همان جواب را مى‏داد تا چون به محله بنى مالك بن نجار و همان جايى كه اكنون مسجد النبى قرار دارد رسيد شتر آن حضرت زانو زد و خوابيد، پيغمبر(ص)پرسيد: اين زمين از كيست؟

اسلاید 46: عرض كردند: اينجا متعلق به دو فرزند يتيم‏«عمرو» كه نامشان سهل و سهيل است، مى‏باشد و پس از مذاكره با سرپرست آن دو كه شخصى به نام معاذ بن عفراء بود آنجارا از او خريدارى كرده و مسجد مدينه را در همانجا بنا كردند، و در اطراف آن نيز اتاقهايى براى رسول خدا و همسران آن حضرت ساختند به شرحى كه خواهد آمد. تنها توقف كوتاهى كه رسول خدا(ص)در سر راه خود در ميان قبايل نامبرده داشت نزد بنى سالم بود كه چون هنگام ظهر بود در ميان ايشان فرود آمد و چون مصادف با روز جمعه بود، و آنها نيز قبلا مسجدى براى خود بنا كرده بودند پيغمبر خدا نخستين نماز جمعه را در ميان آنها خواند و بدين ترتيب نخستين خطبه را نيز در مدينه همانجا ايراد فرمود.

اسلاید 47: زمان‌بندیروز اولسه‌شنبه ۲۶ صفر ۱ قمری/‏۹ سپتامبر ۶۲۲: ترک مکه و اقامت سه‌روزه در غار ثور در نزدیکی مکهروز پنجمدوشنبه ۱ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۱۳ سپتامبر ۶۲۲: ترک ناحیهٔ مکه و سفر به ناحیهٔ یثرب ۸ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۰ سپتامبر ۶۲۲: ورود به قباء در نزدیکی مدینهجمعه ۱۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۲۴ سپتامبر ۶۲۲: ورود به مدینه برای نماز جمعه و بازگشت مجدد به قباء روز دوازدهمروز شانزدهم روز پبیست و ششمدوشنبه ۲۲ ربیع‌الاول ۱ قمری‏/۴ اکتبر ۶۲۲: انتقال به مدینه

اسلاید 48: آیا آیه‌ای به هنگام هجرت پیامبر اکرم به مدینه یا در بین راه بر حضرت رسول اکرم نازل شده است ‌ :در مورد هجرت‌، برخی از آیات مانند آیات 30ـ35 سورة انفال به ماجرای هجرت و سبب آن اشاره دارند که به عقیده بیشتر مفسران بعد از هجرت در مدینه نازل شده است‌; اگر چه برخی معتقدند این آیات در مکّه و پیش از هجرت نازل شده‌اند.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 147، دارالکتب الاسلامیة‌.) امّا برخی از آیاتی که به عقیده عدّه‌ای در بین راه مدینه و مکّه نازل شده‌اند عبارتند از:

اسلاید 49: 1. در مورد آیه أُذِن‌َ لِلَّذِین‌َ یُقَـَتَلُون‌(حج‌،39) از ابن عباس روایت شده که گفت وقتی پیامبر اکرم از مکه بیرون شد، ابوبکر گفت‌: پیامبرشان را بیرون کردند، بی تردید هلاک می‌شوند. پس این آیه نازل شد. برخی از این حدیث چنین استنباط کرده‌اند که این آیه در سفر هجرت نازل شده است‌. 2. از ضحّاک روایت شده که آیه إِن‌َّ الَّذِی فَرَض‌َ عَلَیْکَ الْقُرْءَان‌َ لَرَآدُّکَ إِلَی‌َ مَعَادٍ(قصص‌،85) در جحفه‌ به هنگام سفر هجرت نازل شد. 3. سیوطی از سخاوی نقل کرده است که می‌گوید: آیة: وَ کَأَیِّن مِّن قَرْیَة‌ٍ هِی‌َ أَشَدُّ قُوَّة‌ً(محمد،13) هنگامی که پیامبر اکرم‌به سوی مدینه هجرت می‌کرد ایستاد، به مکه نگریست و گریه کرد، پس این آیه نازل شد. 4. گفته شده است که سورة مطففین‌ یا قسمتی از آن‌در سفر هجرت پیش از ورود پیامبر اکرم به مدینه نازل شد.(ر.ک‌: التقان‌، سیوطی‌، ج 1، نوع دوم (شناخت آیات سفری و حضری‌).)

اسلاید 50: پیامبر 10 سال در مدینه ماند و در نهایت پس از شصت و سه سال در 28 صفر سال یازده هجری مصادف با632 میلادی چشم از جهان فرو بست در حالیکه بیست وسه سال از عمرش را در راه اعتلای تعالیم اسلامی صرف کرده بود. حوادث و رویدادهای بعد از هجرت پیامبر بسیار است که در زیر به بیان مختصر آن می پردازیم: سال اول هجرت: غزوه ابواء - رویاروی با قریش بود که جنگی رخ ندادو منجر به پیمان با قبیله بنی ضمر شد. سال دوم هجرت ( سنه الامر ) : تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه- ابلاغ حکم زکات فطر و ادای اولین نماز عید فطر - غزوه بواط و بدر صغری- غزوه بدر کبری که به رویارویی مسلمانان با سپاه قریش در کنار چاهای بدر انجامید واولین شکست مکیان رقم خورد.

اسلاید 51: سال سوم هجرت: غزوه احد که از سوی قریش به انتقام جنگ بدر حادث شد و به علت طمع برخی مسلمانان در جمع آوری غنائم جنگی، پیروزی اولیه لشکر اسلام منجر به شکست آنان شد. شهادت حمزه عموی پیامبر در این جنگ بود. سال چهارم هجرت : سریه رجیع که در پی قتل چهار تن از قاریان قرآن به دست لحانیان شد مربوط به این سال است. ضمن اینکه اینان، دونفر دیگر را هم به قریش فروختند که توسط آنها به قتل رسیدند.همچنین حادثه بئر معونه که چهل تن ( به روایتی هفتاد تن ) از اصحاب رسول الله توسط قبیله بنی عامر به شهادت رسیدند از رویدادهای تلخ دیگر این سال است. این افراد به دعوت رئیس قبیله بنی عامراز پیامبر اکرم برای تبلیغ اسلام بر آنان وارد شده بودند.ضمن اینکه لازم است به غزوه بنی نضیر و مقابله با آنان که توطئه قتل رسول خدا را کشیده بودند نیز اشاره کرد.

اسلاید 52: سال پنجم هجرت: جنگ خندق یا احزاب که با لشکرکشی اعراب و توطنه یهودیان بنی قریظه اتفاق افتاد و به شکست آنان انجامید.بعد از این ماجرا پیامبر یهودیان بنی قریظه را محاصره کرد و درنهایت با حکمیت سعد بن معاذ حکم کتاب تورات در مورد عهد شکنان نسبت به آنان اجرا شد و مردان بنی قریظه به قتل رسیدند و زنان آنها به اسارت در آمدند و اموالشان توقیف شد. سال ششم هجرت : ماجرای افک مربوط به این سال است که در بازگشت از غزوه بنی مصطلق روی داد. پیامبر در هریک از سفرها و جنگها یکی از زنان خود را با خود همراه میبرد. عایشه در این غزوه با رسول الله بود اما در هنگام مراجعت وقتی در ذات الجیش منزل کردند ،کجاوه عایشه خالی بود وبعد از مدتی با صفوان بن معطل بر پیامبر وارد شد. این غیبت او حرف وحدیثهایی را بر سر زبانها انداخت واتهاماتی را متوجه او نمود در حالیکه خود عایشه مدعی بود برای حاجتی از سپاه فاصله گرفته بود وچون برگشت او طول کشید مشاهده کرد که کاروان راهی شده است. اما پیامبر از این رفتار او ناراحت شد و او را نزد پدرش ابوبکر فرستاد تا آنکه وحی الهی نازل گردید و عایشه را از هر اتهامی مبری کرد .

اسلاید 53: سال هفتم هجرت : صلح حدیبیه که به نامهای بیعت رضوان یا شجره نیز شهرت دارد در این سال بین مخالفان پیامبر و رسول خدا بسته شد. مسلمانان به همراه پیامبر برای ادای فریضه حج راهی مکه شدند . سران مکه به گمان آنکه رسول خدا برای جنگ آمده مانع از ورود ایشان به شهر شده و اعلام آمادگی برای جنگیدن نمودند اما پیامبر گفت برای حج آمده. بین اینان برای مذاکره توافق شد و در نهایت امر پیمان متارکه جنگ و برقراری صلح به مدت ده سال بستند. ارسال نامه دعوت به دین اسلام برای سران کشورهای همسایه از جمله ایران - روم و حبشه در این سال انجام گرفت. غزوه خیبر که از بین بردن مرکز توطئه علیه حکومت اسلامی پیامبر از اتفاقات این سال است. خیبر مرکز اجتماع یهودیان بود که در نبردی سنگین فتح شد.

اسلاید 54: سال هشتم هجرت: بزرگترین حادثه دوران بعثت پیامبر یعنی فتح مکه مربوط به این سال است.وقتی قریش گام اول را در نقض پیمان حدیبیه برداشتند پیامبر سپاه عظیمی گرد آوری کرد ومکه را محاصره کرد. به درخواست ابن عباس ، ابوسفیان نزد پیامبر حاضر شد و ادای شهادتین نموده واسلام آورد. پیامبر برای اینکه خونریزی نشود شرایطی را برای امان دادن به مردم اعلام کرد و مکه در نهایت آرامش و با اندک دفاع تعدادی معدود فتح شد و رسول خدا وارد کعبه شده و بتها را شکست. نبرد موته نیز از دیگر وقایع این سال است که قبل از فتح مکه اتفاق افتاد. پادشاه بصری سفیر پیامبر را کشت و به دستور حضرت محمد سپاهی برای مقابله با او راهی شام میشود. شرجیل غسانی نیروی فراوانی برای دفاع آماده میکند ودر نهایت این جنگ بی آنکه برنده یا بازنده ای داشته باشد به پایان میرسد.

اسلاید 55: سال نهم هجرت : غزوه تبوک مهمترین حادثه این سال است از آنرو که حضرت علی در آن شرکت نداشت و این از بابت احساس خطری بود که پیامبر از جانب منافقان و برخی اعراب بدوی میکرد و علی را شایسته ترین فرد برای مقابله با آنان یافت. با شهادت برخی از بازرگانان نبطی شایعه آمادگی رومیان ساکن شام برای حمله به مرزهای اسلامی قوت گرفت. پیامبر به همراه سپاهی عازم سرحدات شام شد و اثری از دشمن ندید و ده روز هم توقف نمود.

اسلاید 56: سال دهم هجرت : مهمترین رویداد این سال که تاثیر مستقیم بر تاریخ اسلام بعد از رسول خدا گذاشت واقعه غدیر خم است. پیامبر در بازگشت از حجه الوداع در منطقه ای بنام خم متوقف میشود تا فرمان الهی را به اجرا در آورد وحضرت علی را به ولایت و امامت بعد از خود بر می گزیند. ظهور پیامبران دروغین چون مسیلمه کذاب و طلیحه در همین سال است. سال یازدهم هجرت : وفات پیامبر در این سال بود . همچنین جریان سقیفه بنی ساعده که بعد از فوت پیامبر پیش آمد ونخستین حرکت تجزیه طلبانه در باور های مذهبی مسلمانان بود مربوط به این سال است.

اسلاید 57: تاسيس تاريخ براي مسلمانان در زمان خلافت خليفه دوم مسلمين و با مشورت علي (ع) در سال شانزدهم هجري صورت گرفته است؛ که مبدا تاريخ را هجرت پيامبر و ماه نخست آن را محرم، سالي كه هجرت روي داده بود قرار دادند.

اسلاید 58: با تشكر رامين اشرف - عليرضا ايزدیرشته تربیت بدنیاردیبهشت 86

رایگان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

دانلود رایگان